در نهایت او بر قول خود مبنی بر معرفت به خداوند از طریق نظر و تدبّر اینگونه تأکید میکند که خداوند در آیات بسیاری ما را به عبادت خویش و اطاعت از فرمانش امر فرموده است. امر کرده است که از بدی ها بپرهیزیم و به خوبیها رو آوریم. اما عبادت و اطاعت از فرمان کسی جزء این است که باید ابتدا به وجودش علم داشته باشیم و بدانیم که او دارای قدرت است و توانایی بر انجام هر کاری دارد. از این رو است که متقاعد میشویم چنین موجودی شایسته پرستش و عبادت است.[۲۹۰] در ادامه وی برای اثبات وجود خداوند از برهان امکان و حدوث نام به میان میآورد و برای هر یک از این براهین به آیات مقتضی استناد میکند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
سخنان ملاصدرا گواه این مهم است که باور به خداوند نه بدیهی است و نه میتوان با تقلید کورکورانه یا جدل یا هر آنچه که ثمرهای جز ظن و تخمین و گمان به همراه ندارد، بدان ایمان آورد؛ بلکه اگر در پی دستیابی به ایمانی یقینی و زوال ناپذیر هستید، باید که شناخت خود را بر پایه ادله محکم استوار سازید تا ایمانتان به کمترین شک و شبههای از پای بست ویران نشود. زیرا دین از ما چنین ایمانی را طلب میکند. }[۲۹۱]و ما تبع اکثرهم الاّ ظناً انّ الظّن لا یغنی من الحق شیئاً{.[۲۹۲]
۲-۲-۳-۲-۱-۲. براهین اثبات وجود خدا
ازمیان سه رویکرد ذکر شده صدرا از جمله کسانی است که به نظری بودن وجود خداوند رأی مثبت داده است. وی از آن روی که تنها در پی کسب معرفت یقینی است، از میان انواع استدلال تنها قیاس را از آن روی که از کل به جزء حرکت میکند و قابل اعتماد است، بر میگزیند. قیاس دارای ماده و صورت است. بر همین اساس به انواع مختلف تقسیم میشود. از میان انواع قیاس، تنها قیاسی از ضریب یقینی بالاتری برخوردار است که صورتش از نوع قیاس منتج و ماده و محتوایش نیز از امور یقینی و بدیهی باشد. این نوع قیاس، برهان نامیده میشود. برهان قویترین الگوی استدلال بهشمار میرود. به همین دلیل است که در آثار وی، شاهد براهین مختلفی در رابطه با اثبات وجود خداوند هستیم.
الف) تقسیم برهان بر اساس حد وسط
۱). برهان لم: برهانی است که حد وسط سبب وجود حکم هم در ذهن و هم در خارج است.
۲). برهان ان: حد وسط تنها سبب وجود حکم در ذهن است که خود به دو نوع ان مطلق و دلیل تقسیم میشود. اگر حد وسط در خارج معلول حکم باشد، دلیل نامیده میشود و اگر حدوسط و حکم هر دو معلول امر سومی باشند ان مطلق نامیده میشود. (از یکی از متلازمین پی به ملازم دیگری بردن).
ب) تقسیم برهان به اعتبار سالک، مسلک و مقصد
گاهی در رابطه با اثبات وجود خدا سه عنصر اساسی (سالک، مسلک و مقصد) و ارتباط میان آن ها مدنظر است و بر همین مبنا براهین خداشناسی صورت دیگری بر خود میگیرد.
۱). گاهی در برهان، سالک و مسلک و مقصد کاملاً از هـم جدا هستند. مثلاً در بـرهان حرکت، انسان (سالک) از حرکت موجود (مسلک) در اجسام بر وجود محرک (مقصد) استدلال میکند. این نوع براهین، براهین مخلوق محور نیز نامیده میشوند که برای اثبات حق بر وجود اشیائی غیر از او تکیه میشود.
-
- گاهی در برهان، سالک و مسلک یکی هستند و هدف و مقصد از آن دو جدا است. مثل برهان معرفت نفس که انسان از وجود نفس خودش برخدا استدلال میکند.
-
- گاهی نیز در برهان، مسلک و مقصد یکی هستند و سالک جدای از آن دو است. نظیر برهان صدیقین.[۲۹۳]در این نوع از براهین گاهی از مفهوم وجود خدا در ذهن بر وجود او در خارج استدلال میشودکه به براهین مخلوق محور یا وجودی معروف هستند. گاهی نیز برای اثبات خدابر مطلق شـــیء یا
مطلق وجود تکیه میشود. این نوع برهان، صدیقین یا موجود محورنامیده میشود.[۲۹۴]
صدرا ابتدا در مباحث فلسفی خود خدا را از طریق لوازم وآثارش اثبات میکند و براهینی که به این منظور بهکار میبرد، به نام براهین مخلوق محور، برهان انّی و براهینی که در آن سالک و مسلک یکی هستند و نیز سالک و مسلک ومقصد از هم جدا هستند نامیده میشوند. مفاد تمام براهین این است که وی از مخلوقات بر وجود خداوند برهان اقامه میکند و نتیجهای که از این براهین حاصل میگردد اثبات ذات خدا را در پی ندارد، بلکه اسمی از اسمای حق یا صفتی از صفات حق است. بیشتر مقدمات این براهین بدیهی یا نزدیک به بدیهی هستند و از این رو نتیجهای یقینی به بار میآورند.
۲-۲-۳-۲-۱-۲-۱. برهان حرکت
از براهین معروفی که فلاسفه برای اثبات واجب تعالی اقامه کردهاند، برهان «حرکت» است. در اص، برهان حرکت را حکمای طبیعی مطرح نمودهاند. حکما درصدد هستند از حرکت موجود در عالم طبیعت وجود خدا را اثبات کنند. این برهان از قدیمیترین براهین در تاریخ فلسفه است که اولین بار ارسطو آن را به قصد اثبات واجب تعالی اقامه کرده است.[۲۹۵] این برهان توسط صدرا رنگ وبوی دیگر به خود گرفته است. وی با اثبات حرکت جوهری تقریر جدیدی از این برهان به دست داده است. از همین رو است که برهان حرکت براساس حدوسط که گاهی حرکت عرضی است و گاهی حرکت جوهری به دوگونه تقریر میشود.
الف) تقریر برهان بر مبنای طبیعیون
طبیعیون براساس حرکت موجود در اجسام قائلند حرکت در عالم طبیعت دیده میشود و بر این اساس برهان حرکت را مطرح کردهاند که با هم از نظر میگذرانیم.
۱ـ هر موجود جسمانی متغیر و متحرک است.
۲ـ هر متحرکی نیازمند محرکی غیر خودش است.
۳ـ دور و تسلسل باطل است.
نتیجهای که حکما از مقدمات فوق حاصل میکنند این است که سلسله متحرکها باید به محرکی که خود متحرک نباشد منتهی گردد.[۲۹۶]
صدرا در تقریر این برهان بر اساس روش طبیعیون چنین میگوید:«حکماء طبیعی روش های دیگری دارند که بر اساس تغییر و استحاله است. یکی از آنها بر مبنای اصل حرکت است که همان استدلال از راه حرکات است و قبلاً دانستی که متحرک ایجاد کننده حرکت نیست، بلکه نیازمند محرّکی غیر از خودش میباشد. به خاطر استحاله دور و تسلسل، سلسله محرکها باید به محرکی که ذاتاً غیر متحرک است ختم گردد».[۲۹۷]
اشکالات وارده بر برهان حرکت
-
- برهان حرکت تنها محرک غیر متحرک ـ موجود مجردـ را اثبات میکند و از اثبات وجوب وجود محرک غیر متحرک عاجز است.[۲۹۸]
۲.از آن جاییکه ارسطو و پیروانش قائلند حرکت و دگرگونی تنها در عوارض و اوصاف ماده راه دارد نه در متن هستی ماده، از این رو جهان طبیعی تنها در حوزه اعراض و اوصاف خود به محرک ثابت نیاز دارد .بدین ترتیب اگر کسی قایل به ازلیت ماده باشد،این برهان قادر به پاسخ گویی نیست.[۲۹۹]
۳.برهان حرکت تنها یکی از اوصاف خداوند را اثبات میکند و از اثبات خالقییت و فیاضییت خداوند ناتوان است.[۳۰۰]
صدرا قائل است اشکالات برهان حرکت با وارد کردن حرکت به متن هستی حل و برهان قابل دفاع میشود و در این رابطه چنین بیان میدارد که «کمال این روش به آن چیزی است که ما آن را تحقیق و ثابت کردیم و استواری بخشیدیم؛ یعنی اثبات حرکت جوهری در تمام طبایع جسمانی خواه فلکی باشد، خواه عنصری»[۳۰۱].
ب). تقریر برهان براساس حرکت جوهری
۱ـ حرکت نه تنها در اعراض بلکه در ذات و جوهر اجسام نیز راه دارد.
۲ـ متحرک به محرکی نیاز دارد.
۳ـ محرک باید غیر از متحرک باشد.
۴ـ دور و تسلسل باطل است.
در نتیجه سلسله متحرکها باید به محرک غیر متحرک منتهی گردد.
استاد جوادی آملی قائل هستند گر چه با وارد کردن حرکت جوهری به متن هستی، دامنه برهان حرکت علاوه بر عوارض، ذات امور و حقایق را نیز فرا میگیرد و در نهایت محرک فوق طبیعی اثبات می شود، اما مشکل اصلی در اثبات واجب تعالی همچنان بر سر جایش باقی است. حرکت جوهری سلسله را به موجود مجرد ختم میکند؛ اما اثبات نمیکند که آن موجودِ مجرد، واجب تعالی هست؟ یا نیست؟. زیرا آن مبدأ مجرد و غیر مادی که محرک اشیای مادی است خود میتواند موجود مجرد یا قدیم و در عین حال ممکن باشد. از این رو جهت تکمیل برهان باید از برهان وجوب و امکان مدد گرفت و در سایه این برهان وجود واجب بالذات اثبات گردد.[۳۰۲]
عده ای در جواب این اشکال چنین پاسخ گفتهاند که « اگر محرک نخستین را بر مبنای غایت و محبوب و معشوق نهایی تبیین کنیم، غایت و محبوب نهایی که فعلیت محض است و هیچ قوهای در آن نیست چیزی جز واجب الوجود بالذات نخواهد بود و یا احتمالاً ملاصدرا حدوث ذاتی و زمانی را نیز جزء حرکات و تغییرات دانسته که در این صورت موجودی که محرک است و هیچ نوع حرکتی را هم دارا نیست همان واجب الوجود است».[۳۰۳]
۲-۲-۳-۲-۱-۲-۲. برهان حدوث
یکی از راه های اثبات وجود خداوند، برهان حدوث است. در این روش نیز صفتی از اوصاف خداوند به اثبات میرسد و از صفت به وجود واجب تعالی پی برده میشود. این روش، روش متکلمین است. آنها براساس حدوث عالم جسمانی پی به وجود خدا میبرند. ابتدا تقریر برهان از منظر متکلمین را به نظاره می نشینیم و در ادامه نظر صدرا و راهکار او را در رابطه با اشکالات وارده بیان و برهان را از نظر صدرا بیان میکنیم.
الف) تقریر برهان از نظر متکلمین
مهمترین برهانی است که متکلمین برای اثبات واجب تعالی اقامه کردهاند که بر حسب مقدمات به کار رفته در آن بدین صورت است:
۱ـ عالم جسمانی حادث است؛ از نظر متکلیمن عالم همان امور جسمانی و اجرام جهان از حرکت و سکون ـ هر دو حادث اندـ خالی نیست.
۲ـ هر چیزی که از حوادث خالی نباشد، حادث است.
۳ـ هر حادثی برای تحقق شدن در عالم خارج نیازمند محدِث است.
۴ـ محدِث و علت عالم جسمانی، نمیتواند جسم و جسمانی باشد؛ زیرا اگر محدِث، جسم و جسمانی باشد، خود او نیز معروض حرکت و سکون است. در نتیجه حادث و برای تحقق داشتن نیازمند محدِث دیگری خواهد بود.
۵ـ دور و تسلسل به حکم عقل باطل است.