_________________________________
۱٫Excutive Function 2.Set Maintenance 3.Set shifting 4.Interference Control 5.Programm 7.Working Memory
۶۱
افراد مبتلا به ADHD در اکثر تواناییهای مربوط به کارکردهای اجرایی نقایصی دارند.
( پنینگتون و آزنوف ،۱۹۹۶ ). با بازنگری در پژوهش های مربوط به کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به ADHD دریافتند که ۱۵ تا ۱۸ مطالعه نشان داده است که افراد مبتلا به ADHD و افراد سالم در یکی یا بیشتر از سنجه های۱کارکردهای اجرایی تفاوت معنی داری دارند.. عملکردهای اجرایی، کارکردهای عالی دستگاه شناختی هستند که به مجموعه ای از توانایی هایی شناختی شامل او چنین نتیجه گیری میکند که از جمله آزمون هایی که پیوسته مختل بوده اند ف ویسکانسین ، برج هانوی ، آزمون جور کردن شکلها ی آشنا ف آزمون استروپ میباشند . . مدل شناختی اصلی که نقص در کارکردهای اجرایی را به علایم رفتاری ADHD مرتبط میسازد . این است که سه دسته از علایم اصلی ADHD ( بیش فعالی ، نقص توجه ؛ تکانشگری ) همگنی زیر مجموعه نقص در مهار ( که خود یکی از انواع کارکردهای اجرایی میباشد ) هستند( پنینگتون و آزنوف۱۹۹۶ ; بار کلی ، ۱۹۹۷ و ۱۹۹۴ ). . مدل شناختی اصلی که نقص در کارکردهای اجرایی را به علایم رفتاری ADHD مرتبط میسازد .
این است که سه دسته از علایم اصلی ADHD ( بیش فعالی ، نقص توجه ؛ تکانشگری ) همگنی زیر مجموعه نقص در مهار ( که خود یکی از انواع کارکردهای اجرایی میباشد ) هستند( پنینگتون۱ و آزنوف۱۹۹۶ ; بار کلی ، ۱۹۹۷ و ۱۹۹۴ ). علاوه بر آن وجود درجاتی از اختلال در عملکرد لوب فروننتال در کودکان ADHD گزارش ده است(بار کلی ،گروزینسکی و دوبال۲ ، ۱۹۹۲ ) . با مرور مطالعات نوروسایکولوژی مربوز به لوب فروننتال ، بخصوص نواحی اوربیتوفروننتال وهمینطور اتصالات فراوانشان با استریاتوم صورت میگیرد. یکی از کارکردهای اجرایی که بنظر میرسد در کودکان ADHD مختل باشد ، برنامه ریزی و سازماندهی است که دو تا از آزمونهای نوروسایکولوژیک برای سنجش آن ها یکی برج لندن ودیگری آزمون ویسکانسین ۱ نام دارند.
___________________________
۱٫Pennington 2. Dubal 3.Wiscancin Test
۶۲
که هدف از این مطالعه این بود که دریابیم آیا کودکان مبتلا به ADHD در برنامه ریزی وسایر کارکردها ی اجرایی از جمله مهار اختلال دارند آیا یافته های آزمون ویسکانسین با بقیه آزمونهای به کار رفته در این گروه بیماران هماهنگ است .
۶۳
توجه و تمرکز۱
مقدمه :
همان گونه که ( پاشلر۲ ۱۹۹۸ ) اشاره کرد ، مدتهای مدیدی است که توجه برای روانشناسان یک چالش عمده بوده است . از نظر تاریخی در اوایل قرن بیستم مفهوم توجه با بی اعتباری همراه شد ، چون رفتار گرایان با دید شک و تردید به تمامی فرایندهای داخلی می نگریستند . توجه بار دیگر با انتشار کتاب ادراک وبرقراری ارتباط ۲ برادینت در سال ۱۹۵۸ بر سر زبانها افتاد وتاکنون مطرح بوده است. توجه کارکردی متفاوت از هوشیاری داشته ، ولی به آن وابسته است . بنابرین امکان دارد درجات متنوعی از توجه با هوشیاری کامل همراه باشد ، اما همزمانی توجه و تمرکز کامل با هوشیاری کاهش یافته غیر ممکن است . توجه و آگاهی ، دو مقوله کاملا” متمایز از یکدیگر نیستند . توجه به مشاهده عینی شخص ، شئی ، یا حادثه دیگری اشاره داشته ، در حالی که آگاهی توصیف ذهنی وضعیتی است که در آن دریافت ها صورت میگیرد (ویلیام جیمز، ۱۹۸۰ ) ، بین حالات ” فعال ” و “منفعل” توجه تمایزی قائل شد . توجه در زمانی فعال است که بواسطه انتظارات یا اهداف فرد به روش از بالا به پایین کنترل می شود. ولی در زمانی منفعل است که بواسطه محرک های خارجی ( چون یک صدای بلند ) به روش پایین به بالا کنترل میگردد. (کوریتاوشولمن۳ ، ۲۰۰۲ ).
تمرکز، بر تداوم توجه برای یک دوره زمانی مشخص دلالت دارد . برای مثال در همین لحظه ای که شما در حال خواندن هستید ، توجه ارادی ( فعال ) رخ داده است . توجه غیر ارادی ( منفعل ) معطوف شدن توجه به صدای بلند ترمز ماشین در خیابان مجاور خانه شما است. ( شاهسوند و لواسانی ۱۳۷۸) . میزان توجه برحسب موضوع مورد توجه تفاوت میکند ، هرچه میزان نوجه ارادی بیشتر باشد، احتمالا” توجه غیر ارادی کمتر خواهد بود. همراه با توجه غیر ارادی ، نوعی تمرکز واضح وجود داردکه موجب هدایت گرایش تعیین کننده تفکر می شود. ( شاهسوند و لواسانی ۱۳۷۸) .
________________________________
۱٫ Attention 2..Bashler 3..K.Sholman
۶۴
توجه ارادی به یک موضوع ، آن را در مرکز توجه یا کانون توجه نگه میدارد . هرچه یک موضوع از این کانون دورتر باشد ، توجه غیر ارادی بیشتری به ان معطوف شده و بالطبع وضوح آن کمتر خواهد شد. تا اینکه نهایتاً” هیچگونه تمایزی بین آگاهی هشیارانه وآنچه که در این لحظه به آن هشیار نیستیم ، وجود نخواهد داشت . کروپل تیلور (۱۹۸۳ )