Obs with Dep=0
23
Total obs
35
Obs with Dep=1
12
ماخذ : یافتههای تحقیق
بر اساس برآورد مدل لوجیت، برای معادلهای که پیش از این متغیرهای آن توضیح داده شدند، متغیرهای مجازی رکودتورمی با یک دوره تاخیر، سالهای اجرای سیاستهای تعدیل اثر معناداری بر وقوع رکودتورمی در ایران داشته اند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اولین متغیر مجازی مورد استفاده در مدل، متغیر رکودتورمی با یک دوره تاخیر است. این متغیر با توجه به یک دوره تاخیر متغیر وابسته یعنی رکودتورمی تعیین شده است. رکودتورمی با یک دوره تاخیر برای بررسی این فرضیه که آیا وقوع رکودتورمی در یک دوره بر وقوع آن در دوره بعد تاثیرگذار بوده است یا نه، وارد مدل شده است. معناداری وجود این متغیر در مدل محاسباتی با سطح معناداری کمتر از 0.05 درصد اثبات شده است و احتمال رد فرضیه H0 مبنی بر صفر بودن این متغیر با اطمینان نسبتا زیادی رد شده است. بنابراین متغیر معنادار است و باید در مدل وارد شود. ضریب متغیر رکودتورمی با یک دوره تاخیر 5.4- است. این ضریب بیانگر آن است که با توجه به دوره زمانی مورد بررسی، با فرض ثبات سایر شرایط، پس از گذشت یک سال از رکودتورمی، احتمال وقوع مجدد آن در اقتصاد ایران کاهش یافته است. با توجه به اینکه بخش بزرگی از اقتصاد ایران توسط دولت اداره می شود، تغییر شرایط اقتصادی به شدت تحت تاثیر فعالیتهای دولت خواهد بود. در مورد احتمال خروج از رکودتورمی پس از یکسال هم میتوان به نقش قابل توجه دولت در اقتصاد در به وجود آمدن این نتیجه، توجه کرد.
متغیر مجازی دیگری که در مدل در نظر گرفته شده است، سالهای اجرای سیاستهای تعدیل با رقم یک برای سالهای 1368 تا 1391 و رقم صفر برای سالهای 1357 تا 1367 است. این متغیر مجازی برای بررسی اثرگذاری اجرای سیاستهای تعدیل بر وقوع رکودتورمی در ایران، وارد مدل محاسباتی شده است. وجود این متغیر با سطح معناداری 0.01 درصد پذیرفته شده است و فرضیه H0 مبنی بر صفر بودن آن رد شده است. علامت ضریب اثرگذاری این متغیر بر رکودتورمی متناظر با رقم 14.29 است. تفسیر اقتصادی آن نیز بدین صورت است که با فرض ثابت بودن سایر شرایط، با اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی، احتمال وقوع رکودتورمی در ایران افزایش پیدا کرده است. در این قسمت با توجه به نتیجه به دست آمده، تاثیر مثبت سالهای اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی بر شکل گرفتن رکودتورمی در ایران تایید شده است. با توجه به این نتیجه میتوان به درست بودن فرضیه اولیه پژوهش مبنی بر اثر سیاستهای تعدیل اقتصادی در شکل گیری دور باطل رکودتورمی در ایران را تایید کرد. این نتیجه بیانگر آن است که برنامه های اقتصادی که در راستای سیاستهای تعدیل در ایران اجرا شده اند، اثر مخربی بر رشد اقتصادی و بخش تولید در ایران داشته اند و همین امر موجب شکل گیری دور باطل رکودتورمی در ایران شده است.
متغیر لگاریتم بدهیهای دولت به سیستم بانکی، با حذف رقم بدهیها در دوران جنگ تحمیلی، وارد مدل شده است. به این صورت که برای بدهیهای دولت به سیستم بانکی در سالهای 1358 تا 1367 رقم صفر و برای سایر سالها رقم یک منظور شده است. نتایج برآورد حاکی از آن است که این متغیر اثر معناداری بر رکودتورمی در ایران داشته است و احتمال خطای آن 0.04 درصد است. ضریب تخمینی هم همانطور که در بخش مبانی نظری پیش بینی شده بود، اثرات مثبت افزایش سهم بدهیهای بخش دولتی به سیستم بانکی بر رکودتورمی را تایید کرده است. ضریب بهدست آمده هم متناظر با رقم 6.5 است. یعنی با فرض ثبات سایر شرایط، با هر واحد افزایش بدهیهای دولت به سیستم بانکی، وقوع رکودتورمی در ایران، 6.5 واحد افزایش یافته است.
متغیر دیگری که اثرگذاری آن بر رکودتورمی برآورد شده است، لگاریتم درآمدهای نفتی است. فرضیه صفر بودن این متغیر در مدل، با سطح معناداری 0.02 رد شده است و این متغیر هم بر وقوع رکودتورمی در ایران موثر بوده است. با توجه به ضریب اثرگذاری آن در مدل، با فرض ثابت بودن سایر شرایط، هر واحد تغییر در این متغیر، با ضریب 7.8 احتمال وقوع رکودتورمی را کاهش داده است. همانطور که پیش از این توضیح داده شد، اقتصاد ایران به شدت به درآمدهای نفتی وابسته است و هر گونه تغییر در این درآمدها به شدت بر روند کلی اقتصاد ایران تاثیرگذار بوده است. همچنین ذکر این نکته ضروری است که با توجه به نقش کمرنگ بخش خصوصی و سرمایه گذاریهای آن در اقتصاد، این دولت است که با فعالیتهای اقتصادی خود، در ایجاد تغییر در شرایط اقتصادی بسیار موثر بوده است. با توجه به اینکه منبع اصلی ایجاد این تغییرات هم از طریق درآمدهای نفتی تامین مالی شده است، بنابراین کاهش این درآمدها، موجب اخلال در روند فعالیتهای دولت شده است و کاهش درآمدهای نفتی، احتمال وقوع رکودتورمی افزایش داده است.
متغیر مستقل دیگر موثر در مدل، قیمت فروش نفت ایران در بازارهای جهانی است. این متغیر دارای سطح معناداری 0.02 است. با توجه به این مقدار، میتوان بیان کرد که اثر این متغیر بر وقوع رکودتورمی در ایران نسبتا بالا است و احتمال بروز خطای نوع اول، در آن کم است. ضریب متغیر هم متناظر با رقم 5.76 است. این مقدار بیانگر آن است که با فرض ثابت بودن سایر شرایط، با هر واحد افزایش قیمت نفت به ریال، احتمال بروز رکودتورمی در ایران افزایش خواهد یافت و افزایش قیمت نفت، تاثیر مثبت بر وقوع رکودتورمی در ایران داشته است. در مورد این متغیر میتوان تاثیر شوکوار آن بر اقتصاد را مطرح کرد. یعنی تغییرات قیمتی این متغیر از قبل قابل پیش بینی نیست و هرگونه تغییر در قیمت آن از طریق بازارهای جهانی اتفاق میافتد و اقتصاد داخلی تاثیری بر آن ندارد. اما تزریق یکباره درآمدهای آن، با بینظمیهایی که در اقتصاد ایجاد کرده است، موجب شکل گرفتن رکودتورمی در ایران شده است.
اثرگذاری متغیر مستقل نرخ بهره موزون با یک دوره تاخیر زمانی بر وقوع رکودتورمی با توجه به دوره زمانی مورد در ایران در سطح معناداری 95درصد رد شده است و این متغیر اثر معناداری بر رکودتورمی در ایران نداشته است. اما در سطح معناداری بالاتر یعنی 90 درصد، تایید شده است. با توجه به این سطح معناداری، ضریب برآوردی با آنچه در مبانی نظری به آن اشاره شده بود، همخوانی دارد. یعنی افزایش نرخ بهره، با افزایش دادن هزینه سرمایه گذاری، بر شکل گرفتن رکودتورمی اثر مثبت دارد.
بهرهوری نیروی کار به عنوان عاملی که مانع از شکل گرفتن رکودتورمی خواهد شد و از تبدیل شدن آن به دورهای باطل جلوگیری خواهد کرد، وارد مدل شده است. اثرگذاری آن بر رکودتورمی رد نشده و با احتمال 0.01 درصد پذیرفته شده است. ضریب برآوردی اثر بهرهوری نیروی کار بر رکودتورمی هم گویای آن است که طبق آنچه انتظار میرفت، با فرض ثبات سایر شرایط، با افزایش بهرهوری نیروی کار احتمال وقوع رکودتورمی 1.2 واحد کاهش یافته است. بر اساس مبانی نظری درباره این شاخص اقتصادی، که پیش از این بررسی شد، رشد بهرهوری می تواند بر شکاف تولید و تورم فائق آید و اثرات مثبتی بر اقتصاد برجای گذارد.