محققین در پژوهش خود نشان دادند که در زمینه پیشبینی تابآوری در برابر مصرف مواد مخدر، بازداری هیجانی نقش تبیین کننده تری در پیشبینی تابآوری ایفا میکند(حیدری و همکاران،۱۳۹۱)
به اعتقاد گلمن(۱۹۹۵) افرادی که درماندگی عاطفی و هیجانی بیشتری دارند، تمایل بیشتری به مصرف مواد پیدا میکنند. به نظر میرسد افرادی که در مقابل وابستگی به مواد آسیب پذیرند، در مصرف مواد راهی فوری برای تسکین عواطف و هیجاناتی پیدا میکنند که سالها موجب درماندگی آنها بوده و امکان ابراز آن را نداشته اند. این گونه افراد اغلب اوقات گرفتار هیجانات و احساساتی میشوند که از آنها راه گریزی نمییابند. توانایی های کنترل و تنظیم هیجانات میتواند به عنوان یک سپر دفاعی در بر ابر اعتیاد مطرح باشد و میتوان با پرورش چنین ویژگیهایی در رهایی افراد معتاد از اعتیادشان مدد رساند (نریمانی، پوراسمعیلی، ۱۳۹۱)
همچنین مؤلفه های هوش هیجانی همچون مدیریت هیجانی، ومهارعواطف خود و دیگران توانایی فرد را در از میان برداشتن کمبودها و خودداری ازروی آوردن مجدد به مصرف مواد، افزایش میدهد. (آقا دلاورپوروهمکاران، ۱۳۸۷)
در پژوهشی عزیزی و همکارانش (۱۳۸۹) نشان دادند که عدم تنظیم هیجانی و تحمل آشفتگی پایین با وابستگی به نیکوتین رابطه مثبت دارند.
خسروی کویر و همکاران، (۱۳۸۸)نیز درپژوهش خود نشان دادند که معتادان داری سطوح پایین تر هوش هیجانی نسبت به افراد عادی هستند و همچنین بین نمره کلی هوش هیجانی و نمره مقیاس افراد الکلی و تنباکویی رابطه منفی وجود دارد.
محققین ،(الغونمیو اعظم، ۲۰۰۸) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که هوش هیجانی پایین از طریق ضعف در حل مشکلات هیجانی و مقابله با هیجانهای منفی سوء مصرف موادرا پیشبینی میکند. ( خدایی و همکاران، ۱۳۹۰)
در پژوهش صالحی و همکاران ( ۱۳۹۴)، در مقایسه سیستم های فعال سازی و بازداری رفتاری در مصرف کنندگان مواد مختلف، ترک کنندگان هروئین و افراد هنجار، نتایج نشان داد که تفاوت معنی دار در میزان نمرات سیستم فعال ساز رفتاری مصرف کنندگان مواد در مقایسه با افراد گروه کنترل وجود دارد، این مطابق با پیش بینی نظریه گری و نیز در راستای پژوهش های گوناگون انجام گرفته در این زمینه از جمله پژوهش های موریس و فرانکن (۲۰۰۶، ۲۰۰۲)میباشد .
همچنین آزادفلاح(۱۳۷۹) به این نتیجه رسید که ضعف بازداری رفتاری در افراد دارای وابستگی دارویی و مواد، مبتنی برحساسیت کمتر آنها بر نشانههای تنبیه و اشکال در همسازی آنها با چهارچوب تنبیهی اجتماع است. غیر عادی بودن سیستم سروتونژونیک برای بیشتر اختلالات روانپزشکی مانند اضطراب، افسردگی و وسواسها عامل مهمی فرض میشود در واقع سروتونین مسئول بسیاری از پاسخهای هیجانی متفاوت ما میباشد که متعاقب آن روی رفتار اثر میگذارد. غیر عادی بودن این انتقال دهنده در سوء مصرف مواد هم گزارش شده است. (بهرامی وحمید پور، ۱۳۸۱)
در پژوهش دیگری (عبد الله زاده و همکاران ۱۳۸۹ ) نیز همسو با بسیاری پژوهشهای قبلی نشانگر فعالیت بالای سیستم فعالساز رفتاری در سوء مصرف کنندگان مواد میباشدو سیستم فعال سازرفتاری (BAS) میتواند عاملی درحساسیت بیشتر افراد به نشانههای پاداش و در نتیجه در گرایش افراد به سوء مصرف مواد نقش پیش بینی کنندهای ایفا کند.
درهمین راستا مطالعه(بخشی پوررودسری و همکاران ۱۳۸۷) نشان داد معتادان نسبت به افراد سالم روان رنجوری بیشتری دارند، روان رنجوری با سیستم بازداری رفتاری رابطه مثبت معناداری دارد.
در پژوهشی که توسط( عالمی خواه و همکاران و همکاران، ۱۳۹۲) انجام شد. در مجموع نشان داد که حساسیت سیستمهای بازداری رفتاری، فعالساز رفتاری، گروه وابسته به متآمفتامین نسبت به افراد بهنجار بیشتر است. حساسیت بالای سیستم فعالسازی رفتاری و بازداری رفتاری در وابستگان متآمفتامین در یافتههای این پژوهش سطوح بالاتر برونگرایی- تکانشگری و گرایش به پاداش و اجتناب از تنبیه را نشان داد. با توجه به حساسیت سیستم بازداری رفتاری به علایم تنبیه، فقدان پاداش در افرادی که این سیستم در آنان غلبه دارد، رفتاری را که ممکن است منجر به نتیجه منفی یا دردناک شود بازداری میکنند (جنگی قوجه بیگلو و همکاران، ۱۳۹۲)
در پژوهشی که در ارتباط با سیستم مغزی رفتاری دختران فراری توسط کامرانی فکور و رسول زاده، (۱۳۹۳) روی دختران فراری انجام شده بود در نهایت نشان داد که این دختران به دلیل داشتن نظام فعال ساز رفتاری قوی تر و تکانشی بودن، به جای توجه به پیامدهای منفی فرار از منزل، بیشتر به تجربه های پدیدههای هیجان انگیز و منع شده در خانواده نظیر ارتباط جنسی نامشروع، مصرف الکل و مواد مخدر و اعتیاد و به طور کلی رفتارهای پرخطرجذب میشوند.
همچنین محققین نشان داده اندکه فعالیت سیستم بازداری رفتاری زنان و مردان معتاد بیشتر از همتایان غیرمعتاد آنهاست. (پورمحسنی و همکاران، ۱۳۹۳)
پژوهشهای خارج از کشور
در این قسمت با توجه به پژوهشهای گفته شده، به چندی پژوهشهای خارجی اشاره میشود.
هم زمان با دسترسی گسترده مردم به اینترنت شاهد نوعی وابستگی در نوجوانان هستیم. از طرفی، درعین حال که روابط افراد به ویژه(نوجوانان و جوانان)در جهان مجازی افزایش مییابد، در مقابل از روابط آنها در جهان واقعی کاسته میشود (سامسون و کین ۲۰۰۵، به نقل از غفاری، ۱۳۸۹)
در پژوهشی که توسط (کین لی[۹۴]و همکاران ۲۰۱۴) انجام شد به این نتیجه رسیدند که نوجوانان چینی که توانایی کنترل خود را بیشتر داشتند در مبتلا شدن به اعتیاد اینترنتی نقش مهمی را ایفا میکرد. از آنجا که اعتیاد اینترنتی به سرعت به موضوعی بحث برانگیز در میان روا نشناسان علمی و بالینی تبدیل شد. برخی پژوهشگران بالینی اعتقاد داشتند که تنها موادی مثل الکل یا موادمخدر در بدن انسان را میتوان اعتیادآور شناخت؛ درحالیکه برخی دیگر از روا نشناسان دریافتند که اینترنت هم میتواند رفتار اعتیادآور مشابه پدید آورد. برای مثال قماربازی بیمارگونه، بازیهای ویدیویی، پرخوری، تماشای بیاندازه تلویزیون، بیش فعالی جنسی و ورزش کردن افراطی نیز اعتیادهایی هستند که در آنها مواد روا نگردان نقشی ندارند )یانگ، ۲۰۰۴ )مهارتهای هیجانی یکی از بخشهای هسته ای تاب آوری در سنین نوجوانی و بزرگسالی است(کمپاس،۱۹۹۸ (
این نکته نیز حائز اهمیت است که مصرف مواد در نوجوانی، با مشکلات گوناگونی از قبیل پیشرفت تحصیلی پایین، فعالیتهای جنسی زودهنگام و پرخطر، روابط بین فردی ضعیف، رفتارهای بزهکارانه، اعتیاد و مشکلات زناشویی در بزرگسالی ارتباط دارد(کانر و همکاران)
که با یافتههایی پژوهشی در این زمینه در ارتباط با خصوصیات افراد خصوصیاتی مانند کم رویی، تکانشی بودن، تنهایی، اضطراب، افسردگی، صفات روان نژندی اضطراب، خشم و کینه، خلق افسرده، شرم، تکانشی بودن، آسیب پذیری در برابر استرس, خشونت وپرخاشگری، سبک شخصیتی درون گرایی، احترام به خودپایین، احساسات ناپایدار و خیال پردازی، دنبال تازگی بودن، اجتناب از آسیب و کاهش وابستگی به پاداش (نیمز[۹۵] ۲۰۰۵، فریز[۹۶] ۲۰۰۳، کیم[۹۷] و همکاران ،۲۰۰۸ به نقل از خواجه موگهی ناهید، علاسوند مریم ) در ابتلا شخص به اعتیاد به اینترنت موثر دانسته اند. همسو میباشد.
همچنین پژوهش دیگری در ارتباط با صفات شخصیتی افرادی که به اینترنت اعتیاد داشتند انجام شده بود نتایج حاکی از این بود که روان رنجوری بالا و سازگاری پایین به طور قابل توجهی با شانس اینکه فردی به اینترنت معتاد شده است، ارتباط دارد (کوییس[۹۸]و همکارا ن، ۲۰۱۳)
شواهد حاکی از این امر است که افراد به صورت عادی قادر به درک هیجانات و مکانیسمهای کنترل آن نیستند اما زمانی که این مکانیسمها شناخته شوند و رفتارهای هیجان محور مرتبط با آن مشخص شوند قادر به مدیریت آن خواهند بود. از طرف دیگر نامگذاری این احساسات به شناخت عملکرد آن و به خصوص کسب مهارتهای کنترل هیجانی کمک مینماید که این موارد در پیشگیری از رفتارهای مخرب چون سوء مصرف مواد مؤثر است ( آژین،۲۰۰۳، به نقل از حیدری و همکاران،۱۳۹۱)
محققین نشان دادهاند که استفاده مداوم از سیگار جهت کاهش حالات هیجانی منفی ممکن است به خاطر دشواری این افراد در تحمل هیجانات منفی باشد. (براون[۹۹]، ۲۰۰۲)
همچنین (یانگ، ۲۰۰۵) دانش آموزان دبیرستانی وابسته به اینترنت در مقایسه با دانش آموزان غیر وابسته به سادگی تحت تاثیر احساسات قرار میگیرند و از لحاظ هیجانی ثبات کمتری دارند، خیالباف و خود محورند(جدیدی و بهاری، ۱۳۸۷)
دانش آموزانی که میتوانند رفتارهای نامناسب خود را کنترل کنند وازتوانایی تنظیم و تعدیل کردن هیجانات منفی برخوردارند در مواجهه با رویدادهای استرس زا وشرایط ناکام کننده بیشتر از راهبردهای مسئله مدار استفاده میکنندتا هیجان مدار. ( استروب[۱۰۰]، ۲۰۰۲)
تحقیقات انجام شده ضمن تأیید نتایج فوق نشان میدهد که کنترل هیجانی امکان درک فرد از پیامدهای رفتارهای مخاطره آمیز را در محیط های مختلف و در شرایطی چون قرار گرفتن در جو همسالان، محیط مدرسه و خانواده را فراهم ساخته و به انتخاب بهترین گزینه های رفتاری و تصمیم گیری در خصوص رویکردهای هیجان مدار چون اعتیاد کمک مینماید(پارکس[۱۰۱]، ۲۰۰۷ )
همچنین افراد وابسته به اینترنت در مقیاس حساسیت واکنش هیجانی و پایین بودن خودافشایی نیز نمرات بالایی کسب کردهاند(راجرز سی، آر، ۱۹۹۸).
در پژوهشی محققین نشان دادهاند که موقعیتهای هیجانی میتواند به عنوان یک فاکتور مهم با عوامل بیرونی مثل افراد، مکانها و موقعیتهای مختلف با اعتیاد همراه باشد(میشل[۱۰۲]و همکاران، ۲۰۰۷).
درمطالعه لان ها[۱۰۳] و همکارانش (۲۰۱۰) نتایج گویای آن است که افراد معتاد به اینترنت، به صورت معناداری هوش هیجانی پایین تری نسبت به سایر آزمودنیها دارند.
جعفری و فاتحی زاده در پژوهش خود، همسو با (جیمز و همکاران، ۲۰۰۸) بیان کردند هوش هیجانی پیشبینی کننده قوی اعتیاد به اینترنت و بازیهای رایانهای است. در تحلیل مؤلفه های هوش هیجانی، یافتهها نشان داد که براساس خوش بینی میتوان اعتیاد به اینترنت را پیش بینی کرد. هوش هیجانی طیف گستردهای از مهارت هاست که برجسته ترین آنها یک مهارت اجتماعی است که بر مبنای خودآگاهی است و آن توانایی شناخت دقیق احساسات، عواطف و ویژگی های خود میباشد. بار- ان[۱۰۴] مدلی چند عاملی برای هوش هیجانی تدوین کرد و هوش هیجانی را نظامی از مهارتها و کارایی های مشخص دانست که بر توانایی او برای موفقیت با بحران ورویاروییهای محیطی تاثیر میگذارد. او با معرفی ۱۵ بعد هوش هیجانی، مدعی شد که هوش هیجانی، مهارتهای هیجانی و اجتماعی در طی زمان، رشد و تغییر میکنند و میتوان از طریق آموزش و برنامه های اصلاحی و درمانی، آنها را افزایش داد. سطح پایین هوش هیجانی که ناشی از ناتوانی در مقابله مؤثر با هیجانات ومدیریت آنهاست، در شروع مصرف مواد نقش دارد(گلمن، ۱۹۹۵)
از میان اختلالات روانپزشکی مرتبط با ناگویی خلقی، اختلال سوء مصرف مواد توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. افراد با درماندگی عاطفی و هیجانی بیشتر، تمایل بیشتری به مصرف مواد مخدر و الکل دارند.
این مطلب نشان میدهد که چرا برخی به مواد مخدر وابسته میشوند. آنها اغلب اوقات گرفتار هیجانات و احساساتیاند که گریزی از آن برای خود نمییابند. آنها آگاهی چندانی از عواطف خود نداشته و با احساس عدم کنترل بر زندگی احساسی خود، هیچ تلاشی نمیکنند ( تیچنان[۱۰۵]، ۱۹۹۴).
ناگویی خلقی به عنوان نارسایی در درک، پردازش و توصیف هیجان باعث میشود که برخی افراد آمادگی وابستگی به مواد را داشته باشند (کریستال[۱۰۶]، ۱۹۹۷، به نقل ازقلعه بان، ۱۳۸۷).
پژوهشها نشان داده است که افراد مبتلا به ناگویی خلقی در شناسایی صحیح هیجانها از چهره دیگران مشکل دارند و ظرفیت آنها برای همدردی با حالتهای هیجانی دیگران محدود است و این یافته ها نشان میدهند که دشواری در برقراری رابطه عاطفی که از مشخصه های اصلی ناگویی خلقی هستند میتواند سوء مصرف مواد را تسهیل کند (پارکر[۱۰۷] و همکاران، ۲۰۰۱)
نتایج پژوهش (تربرگ[۱۰۸] و همکاران، ۲۰۰۹) حاکی از آن است که بین مصرف الکل و نمره بالای ناگویی خلقی رابطه مستقیمی وجود دارد. در مطالعهای دیگر، بیماران وابسته به کوکایین نمره های ناگویی خلقی بالاتری نسبت به گروه کنترل داشتند(کلر و ویلسون[۱۰۹]، ۱۹۹۴ به نقل از کللندو همکاران، ۲۰۰۵).
در پژوهشی دیگر دراین ارتباط که توسط (اکتان، ۲۰۱۱) انجام شده بود حاکی از این بود که اندازه گیری مهارتهای مدیریت هیجان میتواندپیش بینی کننده مناسبی برای سطوح اعتیاد به اینترنت باشد.
تفاوت های فردی در حساسیت سیستم بازداری و فعالسازی رفتاری به عنوان زیربنای طیف وسیعی از اختلالات از جمله اعتیاد به شمار میرود بیشترانگیختگی سامانه فعالسازی رفتاری، درگیری بیشتر با مصرف الکل و مواد را موجب میشود. پایه عصب روانشناختی این سامانه دربرگیرنده مسیر مزولیمبیک به هسته دوپامین است که از منطقه تگمنتال بطنی آکومبنس و جسم مخطط و در نهایت به قشر پیش پیشانی گسترده است این مسیر به مسیر پاداش معروف میباشد (گری، ۱۹۹۳).
اگرچه تعامل بین اعتیاد به اینترنت و سیستمهای مغزی رفتاری به روشنی مورد مطالعه قرار نگرفته است، با این حال پژوهشها حاکی از آنند که که ممکن است روابط قابل توجهی داشته باشند. نتایج پژوهش تحقیقات از جمله پژوهشی که توسط (یان جی[۱۱۰] و همکاران، ۲۰۱۲) انجام شده است نشان میدهد که BAS بالاتر وعامل پاسخدهی به پاداش از جمله عوامل خطر آفرین برای اعتیاد به اینترنت در نوجوانان میباشد و در مداخلات اعتیاد به اینترنت باید سیستمهای BAS و BIS مورد توجه قرار گیرد.
کیمبرل[۱۱۱])۲۰۰۸)فاولس[۱۱۲](۲۰۰۰) فعالیت سیستم بازداری رفتاری رابا اضطراب وناکامی وفعالیت
سیستم فعالساز رفتاری را با امید آسودگی مرتبط میداند. سیستم فعالساز رفتاری فرد را در جهت
نوعی مقابله وتلاش دررفع موانع وجستجوی اهداف خوشایند نیزسوق میدهد، در حالی که
غلبه و حساسیت زیاد سیستم بازداری رفتاری ، فرد را به سوی درماندگی وافسردگی هدایت میکند
(پورمحمدرضای تجریشی و بافقی، ۱۳۸۶).
در همین راستا، به نظر (مک ناگتان وکور، ۲۰۰۴ ) ترس یک واکنش دفاعی است که به وسیله سیستم جنگ-گریز در پاسخ به یک موقعیت تهدیدکننده خاص ظاهر میشود و به صورت تظاهرات رفتاری جنگ/ گریز/انجماد نمود می یابد. این تظاهرات رفتاری فرار از موقعیت تهدیدکننده را برای آدمی ممکن میسازند. سوء مصرف مواد نیزنوعی سبک مقابله فرد با استرس است که غالباً به صورت انکار عواطف منفی یا اجتناب ازآن بروزمی یابد (نالن-هاکسما[۱۱۳]، ۲۰۰۴).
فاولس (۲۰۰۰) فعالیت سیستم فعالساز رفتاری رابا امیدآسودگی مرتبط میداند. همچنین نکته دیگری که میتوان به آن اشاره کرد صفات شخصیتی افراد معتاد میباشد (توربیا[۱۱۴] وهمکاران، ۲۰۰۸).
پژوهشی در ارتباط با صفات شخصیتی با سوء مصرف توسط فرانکن و موریس[۱۱۵](۲۰۰۶) نشان داد مصرف الکل و مواد به طور مثبت با ویژگی شخصیت سیستم فعال ساز رفتاری (BAS) و تاحدی به طور منفی با ویژگی شخصیتی سیستم بازداری رفتاری(BIS) همبسته است.
از سوی دیگر، برخی پژوهشها نیز سندروم نقص پاداش[۱۱۶] را به عنوان یکی ازعوامل دخیل در بروز اختلال سوء مصرف مواد معرفی کردهاند و از آنجا که مبنای عصب زیست شناختی سیستم فعالساز رفتاری مسیرپاداش دوپامینرژیک است، در سندروم نقص پاداش، کاهش میزان انتقا ل دهنده عصبی دوپامین در سوء مصرف برخی موادهمچون کوکائین، الکل و در قماربازی بیمارگون نقش بسزایی دارد (باویرات و اسکاربرمن[۱۱۷]، ۲۰۰۶).
۲-۵ جمع بندی
به طورکلی میتوان نتیجه گرفت با توجه به اینکه در بسیاری از مطالعات به تاثیر هیجانات و سبکهای ابراز هیجان وسیستمهای مغزی رفتاری در اعتیاد را گزارش دادهاند واینکه افراد وابسته به مواد روانگردان و وابسته به اینرنت اغلب دارای مشکلات و تعارضات هیجانی و درونی، ناتوانی در کنترل هیجانات گوناگون (به ویژه هیجانات منفی )تکانههای برون ریزی، مشکل در ابراز وجود، عزت نفس پایین، احساس بی کفایتی، ضعف روانی واخلاقی و خودمحوری، مهارتهای مقابلهای پایین جهت چالش و حل مشکلات، عدم انطباق با موقعیتهای زندگی و غفلت از موضوعات عملی وارتباط با مردم، هستند(جدیدی و بهاری، ۱۳۸۷) همچنین این یافتهها با یافتههای پژوهشهای پژوهش تمنایی فر و همکاران (۱۳۹۱) وهاردی وییتی (۲۰۰۷)، گامبور و اس (۲۰۰۸) همخوانی دارد واز آنجا که یکی از اهداف این پژوهش بررسی رابطه کنترل هیجانی و نشانگان اعتیاد به اینترنت میباشد و از آنجا که ملاکهای اعتیاد به اینترنت همپوشی بسیاری با اعتیاد دارد به نظر میرسد سیستمهای مغزی رفتاری و سبکهای ابراز هیجان با نشانگان اعتیاد به اینترنت میتوانند پیش بین مناسبی برای نشانگان اینترنت باشند فرضیات مختلفی در مورد عوامل مؤثرو دخیل در رفتارهای اعتیادی ودر نهایت صدمه روحی روانی نوجوانان بیان شده است، باشد تا با شناخت عوامل مؤثر در افزایش یا کاهش میزان مشکلات رفتاری در نوجوانان بتوانیم در جهت پیشگیری ازاعتیاد وسایر اختلالات روانی و در نهایت بهداشت روانی کشور گام برداریم. نتایج پژوهشهای انجام شده در داخل و خارج از کشور و برروی گروههای سنی و جنسی و قومی متعدد، حاکی از آن است که اعتیاد اینترنتی دارای آثار و پیامدهای منفی و چندگانه جسمانی، روانی، اجتماعی و برای کاربران افراطی است.
فصل سوم
روش تحقیق
۲-۲-۱۰- روش های محاسبه بازده سهام
معمولاً سه روش به شرح زیر جهت محاسبه بازده سهام مورد استفاده قرار میگیرد:
۱- روش پیش بینی سود تقسیمی:
در این روش فرض میشود که سهامدار سهام خود را تا دوره بی نهایت نگهداری میکند. بنابراین عایدات حاصل از تغییرات قیمت سهام هیچ گاه به سهامدار تعلق نمیگیرد. هم چنین سود سهمی یا سهام خاص حاصل از افزایش سرمایه به دلیل عدم احتمال فروش در آینده قابل پیش بینی به فروش نخواهد رفت. بنابراین تنها منفعتی که از خرید و نگهداری سهام عاید سهامدار میشود، همان سود نقدی است.
در روش مذکور جهت محاسبه بازده دوره ها باید قیمت بازار (خرید) سهام را در اختیار داشت، ضمن این که پیش بینی سود نقدی آتی جهت محاسبه بازده الزامی است. با چنین شرایطی ارزش هر سهم مانند هر سرمایه گذاری دیگری برابر است با مجموع ارزش فعلی دریافتی آتی آن:
در این رابطه:
Po = قیمت هر سهم در زمان خرید
Dt = سود نقدی مورد انتظار در پایان دوره
r = نرخ بازده مورد انتظار سهامداران
اگر سهامداران انتظار سود نقدی همراه با رشد سالیانه ثابتی را داشته باشند، قیمت سهام در ابتدای دوره به شرح زیر محاسبه میشود (دستگیر، ۱۳۷۱).
که در آن:
D0 = سود هر سهم در زمان صفر
g = نرخ رشد ثابت سالیانه سود تقسیمی
بنابراین سود سهام منتظره در زمان n برابر است با آخرین سود سهام ضربدر عامل رشد یعنی n(g+1).
با فرض این که r بزرگتر از g باشد رابطه مذکور را میتوان به صورت زیر نیز نوشت:
با تغییر رابطه فوق میتوان r را به شرح زیر محاسبه نمود:
محاسبه این نوع بازده بیشتر از سوی سرمایه گذارانی انجام میشود که سهام را به منظور نگهداری بلند مدت خریداری میکنند و هدف آنها سفته بازی در کوتاه مدت نیست.
۲- روش نسبت درآمد به قیمت:
بر اساس این روش بازده سهامدار برای یک دوره معین به شرح زیر محاسبه میشود:
در این رابطه:
r = بازده سهامدار
E = درآمد سالیانه هر سهم
P = قیمت خرید (ارزش بازار) هر سهم
معکوس نسبت مذکور یعنی نسبت P/E برای سرمایه گذاران دارای اهمیت ویژهای است. در بعضی از مواقع که هنوز شرکت به مرحله بهره برداری نرسیده و درآمد شرکت در سطح پایینی قرار دارد، نسبت P/E بالا میباشد. در این حالت سرمایه گذار به امید این که بهره برداری از شرکت در سالهای آینده منجر به افزایش درآمد خواهد شد اقدام به خرید سهام مینماید. با توجه به این که نسبت P/E از تقسیم قیمت بازار سهام بر درآمد سالانه هر سهم به دست میآید لذا سرمایه گذار میتواند محاسبه کند که ظرف چه مدت درآمد حاصل از محل سهم، سرمایه گذاری وی را مستهلک خواهد کرد. هر چند ممکن است قسمتی از سود به جای تقسیم به اندوختههای شرکت اضافه شود که در هر صورت متعلق به سهامدار است.
۳- روش محاسبه بازده کل (بازده واقعی)
مطابق با این روش، بازده کل یا بازده واقعی برابر است با مجموعه مزایایی که در طول سال به سهم تعلق میگیرد. این مزایا شامل موارد زیر میباشد.
الف) تفاوت نرخ: چنان چه قیمت سهام در ابتدای دوره را از قیمت سهام در انتهای دوره کسر کنیم تفاوت نرخ به دست میآید. این تقاوت اگر مثبت باشد، عامل فزاینده نرخ بازده کل بوده و اگر منفی باشد، عامل کاهنده نرخ بازده کل است.
ب) سود نقدی ناخالص هر سهم: سهم نقدی ناخالص هر سهم عبارت است از سود سهام پیشنهادی ناخالص مصوب در مجمع عمومی صاحبان سهام تقسیم بر تعداد سهام در تاریخ تصویب سود سهام پیشنهادی توسط مجمع عمومی صاحبان سهام.
سود پیشنهادی ناخالص | = | سود نقدی ناخالص هر سهم |
تعداد سهام |
ج) مزایای حق تقدم: مزایای حق تقدم، مجموعه مزایای است که در هنگام افزایش سرمایه به سهامداران سابق تعلق میگیرد. فرمول محاسبه مزایای حق تقدم به شرح زیر میباشد:
دادگستری در حوزه رسیدگی به اختلافات خانوادگی
سازمان تبلیغات اسلامی در حوزه تبلیغات و آگاهی بخشی
مراکز علمی-دانشگاهی و پژوهشی در حوزه انجام طرح های مطالعاتی و تحقیقاتی
شهرداری ها در حوزه ایجاد اماکن تفریحی مخصوص زنان
فصل دوم
ادبیات تحقیق
۲-۱٫ مقدمه
دومین فصل تحقیق در برگیرنده مبانی نظری و سوابق تجربی تحقیق است. بررسی و مطالعه تحقیقات و پژوهش های صورت گرفته در زمینه موضوع مورد مطالعه به محقق خط فکری و دید تازه می دهد تا از ابعاد مختلف به موضوع خود بنگرد. از این رو در این فصل ابتدا پیشینه تاریخی و سپس پیشینه تجربی تحقیقات داخلی و خارجی در راستای موضوع مورد مطالعه آورده شده است. سپس به جنبه نظری کار پرداخته و نظریه های مرتبط ذکر گردیده است و در ادامه با بهره گرفتن از نظریه ها و مرور پیشینه به تدوین مدل نظری و استنباط فرضیات از دل آنها می پردازد.
۲-۲٫ پیشینه تاریخی نقش زنان
۲-۲-۱٫ قرآن و ضرورت حضور زن در جامعه
در قرآن، آیاتی وجود دارد که بیانگر فعّالیت اجتماعی زنان م یباشد، از جمله:
۲-۲-۱-۱٫ بیعت زنان با پیامبر)ص) (حضور سیاسی(
ای پیامبر! هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند در حالی که با تو بیعت کنند که هیچ چیز را شریک خدا قرار ندهند و دزدی نکنند و زنا نکنند و فرزندانشان را نکشند و هیچ تهمتی را نیاورند که آن را بین دست هایشان و پاهایشان بربافته اند و در هیچ دستور پسندیده ای نافرمانی تو را نکنند، پس با آنان بیعت کن و برای آنان از خدا طلب آمرزش کن که خدا بسیار آمرزنده و مهرورز است «سوره ممتحنه آیه ۱۲».
آیه بالا به مسئله بیعت با حکومت، این بارزترین مظهر عمل سیاسی، اشاره و ضمن بیان حکم بیعت زنان مؤمن با رسول خدا، شروطی را برای آنان تعیین می کند که بعضی میان زنان و مردان مشترک است، مانند شرک نورزیدن و نافرمانی نکردن از رسول خدا در کارهای نیک و بعضی بیش تر به زنان ارتباط می یابد، مانند دوری جستن از سرقت، زنا، کشتن اولاد و فرزندان دیگران را به شوهر نسبت دادن (طباطبایی، ۱۳۷۴: ۱۹).
بیعت پیامبر با زنان نشا ن می دهد که برخلاف ادعای مخالفان اسلام که می گویند: اسلام برای زنان ارزشی قائل نشده، دقیقاً آن ها را در مهمترین مسایل ازجمله مسئله بیعت به حساب آورده است، آنان نیز دراین امر مهم شرکت نمود ه اند و شرایط مربوط به آ نرا پذیرفته اند.
۲-۲-۱-۲٫ مهاجرت زنان
یکی دیگر از مسایلی که حضور زنان را در اجتماع در صدر اسلام نمایان می کند، شرکت زنان در نهضت بزرگ اجتماعی - سیاسی هجرت می باشد.
مهاجرت در صدر اسلام برای گسترش پایگا ه های اسلام و حفظ دین بسیار حائز اهمیّت بوده است و دراین امر بین زن و مرد هیچ تفاوتی نبوده است و پیامبر، هم از زنان و هم از مردان می خواستند که هجرت کنند. در آیات ۹۸ و ۹۷ سوره نسا، به موضوع هجرت می پردازد که از حرکت های اجتماعی و سیاسی می باشد. در هجرت مسلمانان به حبشه و مدینه، زنان نیز هم پای مردان حضور داشتند (مهریزی،۱۳۷۷: ۱۰۳).
۲-۲-۱-۳٫ کسب و تلاش اقتصادی )استقلال اقتصادی زنان(
اسلام به زن، استقلال اقتصادی بخشیده است تا وی، مانند مردان از حقّ مالکیت و تصرّف در اموال خویشتن، بدون نظارت و قیمومیّت کسی، بهره ببرد و با اختیار خویش ثروتش را در راهی که نیاز می داند، صرف کند.
قرآن کریم دراین زمینه در آیه ۳۲ سوره نسا می فرماید:
“برای مردان از آنچه کسب کرده اند، بهره ای است و برای زنان نیز از آنچه کسب کرده اند، بهره ای است".
این آیه کسب و تلاش اقتصادی و مالکیت مردان و زنان را که از مصادیق مشارکت اجتماعی است تأ یید می کند و این تصور غلط را که مالکیت و کسب و تلاش اقتصادی منحصر به مردان است، از بین می برد.
۲-۲-۲٫ سیر تحول نقش زنان در ایران
مهمترین ویژگی زنان دریک قرن اخیر ایران این استکه زنان دربسیاری ازجنبشهای سیاسی و اجتماعی شرکت داشته اند. این ویژگی، موقعیت آنان را با سدههای پیش از آن متمایز می کند. از طرف دیگر چون ایران در میان کشورهای خاورمیانه پیشتاز تحول بوده، حتی بعضی از مورخان، انقلاب هندوستان و یا انقلاب اکتبر روسیه را هم متأثر از تحولات ایران و انقلاب مشروطه میدانند.
به همین دلیل میتوان گفت همانگونه که ایران در خاورمیانه پیشگام مدرنیزاسیون و تحولخواهی بوده، زنان ایرانی نیز نسبت به زنان خاورمیانه در جنبشهای اجتماعی پیشتاز بوده اند. برای بررسی نمونههای عینی مشارکت زنان در جنبشهای اجتماعی به دوره قاجاریه نگاهی میاندازیم: ساختار جامعه ایران تا دوره قاجاریه، ساختاری سنتی ـ مذهبی بود و این دنباله ساختی بود که در دوره صفویه به وجود آمده بود. در این دوره، اقتصاد جامعه، مبتنی بر کشاورزی بود. اگرچه موقعیت اقتصادیـاجتماعی زنان ایرانی برحسب وضع محل و عرف و سنن محلی متفاوت بود ولی به طور کلی میتوان گفت که زنان از موقعیت و منزلت پائینی برخوردار بودند و فعالیت آنان به فرزند آوردن و انجام کارهای خانگی و گاهی کشاورزی محدود میشد و زنان در خارج از خانه مسئولیتی نداشتند (بهنام، ۱۳۵۶: ۱۳). در دوره قاجاریه، گسترش ارتباط ایران با تمدن صنعتی غرب باعث تغییر در ساختار اجتماعیـاقتصادی جامعه و در نتیجه دگرگونی در زندگی و موقعیت اجتماعی زنان پایتخت و شهرهای بزرگ گردید ولی موقعیت اجتماعی زنان روستایی به دلیل دور ماندن آنها از ارزشهای غربی تغییرات عمدهای نکرد (تکمیل همایون، ۱۳۵۴: ۲۹).
به تدریج اقتصاد روستایی حاکم بر شهرها جای خود را به مشاغل جدید داد و واحدهای اقتصادی جایگزین، موجب رفتارهای تازهای در روابط اقتصادی گردید و سرمایه گذاری داخلی و خارجی توسعه یافت. پیدایش تقاضاهای فراوان برای تولیدات کشاورزی و صنایع دستی توسط زنان، روش زندگی آنها را تا حدودی تحت تأثیر قرار داد. اگرچه اضافه شدن نقش آنها در تولید بر نقشهای سنتی مادری و همسری مسئولیت زنان را سنگینتر کرد ولی مشارکت در تولید، قدرت آنها را در خانواده بیشتر کرد و میزان جدایی دنیای زنان را از مردان کاهش داد. البته اشتغال زنان به مفهوم برابری حقوق اجتماعی آنان با مردان در این دوره نبوده است، بلکه درمقایسه با گذشته فقط آنان توانستند به طور محدودی عهدهدار مشاغلی خارج از خانه گردند.
یکی از بزرگترین وقایع ایران در قرن اخیر، انقلاب مشروطیت بود که قانون اساسی آن در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی به امضای مظفرالدین شاه رسید. این انقلاب تحول عظیمی در عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران به ویژه در وضع زنان بوجود آورد. براساس اصل هشتم قانون اساسی، تمامی ملت ایران دارای حقوق مساوی بودند (جاراللهی، ۱۳۷۲: ۲۶۳). در این دوران تأسیس چند مدرسه دخترانه و انتشار روزنامه و مجله و نشریه توسط زنان آزادیخواه در روشنگری زنان تأثیرگذار بود. به این ترتیب علاوه بر مشاغلی که زنان در قرن ۱۹ عهدهدار آن بودند، تأسیس احزاب و انجمنها و انتشار روزنامهها و نشریهها و تأسیس مدارس از جمله فعالیتهای جدیدی بودند که زنان در اوایل قرن بیستم به آن اشتغال ورزیدند. این فعالیتها در جامعه از رویارویی زنان با تمدن اروپایی ایجاد شده بود. گسترش تحصیلات عمومی برای دختران از سال ۱۳۰۴ با دایر شدن دبیرستان موجب شد تا زنان در دستگاههای دولتی برخی از مشاغل را عهدهدار شوند. توسعه اقتصادی و به دنبال آن ملی شدن صنعت نفت موجب تغییرات اساسی در اقتصاد ایران و بالتبع در موقعیت زنان گردید. این تغییرات موجب پیدایش فرصتهای استخدامی برای زنان را در کارخانهها و سطوح بالاتر شغلی فراهم کرد (جاراللهی، ۱۳۷۲: ۲۶۴).
ایجاد فرصتهای روزافزون برای اشتغال زنان منجر به عدم مخالفت خانوادهها با تحصیل علم و اشتغال آنان گردید. به این ترتیب طی دو دهه قبل از وقوع انقلاب اسلامی، نگرش جامعه ایران نسبت به زنان دربرگیرنده تغییرات اساسی ولی کند بود. اما مهمترین تحولات در زمان پیروزی انقلاب اسلامی روی داد. شرکت زنان در تظاهرات گسترده و عظیم بر ضد رژیم گذشته حاکی از آن بود که زنان نقش خود را تنها محدود به فعالیتهای درون خانه ندانسته، بلکه مشارکت در فعالیتهای اجتماعی را نیز از حقوق خود تلقی می کنند. به این ترتیب، واقعه مهمی که در قرن اخیر در موقعیت اجتماعی زنان جامعه تحولی اساسی ایجاد کرد، وقوع انقلاب اسلامی در بهمن سال ۱۳۵۷ بود. موقعیت زنان در جامعه در چند دهه اخیر تغییرات و تحولات زیادی پیدا کرده است. جامعه ایرانی طی این سالها شاهد حضور فراگیر زنان در موقعیتهای فراوان اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بوده است.
حضور روزافزون زنان در دستگاههای اجرایی و حتی حضور چشمگیر آنان در آزمون دانشگاهها و پذیرفته شدن آنها در رشته های مختلف دانشگاهی، تصویری متفاوت از جامعه ایرانی به دست می دهند و به نظر میرسد روند تحولات اجتماعی همچنان به سمت گسترش حضور و اهمیت نقش زنان پیش میرود. با ورود زنان جامعه ما به عرصه های مختلف علمی، اداری، آموزشی، صنعتی و حتی نظامی و انتظامی میتوان انتظار داشت که شرایط و موقعیتهای جدیدی برای زنان پا به عرصه وجود گذارند و هریک از این موقعیتها، سایر موقعیتها یا نقشهای مختلف زنان در خانواده و اجتماع را تحتالشعاع خود قرار دهند. این شرایط، زنان را علاوه بر نقشهای همسری و مادری به ایفای نقشهای جدید اجتماعی وا داشته و پذیرش مسئولیتهای اجتماعی را در کنار مسئولیت همسرداری و خانهداری قرار داده است. بررسی روابط و مناسبات درون خانواده نشان میدهد که با زیر سؤال رفتن پارهای از ارزشها و هنجارهای سنتی، نقش زن با تغییراتی روبرو شده است و حاصل این تغییرات بسط و توسعه زمینه فعالیتهای اجتماعی اوست (زمانی، ۱۳۸۸: ۲۳۵-۲۳۶).
۲-۲-۳٫ سیر تحول جایگاه زنان در امر اشتغال
اشتغال زنان در خارج از خانه همانند سایر پدیده های اجتماعی طی دوره های مختلف حیات بشری متحول گردیده است. زن از دوران گذشته تا به امروز غیر از به عهده گرفتن وظایف خانهداری، در امور مختلف کشاورزی، دامپروری، صنایع دستی و حتی امور نظامی همراه مردان به فعالیت اشتغال داشته است. ولی در دورههایی که خانواده یک واحد اقتصادی نیز محسوب میشده، فعالیتهای تولیدی زن که در خانه و یا نزدیک آن انجام میشده، جزء امور خانگی به حساب آمده و در ازای انجام آن مزدی دریافت نمیکرده است. با وقوع انقلاب صنعتی در اروپای غربی و تبدیل کارگاههای خانگی به کارخانه و گسترش نیروی ماشینی، تحولات اساسی در شکل و مفهوم کار به وجود آمد و فعالیت اقتصادی زن از خانه به کارخانه کشیده شد (جاراللهی، ۱۳۷۲: ۲۴۹). در اوایل قرن بیستم با وقوع جنگ جهانی اول تعداد زیادی از زنان در کارخانههای اسلحهسازی فرانسوی و انگلیسی به کار گمارده شدند تا جانشین مردانی شوند که به جبهههای جنگ اعزام شده بودند. دراین زمان دیگر تمایز نقشهای مردانه و زنانه فراموش شده بود. در دوران جنگ جهانی دوم نیز در انگلستان و ایالات متحده، به علت فعالیت زنان در کارخانههای نظامی بود که مردان توانستند در جبهههای جنگ به نبرد بپردازند.
با گذشت دو دهه پس از جنگ جهانی دوم، زنان همچنان در خدمت رفع نیازهای تولیدی جامعه و کارهای خانگی بودند. کشورهایی که در زمان جنگ از خدمات زنان در تولید و در ارتش استفاده میکردند، پس از جنگ به فکر رشد استعدادهای بالقوه زنان نبوده و زمانی که دیگر به آنها احتیاج نبود آنها را روانه خانه ساختند (میشل، ۱۳۷۲: ۱۱۷ ـ ۱۱۲). توجه بین المللی نسبت به حمایت از زنان از سال ۱۹۱۹ میلادی یعنی تاریخ انتشار اولین دیباچه اساسنامه سازمان بین المللی کار آغاز شده است و مفاد این دیباچه بعدها پایه و اساس تنظیم مقاوله نامههای متعدد بین المللی قرار گرفته است (کار، ۱۳۸۴ :۱۹۵). اصل عدم تبعیض در بند ۲ اعلامیه فیلادلفیا سال ۱۹۴۴ (که ضمیمه اساسنامه بین المللی کار میباشد) بدین ترتیب است: “کلیه افراد بشر صرف نظر از نژاد و عقیده و جنسیت حق دارند که ترقیات و پیشرفتهای مادی و معنوی خود را در عین آزادی و احترام با برخورداری از امنیت اقتصادی و تساوی احتمال موفقیت ارائه دهند".
در سال ۱۹۴۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر با اشاره به تساوی حقوق زن و مرد در موارد مختلف بر تساوی مزد در برابر کار مساوی و حمایت از مادران تأکید کرده است. این اعلامیه در ماده ۲ خود اعلام میدارد: “هر کس میتواند بدون هیچ گونه تمایز مخصوصاً از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی و یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت، وضع اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر موقعیت دیگر از تمام حقوق و کلیه آزادیهایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده بهره مند گردد.” در همین ارتباط، به موجب ماده ۲۳، همه حق دارند که بدون هیچ تبعیضی در مقابل کار مساوی اجرت مساوی دریافت دارند (کار، ۱۳۸۴: ۱۹۷). مجمع عمومی ملل متحد در سال ۱۹۶۷ در اعلامیهای تحت عنوان اعلامیه رفع تبعیض از زنان، تساوی حقوق زنان را در حیات اقتصادی و اجتماعی و به ویژه عرصه بازار کار مورد تأکید قرار داد. در سال ۱۹۷۹ بر مبنای اعلامیه مزبور، کنوانسیونی تحت عنوان «مقاوله نامه رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» به تصویب رسید که براساس آن هر نوع تفاوت، محرومیت و محدودیت مبتنی بر جنسیت که نتیجه آن به خطر افتادن حقوق انسانی در مورد زنان بود، تبعیض محسوب میشد (عراقی، ۱۳۶۷: ۴۲۹ ـ۴۲۸).
از طرف دیگر، سازمان ملل متحد چندین کنفرانس جهانی را برای ترویج و تقویت حقوق زنان اختصاص داد. هدف تمامی این کنفرانسها، ارائه راهبردهایی جهت ایجاد برابری حقیقی میان زنان و مردان در تمامی عرصه ها و رفع کلیه جلوههای تبعیضآمیز در مورد آنان بود. برخی دیگر از معیارهای بین المللی مجموعا حاوی مقررات حمایتی دیگری است که به موجب آن زنان در عین قبول مسئولیتهای خانوادگی در امور اجتماعی و شغل خویش همانند مردان از حمایتهایی برخوردارند. ازجمله در چهارمین کنفرانس جهانی زنان در پکن در سال ۱۹۹۵ بر اهمیت اقدامات ضروری برای تأمین پیشرفت زنان تأکید شد و مشارکت همه جانبه آنان در فرایند توسعه، بهبود وضعیت آنها در جامعه و فراهم کردن امکانات فزاینده آموزشی برای آنان مورد تأکید مجدد قرار گرفت (لوین، ۱۳۷۷: ۶۳ـ۶۲). امروزه این اصل که زنان و مردان در تمامی جهات اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مساوی هستند در قوانین اساسی بسیاری از کشورها ذکر گردیده است. اصل تساوی حقوق زن و مرد در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز، مشروط به رعایت موازین اسلامی ذکر گردیده و مورد تأکید واقع شده است.
۲-۳٫ پیشینه تجربی پژوهش
هدف از بررسی پیشینه تجربی تحقیق، آشنایی با تحقیقات انجام شده پیرامون موضوع مورد بررسی است. گرچه مطالعات و تحقیقات مربوط آسیب شناسی نقش زنان در جامعه از سابقه چندان زیادی برخوردار نیست، اما این مسئله در زمینه علوم مختلف مورد بررسی و پژوهش قرار دارد و بیشتر پژوهش های صورت گرفته در حوزه اشتغال زنان و … قرار دارد. در این بخش تحقیقات انجام شده در خصوص نقش زنان و تحول آن و پدیده اشتغال و تاثیر آن بر خانواده در دو قسمت پیشینه داخلی و پیشینه خارجی مطرح میشود.
۲-۳-۱٫ پیشینه داخلی
خواجهنوری و همکاران (۱۳۹۲)، در پژوهشی تحت عنوان جهانی شدن فرهنگی و نگرش مردان به نقش زنان به فرایند جهانیشدن فرهنگی و نگرش مردان به نقش زنان در جامعه پرداختهاند. در این پژوهش، ترکیبی از نظریه های گیدنز و رابرتسون به منزله چارچوبنظری استفاده شدهاست. پرسش اصلی این است که آیا جهانی شدن فرهنگی بر نگرش مردان به نقش زنان در شهر شیراز تاثیر گذاشته است؟ در صورت وجود ارتباط بین این دو متغیر، کدام مولفههای جهانیشدن فرهنگی بیشترین تاثیر را داشته اند؟ برای دستیابی به پاسخ این پرسش، از روش کمی و پیمایشی استفاده شده است. نتایج بیانگر آن بود که متغیرهای بازاندیشی، سبک زندگی ورزشی، سبک زندگی علمی ـ فرهنگی، آگاهی از جهانی شدن، و فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی با نگرش مدرن مردان به نقش زنان رابطه معنادار مثبت، ولی سبک زندگی سنتی و وسایل ارتباط جمعی داخلی رابطه منفی داشته اند.
متشرعی، نیسی و ارشدی (۱۳۹۲)، پژوهشی تحت عنوان «آزمون اثر غیرمستقیم تعارض کار-خانواده بر خشنودی زندگی- یک الگوی چند میانجیگر» انجام دادند. در این تحقیق سعی شده است با بهره گرفتن از یک رویکرد الگوی چند میانجیگری، اثر غیرمستقیم تعارض کار- خانواده بر خشنودی زندگی از طریق دو میانجیگر خشنودی شغلی و خشنودی خانواده به صورت همزمان مورد آزمون قرار گیرد. در این مطالعه سعی بر این بود که دو اندیشه کلی روشن گردد: اول اینکه تعارض کار- خانواده به صورت غیرمستقیم میتواند میزان کیفیت کلی زندگی فرد را متأثر سازد و دوم اینکه چگونگی کیفیت کلی خشنودی زندگی بستگی به خشنودی فرد از دو جنبه عمده زندگیش (کار و خانواده) دارد. با بهره گرفتن از آزمون الگوی چندمیانجیگر پریچر و هایز (۲۰۰۸)، میزان اثرات مستقیم و غیر مستقیم الگوی حاضر و معنیداری آماری آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. تحقیق حاضر در نهایت دو اندیشه کلی مطرح شده را تأیید کرد، ضمن آنکه اثرات غیرمستقیم خاص از طریق هر یک از دو متغیر میانجیگر الگوی مورد نظر را نیز مشخص کرد.
نعیمی و نظری و ثنایی ذاکر (۱۳۹۱) در پژوهشی با عنوان «بررسی رابطه بین کیفیت زندگی کاری و تعارض کار- خانواده با عملکرد شغلی کارکنان مرد متأهل» انجام دادند. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان مرد متأهل شرکت ایدکو پرس بود. نمونهی آماری ۲۰۰ نفر بود که با بهره گرفتن از روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. پژوهش با بهره گرفتن از پرسشنامه کیفیت زندگی کاری، پرسشنامه تعارض کار- خانواده و پرسشنامه عملکرد شغلی بود. نتایج نشان داد بین کیفیت زندگی کاری و عملکرد شغلی همبستگی مثبت و معنادار و بین تعارض کار- خانواده و عملکرد شغلی رابطه منفی و معنادار وجود دارد و از میان ابعاد کیفیت زندگی کاری، متغیرهای «پرداخت منصفانه و کافی» و «توسعه قابلیتهای انسانی» بهعنوان یکی از مهمترین پیشبینیکنندههای عملکرد شغلی کارکنان است. میزان کیفیت زندگی کاری در طبقه کارشناس بیشتر از طبقه تکنیسین و کارگر بود و میزان تعارض کار- خانواده در طبقه شغلی کارگران بیشتر بود. بین عملکرد شغلی کارکنان تفاوت معناداری وجود نداشت.
جواهری و همکاران (۱۳۸۹)در پژوهشی با عنوان تحلیل اثرات اشتغال زنان بر کیفیت زندگی آنان، به این موضوع پرداختند که آیا وضعیت اشتغال زنان-شامل خصوصیات عینی شغل آنها و نگرشی که نسبت به وضعیت اشتغال خود (خشنودی شغلی) دارند، بر کیفیت زندگی آنان تأثیر دارد؟، یافتههای تحقیق نشان میدهد از بین معرفهای مختلفِ وضعیتِ شغلی؛ تنوع پذیری و تناسب شغل با مهارت و تخصص، با کیفیت زندگی رابطه مثبت دارد. در واقع افرادی که از وضعیت شغلی مناسبتری برخوردار هستند، کیفیت زندگی مناسبتری هم دارند. علاوه بر این، رابطه میان خشونت شغلی و کیفیت زندگی آنان تأیید شد.
محمدپور و بهمنی (۱۳۸۹)، در مطالعه ای با عنوان” زنان، پاساژ و مصرف نشانهها” به بررسی کیفی زیستجهان زنان در یکی از پاساژهای مجلل و بزرگ شیراز می پردازند، یافتههای این پژوهش نشان دادهاند که پاساژ صرفا مکان مصرف کالاهای متعارف نیست، بلکه فضایی نشانهشناختی و نمادی شده برای مصرف نشانهها، کیچها، مصرف تظاهری، پرسه زنی، هویتیابی، مقاومت و تمایز جنسیتی و دوستیابی است.
مهدوی و همکاران (۱۳۸۹) در مقاله خود تحت عنوان"بررسی جامعهشناختی تحصیلات زنان بر ارتباط انسانی در خانواده” بیان می کند که هدف این مقاله بررسی تاثیر تحصیلات زنان بر ارتباطات انسانی درون خانواده می باشد. جامعه آماری زنان تحصیلکرده , شاغل درآموزش و پرورش ناحیه ۴ساکن شهر کرج و حجم نمونه بود .نتایج حاصل ازیافته های تحقیق نشان داد: بین تحصیلات زن و ارتباطات انسانی، درخانواده رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
بهار، زارع (۱۳۸۸)، در تحقیقی تحت عنوان “سنخ بندی مد در تهران: با تاکید بر نحوه پوشش زنان"، این پژوهش مطالعه ای موردی و جامعه مورد مطالعه مراکز خرید مرتبط با پدیده مد است که ضمن ثبت و طبقه بندی صور گوناگون مد در این مکانها در قالب پرسشنامه نیز به مصاحبه با افراد می پردازیم. بدین منظور طبقه بندی از انواع نحوه پوشش لباس و همچنین مو از بسیار ساده تا آخرین مدهای روز انجام می شود و در این زمینه سه عامل مصرف کنندگان مد، توزیع کنندگان و جامعه را به عنوان عوامل موثر بر پدیده مد سنجش می کنیم. نتایج پژوهش نشان می دهد؛ ضمن این که پدیده مد متاثر از جامعه جهانی است و توزیع کنندگان نیز به نحوی در نشر و گسترش آن تاثیر دارند، اما کنشگران اصلی در این حوزه مصرف کنندگان هستند که ضمن پذیرش آن تصرفاتی نیز به خصوص در نحوه کاربری و معنایی آن به عمل می آورند
ساروخانی و همکاران (۱۳۸۸) “اثرات اشتغال زنان بر خانواده (تحقیقی در بین زنان شاغل و متأهل وزارت کار و امور اجتماعی)"، روش تحقیق پیمایشی و اسنادی و آماری است و ابزار گردآوری اطلاعات پژوهش پرسشنامه میباشد، در این تحقیق مشخص شد زنان شاغل در فصل تعطیلات برای نگهداری فرزندان محصل خود با مشکلاتی مواجه هستند و نیز شاغل بودن باعث کاهش بعد خانواده آنها می شود، همچنین اشتغال زنان بر مناسبات همسرداری آنها، آرمانهای تحصیلی در مورد فرزندانشان، تغذیه، اوقات فراغت و هرم قدرت خانواده (باعث افقیشدن هرم قدرت در خانواده) تأثیر گذاشته و نیز باعث سندرم تعجیل - تأخیر و فرسایش زودرس در زنان شاغل می شود و همچنین نشان داد بین میزان تحصیلات زنان شاغل و تعداد فرزندان آنها رابطه معکوس وجود دارد و نیز بین میزان قدرت تصمیم گیری زنان شاغل با سن آنها رابطه معناداری وجود ندارد.
رفعیتجاه (۱۳۸۷) در پژوهشی تحت عنوان “تأثیر موقعیت شغلی بر سبک زندگی زنان شاغل” بیان می کند که جهت شناخت پیامدهای فردی و اجتماعی اشتغال در زنان، تاثیر موقعیت اجتماعی و شغلی زنان را بر سبک زندگی آنان مورد بررسی و تبیین قرار دهیم، نتایج نشان داد زنانی که دارای موقعیت شغلی بالا بوده اند، نسبت به زنان ردههای شغلی پایین، سبک زندگی از مصرف گرایی به ویژه مصرف تظاهری و تجملی فاصله گرفته و توجه به جنبه های فایدهای و کاربردی کالاها بیشتر می شود. همچنین نتایج حاکی از آن است که سبک زندگی و الگوهای مصرف و در نتیجه تمایزهای هویتی زنان را نمی توان صرفا از روی موقعیت شغلی آنها شناخت بلکه باید تاثیر سایر عوامل فرهنگی از جمله جنسیت، تحصیلات و ارزشها و نگرشها را در شکل گیری هویت و سبک زندگی زنان مورد مطالعه قرار داد.
شکل ۲-۲: طیف گسیلی پراکندگی الکترونی رامان در چاه کوانتمی برای قطبش ………………………………………………………………………………………………………………………………….۲۷
شکل ۲-۳: طیف گسیلی پراکندگی الکترونی رامان در چاهسیمهای کوانتمی و نقاط کوانتمی برای قطبش ……………………………………………………………………………………………………..۳۵
شکل ۳-۱: چاه پتانسیل بینهایت یک بعدی……………………………………………………………………۴۴
شکل ۳-۲ : نمودار انرژی زیر نوارهای نقطه کوانتمی دیسک شکل بر حسب شعاع به ازای ……………………………………………………………………………………………………………….۵۱
شکل ۳-۳ : نمودار انرژی زیر نوارهای نقطه کوانتمی دیسک شکل بر حسب میدان مغناطیسی به ازای………………………………………………………………………………………………………….۵۲
ج
شکل ۳-۴: طیف گسیلی نقطه کوانتمی دیسک شکل برای قطبش ………………………..۵۳
شکل ۳-۵ : طیف گسیلی نقطه کوانتمی دیسک شکل برای قطبش ……………………….۵۴
شکل ۳-۶: طیف گسیلی برای دو مقدار مختلف از شعاع نقطه کوانتمی برای قطبش …………………………………………………………………………………………………………………………………۵۵
شکل ۳-۷: طیف گسیلی برای دو مقدار مختلف از شعاع نقطه کوانتمی برای قطبش …………………………………………………………………………………………………………………………………..۵۵
د
فصل اول
مقدمهای بر پراکندگی رامان
۱-۱ مقدمه
پراکندگی رامان مطالعه نوعی از برهمکنش بین نور و ماده است که در آن نور دچار پراکندگی غیرکشسان میشود. در آزمایشهای طیف سنجی رامان، فوتونهای تک طول موج (در ناحیهی مرئی، نور تکفام گفته میشود) روی نمونه متمرکز میشوند. فوتونها با مولکولها برهمکنش میکنند و بازتابیده، جذب یا پراکنده میشوند. طیف سنجی رامان فوتونهای پراکنده شده را مطالعه میکند. غالباً فوتونهایی که با مولکولها برهمکنش میکنند، به طور کشسان پراکنده میشوند. به این نوع پراکندگی، پراکندگی ریلی گفته میشود و فوتونهای پراکنده شده همان طول موج نور فرودی را دارند. اما تقریباً از هر یک میلیون فوتون، یک فوتون به طور غیرکشسان پراکنده میشود. در پراکندگی رامان، فوتون فرودی با ماده برهمکنش میکند و طول موج آن به سمت طول موجهای بیشتر یا کمتر جابجا میشوند. جابجایی به طول موجهای بیشتر غالب است و این پراکندگی را رامان استوکس میگویند. اتفاقی که در اینجا میافتد آن است که فوتون با ابر الکترونی پیوندهای گروه های عاملی برهمکنش کرده و الکترون را به یک حالت مجازی برانگیخته میکند. سپس الکترون از حالت مجازی به یک حالت ارتعاشی یا چرخشی برانگیخته واهلش مییابد. این باعث می شود که فوتون مقداری از انرژی خود را از دست بدهد و به صورت پراکندگی رامان استوکس آشکارسازی شود[۱]. انرژی از دست داده شده ارتباط مستقیمی با گروه عاملی، ساختار مولکولی متصل به آن، نوع اتمهای مولکول و محیط آن دارد. طیفهای رامان هر مولکول، منحصر به فرد است. از این رو میتوان از آن مانند “اثر انگشت” در تشخیص ترکیبات مولکولی روی یک سطح، درون یک مایع یا در هوا استفاده کرد[۲] .
۱-۲ تاریخچه
پراکندگی ناکشسان نور توسط آدولف اسمکال[۱] در سال ۱۹۲۱ پیش بینی شده بود ولی این پدیده در سال ۱۹۲۸ مشاهده شد. پدیده رامان، به نام دانشمند هندی سر رامان[۲] که این اثر را با بهره گرفتن از نور خورشید مشاهده کرده بود، نامیدند که در سال ۱۹۳۰ بهخاطر این کشف وی توانست جایزه نوبل فیزیک را دریافت کند. این اثر فیزیکی توسط جورج پلاکزیک[۳] چکوسلوواک بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۴ توسعه یافته و کامل شد.
رنگ آبی آسمان سیاره ما ناشی از پراکندگی نور خورشید از مولکولهای گازی موجود در جو میباشد. در این موقعیت پرسیدن این سوال که چه کسی برای اولین بار این پراکندگی را مشاهده کرد، امری بیهوده است. افرادی مانند لئوناردو داوینچی[۴] در قرن ۱۵ میلادی و نیوتن در قرن ۱۷ میلادی و کلوزیوس[۵] در قرن ۱۹ میلادی سعی کردند که چرایی آبی بودن رنگ آسمان را توجیه کنند، گرچه غالب تئوریهای آنان اشتباه بود. برای اولین بار در آزمایشگاه تیندال، ریلی[۶] در سال ۱۸۹۹ میلادی نظریهای بیان نمود که توانست پراکندگی نور را توجیه کند. این نظریه پراکندگی پاسخی بود به چرایی آبی بودن رنگ آسمان سیاره ما. پدیده رنگین کمان نیز گواه بزرگتری برای رنگی بودن نورهای بازتابیده و پراکنده شده در آسمان بود که پیدا کردن راه حل منطقی این سوال که چرا رنگ آسمان آبی است را پیچیدهتر و دشوارتر میکرد. بسیاری از دانشمندان تلاشهای زیادی برای پاسخگویی به این سوال کردند تا اینکه مولوکوفسکی[۷] توانست در سال ۱۹۰۸ میلادی بهترین توجیه را به جامعه علمی ارائه دهد. این دانشمند مبنای توجه خود را بر افزایش قابل ملاحظه چگالی شدت در هنگام پراکندگی نور و تغییر فاز نور در هنگام شکست آن قرار داد. در سال ۱۹۸۰ انیشتین[۸] ، نشان داد که چگونه میتوان این تغییرات را در متغیرهای ترمودینامیکی و همچنین شدت نور در زمان شکست را دقیقا اندازه گیری کرد. زرنیک[۹] و ارنشتاین[۱۰] برای پراکندگی نور رابطهی بدست آمده توسط انیشتین را در نقطه شکست تایید کردند و به بیان دیگری نظریه پراکندگی نور حاصل از تغییرات شدت در نقطه شکست در اوایل قرن ۲۰ میلادی به خوبی منسجم شد. بسیاری از اطلاعات خام مشاهده شده در آن زمان به کار گرفته شد تا با موفقیت این پدیده فیزیکی را توجیه کنند. همچنین دراین میان، این اطلاعات توانست مقدار عدد آواگادرو را با بهره گرفتن از نور پراکنده شده در گازها بادقت مشخص کند. مطالعات پراکندگی نور در کشورهایی مانند روسیه، فرانسه، هند و ایالات متحده آمریکا و آلمان به طور جدی دنبال میشد. در اوایل قرن ۲۰ میلادی افرادی مانند رامان[۱۱] و کریشنان[۱۲] در هند و لندزبرگ[۱۳] و مندل[۱۴] در روسیه و کابانز[۱۵] و دائور[۱۶] در فرانسه پیشرو این زمینه بودند. این سه گروه در حال بررسی تغییر فرکانس نور پراکنده شده در شرایط مختلف فیزیکی بودند که دو گروه هندی و روسی مطالبی را مشاهده کردند که برنامه یا هدفی برای مشاهده آن نداشتند. این یافتهها توسط این دو گروه مبنای نظریه مورد نظر ما میباشد. آقایان لندربرگ و مندل اشتام پراکندگی نور را در کوارتز و چند بلور دیگر مورد بررسی قرار دادند تا نورهای بازتابیده که دچار تغییر فرکانس شدهاند را بیابند. در همان زمان رامان و کریشنان در کلکته هند هزاران کیلومتر دورتر از دانشمندان روسی در حال بررسی تغییرات نور در اثر کامپتون بودند. آنها با چاپ سه مقاله در سال ۱۹۲۸ میلادی در این زمینه این اثر را به نام خود ثبت نموده و موفق به دریافت جایزه نوبل شدند این در حالی بود که گزارش رامان و کریشنان اندکی زودتر از گزارش دانشمندان روسی بود[۳]. امروزه مطالعات بر روی پراکندگی نور در زمینه تجربی و تئوری به هزاران شاخه منتهی میشود و چند هزار دانشمند و محقق به طور جدی بر روی این مسئله در حال تحقیق و کاوش هستند[۵و۴].
۱-۳ کاربردهای مهم پراکندگی رامان در فناوری نانو
۱- شناسائی و جداسازی برخی از ترکیبات آلی و معدنی [۷]
۲- تعیین ساختار شیمیائی ترکیبات [۷]
۳- تعیین شرایط مرزی برای میدان الکتریکی در نزدیکی سطح [۸]
۴- از طیفسنج رامان برای آنالیز ذرات نانو مقیاس برخی از ملکولهای آلی و نانو بلورهای DNA و نانو تیوپهای کربنی میتوان استفاده نمود[۱۱-۹].
۵- برای تعیین قطر کربن و کایرالیته کربن (کربن کایرال، کربنی است که چهار گروه اتم متصل به آن متفاوت باشد) و تعیین قطر نانو ذرات معدنی میتوان از طیفسنج رامان استفاده نمود[۱۲و۱۱].
۱-۴ نانوفناوری چیست؟
نانوفناوری، توانایی انجام کار در سطح اتمی و مولکولی برای ایجاد ساختارهای بزرگ و جدید است. رفتار مواد در ابعاد نانو در مقایسه با رفتار ساختارهای حجیم بسیار تفاوت دارد. نانوفناوری به مواد و سیستمهایی مربوط می شود که ساختار و اجزای آنها به دلیل ابعاد نانومتری، خواص فیزیکی و شیمیایی ویژهای را نشان میدهد. هدف از توسعه نانوفناوری، کنترل ساختارها و دستگاهها در سطح اتمی، مولکولی و فرامولکولی یادگیری چگونگی ساخت و تولید و کاربرد این دستگاههاست. رفتارهای جدید در مقیاس نانو را نمی توان از کاهش فوقالعادهی ابعاد دانست. بلکه پدیده های ذاتی و جدید حاکم در مقیاس نانو، همچون محدودیت اندازه و اعتبار بیچون و چرای روابط مکانیک کوانتمی را باید از دلایل اصلی شمرد. زمانی که بتوانیم اندازه را کنترل کنیم، ارتقاء ویژگیهای ساده و عملکرد دستگاهها به سطحی فراتر از آنچه که امروزه میدانیم و یا حتی امکان پذیر فرض میکنیم، میسّر خواهد شد.
همه مواد و سیستمها، زیربنای ساختاری در مقیاس نانو ترتیب می دهند. در اینجا مثالهایی را ذکر میکنیم. یک مولکول آب دارای قطری در حد ۱ نانومتر است. کوچکترین ترانزیستورها به اندازه ۲۰ نانومتر میباشند.
نانوفناوری، اتحاد ساختارهای نانویی در جهت ایجاد ساختارهای بزرگتر را که میتوانند در صنعت، پزشکی و حفاظت محیطزیست استفاده شوند، شامل می شود. هنوز چند دهه به توانایی تولید فراوردههای تجاری مانده است ولی مدلهای نظری رایانهای و محاسباتی نشان میدهد که دستیابی به سیستمهای تولید مولکولی امکان پذیر است چرا که این مدلها قوانین فیزیک کنونی را نقض نمیکند. امروزه، دانشمندان وسایل و تکنیکهای زیادی را که برای تبدیل نانوفناوری از مدلهای رایانهای به واقعیت لازم است، اختراع و تدبیر می کنند.
۱-۵ پیشگامان نانوفناوری
در سال ۱۹۵۹، ریچارد فاینمن[۱۷] در سخنرانی معروف خود اظهار داشت: «اصول فیزیک، تا آنجاییکه من توانایی فهمش را دارم، امکان ساختن اتم به اتم مواد را نفی نمیکند.» او همچنین عنوان کرد: «اگر دانشمندان فرا گرفتهاند که چگونه ترانزیستورها و دیگر سازهها را با مقیاس کوچک بسازند، پس خواهیم توانست آنها را کوچکتر و کوچکتر کنیم.» در واقع آنها به مرزهای حقیقی خود در لبههای نامعلوم کوانتوم نزدیک خواهند شد و فقط هنگامی این کوچک شدن متوقف می شود که خود اتمها تا حد زیادی ناپایدار و غیرقابل فهم شوند. فاینمن طراحی دقیق مولکولها را امکان پذیر دانست. او پیش بینی کرد یک اتم در مقابل اتمی دیگر می تواند به گونه ای قرار گیرد که کوچکترین محصول مصنوعی را ایجاد کند. فاینمن در ذهن خود یک «دکتر مولکولی» تصور کرد که صدها بار از یک سلول منحصر به فرد کوچکتر است و می تواند به بدن انسان تزریق شود و درون بدن به اعمال ترمیمی و یا به طور کلی نگهداری بدن بپردازد.
ماروین مینسکی[۱۸] یابندهی هوشهای مصنوعی، در دهه ۱۹۷۰-۱۹۶۰ جهان را در تفکراتی که مربوط به آینده میشد، رهبری کرد. اریک درکسلر[۱۹] دانشجوی مینسکی در اوایل دهه ۸۰، درجه استادی خود در رشته علوم دریافت کرده و با تشکیل یک انجمن دانشجویی، فعالیتهایی را تحت عنوان نانوفناوری انجام داد. درکسلر نخستین مقاله خود را در مورد نانوفناوری مولکولی در سال ۱۹۸۱ ارائه داد. وی همچنین در سال ۱۹۸۶ کتابی[۲۰] را در زمینه نانوفناوری منتشر کرد. درکسلر تنها کسی است که برای نخستین بار درجه دکتری خود را در نانوفناوری در سال ۱۹۹۱ از دانشگاه دریافت داشت. او یک پیشرو در فعالیتهای انجام شده در نانوفناوری است و هماکنون رئیس انستیتو فورسایت[۲۱] و ریسرچفلو[۲۲] است.
۱-۶ خواص نانومواد
با گذر از مقیاس میکرو به نانو، با تغییر برخی خواص فیزیکی و شیمیایی روبهرو میشویم که دو مورد مهم از آنها عبارتند از: افزایش نسبت مساحت سطحی به حجم و ورود اندازه ذره به قلمرو اثرات کوانتمی[۱۳]. افزایش نسبت سطح به حجم که بتدریج با کاهش اندازه ذره رخ میدهد، باعث غلبه یافتن رفتار اتمهای واقع در سطح ذره به رفتار اتمهای درونی می شود. این پدیده بر خصوصیات ذره در حالت انزوا و بر تعاملات آن با دیگر مواد اثر می گذارد. افزایش سطح، واکنشپذیری نانومواد را به شدت افزایش میدهد زیرا تعداد مولکولها یا اتمهای موجود در سطح در مقایسه با تعداد اتمها یا مولکولهای موجود در توده نمونه بسیار زیاد است، به گونه ای که این ذرات به شدت تمایل به تجمع[۲۳] یا کلوخهای شدن دارند. به عنوان مثال، در مورد نانوذرات فلزی، به محض قرارگیری در هوا، به سرعت اکسید میشوند. در بعضی مواقع برای حفظ خواص مطلوب نانومواد، جهت پیشگری از واکنش بیشتر، یک پایدار کننده را بایستی به آنها اضافه کرد که آنها را قادر میسازد تا در برابر سایش، فرسودگی و خوردگی مقاوم باشند.
البته این خاصیت مزایایی هم دربردارد، ازجمله عاملی کلیدی در کارکرد کاتالیزورها و ساختارهایی همچون الکترودها میباشد. به عنوان مثال با بهره گرفتن از این خاصیت میتوان کارایی کاتالیزورهای شیمیایی را به نحو مؤثری بهبود بخشید و یا در تولید نانوکامپوزیتها با بهره گرفتن از این مواد، پیوندهای شیمیایی مستحکمتری بین ماده زمینه و ذرات برقرار شده و استحکام آن بهشدت افزایش مییابد.
۱-۷ روشهای تولید نانوذرات
با توجه به گستردگی نانوذرات و نیز گستردگی موارد کاربرد آنها، از روشهای مختلفی برای تولید این ذرات استفاده می شود که انتخاب روش بستگی به نوع ماده و کاربرد آن دارد. در تولید نانوذرات از دو روش اصلی و اساس میتوان استفاده کرد:
۱-روشهای فیزیکی
۲-روشهای شیمیایی
هرکدام از این روشها به خودی خود دارای راهکارهای جزئیتر میباشند و همچنین روشهایی بین این دو مطرح میباشد که به روشهای مکانیکی – شیمیایی موسوماند. در روش فیزیکی که اصطلاحاً آن را روش « از بالا به پایین » مینامند، قطعات بزرگ مواد با بهره گرفتن از ابزار و ادوات فیزیکی به ذرات بسیار ریز در مقیاس نانومتر تبدیل میشوند. در این روش عمدتاً ابزارهای بسیار دقیق و در عین حال گران قیمت فیزیکی مورد نیاز میباشد که به راحتی هم در دسترس قرار نمیگیرد.
در روش شیمیایی که مبتنی بر هستهزایی و رشد میباشد و اصطلاحاً آن را روش « از پایین به بالا» مینامند، با بهره گرفتن از واکنشهای شیمیایی، تولید ذرات امکان پذیر میگردد که در مقایسه با روش فیزیکی بسیار ارزانتر و در دسترستر است. مزیت این روشها ارزان بودن، در دسترس بودن و ساده بودن آزمایشها برای تولید نانوذرات میباشد. بخش عظیمی از تحقیقات نانوذرات در دنیا با بهره گرفتن از همین روشها انجام میپذیرد.
۱-۸ مقدمهای بر نیمرساناها
رسانایی الکتریکی به مفهوم اندازه گیری قابلیت هدایت جریان الکتریکی در یک ماده میباشد. به موادی که قابلیت انتقال جریان الکتریسیته را دارند رسانا و موادی که این قابلیت را ندارند نارسانا گفته می شود. مواد نیمرسانا موادی هستند که مقاومت ویژه آنها در دمای اتاق بین مواد رسانا و نارسانا است. ساختار نواری یک جسم نیمرسانا در شکل ۱-۱ نشان داده شده است. در واقع یک عایق با گاف انرژی کوچک بین نوار ظرفیت و نوار رسانش، یک نیمرسانا خوانده می شود[۱۴]. خواص الکتریکی مواد نیمرسانا با تغییر اندازه، برانگیختگی نوری و میزان ناخالصی به نحو محسوسی دستخوش تغییر می شود. این ویژگی نیمرساناها این دسته از مواد را به عنوان گزینهای مطلوب برای مطالعه و تحقیق در زمینه قطعات الکترونیکی و اپتوالکترونیکی[۲۴] مطرح کرده است.
شکل ۱-۱ نمایش ساختار نواری برای الف) رسانا، ب) نیمرسانا، ج)عایق.
در دماهای پایین، نوار ظرفیت نیمهرسانا کاملأ پر از الکترون و نوار رسانش کاملاً خالی است. نه نوار ظرفیت در رسانندگی نقش دارد (چون نوار کاملاً پر است و هیچ الکترونی امکان گذار درون نوار را ندارد) و نه نوار رسانش (چون کاملاً خالی از الکترون است). بنابراین در دماهای پایین، نیمرسانا مشابه نارسانا رفتار می کند. با افزایش دما، تعدادی از الکترونهای نوار ظرفیت به نوار رسانش انتقال مییابد. بنابراین تعدادی تراز خالی در نوار ظرفیت ایجاد می شود و امکان گذار برای الکترونهای نوار ظرفیت (در همان نوار) فراهم می شود. با گذار الکترون از نوار ظرفیت به نوار رسانش تعدادی جای خالی الکترون در نوار ظرفیت ایجاد می شود، جای خالی الکترون را حفره میگوییم. بدین ترتیب هم الکترونهایی که در نوار رسانش قرار میگیرند موجب رسانایی الکتریکی میشوند و هم حفرهها و الکترونهای نوار ظرفیت، اکنون نیمرسانا مانند یک رسانا عمل می کند.
نیمرسانایی را که ناخالصی نداشته باشد نیمرسانای ذاتی میگوییم. در نیمرسانای ذاتی، تعداد الکترونهای موجود در نوار رسانش با تعداد حفرههای موجود در نوار ظرفیت برابرند. با اضافه کردن مقادیر کمی ناخالصی به ماده نیمرسانا، میتوان تعداد حاملهای بار الکتریکی را افزایش داد. منظور از ناخالصی، اتمهای غیر همجنس با اتمهای نیمرساناست. نیمرسانایی را که به آن اتمهای ناخالصی اضافه شده است، نیم رسانای غیرذاتی مینامند. امروزه پیشرفت تکنولوژی به دانشمندان این امکان را داده است که بتوانند با اعمال محدودیتهای کوانتمی بر نیمرساناها، نانوساختارهای کوانتمی بسازند. کاهش ابعاد در لایه های نیمرسانا، منجر به تغییرات بسیاری در خواص ذرات محدود شده در ساختار کوانتمی خواهد شد.
۱-۹ طبقه بندی نانوساختارها
یک نانوساختار، جامدی است که حداقل دارای یک بعد نانومتری باشد. به منظور طبقه بندی نانوساختارها، میتوان از ابعاد هندسی آنها بهره گرفت. به طور کلی نانوساختارها به سه دسته طبقه بندی میشوند:
۱-نانوساختار صفر بعدی
۲- نانوساختار یک بعدی
۳- نانوساختار دو بعدی
نانومواد دو بعدی، ساختارهایی هستند که الکترون محبوس در آنها دارای ۲ درجه آزادی هستند و فقط یک بعد از این مواد اندازهاش در حد نانومتر میباشد، این نمونه از ساختارها را چاههای کوانتمی مینامند. چاه کوانتمی یک لایه نیمرسانای بسیار نازک با گاف انرژی مشخص بوده که بین دو نیمرسانای دیگر با گاف انرژی بزرگتر قرار دارد به طوریکه در آن حرکت حاملهای بار در یک راستا محدود و در دو راستای دیگر، هیچ محدودیتی بر حرکت حاملها وارد نمی شود[۱۵].
شکل ۱-۲ ساختار یک چاه کوانتمی نیمرسانا
نانومواد یک بعدی دارای یک درجه آزادی برای ذرات درونشان میباشند، در دو بعد محدود به چند نانومتر هستند و رشد آنها در بعد سوم می تواند از مرتبه میکرومتر باشد. سیمهای کوانتمی نانوساختارهای یک بعدی هستند که در این ساختارها حرکت حاملها در دو راستا محدود شده و تنها در راستای محور سیم بهطور آزادانه صورت میگیرد. تاکنون سیمهای کوانتمی با سطح مقطعهای مختلف ساخته شده و با موفقیت در لیزرهای سیم کوانتمی به کار رفتهاند[۱۶].
شکل ۱-۳: ساختار یک سیم کوانتمی نیمرسانا
به طور کلی اصول و روش های معینی برای افزایش میزان یادگیری دانش پژوهان پیشنهاد شده که استفاده ی آنها را در تدریس واجب می نماید. این اصول، اساس قواعد و روش های آموزشی را تشکیل می دهند که عبارتند از :
الف) انگیزه های یادگیری: یادگیری زمانی اثر بخش است که دانش پژوه بر انگیخته شود، بدین معنی که در او انگیزه آموختن به وجود آید. دانشجو وقتی از نظر ذهنی و جسمی آماده یادگیری است که هدف و دلیل مطلبی راکه می بایست بیاموزد، بداند؛ از این رو قبل از شروع آموزش ، ضرورت دارد که دانش پژوهان را با هدف های کلی آموزش آشنا کرده و دلایل تشکیل دوره آموزشی را برایشان تشریح کرد تا انگیزه یادگیری در آنها تقویت گردد .
ب) هدفهای یادگیری همانطوری که اشاره شد، برای ایجاد انگیزه در دانش پژوهان می بایست هدف های هر آموزش قبل از شروع برای ایشان تشریح گردد تا با آگاهی کامل از این هدف ها بدانند که در مدت آموزش چه خواهند آموخت، لذا تشریح هدف های آموزش برای دانش پژوهان در اثر بخشی آموزش و ایجاد یادگیری بسیار موثر خواهد بود.
ج) تمرین یادگیری: یکی از مناسب ترین شیوه هایی که میزان یادگیری دانش پژوهان را افزایش می دهد آموزش توأم باکار عملی است. بدین معنی که برای آموزش های نظری ، باید فرصت هایی برای عمل به آنچه که آموخته اند در اختیارشان قرار گیرد؛ اما اگر این کار عملی نیست دست کم باید کاری کرد تا آنچه را که آموخته اند با زبان خود تشریح کنند. چنین شیوه ای میزان یادگیری را افزایش داده و انگیزه آموختن را تقویت می کند .
د) ادراک در یادگیری: فرایند یادگیری زمانی اثر بخش خواهد بود که یادگیرنده شناخت درستی از آموزش داشته و اشتیاق لازم برای آموختن در وی برانگیخته گردد در این مورد سعی بر این است که ادارک لازم رابرای آموختن در یادگیرنده به وجود آورد تا بتواند رفتار خود را در مسیری که رسیدن به هدف های آموزش را آسان می کند قرار دهد .
ه) زمینه قبلی در یادگیری: میزان دریافت دانشجو از مطالب آموزشی با آموخته های پیشین وی ارتباط تنگاتنگ دارد، هرچه زمینه قبلی آموزش ، دانش و معلومات او غنی تر و گسترده تر باشد، میزان یادگیری و درک وی از علوم جدید نیز بیشتر خواهد بود .
ی) واقع گرایی در یادگیری: شایان ذکر است که هر چه موقعیتهای یادگیری مبتنی بر واقعیتها باشند به همان اندازه فرایند یادگیری افزایش یافته و اثر بخشی آموزش بیشتر می گردد.(حاج مقصود،۱۳۸۶ :۲۰و۲۱)
۲-۳-۳- کارآیی
۲-۳-۳-۱- مفهوم کارآیی:
کارآیی انجام دادن کار به شیوه منظم و با کمترین اتلاف منابع و زمان است.( علاقه بند، ۱۳۶۹: ۱۱)
رابطۀ مثبت و سازنده بین برونداد و دروندادهای یک نظام را کارآیی آن گویند. ( رخشان،۱۳۷۰: ۲۱۸ )
کارآیی نسبت بازده واقعی به دست آمده به بازدهی استاندارد و تعیین شده (مورد انتظار) کارآیی یا بازدهی است، یا در واقع نسبت مقدار کاری که انجام میشود به مقدار کاری که باید انجام شود.
رابینز[۱۶] میگوید: کارآیی یعنی درست انجام دادن وظیفه و به رابطۀ بین ورودی و خروجی اشاره دارد. برای نمونه، اگر شما از نهاده معینی بازده بیشتری به دست آورید، کارآیی را افزایش دادهاید، ولی اثربخشی یعنی انجام درست وظیفه. اثربخشی در یک سازمان یعنی دستیابی به هدف.
کارآیی یعنی توانایی فرد در انجام کار به طور صحیح، در مدت زمان مطلوب و در محل مناسب. یا نسبت بازده واقعی کمیت حاصل به بازدهی استاندارد از پیش تعیین شده کارآیی یا راندمان قدرت بازدهی است. (ساداتی و موحد منش، ۱۳۷۷ :۲۱۱)
کارآیی، نسبت کار انجام شده به منابع مصرف شده و به معنای انجام امری به بهترین طریقه به وسیله فرد حایز شرایط در بهترین محل و مناسبترین وقت.
از سوی سازمان بینالمللی کار ( I.L.O ) کارآیی به عنوان نسبت بین ستاندهها و دادهها تعریف شده است. ( ابطحی، ۱۸۰:۱۳۷۹ )
در تعریف دیگری بلیک و لورنس، تعیین و سنجش میزان برون داد که در مقایسه با درون داد مصرف شده بدست بیاید را کارآیی نامیدهاند. تعدادی از صاحب نظران اعتقاد دارند که کارآیی هر سازمان به نحوه آموزش کارکنان آن سازمان بستگی دارد و تقریباً میتوان گفت که افراد جدیدالاستخدام و افراد شاغل در سازمان به آموزش برحسب نیازشان، احتیاج دارند. ( رستگار، ۱۳۸۶: ۹۷ )
کارآیی در واقع عبارت است از نسبت داده ها به ستادهها در یک سیستم سازمانی. بنابراین نیل به اهداف سازمانی و یا کاری منابع انسانی (بدون در نظر گرفتن هزینه های آن) که اثربخشی نامیده می شود، عقلانی و منطقی به نظر نمیرسد زیرا باید به هزینه های آن که سرانجام در قیمتهای تمام شده کالا یا خدمات موثر است توجه کامل مبذول گردد.(ابطحی، ۱۳۶۸: ۱۶۷)
۲-۳-۳-۲- رابطه آموزش با کارآیی:
آموزش امروزه بهعنوان یکی از وظایف مهم سازمانها ومدیران محسوب میشود. سازمانهای بزرگ امروزه باتلاش برایافزایش کارایی هرچه بیشتر اقدام به تاسیس نهادهای دانشگاهیمیکنند. با آغاز انقلاب صنعتی که با استفاده از ماشین به جاینیروی انسانی، حجم تولید سازمانهای مختلف به میزان بیسابقهایافزایش یافت، اهمیت تخصص و لزوم رعایت اصل تقسیم کار بیش ازپیش موردتوجه قرار گرفت.
همانطور که میدانیم در اداره امور یک سازمان، وظیفه دستگاه مدیریت است که آموزش لازم را به کارکنان سازمانی بدهد و درآنها انگیزههای لازم به خاطر یادگیری شیوه انجام کار ایجاد کندو همچنین عملیات اجرایی انجام کار را به کارکنان خود تفهیم کند.(نورالله پور،۱۳۹۲: ۵۷)
در تعریف دیگری ارتباط بین آموزش و کارایی تحت عنوانبهرهوری مطرح میگردد. توان کاری کارکنان یکی از عوامل موثر دربهرهوری کارکنان است. توان به معنای آمادگی کاری، دانش ومهارت انجام کار است. دورههای ضمن خدمت مدیران و کارکنان ازسریعترین و مفیدترین اقدامات آموزشی است که عهدهدار ارتقایسطح علمی کاربردی و کیفی آنان است.سازمانهای آموزشی با جامعه و نهادهای آن در تعامل هستند وبرای عقب نماندن از تغییر و تحولات علمی و تکنولوژیک، دانش واطلاعات مدیران و دیگر اعضای آنها باید به روز باشد.(جعفری قوشچی،۱۳۸۱)
۲-۳-۳-۳- ارزیابی کارآیی اثربخشی ونتیجه آموزش:
این نوع ارزیابی ازطریق معیار امتحان، ارزیابی مدرس، بررسی عملکرد درفواصل زمانی مختلف، معیارکیفیت خدمات، معیار کاهش هزینه های سازمان، افزایش میزان پیشنهادهای، معیارکاهش تخلفات اداری و معیار کاهش دوباره کاری ها انجام می شود. (صانعی، ۱۳۹۱: ۵۶)
۱-ارزیابی کارایی درونی: منظور ازکارایی درونی این است که با توجه به امکانات، منابع و مدت زمانی که برای تحصیل دانش آموزان در هر پایه تحصیلی در نظرگرفته شده، نحوه عبوردانش آموزان به چه صورتی است؛ یعنی در هر سال و درهر پایه تحصیلی چه درصدی ازشاگردان هر پایه مردود می شوند یا مدرسه راترک می کنند و این تکرار پایه و ترک تحصیل از لحاظ اقتصادی چه تأثیری بر بازده نظام آموزشی دارد(محسن پور، ۱۳۹۰: ۷۰).
۲- ارزیابی کارایی بیرونی: براساس برنامه های آموزشی، اهدافی از پیش مشخص می شود. انتظار می رود که پس از به اجرا درآمدن برنامه ها شاگردان، دانش ها، مهارت ها، گرایش ها و عادت معینی را کسب کنند و سرانجام آثار اکتسابات وآموخته ها در رفتار آنان تجلی کند. بنابراین می توان نتیجه گرفت تغییراتی که به دنبال اجرای برنامه ها و فعالیت های آموزشی در ابعاد مختلف رفتار دانش آموزان ایجاد می شود، مصرف کارایی بیرونی برنامه های آموزشی است. بر این اساس هر اندازه تغییرات به وجود آمده دررفتار وکنش شاگردان در پایان فعالیت های آموزشی همسویی با اهداف از پیش تعیین شده داشته باشد، می توان گفت که برنامه ها ازکارایی بیرونی بیشتری برخوردار است؛ مثلاً اگر فارغ التحصیلان در پایان دوره های تحصیلی، با بهره گیری ازدانش ها و مهارت های کسب کرده، به خوبی از عهده انجام مسئولیت های شغلی که به آنان محول می شود، برآیند، می توان حکم کرد که برنامه های آموزشی از جنبه مهارت آموزی دارای کارایی بالایی بوده است. همچنین اگر فارغ التحصیلان در طول تحصیل نسبت به باورهای مذهبی و ارزش های اجتماعی و فرهنگی ای که کسب کرده اند، پایبندی خود را درعمل نشان دهند، می توان چنین جنبه هایی از کارایی بیرونی برنامه ها را موفق خوانده در مجموع با عنایت به اهدافی که برای برنامه های آموزشی در نظر گرفته می شود، می توان کارایی بیرونی برنامه های آموزشی را از جهات تحصیلی، شغلی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و غیره ارزیابی کرد.(همان، ۷۵)
۲-۳-۴- مشارکت [۱۷]
با توجه به اینکه طرح همیاران پلیس، طرح مشارکتی پلیس راهنمایی و رانندگی، وزارت آموزش و پرورش، سازمان صدا و سیما و سایر سازمانهای ذیربط می باشد، در ادامه بحث به تعریف اجمالی مشارکت، مشارکت ازدیدگاه اسلام، درجه مشارکت و…. می پردازیم.
۲-۳-۴-۱- مفهوم مشارکت:
مشارکت از نظر لغوی به معنی شرکت، شرکت کردن، انبازی کردن، تعیین سود یا زیان دو یا چند تن که با سرمایههای معین در زمانهای مشخص به بازرگانی پرداختهاند،عنوان شده است.(معین ۱۳۶۴: ۴۱۲۷)
مشارکت اجتماعی یاد گرفتنی است و انسان آن را در مسیر جامعه پذیری یا اجتماعی شدن یاد میگیرد. جامعه شناسان مشارکت را کنش یا رفتار معنادار و ارادی میدانند و معتقدند که چون مشارکت یک رفتار است، پس آموختنی نیز هست. پذیرش نقش و تقسیم کار در زندگی اجتماعی نوعی مشارکت آگاهانه است. هر کس تلاش میکند تا عهدهدار نقش و وظیفهای شود که ضمن احساس مفید بودن، هم به اعضای جامعه خدمت کند و هم خود از نتایج تلاش دیگران استفاده نماید.(حسینی،۱۳۸۰: ۴۳)
از دیدگاه علم مدیریت برای مشارکت تعریف های بسیاری شده است که قدیمی ترین تعریف مشارکت عبارت است از ‹‹پیوندی دوسویه، سازنده و سودمند میان دو تن یا بیشتر››.(گنجه ای،۱۳۸۷: ۲۱)
در تعریفی دیگر مشارکت به معنای فراهم آوردن زمینه نقد و بررسی مشترک برای یافتن هدفهای مشترک است. در تعریفی تازه از سوی سازمان ملل متحد مشارکت بدین گونه تعریف شده است: ‹‹دخالت دادن›› و درگیر کردن مردم در فرآیندهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که بر سرنوشت آنان اثر می گذارد.در سه تعریف فوق، مشارکت به صورت یک فرایند ضروری برای شکوفایی و پرورش فرد و جامعه بیان شده است که در آن بر نقش کلیدی مردم در زمینه های زندگی پافشاری می شود.
از دیدگاه ‹‹ کیت دیویس›› مشارکت یک درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیت های گروهی است که آنان را بر می انگیزد تا برای دستیابی به هدف های گروهی به موقعیت دست یافته و در مسئولیت کار شریک شوند. چنانکه ملاحظه می شود در تعریف به عمل آمده از مشارکت سه اندیشه مهم نهفته است؛ درگیر شدن، یازی دادن و مسئولیت.(همان،۲۱)
به اعتقاد کلاک و همکاران ‹‹ مشارکت فرآیندی است که از طریق آن به کارکنان اجازه داده میشود که درباره کارشان تاثیر و نفوذ داشته باشند. به عبارت دیگر مشارکت حالت و وضعیتی است که تحت آن، افراد با اختیارات بیشتر، کار و وظیفه خود را بهتر انجام می دهند.››(۲۱)
در زبان عربی مشارکت بر وزن مفاعله به معنای شرکت دو جانبه و متقابل افراد انسانی برای انجام کاری است. مشارکت را کمک فعال و واقعی برای پیشبرد علم نیز دانستهاند. ریشه لاتینی مشارکت[۱۸] از لغت به معنای شرکت یا دخالت کردن و سهیم شدن است. مشارکت در معنی سنتی عبارت از پیوند دوسویه سازنده و سودمند میان دو تن است. تعامل و مشارکت اجتماعی پلیسی اصطلاحی است که به مشارکت پلیس با ساکنان محله، مدارس، اماکن مذهبی، کسبه، سازمانهای اجتماعی و ماموران ادارات دولتی برای حل مسائل مهم و سرنوشت ساز اطلاق میگردد.(رفیعی،۱۳۹۰: ۳۷)
مشارکت یعنی درک هر فرد از میزان نفوذی که بر تصمیم گیری دارد، در مقایسه با نفوذ واقعی که وی می تواند در تصمیم گیری ها داشته باشد. لذا مشارکت شامل هر فرآیندی می شود که از طریق آن کارکنان می توانند سهمی در اتخاذ تصمیم های مدیریتی در سازمان داشته باشند.
مدیریت مشارکتی (در سازمان) بدین معنی است که مدیران، ساختار سازمانی و سلسله مراتب اختیارات را کنار می گذارند (نادیده می انگارند) و به زیر دستان اجازه می دهند در تصمیم گیری نقش فعال و بزرگتری بر عهده بگیرند. (گنجه ای،۱۳۸۷: ۲۲)
فرج ا…رهنورد در کتاب خود تحت عنوان ‹‹مدیریت مشارکتی (تئوری و عمل)›› مدیریت مشارکتی را این گونه تعریف می کند: فرایند درگیری کارکنان در تصمیم های استراتژیک و تاکتیکی سازمان، که به صورت رسمی، غیررسمی، مستقیم، غیر مستقیم، با درجه، سطح و حدود مشخصی اتفاق می افتد. (رهنورد،۱۳۸۷: ۶)
رانندگی درست و صحیح و احترام به مقررات و قوانین ضوابط راهنمایی و رانندگی نوعی مشارکت یا تعامل اجتماعی است.(رفیعی،۱۳۹۰: ۳۸)
۲-۳-۴-۲- مبانی قانونی مشارکت
در این بخش سخن بر سر این مطلب است که مشارکت از لحاظ حقوقی در چه جایگاهی قرار دارد و آیا مشارکت کارکنان در امور مدیریت به عنوان یک حق برای کارکنان تلقی می شود یا خیر و در کشورهایی که هنوز نظام مدیریت مشارکتی به مرحله اجرا در نیامده است و یا هنوز در مراحل اولیه قرار دارد حقی از کارکنان و مردم ضایع می شود یا خیر؟
بررسی در این زمینه مستلزم آن است که در مورد مبانی مشارکت به نصوص، متون و مقررات مرتبط با مشارکت و به ویژه مشاوره و مشورت گیری و مشورت دهی، اشاره شود. در این خصوص به نصوص موجود اشاره می کنیم.
ماده اول قانون شوراهای اسلامی در ارتباط با اصل ۱۰۰ قانون اساسی چنین مقدر می دارد:
به منظور پیشبرد سریع برنامه های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی، پرورشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم و نظارت بر امور روستا، بخش، شهر و شهرک، شورایی به نام شورای اسلامی براساس مقررات این قانون تشکیل می شود و قانون تشکیل شوراهای اسلامی کار در ارتباط با اصل ۱۰۴، در ماده یک چنین مقرر می دارد: به منظور تامین قسط اسلامی و همکاری در تهیه برنامه ها و ایجاد هماهنگی در پیشرفت امور در واحدهای تولیدی-صنعتی، کشاورزی و خدمات شوراهایی مرکب از نمایندگان کارگران و کارکنان به انتخاب مجمع عمومی و نماینده مدیریت به نام شورای اسلامی کار تشکیل می گردد و ماده ۱۵ این قانون مقرر می دارد: