1-4-1-هدف اصلی: 8
1-4-2-اهداف فرعی : 8
1-5-فرضیههای تحقیق: 8
1-6-تعریف مفهومی و عملیاتی: 9
1-6-1-تعاریف مفهومی: 9
اختلالات تغذیه ای: 9
سلامت روانی: 9
سبکهای هویت : 9
1-6-2-تعاریف عملیاتی: 10
فصل دوم. 11
مبانی نظری و پیشینه پژوهش. 11
2-1-سلامت روانی : 12
2-1-1-اهمیت سلامت روانی: 12
2-1-2-معیارهای سنجش رفتار نابهنجار: 13
2-1-3-تعریف سلامت روان: 14
2-1-4-ملاک های سلامت روان : 15
2-1-5-تاریخچه ی بهداشت روانی: 15
2-1-6-تاریخچه بهداشت روانی در ایران: 18
2-1-7-اهداف بهداشتی روانی: 20
2-1-8-عملکرد بهداشت روانی: 22
2-1-8-1-الف) پیش گیری انواع آن: 22
2-1-8-2-ب- درمان و انوع آن : 23
2-1-8-3-ج- توان بخشی وانواع آن : 25
2-2-هویت : 26
2-2-1- نظریه های مربوطه به هویت : 26
2-2-2-پایگاه هویت: 30
2-2-3-بحران هویت : 32
2-2-4-جامعه بسترمهم هویت: 33
2-2-5-مهمترین بسترهایاجتماعی هویت : 33
2-2-6-پیامدهای بحرانهویت : 34
2-2-7-1-عوامل موثر درپدیدآیی بحران هویت : 34
2-3-منبع کنترل: 35
2-3-1-کنترل درونی در برابر کنترل بیرونی : 35
2-3-2-ارزیابی منبع کنترل: 36
2-3-3-عوامل مرتبط بین منبع کنترل با تغذیه: 36
2-3-4-افراد دارای کنترل درونی : 38
2-3-5-افراد دارای کنترل بیرونی: 39
2-3-6-پیوستارکانون کنترل : 39
2-3-7-نوسان در پیوستار کا نون کنترل : 40
2-3-8- پیآمدها و تأثیرات کانونکنترل : 41
2-3-9-شکلگیریکانونکنترل: 42
2-3-10-پرورش دادن منبع کنترل در کودکی : 43
2-4-اختلالات تغذیه : 44
2-4-1-کم اشتهایی روانی و پراشتهایی روانی: 44
2-4-2-مشخصه های بالینی بی اشتهایی روانی : 45
2-4-3-زیر تیپ های بی اشتهایی روانی : 46
2-4-4-شیوع و دوره و همایندی مرضی بی اشتهایی روانی : 46
2-4-5-مشخصه های بالینی پراشتهایی روانی : 47
2-4-6-زیر تیپ های پر اشتهایی روانی : 47
2-4-7-شیوع و دوره و همایندی مرضی پراشتهایی روانی: 48
2-4-8-شباهت و تفاوت بین دو نوع اختلالات خوردن : 48
2-4-9-سبب شناسی وعوامل علیتی در اختلال خوردن : 49
2-4-10-درمان و مداخله های درمانی : 51
2-4-11-دیگر اختلالات خوردن : 53
2-5-پیشینه پژوهش : 54
2-5-1-تحقیقات داخلی 54
2-5-2-تحقیقات خارجی 55
2-6-مدل مفهومی: 57
فصل سوم. 59
روش پژوهش. 59
3-1-طرح پژوهش : 59
3-2-متغیرهای تحقیق: 59
3-3-جامعه آماری، نمونه ،روش نمونهگیری: 60
جامعه آماری: 60
نمونه آماری: 60
روش نمونه گیری: 60
3-4-ابزار پژوهش : 60
آزمون سبک هویت : 62
پرسشنامه منبع کنترل درونی-بیرونی راتر: 63
3-5-شیوه اجرا: 64
3-6-روشها و ابزار تجزیه و تحلیل دادهها: 64
فصل چهارم. 66
یافته های پژوهش. 66
4-1-الف)یافته های توصیفی 66
4-2-ب) یافته های استنباطی 67
فصلپنجم. 71
بحث و نتیجهگیری 71
5-1- بحث و نتیجه گیری : 71
5-2-محدودیت های پژوهش : 76
5-3-پیشنهاد ها: 76
5-3-1-پیشنهاد های پژوهشی : 76
5-3-2-پیشنهاد های کاربردی : 76
منابع : 77
ضمائم. 82
پرسشنامه سلامت عمومی GHQ 28. 82
مقیاس کنترل راتر (بیرونی – درونی) 85
آزمون سبک هویت 88
چکیده فارسی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سلامت روان و پایگاه های هویت و منبعکنترل با اختلالات تغذیهای در زنان .پژوهش حاضر با توجه به هدف کاربردی و شیوه اجرای آن همبستگی است ازجامعه مورد نظر تعداد 100نفراز زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره بر اساس جدول مورگان و کرجسی وبااستفاده از نمونه گیری دردسترس انتخاب شده اند و بهکمک پرسشنامههای سلامت عمومی GHQ28وپرسشنامه سبک هویت و پرسشنامه منبعکنترل راتر داده های مورد نظرجمع آوری شد. فرضیه ها شامل:1-بین مؤلفههای سلامت روان با اختلالات تغذیهای رابطه وجود دارد.2-بین مؤلفههای منبع کنترل با اختلالات تغذیه ای رابطه وجود دارد.3-بین مؤلفه های پایگاه هویتی با اختلالات تغذیهای رابطه وجود دارد. 4- مؤلفه های سلامت روان و منبع کنترل و پایگاه های هویت پیش بینی کننده اختلالات تغذیه هستند، میشود. و نتایج تحلیل آماری به وسیله نرم افزار SPSS16 از روش های آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیارو ازروشهای آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره نشان دادکه: که بین مولفه های سلامت روان (علائم جسمانی ،علائم اضطرابی ،ناکنشوری اجتماعی ، افسردگی و نمره کلی سلامت روان با اختلالات تغذیه ای رابطه مثبت و معنادار وجود دارد(p<0/01) به عبارت دیگر، با افزایش نمرات سلامت روان در زنان، اختلالات تغذیه ای آنان نیز افزایش یافته است. بین منبع کنترل درونی با اختلالات تغذیه ای رابطه منفی و معنادار وجود دارد(p<0/05). بین منبع کنترل بیرونی با اختلالات تغذیه ای رابطه مثبت و معنادار وجود دارد(p<0/01). به عبارت دیگر، زنان دارای اختلالات تغذیه ای از منبع کنترل بیرونی برخوردارند، و بین مولفه های پایگاه هویتی با اختلالات تغذیه ای رابطه ای وجود ندارد.و نیز مقدار رگرسیون پیش بینی اختلالات تغذیه زنان از روی مولفه های سلامت روان و منبع کنترل معنی دار می باشد (001/0>p و 61/13=F). بنابراین متغیر علائم جسمانی با ضریب بتای 28/0 می توانند به طور مثبت و معنی داری اختلالات تغذیه زنان را پیش بینی کنند.
واژگان کلیدی:اختلالات تغذیه ،سلامت روان ،منبع کنترل ،پایگاه هویت ،شهرستان کرمانشاه ،
1-1-مقدمه:
اختلالات تغذیهای[1] از جمله مشکلاتی هستندکه ارتباط نزدیک با شیوهزندگی وفرهنگ جامعه دارند. تمایلشدید برخی از فرهنگها به خصوص فرهنگ غرب در توجه به زیبایی اندام، لاغری و تناسب اندام، اغلب اوقات، آنها را به اعمال رژیمهای غذایی سخت و طاقت فرسا وادار می کند و یا حتی بعضی از آنها به اقدامات دیگری نظیر ورزشهای شدید، استفراغ عمدی[2]، استفاده از داروهای مسهل[3] و غیره روی میآورند. اکثر موارد گزارش شده مربوط به کشورهای غربی است اما از کشورهای آسیایی نیز گزارش هایی ارائه شده است که حاکی از نفوذ آن در کشورهای آسیایی میباشد(فیربورن،2006). اختلالات تغذیهای شامل دو دسته عمده میباشند، در نوعی از آن تحت عنوان بیاشتهایی عصبی[4]، بیمار با امتناع از غذا خوردن سعی در کاهش وزن خود دارد به نحوی که حتی کاهش وزن بیشتر از 20% نیز رضایت بخش نمیباشد. پرخوری عصبی[5] حالت دیگری است که در آن بیمار پس از خوردن با ایجاد حالت تهوع و استفراغ عمدی و یا استفاده از داروهای مدر و مسهل سعی در کاهش اجباری وزن خود دارد طبق بررسیهای صورت گرفته در مطالعات همگانی و استفاده از آمار تشخیصی، اختلالات تغذیهای در بین زنان نسبت به مردان 9 برابر شیوع بیشتری داشته است. اختلالات تغذیهای، دارای تظاهراتی در زمینههای مختلف گوارشی، پوستی، اختلالات الکترولیتی و غیره است. طبق ملاکهای تشخیصی ذکر شده در متن تجدید نظر شده بیماریهای روانی آمریکا 5 (2012)برای تشخیص قطعی اختلالات تغذیهای، بروز رفتارهای زیر لازم است: اشتغال ذهنی دائم با غذا و میل شدید به غذا و عدم کنترل در غذا خوردن، کوشش برای رفع اثرات چاقکننده غذا با رفتارهای جبرانی6 نامناسب مثل استفراغ عمدی، سوء مصرف داروهای مسهل، استفاده از محدودیتهای غذایی و دورههای متناوب گرسنگی کشیدن، مصرف داروهای بازدارنده اشتها، مصرف ترکیبات تیروئیدی یا داروهای مدر، آسیب روانی شامل ترس مرضی از چاقی، به طوریکه بیمار، آستانه وزن بسیار دقیقی را برای خود در نظر میگیرد که آشکارا از وزن قبل از بیماری که بر اساس نظر پزشکان متناسب و در سطح بهینه بوده است پائینتر است و تاثیر فشارهای اجتماعی بر غذا خوردن. موارد ذکر شده از علائم اختلالات تغذیهای میباشند و در مرحله بعد، افراد مبتلا طبق تشخیص علائم گزارش شده برای هر یک از گروههای پراشتهایی عصبی یا بیاشتهایی عصبی، میتوانند در هر یک از این دو گروه قرار بگیرند. جاکلین [6]و همکارانش (2007) سن شروع اختلالات بیاشتهایی عصبی را اواسط دوره نوجوانی تشخیص دادهاند .هویت یابی به موازات رشد فیزیکی ،شناختی ،اجتماعی و عاطفی اهمیت خاصی دارد فرد با شور زیادی از خود سوال می کنند که جایگاه من کجاست ؟شغل؟موقعیت تحصیلی؟ازدواج و من چگونه خواهد شد این سوالات در واقع تلاش برای یافتن هویت است که در نحوه برخورد با دیگران اثر می گذارد و با تغییر زمینه اجتماعی دچار دگرگونی می شود(احدی،جمهری 1385). اریکسون معتقد است عمده ترین تکلیف یک فرد حل بحران هویت است که برای رسیدن به هویتی کم و بیش ثابت باید نیازها ،آرزوها و توانایی های خود را به شکل تازه ایی سازمان دهد تا بتواند خورا باشرایط و انتقادات موجود در جامعه وفق دهد( احدی-جمهری1385). سلامت روانی جنبه ایی از مفهوم کلی سلامت است و به عقیده فروید انسان سالم کسی است که هر یک از مراحل رشد روانی-جنسی را با موفقیت گذرانده باشد و در هیچ یک از مراحل مزبور بیش از حد تثبیت نشده باشد و به عقیده اسکینر فردی که رفتارش منطبق بر قوانین و ضوابط جامعه باشد و با بهره گرفتن از شیوه ها را اصلاح رفتار برابر بهبود و به هنجار کردن رفتار خود اقدام کند فرد سالمی است و از نظر راجرز انسانی که سلامت روانی دارد، انعطاف پذیر است، پیش داوری ندارد، احساس آزادی و خلاقیت می کند و سازمان بهداشت جهانی آن را مفهومی کلی یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی، جسمی قلمداد می کند. چه کسی یا چه چیزی سرنوشت شما را تعیین می کند؟ وقایع و حوادث زندگی روزمرهی خود را خوب درنظر بگیرید؛ چه کسی مسئول این وقایع است؟ در صورت بروز مشکلات چه کسی را سرزنش میکنید و در مورد موفقیتهای به دست آمده چه کسی را مؤثر میدانید؟ پاسخ شما به این سؤالات کانون کنترل شما را نشان میدهد. انسا نها یاد گرفته اند که وقایع زندگی را به نحوخاصی ببینند؛کانون کنترل به نحوه ی نسبت دادن علتها به وقایع زندگی گفته میشود. این عامل نشان میدهد که شما عادت دارید کجا دلایل رویدادهای زندگی را جستجو کنید. هر انسانی به طور طبیعی یک دستگاه ادراکی دارد که خودش از وجود آن باخبر نیست. این عقیده که چیزی درکنترل شماست، قویاً بر گفت وگوی درونیتان با خود و جهانی که درآن زندگی میکنید تأثیر دارد. شما به سؤالات ساده ولی اساسی زندگی به شیو های قابل پیش بینی پاسخ میدهید. چون ادراک شما در مورد اینکه وقایع زندگی چگونه کنترل میشود، معمولاً از یک ثبات نسبی برخوردار است (مک گراو،2001). به عقیده ی راتر یکی از ابعادی که افراد را از یکدیگر متمایز می کند، درجه ی کنترلی است که افراد تصور می کنند بر رویدادهای زندگی خوددارند. به سخن دیگر میزان اعتقاد انسانها بر کنترل رو
یدادهای مؤثر در زندگی، عاملی است که سبب تمایز آ نها از یکدیگر میشود. لذا پزوهش حاضر سعی دارد به بررسی رابطه متغییرهای سلامت روان و پایگاه های هویت ومنبع کنترل با اختلالات تغذیهای در زنان مراجعهکننده به مراکز مشاوره تغذیه شهرستان کرمانشاه بپردازد.
1-2-بیان مسأله تحقیق :
اختلالات تغذیه ای یا خوردن[7] بر حسب آشفتگی شدید در رفتار خوردن مشخص می شود که شامل بی اشتهایی روانی[8] می شود که معمولا” بین 10 تا 30 سالگی شیوع پیدا می کند و میزان آن در دختران 10 تا 20 برابر بیشتر از پسران است. این بیماران از حفظ وزن بدنشان در سطح حداقل وزن مورد انتظار و یا افزایش وزن مورد انتظار در دوره رشد خودداری می نمایند،این بیماران مشخصا” از چاق شدن می ترسند و وجه مشخصه آنان اختلال عمیقی است که اینها در برداشت از تصور بدنی خود دارند.اختلال بعدی را پرخوری عصبی-روانی[9] تشکیل میدهد که عبارت است از دوره های تکرار شوندهی پرخوری، احساس فقدان کنترل بر خوردن،استفراغ عمدی و سوء مصرف مواد ملین و روزه داری و ورزش افراطی برای پیشگیری از افزایش وزن.اختلال بعدی شامل چاقی[10] می شود که حالتی از تجمع بیش از حد چربی در بدن را در بر می گیرد بطور قراردادی وقتی وزن بدن بیست درصد بیشتر از وزن معیار معمول باشد چاقی مطرح می شود که می تواند با تعیین میزان چربی در شاخص توده بدن مشخص شود[11] که عامل ژنتیکی،هیجانی،و عادات تغذیه از جمله عوامل تاثیر گذار بر آن است(فیربورن،2006).یکی از سازه های مهم در نظریه یادگیری اجتماعی منبع کنترل است یا همان کنترل بیرونی و درونی طبق نظریه راتر[12] افراد با جهت گیری درونی معتقدند که تقویت کننده ها مشروط به کنترل آنها و نتیجه مهارتهای آنها در انجام کارهاست در مقابل افراد با جهت گیری بیرونی ارتباط اندکی و گاه هیچ ارتباطی بین رفتار خود و تقویت کننده های مختلف نمی بینند آنها پیش آمد تقویت کننده ها را نتیجه بخت و اقبال و شانس و یا افراد قدرتمند می دانند اعتقاد به کنترل درونی در خانواده ها آموخته می شود که در آن والدین صمیمی و پشتیبان کودکان هستند و سعی نمی کنند کنترل مستبدانه ای بر آنها داشته باشند همچنین والدین در شیوه تربیت فرزتدان ثبات رفتاری دارند افراد کنترل درونی از توانایی بیشتر در حل مسائل زندگی برخوردارند و در مقایسه با کنترل بیرونی از لحاظ اجتماعی سازگارترند این افراد به صورت مستقل تصمیم گیری می کنند و وابسته به دیگران نیستند این افراد از لحاظ سلامت جسمی در وضعیت بهتری هستند و خود را مسئول سلامت جسمیشان می دانند لذا به بررسی این مولفه مهم در کنترل رفتار در افراد مبتلا به اختلال خوردن می پردازیم (فیست و فیست، 1994 ).تاکنون تعاریف متعددی از سلامت روان ارائه شده است که همگی بر