امام علی (ع) به فرزندش امام حسن می فرماید: «یَا بُنَیَّ احْفَظْ عَنِّى أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً، لَا یَضُرُّکَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ: إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أََکْبَرَ الْفَقْرِ اٌلْحُمْقُ وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَهِ الْعُجْبُ، وَ أََکْرَمَ اٌلْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَهَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرَّکَ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَهََ الْبَخِیلِ فَإِنَّهُ یَقْعُدُ عَنْکَ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَیْهِ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادقَهََ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ یَبِیعُکَ بِالتَّافِهِ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَهَ الْکَذَّابِ فَإِنَّهُ کَالسَّرَابِ: یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعِیدَ وَ یُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَرِیبَ .پسرم ! چهار چیز از من یادگیر(در خوبى ها)، و چهار چیز به خاطر بسپار(هشدارها)، که تا به آن ها عمل مى کنى زیان نبینی
الف ـ خوبى ها
۱ـ همانا ارزشمند ترین بى نیازى عقل است. ۲ـ و بزرگ ترین فقر بى خردى است.۳- و ترسناک ترین تنهایى خودپسندى است. ۴ـ وگرامى ترین ارزش خانوادگى، اخلاق نیکوست.
ب ـ هشدار ها
۱ـ پسرم ! از دوستى با احمق بپرهیز، چرا که مى خواهد به تو نفعى رساند اما دچار زیانت می کند.
۲ـ از دوستى با بخیل بپرهیز، زیرا آن چه را که سخت به آن نیاز دارى از تو دریغ مى دارد.
۳ـ و از دوستى با بدکار بپرهیز،که با اندک بهایى تو را مى فروشد.
۴ ـ و از دوستى با دروغگو بپرهیز، که به سراب ماند: دور را به تو نزدیک، و نزدیک را دور مىنمایاند.» (نهج البلاغه، ۱۳۸۶: ۶۳۲)
بهره گیری هنرمندانه ی سعدی از کلام امیرالمؤمنین موجب شده است تا بر زیبایی کلام وی افزوده شود و اثری را خلق کند که برای همیشه به جای بماند و عموم در تمامی سرزمینها از آن بهره ببرند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
علم و دانش اگر فقط در ذهن انسان قرار داشته باشد و در هیچ زمینه ای از آن استفاده نشود و در راه منافع مملکت و کشورداری بهره برداری نگردد هیچ سود و منفعتی حتی برای خود فرد نخواهد داشت. سعدی به پند و اندرز و نصیحت مخاطب پرداخته است و ضرورت داشتن علم همراه با عمل را به همه ی افراد گوشزد کرده است. سعدی در گلستان علم بیعمل را مانند درخت بی بر و یا مانند زنبور بی عسل، بی ارزش و بی فایده می داند.
«تلمیذ بی ارادت، عاشق بی زر است و رونده ی بی معرفت، مرغ بی پَر، و عالم بی عمل، درختِ بی بر و زاهد بی علم، خانه ی بی در.
مراد از نزول قرآن، تحصیل سیرت خوب است نه ترتیل سورت مکتوب. عامی متعبّد پیاده رفته است و عالم متهاون سوار خفته. عاصی که دست بردارد به از عابد که در سر دارد.
سرهنگ لطیف خوی دلدار | بهتر ز فقیه مردم آزار» (سعدی، ۱۳۸۷: ۱۸۳) |
امام علی (ع) در خطبه ی دویست و سی و نه در این زمینه می فرماید: «هُمْ عَیْشُ الْعِلْمِ، وَ مَوْتُ اٌلْجَهْلِ، یُخْبِرُکُمْ حِلْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ وَ ظَاهِرُهُمْ عَنْ باطِنِهِمْ وَ صَمْتُهُمْ عَنْ حِکَمِ مَنْطِقِهِمْ، لایُخالِفُونَ اٌلْحَقَّ وَ لا یَخْتَلِفُونَ فِیهِ، وَ هُمْ دَعَائِمُ ألْإِسْلَامِ، وَ وَلَائِجُ اٌلإِعْتِصامِ، بِهِمْ عَادَ الْحَقُّ فِى نِصَابِهِ، وَ اٌنْزَاحَ الْبَاطِلُ عَنْ مُقَامِهِ، وَ اٌنْقَطَعَ لِسَانُهُ عَنْ مَنْبِتِهِ، عَقَلُوا الدِّینَ عَقْلَ وِعَایَهٍ وَ رِعایَهٍ ، لَاعَقْلَ سَمَاعٍ وَ رِوَایَهٍ ؛ فَإِنَّ رُواهََ الْعِلْمِ کَثِیرٌ، وَرُعاتَهُ قَلِیلٌ. خاندان پیامبر (ع) مایه ی حیات علم و نابودی جهل اند. بردباری شان شما را از دانش آن ها خبر مى دهد. و ظاهرشان از صفای باطن و سکوتشان از از حکمت های گفتارشان. هرگز با حق مخالفت نکردند و در آن اختلاف ندارند. آنان ستون هاى استوار اسلام، و پناهگاه مردم میباشند، حق به وسیله ی آن ها به جایگاه خویش بازگشت، و باطل از جای خود رانده و نابود، وزبان باطل از ریشه کنده شد. اهل بیت پیامبر (ع) دین را چنان که سزاوار بود، دانستند و آموختند و بدان عمل کردند، نه آن که شنیدند و نقل کردند، زیرا راویان دانش بی شمار، اما حفظ کنندگان و عمل کنندگان به آن اندک.» (نهج البلاغه، ۱۳۸۶: ۴۷۴)
یکی دیگر از رذیلت هایی که سعدی با بهره گیری از نهج البلاغه به پندو اندرز پرداخته و نکته ی اخلاقی خویش را به مخاطب گوشزد کرده است، دوری از تکبر و غرور است. در باب هشتم که «آداب صحبت» نام گذاری شده است شیخ اجل، مسئله کبر و غرور را به صورت شیوا و رسا بیان نموده و برای افراد بشری شایسته نمی داند و دوری از آن را سفارش کرده است.
«پادشاه باید که تا بحّدی خشم بر دشمنان نراند که دوستان را اعتماد نماند. آتشِ خشم اول در خداوندِ خشم افتد، پس آنگه زبانه به خصم رسد یا نرسد.
نشاید بنی آدم خاک زاد تو را با چنین تندی و سرکشی |
که در سر کند کبر و تندی و باد نپندارم از خاکی، از آتشی» (سعدی، ۱۳۸۷: ۱۷۳) |
امام علی (ع) نیز در حکمت صد و بیست و ششم؛ در نهج البلاغه در این مورد می فرماید.
«وَ قَالَ (ع) عَجِبْتُ لِلْبَخِیلِ یَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ. الَّذِى مِنْهُ هَرَبَ وَ یَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِى إِیَّاهُ طَلَبَ فَیَعِیشُ فِى الدُّنْیَا عَیْشَ اٌلْفُقَرَاءِ، وَ یُحَاسَبُ فِى الْآخِرَهِ حِسَابَ الْأَغْنِیَاءِ. وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَکَبِّرِ الَّذِى کَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَهً وَ یَکُونُ غَداً جِیفَهً وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَکَّ فِى اللهِ وَ هُوَ یَرَى خَلْقَ اللهِ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِیَ الْمَوْتَ وَ هُوَ یَرَى الْمَوْتَى؛ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْکَرَ النَّشْأََهَ اٌلْأُخْرَى، وَ هُوَ یَرَى اٌلنَّشْأًَهَ اٌلْأُولَى وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِکٍ دَارَ الْبَقَاءِ. فرمود: در شگفتم از بخیل: به سوى فقرى مى شتابد که از آن مى گریزد، و سرمایه اى را از دست مى دهد که براى آن تلاش مى کند. در دنیا چون تهیدستان زندگى مى کند، اما در آخرت چون سرمایه داران محاکمه مى شود. و در شگفتم از متکبرى که دیروز نفطه اى بی ارزش، و فردا مردارى گندیده خواهد بود؛ و در شگفتم از آن کس که آفرینش پدیده ها را مى نگرد و در وجود خدا تردید دارد؛ و در شگفتم از آن کس که مردگان را مى بیند و مرگ را از یاد برده است، و در شگفتم از آن کس که پیدایشِ دوباره را انکار مى کند در حالى که پیدایش آغازین را مى نگرد و در شگفتم از آن کس که خانه نابودشدنى، را آباد مى کند اما جایگاه همیشگى را از یاد برده است.»(نهج البلاغه، ۱۳۸۶: ۶۵۴)
با اندکی دقت می توان متوجه دل بستگی سعدی، به امام علی (ع) و تأثیر پذیری در آثارش از نهج البلاغه شد سعدی برای رسیدن به هدفش که همان پند و اندرز دادن مخلوقات است سال های زیادی وقت گذاشته است و سعی کرده است به هر طریقی و با بهره گیری از راه های مختلف به پند و اندرز بپردازد. آن چه در این پایان نامه ذکر کردیم اندک بازتابی از فرمایش آن بزرگوار در دو کتاب بوستان و گلستان است که بی گمان والاترین منظومه ی اخلاقی در ادبیات جهان محسوب می شود. سخن گفتن دراین زمینه فرصت بیشتری را می طلب؛ بنابراین سخن را در همین جا به پایان می بریم و به دیگر شیوه هایی می پردازیم که شیخ شیراز با یاری آن ها به پند و اندرز پرداخته است.
۳-۳- تأثیر پذیری سعدی از احادیث در بوستان و گلستان
با بررسی در آثار و نوشته های فارسی زبانان، می توان به میزان تأثیر پذیری عمیق آن ها از احادیث و روایات پی برد؛ شیخ اجل، سعدی شیرازی، نیز از جمله شاعرانی است که تحت تأثیر احادیث و روایات بلند مرتبه قرار گرفته است و راه وارستگی و سعادت را به جهانیان نشان داده است. این تأثیر پذیری را می توان مرهون انس و الفتی دانست که سعدی به دین اسلام، ائمه و به خصوص آیات و احادیث داشته است.
هادی زاده در مقاله ای با عنوان: «سعدی و زبان عربی در آیینه ی گلستان» در این مورد مینویسد: «شیخ، سعدی، عالم و حکیمی است که علوم و معارف خود را فرهنگ غنی اسلامی به لسان عربی آموخته و اندوخته است. در طول سالیان درازی که به تعلیم و تعلم و مطالعه اشتغال داشته، چنان با قرآن و حدیث و گفتار حکما مأنوس بوده که قلم و زبان و اندیشهاش رنگ خاص آن فرهنگ را به خود گرفته و آنچه در گلستان آورده به شرحی که خواهد آمد غالباً صبغهای، خواه لفظی و یا معنوی، از این فرهنگ غنی و بارور دارد.» (هادی زاده، ۱۳۶۳: ۴۵)
الف: نمونه های تأثیر پذیری سعدی از احادیث در بوستان
آثاری که از سعدی در موضوعات مختلف و به منظور راهنمایی مردم جامعه بر جای مانده است نکته به نکته ی آن سرشار از پند و اندرزهایی است که شیخ اجل با سیر و سفر در تمامی نقاط دنیا آن ها را جمع آوری کرده است تا جایی که انسان ها می توانند مانند هر کلام آسمانی آن را راهنمای مسیر خویش قرار دهند و از آن بهره ببرند.
درابیات زیر از باب دوم بوستان، سعدی، عبادت بدون تظاهر و ریاکاری را پسندیده میداند، همچنین در چند بیت پایانی، پر هیز از ریاکاری را سفارش می کند.
عبادت به اخلاص نیّت نکوست |