امّا با وجود این تفاوت ها وجوه مشترک نیز دارند و آن فطرت الهی است «فطرت الله، الّتی فطر النّاس علیها » (سوره روم آیه ۳۰).
در تدوین حقوق بشر جهانی باید از این وجوه مشترک انسانها کمک گرفت و بر مبنای این منبع قانون گذاری نمود و جایگاه انسان را تعریف کرد و کرامت و احترام او را پاس داشت والا دلایلی که امروز موجب عدم موفقیت حقوق بشر جهانی است همچنان ادامه خواهد داشت زیرا تبعیض ها و ظلام ها و بی عدالتی های جوامع به این اصول بر میگردد (پیشین، ص ۱۴۷).
۴-۱۰) ایرادات علاّمهی جعفری به اعلامیه ی حقوق بشر
۴-۱۰-۱) عدم صراحت حقوق بشر جهانی در ممنوعیت ها
حقوق بشر اسلام استفاده برای نابود کردن چشمه سار حیات بشری به هر وسیله ای باشد (اعمّ از یکی یا جزیی) حرام شده است. در صورتی که موارد حقوق از دیدگاه غرب نه خود این ممنوعیت و نه کسانی که برای مراعات حقّ حیات به طور عام مکلفند، مقدور نشده است. حقوق، به جهت حساسیت شدیدی که در حقّ و تکلیف وجود دارد، شایسته تر آن است که تکیه به نصّ و صراحت باشد (جعفری، ۱۳۷۷، ص ۱۴۷).
۴-۱۰-۲) ادامهی حیات انسان
علاّمه در این زمینه میفرماید واجب است محافظت هر فردی به حیات خود و هیچ کس نمیتواند بگوید که حیات من مربوط به خود من است و من میخواهم آن را از بین ببرم یا حقّ بهره برداری را به دیگری واگذار میکنم و یا آن را به دیگری میفروشم. همچنین واجب است بر هر کس که مورد استفعال قرار گرفته و حیات و کرامت او از ناحیه عوامل طبیعی یا از طرف قدرتمندان تهدید میگردد به دفع استفعال و دفع خطر از حیات و کرامت خویشتن قیام کند و به هر نحو مشروعی که توانایی آن را دارد. هر کس به انجام این تکلیف قیام نکند در مستضعف ساختن خود و تهدید حیات و کرامت خویشتن به ظالم یا هر علّت طبیعی که موجب ناتوانی او در حوزه حیات و کرامت خود شده، کمک نموده است چنین شخصی مرتکب بزرگترین معصیت گشته که در قرآن وعده ی دوزخ به او داده شده. در موارد حقوق بشر جهانی از دیدگاه این دو تکلیف بسیار با اهمّیت مطرح نگشته است (پیشین، ص۱۴۹).
۴-۱۰-۳) عامل حقیقی اجرای حقوق بشر سلطه های سیاسی غالب اند.
تاکنون دول عضو و جوامع آن ها بلکه همهی دول دنیا و اقوام و ملل که در آن زندگی میکنند نتوانستهاند در مدیریت سیاسی و فرهنگی و مذهبی و اخلاقی و اقتصادی خود به ایده ها و حقوق و تکالیف مشترک به حدّ کافی برسند لذا اجرای مواد حقوق بشر، از آن جمله موادّ به حقّ حیات نیز هرگز مستند به پذیرش واقعی ذات خود حقوق نبود، بلکه از یک جهت میتوان گفت با اختلافات بسیار با اهمّیتی که دولت ها و جوامع دنیا در امور مزبور (سیاسی، فرهنگ و مذهب و اخلاق و اقتصاد) دارند. محال است که روزی فرا رسد همهی آن دولت ها و جوامع با استناد، به حق بودن مواد حقوق و تکلیفی، نظام حقوق بشر غرب را مطلق بپذیرد و به آن عمل کنند.
در نتیجه باید گفت که عامل حقیقی اجرای این مواد سلطه های سیاسی غالب دنیا و برای انگیزه منافع خود آن سلطه ها خواهد بود (مرادی، ۱۳۷۹: ۴۵۸).
۴-۱۰-۴) حقّ حیات جنین
در حقوق اسلام «اسقاط جنین حرام است مگر به جهت ضرورتی که شرع با نظر به آن تجویز نماید».
این حکم از روشن ترین دلایل ارزش و احترام و کرامت حیات انسانی است و با توجّه به این حکم ثابت میشود که حقوق اسلام انسان را از هنگام قرار گرفتن در نخستین مراحل وجود، دارای حقّ حیات میداند تا آن جا که آخرین نفس را بر آورده و دیده از این دنیا بر بندد. و این حقّ بزرگ و عامل اثبات ارزش و کرامت حیات انسانی، در حقوق غرب وجود ندارد.
۴-۱۰-۵) زندگی با کرامت یا رفاه
حقوق بشر از دیدگاه اسلام، زندگی مطلوب که برای انسانهای جامعه در نظر گرفته شده عبارت است از زندگی با کرامت انسانی که به طور قطع با نظر به همهی اصول و قواعد انسانی برای زندگی مناسب تر است از زندگی مطلوب به رفاه. مگر اینکه منظور از رفاه شبیه به آسایش باشد که میتواند با کرامت در زندگی مساوی باشد.
۴-۱۰-۶) حقوق در جنگ
در حقوق بشر اسلام «در حالت جنگ و نزاع های مسلّحانه جایز نیست کشتن کسانی که در جنگ شرکت نکرده اند مانند کهنسالان و زنان و کودکان و مجروهین و بیماران حق دارند معالجه شوند». این ماده در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر غرب وجود ندارد و اگر این گونه حقوق انسانی عالی در اعلامیه هایی مانند همین اعلامیه حقوق بشر مورد توجّه جدّی قرار گیرد و برای افراد گروهها و دول جوامع بشری اهمیّت آن اثبات شود از بسیاری از اخلالگری ها درباره حیات و شوؤن آن جلوگیری میشود. این حقوق مربوط به حیات انسانها و حقوق آن است (جعفری، پیشین، ص ۱۵۱).
۴-۱۰-۷) هوا و محیط سالم
در حقوق بشر از دیدگاه غرب در مورد پاکیزه و سالم زندگی وجود ندارد. به نظر میرسد این بیاعتنایی ناشی از عدم توجّه به حقوق بشر از دیدگاه غرب به حقوق خود جامعه بوده است و زیر سلامت محیط، اعم از شهرها و محیط های خارجی که آلودگی های آن ها موجب اضرار به محیط زندگی انسانها باشد یک پدیده ی عمومی است که همهی افراد یک جامعه را در بر میگیرد. به این معنی که اگر بنا شود یک فرد بشری از هوا و زمین و دریا و هرگونه محیط دیگر با تندرستی امکان پذیر نیست. متاسّفانه این بزرگترین نقص است که در حقوق بشر از دیدگاه غرب مشاهده میشود.
۴-۱۰-۸) حقوق خانواده
حقوق بشر از دیدگاه غرب به هیچ وجه نمیتواند دم از اساسی و طبیعی بودن خانواده بزند، زیرا تقریبا همهی مظاهر فرهنگی مغرب زمین و حتّی متاسّفانه آثار به ظاهر علمی و روانی که عدّهای با سوء استفاده از اصطلاحات علمی برای محو اخلاق و عظمت های انسانی به وجود آوردهاند ضد گفتار و فریادهای آزادی خواهانه ی آنان است (مرادی، ۱۳۷۹: ۴۵۸).
۴-۱۰-۹) حفظ کرامت انسان پس از مرگ
در حقوق بشر غرب اشاره به وجود حفظ کرامت و آبروی انسان پس از مرگ او وجود ندارد. در صورتی که برای تحکیم کرامت و حیثیت انسانی تصریح به این ضرورت کامل برخوردار است، با توجّه به این حق و حقّ حیات چنین اثبات میشود که اسلام، مافوق انگیزه های احساساتی خام و با اهداف دیدگاه دیگر، واقعا انسان را از آغاز ورود به جهان هستی تا پس از خروج از آن، دارای کرامت و حیثیت ذاتی میداند.
۴-۱۰-۱۰) کودکان نامشروع
وارد کردن هر گونه ضرر جانی به انسانها اگر چه زخم کوچک باشد جرم است و کیفر دارد. بنابراین دروازه ی خروج انسانی از زندگی کاملا مسدود است. ادیان الهی و دیگر مکاتب که آگاهانه یا نا آگاهانه از این پیروی میکنند مطابق ممنوعیت خروج از دروازه ی زندگی به طور غیر قانونی، دروازهی ورود به عرصهی زندگی را هم محترم و وابسته به قانون میدانند و معتقدند که بنابراین دروازه ی حساس را بدون قانون و فقط برای شهوات و وسیلهی بازی تلقی نمود.
۴-۱۰-۱۱) حقّ آزادی
خود آزادی هدف و مطلوب مطلق نیست بلکه بهترین وسیلهی حیات انسانی برای زندگی با خلّاقیت ذاتی است لذا حقوق بشر اسلام بیان عقیده و رای را مشروط به مراعات اصول شرعی میکند که عبارت است از ممنوعیت اخلالگری به وسیلهی قلم در شخصیّت خود صاحب قلم و درد و حیات و عقاید سالم مردم جامعه. همانگونه که بازی، سلامت انسانها به هیچ وجه جایز نیست، بازی شخصیّت انسانها نیز ممنوع است.
۴-۱۰-۱۲) مساوات انسانها
بررسی دیدگاه های فقهی علامه جعفری- قسمت ۱۲