نتایج نشان داد جانبازانی که دارای کمترین میزان افسردگی بودند بطور معناداری از روش های کارآمد مقابله با استرس (هیجان مدار، مسئله مدار، اجتنابی ) استفاده می کردند.همچنین جانبازانی که از بیشترین میزان حمایت اجتماعی (خانواده، دوستان، همکاران، افراد مهم ) برخوردار بودند، از میزان افسردگی کمتری رنج می بردند.این بررسی نشاندهنده نقش مؤثر حمایت اجتماعی و شیوههای مقابلهای ویژه در کاهش نشانههای افسردگی، احساس بهتر و تحمل پیامدهای بیماریها و آسیبهای جدی ناشی از جنگ است.
کلمات کلیدی : جانبازان، حمایت اجتماعی ، مقابله با استرس، افسردگی
1-1 مقدمه
منابع گوناگونی در زندگی افراد باعث فشار روانی می شوند که یکی از این عوامل جنگ و آُسیب های پس از حادثه می باشد. افراد مختلف به این فشارهای روانی به صورت متفاوتی واکنش نشان می دهند. برخی از مردم بهتر از سایرین می توانند با این عوامل محرک و تنش زا مقابله کنند و در واقع رفتارشان طوری است که از عهده مبارزه طلبی های محیط بر آیند ، در حالی که بسیاری از مردم با توجه به جنبه های شخصیتی نسبت به فشارهای روانی کاملاٌ مستعد و بی مقاومت اند البته عوامل بسیاری می توانند در به وجود آمدن این تفاوت ها دخالت داشته باشند که از میان آن ها می توان به شخصیت، انگیزه، توانمند بودن و یا بالعکس، ناتوانی در امر مقابله یا مشکلات خاص که در شرایط ویژه پیش می آیند برخورداری از بصیرت و آگاهی لازم و کافی به انگیزه ها و نیز نقاط ضعف خود و بسیاری از عوامل دیگر اشاره دارد (کوپر،1994، ترجمه قراچه داغی و شریعت زاده ، 1373).
اما به هر دلیل روانشناختی که باشد تحقیقات نشان می دهد امروزه 80 درصد مراجعه ی افراد به پزشکان به علت استرس است و استرس همیشه عاملی برای بیماری بود و در واقع هیچ گونه شک و تردیدی در مورد استرس و بیماری وجود ندارد اما باید یاد آور شد که استرس خود باعث بیماری نمی شود، این چگونگی واکنش ما نسبت به استرس است که در طی زمان باعث بروز بیماری می شود اگرچه تجربه روبرو شدن با موفقیت های گوناگون برای انسان، قدرت را افزایش می دهد و روبرو شدن با فرصت ها، تعدیدات و اتفاقات آینده را آسانتر می کند.
اما گاهی انسان در یک موقعیتی قرار می گیرد که با تمام قدرت های روانی و جسمانی قبل آموخته شده باید راه حل دیگری با مسئله جدید پیش آمده در پیش بگیرد و اگر نمی تواند مشکل را از میان بر دارد بتواند آن را بپذیرد تا ادامه مسیر زندگی را به شکل پیش آمده بپیماید.
تجربه تایید کرده است که آموزش شیوه های مقابله با استرس در افزایش میزان تاب آوری در چالش های زندگی، نظیر معلولیت ها مؤثر است با آموزش شیوه های مقابله با استرس و آگاهی از چگونگی استفاده از این مهارت ها می توان نگرانی ها و استرس هاس فکری را بهبود بخشید و آموزش برخورد مناسب با مسائل استرس زای زندگی در ایجاد تعاملات درست، ضامن بهبودی مسائل روانی مانند انواع افسردگی و اضطراب در افراد معلول می باشد.
1-2 بیان مسئله
روانشناسی سلامت در سا ل های اخیر اهمیت زیادی برای نحوه ی مواجهه با تنیدگی و چالش های زندگی در بهبود وضعیت سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی افراد قائل شده و یکی از بهترین شیوه ها را حمایت های جمعی، تقویت پاسخ های مقابله ای وتوانمندی های شناختی آنان می داند)آلوی و ریسکیند، 2006). در ایران بیماری های مزمن همچون بیماریهای رایج در جانبازان با توجه به شرا یط مزمن بودن، صعب العلاجی، درمان ناپذیر بودن و هزینه درمان بالا به بیماری های خاص شهرت دارند، که نزدیک به نیم درصد از جمعیت کشوررا تشکیل می دهند. از جمله فشارهای روانی که به این بیماران وارد می شود، شامل طولانی مدت بودن درمان و مراجعه همیشگی به مراکز بهداشتی درمانی، وقتگیر بودن، عوارض ناشی از درمان، ازدست دادن شغل، ناتوانی نسبت به انجام فعالیتها و.است. تحقیقات نشان داد که بسیاری از بیماری های جسمی، تغییر شکل اندام ها، از بین رفتن برخی توانا یی ها و معلولیت ها می تواند به عنوان منبع استرس زا عمل نماید. پژوهش ها نشان می دهد بخش معناداری از جمعیت مبتلا به درد مزمن از افسردگی،ناسازگاری و استرس های اجتماعی و محیط خانوادگی رنج می برند)آرنت، 2002).
حمایت اجتماعی به عنوان مهیا بودن افرادی تعریف می شود که فرد به آنها اطمینان کرده و احساس می کند به عنوان یک فرد، مورد احترام است و شرایط استرس زا، منابع روانشناختی مهمی به حساب آورده می شود ) شعاع کا می،1392). حمایت اجتماعی را مفهومی چند بعدی می دانندکه هر دو بعد واقعی و تصوری را در بر می گیرد ) علی پور، 1385).رایج ترین انواع حمایت اجتماعی که توسط پژوهشگران معرفی شده و در تحقیقات متعددی مورد بررسی قرار گرفته اند، شامل سه مقوله حمایت اجتماعی عاطفی ،ابزاری، و اطلاعاتی می باشد )درنتا و همکاران،2006).حمایت اجتماعی می تواند تأثیرات آسیب زای محرک های استرس زا بر سیستم ایمنی بدن را کاهش دهد ) ولمن و گولیا، 1999 ؛ به نقل از قدسی،1382). بدین معنی، کسانی که از حمایت اجتماعی بالاتری برخوردار باشند، سیستم ایمنی بدنشان نیز قوی تر بوده و در نتیجه دیرتربیمار شده و در صورت ابتلا به بیماری، زودتر بهبود می یابند)علی پور، 1385).از دیگر متغییرهای مؤثر بر سلامت روانی راهبردهای مقابله ای است.پژوهش های متعدد به شناسایی رابطه بین انواع راهبردهای مقابله ای با آسیب های روانشناختی پرداخته اند و کاربرد برخی از شیوه های مقابله ای را در بهبود سلامت روانی و جسمانی و کاهش آثار منفی تنیدگی در خلال موقعیتهای تنیدگی زای زندگی و رفاه روانشناختی مؤثر دانسته اند) کاسیدی،؛ دمپسی، 2002 ؛ به نقل از پناغی و همکاران، 1387). راهبردهای مقابله ای یک تلاش شناختی رفتاری است، که برای کاهش یا تحمل فشار درونی یا بیرونی که به وسیله عوامل فشارآور ایجاد شده است، بکار می رود) استورا،2006).
امروزه تقریباً تمامی افراد با واژه استرس آشنایی دارند، چرا که جزو جدایی ناپذیر زندگی انسان شده و انسان از کودکی با موقعیت های تنش زا مواجه است. مرگ نزدیکان، حوادث غیر مترقبه، بی کاری و ناکامی های متعدد، از جمله موقعیت هایی هستند که به ایجاد استرس می انجامد با وجود اینکه منابع استرس را نمی توان از بین برد، ولی با شناخت آن می توان راه های مقابله موثر را اتخاذ کرد و از تاثیرات منفی آن کاست.یکی از راه های مقابله با استرس، حمایت اجتماعی است که نشان دهنده ی تمایل فرد به در میان گذاشتن مشکلاتش با دیگران و طلب حمایت برای مقابله با مشکل است )خدایاری فرد، پرند، 1390).
از آنجا که درمان مشکلات روانشناختی پرهزینه اند و درمان طولانی مدتی را می طلبند، پیشگیری از این اختلالات و شناسایی عوامل خطر و کنترل آنها ضرورت می یابد. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی، سلامت روان را قابلیت ارتباط موزون هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب تعریف کرده و بر این باورند که سلامت روان، صرفاً نداشتن بیماری های روانی نیست، بلکه توان واکنش در برابر انواع گوناگون تجربیات زندگی به صورت انعطاف پذیر و معنی دار است)صالحی، 1386). حمایت اجتماعی و استفاده صحیح از شیوه های مقابله با استرس به عنوان یک سپر و عامل محافظت کننده در برابر پیامدهای منفی شرایط تنش زا و کاهش آ ثار منف ی تنیدگی در خلال موقعیتهای تنیدگی زای زندگی و رفاه روانشناختی می تواند مؤثر واقع شود. چنانجه در برخی از بررسی ها نشان داده شده که، افراد دارای حمایت اجتماعی بالا، کشمکش های میان فردی کمتری دارند و در رویارویی با رخدادهای فشارزا به طور مؤثری مقابله می نمایند و نشانه های کمتری از آشفتگی یا افسردگی را نشان می دهند)مونرو و همکاران، 1986). از سویی برخی از پژوهشگران معتقدند هرچه حمایت اجتماعی بیشتر باشد استفاده از روش های مقابله با استرس نیز افزایش می یابد آنان همچنین به نقش مقابله با استرس در صورت افزایش حمایت اجتماعی در مشاغل حساس و پراسترس تاکید می کنند)اکوچیان و همکاران، 1387). بررسی ارتباط بین حمایت اجتماعی ادراک شده و رویدادهای استرس زای زندگی بابیماریهای روانی از جمله افسردگی، نشان می دهدکه میزان حمایت اجتماعی با نرخ افسرد گی، همبستگی منفی داشته و میانگین حمایت اجتماعی در افراد افسرده، به طور معناداری پایین تر از افراد غیرافسرده می باشد . بدین ترتیب، به نظر می رسد که حمایت اجتماعی نقش تعدیل کنندگی در بروز یا تشدید آسیبهای روانشناختی، خصوصا افسردگی دارد)بخشانی و همکاران،1382).بررسی های انجام شده در زمینه نقش عوامل روانشناختی در توانبخشی و سازگاری پس از ضایعه نخاعی نشان داده اند که این عوامل در سازگاری با بیماریهای مزمن و پیامدهای آن دارای اهمیت هستند. به ویوه طرز تلقی بیمار از چگونگی ؛ بیماری خود و شیوه سازگاری با آن و منابع حمایتی بیرونی مانند دریافت حمایتهای اجتماعی بسیار مهم می باشد)تریشمن،1980 ؛بامباردییر و دامیکو، 1991 ؛ به نقل از ابراهیمی و همکاران، 1381).اگرچه بیماریهای مزمن مانند ضایعات نخاعی، قطع عضو، ترکش ها و امواج بر جا مانده از انفجارات جنگی و. و پیامدهای آسیب زای آن از جمله افسردگی به عنوان شرایط فشارزا تلقی می شوند، لیکن این واکنش ها پیامدهای گریز ناپذیر این بیماریها نیستد بلکه بستگی به قدرت عوامل خنثی کننده شرایط فشارزا مانند دریافت حمایت های اجتماعی و توانایی راهبردهای مقایله با این شرایط فشارزا دارد) فرانک و همکاران، 1987 ؛ الیوت و همکاران،199 1؛ به نقل ازابراهیمی و همکاران، 1381). هرچند بررسی هایی به صورت مقطعی بر روی گروه محدودی از جانبازان در این رابطه انجام گرفته از جمله پژوهش ابراهیمی و همکارانش(1381)، اما این در حالی است که ما در این پژوهش به بررسی آثار حمایت های اجتماعی و چگونگی استفاده از راهبردهای مقابله ای توسط جانبازان محترم هشت سال دفاع مقدس می پردازیم و به دنبال این هستیم که دریابیم آیا میزان حمایت اجتماعی و استفاده از شیوه های مقابله با استرس با میزان افسردگی در جانبازان رابطه دارد؟
3-1 اهمیت و ضرورت تحقیق
سلامت روان شرکت کنندگان در جنگ یک خطّ پژوهشی و مداخله ای در جهان است و سالیانه قسمت اعظم پژوهش ها را به خود اختصاص می دهد.چون که شیوع اختلالات روانشناختی در بین حادثه دیدگان در جنگ همیشه نگران کننده است.سعی و تلاش برای درک آسیب دیدگان روانشناختی ناشی از جنگ و کمک به آن ها نیازمند مداخلات روانشناسی و روانپزشکی و همایت اجتماعی است تا وضعیت سلامت آن ها بهبود و ارتقا حفظ گردد.
جنگ تحمیلی هشت ساله ضایعات و صدمات فیزیکی و عوارض نا مطلوب روانی و اجتماعی را نیز به آورده است که تا سالیان دراز ممکن است تداوم یابد. جنگ در واقع، یکی از عوامل تأثیر گذار بر میزان شیوع، زمان شروع و سیر اختلالات روانی و رفتاری به حساب می آید زیرا حضور در جنگ منجر به مواجه فرد با موقعیت های بی نهایت حادثه ساز و خطرناک می گردد. یکی از این اختلالات، اختلال استرس پس از حادثه است که به دنبال فشارها و آسیب های جنگ ایجاد شده و به میزان زیادی با شدت و وسعت این آسیب ها در ارتباط بوده و در عرض چند ماه پیشرفت می کند.
از آنجایی که اختلال استرس پس از سانحه یک اختلال بسیار مهمی است که می تواند کلیًت فرد را تحت تأثیر قرار داده و به تبع نه تنها افرادی ک مستقیماٌ درگیر جنگ بوده اند بلکه خانواده ی آن ها نیز بعد از جنگ به دلیل همان آثار روانی و اجتماعی ناشی از حضور در جنبه های جنگ نیز در معرض خطر قرار می گیرد به نحوی که این امر می تواند تأثیرات زیان باری برای آسایش روانی و اجتماعی دیگر اعضای خانواده شخص دچار مشکل شود.
بررسی پیوسته ی وضعیت روحی و روانی ، اجتماعی و اقتصادی جانبازان یکی از وظایف با اهمیت نهادهای حمایتی است . در این مسیر ، یافتن راهکارهایی برای حل و فصل مشکلات جانبازان و کاهش نگرانیهای آنان ضروری است . فراهم کردن امکانات ورزشی و دیگر فعالیتهای جمعی ، هنری ، فرهنگی و تفریحی نیز میتواند بر تقویت روحیه ی این عزیزان تاثیر قابل ملاحظهای داشته باشد .
مطالعه ی پیوسته و انجام پژوهشهای ادامه دار درباره ی وضعیت اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و آموزشی جانبازان و خانوادههایشان و مشکلاتی که با آن دست به گریبان هستند ، از دیگر کارهایی است که میتواند در این زمینه ، کشور ما را به نتایجی اندیشیده شده رهنمون شود و مقدمهای برای برنامهریزیهای آتی آن باشد. انجام این تحقیق و پژوهش های مشابه می توانند به مسولین ذیربط نسبت به شناخت جانبازان و تأثیر حمایت اجتماعی در کاهش استرس و افسرودگی کمک نماید.
4-1 اهداف تحقیق
اهداف اصلی :
تعیین رابطه حمایت اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس با میزان افسردگی در جانبازان هشت سال دفاع مقدس
اهداف فرعی:
بررسی اهمیت و تآثیر حمایت اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس بر میزان افسردگی جانبازان.
کاهش میزان افسردگی در جانبازان از طریق افزایش اثر حمایتهای اجتماعی و استفاده صحیح از راهبردهای مقابله با استرس
5-1 فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی :
بین حمایت اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس با میزان افسردگی رابطه وجود دارد.
فرضیه های فرعی:
بین بعد شبکه حمایت اجتماعی با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.
بین بعد میزان رضایت مندی حمایت اجتماعی با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.
بین شیوه مقابله ای مسئله مدار با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.
بین شیوه مقابله ای هیجان مدار با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.
بین شیوه مقابله ای اجتنابی با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.
6-1 متغیرهای پژوهش
این پژوهش ، دارای متغیر مستقل و متغیر وابسته است. در ادامه در تعریف مختصری از هرکدام و متغیرها ارائه می گردد.
متغیر مستقل : حمایت اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس