کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



 



مسئله بدن و تصور از آن بیشتر موضوعی فرهنگی است که به ارزش ها و هنجارهای جامعه بر می گردد. دگرگونی در این مؤلفه های فرهنگی موجب می شود تا رفتارهای اعضای جامعه نیز به دنبال آن دچار دگرگونی شوند. از انواع توجهات بیمارگونه به بدن و زیبایی که خود را در جراحی های گسترده، مصرف بی بدیل محصولات آرایشی و بهداشتی، مُد، رژیم های لاغری و چاقی، تناسب اندام و انواع دیگر اقدامات زیبایی(ارتودنسی، لیپوساکشن، پیوند مو، بوتاکس، بوتالیزو.) نمایان ساخته، نشان می دهد تا چه حد مسئله ی مدیریت بدن افزایش یافته و مهم شده است (فتحی و رشتیانی،1392: 81).
در این راستا تحقیق حاضر با مدنظر قرار دادن سه مؤلفه از جهانی شدن یعنی سبک زندگی، سرمایه فرهنگی و مصرف رسانه ای مدرن  سعی در واکاوی  و بررسی رابطه این مفهوم با سازه مدیریت  بدن دارد. در این فصل تحت عنوان “کلیات تحقیق” به بیان مسئله پرداخته و در ادامه اهمیت و ضرورت تحقیق و همچنین اهداف اصلی وفرعی و سؤالات تحقیق  ذکر شده است.

1-1بیان مسئله
بحث از بدن همواره یکی از بحث های مطرح در تاریخ اندیشه آدمی بوده است. پیش از مطرح شدن علوم اجتماعی و انسانی، جایگاه این بحث بیشتر در اندیشه های دینی بود. البته مواجهه بشر با مقوله بدن کاملاً امری فرهنگی است. آموزه های دینی و غیردینی  وارد شده درباره بدن در فرهنگ های مختلفی نمود یافته اند که باعث پیدایش اشکال مختلفی از برخورد با بدن و خصوصاً بدن زنانه شده اند (اباذری و حمیدی،1387: 127). جذابیت جسمانی ازجمله موضوعاتی است که در دوران مدرن استانداردهای جدیدی پیدا کرده است و رفتارهای گوناگون بهداشتی نظیر بدنسازی، رژیم های غذایی، تجهیزات ورزشی مختلف برای مراقبت از بدن پدیدار شده است (فاضلی،1382: 141). به نظر می رسد در دوره ی جدید با تحولات جهانی شدن، بیش از حد به مسئله ی بدن توجه شده است که می توان به پاره ای عوامل اشاره کرد: سیاسی کردن بدن توسط فمینیست ها، عوامل جمعیت شناختی، رشد فرهنگ مصرفی، پیدایش تکنولوژی های جدید و حرکت به سوی مدرنیته (اباذری و حمیدی،1387: 131). مسئله بدن بیشتر موضوعی فرهنگی است که به ارزش ها و هنجارهای جامعه برمی گردد.  بر اثر تماس های مستقیم و یا با واسطه فرهنگ های مختلف با یکدیگر، عناصر فرهنگی هر جامعه در جامعه دیگر وارد می شوند (خواجه نوری، 1385).
در جامعه معاصر افراد تشویق می شوند تا از طریق رفتارهای مصرفی روی بدنشان کار کنند و آن را مانند پروژه ای در دست اقدام بدانند که هویت شخصی شان براساس آن شکل می گیرد. افراد با دستکاری ویژگی های ظاهری و مرئی بدن و فاصله گیری از مفهوم “بدن طبیعی” مبادرت به ساختن بدن اجتماعی می کنند (ارمکی و چاوشیان:1381 ص34 ). مدیریت بدن به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگی های ظاهری و مرئی بدن است که به کمک معرف های کنترل وزن (ازطریق ورزش، رژیم غذایی و دارو) دستکاری پزشکی(جراحی پلاستیک و بینی) و میزان اهمیت دادن به مراقبت های بهداشتی و آرایشی(استحمام روزانه، آرایش مو، آرایش یا اصلاح صورت، استفاده از عطر و ادوکلن، آرایش ناخن و لنز رنگی برای خانم ها) به شاخصی اساسی تبدیل شده است (ابراهیمی وضیاءپور،1391: 125).
هنگام صحبت از این مفهوم بیشتر به ناخشنودی افراد از وضعیت جسمانی شان توجه می شود. بنابراین کمتر به توصیف افرادی پرداخته می شود که از وضعیت جسمانی خود رضایت دارند. مسائل مربوط به تصور بدن به طور سنتی از دل مشغولی های زنان بوده است. زنان همواره در مقایسه با مردان توجه بیشتری به بدن و ظواهر فیزیکی خود داشته اند. آنان پول، زمان و انرژی زیادی را مصرف می کنند تا ظاهرشان را از طریق فعالیت های مختلف به شکل آرمانی درآورند. ازمنظر جامعه شناسانه قدرمسلم است که نوع کنترل  و نظارتی که بر بدن اعمال می شود نظمی را دنبال می کند که جامعه درپی آن است، آن گونه که به تعبیر فوکو «بدن زنان به عنوان سرمایه ای اجتماعی تحت تأثیر فشار اجتماعی که ارزش و فرم آن را تعیین می کند تغییر شکل می دهد و این تغییر شکل بر منزلت یا وضع اجتماعی آنان کمک شایان توجه می کند».
بروز حساسیت بیش از حد در مورد بدن و ظاهر آن بیشتر منجر به بروز مشکلاتی در بدن نظیر بی نظمی در تغذیه، کاهش اعتماد به نفس، لاغری، آسیب های بدنی و . شده است (خواجه نوری، 1387). البته، این حساسیت در میان زنان، به ویژه زنان و دختران جوان در مقایسه با مردان بسیار بیشتر است(ذکائی و فرزانه، 1387).
مباحث بالا بیانگر آن است در این میان شاهد   گرایشی گسترده و عمیق به سمت ارزش های فردگرایانه، توجه بی بدیل به زوایای مختلف شخصیت، و شاید رشد نوعی خودخواهی هستیم که یا در گذشته سابقه نداشته و یا سابقه داشته اما خود را در اشکال جدیدی باز می نماید(رشتیانی و فتحی، 1392: 81). توجه به بدن و زیبایی و موزون بودن آن امر جدیدی است که متأثر از پذیرش ارزش های فرهنگی جوامع دیگر و به ویژه جوامع غربی توسط بخش هایی از جامعه به خصوص جوانان و در این میان زنان و دختران است(خواجه نوری و همکاران، 1390: 81).
بازار محصولات و خدمات ظاهرآرایی نیز براساس آمار موجود از سال 1383 تا 1386 روند رو به رشدی را نشان می دهد )شهابی، 1389: 69). البته در این زمینه آمارها در ایران بیشتر بر پایه ی برآوردهای ژورنالیستی بوده و دقیق نمی باشند، اما آن چه به صورت گسترده مورد قبول قرار گرفته، این است که مدیریت بدن در حال افزایش است(خواجه نوری و همکاران، 1390: 23).
در پژوهش حاضر این مسئله در مورد شهر بابل انجام گرفته است. شهر بابل به دلیل موقعیت جغرافیایی و نزدیک بودن به شهرهای همجوار خود با داشتن دریا و جنگل و آب و هوای مناسب و ییلاقی به نوعی توریست پذیر بوده  و نزدیک به پایتخت می باشد که سبب می شود فرهنگ پذیری زیادی از مسافرین داشته باشد. از آنجایی که سبک زندگی، سرمایه فرهنگی و مصرف رسانه ای (جهانی شدن) تأثیر روزافزون و سریع خود را به پایتخت می گذارد و راه انتقال آن به شهرهای شمالی و کوچکی همچون بابل بسیار زیاد است بر این اساس مسئله مدیریت بدن موضوع مهمی است، به طوری که به تدریج لاغری پیش نیاز بدن زیبا به شمار می رود و بدن لاغر بر بدن چاق و فربه رجحان می یابد.
بنابراین از آنجا که بدن یکی از شاخص های نهایی و بیان های غایی جهان اجتماعی است که در آن قرار داریم، می توانیم بپذیریم که داشتن بدنی زیبا نشانه ی ارزش های اجتماعی و تا حدودی، سازوکار قدرت وکنترل اجتماعی است که عوامل گوناگونی باعث اهمیت دادن به این موضوع می شود. در این پژوهش از زاویه سه مؤلفه مهم جهانی شدن به موضوع مدیریت بدن پرداخته شده است.
تحقیق حاضر درآمدی است بر تأثیر مؤلفه های جهانی شدن بر مدیریت بدن زنان 18تا48 ساله ی شهر بابل.
1-2 اهمیت و ضرورت تحقیق
موضوع سنجش تأثیر مؤلفه های جهانی شدن بر مدیریت بدن از دو جنبه ی نظری و کاربردی حائز اهمیت است؛ هم تحقیقی بنیادی است که موجب شناخت بیشتر این بُعد از جامعه شناسی(جهانی شدن و جامعه شناسی بدن) می شود و هم کاربردی است که می توان از نتایج آن در برنامه ریزی و سیاست گذاری و مطالعات بعدی بهره برد.
بُعد نظری: سنجش سه مؤلفه ی جهانی شدن یعنی سبک زندگی، سرمایه فرهنگی، مصرف رسانه ای مدرن بر مدیریت بدن زنان همچون سایر مؤلفه های اساسی در حوزه اجتماعی، آزمودن برخی از نظریه های اجتماعی است که به طور صریح و تلویحی به تبیین ظاهر یا مدیریت بدن می پردازد.”برایان ترنر” که در سال 1984 کتاب بدن و جامعه را منتشر نمود این استدلال را مطرح کرد که «بدن انسان موضوعی است که به گونه ای جدی در علوم اجتماعی مورد غفلت قرار گرفته است، به ویژه در جامعه شناسی فرهنگ جدید» (محسنی،1385: 23).  بدین ترتیب می توان گفت بدن و مقوله ی مدیریت آن یک عنصر مهم در نظریه های اجتماعی و علاوه بر این یک موضوع برای پژوهش های تجربی در فرهنگ های نوین است که می بایست عوامل تأثیرگذار بر روی آن را از زوایای گوناگون ارزیابی کرد.
بُعد کاربردی: مسئله جهانی شدن روند رو به رشدی است که درهمه ی جوامع درحال وقوع می باشد. جامعه ی ما باتوجه به اینکه جامعه ای درحال گذار و اصطلاحاً «رو به توسعه» می باشد، هر روز  شاهد تغییرو تحولات زیادی است که این فرایند می تواند بر بعد فرهنگی جامعه تأثیر بگذارد. جدید بودن مبحث مدیریت بدن که از مباحث «جامعه شناسی بدن» می باشد و لزوم آشنایی پژوهشگران، چشم اندازهای نظری آن و زمینه های گسترده انجام پژوهش های میدانی برخی از دلایل توجیه کننده ضرورت این نوشتار است.
با انجام تحقیق حاضر می توانیم میزان آگاهی زنان نسبت به پدیده ی جهانی شدن را بررسی کرده و نشان دهیم تاچه اندازه به عملکرد خود در مورد بدنشان واقفند و به آن اهمیت می دهند، همچنین عواملی چون تغییر الگوی مصرف و سبک زندگی، سرمایه فرهنگی و مصرف رسانه های مدرن چه فشارهای اجتماعی را به وجود آورده که آنها برای رسیدن به بدنی ایده آل تا این حد وقت، انرژی و پول صرف می کنند.
 با انجام  چنین تحقیقاتی و ارائه آن به وزارتین درمان، بهداشت و آموزش پزشکی و صنعت و تجارت و نهادهای متولی امر فرهنگی از قبیل شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاونت امور زنان ریاست جمهوری و. می توان سیاست هایی اتخاذ کرد جهت برنامه ریزی و طرح آیین نامه هایی برای اعتدال در رفتار زنان نسبت به چهره و اندام خود و جلوگیری از جراحی های پلاستیک افراطی و غیرمهم و نامعتبر که بعضاً عوارض جانبی(جسمی و روحی) به بار می آورد. از آنجایی که تحقیقی در این رابطه با تأثیر جهانی شدن با تأکید بر مؤلفه های سبک زندگی، مصرف رسانه ای مدرن و سرمایه فرهنگی بر ابعاد مدیریت بدن یعنی جراحی زیبایی، سلامت رفتاری، آرایش و بهداشت و کنترل وزن در بین زنان 18تا 48 ساله شهر بابل صورت نگرفته است،  در این راستا لازم است در تحقیق حاضر برای پرکردن خلاء موجود تلاش شود  تا تأثیر این مقوله بر مدیریت بدن  مورد سنجش قرار گیرد، ضمن اینکه از متغیرهای زمینه ای نیز جهت سنجش تأثیر آنها بر مدیریت بدن استفاده خواهد شد.
1-3 اهداف تحقیق
1-3-1 هدف کلی:

 

شناسایی رابطه و سنجش میزان تأثیر جهانی شدن بر مدیریت بدن زنان 18 تا 48 سال شهر بابل.
1-3-2 اهداف جزئی:

 

سنجش تأثیر سه مؤلفه ی جهانی شدن (سرمایه فرهنگی، سبک زندگی، مصرف رسانه ای مدرن) بر مدیریت بدن زنان 18 تا 48سال شهر بابل.
 

تعیین رابطه بین متغیرهای زمینه ای (سن، وضعیت تأهل و.) و مدیریت بدن زنان.
1-4 سؤالات تحقیق
1-4-1سؤال اصلی
در پژوهش حاضر کوشش می شود تا به این سؤال اساسی پاسخ داده شود که آیا جهانی شدن و شاخصه های مورد نظر آن (سبک زندگی، سرمایه فرهنگی، مصرف رسانه ای مدرن)، بر مدیریت بدن زنان تأثیر گذار است؟
1-4-2سؤالات فرعی

 

در صورت تأثیر گذاری مؤلفه های جهانی شدن بر مدیریت بدن میزان تأثیر گذاری هر کدام از آن ها به چه اندازه است؟
 

در چه دوره ی سنی (بین 18 تا 48 سال) این مسئله چشمگیرتر است. به عبارتی مدیریت بدن زنان بیشتر است؟
 

آیا دختران جوان بیشتر از زنان میانسال تر به بدن خود اهمیت می دهند یا برعکس؟
 

کدامیک از مؤلفه های جهانی شدن بیشترین تأثیر را در مدیریت بدن می گذارد؟ و در نتیجه سهم هر یک از این عوامل تاچه حد است.

مقدمه
هر نظریه در واقع بیان یک اعتقاد است. دیدگاهی است که به ما اجازه می دهد جهان اطراف خود را قدری بهتر بشناسیم (کیوی و کاپنهود،1370). تئوری ها کمک می کند که ما محیط پیرامونی خود را به طور سیستماتیک تر ادراک کنیم و مسائل را به طور هدفمندتر کشف نماییم و این مسائل را در قالب های وسیع تر، یعنی در یک شبکه وسیع تر از روابط علی تبیین کنیم (رفیع پور،1385: 12). چارچوب نظری هر پژوهش در واقع زیربنای هرکار تحقیقی به شمار می رود. از همین رو هر محقق سعی می کند برای پیشبرد فعالیت تحقیقی خود از یک یا چند نظریه بهره گیری کند. پژوهش حاضر برای بررسی موضوع مورد مطالعه از نظریه ی تئوری پرداز حوزه ی جامعه شناسی «آنتونی گیدنز» که این سازه ها را در نظریات خود به کار برده است، استفاده کرده است. در این راستا علاوه بر نظریه های انتخابی، ابتدا مروری اجمالی بر برخی از نظریه های حوزه ی جامعه شناسی بدن و جهانی شدن سپس روابط بین این دو موضوع ارائه می شود. مطالعات و تحقیقات مرتبط با بدن در حوزه های گوناگون و توسط صاحبنظران متعددی به انجام رسیده است. لکن مروری بر ادبیات پیشین در این بخش بیش از آن که صرفاً به بیان تحقیقات انجام شده بپردازد به دنبال بیان مواردی است که مرتبط با موضوع و بر پایه رویکردهای نظری ارائه شده در این مطالعات می باشد.
2-1- تعریف مفاهیم
2-1-1- جهانی شدن[3]
به رغم اشتراک نظر در شرایط و فضای کنونی و تحولات همه جانبه سیاست، فرهنگ و اقتصاد جهانی، برای جهانی شدن تعریف واحدی نشده است. نکته ای که در مورد تعریف این مفهوم اهمیت دارد، زاویه دید پژوهشگران به این مقوله است(سجادی،15:1383).
“آنتونی گیدنز” در تعریف جهانی شدن می گوید: « تقویت مناسبات اجتماعی جهانی که محل های دور از هم را چنان به هم ربط می دهد، که هر واقعه، تحت تأثیر رویدادی که با آن فرسنگ ها فاصله دارد، شکل می گیرد وبرعکس» (نهاوندیان، 1383:17). فرآیند جهانی شدن روابط اجتماعی را در سطح جهانی تشدید کرده است  (گیدنز، ١٣٧٧: 77). این فرایند به فشردگی پدیدارشناسانه زمان و مکان که نتیجه ی به کارگیری فناوری های جدید اطلاعاتی و ارتباطی است، منجر شده است. اگر چه فرآیند جهانی شدن بر همگونی فرهنگ ها تأثیر میگذارد، اما به دلیل مکانیزم های درونی همین فرآیند ما شاهد خود مختاری نسبی زندگی اجتماعی محلی هستیم که در چارچوب نظری گیدنز ازآن به بازاندیشی تعبیر می شود.”گیدنز” (1990) جهانی شدن را فرایندی می داند که به وسیله آن رویدادها، تصمیمات و فعالیت های انجام گرفته در یک قسمت از جهان نتایج تأثیر گذاری بر افراد، گروه ها و جوامع در سایر نقاط می گذارد.
 مالکوم واترز جهانی شدن را فرآیندی اجتماعی که در آن قید و بندهای جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده، از بین می رود و مردم به طور فزاینده از کاهش این قید و بندها آگاه می شوند تعریف می کند (واترز، 1379).
هاروی بر این باور است که «جهانی شدن همان تراکم زمان و مکان است. بدین ترتیب هر اتفاق در هر گوشه دنیا به سرعت به اطلاع همگان می رسد و عملاً زمان و مکان معنای خود را از دست داده است».
به طور کلی اگر بخواهیم تعریفی بی طرفانه تر از مفهوم جهانی شدن ارائه دهیم، شاید بتوان گفت ” جهانی شدن فرآیند گسترش فزاینده ارتباطات پدیده های مختلف در یک مقیاس جهانی، همراه با حصول آگاهی به این فرآیند است”. در عصر جهانی شدن، ارتباطات اجتناب ناپذیر می شوند و فاصله ها روز به روز کاهش می یابند. به همین لحاظ، موضوعات جهانی پدید می آیند و فرصت های موجود جهانی می شوند. در عرصه های مختلف، الگوهای رفتاری خود را به جهانیان معرفی می کنند و در نهایت، اقدامات مختلف بازتاب جهانی می یابند(قریشی،1381: 43). چنان که ملاحضه می شود جهانی شدن در تعریف فوق به عرصه خاصی محدود نمی شود، بلکه فرایندی است که به تدریج کلیه حوزه های زندگی اعم از علمی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، حقوقی و فرهنگی را در بر می گیرد و بدیهی است که مقوله «بدن» نیز قادر به مستثنی ساختن خود دراین فرایند نیست.
2-1-2- سبک زندگی[4]
در ادﺑﯿﺎت ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺳﯽ از ﻣﻔﻬﻮم ﺳﺒﮏ زﻧﺪﮔﯽ دو ﺑﺮداﺷﺖ وﻣﻔﻬﻮم ﺳﺎزی وﺟﻮد دارد، ﯾﮑﯽ ﻣﺮﺑﻮط ﺑـﻪ دﻫـﻪ ی 1920، ﮐـﻪ ﺳﺒﮏ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﻌﺮف ﺛﺮوت و ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﻓﺮاد و ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺷﺎﺧﺺ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻃﺒﻘﻪی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﻪ ﮐـﺎر رﻓﺘـﻪ اﺳـﺖ (ﭼﺎﭘﯿﻦ 1995). و دوم ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺷﮑﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻧﻮﯾﻨﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ در ﻣﺘﻦ ﺗﻐﯿﯿـﺮات ﻣﺪرﻧﯿﺘـﻪ و رﺷـﺪ ﻓﺮﻫﻨـﮓ  ﻣﺼﺮفﮔﺮاﯾﯽ ﻣﻌﻨﺎ ﻣﯽﯾﺎﺑﺪ (ﮔﯿﺪﻧﺰ 1991؛ ﺑﻮردﯾﻮ 1984).
در اﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﺳﺒﮏ زﻧﺪﮔﯽ راﻫﯽ اﺳـﺖ  ﺑﺮای ﺗﻌﺮﯾﻒ ارزش ﻫﺎ و ﻧﮕﺮش ﻫﺎ و رﻓﺘﺎرﻫﺎی اﻓﺮاد ﮐﻪ اﻫﻤﯿﺖ آن ﺑﺮای ﺗﺤﻠﯿـﻞ ﻫـﺎی اﺟﺘﻤـﺎﻋﯽ روز ﺑـﻪ روز اﻓـﺰاﯾﺶ ﻣـﯽ ﯾﺎﺑـﺪ (اﺑﺎذری، 1381). ﺟﻨﺴﻦ [5](2007) ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ اوﻗﺎت اﯾﻦ ﻣﻔﻬﻮم ﺑﺪون آﻧﮑﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر دﻗﯿﻖ ﻣﻌﻨـﺎی روش زﻧـﺪﮔﯽ را ﺑﺪﻫﺪ، ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﻣﯽﮔﯿﺮد و در ادﺑﯿﺎت، اﯾﻦ واژه ﺑﻪ روشﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﻌﺮﯾـﻒ ﺷـﺪه و اﯾـﻦ ﮐـﻪ در ﭼﻬـﺎر ﺳـﻄﺢ ﺟﻬﺎﻧﯽ، ﻣﻠّﯽ، ﻣﻨﻄﻘﻪای و ﻓﺮدی ﻗﺎﺑﻞ اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی اﺳﺖ. ﮔﯿﺪﻧﺰ (1382) ﺳـﺒﮏ زﻧـﺪﮔﯽ را ﻣﺠﻤﻮﻋـﻪ ای ﻧﺴـﺒﺘﺎً ﻣﻨﺴـﺠﻢ از ﻫﻤﻪی رﻓﺘﺎرﻫﺎ و ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎی ﯾﮏ ﻓﺮد ﻣﻌﯿﻦ در ﺟﺮﯾﺎن زﻧﺪﮔﯽ روزﻣﺮه ﺧﻮد ﻣﯽداﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺴـﺘﻠﺰم ﻣﺠﻤﻮﻋـﻪ ای از ﻋـﺎدت ﻫـﺎ و ﺟﻬﺖﮔﯿری ﻫﺎﺳﺖ و ﺑﺮ ﻫﻤﯿﻦ اﺳﺎس از ﻧﻮﻋﯽ وﺣﺪت ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ. ﮔﯿﺪﻧﺰ(1385) ﻣﯽﻧﻮﯾﺴـﺪ: «ﺗﻐﯿﯿـﺮ ﺷـﮑﻞ ﻫﻮﯾﺖ ﺷﺨﺼﯽ و ﭘﺪﯾﺪه ی ﺟﻬﺎﻧﯽﺷﺪن در دوران ﻣﺪرﻧﯿﺘﻪی اﺧﯿﺮ، دو ﻗﻄﺐ دﯾﺎﻟﮑﺘﯿﮏ ﻣﺤﻠﯽ و ﺟﻬﺎﻧﯽ را ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽدﻫﻨـﺪ. ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت روﺷﻦﺗﺮ ﺣﺘﯽ ﺗﻐﯿﯿﺮات وﺟﻮه ﺑﺴﯿﺎر ﺧﺼﻮﺻﯽ زﻧﺪﮔﯽ ﺷﺨﺼﯽ ﻧﯿﺰ ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﺎً ﺑﺎ ﺗﻤﺎسﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺴﯿﺎر وﺳـﯿﻊ و ﭘﺮداﻣﻨﻪ ارﺗﺒﺎط دارد» (ﮔﯿﺪﻧﺰ، 56).
 گیدنز معتقد است که «سبک زندگی را می توان به مجموعه ای کم و بیش جامع از عملکردها تعبیر کرد که فرد آنها را به کار می گیرد چون نه فقط نیازهای جاری او را بر می آورند بلکه روایت خاصی را هم که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است، در برابر دیگران متجسم می سازند»(گیدنز، 1385: 119).
2-1-3- سرمایه فرهنگی[6]
سرمایه فرهنگی همان مصرف کالاها و خدمات فرهنگی است که تحصیلات یکی از اساسی ترین شاخص های آن است. بوردیو(1986) سرمایه فرهنگی را در سه شکل کالاها، مصنوعات و فرآورده های فرهنگی، به رسمیت شناخته شدن ذخیره ی دانش، مهارت و تجارب افراد – آن چنان که مثلاً در مورد مدارج و
 گواهی نامه ی آموزشی و علمی و حرفه ای می توان در نظر گرفت و سرانجام تمایلات و عادت واره های افراد که آن ها را در پیشرفت و اندوختن مهارت و تخصص بیشتر یاری می رساند- متجلی می بیند (بوردیو،1986: نقل از ذکائی، 1386: 242).
2-1-4- مصرف رسانه ای مدرن
مصرف رسانه ای مدرن (وسایل ارتباط جمعی): به عنوان یکی از ابزارهای جهانی شدن نزدیکی سلیقه ها، خواست ها و انتظارات تمامی ساکنان یک جامعه را موجب شده و خروج جوامع از محدوده های جدا یا تک افتاده را موجب می گردند (سروش و حسینی،1392: 55).
 2-1-5- مدیریت بدن[7]
در دنیای روابط کوتاه و مقطعی امروزی، افراد بیش از آن که خود را به سبب تفاوت ها و شباهت هایی در ویژگی های انتسابی و اکتسابی بشناسند، خویش را با ویژگی های ظاهری و قابل رؤیت شناسایی می کنند. جامعه ی مدرن به تدریج از فضای اولیه ی خود خارج و وارد دنیای مدرنیته ی متأخر شده، نشانه ها و نمادهای تمایز بخش جهان مدرن نیز متعاقباً تغییر کرده اند و افراد به اختیار خود در حوزه هایی دخل و تصرف می کنند که یکی از این حوزه ها مدیریت بدن و ظاهر آن هاست  که برای تمایز بخشی بین خود و دیگران از آن بهره می گیرند زیرا در مدرنیته ی متأخر و با تأثیری که فرآیند جهانی شدن بر افراد گذاشته، نوع مدیریت ظاهر به عنوان نماد تمایزبخش افراد درک می شود و معنای هویتی آنان از این منظر مورد قضاوت قرار می گیرد (ابراهیمی و گدنه،1389: 154).
بدین ترتیب بدن دیگر از حالت صرفاً ارگانیستی بودن خود خارج شده و به پدیده ای اجتماعی و فرهنگی بدل شده است و این جوامع هستند که بر بدن ها و شکل دادن آن ها تأثیر می گذارند. براین اساس مدیریت و نظارت بر بدن متأثر از موقعیت ها و مقتضیات فرهنگی و اجتماعی متعددی است (بهرام و همکاران،1391: 182). با فرا رسیدن دنیای جدید، برخی از انواع نمادهای ظاهری و کردارهای بدنی اهمیت خاص یافته اند. در بسیاری از عرصه ها ی فرهنگی پسامدرن، نمای ظاهری بدن تابع استانداردهای مبتنی بر معیارهای سنتی و سبک آرایش چهره و انتخاب لباس همیشه تا اندازه ای وسیله ای برای ابراز فردیت بوده است، اما امکان استفاده از این وسیله معمولاً به آسانی فراهم نمی شده یا اصولاً مطلوب نبوده است(نیک زاده،1383). در دنیای امروز «نمای ظاهری، به صورت یکی از عناصر مرکزی، طرحی درآمده است که اشخاص به طور بازتابی از خود ارائه می دهند.»
پس ما بیش از پیش مسئول طراحی بدن های خویش می شویم و هرچه فضای فعالیت های اجتماعی ما از جامعه ی سنتی بیشتر فاصله گرفته باشد، فشار این مسئولیت را بیشتر احساس می کنیم (گیدنز،1378). مدیریت بدن به معنای نظارت و دست کاری مستمر بر ویژگی های ظاهری و مرئی بدن است. این مفهوم به کمک معرف هایی هم چون انواع عادات در لباس پوشیدن (آرایش موی سر، استفاده از پیرایه ها، کنترل وزن، دست کاری پزشکی، میزان اهمیت دادن به مراقبت های آرایشی و بهداشتی) سنجیده شده است(آزاد ارمکی و چاوشیان، 1381).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-12-06] [ 04:04:00 ق.ظ ]




چکیده :
شبکه های مجازی دنیای وسیع و پیچیده‌ای است که گروه‌ها و افراد مختلف با گرایش‌ ها، باور ها و اعتقادات گوناگون با توجه به ویژگی انتخابی بودن و همه جایی بودن در سراسر دنیا افراد را با انگیزه های حرفه ای و شغلی، دوست یابی، علایق مشترک در حوزه های مختلف در فضایی مجازی دور هم جمع می­ کنند و شبکه های اجتماعی مجازی با اتکای به ظرفیت فرامتنی خود از گردآوری، ساماندهی، ذخیره سازی و نشر اطلاعات در اشکال صوت، تصویر و متن و رقم مبتنی بر ابزار رایانه ای و مخابراتی برای جذب افراد بهره می برند. این تحقیق درصدد شناسایی عوامل اجتماعی موثر بر گرایش دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق به شبکه های  اجتماعی است. چارچوب نظری تحقیق مبتنی بر نظریه هابرماس، نظریه ولمن و نظریه شکاف آگاهی تیکنو-دونوهو می باشد. روش تحقیق پیمایشی وابزار پژوهش پرسشنامه می باشد که بر روی 364 نفر از دانشجویان واحد تهران شرق از طریق نمونه گیری طبقه ای نامتناسب انتخاب شده اند صورت گرفته است. اطلاعات بدست آمده با بهره گرفتن از آمار استنباطی و آزمون های (رگرسیون خطی، ضریب پیرسون، اسپیرمن،‌کندال و.) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس دیدگاه اکثر پاسخگویان میزان حمایت دریافتی از شبکه های مجازی(9/54 درصد)، میزان سرمایه اجتماعی(3/75درصد)، آگاهی اینترنتی(6/53 درصد)، احساس صمیمیت بین اعضای شبکه(2/63 درصد) و میزان اعتماد به شبکه (9/65 درصد) درحد متوسط و میزان استفاده (5/72 درصد) و گرایش به شبکه های مجازی(8/64 درصد) در حد پایینی قراردارد. مطابق یافته‌ها؛ بین گرایش به شبکه های اجتماعی و متغیرهای سرمایه اجتماعی (28/0=r )،اعتماد به شبکه (16/0=r )، احساس صمیمیت (41/0=r ) و آگاهی اینترنتی ( 38/0=r )  و بین میزان استفاده از شبکه های مجازی و متغیرهای سن (20/0=rs )، درآمد (16/0-=rs )، احساس صمیمت (36/0=rs )، آگاهی اینترنتی (26/0=rs )، اعتماد به شبکه  (13/0=rs ) و سرمایه اجتماعی  (27/0=rs ) رابطه معنادار وجود دارد ولی بین پایگاه اجتماعی پاسخگو وگرایش به شبکه های مجازی(58/0(sig= رابطه وجود ندارد. بر اساس ضرایب بتا  22/0 B = متغیر صمیمیت بین اعضای شبکه مجازی (22درصد) از تغییرات و نوسانات گرایش به شبکه اجتماعی مجازی  را تبیین می کند و به عبارتی هر چه افراد در شبکه های مجازی بیشتر احساس صمیمت می کنند به شبکه ها گرایش بیشتری دارند.
کلید واژه:گرایش به شبکه اجتماعی مجازی،عضویت،احساس صمیمیت،اعتماد، سرمایه اجتماعی، آگاهی.

فصل اول:
–مقدمه:
– بیان مساله:
– اهمیت و ضرورت تحقیق:
– اهداف تحقیق:
– سوالات تحقیق:
– فرضیات تحقیق:
– تعاریف مفهومی و عملیاتی تحقیق:

 

مقدمه:
شبکه های اجتماعی مجازی فضایی است که اعضای آن درباره یک موضوع از طریق ارسال پیام گردهم می­آیند که در آن تلاش می­شود که مکان های فیزیکی را به خوبی ارتباطات رو در رو مدل سازی کنند و در آن افراد نه فقط به اطلاعات بلکه به دیگر افراد برای گفتگو، بحث و تبادل نظر دسترسی دارند(بورت[1]،2005:16). در چند سال اخیر شبکه های اجتماعی مجازی با محبوبیت جهانی رو به رو شده اند به طوری که میلیون ها نفر از سراسر دنیا در این شبکه ها عضویت دارند و روابط انسانی، نوع همکاری، وابستگی حرفه ای و بسیاری امور اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود را در بستر این شبکه ها ایجاد یا دنبال می­ کنند. بنابراین به لحاظ گستره کاربری می­توان گفت در فضای شبکه های اجتماعی مجازی چیزی بیش از یک فضای اطلاعاتی جهانی وجود دارد. برخی معتقدند که یک «بافت اجتماعی» جدید در حال ساخته شدن است و نیاز دارد که ما فناوری را به منظور کارکردی کردن خدمات تحت وب به رسمیت بشناسیم(اندرسون[2]،2006: 2). سایت های شبکه اجتماعی مطابق مطالعات بین المللی باعث ایجاد فرصت هایی برای کاربران می­گردد. طرفداران نظریه شبکه بر این باورند که وجود شبکه های اجتماعی به صورت حایلی در مقابل فشارهای درونی عمل می­ کنند به نحوی که با فراهم آوردن حمایت عاطفی، دوستی ها و فرصت هایی برای اعمال اجتماعی معناداری در قالب سرمایه اجتماعی اثر بسیار مهم و موثری بر عزت نفس افراد و افزایش توان مقابله با مشکلات و افسردگی ها دارد و در نهایت به احساس سلامت روانی افراد جامعه منجر می شود(توسلی و کلاریجانی، 1391: 92).  شبکه هایی که مبتنی بر فناوری وب2 فعالیت می­ کنند و با اجتماع گرایی مجازی نقش اساسی در معادلات رسانه ای جهان بازی می­ کنند. این وب سایت ها علاوه بر قابلیت شبکه سازی مجازی امکان استفاده از فرصت های مختلف در فضای اینترنت را اعم از جستجو، خواندن و به اشتراک گذاری اخبار، آپلود عکس و فیلم، نوشتن یادداشت ها و عضویت درگروه های مختلف تحرک سیاسی را فراهم کرده است و این امر باعث اقبال کاربران اینترنتی به شبکه های اجتماعی شده است. فضای مجازی بسته به ساخت های اجتماعی شکل می­یابد و رشد فناوری، همگرایی رسانه ای و مسائل مربوط به آن در شرایط اجتماعی گوناگون برون داده های متفاوتی داشته است(رحمانزاده و حقیقی، 1391: 134).  
شبکه های اجتماعی مجازی به لحاظ عمومیت یافتن در میان کاربران و با گستره وسیع جغرافیایی در درون مرزهای ملی تبدیل شدن به یک ارتباط خصوصی و شخصی و فارغ بودن از هر نوع کنترل از سوی مراجع قدرت را در جوامع به وجود آورده اند. شبکه های اجتماعی مجازی مکان هایی هستند که در آنها افراد فرصت پیدا می­ کنند تا خود را معرفی کرده و ویژگی های شخصیتی خود را بروز داده و با سایرین ارتباط برقرار کرده و در این محیط ها این ارتباطات را حفظ نمایند. این سایت ها به طور بالقوه ای چه در سطح روابط بین فردی و چه درسطح روابط اجتماعی توانایی ایجاد تغییرات اساسی در زمینه زندگی اجتماعی هر فرد را دارا می باشند. در اغلب موارد مهمترین تأثیر  اینگونه سایت ها را حفظ و ارتقای روابط گذشته می­دانند و از سویی منجر به ایجاد شکل گیری جدیدی از روابط بین فردی می شود. گرایش به سایت های شبکه های اجتماعی در تمام دنیا با سرعت قابل توجهی رو به رشد است که بر زندگی آنلاین و آفلاین کاربران اینترنتی آنچنان تأثیر گذار بوده اند که شکل های ارتباطات اجتماعی نیز در میان کاربران دگرگون شده است با توجه به قابلیت ها و امکانات هر یک از شبکه های اجتماعی و سرویس های ارائه شده توسط سایت ها اثرات آنها بر کاربران عمیق تر می­گردد و افراد بیشتر به سمت و سوی شبکه های مجازی گرایش می­ یابند به نحوی که گاهاً یک کاربر به طور همزمان در چند شبکه اجتماعی عضویت دارد آن هم به صورت فعال. جوانان به کمک شبکه های مجازی و وسایل ارتباطی نوین شیوه های متفاوتی را جهت حفظ رابطه ی خود با دوستان و آشنایان، برقراری رابطه های جدید و انتشار اطلاعات و اندیشه های خود پیدا کرده اند در حقیقت شبکه های مجازی بستر مناسبی را برای حفظ روابط آفلاین و روابط آنلاین و گسترش و بسط روابط در زندگی واقعی فراهم کرده اند.
به اعتقاد عاملی امروزه «فناوری ها و صنایع ارتباطات[3]» به طور همزمان همه چیز را دستخوش تغییر کردند و به باز تعریف آنها پرداختند جامعه امروز به یمن صنعت همزمان ارتباطات در حال تجربه ی نوع تازه ای از شبکه ای شدن و شبکه ای بودن است. همزمانی با بی سیمی فناوری های ارتباطات و اطلاعات نوع تازه ای از جامعه شبکه ای را به وجود آورده است(عاملی، 1388: 5). بنابراین جذابیت شبکه های اجتماعی اینترنتی از یک سو و سهولت فعالیت در این دسته از جوامع از سوی دیگر سبب شده تا میزان حضور و عضویت در شبکه های مجازی افزایش یابد. کاهش فشار اجتماعی برای پیروی از قضاوت دیگران موجب می شود تا هر فردی امکان گزینش نحوه ی اظهار خود را داشته باشد و رفتاری کاملاً متفاوت از خود واقعی شان نشان دهد. بر اساس نظر جان سولر[4]، افراد از آن رو شیفته‌ یک شیء یا فرد یا فعالیتی خاص می‌شوند که نیازی را در آنها ارضا کند. طبق این نظریه افراد با گرایش به شبکه‌های اجتماعی تا حدی نیازهای خود را برآورده می‌کنند. مثلاً افراد با کاوش در ابعاد فنی شبکه‌های اجتماعی مجازی، توانایی بالقوه‌ی ذهنی خود را ابراز می‌کنند یا با ابعاد مختلف شخصیت خود که پیش از این پنهان بود، آشنا می‌شوند و عقاید و نیازهای هنری خود را بیان و به اطلاعات مورد نیاز خود دسترسی پیدا می‌کنند و. از سویی شبکه‌های اجتماعی محملی برای گریز از واقعیت و وسیله‌ای برای ارضای نیازهای روانی است. چنانچه برخی از کاربران شبکه‌ اجتماعی برای رهایی از تنش روزمره و ایجاد فراغت، به سمت این فضا می‌روند. شبکه‌های اجتماعی مجازی نیز می‌توانند اوقات خوشی را برای آنان فراهم کنند تا فرد بتواند ضمن برخورداری از این قابلیت، نگرانی‌ها و تنش‌های خود را با دوستان خود مطرح و در نهایت به‌گونه‌ای از طرف آنان حمایت اجتماعی[5] دریافت کنند.
انتخابی بودن و همه جایی بودن این شبکه ها به کاربران این امکان را می دهد که بتوانند با یکدیگر در سراسر دنیا با هم ارتباط برقرار کنند و بر حسب ساعات کاری و آزادی خود می توانند در برنامه و فضاها شرکت کنند این امر ناشی از مجموعه کارکردها و نقش هایی است که ابزارهای ارتباطی برای کاربران  به ارمغان آورده اند. پیشرفت فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی در زندگی بشر سهم به سزایی داشته است و افراد به انگیزه[6] خاص و برای پاسخگویی نیازی به سراغ شبکه های اجتماعی مجازی می روند. حال در این تحقیق سعی خواهد شد که در وهله اول عوامل اجتماعی موثر بر گرایش دانشجویان دانشگاه واحد تهران شرق را به عنوان روشنفکران جامعه بررسی کرد و در وهله بعدی با مرور تاریخچه شبکه های اجتماعی و ادبیات تحقیقی و بر اساس دیدگاه های ارتباطی و شبکه ای نقش هر یک از عوامل بدون جهت گیری بر میزان گرایش دانشجویان به انواع شبکه های اجتماعی مجازی را وارسی کنیم به طور مثال می خواهیم بدانیم آیا میزان آگاهی[7]و سواد رسانه ای[8] یا پایگاه اجتماعی کاربران بر میزان گرایش و حضور آنان در شبکه های مجازی تأثیر ی دارد یا نه؟ به طور کلی انگیزه اصلی کاربران از استفاده از انواع شبکه های مجازی(وایبر، لاین، وی چت، تانگو، اینستاگرام،تلگرام و) چیست و بر میزان روابط و سرمایه ارتباطی[9] و اجتماعی آنان در دنیای واقعی و مجازی چه تأثیری می­گذارد و یا چقدر اعتماد[10] و احساس راحتی و صمیمت[11] در شبکه های مجازی منجر به گرایش دانشجویان به شبکه های اجتماعی گردیده است؟ اینها سوالاتی می باشند که سعی گردیده در این تحقیق به آنها پاسخ داده شود.

 

بیان مساله:
فضای مجازی دنیای وسیع و پیچیده‌ای است که گروه‌ها و افراد مختلف با گرایش‌ ها، باور ها و اعتقادات گوناگون در آن زندگی می‌کنند. واژه «زندگی» در این فضا به اشتباه به کار نرفته است چرا که این دنیا توأمان و همگام با دنیای واقعی و شاید بیشتر بر وجود آدمی و باورهایش اثر می‌گذارد. فضای مجازی مکانی است که فرد می تواند فعالیت های دنیای واقعی خود را وارد کند. از خصوصیات بارز این فضا بی مکانی و بی زمانی است. از بین رفتن فاصله مکانی و افزایش بی سابقه توان انسان ها برای مبادله و مراوده با یکدیگر فرایند هویت یابی جمعی افراد را دگرگون کرده است(منتظرقائم،231:1381). یکی از وجوه بارزی که فضای مجازی یا به طورخاص اینترنت و شبکه های مجازی را از سایر رسانه ها جدا کرده است، خصیصه تعاملی بودن در این فضا است که امکان مشارکت بیشتر مخاطب را فراهم ساخته است. تعاملی بودن در چند ویژگی نمود پیدا می­ کنند که، مهم ترین آنها عبارت اند از: پاسخگویی به کاربران، امکان اضافه کردن اطلاعات توسط کاربر و امکان جمع آوری اطلاعات می­باشد. وجود ایمیل برای پاسخگویی، وجود پیوندهایی برای ایجاد ارتباط فعال و سریع بودن پیوندها از جمله ابزارهای ایجاد تعامل است(یغمایی،43:1389). امروزه تعامل اجتماعی افراد به فضای مجازی کشیده شده است و ارتباطات مجازی بخش عمده‎ای از دلایل استفاده کاربران از این فضاست. ارتباطات مجازی عمدتاً در قالب مفهوم ارتباطات با واسطه کامپیوتری درک می‎شود. دامنه این ارتباطات مجازی از ایمیل، چت و وبلاگ‌نویسی فراتر رفته و شبکه‎هایی برای کاربرد همه اشکال ذکرشده به منظور داشتن تعاملات اجتماعی کامل‎تر و همه‌جانبه‎تر میان افراد ایجاد شده است؛ این اشکال جدید رسانه‎های اجتماعی نام دارند(خلقتنی، 1389 :1).  با اینکه عمر شبکه‌های اجتماعی از یک دهه تجاوز نمی‌کند، اما به تمامی ابعاد و عرصه‌های زندگی استفاده‌کنندگانشان ورود کرده و شده عضوی تأثیر گذار در زندگی شخصی، کاری و خانوادگی‌شان. یکی از آسیب‌های این عضو جدید، خودمانی شدنش با ماست و اینکه همه‌جوره با او راحتیم.عادی شدن انتشار عکس‌های خصوصی و خانوادگی در شبکه‌های اجتماعی، موجب شده کسانی که اعتقاداتشان و یا فرهنگ و تربیت خانوادگی‌شان در ابتدا اجازه چنین کارهایی را به آنها نمی‌داد نیز به این سمت کشیده شوند. خسروی کارشناس مسائل اجتماعی معتقد است این اپیدمی سبب شده قبح وارد کردن نامحرم‌ها و غریبه‌ها به حریم خصوصی در بین جوان‌هایی که معتقدتر هستند نیز بشکند و آنها هم کم‌کم و رفته‌رفته به جمع منتشرکنندگان عکس خصوصی در شبکه‌های اجتماعی افزوده شوند. چراکه در غیر این صورت، متهم به داشتن افکار دگم و متحجرانه خواهند شد و از دایره دوستان و همسالانشان بیرون خواهند رفت(مهاجری،3:1392). فضاهای مجازی راه های ارتباطی ما با یکدیگر را تحت تأثیر  قرار داده است. اینترنت کاربران اینترنتی را دعوت می­ کند تا به تفکر، تجربه بازی، ‌فعالیت گروهی پرداخته و ارتباط های دیجیتالی خود را بازیابند به این ترتیب افراد از محدودیت خودهای جسمانی خویش رها شده از زمان و مکان فراتر می روند و قلمروی مشترکی برای خود و گروه شکوفایی می سازند. آنها در دنیای شبکه ای غرق شده، مبدل به مولفه ای سازنده از آن می شوند و بخش اعظم هویت خود را در مفهومی فرامتنی و نسبی از متصل بودن به دیگران به دست می آورند همچنین برای تجسم افکار و احساسات خود و تبدیل آنها به خود دیجیتالی اشتراکی و در عین حال همچنان شخصی از تکنولوژی اینترنتی استفاده می­ کنند(پور ضرابیان حقیقی،1390: 46-43).
در حقیقت شبکه های مجازی با انواع اطلاعات و امکاناتی در اختیار کاربران قرار می­دهد که گروه های مختلفی را با انگیزه های حرفه های و شغلی، دوست یابی، علایق مشترک در حوزه های مختلف در فضایی مجازی دور هم جمع می­ کنند. امروزه اغلب افراد یا اعضای خانواده های آنها درشبکه هایی نظیرلاین، وایبر، توییتر، وی چت و عضویت دارند. شبکه های اجتماعی مجازی همچون هر پدیده اجتماعی دارای اثرات مثبت(آموزش و یادگیری، رونق کسب و کار، انتشار سریع اطلاعات،افزایش مهارت ها، افزایش گروه های دوستی و تعاملات اجتماعی،سرگرمی) تأثیر ات منفی (ترویج اخبار و شایعات نادرست، وابستگی مجازی، کمرنگ شدن فرهنگ خودی و رونق یافتن فرهنگ جهان،کاهش تغییر ارزش های اخلاقی) است. در واقع فارغ از پیامدها و دیدگاه مثبت یا منفی نسبت به دنیای مجازی شبکه های اجتماعی مانند هر محصول تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی بدون اجازه و به عنوان محصول وارداتی وارد خانه، محل کار و حتی در حوزه فردی و خصوصی ما وارد شده است. افراد به انگیزه های متفاوت وبرای دستیابی به هدف مشخصی حال سرگرمی یا اطلاعاتی و. عضو این شبکه های می شوند گاهاً این شبکه ها چنان با زندگی کاربران خود عجین می گردند که به عنوان عضوی از اعضای خانواده کاربران تبدیل می شوند. شبکه های اجتماعی آنلاین با از بین بردن مرزهای جغرافیایی و فاصله های زمانی و مکانی، آن چنان در میان وسایل ارتباطی جای خود را باز کرده که نه تنها جوانان بلکه همه افراد از گروه های سنی مختلف را به خود جذب کرده و هر روز با گسترش روز افزون اینترنت بیشتر از روزهای گذشته اثرات استفاده از آن برای همگان مشخص می شود و به طور مداوم رو به رشد است.
چنانکه از دیدگاه عاملی، شبکه ای شدن جامعه امروز، معنای همه چیز و هر چیزی را مورد باز اندیشی قرار داده و مفاهیم تازه ای را نیز ایجاد کرده است. اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و حتی مفاهیم عام تری همچون مکان و زمان نیز در این فرایند دگرگون شده یا همچنان در حال دگرگونی هستند و معانی و تعاریف نو و جدیدی به خود گرفته اند(عاملی، 1388: 4). این تحقیق به دنبال یافتن عوامل اجتماعی موثر بر گرایش دانشجویان واحد تهران شرق به شبکه های مجازی می باشد که از این تحقیق دو سوال اساسی منتج می­گردد: 1- میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی چقدر است؟2- عواملی اجتماعی که منجر به گرایش جوانان به شبکه آنلاین می شود کدامند. در حقیقت این تحقیق در پی آن است که بداند آیا میزان اعتماد به شبکه های مجازی یا احساس صمیمت در بین اعضای شبکه، سرمایه اجتماعی و روابط کاربر

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:03:00 ق.ظ ]




1-4-2- دیدگاه­های نظری درباره شهرهای جدید 16
1-4-3- شهرهای جدید در جهان 17
1-4-5- شهرهای جدید در ایران 18
1-5- معرفی محدوده­های مورد مطالعه 22
1-5-1- شهرجدید صدرا 22
1-5-2- الگوی توسعه شهری 23
1-5-3- اهداف شهر جدید صدرا 23
1-5-4- شهر جدید عالیشهر 24
2-4-5- اهداف شهر جدید عالیشهر 25
1-4- اهداف پژوهش 25
1-4-1- هدف کلی 25
1-4-2- اهداف جزئی 25
1-5- سؤالات تحقیق 25
فصل دوم
2-1- مقدمه 29
2-2- پژوهش­های پیشین 30
2-2-1- مطالعات داخلی 30
2-2-2- مطالعات خارجی 32
2-2-3- بررسی پیشینه تحقیق 35
2-3- مبانی نظری 36
2-3-1- متغیرهای مستقل 36
2-3-1-1- حس مکان 36
2-3-1- 2- هویّت مکان 39
2-3-1-3- تعلّق مکان 41
2-3-1-3-1- اسکنل و گیفورد 41
2-3-1-3-2- میلیگان 42
2-3-1-3-3- هرناندز 42
2-3-1-3-4- کاساردا و جانویتز 44
2-3-1-3-5- براون و ورنر 45
2-3-1-4- احساس امنیت اجتماعی 46
2-3-1-4-1- بوزان 46
2-3-1-4-2- ویور 47
2-3-1-5- سرزندگی شهری 49
2-3-1-5-1- لاندری 49
2-3-1-5-2- پامیر 50
2-3-1-5-3- جین جیکوبز 51
2-3-1-5-4- راب کریر 52
2-3-1-5-5- جان مونتگومری 53
2-3-1-5-6- یان گل 54
2-3-1-6- سرمایه اجتماعی 55
2 -3-1-6-1- نان لین 55
2-3-1-6-2- فوکویاما 56
2-3-1-6-3- پاتنام 57
2-3-2- متغیر وابسته: رضایت از کیفیّت زندگی شهری 58
2-3-2-1- امریگو و اراگونس 58
2-3-2-2- میچلسون 59
2-3-3- مدل­های کیفیّت زندگی شهری 60
2-3-3-1- عبدالمحیط و همکاران 60
2-3-3-2- داس 61
2-3-3-3- شافرو همکاران 62
2-3-3-4- سراج­الدین و همکاران 63
2-3-3-5- سانتوس و مارتینز 64
2-3-3-6- اولنگین و همکاران 65
2-3-3-7- مدل مک­کریا و همکاران 66
2-3-3-8- محمد مصطفی 67
2-4- چارچوب نظری تحقیق 68
2-5- فرضیات پژوهش 72
فصل سوم
3-1- مقدمه 75
3-2- روش تحقیق 76
3-3- جامعه­ی آماری 77
3-4- روش نمونه گیری 77
3-5- حجم نمونه 78
3-6- واحد تحلیل 79
3-7- روش گردآوری داده­ ها 79
3-8- تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها 80
3-8-1- متغیر وابسته 80
3-8-2- متغیرهای مستقل 81
3-8-2-1- احساس امنیت 81
3-8-2-2- هویّت شهری 81
3-8-2-3- حس تعلّق مکان 83
3-8-2-4- سرزندگی شهری 83
3-8-2-5- سرمایه اجتماعی 84
3-9- سنجش اعتبار و روایی پرسشنامه 85
3-9-1- اعتبار 85
3-9-2- روایی 85
3- 10- روش تجزیه و تحلیل داده­ ها 86
3-11- روش­های سنجش کیفیّت زندگی شهری 87
فصل چهارم
4-1- مقدمه 91
4-2- آمارهای توصیفی 92
4-2-1- سیمای کلی جامعه 92
4-2-2- محل تمرکز اشتغال (درون شهری- برون شهری) 93
4-2-3- مهم­ترین دلیل اقامت 94
4-2-4- سکونت­گاه قبلی 95
4-2-5- رضایت از محل سکونت 95
4-2-6- تمایل به مهاجرت 98
4-2-7- دلیل تمایل به مهاجرت معکوس 99
4-2-8- رفت و آمد به مادر شهر 101
4-2-9- مهمترین جذابیت و مزیت­های مادر شهر 102
4-2-10- مهمترین تفاوتهای شهر جدید با مادرشهر 103
4-2-11- میزان تعلّق مکان 104
4-2-12- میزان سرزندگی شهری 105
4-2-13- میزان هویّت شهری 108
4-2-14- مؤلفه­های هویّت شهری 108
4-2-15- میزان سرمایه اجتماعی 114
4-2-16- رضایت از کیفیّت زندگی شهری 116
4-2-17- توزیع نرمال متغیر وابسته (میزان رضایت از کیفیّت زندگی شهری) 117
4-2-18- مشکلات 118
4-2-19- نیازها 122
4-3- آمار استنباطی 127
4-3-1- تفاوت میانگین­ها 127
4-3- 2- تجزیه و تحلیل­های دو متغیره 130
4-3- 2-1- فرضیه اول: حس تعلّق مکانی و میزان رضایت از کیفیّت زندگی شهری 130
4-3-2-2- فرضیه دوم: سرزندگی شهری و رضایت از کیفیّت زندگی شهری 131
4-3-2-3- فرضیه سوم: احساس امنیت اجتماعی و رضایت از کیفیّت زندگی شهری 132
4-3- 3- تجزیه و تحلیل چندمتغیره 133
4-3-3-1- فرضیه چهارم: به نظر میرسد مدت سکونت از طریق تعلّق مکانی که ایجاد می­ کند بر افزایش رضایت از کیفیّت زندگی شهری تأثیر می­گذارد. 134
4-3-3-2- فرضیه پنجم: به نظر میرسد هویّت شهری از طریق تعلّق مکانی که ایجاد میکند بر افزایش رضایت از کیفیّت زندگی شهری تأثیر می­گذارد. 136
4-3-3- 3- فرضیه ششم: به نظر میرسد سرمایه اجتماعی از طریق احساس امنیتی که ایجاد می­ کند بر افزایش رضایت از کیفیّت زندگی شهری تأثیر می­گذارد. 139
4-5- قابلیت­ها و تنگناهای مؤثر بر رضایت شهروندان صدرا و عالیشهر 141
فصل پنجم
5-1مقدمه 151
5-2 خلاصه روند پژوهش 152
5-3 نتایج توصیفی 153
5-4 نتایج استنباطی 156
5-5 محدودیت­های پژوهش 161
5-6 پیشنهادات 162
5-7 پیشنهادات کاربردی 162
5-8 پیشنهادهای پژوهشی 163
مقدمه
شهرها همواره تحت تأثیر نیروها و عوامل گوناگونی شکل گرفته و گسترش می­یابند. شهر در اساس پدیده­ای اقتصادی اجتماعی و جمعیتی است و انسان­ها برای کار و زندگی و ارتباطات، در پهنه­ای محدود و کما بیش متراکم گرد هم می­آیند و کم کم شهر را پدید می­آورند. شهرها با تحولات اجتماعی، تغییرات جمعیتی، تغییرات اقتصادی و نوآوری­ها، با افزایش جمعیت به شدت توسعه می­یابد و نظام و سازمان کالبدی شهرها دستخوش تغییرات اساسی می­شود که یکی از پیامدهای این تغییرات، ایجاد شهرهای جدید است. شهرهای جدید پس از جنگ جهانی دوم الگویی برای کمک به حل مشکلات اجتماعی، اقتصادی و محیطی شهرهای بزرگ بودند. این الگو، توزیع جمعیت و اشتغال را در کل فضا ارائه داد. ایده شهرهای جدید نه فقط در کشورهایی که به سرعت شهرنشین شدند، بلکه برای ایجاد سازماندهی فضایی، جذب سرریزهای جمعیتی، کنترل رشد مادرشهرها، عدم تخریب زمین­های کشاورزی و توسعه نواحی عقب افتاده، ایجاد فضای مناسب برای اسکان کارگران بخش صنعت و تمرکززدایی ایجاد شد. در کشور ایران نیز به دلیل رشد شتابان جمعیت، تراکم بیش­ از اندازه جمعیت در کلان­شهرها، عدم تجهیز فضاهای شهری متناسب با رشد جمعیت و عدم رشد زیرساخت­ها، احداث شهرهای جدید در دستور کار وزارت مسکن و شهرسازی قرار گرفت. برنامه ­ریزی شهرهای جدید در پاسخ به شرایط اجتماعی و اقتصادی بارها جرح و تعدیل شده است. در حال حاضر در مورد موفقیت یا عدم موفقیت این برنامه اظهارات متفاوتی وجود دارد. وزارت مسکن و شهرسازی و خصوصاً شرکت عمران شهرهای جدید بر موفقیت این برنامه تأکید دارند و از سوی دیگر منتقدان و متخصصان در مورد عدم کارایی و عدم موفقیت این سیاست، نظریات متعددی را ارائه داده­اند. این شهرها با توجه به ویژگی­های خاصی که دارند، از لحاظ کیفیّت محیطی دچار مشکلاتی ازجمله امنیت، دسترسی، سرزندگی، هویّت شهری و از همه مهم­تر تعلّق مکان شده ­اند و عوامل سازنده کیفیّت محیط در این شهرها عملکرد مناسبی نداشته و در رضایتمندی مردم از محیط زندگی­شان تأثیر منفی داشته است، به طوری­که همواره شاهد اسکان اقشار کم درآمد و مهاجرت معکوس در این شهرها هستیم. و سکونتگاه­هایی را به وجود آورده است که نیازهای روزانه شهروندان را برآورده نمی­سازد و موجب نارضایتی آنها شده است. مفهوم کیفیّت زندگی که از دهه1960به ادبیات طراحی شهری کشورهای در حال توسعه وارد شده است؛ مفهومی است که برای شهروندان ارزش بیشتری قائل می­شود. شهر را مکانی برای بودن و زیستن در نظر می­گیرد. بنابراین، بازشناسی رضایت از کیفیّت زندگی شهری می ­تواند پیامد نامطلوب بی­توجهی به اصول و معیارهای کیفیّت محیط و نقشی که این معیارها در ارزیابی مثبت یا منفی نسبت به وضعیت سکونت خود دارند را ترمیم کند. در چنین شرایطی بررسی عملکرد شهرهای جدید و بازبینی نتایج حاصل از میزان رضایتمندی شهروندان از محیط زندگی ضروری به نظر می­رسد. بنابراین، در این پژوهش تلاش شد، میزان رضایتمندی و عواملی که به طور مستقیم و غیر مستقیم رضایتمندی از کیفیّت زندگی را در ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، تحت تأثیر قرار می­دهد، در دو شهر جدید صدرا و عالیشهر به طور تطبیقی مورد مطالعه قرار گیرد. به این منظور مجموع فرآیند پژوهش در پنج فصل تنظیم گردید که عبارتند از: 1- فصل اول: بیان مسئله، ضرورت و اهمیت موضوع، کنکاشی بر شهرهای جدید و اهداف کلی و جزئی تحقیق. 2- پیشینه داخلی و خارجی مرتبط با رضایتمندی و شهرهای جدید، مبانی و چارچوب نظری تحقیق. 3- روشناسی تحقیق اعم از حجم نمونه، جامعه آماری، تعاریف عملیاتی و نظری متغیرها، روایی و پایای. 4- نتایج توصیفی در قالب فراوانی، درصد، میانگین و نمودار و جداول و نتایج استنباطی شامل استفاده از آزمون­های t دو نمونه مستقل برای سنجش تفاوت میانگین­های متغیرها در شهر جدید عالیشهر و صدرا، رگرسیون دو متغیره و تحلیل مسیر.5- نحوه فرایند انجام تحقیق، تحلیل از مجموع نتایج توصیفی و استنباطی، محدودیت­های پژوهشی و در نهایت ارائه راه­کارها و پیشنهادات کاربردی در جهت بهبود وضعیت ساکنین و پیشنهادات پژوهشی برای انجام مطالعات بعدی صورت گرفته است.
1-2- بیان مسئله
رشد جمعیت در شهرها و به ویژه در کلان شهرها مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی فراوانی برای ساکنین به دنبال داشته است. تراکم جمعیت در این کلان شهرها سرطان­گونه و هزینه­ های گسترش عمودی و افقی و نیز هزینه­ های ناشی از حل مشکلات کلان شهرها نیز بسیار بود.
در پاسخ به این مسائل، ایجاد شهرهای جدید[1] یکی از سیاست­های راه­حلی برای تعادل­بخشی و تمرکززدایی جمعیت کلان شهرها بود که توسط وزارت مسکن و شهرسازی در نیمه دوم سال 1360 در دست اقدام قرار گرفت. هدف این شهرها در طرح جامع شهرهای جدید جذب سرریز جمعیت تعریف شده است، هدفی که یکی از دغدغه­های مهم مدیریت این شهرها است و از مؤلفه‌های مهمی­که می‌تواند به این هدف کمک کند، رضایتمندی ساکنین از کیفیّت خدمات ارائه شده است.
به عبارتی میزان جذب جمعیت در نوشهرها با باور مردم، نحوه استقبال متقاضیان و درجه مطلوبیّت خدمات شهری ارتباط دارد، از سوی دیگر پس از شروع اسکان، شهروندان شهر جدید متقاضی تمام خدمات، به صورت یک­جا و همزمان و با کیفیّت شهر مادر هستند، یعنی متقاضیان زمین و مسکن در شهرهای جدید، مسکن به هر شکلی را نمی‌خواهند و وجود حداقلی از تجهیزات شهری، مسکن متناسب و خدمات عمومی و رفاهی را خواستارند. بربی و وایز[2] معتقدند که یکی از عواملی که مردم از انتخاب شهرهای جدید احساس رضایت می‌کنند، ارضای هدف‌های عمده‌ای است که خانواده‌ها با نقل مکان به شهر جدید درصدد دستیابی‌ به آنها هستند (زبردست، جهانشاهلو،1386: 10-9).
اما شواهد حاکی است که در این شهرها سرزندگی حلقه­ای مفقوده است. فقدان ارتباطات یا حتی نبود این ارتباطات با شدت پایین در فضاهای شهری شهرهای جدید، نشان از زوال زندگی شهری و روزمرگی روزافزون دارد. فضاهای عمومی، نیاز ذاتی شهروندان به برقراری روابط اجتماعی و ایجاد روابط چهره به چهره را در درون اجتماع و کالبد شهر فراهم نمی­آورد و وجود ساختمان­های خالی از سکنه ساده‎ترین راه برای تشخیص عدم سرزندگی در شهرهای جدید است. بحران هویّت یا بی­هویّتی در شهرهای جدید از سایر مشکلاتی است که کیفیّت زندگی ساکنین را با چالش روبرو کرده است. طراحی شهری صرفاً در جهت تاًمین نیازهای فعلی ساکنین است و سطوح بالاتر نیازهای آنها را در نظر نگرفته است تا محیط مسکونی بتواند بستر مناسب و با کیفیّتی مطلوب فراهم کند. مبانی شکل­ گیری شهر جدید به انسان و انگیزه­های سلسه مراتبی آن توجهی نکرده است.
یکی از عوامل دیگری که بر رضایت از کیفیّت زندگی شهروندان شهر جدید تأثیر به سزایی دارد سرمایه اجتماعی آنها است. به دلیل تحرک زیاد جمعیت در این شهرها مناسبات همسایگی و اعتماد متقابلی بین افراد شکل نمی­گیرد و افراد از میزان حمایت اجتماعی کمی برخوردارند. سطح همکاری و خودیاری و شرکت در شبکه ­های اجتماعی به شدت پایین است و در نتیجه چنین شرایطی افراد علاقه­ای به مشارکت در حل مسائل اجتماعی ندارند و در نتیجه چنین شرایطی کیفیّت زندگی افراد و به تبع آن رضایت از کیفیّت زندگی پایین می­آید. احساس تعلّق به شهر در این شهرها کم است و فرد ارتباط مثبت با محیطی برقرار نمی‌کند. مجموعه عوامل مذکور کیفیّت زندگی و میزان رضایت شهرندان شهرهای جدید را پایین آورده است.
رضایت از محل سکونت مبتنی است بر تصور فرد درباره­ی این قضیه که اجتماع محلی چقدر در جهت اهداف و نیازهای شخصی عمل می­ کند و فرد تا چه حد در مواجهه با محل سکونت خرسند می­شوند و اینکه آیا نوعی احساس ارتباط اجتماعی وجود دارد یا نه (گلابی و همکاران،1392: 130).
شاخص رضایتمندی سکونتی را می­توان به عنوان یک پیش ­بینی­کننده کلیدی در زمینه ادراک‎های فردی از مفهوم «کیفیّت زندگی»، شاخص جابجایی سکونتی اولیه که نیازهای سکونتی را تغییر داده و بر تغییر محیط سکونت تأثیر می­گذارد، معیار سنجش برای ارزیابی میزان موفقیت ساخت و سازهای انجام شده به وسیله بخش­های خصوصی و عمومی و نیز ابزار سنجش ادراک­های ساکنان نسبت به کفایت نداشتن وضعیت فعلی محیط سکونت خود به منظور بهبود شرایط سکونتی آن­ها به کار برد (عبدالمحیط و همکاران[3]، 2010: 19).
در دهه‌های گذشته، رضایتمندی ­در پژوهش‌های مرتبط با سنجش کیفیّت محیط در نواحی مسکونی مطرح شده است. در مطالعه‌ای که لانسینگ ومارانز[4] در سال 1969 انجام داده‌اند، رضایتمندی از معیارهای کلیدی سنجش میزان کیفیّت محیطی ­مطرح شد و بدین ترتیب کیفیّت محیط را این‌گونه تعریف کرده‌اند: یک محیط با کیفیّت بالا، احساس رفاه و رضایتمندی را به جمعیتش با ویژگی‌هایی که ممکن است فیزیکی، اجتماعی و یا سمبلیک باشد، منتقل می‌کند. بدین ترتیب از دیدگاه پژوهشگران مختلفی رضایتمندی به عنوان یک معیار عام برای سنجش کیفیّت محیط مطرح شده است، امّا اندازه‌گیری میزان رضایت از سکونتگاه پیچیده است و به عوامل بسیاری بستگی دارد (حاجی­نژاد و همکاران،1390: 134).
برخی از محققان بر رضایت از زندگی ­به عنوان مؤلفه اصلی کیفیّت زندگی تأکید می‌کنند و چهار نوع رضایت از زندگی را بر می‌شمارند:1-رضایت ناشی از داشتن[5] که متأثر از میزان برخورداری افراد از امکانات است. 2- رضایت ناشی از ارتباط[6] که معطوف به روابط اجتماعی است. 3- رضایت ناشی از بودن[7] که پنداشت فرد نسبت به خویشتن و تعریف از کیستی خود بوده و دلالت بر معناداری و کنترل بر زندگی ‌خود در مقابل از خود بیگانگی دارد.4- رضایت ناشی از اقدام و عمل[8] که بیشتر معطوف به چگونگی گذراندن زمان در قالب اوقات فراغت می‌شود (شاه آبادی، براتی؛1390: 35).
میل به بهبود کیفیّت زندگی در یک مکان خاص یا برای یک شخص خاص یا گروه خاص تمرکز اصلی برنامه‌ریزان است. بهبود کیفیّت امر ساده­ای نیست بلکه رضایت انسانی از ویژگی‌های مختلف شهری ­از قبیل حمل و نقل، کیفیّت فضاهای عمومی، فرصت‌های­ تفریحی، الگوهای ­استفاده از زمین، تراکم جمعیت و ساختمان، سهولت دسترسی برای کالاهای ­اساسی، و همچنین ویژگی‌های اجتماعی ­مانند حفاظت از بهداشت عمومی، امنیت، آموزش و پرورش، انسجام اجتماعی، ترویج برابری ­و احترام به تنوع و هویّت فرهنگی، افزایش دسترسی برای افراد معلول، حفظ ساختمان‌های تاریخی، هنری، معنوی، مذهبی و فرهنگی قابل توجه، ترویج تنوع فضایی، می‌باشد (سراج الدین و همکاران[9]، 2013: 88).
در حالیکه توافق جمعی درباره کیفیّت زندگی وجود ندارد، چندین تعریف از کیفیّت زندگی معنای کلی این واژه را نشان می­دهد:1.مرحله­ای که در آن یک فرد از فرصت­های مهم زندگی­اش لذت می­برد 2. محصول اثر متقابل میان شرایط اجتماعی و بهداشت، اقتصادی و زیست­محیطی که بر توسعه انسانی و اجتماعی مؤثر است 3. احساس سلامتی، رضایت ناشی از عومل محیط خارجی (محمد مصطفی[10]، 2012: 256).
کیفیّت زندگی به وسیله سازمان جهانی بهداشت به عنوان ادراک فرد از موقعیت در زندگی­اش در محیط فرهنگی و نظام ارزشی که زندگی می‌کند و در رابطه با اهداف، انتظارات، استانداردها و نگرانی‌ها تعریف می‌شود. کیفیّت زندگی سازمان جهانی بهداشت مفهوم گسترده‌ای است که شامل سلامت جسمانی، وضعیت روانی،

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:03:00 ق.ظ ]




 استفاده شد.
نتایج به دست آمده نشان می‌دهد زنان، قربانی مسائلی نظیر سلطۀ مذکر، ساختارهای معیوب و نگاه جنسیتی می‌شوند که بسته به سبک زندگیشان شدت ضعف هر یک از این موارد در زندگیشان متفاوت است. بر این اساس سبک زندگی زنان  به سه دسته جسورانه، محافظه کارانه و مصلحت اندیشانه تقسیم می‌شود که از مؤلفه‌هایی نظیر«وضعیت پوشش و آرایش»، «وضعیت اعتقادی»، «نحوۀ ارتباط با جنس مخالف»، «نحوۀ حضور در بیرون از منزل»، «اعتقادات رفتاری قالبی»، «نحوۀ گذران اوقات فراغت»، «رویکرد جنسیتی» و سایر متغیرهای زمینه‌ای نظیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی، سن، تحصیلات تأهل و مادری، تشکیل می‌شود. همچنین زنان ترس‌ها و هراس‌هایی را در زندگیشان تجربه می‌کنند که این ترس‌ها از راه های مختلف نظیر جامعه پذیری، رسانه‌ها و سابقۀ قربانی شدن در آنها به وجود می‌آید. زنان از استیلای مذکر، ترسهای موردی و آزارهای جنسی در محیط شغلی و خانوادگی و محیط عمومی می‌ترسند و برای هر یک بسته به سبک زندگیشان راهکارهای مواجهه خاصی را بر می‌گزینند
کلمات کلیدی: سبک‌زندگی، قربانی شدن، زنان، ترس‌ها و هراس‌ها، راهکارهای مواجهه
فهرست مطالب
فصل اول: کلیات تحقیق 13
مقدمه. 14
طرح مسئله. 17
سؤالات تحقیق 21
اهمیت موضوع 22
هدف نظری تحقیق 22
اهداف کاربردی تحقیق 23
فصل دوم:مطالعات پیشین و ملاحظات نظری 24
مقدمه. 25
بخش اول‌: سبک‌زندگی 26
رویکرد کارکردگرا: 28
رویکرد ساختارگرا: 28
رویکرد تضاد: 28
رویکرد کنش متقابل نمادین 29
رویکرد روانشناسی اجتماعی‌: 29
رویکرد تلفیقی: 30
مفاهیم حساس نظری سبک‌زندگی: 32
بخش دوم: قربانی‌شدن 33
دیدگاه‌ها و نظریه‌ها: 36
دیدگاه آسیب شناسی اجتماعی: 39
بی سازمانی اجتماعی: 39
رویکرد تضاد ارزشها: 39
رویکرد انگ‌زنی: 39
رویکرد انتقادی: 39
رویکرد برساخت‌گرایی: 39
مفاهیم حساس نظری  قربانی‌شدن: 40
بخش سوم: سبک‌زندگی و قربانی‌شدن 40
سبک‌زندگی قربانیان آماده: 43
سبک‌زندگی پس از قربانی‌شدن: 44
مفاهیم حساس نظری سبک‌زندگی و قربانی شدن: 45
جمع‌بندی 46
فصل سوم:روش شناسی 50
روش و ابزار گردآوری اطلاعات‌: 51
روش پژوهش کیفی 52
مطالعه اسنادی: 52
نظریه مبنایی 54
گراندد تئوری از نگاه پدید آورندگان آن. 54
مراحل اجرای این پژوهش بر پایه نظریۀ مبنایی: 55
مصاحبه‌های نیمه ساختار یافته. 55
مهارت‌های به کار گرفته شده در مصاحبه. 55
مهارت‌های پیش از مصاحبه. 56
گزینش نمونه مورد مطالعه: 56
رعایت اخلاق در پژوهش: 56
تشویق به شرکت در مصاحبه: 57
مهارت‌های به کار گرفته شده در خلال مصاحبه: 58
مهارت‌های به کار گرفته شده پس از مصاحبه. 59
کدگذاری و مقوله‌بندی 60
تحلیل و تفسیر داده‌ها 62
مشاهده. 62
حجم نمونه به استناد اشباع نظری: 63
اعتماد پذیری و معقول بودن روش: 64
اول قابل اعتبار بودن(باور‌پذیری). 65
دوم قابل انتقال بودن(انتقال‌پذیری): 65
سوم وابستگی داشتن(اطمینان‌پذیری): 65
چهارم قابل تأیید بودن: 65
تصدیق‌پذیری: 66
فصل چهارم: یافته‌های تحقیق 68
مقدمه. 69
بخش نخست: یافته‌های توصیفی 70
سن 70
اشتغال. 70
تحصیلات 71
موقعیت مادری 71
پایگاه اقتصادی- اجتماعی 72
بخش دوم‌: یافته‌های تحلیلی 73
متغیرهای زمینه‌ای: 73
مبحث اول: سبک‌زندگی 76
1.پایگاه اقتصادی- اجتماعی 78
2.پوشش و آرایش. 79
جمع‌بندی: پوشش و آرایش در انواع سبک‌زندگی 84
3.اعتقادات مذهبی 86
جمع‌بندی: سبک‌زندگی و وضعیت اعتقادی 91
4.اوقات فراغت 91
5.نحوۀ گذران اوقات فراغت 93
جمع‌بندی: سبک‌زندگی و اوقات فراغت 96
6.زنان و حضور در بیرون از منزل 96
جمع‌بندی: سبک‌زندگی و حضور در بیرون از منزل 102
7.رویکردها زنان نسبت به جنسیت 102
جمع‌بندی: رویکردها نسبت به جنسیت و سبک‌زندگی 106
اعتقادات رفتاری قالبی 107
اعتقادات رفتاری قالبی در خصوص قصور زنان در قربانی‌شدنشان. 109
جمع‌بندی: سبک‌زندگی و اعتقادات رفتاری قالبی 111
اعتقادات در خصوص ارتباط با جنس مخالف 111
جمع‌بندی سبک‌زندگی و ارتباط با جنس مخالف: 117
جمع‌بندی انواع سبک‌زندگی زنان: 118
مؤلفه‌های سطوح مختلف سبک‌های زندگی زنان. 118
سطوح سبک‌زندگی زنان: 119
انواع سبک‌زندگی زنان. 120
مبحث دوم: درک و تصور زنان از قربانی‌شدن. 126
1.تعریف قربانی‌شدن 127
جمع‌بندی: سبک‌زندگی و تعریف قربانی‌شدن 131
2.قربانی‌شدن زنان در زندگی 131
شرایط علّی مفهوم قربانی‌شدن. 140
3.سبک‌زندگی و مصادیق قربانی‌شدن: 142
جمع‌بندی سبک‌زندگی و مصادیق قربانی‌شدن 146
مبحث سوم‌: ترس‌ها ‌ و هراس‌ها ‌ و راهکارهای مواجهه با آن. 147
مقدمه. 147
1.زنان از چه چیزهایی می‌ترسند: 148
جمع‌بندی: سبک‌زندگی و ‌ترس‌ها و ‌هراس‌ها: 153

 

ترس‌های موردی و راهکارهای مقابله با آن. 153
3.ترس از آزار جنسی و راهکارهای مواجهه با آن 157
4.ترس از استیلای مذکر و راهکارهای مواجهه با آن 159
5.ارتباط سبک‌زندگی و راهکارهای پیشگیری از موقعیت های هراس‌زا 162
نتیجه‌گیری 164
سطوح فردی، میانی و کلان. 167
سبک‌زندگی جسورانه‌: 167
سبک‌زندگی محافظه‌کارانه: 170
سبک‌زندگی مصلحت‌اندیش: 173
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری 177
مقدمه. 178
بحث و نتیجه‌گیری 178
راهکارها  و پیشنهادات 187
محدودیت‌های پژوهش. 191
فهرست منابع 193
فهرست منابع فارسی 194
فهرست منابع انگلیسی 201
ضمائم. 208

 

مقدمه
 

در حوزه مسائل اجتماعی جرم و قربانی جایگاه ویژه‌ای را به خود اختصاص داده‌است. مفهوم قربانی و قربانی‌شدن از تقابل کلماتی نظیر متخلف، جرم، حادثه و قربانی شکل می‌گیرد. نگاهی به پیشینۀ تحقیقات حوزه جرم‌شناسی و دادگستری نشان می‌دهد که قربانی‌شناسی تا دهه 1970 در حاشیه جریان اصلی جرم‌شناسی قرار داشته است. این موضوع را می‌توان معلول آن دانست که در دورانی نظیر دهه 50 میزان جرایم ثبت شده در کشورهایی مانند انگلستان و ولز آنقدر اندک و ناچیز بود که رها کردن قربانی‌شناسی در حاشیۀ رشته جرم‌شناسی کار بسیار ساده‌ای بود، به‌طوری که جرم مشکل اجتماعی فرعی در نظر گرفته می‌‌شد که مدیریت آن به کارشناسان اعم از جرم‌شناسان که برای آموزش عموم فعالیت می‌کردند و سیاسیون محول شده بود. جرم شناسان اولیه به صورت بالینی به مطالعه جرم می‌پرداختند و مجرمین را به صورت قائم به ذات و مجزا و مستقل از بافت اجتماعی و تاریخی مورد مطالعه قرار می‌دادند(هویل و یانگ به نقل از پل راک 1393، 23).  بر اساس این دیدگاه مجرمان به دلیل ویژگی‌های ذاتی که دارند مستعد انجام جرم هستند و دست به جرم می‌زنند. به طوری که مجرمان را بی‌اختیار و ناگزیر به انجام جرم قلمداد کرده در واقع نظریه «مجرم مادرزاد» سرلوحه کار این محققان بوده است(رابینگتن و اینبرگ 1386).
در اواخر دهه 50 جرایم به یکباره افزایش یافت به طوری که برخی به تعاریف ارائه شده از جرم و قربانی و غیره شک کردند. بدین شکل نگرش جدیدی تحت عنوان شکاکیت در جرم‌شناسی ایجاد شد که می‌توان آن را انقلاب شکاکیت در جرم‌شناسی نامید. این گروه به کل مفاهیم را زیر سؤال برده و به جای مجرم مفاهیم جدیدی نظیر کلمۀ منحرف را عنوان کردند و می‌پرسیدند منحرف نسبت به چه کسی، یا منحرف از چه چیزی  و غیره. (هویل و یانگ به نقل از پل راک 1393، 25-29). نظریه‌هایی نظیر انگ‌زنی با این رویکرد مطرح شدند و تحقیقاتی نیز بر همین اساس انجام شد(رابینگتن و اینبرگ 1386).
جامعه‌شناسان ارتکاب جرم را ناشی از ویژگی‌های ساختاری مثل نابرابری اقتصادی و تفاوت‌های فرهنگی قلمداد می‌کردند و قربانیان جرایم به صورت کاملاً تحلیلی مورد مطالعه قرار می‌گرفتند(هویل و یانگ به نقل از پل راک 1393، 23). شاید بتوان گفت جامعه‌شناسان برای اولین بار مجرمان را نیز به عنوان قربانیانِ ساختار جامعه معرفی کردند.
در همین راستا مارکسیست‌ها و رادیکال‌ها مجرمان را جنبه‌ای از اختلالات و بی‌نظمی اجتماعی دنیای کاپیتالیسم می‌دانستند و معتقد بودند که این‌ها قربانی نیستند بلکه طبقه قلع و قمع شده کارگران صنعتی هستند که به هوشیاری رسیده‌اند و به اشتباه دست به جرم زده‌اند و در نهایت آن‌ها را قربانیان نالایق و محرومی قلمداد می‌کردند که در واکنشی گاه درستکارانه و در مواردی مالکانه و فردگرایانه ناشی از محرومیت و آسیب‌های ناشی از نظام سرمایه‌داری دست به جرم زده‌اند (همان، 23) و تعاملگرایان و پدیدارشناسان جرم را به عنوان ساختارهای سمبلیک ایجاد شده در تعامل جدل‌آمیز با افراد قدرتمند تلقی می‌کردند، که باز هم کنترل ملاک کار بود و جرم و قربانیان اصلاً به حساب نمی‌آمدند و اهمیت نداشتند(همان). عدم توجه به قربانیان به قدری بغرنج بود و اهمیت کمی داشت که از منظر تعاملگرایان تعابیر متفاوتی در مورد قربانیان وجود داشت، به‌طوری که آن‌ها را با مشخصات متناقضی نظیر افراد آسیب دیده و همچنین غیر قابل اطمینان و اعتبار معرفی می‌کردند.
با نفوذ شکاکیون و بروز چند صدایی از جانب ایشان، در حوزۀ جرم‌شناسی، تعاریف و مفاهیم متعددی علاوه بر جرم و انحراف در خصوص قربانیان نیز شکل گرفت. به‌طوری‌که گارلند در نوشته‌های خود از مفاهیمی نظیر منافع و احساسات قربانیان، قربانیان واقعی، خانواده‌های قربانیان، قربانیان بالقوه به عنوان شاخصهای تفکیک در اغنای دعاوی جزایی مورد استفاده قرار می‌دهد(همان 28-29) که در اینجا قربانیان جرائم قانونی نیز مد نظر هستند.
اولین مقالات در خصوص مسئولیت قربانیان را می‌توان در مطالعات ولفگنگ در مورد قتل و تحقیقات دانشجویش امیر در مورد تجاوز جستجو کرد. در این راستا جرم‌شناسان اولیه‌ای نظیر هنتیگ، میندلسون، شافر و سایرین در خصوص محدودیت‌های جرم‌شناسی در رابطه با مسئولیت اساسی قربانی، قربانیان مقصر و قربانی‌گرایی صحبت به میان آورده و مدت مدیدی حجم وسیعی از فهرست مطالبی که با کلمه قربانی اشتراکاتی داشتند را جمع آوری کرده و در یک دائرﮤ المعارفی در سال 1975 به چاپ رسانده‌اند(همان 24-25).
در مجموع مفهوم قربانی تقریبا در تمامی ادبیات نظری از دیدگاه جرم‌شناسی مورد نقد و بررسی قرار گرفته‌است. نظریه‌پردازان متعددی در خصوص قربانیان صحبت کرده‌اند. برخی آن‌ها را معلول شرایط دانسته و برخی نیز نظیر هنتیگ و میندلسون و شافر و غیره به قصور قربانی در راستای قربانی‌شدن‌شان پرداخته‌اند. مبحث قصور قربانی تا بدانجا مورد توجه واقع شد که برخی نظیر ولفگنگ بر این موضوع پافشاری کرده و اعتقاد راسخ دارند قربانی بعضا می‌تواند تحریک کنندۀ مجرم و جرم علیه خود باشد(ولفگنگ 1958). این نوع نظریه‌ها تداعی‌گر دو موضوع است: اول برخی قربانیان دارای سبک‌زندگی تحریک کننده‌ای هستند که آنها را به قربانیان آماده تبدیل می‌کند. و دوم مفهوم قربانی‌شدن فرای مفهوم جرم‌شناسی است. هرچند در ابتدای این تحقیق قربانی شدن به مفهوم قربانی جنسی شدن دردر نظر گرفته شده بود اما پس از جمع‌آوری داده‌ها، مفهومی پهن دامنه‌ای از قربانی شدن استخراج شد که قربانی‌جنسی شدن هم یکی از آنها بود. لذا در این تحقیق مفهوم قربانی‌شدن از بعد مسئلۀ اجتماعی بودن آن مد نظر قرارگرفته است. وقتی به مفهوم قربانی‌شدن با دید جامعه شناختی نگاه شود مفهوم آن از حالت جرم شناختی محض خارج شده و به عنوان یک مسئله در نظر گرفته می‌شود. به همین دلیل از منظر زنان تعریفی متکثر از این مفهوم ارائه می‌شود. مفهوم قربانی‌شدن بین زنان طیف وسیعی از احساسات را در بر می‌گیرد که آن را از مفهوم جرم شناختی آن خارج کرده و مفاهیمی نظیر حرمان زندگی، آسیب‌پذیری و سلب منابع و اختیارها را نیز پوشش می‌دهد. آنچه در این پژوهش از قربانی‌شدن و ارتباط آن با سبک‌زندگی می‌خوانید مفهوم قربانی‌شدن زنان از نگاه جامعه‌شناختی را در بر می‌گیرد و با نگاه تک بعدی جرم‌شناسی به آن فاصله دارد، به‌طوری که ممکن است جرمی که به لحاظ قانونی جرم باشد اتفاق نیافتاده ولی مسائلی در زندگی زنان پیش آمده که فرد را دچار حرمان کرده‌است و فرد خود را قربانی آن می‌داند. در واقع این تحقیق در پی آن است که نشان دهد چه نوع سبک‌زندگی باعث می‌شود که زنان  قربانی شوند. در خصوص سبک‌زندگی نیز تعاریف بی‌شماری وجود دارد که هر یک ابعادی خاص را مورد توجه قرار داده‌اند. در این پژوهش ابتدای امر سبک‌زندگی معادل طرز رفتار در حوزه عمومی مورد توجه قرار گرفت. هرچند در هنگام انجام تحقیق مباحثی از حوزه خصوصی افراد نظیر اعتقادات و وضعیت اعتقادی غیره اهمیت یافت و جزئی از مولفه‌های سبک زندگی قرار گرفت.
لازم به ذکر است عوامل متعدد ساختاری، فرهنگی، اقتصادی، محیطی و غیره  می‌تواند بر قربانی شدن زنان تأثیرگذار باشد که سبک‌زندگی یکی از آنهاست و به طور  صد درصدی نمی‌توان قربانی شدن را فقط و فقط ناشی از سبک‌زندگی دانست. با علم به این واقعیت در تحقیق حاضر محقق در پی کشف ارتباط سبک زندگی زنان و قربانی شدن ایشان بوده و هیچ یکجانبه‌نگری مد نظر ایشان نبوده است.


 

طرح مسئله
 

گسترش حضور زنان در جامعه و تصرف پست‌های مختلف و کسب پایگاه‌های اقتصادی-‌اجتماعی  در کشور حرف نویی نیست. زنان هر روزه از منزل خارج می‌شوند، به کار و تحصیل و فعالیت می‌پردازند و تلاش می‌کنند دوشادوش مردان به پیش روند. امروزه زنان بیش از هر زمان دیگر در فضاهای عمومی‌ظاهر می‌شوند. اگرچه حضور آن‌ها در فضا‌های عمومی‌نقطه مثبتی است که به یُمن مبارزات طولانی برای آن‌ها حاصل شده‌است اما از طرفی مانند هر امر دیگری مشکلات خاص خود را داشته‌است. تحقیقات مختلف(روباتام 1387، صادقی فسایی و حمیدی 1387، نهاوندی و آهنگرسله‌بنی 1387، رجب‌لاریجانی 1389) و تجربه زیسته زنان نشان می‌دهد که ترس از آزارهای جنسی در فضاهای عمومی‌برای زنان امری جدی است. اگرچه زنان در مقایسه با مردان کمتر قربانی جرائم مختلف می‌شوند ولی تحقیقات نشان می‌دهد(استانکو1992) که زنان بیشتر از مردان از قربانی‌شدن می‌هراسند و همان‌طور که ذکر شد بیشترین و جدی ترین ترسِ زنان، ترس از آزار‌های جنسی است.
محقق در پژوهشی تحت عنوان«بررسی احساس امنیت جنسی بانوان تهرانی»(1387) به بررسی میزان در معرض بودن بانوان تهرانی به هر یک از جرائم جنسی در اماکن عمومی‌پرداخت.  نتایج حاکی از آن بوده که اکثر بانوان دائم در معرض تعرض‌های جنسی کلامی‌و غیر‌کلامی‌ هستند و این منجر به کاهش احساس امنیت آن‌ها شده و میزان احساس امنیت پایین‌تر از حد انتظار است. بعلاوه بر حسب نتایج  پایگاه اقتصادی-‌‌ ‌اجتماعی زنان بر میزان احساس امنیت آنان تأثیرگذار است در حالی که تفاوت معنی‌داری در بین سنین مختلف مشاهده نشد  و زنان با تحصیلات مختلف نیز تفاوت چندانی در خصوص سوژۀ تعرض قرار گرفتن، نداشتند. (آهنگرسلابنی

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:02:00 ق.ظ ]




1-3-1- هدف اصلی. 6
1-3-2- اهداف فرعی. 6
1-3-3-اهداف کاربردی: 6
1-4- سؤالات تحقیق  6
1-5- تعریف مفاهیم تحقیق  7
فصل دوم : ادبیات و مبانی نظری تحقیق  11
2-1- بخش اول: سبک زندگی  12
2-1-1- تعریف سبک زندگی. 12
2-1-2- نظریه سبک زندگی بوردیو. 16
2-1-2-1-منش. 17
2-1-2-2- میدان. 24
2-1-2- 3-عمل. 27
2-1-2-4- نماد 27
2-1-2-5-طبقه 28
2-1-3- بوردیو و تحلیل مصرف و سبک زندگی. 29
2-1-2-سرمایه 33
2-1-2- 1-فرهنگی (تحصیلی) و سرمایه اقتصادی. 33
2-2- بخش دوم سبک زندگی و پوشش    35
2-2-1-سبک زندگی و تمایز. 35
2-2-2-سبک‌های زندگی و پوشش. 37
2-2-2-1حجاب به مثابه تکلیف 38
2-2-2-2حجاب به مثابه ایدئولوژی. 41
2-2-2-3 حجاب سنتی. 42
2-2-2-4-حجاب زیباییشناختی. 44
2-2-2-5 حجاب بازاندیشانه 46
2-2-2-6-پوشش به مثابه سبک زندگی. 48
2-2-2-7-پوشش مدمحور (تیپ اینترنتی) 49
2-2-2-8-بی مد. 50
2-2-2-9-پوشش فمینیستی. 51
2-3- بخش سوم: شبکه های اجتماعی مانوئل کاستلز  53
2-3-1- مقدمه 53
2-3-2- نظریه کاستلز. 55
2-4-مدیریت بدن  58
2-5- بخش سوم: حوزه عمومی  62
2-5-1 حوزه عمومی و حوزه عمومی جایگزین (موازی) 62
2-6-نظریه معرفیِ خود 72
2-7- پیشینه تحقیق  80
فصل سوم : روش و ابزار تحقیق  87
3-1- روش تحقیق  88
3-2- جامعه آماری و برآورد حجم نمونه و روش نمونه گیری  89
3-3-  ابزار گردآوری اطلاعات   90
3-4- روایی و پایایی تحقیق  90
3-5-روش تجزیه و تحلیل داده ها 92
3-5-1 روش های آمار توصیفی. 92
3-5-2 روش های آمار استنباطی. 92
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها 93
4-1 آمار توصیفی  94
4-1-1 تفکیک نمونه بر حسب میزان share موسیقی : 95
4-1-2 تفکیک نمونه بر حسب تعداد صفحات سبک موسیقی لایک شده توسط کاربران : 96
4-1-3 تفکیک نمونه بر حسب پوشش لباس غالب عکس های کاربران. 97
4-1-4 تفکیک نمونه بر حسب پوشش مو در عکس های کاربران زن. 98
4-1-5 تفکیک نمونه بر حسب پوشش بدن در زنان. 100
4-1-6 تفکیک نمونه بر حسب پوشش بدن در زنان. 100
4-1-7 تفکیک نمونه بر حسب تعداد صفحات لایک شده در حوزه کتاب 102
4-1-8 تفکیک نمونه بر حسب ملیت نویسنده کتاب های لایک شده 103
4-1-9 تفکیک نمونه بر حسب سبک‌های لایک شده 104
4-3 آمار استنباطی  105
4-3-1  یافته های استنباطی. 105
4-3-1-1  « آیا بین مدیریت بدن کاربران شبکه های اجتماعی و نوع پوشش تفاوت معنا داری وجود دارد؟» 105
4-3-1-3  “ آیا بین میزان سرمایه فرهنگی(موسیقی، کتاب) کاربران ایرانی شبکه های اجتماعی و پوشش (مو، مدیریت بدن، لباس ) تفاوت معنا داری وجود دارد؟” 108
فصل پنجم خلاصه بحث و نتیجه گیری  112
5-1-دستاوردهای پژوهش    113
5-2-نتایج پژوهش    121
5-2-1 نتایج توصیفی. 121
5-2-2- تبین نتایج. 123
5-3-محدودیت های پژوهش. 124
5-4- پیشنهادها 126
منابع و ماخذ  127
چکیده
سبک زندگی (Life Style)‏ برای توصیف شرایط زندگی انسان استفاده می‌شود. سبک‌های زندگی مجموعه‌ای از طرز تلقی‌ها، ارزش‌ها، شیوه‌های رفتار، حالت‌ها و سلیقه‌ها در هر چیزی را در برمی‌گیرد. موسیقی عامه، تلویزیون، آگهی‌ها همه و همه تصورها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی فراهم می‌کنند. بوردیو با مفهوم «فضای اجتماعی» سبک های زندگی مختلف را نشان می دهد. فضای اجتماعی به این ترتیب ساخته می شود که عاملان و گروه های اجتماعی براساس حجم و میزان سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی با برخی افراد اشتراکاتی می یابند و با برخی دیگر فاصله پیدا می‌کنند. شبکه های اجتماعی مجازی به عنوان رسانه های نوین در ایران تاثیر بسزایی در سبک زندگی ایرانیان داشته است.  انقلاب ارتباطات، نوع جدیدی از ارتباطات مجازی را که خالی از روح حاکم بر روابط واقعی اجتماعی است به وجود آورده است. شبکه های اجتماعی مجازی با توجه به خاصیت نمادی بودن، روایت کننده نوعی از سبک زندگی کاربران خود هستند. در این  پژوهش، نویسندگان به دنبال تبیین و ارائه روایتی توصیفی از نوع پوشش زنان ایرانی در  شبکه اجتماعی فیس بوک هستند. براساس نظریه دو فضایی شدن سعیدرضاعاملی به نظر می‌رسد شبکه های اجتماعی مجازی بستر ایجاد حوزه عمومی شکل نگرفته در فضای واقعی شده است. بوردیو شاخص مهم بررسی سبک زندگی در شبکه های اجتماعی، بازنمایی پوشاک، گفت و گو و مصرف فرهنگی شامل موسیقی، کتاب آن لاین و موارد دیگر می داند. در این پژوهش براساس فرمول کوکران 384 اکنت کاربران شبکه های اجتماعی فیس بوک و با تکنیک تحلیل محتوا مورد تحقیق قرار گرفت. در این پژوهش بعد از ارائه توصیفی پوشش زنان ایرانی در فیس بوک میزان تاثیرگزاری سرمایه فرهنگی و مصرف فرهنگی بر پوشش و مدیرت بدن بررسی شده است.
کلمات کلیدی: شبکه های اجتماعی، سبک زندگی مجازی، مصرف فرهنگی، دو فضایی شدن، حوزه عمومی

1-1- بیان مسئله
انقلاب ارتباطات، نوع جدیدی از ارتباطات مجازی را که خالی از روح حاکم بر روابط واقعی اجتماعی است به وجود آورده است. از طریق ماهواره، اینترنت و. جهان جدیدی به موازات جهان واقعی به وجود می آید. رسانه­های الکترونیکی مخاطبان وسیع و متکثری دارند که مجموعه‌هایی از حیث محتوای نمادین را به این مخاطبان عرضه می‌کنند. در چنین شرایطی فضای مجازی شکل می‌گیرد و فرهنگ‌ها همه از طریق واسطـه‌های الکتـرونیکی منتقـل می شوند و مفاهیـم زمان و مکـان معانی تازه‌ای پیدا می‌کنند.(عاملی، 1387:48) فواصل زمانی و مکانی عملاً از میان برداشته می‌شوند و انتقال اطلاعات، داده‌ها و سرمایه‌ها و امکان ارتباط همزمان میان افراد در نقاط مختلف به‌وجود می‌آید. شبکه های اجتماعی مجازی با توجه به خاصیت نمادی بودن، روایت کننده نوعی از سبک زندگی کاربران خود هستند.
سبک زندگی برای توصیف شرایط زندگی انسان استفاده می‌شود. سبک‌های زندگی مجموعه‌ای از طرز تلقی‌ها، ارزش‌ها، شیوه‌های رفتار، حالت‌ها و سلیقه‌ها در هر چیزی را در برمی‌گیرد. موسیقی عامه، تلویزیون، آگهی‌ها همه و همه تصورها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی فراهم می‌کنند. سبک زندگی فرد، اجزای رفتار شخصی او نیست، لذا غیر معمول نیستند. بیشتر مردم معتقدند که باید سبک زندگی‌شان را آزادانه انتخاب کنند.(خادمیان، 1390: 20) در بیشتر مواقع مجموعه عناصر سبک زندگی در یک‌جا جمع می‌شوند و افراد در یک سبک زندگی مشترک می‌شوند. به نوعی گروه‌های اجتماعی اغلب مالک یک نوع سبک زندگی شده و یک سبک خاص را تشکیل می دهند.
براساس نظر عاملی(1387) در مقاله دو فضایی شدن به نظر می‌رسد شبکه های اجتماعی مجازی بستر ایجاد حوزه عمومی شکل نگرفته در فضای واقعی شده است.در این تحقیق به دنبال آن هستیم. شاخص مهم بررسی سبک زندگی در شبکه های اجتماعی در این تحقیق بازنمایی پوشاک است.  در این تحقیق به دنبال مطالعه و پاسخ به این سوال هستیم که کاربران زن شبکه اجتماعی فیس بوک در ایران چه حجابی را از خود به نمایش در می آورند؟
1-2- ضرورت و اهمیت تحقیق
امروزه با گسترش کاربردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در زندگی روزمره شاهد شکل‌گیری نسل جدیدی از ابزارهای اینترنتی هستیم که امکانات بیشتری را برای روابط متقابل، مذاکره، گفت‌وگو و به طور کلی ارتباط دوسویه فراهم آورده است. وب 2 ناظر به شکل‌گیری اینترنت محاوره‌ای است که امکان برقراری ارتباطات چندسویه میان کاربران شبکه جهانی اینترنت را فراهم ساخته است. شبکه‌های اجتماعی اینترنتی به عنوان مهم‌ترین مصادیق این امر، به محلی برای حضور اقشار مختلف جامعه به ویژه جوانان و زنان و مکان تبادل آرا و افکار ایشان و تامین نیازهای متناسب با زندگی اجتماعی زنان علی الخصوص زنان خانه دار تبدیل شده‌اند. شبکه‌های اجتماعی اینترنتی علاوه بر اینکه مرجع تامین بسیاری از نیازهای فرهنگی و اجتماعی اعضای خود هستند، این امکان را برای اعضا فراهم می‌کنند که همزمان با انجام سایر فعالیت‌های اجتماعی از طریق رایانه یا تلفن همراه فعالیت خود را در این جوامع مجازی نیز پیگیری کنند. جذابیت شبکه‌های اجتماعی اینترنتی از یک سو و سهولت فعالیت در این دسته از جوامع از سوی دیگر سبب می‌شود تا تفاوت میان عضویت و حضور در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی و تغییرات مربوطه به سبک و حضور در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی و تغییرات مربوط به سبک زندگی جوانان عضو به عنوان یک پرسش جدی برای پژوهشگران عرصه فرهنگ و ارتباطات مطرح شود.مفهوم سبک زندگی که امروزه به یکی از مفاهیم بنیادین در تحلیل‌های اجتماعی تبدیل شده (ربانی و شیری،1388:210-11)، یکی از حوزه‌های جدید و مهم مطالعاتی محسوب می‌شود که در سال‌های اخیر توجه عده قابل ملاحظه‌ای از محققان اجتماعی را به خود جلب کرده است. (شکوری،1385: 28) براساس تعریف لسلی و دیگران «رفتارهایی که با قشربندی حیثیتی و اعتباری مرتبط است، سبک زندگی نامیده می‌شوند. سبک زندگی فقط آنچه یک فرد دارد نیست؛ بلکه چگونگی نمایش آنها توسط فرد است. سبک زندگی هم الگوهای مصرف را شامل می‌شود و هم قدرتی که از این ناحیه کسب می‌شود. سلیقه، آداب معاشرت و مد نشانه‌های داشتن جایگاهی در نردبان اجتماعی و نمادهای مرتبط با سبک زندگی هستند» (لسلی و همکاران، 1994: 368). براساس تعاریف گفته شده، مفهوم سبک زندگی، امنیت اجتماعی  ناظر به شیوه زندگی افراد بوده و در ارتباط با موضوع شبکه‌های اجتماعی اینترنتی از دو نظر حائز اهمیت است:
1- تغییر جایگاه استفاده از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی اینترنتی در سرانه مصرف اعضای شبکه‌های اجتماعی اینترنتی به خصوص زنان
2- تغییر نمادهای فرهنگی ناظر به شیوه زندگی در نتیجه عضویت و حضور در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی که مواردی نظیر سبک پوشش زنان، ادبیات زنان افراد و شیوه برقراری ارتباط با دیگران را شامل می‌شود.
زنان در جامعه ایرانی از آسیب پذیرترین اقشار جامعه هستند، زنان ایرانی به دلیل محدویت ها در سبک زندگی گرایش خاصی به شبکه های اجتماعی پیدا کرده اند. به نظر می رسد دلیل گرایش زنان در ایران به شبکه های اجتماعی کمی متفاوت تر باشد به همین دلیل ضروری است برای توصیفی از چگونگی بازنمایی پوشش زنان کاربر شبکه های اجتماعی فیس بوک با بهره گرفتن از شاخص های سبک زندگی و پوشاک به تحقیق در این خصوص پرداخته شود.
1-3- اهداف تحقیق
1-3-1- هدف اصلی
هدف اصلی این تحقیق مطالعه نوع  پوشش ارائه شده ازخود کاربران زن شبکه اجتماعی فیس بوک است.
 1-3-2- اهداف فرعی
شناسایی نحوه پوشش کاربران زن ایرانی در فضای مجازی
شناسایی نحوه سرگرمی کاربران زن ایرانی در فضای مجازی
شناسایی نحوه زندگی کاربران زن ایرانی در فضای مجازی
1-3-3-اهداف کاربردی:
مقایسه موارد و مسائل  و مشکلات حریم خصوصی در فضای  مجازی با حریم خصوصی معیار و ارائه واقعیت ها
ارائه راهکارهای بهبود حریم خصوصی در شبکه های اجتماعی
1-4- سؤالات تحقیق

 

سبک مدیریت بدن و اندام کاربران زن ایرانی در شبکه های اجتماعی مجازی چگونه است؟
 

آیا بین مدیریت بدن کاربران زن شبکه های اجتماعی و نوع پوشش تفاوت معنا داری وجود دارد؟
 

آیا بین میزان سرمایه فرهنگی(موسیقی، کتاب) کاربران زن ایرانی شبکه های اجتماعی و پوشش (مو، مدیریت بدن، لباس )تفاوت معنا داری وجود دارد؟
 

آیا سرمایه فرهنگی کاربران زن ایرانی شبکه های اجتماعی بر مدیریت بدن آنان اثرگذار است؟
 

آیا سرمایه فرهنگی کاربران زن ایرانی شبکه های اجتماعی بر نوع پوشش آنان اثرگذار است؟
1-5– تعریف مفاهیم تحقیق
سبک زندگی: سبک زندگی به معنای مجموعه ­ای از انتخاب­های ذوقی و الگوهای خرید و مصرف در زندگی روزمره است. سبک زندگی از یک سو متاثر از جایگاه طبقاتی افراد است اما از سوی دیگر از ساختار طبقاتی فراتر می­رود و منش و شیوه زندگی افراد را در زندگی روزمره شامل می­شود. این منش متاثر از آموزش­های فرهنگی، اجتماعی افراد است که ذائقه و سلائق اجتماعی آنها را شکل می­دهد. سبک­های زندگی مجموع‌های از طرز تلقی­ها، ارزش­ها، شیوه ­های رفتار، حالت­ها و سلیقه­ها در هر چیزی از انتخاب موسیقی گرفته تا انتخاب شبکه تلویزیون و دکوراسیون و فرش کردن خانهرا در بر می­گیرد (فاضلی، 58:1382).
 سرمایه فرهنگی: سرمایه فرهنگی به معنای انباشتی از تجربه­های فرهنگی است که در پیشینه خانوادگی و فعالیت­های فرهنگی افراد به دست می­آید. بوردیو سرمایه فرهنگی را در یک سیستم مبادله­ای شامل دانش فرهنگی انباشته­ای می­داند که سبب اعتبار، قدرت و مقام می شود.سرمایه فرهنگی، مجموعه ای از ثروت‌های نمادین است که از یک‌سو به معلومات کسب‌شده‌ای باز می‌گردد که حالت درونی شده به خود می‌گیرند؛ از سوی دیگر به شکل مالکیت میراث فرهنگی (تابلوها، کتاب‌ها، واژه‌نامه‌ها،ابزارها، ماشین‌ها، .) جلوه می‌کند (شویره و فونتن، 1385: 98).
شبکه های اجتماعی: فضای مجازی مجال شکل‌گیری اجتماعات جدید از کاربران را فراهم می‌کند. از زمان تونیس و تلاش او برای تعریف دو گونه تجمع انسانی یعنی «اجتماع» در مقابل «جامعه» (گزلشافت و گمنشافت) به بعد همه متفکران علوم اجتماعی و فرهنگی «رو در رو بودن»، «محدودیت تعداد»، و «ابتناء بر روابط عاطفی و نه روابط عقلانی را از خصائص بنیانی» اجتماع عنوان کرده‌اند. هر چند روابط کاربران فضای مجازی تفاوت‌ای با واسطه‌است و نه رو در رو، بسیاری از مطالعه کنندگان اینترنت تمایل دارند از اصطلاح «اجتماع» برای اشاره به جمع کاربران استفاده کنند. در این میان تلاش‌های متعددی در حال انجام است تا حوزه و دامنه معنایی کاربردهای جدید این اصطلاح را برای اشاره به تجمعات کاربران فضای مجازی، روشن سازد. ازجمله می‌توان به تلاش‌های خانم شلینی ونچرلی اشاره کرد.(کاستلز، 2007 الف360)
تعاریف عملیاتی:
کاربرشبکه اجتماعی: چهار گروه اعضای این سایت ها، کاربران ماهر کاربران فراغتی کاربران به دنبال سرگرمی و کاربران تجاری  نامگذاری شده اند. اما در اینترنت کاربرانی هم وجود دارند که در استفاده از امکان های جدید اینترنتی پیشگام هستند ولی نسبت به عضویت در شبکه های اجتماعی اشتیاقی نشان نمی دهند و در فعالیت های آنلاینشان آنها را به کار نمی گیرند.
فیس‌بوک:‏ شرکت ایجاد کننده وب‌گاه فیس‌بوک است که در ۴ فوریه ۲۰۰۴ به وجود آمد.از شبکه‌های اجتماعی مجازی است که به واسطه آن می‌توان با دوستانی که

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:02:00 ق.ظ ]