کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



 



برجسته سازی برای تمام افراد به یک اندازه و یک شیوه رخ نمی دهد. افراد از جهت نیاز به راهنمایی تفاوت دارند واین تفاوت، وقوع یا عدم وقوع برجسته سازی را تعیین می کند. نیاز به راهنمایی، آن چنان که مک کامبز و ویور آن راتشخیص می دهند بر پایه دوعامل قرار دارد: ارتباط اطلاعات (به فرد) و درجه بی خبری از موضوع پیام، هرچه ارتباط اطلاعات و بی خبری از موضوع بیشتر باشد؛ نیاز به راهنمایی بیشتر است. و فرد اثرهای برجسته سازی رسانه ها ی جمعی را بیشتر می پذیرد(سورین و تانکارد[۷۲] : ۳۴۹-۳۵۰). این نظریه چنین توضیح می دهد که اگر موضوع بخصوصی از نظر زمان و یا مکان در موقعیت های برجسته ای نشان داده شود؛ افکار عمومی به این نتیجه خواهد رسیدکه آن ها خبرهای مهم و برجسته ای هستند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
کسانی که محتوای گزارش های خبری را تعیین می کنند با به کارگیری تعدادی از معیارهای تصمیم می گیرند که چه چیزی ارزش خبری دارد. گزارش هایی که ارزش خبری بالایی دارند و یا آنها که مخاطبان انبوه به آنها علاقمند هستند در اولویت قرار خواهند داد.(احمد زاده کرمانی،۱۳۹۰: ۳۴۳-۳۴۲ )
رسانه انتشار اطلاعات درجه بی خبری مخاطبان از پیام نیاز مخاطبان به اطلاعات اولویت رسانه
اولویت عموم برجسته سازی توسط رسانه
۲-۲-۱۵- الیهو کاتز (رویکرد استفاده و رضامندی)
نظریه استفاده ورضامندی که به«روابط مخاطب رسانه ها» نیز شهرت دارد. اولین بار در مقاله ای از الیهو کاتز[۷۳] توصیف شد و به جای پیام بر مخاطب تاکید می کند و مخاطبان را افراد فعالی می داندکه از مفهوم و محتوای رسانه ها استفاده می کنند؛ نه افرادی که منفعل و تحت تاثیر رسانه هستند(لیتل جان[۷۴]،۱۳۸۴). طبق این رویکرد مخاطب از میان مجاری ارتباطی و محتواهایی که به وی عرضه می شود؛ براساس نوعی ملاک، دست به انتخاب آگاهانه و انگیزه دار می زند.کاتز معتقد است که مخاطب محتوای رسانه را با توجه انگیزه روشن و مصرانه،آگاهانه انتخاب می کند(مهرداد، ۱۳۸۸).
گزینشگری هدفمند، عقلانی و منجر به رضایت مصرف کنندگان رسانه ها در باب رسانه و نیز محتوای آن، آگاهی کامل مخاطبان از نیازهای فردی و اجتماعی شان که به انگیزش های متفاوت قابل بیان می انجامد، مفروض های اساسی این رویکرد هستند که درکنار انگیزه ها، خرسندی کسب شده یا مورد انتظار و متغیرهای زمینه ای از بعد نظری قابل تحلیل می باشند (شهابی و قدسی،۱۳۹۱).
این نظریه در ارزیابی پیامدهای انسانی فناوری های نوین ارتباطی کاربرد دارد. و به دلیل ماهیت مخاطب محور آن، یکی از موفق ترین رویکردهای در فضای مجازی محسوب می شود. (ذوالقدر،۱۳۹۲).
رسانه مخاطبان فعال آگهی از نیازهای فردی واجتماعی گزینشگری هدفمند وعقلانی انتخاب آگاهانه وانگیزه دار خرسندی ورضایت مخاطب
۲-۲-۱۶- بال روکیچ و دی فلور( وابستگی)
بال روکیچ و دی فلور[۷۵] رویکردی برای سازش الگوی اثرهای محدود و اثرهای قدرتمند ارائه کردند و آن را «نظریه وابستگی» نامیدند. این نظریه رابطه سه گانه رسانه، مخاطبان و جامعه تاکید دارد. در هریک از این
سه واحد عواملی هستند که در افزایش یا کاهش میزان وابستگی رسانه دخالت می کنند.
از نظر بال روکیچ و دی فلور هرچقدر جوامع پیچیده تر می شوند و همچنین هرچه فناوری رسانه پیچیده تر می شود، کارکرد های منحصر به فرد رسانه ها بیشتر می شود.
ایشان یادآوری می کنند که در جامعه جدید، موضوعات زیادی وجود دارد که مخاطب ممکن است راجع به آنها اطمینان نداشته باشد و موارد جدیدی نیز به طور دائم اضافه می شوند. این ابهام، سبب می شود در تعریف و شکل دهی واقعیت رسانه ها قدرت زیادی بیابند( سورین و تانکارد[۷۶]،۱۳۸۶: ۴۱۲ - ۴۱۵).
دو شرط جامعه شناختی موثر بر میزان وابستگی مخاطبان ازدیدگاه بال روکیج و دی فلورچنین است:
الف) با افزایش پیچیدگی جوامع، رسانه ها تمایل بیشتر به ایفای نقش ها و کارکردهای خاص و ممتاز دارند.
ب) میزان بالای تغییر و تضاد در جامعه، به طور نسبی بر میزان وابستگی مخاطبان تاثیر می گذارد. نظریه وابستگی مخاطبان اخیرا به وابستگی مردم به رسانه ها به صورت فردی تاکیدمی کند تا به صورت مخاطبان انبوه و توده وار به عبارتی، میزان و شدت وابستگی افراد به رسانه ها متاثر از متغییر های در حال تعامل جامعه شناختی و روان شناختی است که عبارتند از:
۱)عوامل ساختاری: الگو روابط به هم وابسته رسانه ها و نظام سیاسی، اقتصادی و غیره.
۲)عوامل زمینه ای: ماهیت محیط اجتماعی که افراد و گروه های اجتماعی در درون آن عمل می کنند.
۳) عوامل رسانه ای: ماهیت و کیفیت فعالیت های نظام رسانه ای در ساخت و تعریف پیام.
۴) عوامل شبکه میان فردی: شیوه ای که در آن شبکه های ارتباط میان فردی انگیزه ها و تجربیات رسانه
ای افراد را شکل می دهد.
۵) عوامل فردی، فردی که به واسطه ی استفاده از رسانه ها میسر می شود( مهدی زاده،۱۳۹۲: ۸۱ -۸۲).
بنابراین تعریفی که این نظریه از مخاطب ارائه می دهد مجددا او را منفعل فرض می کند چون معتقد به یک رابطه سه گانه بین رسانه، جامعه و مخاطب است. این رابطه سه گانه تحرک و پویایی مخاطب را در مقابل رسانه از او می گیرد، چون مخاطب به رسانه ها وابسته می شود و هرچه نیازها بیشتر می شود و متعاقب آن تاثیر رسانه ها بر رفتار و نگرش مخاطب بیشتر می شود. در واقع رسانه ها می توانند وابستگی ایجاد کنند و از آن ها بهره برداری کنند. میزان این وابستگی از شخصی به شخص دیگر و گروهی به گروه دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است( احمد زاده کرمانی،۱۳۹۰: ۳۵۰-۳۴۹).
رسانه ها پیچیدگی جوامع نیاز مخاطب به اطلاع از موضوعات جدید اطلاع از موضوعات و رفع ابهامات از طریق رسانه قدرت رسانه در اطلاع رسانی نیاز مخاطب به رسانه وابستگی
۲-۲-۱۷- هابرماس (حوزه عمومی و کنش ارتباطی)
تعریف هابرماس از حوزه عمومی، بر محوریت گفت و گوی عقلانی و انتقادی استوار است. که طی فرایند استدلال فعالانه عموم مردم درباره عقاید و دیدگاه های خویش پدید می آید. از طریق این گفت و گو هست که افکار عمومی شکل می گیرد و به نوبه خود در شکل گیری سیاست های دولتی و رشد جامعه در مفهوم کلی اش موثر می افتد. به عبارت بهتر افراد در حوزه عمومی از طریق مفاهمه و استدلال و در شرایطی عاری از هرگونه فشار، اضطرار یا اجبار درونی (خودخواسته) یا بیرونی (قهری) و بر مبنای آزادی و آگاهی تعاملی و در شرایط برابر، برای تمام طرف های مشارکت کننده در حوزه عمومی مذکور، مجموعه ای از رفتارها، مواضع و جهت گیری های ارزش و هنجاری را تولید می کند که در نهایت به صورت ابزاری موثر برای تاثیر
گذاردن بر رفتار و عملکرد دولت به ویژه در عقلانی ساختن قدرت دولتی عمل می کند(مهدی زاده،۱۳۸۳).
حوزه عمومی مورد نظر هابرماس[۷۷]، فضایی است که در آن: ۱. افراد به شیوه عقلانی به بحث می پردازند ۲. این بحث به توافق منجر می شود. ۳. قدرت در این بحث ها دخالتی ندارد ۴. افراد همگی می توانند در این بحث ها به طور برابر شرکت کنند. ۵. هر موضوعی بتواند در این بحث ها مطرح شود ۶. در این بحث ها علنی بودن وجود دارد یعنی افراد می توانند حتی مسائل خصوصی خود را مطرح نمایند. ۷. این بحث ها همیشه باز است و می توان به آن رجوع کرد و درباره درباره آن بحث کرد. یعنی همیشه احتمال خطا وجود دارد و هیچ نتیجه ای قطعی نیست(آزاد ارمکی و امامی،۱۳۸۳: ۶۵). محیط اینترنت توانسته این فضا را فراهم کند و شرایط حوزه عمومی مورد نظر هابرماس را تا حدودی داراست.
اگر مولفه های اساسی حوزه عمومی را گفتگو، افکار عمومی و واکنش بدانیم؛ شبکه های اجتماعی به مثابه یک رسانه جدید، بستر مناسبی برای ظهور و تجلی هر یک از آنهاست. افراد می توانند از طریق شبکه های اجتماعی به گفت و گو و تعامل پیرامون مسائل و موضوعات مورد علاقه خود بپردازند و از این طریق افکار عمومی به عنوان صدای مردم شکل بگیرد و هر یک می توانند در مخالفت با یک مساله و موضوعی اجتماعی و سیاسی دست به کنش مناسب بزنند.
ورود به فضای گفتگوی عقلانی تعامل برابر بحث های علنی وباز مطرح شدن دیدگاه های گوناگون استدلال فعالانه توافق شکل گیری افکارعمومی شکل گیری سیاست های دولت و رشد جامعه
۲-۲- ۱۸- گربنر (کاشت[۷۸]
نظریه کاشت یا پرورش گربنر[۷۹]، بر کنش متقابل میان رسانه و مخاطبانی که از رسانه استفاده می کنند و نیز بر چگونگی تأثیرگذاری رسانه ها بر مخاطبان تأکید دارد. فرض اساسی نظریه این است که بین میزان مواجهه و استفاده از رسانه و واقعیت پنداری در محتوا و برنامه های آن رسانه ارتباط مستقیم وجود دارد. به این صورت که ساعت های متمادی مواجهه با رسا نه های خاص باعث ایجاد تغییر نگرش و دیدگا ه های موافق با محتوای رسانه می شود. در واقع نظریه پرورش با تعیین میزان و نوع برنامه های مورد استفاده از رسانه ها، میزان تأثیر را مطالعه می کندتا به نحوه تأثیر دست پیدا کند(عباسی قادی وخلیلی کاشانی، ۱۳۹۰:۸۱)
نظریه کاشت یکی از اشکال اثر رسانه ها در سطح شناختی بوده است و مربوط به این موضوع است که قرار گرفتن در معرض رسانه ها، تا چه حد می تواند به باورها و تلقی عموم از واقعیت خارجی، شکل دهد؟ نظریه کاشت با اشاعه برای ارائه الگویی از تحلیل، تبیین شده است؛ تا نشان دهنده تأثیر بلندمدت رسانه هایی باشد که اساسا در سطح برداشت اجتماعی، عمل می کنند(احمدزاده کرمانی، ۱۳۹۰ :۳۳۶)
در واقع، محور بحث گربنر این است که اهمیت تاریخی رسانه ها بیشتر در ایجاد شیوه های مشترک در انتخاب مسائل و موضوعات و چگونگی نگریستن به رخدادها و وقایع است. این شیو ه های مشترک محصول استفاده از تکنولوژی و نظام ارائه پیام است که نقش واسطه را به عهده دارد و به دیدی مشترک و درک مشترک از جهان اطراف منجر می شود.
گربنر محصول چنین فرآیندی را کاشت الگوهای مسلط ذهنی می نامد. از نظر وی رسانه ها متمایل به
ارائه دیدگاه های مشکل و کم وبیش یکسان از واقعیت اجتماعی هستند و مخاطبان آنها براساس این چنین مکانیسمی فرهنگ پذیر می شوند.گربنر تا آنجا پیش می رود که می گوید: رسانه ها به دلیل نظم و هماهنگی که در ارائه پیام در طول زمان دارند قدرت تأثیرگذاری فراوانی دارند؛ به طوری که باید آنها را شکل دهنده جامعه دانست.گربنر بعدها در پاسخ به انتقادات وارده بر نظریه کاشت مبنی بر لحاظ نکردن سایر متغیرهای متداخل بر کاربران، این نظریه را مورد تجدید نظر قرار داد. وی دو مفهوم «جریان اصلی» و«تشدید»را به این نظریه اضافه کرد. با این مفاهیم این واقعیت ها در نظر گرفته می شود که میزان مواجهه با رسانه های خاص، نتایج متفاوتی را برای گرو ه های اجتماعی مختلف در بردارد.جریان اصلی هنگامی رخ می دهد که میزان مواجهه با رسانه، به تقارن دیدگا ه ها در گرو هها منجر شود و تشدید، زمانی روی می دهد که اثر کاشت در گروه خاصی از جمعیت بیشتر شود(سورین و تانکارد[۸۰]،۳۹۲:۱۳۸۴ ).
اکنون داعیه این نظریه این است که استفاده از رسانه با متغیرهای دیگر در تعامل قرارمی گیرد؛ به شیوه ای که مواجهه با رسانه های خاص، بر برخی از افراد و گرو ه ها اثر قوی خواهد داشت و بر برخی از گروه ها تأثیری نخواهد گذاشت. گربنر معتقد است زمانی که شخص متغیرهای دیگر (میزان، نوع، مدت و ویژگی های فردی و اجتماعی) را همزمان کنترل کند، اثر باقیمانده که قابل انتساب به رسانه های خاص باشد، نسبتا کم است.
با شدت زیاد
میزان ومدت استفاده ، نوع مواجهه وتلقی کردن محتوای رسانه ایجاد تغیر نگرش و دیدگاه
با شدت کم
۲-۲-۱۹- استوارت هال[۸۱] ( بازنمایی)
فرایند ثبت ایده ها، دانش یا پیام به شکل فیزیکی را در نظریه نشانه شناسی« بازنمایی»می گویند. بازنمایی را می توان به شکلی دقیق تر استفاده از «نشانه ها» ( تصاویر، صدا ها و غیره) برای گفتن، تصور، ترسیم یا بازتولید چیزی که به شکل فیزیکی درک، احساس، تصویر یا لمس شده تعریف کرد.(دانسی[۸۲]،۱۳۸۷: ۲۰).
به عقیده استوارت هال بازنمایی استفاده از زبان برای بیان چیز های معنا دار درباره ی جهان پیرامون ماست. و زبان ابزار است که با بهره گرفتن از آن می شود معنا را ساخت. و این معنا را به سایر افراد جامعه انتقال داد و با آنها مبادله کرد. این که گفتگویی میان افراد در می گیرد و از طریق آن به فهم مشترک در باب تفسیر جهان خود می رسند، فقط با زبان ممکن است؛ چرا که زبان در این جا، مانند نظام بازنمایی عمل می کند. از طریق زبان ما از نشانه ها، نماد های تصویری، متنی و صوتی استفاده می کنیم. زبان یکی از رسانه هایی است که از طریق آن افکار، احساسات و ایده های ما در فرهنگ منعکس می شود.( قبادی، مهری ،۱۸۴:۱۳۹۲)به عقیده هال، شیوه استفاده از فضا در تعامل تا حدزیادی موضوعی فرهنگی است. در فرهنگ های مختلف، احساسات متفاوتی اهمیت دارد. مردم یک فرهنگ خاص از فضا به شیوه ای مشخص استفاده می کنند(لیتل جان[۸۳]،۱۳۸۴: ۱۹۲).
استفاده از زبان ساخت معنا انتقال و مبادله معنا فهم مشترک ایجاد نظام بازنمایی بازنمایی از طریق فناوری ها بازنمایی افکار وایده ها در فرهنگ
۲-۳-چارچوب نظری
مقدمه:
انتخاب چارچوب نظری برای تحقیق دو کارکرد مهم دارد: اول اینکه اجازه می دهد سوال آغازین تحقیق مجزا فرمول بندی شده یا به صورت دقیق تری بیان گردد. دوم اینکه چارچوب نظری تحقیق به عنوان شالوده برای فرضیه هایی به کار می رود که به اعتبار آن ها، محقق پاسخ منسجمی به سوال آغازین خواهد داد(کیوی وکامپنهود[۸۴]،۸۸:۱۳۷۰).
با توجه به این که تحقیق حاضر به دنبال بررسی تاثیر شبکه اجتماعی کلوب بر هویت اجتماعی کاربران می باشد لذا به علت اعتقاد به وجود روابط پیچیده میان پدیده های اجتماعی و انسانی، بر رویکرد نظری واحدی تکیه ندارد. بلکه تلفیقی از نظریه استفاده و خشنودی، نظریه کاشت یا پرورش و نظریه ساخت یابی گیدنز است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-07-21] [ 01:08:00 ق.ظ ]




ناجرو والنسیا و همکاران (۲۰۱۰)، در پژوهشی تحت عنوان فرهنگ سازمانی تعیین کننده نوآوری در تولید، به این نتیجه رسیدند که فرهنگ سازمانی یک عنصر کلیدی در افزایش یا جلوگیری از نوآوری است. به این ترتیب که فرهنگ ادهوکراتیک باعث افزایش محصولات و خدمات جدید می‌شود و فرهنگ سلسله مراتبی مانع نوآوری در تولید می‌گردد.
انگلن (۲۰۱۰)، در پژوهشی با عنوان “کارآفرینی سازمانی به عنوان تابعی از تنوعهای فرهنگی ملتها"، به این نتیجه رسید که بعضی از مکانیزم های سازمانی از قبیل ساختار سازمانی یا سبک رهبری که زیربنای سازمان های کارآفرینانه می باشند، یا جهانی هستند یا اینکه مشروط به فرهنگ ملی هستند.
سالیماث و کولن[۱۱۰] (۲۰۱۰)، در بررسی خود نتیجه گرفته اند که هم عوامل رسمی از قبیل نهاد های اجتماعی و هم عوامل غیر رسمی از قبیل فرهنگ ملت ها، از عوامل اثر گذار بر کارآفرینی در سطوح مختلف می باشند.
یائو و همکاران[۱۱۱] (۲۰۰۹)، در پژوهشی تحت عنوان “بررسی کارآفرینیسازمانی و تأثیر آن بر عملکرد سازمان بر اساس گرایش کارآفرینانهسازمانی و منابع سازمان"، دریافتند که منابع سازمانی، تیم مدیریت در سطوح بالا، سیستم حقوق و دستمزد، ساختار سازمانی، استراتژی سازمانی، محیط سازمان صنعتی و اجتماعی و فرهنگ سازمانی بر عملکرد سازمان بر اساس گرایش کارآفرینانه سازمانی تأثیر دارد.
لکمت[۱۱۲](۲۰۰۹)، در پژوهشی تحت عنوان “پیشبینی کارآفرینیسازمانی: بررسی ارتباط میان کارآفرینیسازمانی و عملکرد سازمانی در سازمانهای تولید قطعات خودرو تایلند"، دریافت که عوامل سازمانی و محیطی به پیش بینی کارآفرینی سازمانی میپردازند، که به نوبه خود عملکرد سازمانی را برحسب جنبه های مالی و غیرمالی تحت تأثیر قرار میدهند. همچنین دریافتند که عملکردهای غیر مالی درآمدهای مالی را تحت تأثیر قرار میدهد. علاوه بر این شرکتهای بزرگ دریافتند که مجبورند سطح بالاتری از کارآفرینیسازمانی را بخصوص در خودتجدیدی ساختار و عملکرد مالی نسبت به شرکتهای کوچک و متوسط داشته باشند. سازمانهای تولیدی قطعات خودرو تایلند فعالیتهای کارآفرینی را در سازمانشان از طریق شرکت در کسب و کار جدید، خود تجدیدی، نوآوری و فعالیتهای پیشتازانه بوسیله پاسخ به تغییر و تنوع در محیطهای پویا و ناهمگن در حالیکه در حال توسعه استراتژیهای سازمانی تطبیقی هستند، همانند فرهنگ سازمانی نوآورانه نشان میدهند. سازمانهای تولیدی قطعات خودرو تایلند نه تنها قادر به کسب سود بالاتر هستند و رشد فروششان را افزایش میدهند، بلکه همچنان بدنبال عملیات مؤثر در مورد توسعه محصول جدید، کیفیت محصول و رضایت کارکنان هستند.
گیبسون و همکاران[۱۱۳] (۲۰۰۹)، در پژوهشی تحت عنوان “ مقایسه نگرشهای کارآفرینی دانشجویان چینی و برزیل"، دریافت که فرهنگ و انتظارات کارآفرینانه بر نگرش کارآفرینی تأثیرگذار است و دانشآموزان چینی در نوآوری در کسب و کار و کنترل بر کسب و کار و دانش آموزان برزیلی در اعتماد به نفس از امتیاز بالاتری برخوردار بودند؛ در مورد نیاز به موفقیت هم تفاوت چشمگیری بین آنها مشاهده نشد.
کارلوس و اویارک[۱۱۴] (۲۰۰۹)، در پژوهشی تحت عنوان “شرایط محیطی، یادگیری شخصی و کارآفرینی سازمانی برای پیشبینی میزان یادگیریسازمانی"، بیان میدارد که سازمانها پیوسته در رقابت هستند و با محیطهای قابل تغییر روبرو هستند که نیروهای کاری آمادهتر را برای موفقیت و حل مسائل و مشکلات جاری و آینده میخواهند. سازمانها ممکن است یادگیری شخصی، کارآفرینیسازمانی و یادگیری سازمانی به منظور افزایش سطح بالقوه رقابت در سازمان را در میان کارمندانشان پرورش دهند. به عبارت دیگر یادگیری شخصی، کارآفرینی سازمانی و یادگیری سازمانی ممکن است به افزایش سطح تولیدی آنها کمک کند و برای رویارویی با موقعیت های نامعلوم آماده شوند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
اکتان و بیولت[۱۱۵] (۲۰۰۸)، در پژوهشی تحت عنوان “تأثیر عملکرد مالی کارآفرینی سازمانی در بازارهای خارجی (مطالعه موردی ترکیه)"، دریافتند که دستیابی به قابلیت بیشتر اقتصادی نیازمند صرف وقت و سرمایه گذاری است و باید بطور مداوم تقویت شود. همچنین یافتهها نشان داد که در کارآفرینی مقاصد، اهداف، استراتژیها، فرایندها و ارزشهای شرکت برای عملکرد مؤثر میباشد.
پریتوریوس و همکاران[۱۱۶](۲۰۰۵)، پژوهشی را تحت عنوان “جستجوی همافزایی بین نوآوری و کارآفرینی"، در دانشگاه ملبورن استرالیا انجام دادند. این تحقیق از نوع کیفی بوده که از طریق مصاحبه با مدیران ارشد شش سازمان کارآفرین و نوآور انجام شده است. نتایج این مطالعه به شرح زیر است: کارآفرینی و نوآوری رابطه مثبتی دارند. سبک مدیریتی و فرهنگسازمانی از فاکتورهای اساسی هستند که نگرش کارآفرینی و نوآوری را در سازمانها توسعه میدهند. همچنین یافتهها نشان می‌دهد که سازمانهای نوآور و کارآفرین مطالعه شده در این تحقیق برای اجرای نوآوری و کارآفرینی با مشکلاتی برخورد کردند، زیرا کارآفرینی و نوآوری رفتارهای سیستماتیک هستند
هورنسبی و همکاران[۱۱۷] (۲۰۰۲)، در پژوهشی تحت عنوان “درک مدیران میانی از محیط داخلی برای کارآفرینی سازمانی: ارزیابی مقیاس اندازه گیری"، دریافتند که ساختار سازمانی از کارآفرینی شرکتی حمایت می‌کند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که پنج فاکتور درون سازمانی به طور مجزا برای حمایت از کارآفرینی شرکتی لازم است که عبارتند از: پاداش، حمایت مدیریت، منابع، ساختار سازمانی و پذیرش ریسک.
کارونا و همکاران[۱۱۸] (۲۰۰۲)، در پژوهشی تحت عنوان “تأثیر برخی چالشهای محیطی و تمرکزگرایی بر رویکرد کارآفرینانه، و عملکرد سازمانهای بخش دولتی"، دریافتند که آن دسته از مؤسسات بخش عمومی که به دنبال توزیع عملکرد می‌باشند، بایستی به ساختار سازمانی خود توجه نموده و از سیستم‌های متمرکز به سمت سیستم‌های غیرمتمرکز که سطوح بالاتر نظرات و آراء را تسهیل می‌نمایند، روی آورند.
مولر و توماس (۲۰۰۰)، در تحقیق خود تحت عنوان “فرهنگ و توانایی کارآفرینانه"، بیان می کنند که برخی از فرهنگ ها (مثلا فرهنگ فردی) نسبت به فرهنگ های دیگر (فرهنگ جمعی) فضای مساعدتری را برای کارآفرینی فراهم می کنند.
بر اساس یافته‌های تحقیقاتی هایتون و همکاران (۲۰۰۲) و لی و پترسون (۲۰۰۰)، به طور کلی‌رفتار کارآفرینی در فرهنگ هایی با سطوح بالای فرد گرایی و مردسالاری و سطوح پایین فاصله قدرت و ابهام گریزی تسهیل میشود.
۲-۳-۲. پیشینه داخلی
فرهنگ سازمانی مناسب یکی از عوامل مهم و بسیار مؤثر در شناسایی، توسعه، بهبود و پیشرفت سازمان‌های کارآفرینی است که در بسیاری از مطالعات و پژوهش‌های داخلی انجام گرفته در حوزه کارآفرینی به آن اشاره شده است.
عربیون و همکاران(۱۳۹۱)، در پژوهشی تحت عنوان “تبیین ارتباط میان فرهنگ سازمانی و خلاقیت کارکنان"، نشان دادند که ارتباط معناداری بین فرهنگسازمانی و ابعاد آن (ابتکار فردی، ریسکپذیری، هدایت و رهبری، یکپارچگی، حمایت مدیریت، کنترل، هویت، سیستمپاداش، سازش با پدیده تعارض و الگوی ارتباطی) با خلاقیت کارکنان وجود دارد. همچنین ابعاد فرهنگ سازمانی بوسیله آزمون رتبهای فریدمن، رتبهبندی شد و مشخص شد که بالاترین رتبه مربوط به ریسکپذیری میباشد.
آقاجانی و همکاران (۱۳۹۱)، در پژوهشیتحت عنوان “تبیین ارتباط میان سازمان یادگیرنده و کارآفرینیسازمانی (مورد مطالعه: شرکت بهینه تکنیک)"، دریافتند که ارتباط معناداری بین سازمانیادگیرنده و ابعاد آن (پویایی های یادگیری، تحول سازمانی، توانمندسازی افراد، مدیریت دانش و کاربرد فناوری) با کارآفرینی سازمانی وجود دارد.
شفیع زاده و همکاران (۱۳۹۰)، در پژوهشی تحت عنوان “بررسی ارتباط میان عوامل سازمانی مدیریت دانش و کارآفرینی سازمانی"، دریافتند که ارتباط معناداری بین کارآفرینی سازمانی و ابعاد آن (نوآوری، ریسک پذیری، فعالیت های پیشتازانه و رقابت تهاجمی) با عوامل سازمانی مدیریت دانش وجود دارد. همچنین یافته ها نشان داد که بین ابعاد کارآفرینیسازمانی و مؤلفه های عواملسازمانی مدیریت دانش ارتباط معناداری وجود دارد. در این پژوهش عوامل سازمانی مدیریت دانش شامل فرهنگ دانش آفرین، فرایند دانشمحور، ساختار دانشمحور، منابع دانش، درگاههای دانش و رهبری دانش بود.
احمدی و همکاران (۱۳۹۰)، در پژوهشی تحت عنوان “تجزیه و تحلیل بین فرهنگسازمانی و خلاقیت کارکنان وزارتخانه بهداشت، درمان و آموزش پزشکی"، دریافتند که بین فرهنگ سازمانی و ابعاد آن(خطر پذیری، رهبری، حمایت، یکپارچگی، کنترل، هویت، سیستم پاداش، سازش با پدیده تعارض و الگوهای ارتباطی) با خلاقیت کارکنان رابطه معناداری وجود دارد. بطورکلی سازمانها میتوانند با توافق بر سر ارزشها و باورهای موجود در سازمان(فرهنگ سازمانی)، تطابق با تغییر، هماهنگی در کار و همسو کردن اهداف فردی و سازمانی به افزایش خلاقیت کارکنان کمک نمایند و برنامهریزان نیز نمیتوانند اساس و معیار افزایش خلاقیت افراد را، بدون توجه به فرهنگ سازمانی پایهریزی نمایند.
قهرمانی و همکاران (۱۳۸۹)، در پژوهشی تحت عنوان “فرهنگسازمانی و رابطه آن با کارآفرینیسازمانی"، نشان دادند که بین فرهنگسازمانی و کارآفرینیسازمانی در دانشگاه شهید بهشتی رابطه معنادار وجود دارد.
ناظمی و همکاران (۱۳۸۹)، در پژوهشی تحت عنوان “بررسی رابطه میان فرهنگسازمانی و انگیزه کارکنان جهت بکارگیری نوآوری شغلی"، نشان دادند که هریک از ابعاد هفتگانه فرهنگ ( هدفگذاری و سنجش اهداف، تیممحوری، تأکید برعملکرد، توجه به نوآوری، مشارکت اعضا، پاداشمحوری و همکاری و تسهیم اطلاعات) ملاک مناسبی برای برآورد فرهنگ سازمانی بوده و هریک از ابعاد بر انگیزه کارکنان جهت بکارگیری نوآوری شغلی مؤثر میباشند. همچنین یافتهها نشان داد که فرهنگ سازمانی نیز قویاً بر انگیزه کارکنان جهت بکارگیری نوآوری شغلی مؤثر است.
کامیاب و فروز شهرستانی (۱۳۸۹)، در پژوهشی تحت عنوان “تأثیر ابعاد فرهنگ سازمانی بر کارآفرینی سازمانی در سازمانهای دولتی” که در آن ابعاد فرهنگسازمانی را خطرپذیری، توجه به جزئیات، توجه به ره آوردها، توجه به اعضای سازمان، توجه به تیم، توجه به جاهطلبی و پایداری در نظر گرفتند نشان دادند که هر چه سطح ابعاد فرهنگ سازمانی بالاتر باشد میزان کارآفرینی سازمانی نیز بالاتر است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که همه ابعاد سازمانی به جز پایداری و ثبات با کارآفرینی سازمانی رابطه مثبت و معنی دار دارد. در ضمن رتبه بندی ابعاد فرهنگ سازمانی مؤثر بر کارآفرینی به ترتیب برابر بود با ۱- توجه به اعضای سازمان، توجه به شبکه کاری و تیم، خطر پذیری، جاه طلبی، توجه به ره آوردها و نتایج، توجه به جزئیات و پایداری و ثبات.
وفائی و شافعی(۱۳۸۹)، در پژوهشی تحت عنوان “بررسی نقش عوامل سازمانی در افزایش کارآفرینی شرکتهای صنعتی کوچک"، نشان داد که میزان برخورداری مدیران از مهارتهای مدیریتی سه گانه، نوع سیستم بودجه ریزی، نظام ارزیابی عملکرد و ابعاد فرهنگی شرکتهای کارآفرین با شرکتهای غیر کارآفرین بصورت معناداری متفاوت است، اما این تفاوت در دیگر متغیرهای ساختاری (رسمیت و تمرکز) وابعاد استراتژیکی(تعیین اهداف و سیاستهای اجرایی) مشاهده نشد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که شرکتهای کارآفرین بطور معناداری از لحاظ ساختاری پیچیدهتر از شرکتهای غیر کارآفرین هستند، همچنین دریافتند که شرکتهای کارآفرین نسبت به شرکتهای غیر کارآفرین در تدوین مأموریتهای سازمانی بهتر عمل میکنند.
طبرسا و همکاران (۱۳۸۹)، در پژوهشی تحت عنوان “بررسی تأثیر فرهنگ کارآفرینانه سازمانی بر خلاقیت و نوآوری در نهاد کتابخانههای عمومی کشور"، دریافتند که فرهنگ سازمانی کارآفرینانه بر خلاقیت و نوآوری تأثیر مثبت و معنا داری دارد. همچنین دریافتند که از بین ابعاد مختلف فرهنگسازمانی کارآفرینانه، بعد ارزشمندی کار و تفریح و سرگرمی در وضعیت مطلوبی میباشند و سایر ابعاد فرهنگ سازمانی کارآفرینانه شامل جسارت، تحمل انحراف خلاق، تهاجم بی ثمر، ریسکپذیری، ارتباط باز، همکاری و تشریک مساعی، نوآوری پیش فعال، کلام و همچنین فرهنگ سازمانی کارآفرینانه در وضعیت نامطلوبی بود.
قناتی و همکاران (۱۳۸۹)، در پژوهشی تحت عنوان “بررسی وضعیت فرهنگ سازمانی کارآفرینانه در دانشگاه تهران"، دریافتند که فرهنگ سازمانی کارآفرینانه در دانشگاه تهران در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. تنها دو بعد تفریح و سرگرمی، و ارزشمندی کار در وضعیت مطلوب بوده و سایر ابعاد فرهنگ سازمانی کارآفرینانه شامل جسارت، تحمل انحراف خلاق، آیندهنگری جسورانه، خطرپذیری، ارتباط باز، همکاری و تشریک مساعی، نوآوری پیشگام، تحمل شنیدن اظهارنظرهای مخالف در وضعیتی نامطلوب هستند.
هواسی(۱۳۸۹)، در پژوهشی تحت عنوان “بررسی موانع کارآفرینیسازمانی و رابطه آن با کارآفرینی در کارکنان دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی"، دریافت که عوامل کارآفرینی سازمانی شامل فرهنگ سازمانی، عدم تفویض اختیار و کنترل بالا، توجه به سود کوتاه مدت و عدم آینده نگری و ارتباطات درون سازمانی میباشد و نیز نشان داد که عامل فرهنگ سازمانی تنها پیشبینی کننده کارآفرینی در سازمان بود و ترتیب موانع کارآفرینی به ترتیب اولویت شامل: ۱- فرهنگ سازمانی ۲- عدم تفویض اختیار و وجود سیستم کنترل بالا، ۳- توجه به دسود کوتاه مدت و عدم آینده نگری و ۴- ارتباطات درون سازمانی میباشد.
طبرسا و همکاران(۱۳۸۹)، در پژوهشی تحت عنوان “تبیین نقش یادگیریسازمانی در کارآفرینیسازمانی (مطالعه موردی کارخانجات تولیدی شهرستان خرم‌آباد)"، دریافتند که یادگیریسازمانی تأثیر مثبت و معناداری بر کارآفرینیسازمانی دارد. همچنین آزمون‌های آماری فرضیه ها نشان داد که تمامی ابعاد یادگیری سازمانی (شامل تعهد مدیریت به یادگیری سازمانی، دید سیستمی، فضای باز و آزمایشگری و انتقال و یکپارچهسازی دانش) بر کارآفرینیسازمانی تأثیر مثبت و معناداری دارند که بیشترین تأثیر متعلق به فضای باز و آزمایشگری و کمترین تأثیر مربوط به تعهد مدیریت بوده است.
ستاک و همکاران(۱۳۸۹)، در پژوهشی تحت عنوان “نقش مؤلفه های تسهیلکننده یادگیری سازمانی در تشخیص فرصتهای کارآفرینیسازمانی در شرکتهای سهامی بیمه"، دریافتند که:

 

    • یادگیریسازمانی از طریق ایجاد فرهنگ کارآفرینی شرکتی در ایجاد فرصتهای کارآفرینی سازمانی نقش دارد.

 

    • یادگیریسازمانی از راه توانمندی سازمان درجهت هوشیاری کارآفرینانه در ایجاد فرصتهای کارآفرینیسازمانی نقش دارد.

 

    • یادگیریسازمانی با فراهم آوردن شرایط مناسب برای سرمایه‌گذاری مالی به منظور راه‌اندازی و رشد شرکت و بهره‌برداری از فرصت‌ها نقش اساسی دارد.

 

    • یادگیریسازمانی از طریق تأثیر بر توانمندی و قابلیت مدیریت سازمان موجب شناسایی فرصتهای کارآفرینیسازمانی میشود.

 

    • یادگیریسازمانی با تقویت توانایی شرکت منجر به تشخیص فرصتهای کارآفرینیسازمانی میشود.

 

    • یادگیریسازمانی با کمک به تجهیز شرکت برای سرمایهگذاری و فعالیت اقتصادی جدید موجب شناسایی فرصتهای کارآفرینیسازمانی میشود.

 

    • یادگیریسازمانی از طریق بهبود بخشیدن فرایند تشخیص فرصت در شناسایی فرصتهای کارآفرینیسازمانی نقش مؤثری دارد.

 

    • یادگیریسازمانی از طریق تأثیر مثبت بر توسعه محصول جدید موجب شناسایی فرصتهای کارآفرینیسازمانی میشود.

 

    • یادگیریسازمانی از طریق تشویق به گسترش دانش، خلاقیت و تسهیم دانش، بالا بردن انگیزه و بالا بردن عملکرد موجب شناسایی فرصتهای کارآفرینیسازمانی میشود.

 

    • یادگیریسازمانی از طریق طراحی محصول یا خدمت جدید، توسعه راه های جدید انجام کار، جذب و حفظ مشتریان، بکارگیری دانش اختصاصی در روش های نوآورانه و منحصر بفرد، تسریعِ فرایند نوآوری، ایجاد سازمانها و گروه ها با خلاقیت و بهره وری بالا موجب شناسایی فرصتهای کارآفرینیسازمانی میشود.

 

    • یادگیری سازمانی در ایجاد فرصتهای کارآفرینیسازمانی نقش حمایتی دارد.

 

طالب پور (۱۳۸۸) و همچنین حق شناس و همکاران (۱۳۸۶) بیان میکنند که عوامل متعددی، میتواند در درون و بیرون سازمان باعث ارتقاء یا مانع رشد کارآفرینی شود. عوامل درونی سازمانی که مدیریت بر روی آنها کنترل دارد و به رفتار کارآفرینانه کمک میکنند عبارتند از: حمایت مدیریت، آزادی عمل و استقلال کاری، پاداش تقویت، دسترسی زمانی و مرزهای سازمانی، ساختارسازمانی، فرهنگ سازمانی، نظام کنترل ونظارت، وضعیت انگیزش، فرهنگ سازمانی ویژگیهای مدیران، نظام ارتباطات،نظام پرداخت حقوق و دستمزد و غیره.
آزاد و ارشدی (۱۳۸۸)، در پژوهشی که تحت عنوان بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر درک حمایت از نوآوری انجام داده اند، مشخص کردند که بین دو متغیر پشتیبانی از نوآوری با درک حمایت سازمانی رابطه مستقیم وجود دارد.
اصغریان (۱۳۸۵)، بامروری برفرهنگ کارآفرینانه درسازمانها، الگویی رادرارتباط با فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی ارائه کرده است. وی اشاره میکند بین ابعادفرهنگ سازمانی،گرایش گروهی درمقابل فردی و کارآفرینی درسازمانها رابطه خطی وجود دارد.
۲-۳-۳. مدل مفهومی تحقیق
شکل ۲-۷. مدل مفهومی تحقیق(محقق ساخته)
فصل سوم
روش شناسی پژوهش
۳-۱. مقدمه
یکی از اصول اساسی و پایهای هر پژوهش چارچوب و رویه های روششناختی آن میباشد. هر پژوهش قبل از هر چیز باید طرحریزی و بکارگیری ابزار، آشکارسازی واقعیت و در معنای وسیعتر یعنی روشکار را داشته باشد. بطورکلی روشتحقیق مجموعهای از قواعد، ابزار و راه های معتبر و نظامیافته برای بررسی واقعیتها، کشف مجهولات و دستیابی به راه حل مشکلات است (خاکی،۱۳۹۰،ص۲۰۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:07:00 ق.ظ ]




به عبارت دیگر، معاون جرم به تبع مجرمیت مباشر یا شرکای جرم، مجرم شناخته میشود چرا که معاون، مجرمیت خود را از مرتکب اصلی کسب میکند و عمل مورد اتهام معاون، منسوب به عمل دیگری است که خود آن جرم است. ۲
درمجرمیت استعارهای، معاونت یک عنوان مجرمانه مستقل نیست بلکه امری فرعی و تبعی است. بدین معنی که تحقق آن مستلزم فعل مجرمانه اصلی است تا معاون عنصر قانونی عمل خود را از آن فعل قرض گیرد. ۳
پس مجرمانه بودن فعل اصلی از شرایط تحقق معاونت است. در صورتی که عمل مباشر، جرم نباشد، عمل معاون هم جرم نمیباشد. مثلاً شخصی در ارتکاب خودکشی دیگری، همکاری و مساعدت می نماید، به علت جرم نبودن خودکشی در ایران، قابل تعقیب و مجازات نخواهد بود.۴
اما معاون، مباشر جرم را در ارتکاب جرم یاری و کمک میکند و چون اصولاً فاقد اراده مجرمانه است و اراده او مخاطرات اجتماعی و ناشی از مجرم اصلی است، بنابراین اولاً: باید مسئولیت و مجرمیت او تابع مسئولیت مجرم اصلی باشد. ثانیاً: میزان مجازات او هم باید کمتر از میزان مجازات مجرم اصلی باشد. دراین سیستم که از فرضیه عینی سرچشمه گرفته تا زمانی که مباشر اصلی مرتکب جرم نگردیده، موردی هم برای تعقیب و مجازات معاون در بین نیست. ۱استعاره مجرمیت خود به دو قسم مطلق و نسبی به شرح زیر تقسیم می شود:
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
الف) استعاره مطلق
این سیستم که البته بیشترین آثارآن در بعد مجازات معاونت عنوان میشود به این مفهوم است که معاون عنصر قانونی خود را از عمل مجرم اصلی به عاریه می گیرد. چون معاونین و بزهکاران اصلی دارای اتحاد نظر و وحدت هدف میباشند، لذا معاون به همان مجازاتی که برای مجرم اصلی مقرر است محکوم میشود.اصلتساویمجازات مجرم اصلی ومعاون جرم،استعاره مطلق مجرمیت نامیده میشود. ۲
در این استعاره کلیات و عمومات مجرمیت استعارهای رعایت میشود و فقط از نظر مجازات قائل به تساوی مجازات مجرم اصلی و معاون می باشد. و استدلال آنها این است که چون معاونین و مجرمین اصلی دارای اتحاد نظرو وحدت هدف میباشند، لذا ضروری است که نوع ومیزان مجازات آنها با هم مساوی باشد.
حقوق اکثر کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، از این روش پیروی نموده است. ۳
ب) استعاره نسبی
دراین سیستم مجازات معاون متناسب با مجرم اصلی است ولی میزان آن کمتر و عموماً تا یک درجه کاهش یافته است.۴۱ چرا که در اینجا به نحوه ی عمل مداخله کنندگان درجرم و سهم مسئولیت هر یک توجه می شود وازآنجا که اصولاً نقش معاون کمتر از مجرم اصلی است، لذا مجازات معاون خفیفتر از میزان مجازات مجرم اصلی است.
نظربه موارد منصوص در قانون که عموماً شامل اعمال و رفتاری است که جرم مستقل و علیحده را تشکیل نمیدهد، بلکه وابسته به جرم مباشر اصلی است و مالاً معاون به تبع فعل مباشر با شرکاء می تواند مجرم شناخته شود و آن در صورتی است که برای اصل عمل ارتکابی مباشر در قانون مجازات تعیین شده باشد. به روشنی این نتیجه بدست میآید که قانونگذار جمهوری اسلامی ایران کما فی السابق معاونت را به عنوان جرم مستقل نپذیرفته، بلکه در وضع مقررات راجع به معاونین جرم از نظریه مجرمیت عاریه ای تبعیت کرده است.منتها مجازات معاون را به مراتب خفیف تر از مجازات مباشر وشرکای جرم تعیین کرده است. از این حیث میتوان گفت که قانون مجازات اسلامی «نظریه مجرمیت عاریه نسبی معاون جرم» را پذیرفته است، زیرا اگر چه ملاک مجازات معاون را متناسب با مجرم اصلی درنظرگرفته، مع هذا اجازه و اختیار کاملی به دادگاه داده است که میزان مجازات معاون را به هردرجهای که لازم باشد کاهش دهد، مبین نسبی بودن مجرمیت معاون است. ۱
درحقوق لبنان همانند حقوق ایران اصل براستعاره بودن مجرمیت متدخّل(معاون) میباشد. با این تفاوت که درحقوق ایران ازاستعاره نسبی مجرمیت پیروی نموده است ولیدرحقوق لبنان متدخّل ضروری که نقش مؤثردر وقوع جرم دارد، به طوری که اگر او نبود جرم واقع نمی شد، به همان کیفر فاعل یا شریک مجازات میشود ولی متدخّل عادی که نقش ثانویه در وقوع جرم دارد و چندان موثر در وقوع جرم نیست، به کمتر از کیفر مقرر برای فاعل مجازات می شود. بنابراین حقوق لبنان در مورد متدخّلین ضروری از استعاره مطلق و در مورد متدخّلین عادی از استعاره نسبی تبعیت میکند.
بند دوم: آثار استعاره مجرمیت
قبول اصل استعاره یا تابع بودن معاونت درجرم دارای آثار و نتایجی هستند که عبارتند از: تاثیر عوامل موجهّهجرم مباشر، تأثیر عوامل رافع مسئولیت مباشر، تأثیرکیفیات محفّفه و یا مشدّده جرم ومباشر، تاثیر عوامل سقوط مجازات مباشر. که به شرح هریک از آنها می پردازیم:
الف) تاثیر عوامل موجهّه جرم
گاه قانونگذاردراوضاع و احوال خاص که خود آن را دقیقاً تعیین میکند، ارتکاب افعالی را که دروضع عادی جرماست،جرم نمیشناسد،یعنیآن وضعیکه فعل یا ترکفعلی را جرم میسازد، میزداید. این اوضاع واحوال، اسباب اباحه یا جهات (عوامل) موجهّه جرم نام دارد. به عبارت دیگرسببهای عینی(دفاع مشروع، امرآمر قانونی و…) هرجا تأثیر بگذارد مانع از شکلگیری جرم میگردد. ۲
چنانچه ضابطه علل تبرئه کننده جرم که کیفیاتی عینی و خارجی و موجب زایل شدن عنصر قانونی جرم میشود، مطرح باشد و بدین لحاظ عمل مباشر اصولاً جرم تلقی نشود، رفتار معاون نیز جرم نبوده و مجازاتی نخواهد داشت.
به طور مثال در دفاع مشروع، حکم قانون، امرآمر قانونی، لزوماً ارتکاب عمل برای اجرای قانون اهم (و به طور کلی درتمامی موارد مطروحه در مواد ۵۶ و ۵۹ و ۶۱ قانون مجازات اسلامی) با زوال عنصر قانونی، معاون یا معاونان جرم به تبع مرتکب اصلی جرم مستوجب تعقیب یا مجازات نیستند.۱
وقتی مسئولیت جزایی به شکل عینی از بین برود که مرتکبان جرم (مباشر، شریک یا معاون) عملی را انجام دهند که درشرایط عادی از نظر قانون مجازات جرم است اما قانونگذار خود به دلایلی عنوان مجرمانه را از عمل برمیدارد و بدین ترتیب مسئولیت جزایی برای تحمل مجازات یا اقدامات تامینی متوجه مرتکبان نمیگردد. ۲
بنابراین درعلل موجهّه جرم «مشروعیت عملمباشر اصلی جرم قابل تسری به معاون جرم خواهد بود. در نتیجه درمواردی که مباشر اصلی جرم به علت یکی از عوامل موجهّه جرم قابل تعقیب جزایی و مجازات نیست به شرح اولی، معاون جرم نیز قابل تعقیب جزایی و مجازات نخواهد بود. ۳
و ازآنجا که علل موجهّه جرم، نفع متهم را به همراه دارند و تابع اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها نیستند، بنابراینتفسیرموسعآنها پذیرفته شده است و میتوان دامنهی آنها را گسترش داد. ۴
درحقوق لبنان به خاطر استقلال مسئولیت محرّضاز فاعل، این مشروعیت عمل مباشر در برخورداری از عوامل موجهّه جرم، شامل محرّض نمیشود.
اما درمورد معاون(متدخّل)درصورتیکه فعل فاعل از جهات اباحه جرم باشد، جرم معاون محقق نمیشود. پس هرکس سلاحی به شخصی بدهد تا از خودش دفاع کند، به خاطردخالت در قتل مسئولیتی ندارد.۵ وهرکسدیگری را به انجام کاری که قانون به او اجازه داده و یا به کاربردن قدرتی که نسبت به آن تعهد و وظیفه دارد، اقدام کند، مجازات نمیشود. ۶
قانونگذار لبنان به مسئولیت معاون (متدخّل) به صورت مستقل از فاعل، آن چنانکه در مورد محرّض در بند دوم ماده ۲۱۷ ق.م.ل تصریح نموده بحث ننموده است. بین فعل تدخل و نتیجه مجرمانه رابطهای وجود دارد. بدین معنی که هرگاه فاعل اصلی، جرمی مرتکب نشود یا مرتکب شود ولی به دلایل قانونی همچون زوال وصف مجرمانه از آن به خاطرجهات اباحه جرم و… ، معاون (متدخّل) مسئولیتی ندارد. ۷
بدین ترتیب درحقوق لبنان دفاع مشروع(مواد ۱۸۳-۱۸۴- ۲۲۸) ضرورت(۲۲۹-۲۳۰) امرآمر قانونی واجرای قانون(۱۸۵)اجازه قانون ورضایت (۱۸۶-۱۸۷) از عوامل موجهّه جرم به شمار میآیند و علل موجهّه جرم علل موضوعی هستند که وصف مجرمانه را زایل می کنند و طبق آنچه که در حقوق ایران در مورد تأثیر علل موجهّه گفته شد، علاوه برمرتکب اصلی به متدخّلین وشرکاء نیز سرایت پیدا میکند.
ب) تأثیرعوامل رافع مسئولیت مباشر
گاهجرم به طورکامل اتفاق می افتد، اما به خاطر وجود حالت یا شرایط خاص در مرتکب عمل مجرمانه، قانونگذارجرم ارتکابی را قابل انتساب به او ندانسته و او را از مجازات معاف می دارد. از این موارد به دلیل عدم قابلیت انتساب از عوامل رافع مسئولیت یاد میشود.
درمواردی که به علت عدم قابلیت انتساب به عمل مجرمانه به شخص معین و یا به علت وجود معاذیر قانونی شخصی، مرتکب را از مسئولیت و مجازات معاف می شناسیم، این امر تاثیری در مسئولیت کیفری معاون نخواهد داشت و او به خاطر فعالیت مجرمانه، مجازات خواهد شد. ۱
با احراز مسئولیت جزایی، اجرای مجازات امکان پذیر است ولی عواملی وجود دارند که می توانند باعث زوال مسئولیت گردند. ۲
اردبیلی نیز در تأثیر اسباب رافع مسئولیت بیان نموده، اسباب رافع مسئولیت کیفری شخصی و درونی است. بنابراین هرگاه درارتکاب جرم، مباشر همکارانی داشته باشد، صفاتی مانند جنون و صغر که تنها به او منتسب است از دیگران رفع مسئولیت کیفری نمیکند. ۳ مثلاً فردی صغیر ممیز را تحریک یا ترغیب نماید تا از مغازه دیگری مالی را سرقت نماید، در صورت ارتکاب سرقت مباشر صغیر مطابق ماده ۴۹ ق.م.ا مسئولیت کیفری نخواهد داشت ولی محرک او معاون در جرم ارتکابی شناخته شده و به مجازات میرسد. البته لازم به ذکر است که هر کس صغیر غیر ممیز یا مجنون را تحریک و ترغیب به ارتکاب جرم نماید و جرمی توسط آنها واقع گردد، آنها را در حکم وسیله دانسته و محرک را در حکم مباشر قرار داده است که همان سبب اقوی از مباشر می باشد.
قانون مجازات اسلامی، درماده ۴۴ تصریح نموده «درصورتی که فاعل جرم به جهتی از جهات قانونی قابل تعقیب نباشد، یا تعقیب یا اجرای حکم مجازات به جهتی از جهات قانونی موقوف شود، تاثیری درحق معاون جرم نخواهد داشت» که مقصود قانونگذار با ذکر جهات قانونی در این ماده ناظر به مواردی است که مباشر اصلی جرم تعزیری به عللی از جمله وجود عوامل رافع مسئولیت جزایی مانندکودکیقابلیت انتساب جرم را ندارندوموجب سقوط مجازات میشود. به عبارت دیگرمجرمبه علت خصوصیاتجسمییاروانی خاص، اهلیت وقابلیت انتساب جرم وتحمل بارمسئولیت جزایی را ندارد.
اجبار همان آثار جنون را دارد مانند جنون، اجبار جرم را از بین نمی برد و فقط مسئولیت شخصی مرتکب را زایل میکند (معاون کسی که بر اثر اجبار مرتکب جرم شده قابل مجازات است، اگر او نیز مجبور نشده باشد) و اجبار مسئولیت مرتکب جرم را اعم از جنایت و جنحه و حتی خلاف حذف میکند.۱
کودکی به همراه جنون واجبار و اکراه از علل تام رافع مسئولیت کیفری هستند که به طور کامل مسئولیت جزایی را رفع میکنند اما مسئولیت مدنی آنها همچنان باقی است. گاه ممکن است با توجه به شرایط و اوضاع و احوال به طور نسبی رافع مسئولیت جزایی باشند که این علل نسبی رافع مسئولیت جزایی عبارتند از مستی، خواب و بیهوشی و جهل و اشتباه در هر حال علل رافع مسئولیت کیفری، مسئولیت جزایی را از شخص مرتکب رفع میکنند، اما نسبت به معاونان در جرم مسئولیت جزایی همچنان باقی است و نفعی به حال آن ها ندارد.
درحقوق لبنان با وجود علل رافع مسئولیت کیفری، مسئولیت جزایی از فاعل زایل میشود.یعنی جائی که مرتکب اهلیت جزایی نداشته باشد، مسئولیت کیفری ندارد. اما در مورد مسئولیت معاون درجرم تاثیری ندارد. پس هرکس مجنون یا صغیر کمتراز ۷ سال را به ارتکاب جرم مساعدتکند، با وجود عدم مسئولیت فاعل، معاون درآن جرممحسوب میشود.(بند۲ ماده۲۲۲ ق.م.ل)
درحقوق لبنان کودکی به چهار مرحله تقسیم شده است.تا هفت سالگی که هیچ مسئولیتی وجود ندارد. از۷ تا ۱۲ سالگی از۱۲ تا ۱۵ سالگی و ۱۵ تا ۱۸ سالگی، درحقوق ایران نظام پلهای وجود ندارد، بلکه سن بلوغ اماره رشد کیفری است واشخاص نابالغ به کلی مسئولیت کیفری ندارند. ۲
بنابراین کودکی در ماده(۲۴۰)جنون(۲۳۱-۲۳۴)مستی(۲۳۵) اکراه واجبار (۲۲۷-۲۲۸) جهل و اشتباه (۲۲۳-۲۲۴) از عوامل رافع مسئولیت کیفری به شمار می آیند که همانند عوامل رافع مسئولیت کیفری درحقوق ایران، مسئولیت جزایی را از مرتکب اصلی رفع میکنند، اما در مسئولیت معاونین تأثیری ندارند.
ج) تاثیر کیفیات مخفّفه یا مشدّده جرم و مباشر
قبلازتعیین تاثیر کیفیات مشدّدهوجهات مخفّفهمجازات نسبت به معاونین جرم لازم است، آنها را تعریف نمود. کیفیات مخفّفه، موجباتی است که هرگاه جرم مقرون به آنها باشد، مجازات تخفیف پیدا کرده و علل تخفیف مجازات بر دو نوع است:
۱- جهات تخفیف قانونی یا معاذیر قانونی، عبارت از اموری است که از طرف مقنن پیش بینی شده و تعداد آن محدود میباشد که با وجود آنها، مجازات باید تخفیف یابد. ۱
۲- کیفیات یا جهات مخفّفه قضایی، کیفیاتی هستند که قانون نسبت به آنها صراحتی ندارد بلکه فقط میتوانند درصورتی که اوضاع و احوال قضیه را مقتضی تخفیف بدانند و رعایت حال مجرم را لازم تشخیص دهند، میزان مجازات را تا حدودی که قانون پیش بینی کرده پایین آورند. ۲
درتعریف جهات مشدّده همگفته شد:«کیفیاتی هستند که به طور محدود و مشخص درقانون پیش بینیشده و قاضیمحکمه را مکلف مینماید که میزان مجازات رابهبیش ازحداکثرمقرر،افزایش دهد». ۳
حال باید دید این کیفیات چه تاثیری در وضع معاون دارند. برای این منظور، آن ها را به سه دسته، کیفیات ذاتی(حقیقی)شخصی و مختلط تقسیم کرده و درهر مورد بررسی می نماییم:
الف) کیفیات مشدّده و مخفّفه حقیقی(ذاتی)
آنهایی هستند که موجود درامور خارجی می باشند و به ذات و نفس عمل مجرمانه مربوط بوده و به هیچ وجه به مرتکبین آن بستگی ندارد، لذا به تبع تاثیر در طبیعت جرم، درمیزان مجازات معاون نیز اثرکرده و موجب افزایش یا کاهش آن میشود. مانند سرقت در شب یا سرقت مسلحانه که موجب تشدید مجازات معاون هم میشود. ۴
بنابراین این نوع کیفیات، شرایط و اوضاع و احوالی هستند که ماهیت طبیعت و وصف جرم را تغییر می دهند. یعنی بدون تغییر در نوع جرم، فقط مجرمیت را تغییر میدهند چه در جهت تشدید و چه در جهت تخفیف در وضع معاون نیز موثرند. زیرا همانگونه که گفته شد، معاون مجرمیت خود را از عمل مجرم اصلی به عاریه میگیرد. به عنوان مثال معاون توافق به سرقت نموده ولی مجرم، مرتکب سرقت مسلحانه میشود و یا در حین سرقت با مقاومت مواجه می شود و مجبور به ایراد ضرب و جرح میشودو یا بر عکس توافق بر سرقت مسلحانه نموده اند، ولی مجرم فقط مرتکب سرقت ساده می شود.
باید توجه داشت اگر این اوضاع و احوال موجب تغییر ماهیت جرم و در نتیجه تشدید مجازات گردد، این تشدید، شامل معاون نیز میشود، به شرط آنکه در زمان معاونت میدانسته (ویا قاعدتاً باید می دانست) که امکان پدید آمدن چنین اوضاع و احوالی وجود دارد.
ب) کیفیات مشدّده ومخفّفه شخصی
علل مزبور اوضاع و احوالی هستند که وابسته به شخص بوده و ارتباطی به جرم ارتکابی و یا سایر شرکاء ندارد. ۱ همانند کیفیات مشدّده تکرار جرم پیش بینی شده در ماده ۴۸ ق.م.ا با ارتکاب جرم در حال مستی ماده ۵۳ ق.م.ا که فقط موجب تشدید مجازات مباشر میگردند. و یا عدم مسئولیت کیفری صغیر و مجنون که تأثیری در مجازات معاون ندارد. این موارد مطابق ماده ۴۴ ق.م.ا تاثیری در حق معاون مجرم نخواهد داشت.
بنابراین شرایط و احوال و کیفیات شخصی مرتکب اصلی که فاقد کوچکترین تأثیر در ماهیت و نوع جرم ارتکابی هستند و مجرمیت او را تشدید کرده و یا تخفیف میدهند، هیچ گونه تأثیری در کم یا زیاد کردن مجازات معاون ندارند مانند جنون و اجبار که از علل عدم قابلیت انتساب هستند یا معاذیر قانونی مانند همکاری با مامورین درکشف جرم یا شناسایی مجرمین همچنین کیفیات مخفّفه مذکور در ماده ۲۲ ق.م.ا در وضع معاون بیتأثیر است و کیفیات شخصی که موجب تشدید مجازات مرتکب اصلی میشوند، نیز تأثیری در وضع معاون ندارد یعنی موجب تشدید مجازات معاون نمیشوند. مانند زمانی که مجرم اصلی دارای سابقه محکومیت موثر باشد و عمل او مشمول مربوط به تکرار جرم شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:07:00 ق.ظ ]




CVM: بر مبنای حس تغییرات فشار کار می‌کنند.
حسگرهای الکترومغناطیس.
حسگرهای AE.
حسگرهای AU.
حسگرهای پیزو الکتریک.
حسگرهای فیبرنوری شامل، FBG، [۶۷]FOS، تداخل‌سنج‌های فابری پروت[۶۸]، براگ گریتینگ و حسگرهایی با مبدا خارجی[۶۹] بوده که در فصل آتی بطورمفصل آنالیز می‌شوند.
حسگرهای ترکیبی.
برخی از این حسگرها در شکل(۱-۹) به تصویر کشیده شده‌اند[۶۵].
در مقالات غالبا توصیه شده است که برای حس درجه‌حرارت بویژه در مواد کامپوزیت، بهتر است از حسگرهای فیبرنوری استفاده شود. روش حسگرهای فیبرنوری عمدتا بر اساس اندازه‌گیری افت فلورسانس[۷۰]، تغییرات کرنش و درجه‌حرارت بوسیله فیبر براگ‌گریتینگ یا حسگرهای فابری پروت می‌باشند[۱۳,۲۲,۳۹].
پایان نامه - مقاله - پروژه
شکل ‏۱‑۹: حسگرهای مورد استفاده در ایرباس۳۲۰[۶۵].
مانیتورینگ خلا نسبی
سیستم حسگری CVM (شکل(۱-۱۰)) شامل یک سری حسگر بلند و باریک و گالری‌های حفره باز[۷۱] بوده که بوسیله وصله حسگر چسبنده به سطح خارجی سازه متصل می‌شوند. هرگالری یدکی بطور سری تحت یک حالت خلا پایین با دیگر گالری‌های باقیمانده از فشار محیط جایگذاری شده است. زمانی که ترک سطح رشد کرده، سبب شکسته شدن گالری‌ها شده و به سبب اینکه فشار از گالری با فشار بالا‌تر به گالری‌ با فشار پایین‌تر جاری می‌شود، تغییر در فشار هوا ضبط شده و بدین وسیله آسیب شناسایی می‌شود [۵۱]. سادگی، حساسیت بالا و ارائه ظرفیت مناسب(کل سازه) بوسیله حسگرهای CVM مزیت‌های قابل ملاحظه‌ای را در مقایسه با دیگر تکنولوژی‌های SHM فراهم کرده است.
شکل ‏۱‑۱۰: حسگرهای سطح CVM. [45]
سیستم‌های حسگریCVM می‌توانند برای مانیتورینگ ترک‌های سطح سازه‌های کامپوزیتی و شکست اتصالات چسبی کامپوزیتی استفاده شوند. اگر سیستم CVM برای کل عمر هواپیما نصب شده ‌باشد، قابلیت اطمینان سیستم تحت درجه‌حرارت، بارهای شیمیایی و مکانیکی معین، تضمین شده است.
مدیریت سلامت
مدیریت سلامت می‌تواند به عنوان فرایند مناسبی در تصمیم‌گیری و تحقیق در عملیات استفاده شود. عملیات تعمیر و نگه‌داری بر اساس داده‌های جمع‌ آوری شده بوسیله سیستم مانیتورینگ سلامت انجام می‌پذیرد[۴۴,۶۵]. شکل(۱-۱۱) حالت عمومی ساختار مدیریت داده را نشان می‌دهد, حسگرها پارامترهای آسیب فیزیکی را ذخیره کرده و آن‌ ها را در اختیار تجهیزات پردازش سیگنال قرار می‌دهند. داده‌های حسگر به اطلاعات مربوط به نحوه استفاده سازه و مانیتورینگ آسیب که شامل الگوریتم‌های پردازش اطلاعات بوده، وابسته می‌باشند. یک مدیریت استدلال‌گر با توجه به نظارت بر نحوه استفاده و مانیتوره کردن آسیب، داده‌ها را به اطلاعاتی به زبان مدیریت تبدیل کرده و بوسیله سیستم پردازش اطلاعات و سیستم یکپارچه مدیریت سلامت[۷۲]، اطلاعات به دانشی جهت استفاده برای خدمه پرواز، خلبان، سرویس‌های تعمیر و نگه‌داری، نمایندگی‌های قانونی و تولید کننده‌های اصلی تجهیزات تبدیل می‌شوند . بدین‌ترتیب بازرسی و تعمیر و نگه‌داری مبتنی بر شرایط در هواپیما صورت می‌گیرد.
داده
پردازش
اطلاعات
پردازش
دانش
پردازش
نگه‌داری از دانش بدست آمده و توزیع آن بین کلیه بخشهای هواپیما
پردازش
تعمیر و نگه‌داری مبتنی بر شرایط
شکل ‏۱‑۱۱: سیستم مدیریت سلامت سازه هواپیما.[۶۵]
این نوع مدیریت که از الزامات سیستم مانیتورینگ می‌باشد، در غالب مدیریت داده در فصل آتی تشریح می‌شود.
نیازمندی‌های کاربران نهایی
توسعه نظارت بر نحوه استفاده و سلامت سازه به تکنولوژی‌های در دسترس وابسته می‌باشند. یکی از بزرگترین فاکتورهای کاربران نهایی برای استفاده از این تکنولوژی قیمت تمام شده(هزینه اقتصادی) سیستم مانیتورینگ است که در صورت بالا بودن، اپراتورهای هوایی از بکارگیری آن‌ منصرف می‌شوند. اپراتورهای هوایی در حالت عمومی به ایمنی سازه‌های هوایی با هزینه پایین در چرخه عمر، بالا بودن طول عمر عملیاتی سازه، قابلیت اطمینان بالا و عملکرد بسیار مناسب بها می‌دهند. در بخش بعدی الگوریتم‌ها و نحوه مدیریت و پیاده‌سازی سیستم مانیتورینگ سلامت سازه بحث می‌شود. [۵۴,۶۵]
نتیجه‌گیری و جمع‌بندی
هدف و فلسفه ایجاد مانیتورینگ سلامت, فهم رفتار حقیقی سازه می‌باشد.
زمانی می‌توان به بهترین عملکرد سیستم مانیتورینگ دست یافت که این سیستم در مرحله طراحی پیاده‌سازی شده باشد.
پیاده سازی سیستم مانیتورینگ در مرحله طراحی سبب بهینه‌سازی طراحی سازه می‌شود.
مهمترین مزیت سیستم مانیتورینگ, افزایش ایمنی است.
سیستم مانیتورینگ سلامت سازه بدلیل توانایی کشف آسیب در مراحل اولیه و جلوگیری از رشد آسیب(جلوگیری از بارگذاری اضافی در ناحیه آسیب دیده)، ترمیم خودکار آسیب(با بهره گرفتن از مواد و حسگرهای هوشمند)، جلوگیری از تجمع آسیب و نمایان کردن عمر باقیمانده ناحیه یا قطعه آسیب دیده, مناسب‌ترین سیستم کشف آسیب‌های سازه‌ای می‌باشد.
سیستم مانیتورینگ سبب صرفه‌جویی در هزینه(زمان و هزینه‌های عملیاتی) شده که هزینه‌های عملیاتی آن چشمگیر نمی‌باشند(درک حقیقی آن بعد از گذر چندین سال محقق می‌شود), ولی صرفه‌جویی در زمان آن بسیار چشمگیر بوده و در مواردی سبب کاهش ۵۰ درصدی زمان می‌شود.
بدلیل سادگی محاسبات, مناسب‌ترین تکنیک برای کشف آسیب‌های سازه‌ای در سازه‌هایی با بارگذاری‌های پیچیده(هواپیماهای غول‌پیکر و پل‌های پیشرفته, کشتی و…), تکنیک‌ حس کرنش می باشد.
با بهره گرفتن از سیستم مانیتورینگ سراسری، امکان دسترسی و مانیتورینگ کلیه نواحی و کشف کلیه آسیب‌ها که توسط دیگر روش‌ها غیر ممکن است، فراهم می‌شود.
بهترین عملکرد تکنیک موج تنش در سازه‌های فلزی, تکنیک امواج صوتی در سازه‌های کامپوزیتی می‌باشد و دیگر تکنیک‌ها برای انواع سازه‌ها مناسب می‌باشند.
بهترین تکنیک برای مانیتورینگ دائمی و سراسری سازه, تکنیک مانیتورینگ خلا نسبی می‌باشد.
تکنیک‌های مبتنی بر ارتعاشات مناسب‌ترین گزینه برای مانیتورینگ اتصالات(فلزی یا کامپوزیتی) می‌باشند.
تکنیک‌های ترکیبی مناسب‌ترین تکنیک برای استفاده در صنایع هوایی می‌باشند.
فصل دوم
عملکرد مانیتورینگ سلامت سازه
عملکرد مانیتورینگ سلامت سازه
مفاهیم پایه‌ای، نیازها و فواید
مقدمه
سازه‌های صنعتی و عمرانی در همه جا و هر جامعه‌ای قطع نظر از فرهنگ، مذهب، موقعیت جغرافیایی و توسعه اقتصادی وجود دارند. تصور یک جامعه بدون هواپیما، اتومبیل، ساختمان، پل، تونل، سد و نیروگاه غیر ممکن می‌باشد. سازه‌ها زندگی انسان‌ها، اجتماع، اکولوژی، اقتصاد و فرهنگ را تغییر داده و در تولید ناخالص داخلی نیز سهم بسزایی دارند. بنابراین طراحی خوب، ساخت با کیفیت و ایمن و عملکرد بالا از اهداف مهندسین سازه می‌باشد.
سوء رفتار[۷۳] سازه‌های عمرانی و هوافضایی گاها نتایج وحشتناکی در پی دارد. فروپاشی سازه‌های ویژه مانند نیروگاه‌های هسته‌ای یا خطوط لوله ممکن است خسارات شدیدی به محیط زیست برساند. زیان‌های اقتصادی ناشی از کاستی‌های سازه‌ای دو گونه می‌باشد. ضررهای مستقیم، هزینه‌های تجدید ساخت بوده و هزینه‌های غیر مستقیم ضرر و زیان در دیگر جنبه‌های اقتصادی می‌باشند. به عنوان مثال فروپاشی ابنیه تاریخی و بناهای فرهنگی، مذهبی آسیب‌های اجتماعی جبران ناپذیری برجای می‌گذارد.
ایمن‌ترین و پایدارترین سازه‌ها، آنهایی هستند که به خوبی مدیریت شوند. اندازه‌گیری‌های دقیق سیستم مانیتورینگ کمک‌های قابل توجهی به این نوع مدیریت(مدیریت سازه‌ای) می‌کند. داده‌های مانیتورینگ برای بهینه‌سازی عملیات تعمیر و نگه‌داری و جایگزینی سازه بر اساس قابلیت اطمینان و داده‌های عملیاتی، استفاده می‌شود.
SHM اطلاعات صحیح و بموقعی درباب شرایط سازه‌ای و عملکرد آن، فراهم می‌کند. این تکنولوژی می‌تواند پارامترهای نماینده[۷۴] را بصورت همیشگی و دائمی، تناوبی و پایدار, ذخیره کند. اطلاعات بدست آمده از مانیتورینگ به طور کلی برای برنامه‌ریزی طراحی، تعمیرات، افزایش ایمنی و صلاحیت‌سنجی استفاده می‌شوند. فرایند مانیتورینگ بسیار پیچیده بوده و مراحل بسیار حساسی دارد که فقط با برنامه‌ریزی صحیح و شایسته می‌توان به موفقیت و بالاترین عملکرد آن رسید.[۱۵,۶۵,۶۹]
در این فصل به بررسی نحوه عملکرد و کاربرد سیستم مانیتورینگ سلامت پرداخته می‌شود. ابتدا پارامترهایی که می‌توانند برای استفاده در سیستم SHM مانیتوره شوند, شرح داده شده و در ادامه بیان می‌شود که تمرکز اصلی این پروژه بر روی پارامترهای فیزیکی و مکانیکی است. در نهایت مفهوم و مکانیزم عملکرد مدیریت داده که از مهمترین مسائل موجود در بکارگیری سیستم‌های مانیتورینگ می‌باشد, تشریح می‌شود.
مفاهیم پایه ای

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:06:00 ق.ظ ]




(خدا کسانی را که گرویده و کارهای شایسته کرده اند،در باغ هایی که از فرودست آن جویبار جاری است درآورد، و کافران بهره می‌برند و می‌خورند آن گونه که چهارپایان می‌خورند و جایگاهشان آتش است.)
نکته ها :
-کسانی شایسته دوزخ می‌شوند که لذّات و شهوات دنیا را اختیار کرده و از حقایق اعراض کرده‏اند و از لذائذ فانى دنیوى بهره و تمتّع میگیرند.
پیام ها :
عاقل باید که خوردن او براى زیستن باشد یعنى به جهت قوام بدن طعام خورد. نه اینکه عمر خود، طفیل خوردن شناسد و مانند چهار پایان جز خوردن و خواب مطمع نظرش نباشد(میرزا خسروانى،۱۳۹۰، ج‏۸: ۷)
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت پیام ها:

 

بـه انـدازه خــور زاد اگـر مـردمــى
درون جاى قوت است و ذِکر و نفس
کـجـا ذِکـر گنـجــد در انبانِ آز
نــدارنــد تــن پــروران آگــهــى
  چنـین پُـر شکـم، آدمى یا خُمى‏؟
تو پندارى از بهرِ نان است و بـس‏
بـه سختی نفس می‌کـند پـا دراز
کـه پُر معده باشد ز حـکمت تـهـى
(سعدی، ۱۳۸۳: ۱۸۸)

شرح ابیات :
زاد: به معنی عام است. زاد خوراکی که در سفر با خود بردارند..
قوت: خوراک، غذا، آن مقدار غذا که برای پایداری و پرورش بدن لازم است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
ذکر: در لغت به معنی یاد کردن و در این جا منظور دعا، ورد، یادکردن خداست.
انبان آز: کیسه‌ی حرص. کنایه از شکم پرخواران.
انبان: کیسه‌ی بزرگ که از پوست درست گوسفند تهیّه می‌کردند یا کیسه‌ی پوستی پر ز باد، کنایه از چیزی تو خالی و بی ارزش
به سختی نَفَس: نفس به سختی راه خود را می‌گشاید(یوسفی، ۱۳۶۹: ۳۶۳)
۴-۲-۲۸- سوره‌ی ق، آیه‌ی ۴۵
نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَقُولُونَ وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یَخافُ وَعِیدِ.
(ما داناتریم بدانچه می گویند و تو زورگویی گمارده بر آنان نمی‌باشی پس به قرآن پند ده کسانی را که از عذاب من می‌ترسند.)
نکته ها :
در این آیه خداوند به پیغمبر (ص) اشاره می‌کند که این جماعت کفّار آنچه در تکذیب تو و انکار نبوّت تو و معاد می‌گویند بر ما پوشیده نیست و همه را می‌دانیم.
پیام ها:
- مأموریت پیغمبر (ص) اجبار کفار به ایمان به خدا نبود بلکه فقط دعوت به سوی حق بود و کسانی که از تهدید و عیدهای خدا در قرآن ترسان بودند بهره مند ومنتفع می‌شدند(میرزا خسروانى،۱۳۹۰، ج‏۸: ۷۵)
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت پیام ها:

 

در خیر باز است و طاعـت و لیک
هـمـین است مـانـع که بارگـــاه
کلیـدِ قَـدَر نیـست دردست کـس
  نه هر کس تواناست بر فـعل نیــک‏
نـشـایـد شـدن جـز به فرمانِ شــاه
تـوانـای مـطلق خـدای اسـت و بـس
(سعدی، ۱۳۸۳: ۲۳۸)

شرح ابیات:
طاعت: فرمانبرداری کردن، عبادت کردن که در این جا معنی اخیر منظور است، تقصیر طاعت: کوتاهی در عبادت قَدَر: سرنوشت، تقدیر(یوسفی، ۱۳۶۹ :۴۰۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:05:00 ق.ظ ]