پیشگیری ابتدایی
پیشگیری ابتدایی عبارت از، مجموعه وسایلی است که هدف از آنها به تغییر شرایط ایجاد جرم اطرافیان به طور کلی اعم از طبیعی و اجتماعی معطوف میگردد. به عبارت دقیق تر، پیشگیری ابتدایی راهکارهایی هستند در زمینههای اجتماعی و اقتصادی و دیگر زمینههای سیاست عمومی که در سایه آنها تلاش میشود، بر موقعیتهای ایجاد جرم و علل ریشهای ارتکاب جرم تأثیر گذارده شود. هدف اصلی در این پیشگیری، ایجاد امیدوارکنندهترین شرایط برای زندگی انسان است که شامل آموزش خانواده، ایجاد مسکن، استقلال و سرگرمی میباشد.
4. پیشگیری ثانویه
این نوع پیشگیری به مداخله برای پیشگیری از لحاظ گروهها یا جمعیتهای در معرض خطر جرم معطوف میگردد. این امر شامل شناخت زودهنگام شرایط جرم زا بودن و نفوذهایی است که در این شرایط اعمال میشود. برای این گروهها میتوان تدابیری خاص اندیشید؛ همانند تدابیر حمایتی در خصوص کودکان خیابانی، کودکان متعلق به خانوادههای معتاد، بی سرپرست یا بدسرپرست و…..
5. پیشگیری ثالث
معطوف به پیشگیری از تکرار جرم و تعدد آن در خلال اقدامات فردی میباشد تا بوسیله آن سازگاری مجدد اجتماعی یا خنثی نمودن بزهکاران پیشین صورت پذیرد. پیشگیری از تکرار وتعدد جرم، توسط پلیس و دیگر عوامل نظام عدالت کیفری صورت میپذیرد. این تدابیر مربوط، از ضمانتهای اجرای قضایی و رسمی تا بازپروری مجرم و زندانی کردن او میباشد. البته لازم به ذکر است، در بسیاری از اوقات به دلیل محدودیت ضمانتهای اجرایی مبتنی بر اصلاح و درمان، این نوع پیشگیری به تدابیر سرکوب گرانه تنزّل پیدا میکند. (همان)
مبحث دوم: تاریخچه کاداستر
همان گونه که بیان شد کلمه کاداستر از کلمه یونانی Katastichon به معنی “دفترچه یادداشت” گرفته شده است، این واژه در طول زمان در زبان لاتین به “Capitastrum” تغییر یافته و در حال حاضر در زبانهای اروپایی به نظامی اطلاق میشود که طی آن کمیت، مقدار، نوع ملک و نحوه مالکیت آن برای کلیه املاک کشور تعیین میشود. کشورهای اروپایی در اجرای کاداستر پیشرو بوده و سالها قبل، نقشههای دقیق کاداستر را تهیه و به کار برده اند. نقل شده که ناپلئون در سال 1807میلادی در یکی از فرمانهای خود به این مضمون اشاره و اعلام داشته: ” یک کاداستر خوب مکمل فرامین و قوانین من است. نقشهها باید به اندازه کافی دقیق و کامل باشند. آن چنان که تعیین کننده قطعی محدوده واحدهای ملکی بوده و از منازعات دادگاهی و قضایی جلوگیری کند. “
در ایران اولین بخشنامههای سازمان ثبت در خصوص کاداستر به سال 1334 باز میگردد در این بخشنامه صدور سند مالکیت را منوط به تهیه نقشه ثبتی کاداستر میدانست هرچند این بخشنامه هیچگاه پایه و محرکی برای امور نقشه برداری کاداستری نگردید.
قانون ثبت املاک در قالب کاداستر در سال 1351 تصویب شد و براساس آن مقرر گردید بر مبنای نقشههای 500/1 نواحی مرکزی و 1000/1 برای حاشیه شهرها که توسط سازمان نقشه برداری تهیه میشد نقشههای کاداستری تهیه شود در این راستا شهرهای قزوین، مشهد و منطقه عباس آباد تهران جهت پروژه راهنما انتخاب گردید، عملیات تهیه نقشه مبنایی برای قزوین به طور کامل به اتمام رسید و در مشهد نیز حدود 80 درصد نقشهها تهیه شد، در عباس آباد تهران هیچگاه عملیات تهیه نقشه به نتیجهای نرسید، از طرفی در مرحله بعدی میبایست با رجوع به محل نسبت به کنترل سند، ابعاد نقشه و اسناد مربوطه آنها و پلاک گذاری عرصهها آماده گردد که به علت فقدان نیروی انسانی لازم در سازمان ثبت و عدم اراده و حمایت کافی در این خصوص هیچگاه به انجام نرسید.
پس از آن اقدامات متوقف و تقریبا به فراموشی سپرده شد تا اینکه در سال 1368 با تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مجددا زمزمه اجرای کاداستر در اطلاعیهها و سخنرانیهای مسئولان به گوش رسید و به دنبال آن مخصوصا پس از اتمام جنگ تحمیلی و در راستای بازسازی مناطق جنگی و با توجه به قانون نحوه صدور اسناد مالکیت املاکی که در جنگ از بین رفته بودند، اقداماتی به نام کاداستر در قصر شیرین و خرمشهر به عمل آمد که بیشتر متکی بر اقدامات نقشه برداری زمینی بود و هرچند این کار در آن زمان و با توجه به ضرورت صدور اسناد مالکیت املاک مناطق جنگ زده بسیار مفید و ارزشمند بود، معهذا ماهیتا با نقشههای کاداستر که در ابتدا تعریف شده بود، تفاوت داشت.
حداد زاده نیری، محمد رضا، پیشگیری وضعی از بزه دیدگی، 1388، مجله دادرسی، شماره 75، ص39
رهامی و حیدری، پیشین، ص205
. قادر فرامرپور، آثار اجرایی شدن طرح کاداستر بر روابط حقوقی اشخاص، ماهنامه کانون، شماره 107، ص28