شکل (2ـ12) اتصال استراتژی رقابتی به سرمایه فکری ( رفیعی ، 1390 ، ص165 )
موریدایز[119] ( 2004 ) از مدل ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری پولیک برای تحلیل اطلاعات بانک های ژاپن استفاده کرد. با تحلیل سرمایه های انسانی و فیزیکی بخش بانکداری ژاپن و اثر آن ها بر عملکرد ارزشی بانک ها ، مطالعه آن ها به این نتیجه دست یافت که توجه به سرمایه انسانی باعث عملکرد بهتر بخش بانکداری ژاپن است.لازم به ذکر است که مدل ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری ، ابزاری برای اندازه گیری و سنجش میزان سرمایه فکری سازمان است .همچنین چن[120] و دیگران ( 2005 ) از مدل ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری در شرکت های تایوانی استفاده کردند و به این نتیجه رسیدند که سرمایه فکری اثر مثبتی بر ارزش بازار و عملکرد مالی شرکت دارد و شاخصی است که میزان درآمد شرکت در آینده را معین می کند. تن[121] و دیگران ( 2007 ) مدل ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری را در شرکت های سنگاپور به کار بردند و نتیجه گرفتند که سرمایه فکری و عملکرد شرکت به صورت مثبتی با یکدیگر مرتبط هستند، سرمایه فکری با عملکرد آینده شرکت ارتباط دارد ، نرخ رشد سرمایه فکری شرکت با عملکرد شرکت رابطه مثبتی دارد، و سهم سرمایه فکری در عملکرد شرکت ها در صنایع مختلف ، متفاوت است.همین طور کاماس[122] ( 2007) مدل ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری را برای بانک های هندی به کار گرفت و وجود تفاوت های عمده ای در عملکرد بخش های مختلف بانک های هندی با توجه به به کارگیری سرمایه فکری را بیان کرد.وانگ و چانگ[123] ( 2005 ) اثر عناصر سرمایه فکری بر عملکرد شرکت و همچنین رابطه بین عناصر سرمایه فکری را از دیدگاه علت و معلولی در صنعت فناوری اطلاعات تایوان مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان دهنده این است که عناصر سرمایه فکری ، مستقیما بر عملکرد تجاری اثر گذارند. هدف از تاسیس شرکت ها و سازمان های تجاری ، تحصیل سود است یعنی همه آن ها در تلاشند تا از طریق انجام عملیات تجاری منتفع شوند و همچنین همه آن ها می خواهند میزان درآمد و سود خود را مرتبا افزایش دهند.بنابراین اگر شرکت ها بخواهند درآمد و سود خود را افزایش دهند چاره ای جز تقویت سرمایه فکری خود ندارند .پس بنابراین شرکت ها باید در پی انتخاب و استخدام کارکنان خوب و شایسته و پس از آن توانمندسازی آن ها باشند تا اینکه به این مهم دست یابند ( رفیعی ،1390،صص166-163).
2ـ 2ـ 8) درجه بندی سرمایه فکری
مدل درجه بندی سرمایه فکری توسط یک شرکت کوچک مشاوره مدیریت و تحت رهبری لیف ادوینسون در سوئد به وجود آمد که سرمایه فکری سوئد نامیده شد.مدل درجه بندی سرمایه فکری در بیش از 150 پروژه در چندین کشور مانند سوئد ، آلمان ، فنلاند ، کره جنوبی ، استرالیا و سنگاپور به کار گرفته شد.چهارچوب مفهومی مدل درجه بندی سرمایه فکری بر مبنای مدل اندازه گیری سرمایه فکری اسویبی (1997) و مدل اسکاندیا نویگیتور ادوینسون[124] است.مدل درجه بندی سرمایه فکری ، دارای سه جز اصلی است که عبارتند از : سرمایه ساختاری سازمانی ، سرمایه انسانی و سرمایه رابطه ای. این طبقه بندی همراه با زیر مجموعه آن ها در شکل(2-13) نشان داده شده است.
شکل (2-13) چهارچوب مفهومی مدل درجه بندی شاخص سرمایه فکری ( رفیعی ، 1390 ، ص 264 )
سرمایه انسانی به دو رده مدیریت و کارکنان تقسیم می شود. عواملی که در رده مدیریت بر آن تاکید
می شود شامل کیفیت رهبری و مهارت های ارتبازاتی و استراتژیک است.کارکنان بر مبنای وفاداری ، تعهد ، شایستگی و تجربه ، ارزیابی می شوند. سرمایه سازمانی متشکل از مالکیت فکری و سرمایه فرآیندی است.مالکیت فکری به برخی دارایی های نامشهود تجاری مانند اختراعات ، لیسانس ها و مارک های تجاری اشاره دارد.سرمایه فرآیندی شامل تمام فرآیندها و رویه های داخلی سازمان است که شامل کارمندیابی ، بازاریابی ، فرهنگ و سیستم های تکنولوژی اطلاعات می باشد. سرمایه رابطه ای از سه جز تشکیل شده است که عبارتد از : شبکه ، عنوان تجاری و مشتری . شبکه ، رابطه ای است که شرکت با عرضه کنندگان مواد اولیه ، توزیع کنندگان و گروه فشار سازمانی برقرار می کند.گروه فشار سازمانی ، آن دسته از افرادی هستند که نظرات آن ها در تصمیم گیری سازمان دخیل است و مدیریت باید به پیشنهادات آن ها توجه کند.مثل مالک شرکت ، سهامداران عمده و دارای سهم زیاد ، عنوان تجاری ، همان تصویر شرکت در بین سهامداران است و سرمایه مشتری ، روابط مثبتی است که شرکت با مشتریان خود برقرار می کند. دستورالعمل تجاری ، به بافت استراتژیکی که شرکت در آن فعالیت می کند برمی گردد که در این مورد می توان به محیط جغرافیایی شرکت و بازار فروش محصولات شرکت اشاره کرد.بحث این مدل نیز همانند سازمان های دیگر این است که اندازه گیری و مدیریت سرمایه فکری ، وابستگی شدیدی به نوع شرکت ، دیدگاه و استراتژی آن دارد.دستورالعمل تجاری ، خوراکی برای اثربخش بودن مدیریت سرمایه فکری است.مدل درجه بندی سرمایه فکری ، هر جز دارایی های نامشهود را از سه منظر متفاوت مورد بررسی قرار می دهد که این سه منظر عبارتند از : اثربخشی ، ریسک و تجدید. عملکرد سرمایه فکری زمانی اثربخش خواهد بود که شرکت بتواند سرمایه فکریش را به نحو بهینه و مطلوبی مدیریت کند.ریسک نشان دهنده تهدیدات بالقوه در اثربخشی مدیریت سرمایه فکری است.تجدید به عواملی چون تلاش شرکت در جهت نوآوری ، توسعه محصول و آموزش کارکنان ارتباط دارد (رفیعی،1390،267-263).
2ـ 2ـ 9) ارزش پویای سرمایه فکری
ارزش پویای سرمایه فکری در فرانسه توسط احمد بانفور به وجود آمده است. این مدل بر مبنای دیدگاه اقتصاد خرد در مدیریت به وجود آمده و سرمایه فکری شرکت را به این جهت اندازه گیری می کند که بتواند آن را با سرمایه فکری سایر شرکت های اروپایی مقایسه کند و یک سیستم مقایسه با بهترین ها در شرکت های اروپایی ، ایجاد کند. بر طبق این مدل ایجاد مزیت رقابتی برای یک شرکت و یک ملت ، از طریق ترکیب چهار عامل اصلی رقابت پذیری امکان پذیر می شود که این چهار عامل اصلی عبارتند از : منابع ورودی و شایستگی ها ، سرمایه فکری ، فرآیندها و خروجی های سازمان.سرمایه فکری مهمترین مهمترین عامل رقابت پذیری یک سازمان است.منابع ، شامل ورودی ها و سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود مانند سرمایه گذاری در زمینه تحقیق و توسعه است.فرآیندها شامل اقداماتی است که در سازمان برای دستیابی به اهداف صورت می گیرد.مثالی از این اقدامات ، ایجاد شبکه های دانش است که منجر به ایجاد دارایی های نامشهود می شود.خروجی نیز شامل اثر و نتیجه مدیریت سرمایه فکری است.که به طور مثال این خروجی و نتیجه می تواند دستیابی شرکت به درآمدهای بیشتر باشد. چهار عامل اصلی رقابت پذیری سازمان در شکل (2-14) آمده است.
شکل(2-14) چهار بعد مدل ارزش پویای سرمایه فکری (رفیعی، 1390، ص 266).
در این مدل برای اندازه گیری عملکرد نسبی هر یک از ابعاد خرد یا کلان رقابت پذیری ، 25 شاخص وجود دارد.هزینه تحقیق و توسعه ، تولید ناخالص داخلی ، درصد شرکت های کوچک و متوسطی که دارای کارکنانی نوآور هستند و نرخ بیکاری نمونه ای از شاخص هایی است که در اندازه گیری میزان عملکرد چهار عامل اصلی منابع و شایستگی ها ، فرآیندها و خروجی مورد توجه قرار می گیرد.سپس این شاخص ها برای محاسبه میزان عملکرد کل مورد استفاده قرار می گیرد.این مدل اندازه گیری که برای اندازه گیری عملکرد سرمایه فکری در سطح شرکت یا در سطح ملی است، در شکل (2ـ15) نشان داده شده است( رفیعی،1390،صص267-266).
شکل (2ـ15) مدل اندازه گیری ارزش پویای سرمایه فکری (رفیعی، 1390، ص 267).
2ـ 2ـ 10) شاخص سرمایه فکری ملی
بر پایه چهارچوب مفهومی مدل اسکاندیا نویگیتور ، بونتیس ( 2004 ) شاخص سرمایه فکری ملی را به وجود آورد. هدف این مدل ، تشخیص و مدیریت دارایی نامشهود یک ملت است. بونتیس ، برای تحلیل سرمایه فکری از یک مدل که تغییر یافته مدل ادوینسون و مالون ( 1997 ) بود ، استفاده کرد. چهارچوب مفهومی این مدل در شکل(2-16) نشان داده شده است.
شکل( 2ـ16) مدل مفهومی شاخص سرمایه فکری ملی (رفیعی، 1390، ص 270).
سرمایه تجدید ، به دارایی فکری بالقوه و سرمایه گذاری هایی که در جهت ایجاد مزیت رقابتی بلند مدت انجام می گیرد ، اطلاق می گردد. سرمایه فرآیندی ، دانش ذخیره شده غیر انسانی در یک کشور است که در سیستم های تکنولوژیکی ، اطلاعاتی و ارتباطاتی آن کشور وارد شده است.البته عامل ایجاد این سرمایه نیز انسان است اما پس از ایجاد این سرمایه که نوعی فناوری محسوب می شود ، در سازمان و یا کشور باقی می ماند و نوعی سرمایه غیر انسانی به حساب خواهد آمد.سرمایه تجاری به توانایی ملت برای تجاری کردن سرمایه فکریشان برمی گردد.سرمایه تجاری مستلزم همکاری و اشتراک ایده های جدید و اطلاعات می باشد و ابزاری برای توسعه یک کشور است.نهایتا سرمایه انسانی ، به صورت دانش ، آموزش و شایستگی های کارکنان در ادراک اهداف ملی تعریف شده است.این مدل سرمایه های تجاری ، تجدید ، فرآیندی و انسانی را به عنوان ابزاری جهت کشف دارایی فکری یک ملت ، با یکدیگر مرتبط می کند( رفیعی،1390،صص271-269).
بخش سوم
کارآفرینی
2- 3-1) مقدمه
بررسی اقتصاد کشورهای توسعه یافته بیانگر این واقعیت غیر قابل انکار است که عامل اساسی و بنیادی توسعه در این کشورها در مرحله اول وجود افراد کارآفرین و در امتداد آن ایجاد شرکت ها و سازمان های کارآفرین است.کارآفرینان با پذیرش خطر حرکت در مسیر ناشناخته به مانند یک ناخدا که در یک مسیر ناشناخته و در میان اقیانوس پر تلاطم حرکت می کند با قدرت تفکر و خلاقیت و مدیریت خود، به پیش می روند و برای جامعه خود پیشرفت و توسعه را به ارمغان می آورند ( روز بهان ، 1391،ص18). ضرورت و اهمیت کارآفرینان را می توان از توجهی که کشورهای توسعه یافته و هم چنین کشورهایی که ار آن ها به عنوان اقتصاد های نوظهور جهان، مانند : هند و برزیل نام می برند ، پی برد. در این کشورها مراکز رشد و پارک های علم و فناوری که محل پرورش و حمایت از کارآفرینان است به وفور یافت می شود و علاوه بر حمایت هایی که بخش عمومی و دولتی از کارآفرینان به عمل می آورند ، بخش خصوصی نیز با تاسیس مراکز مذکور با هدف سودآوری ، از کارآفرینان جامعه حمایت می کنند.بدیهی است که این حمایت ها نه فقط در زمینه های مالی ، بلکه در زمینه های مشاوره مالی ، مدیریتی و فنی نیز صورت می گیرد که ثمره آن ظهور شرکت هایی با بازدهی مالی بسیار مناسب است ( روزبهان ، 1391، ص19).در سال های اخیر در جریان رقابت شدید در بازار ، جهانی سازی و گسترش فناوری ، نوآوری و تمایز به عنوان یک ضرورت برای هر شرکتی در نظر گرفته شده است. شرکت ها برای رسیدن به موفقیت بازار و حفظ مزیت رقابتی ، نیاز به بهره برداری از فرصت های جدید ، توسعه محصولات و خدمات دارند(Tajeddini,2010,p222). هرجامعه و هر شرکت موفق افراد کلیدی و یا کارآفرینانی دارد که توانایی شناسایی فرصت ها و به دست آوردن منابع ( اقتصادی ، فنی و انسانی ) لازم برای برآوردن نیازهای جدید و نیازهای موجود بهتر را دارا هستند .بسیاری از پژوهشگران بر اهمیت کارآفرینی در ایجاد ثروت و توسعه جامعه و شرکت ها تاکید کرده اند ( Hansemark ,1998,p28). تحقیق در زمینه کارآفرینی در دوره معاصر ، به فعالیت یک اقتصاددان به نام شومپیتر [125](1950-1883) بر می گردد.شومپیتر کارآفرینی را به عنوان یک فرایند ” تخریب خلاق “ [126]می داند که در آن کارآفرین به طور مستمر به جایگزین نمودن یا کنار گذاشتن محصولات و روش های موجود در تولید ، با محصولات و روش های جدید اقدام می کند.فعالیت های کارآفرینانه ، پیامد تعامل افراد و گروه ها در سطوح مختلف سازمان می باشند و نتیجه این بررسی ها ، مفهوم سازی کارآفرینیبه عنوان یک پدیده در سطح سازمان یا شرکت می باشد. فرض اصلی که مبنای ایده کارآفرینی سازمانی است ، این است که کارآفرینی سازمانی یک مقوله رفتاری است ( Barringer & Bluedorn ,1999,p422 ) و تمام شرکت ها بر روی پیوستاری که در یک سر آن مفهوم بسیار محافظه کار[127] و در سمت دیگر آن بسیار کارآفرین[128] واقع شده ، قرار می گیرند.شرکت های کارآفرین ، ریسک پذیر ، نوآور و پیشگام هستند. در نقطه مقابل ، شرکت های محافظه کار ، ریسک گریز ، نوآوری در سطح پایین و در حال انتظار و منفعل هستند ( ابراهیم پور و دیگران ، 1390،ص122). جایگاه یک سازمان بر روی این پیوستار ، بستگی به میزان و شدت کارآفرینی آن دارد (Barringer & Bluedorn , 1999 , p422). شرکت ها در دنیای رقابت امروزی برای مقابله با چالش های محیطی باید دست به اقدامات نوآورانه و مخاطره آمیز بزنند تا بتوانند در این دنیای رقابتی موفق عمل کنند. پارسلون و اسلمسر[129] کارآفرینی را از شرایط ضروری توسعه اقتصادی می دانند ( روزبهان ،1391،ص19)
2ـ 3-2) مفهوم کارآفرینی
برای مفهوم کارآفرینی تعاریف متعددی ارائه شده است. علت تفاوت ، چشم انداز و زاویه دید متفاوتی است که از آن به کارآفرینی توجه شده است.اما دیدگاه دانشمندان علوم اقتصادی ، اجتماعی ، روانشناسی و مدیریت با دیدگاه فوق متفاوت است. هرچند هر کدام از آن ها تعاریف متفاوتی از کارآفرینی ارائه می دهند.اما همگی آن ها بر این نکته اشتراک نظر دارند که کارآفرینان با تفکر خلاق خود و ارائه نظرات نو و تازه و اجرایی کردن آن ها ، موجبات رشد ، پویایی و توسعه اقتصادی جامعه را پدید می آورند. در قرن شانزدهم میلادی واژه فرانسوی ( کارآفرین ) اولین بار برای افرادی مورد استفاده قرار گرفت که خود را در ماموریت های نظامی به خطر می انداختند.بعدها این واژه به کسانی اطلاق شد که خطر یک فعالیت اقتصادی و تجاری را پذیرفته و آن را سازماندهی و اداره می کردند.دنبال تغییر است و پیتر دراکر کارآفرین را فردی می داند که با بهره گرفتن از سرمایه خود یک فعالیت کوچک و جدید اقتصادی را شروع می کند.ارزش ها را تغییر داده و ماهیت آن ها را متحول می کند ، خطرپذیر است و به درستی تصمیم می گیرد.برای انجام فعالیت اقتصادی خود از سرمایه دیگران هم استفاده می کند، به همیشه به دنبال فرصت های جدید است شومپیتر که او را پدر علم کارآفرینی می نامند ، اصطلاح کارآفرینی را برای اولین بار با مفهوم فعلی آن به کار برد.او معتقد بود که رشد و توسعه اقتصادی زمانی محقق خواهد شد که افرادی با پذیرفتن خطر ، اقدام به نوآوری کرده و روش ها و راه حل های جدیدی را جایگزین راه حل های کهنه و ناکارآمد کنند.( تخریب خلاق ) او کارآفرینی را نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی می دانست هیسریچ[130] فرایند کارآفرینی را خلق چیزی نو می داند که همراه با تلاش زیاد و پذیرش خطرات مختلف روحی ، مالی و اجتماعی برای به دست آوردن رضایت شخصی و پول است که شامل فعالیت های منظم که منبعث از خلاقیت و نوآوری برای پاسخگویی به نیازهای بازار است .ژان باتیست سی ، کارآفرین را فردی می داند که منابع اقتصادی را از محلی که بهره وری و سود کمتری دارد در جایی که بهره وری و سود بالاتری دارد منتقل می کند.کرایزنر[131] معتقد است بهره برداری از فرصت های شناسایی شده برای کارآفرین اهمیت زیادی دارد.تیمونز[132] کارآفرینی را خلق چیزی ارزشمند از هیچ می داند ( روزبهان ، 1391،صص17-16). کارآفرینی را فرایند شکار فرصت ها به وسیله افراد ، یه طور انفرادی ( کارآفرینی مستقل ) یا در سازمان (کارآفرینی سازمانی)، بدون در نظر گرفتن منابع موجود در اختیار آن ها می دانند. (رضاییان ، 1385،ص28). لگ و هایندل[133] (1997) معتقدند که کارآفرین فردی است که اقدام به ایجاد یک فعالیت اقتصادی جدید می کند ، چه به صورت یک سازمان جدید و چه به صورت کار ابتکاری در سازمان ( Blackman et al,2000.p2). کارآفرینی را فرآیندی می دانند که درآن فرد کارآفرین با ایده های نو و خلاق و شناسایی فرصت های جدید و با بسیج منابع ، مبادرت به ایجاد کسب و کار و شرکت های نو ، سازمان های جدید و نوآور و رشد یابنده که توام با پذیرش مخاطره و ریسک است و منجر به معرفی محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه می گردد ، می نماید ( Mirjam et al,2007,p168) .استیونسون کارآفرینی را فرایند خلق ارزش همراه با منابعی منحصر به فرد جهت بهره برداری از یک فرصت می داند( حسینی و همکاران،1391،ص6). کارآفرینی عبارتست از فرایند شناسایی ، ارزیابی ، کسب فرصت و هماهنگی منابع لازم برای موفقیت. در بازنگری از تحقیقات مربوط به کارآفرینی ، بیشتر مقالات ، کارآفرینی را از جنبه عملکرد مالی مورد بررسی قرار دادند و آن را به عنوان یک شاخص موفقیت در نظر گرفتند که معیارهای متداول مربوط به عملکرد مالی رشد درآمد و رشد سهم بازار می باشد(فلاح، 1386،ص4) .کارآفرینی فرایند به وجود آمدن چیزهای جدید یا متفاوت است که ارزش درونی دارد و می تواند شامل چیزهای جدید ، مشخص کردن بازارهای جدید یا توسعه موسسه های سازمانی جدید باشد( دهاقین ، 1391،ص583).
2- 3-3) رویکردهای کارآفرینی
به منظور مطالعه کارآفرینی به طور عمده سه رویکرد به عنوان مبنا مد نظر می باشد (کاظمی و همکاران ،1386،صص172-170):
-
- مطالعه براساس خصوصیات روان شناختی و جمعیت شناختی – رویکرد شخصی
-
- مطالعه براساس خصوصیات رفتاری-رویکرد رفتاری
-
- مطالعه بر اساس خصوصیات محیطی ( اطرافیان و جامعه )- رویکرد محیطی
رویکردهای شخصی - تحقیقات اخیر در کارآفرینی اشاره به خصوصیات روان شناختی کارآفرینان می نماید همچنین یکی از دلایل مهم و اساسی که سبب شد روش خصوصیات شخصی در مورد مطالعه کارآفرینی به کار رود عدم پیشرفت کارهای روان شناختی اخیر بود و این احساس صحیح نبود که مشخصات روان شناختی کارآفرینان را از دیگر افراد متمایز می سازد.اما در عین حال ترجیح داده شد که دیدگاه ها و روش ها در تعریف این مشخصات به کار رود.
ویژگی های شخصیتی ( روان شناختی ) افراد کارآفرین - در خصوص مشخصات روانی و گرایش های کارآفرینان مطالعات نسبتا زیادی شده و ویژگی های بسیار متنوعی ارائه شده است اما از یک سو اشخاصی که خود را واقعا درگیر کارهای کارآفرینانه می کنند سخت پیدا می شوند.از سوی دیگر هیچ یک از آن ها کارآفرین صرف به شمار نمی آیند و به خصوص همواره و در همه امور نیز کارآفرین نیستند ، از این رو تشخیص ویژگی های آنان مشکل است و به دلیل پیچیدگی زیاد ابعاد روانشناسی ، اغلب ویژگی های عمومی معرفی شده ، و از دقت ، روایی و اعتبار کافی برخوردار نمی باشد.به طور کلی ویژگی های شخصی افراد کارآفرین را به شرح زیر می توان بر شمرد :
الف- احساس نیاز به انجام کارهای بزرگ ، بهره مند از هوش کافی ، تاثیر گذار بر دیگران ، عمل گرا ، تمایل به انجام کارهای ابداعی و نه انطباقی ، خلاق و نوآور ، واقع گرا ، مقاومت در مقابل شکست ، مسئولیت پذیر ، اعتماد به نفس ، زمان شناس ، امیدواری دائمی به کسب موفقیت و تمایل نسبی به پذیرش ریسک
ب- ویژگی های جمعیت شناختی[134] کارآفرینان
در این مورد سعی بر آن است تا با بهره گرفتن از اطلاعات و داده های آماری مثل سن ، تحصیلات ، سابقه خانوادگی و… مشخصات کلی کارآفرینان در مقایسه با دیگران بررسی شود.
رویکرد رفتاری - برخـلاف رویکـرد روانشناختی که بر ویژگـی های یا شخصیتی فرد کارآفرین تاکیـد می کرد، رویکرد رفتاری بر فعالیت های کارآفرین تاکید دارد. در دیدگاه رفتاری فرد کارآفرین به عنوان یکی از عوامل مهم در فرایند کارآفرینی مورد توجه قرار می گیرد.هافر در بیان ویژگی های کارآفرینی عوامل رفتاری زیر را در موفقیت فعالیت ها و ایجاد کسب و کارهای جدید موثر می داند :
-کارآفرینان موفق بهتر از دیگران قادر به شناسایی فرصت های شغل بالقوه هستند.
-کارآفرین موفق از نوعی تعجیل در امور برخوردار است.
-کارآفرینان موفق معمولا به جزییات عوامل کلیدی مورد نیاز برای موفقیت در صنعت اشراف دارند .افراد کارآفرین موفق معمولا برای تکمیل مهارت های خود از منابع و افراد خارج از سازمان کمک می گیرند.
رویکرد محیطی - در مطالعه فرایند کارآفرینی ، به اجبار باید به شرایط محیطی پاسخگو بود ، لذا محیط و نقش آن ، به واقع اطرافیان و جامعه که بر کارآفرینی تاثیر گذارند ، از جایگاهی ویژه برخوردارند ، زیرا کارآفرین در محیطی پیچیده و اجتماعی زندگی کرده و با یک رشته ارتباطات خاصی سروکار دارد.اگر برآیند خصوصیات شخصی و رفتاری را در قالب سرمایه انسانی یعنی مجموعه ای از توانایی های خدادادی و مهارت های مکتسب کارآفرینان قلمداد نماییم ، سرمایه اجتماعی بعد محیطی فضای کارآفرینی را برجسته می سازد.
با مروری بر بحث انقلاب صنعتی به این نکته پی می بریم که ورود افراد کارآفرین به صحنه فعالیت های تولیدی و تجاری مستلزم پیش شرط هایی است که عمدتا ریشه در عوامل محیطی داشته و در واقع در آن زمان ویژگی های جامعه باز انگلستان به ویژه در مناطق شمالی ، زمینه ساز ظهور ، رشد و تعالی افراد کارآفرین شده و جایگزین شدن این گروه با طبقه اعیان سنتی این کشور موجب پیدایش شرایط محیطی مناسب برای بروز خلاقیت و نوآوری گردیده است.طبیعی است شرایط مناسب اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی به منظور کمک به اطلاعات بین گروه های اجتماعی و ایجاد جو اعتماد بین دولت و گروه های کارآفرین از یک سو و بین افراد کارآفرین از سوی دیگر از اهمیت زیادی برخوردار است
2ـ 3-4) مدل های کارآفرینی
تلاش محققین در ارائه مدل های کارآفرینی با توجه به جنبه های رویکرد ویژگی ها و تعاریف کارآفرینی انجام می گردد.در واقع می توان دو دسته مدل را ارائه نمود : مدل های فرآیندی[135] و مدل های محتوایی[136].
2-3-3-1) مدل های محتوایی - کلیه تلاش های محققین در خصوص مطالعه رویکرد ویژگی ها که منجر به شناسایی خصوصیات فردی و شخصی افراد می گردد ، جزئی از این طبقه بندی محسوب می گردد.آنچه که می بایستی مورد توجه قرار گیرد این است که هدف محققین در رویکرد ویژگی ها و مدل های محتوایی یافتن یک چهارچوب روانشناسانه و ارائه تعریف کارآفرینی بر مبنای یک سری ویژگی های فردی بوده است که با توجه به محدودیت تحقیقات در پرداختن و اظهار نظر قطعی راجع به این ویژ گی های فردی ، ارائه مدل محتوایی فراگیر همواره عقیم مانده است. بر این اساس ، محققین به جای پرداختن به رویکرد ویژگی ها ، به رویکرد رفتاری و مدل های فرآیندی روی آورده اند.
2-3-3-2) مدل های فرآیندی - مدل های فرآیندی شامل دو دسته اصلی می باشند ، که در ادامه تحت بررسی قرار خواهند گرفت :
الف- فرایند رویدادی [137]- در این دیدگاه ، کارآفرینی فرآیندی است که درآن فرد کلیه فعالیت های کارآفرینانه را برنامه ریزی ، اجرا و کنترل می نماید.به علاوه ، در این بین مفاهیمی وجود دارد که بر هر رویداد در فرایند کارآفرینانه تاثیر می گذارند.طرفداران این دیدگاه معتقدند که بروز برخی عوامل محیطی و تاثیر آن بر فرد ، نقش بسیار تعیین کننده ای در تصمیم وی به کارآفرین شدن ، دارد.در ادامه به بررسی مهمترین دیدگا ه ها پرداخته می شود.( احمدپور داریانی ، 1391،ص75)
1) مدل رویدادی آلبرت شاپیرو[138] (1975):
او پیشنهاد داد که بیش از آنکه بر فرد کارآفرین تمرکز صورت گیرد باید به ” رویداد کارآفرینی” توجه نشان داد در برگیرنده موارد زیر است (سلجوقی، 1389، ص 45):
-ابتکار : یک فرد یا گروه ، ابتکاری را انجام می دهد.
- سازمان : منابع لازم در یک سازمان شناسایی و در جهت برآروده کردن اهداف به کار گرفته می شوند.
- مدیریت اجرایی : مدیران مبتکر که اداره سازمان را بر عهده می گیرند.