-
- خود گردانی[۶۰]، کفایت و هویت
-
- آزادی در بیان نیازها و هیجان های سالم
-
- خود انگیختگی[۶۱] و تفریح
- محدودیت های[۶۲] واقع بینانه و خویشتنداری
گاهی اوقات تعامل بین خلق و خوی فطری کودک و محیط اولیه به جای ارضاء این نیازها منجر به ناکامی آن ها می شود(یانگ و همکاران، ترجمه حمیدپور و اندرز،۱۳۸۶).
۲-۵ طرحواره ها و عاطفه
یانگ و لیندمن[۶۳](۱۹۹۲) بیان کردهاند که طرحواره های ناسازگار اولیه قادر به ایجاد سطوح بالای اختلال عاطفی هستند. طبق گفته آن سطح بالاتر عاطفه در حال کار با طرحواره ها برانگیخته می شود چون نیازهای بنیادین انسان درگیر میشوند. طرحواره ها، به وضوح از طریق رویدادهای محیطی در طی زندگی فرد ساخته میشوند و به صورت خاصی به خصوص در مواجهه با رویدادهای عاطفی آشکار میشوند(یانگ و لیندمن،۱۹۹۲).
۲-۵-۱ واکنش طرحواره ها
واکنش طرحواره ای، واکنش احساسی یا عاطفی است که در زمینه ی روابط بین فردی عمل میکند و قابلیت انتقال از موقعیتی و از شخصی به موقعیت و شخصی دیگر را دارد. مجموع واکنش های طرحواره ای یک فرد، منش او را تشکیل میدهد. واکنش های طرحواره ای نیز مانند طرحواره های مربوط به شناخت دنیای مادی از تجربیات قبلی فرد اثر می پذیرد. از این دیدگاه، واکنش هایی که کودک در برابر والدین خود سازمان داده است میتواند به عنوان آغازی بر شکل گیری واکنش های طرحواره ای او در برخورد با دیگر انسان ها و در موقعیتهای مادی ساخته میشوند(یانگ و لیندمن؛۱۹۹۲).
۲-۶ مدل متمرکز بر طرحواره
چهارچوب نظری مدل یانگ: این مدل به عنوان نظریه ای جهت هدایت مداخله های درمانی در بیمارانی که در آن ها اختلال های شخصیتی و سایر اختلال های مزمن مشاهده می شود طراحی شده است.
-
- طرحواره های ناسازگار اولیه: طبق نظر یانگ(۱۹۹۴) طرحواره های ناسازگار اولیه خصوصیات زیر را دارند: الگو ها یا درون مایه های عمیق و هستند، از خاطرات، هیجان ها، شناخت واره ها و احساسات بدنی تشکیل شده اند، در دوران کودکی یا نوجوانی تشکیل شده اند، در سیر زندگی تداوم دارند، درباره خود و رابطه با دیگران هستند، به شدت ناکارامدند. در کل طرحواره های ناسازگار اولیه، الگوی های هیجانی و شناختی خود آسیب رسانی هستند که در ابتدای رشد تحول در ذهن شکل گرفته اند و در سیر زندگی تکرار میشوند. چون طرحواره ها در ابتدای زندگی رشد مییابند، پس عادی و مسلم یعنی بی چون و چرا فرض میشوند و خودپنداره و دیدگاه های ما را نسبت به جهان و روابط مان را با مردم تعریف میکنند. طرحواره بازنمایی معتبر از تجارت آسیب زای دوران کودکی به شمار میآیند. مشکل این است که در گذر زمان الگوهای عمیقا ریشه دار از تفکر تحریف شده و رفتار ناکارامد می شود. حتی وقتی شواهدی ارائه می شود که طرحواره را باطل اعلام میکند باز هم بسیاری از افراد برای ثبات اعتبار طرحواره شان اطلاعات را تحریف میکنند. طبق تعریف طرحواره همان طور که اشاره شد، طرحواره ها به طور معنی دار ناکارامد هستند یعنی با توانایی فرد جهت ارضای نیازهای اساسی به منظور ثبات و ارتباط خودمختاری مطلوبیت و بیان خود و ظرفیت پذیرش محدودیت های منطقی تداخل دارند(یانگ و همکاران، ترجمه حمیدپور و اندرز،۱۳۸۶).
۲-۷ حیطه ها و خواستگاه های رشد طرحواره ی یانگ
در مدل یانگ، ۱۸ طرحواره بر طبق ۵ نیاز هیجانی ارضا نشده تقسیم میشوند که در حیطه های طرحواره نامیده میشوند که عبارتند از:
۲-۷-۱ بریدگی و طرد:
بیماران دارای طرحواره های این حیطه نمی توانند دلبستگی های ایمن و رضایت بخشی با دیگران داشته باشند. چنین افرادی معتقدند که نیاز آن ها به ثبات، امنیت، محبت ، عشق و تعلق خاطر برآورده نخواهد شد. طرحواره های این حیطه عبارتند از: ترک شدن/ بی ثباتی، بی اعتقادی/ بدرفتاری، محرومیت هیجانی، نقص/ شرم و انزوای اجتماعی/ بیگانگی. خانواده اصلی آن ها معمولا بی ثبات (ترک شدن/ بی ثباتی)، بدرفتار(بی اعتقادی/ بدرفتاری)، سرد و بی عاطفه( محرومیت هیجانی)،(نقص/ شرم) یا منزوی(انزوای اجتماعی/ بیگانگی) هستند. این بیماران اغلب بیشترین آسیب را می بینند. بیماری از آنان در دوران کودکی و نوجوانی تکان دهنده ای داشته اند و در بزرگسالی تمایل دارند به گونه ای نسنجیده و شتاب زده از یک رابطه ی خود آسیب رسان به رابطه ی دیگر پناه ببرند یا از برقراری روابط بین فردی، نزدیک اجتناب کنند. رابطه ی درمانی، اغلب محور اصلی درمان این گروه از بیماران قرار میگیرد.
۲-۷-۱-۱ طرحواره ی طرد شدن/ بی ثباتی[۶۴]:
بیمارانی که دارای این طرحواره ی ترک شدن/ بی ثباتی هستند اعتقاد دارند روابط شان با افراد مهم زندگی ثباتی ندارند واین افراد در کنار آن نمی مانند زیرا از لحاظ هیجانی بی ثبات و غیر قابل پیشبینی، اعتقاد ناپذیر و نامنظم اند. فردی که این طرحواره را دارد معتقد است و در هر لحظه امکان دارد افراد مهم زندگیشان بمیرند یا اینکه او را ترک کنند و به فرد دیگری علاقمند شوند و فقط چند صباحی به طور موقت در کنار آن ها حضور دارند.
۲-۷-۱-۲ طرحواره بی اعتمادی/ بد رفتاری[۶۵]:
بیمارانی که طرحواره ی بی اعتقادی/ بد رفتاری دارند چنین می پندارند که دیگران به انسان ضربه میزنند، بد رفتارند، انسان را سر افکنده میکنند، دروغ میگویند و دغل کار و سودجو هستند. چنین انتظاری باعث می شود فرد وقایع پیرامون را به گونه ای خاص ادراک کند. آسیب وارده به فرد عمدی بوده و یا اینکه در نتیجه ی بی مبالاتی و غفلت مفرط پدید آمده است ممکن است فرد احساس کند همیشه یک نفر موجودی او را می دزد یا حتی او را میخورد.
۲-۷-۱-۳ طرحواره ی محرومیت هیجانی[۶۶]:
بیمارانی که طرحواره ی محرومیت هیجانی دارند انتظار دارند که تمایلات و نیازهای فرد به حمایت عاطفی و برقراری رابطه ی هیجانی با دیگران به طور کافی ارضا نشود. سه نوع محرومیت هیجانی عبارتنداز: الف) محرومیت از محبت [۶۷]: فقدان توجه، عطوفت یا همراهی . ب) محرومیت از همدلی[۶۸]: درک نشدن، به حرف دل فرد گوش ندادن، عدم خود افشایی یا در میان نگذاشتن احساسات با دیگران . ج) محرومیت از حمایت[۶۹]: نداشتن منبع قدرت، جهت دهی یا راهنمایی نشدن از سوی دیگران.
۲-۷-۱-۴ طرحواره نقص / شرم[۷۰] :
بیمارانی که طرحواره های نقص/ شرم دارند احساس میکنند در مهمترین جنبههای شخصیتان انسانی ناقص، نامطلوب، حقیر و بی ارزش میباشند و یا در نظر افراد عام زندگی خود فردی منفور و نامطلوب به حساب میآیند و اگر خود را در معرض نگاه دیگران قرار دهند بی شک طرد میشوند. همچنین این طرحواره، حساسیت بیش از حد نسبت به انتقاد، سرزنش، کم رویی، مقایسه های نا به جا، احساس نا امنی در حضور دیگران و حس شرمندگی در ارتباط با عیب و نقص های درونی را در بر میگیرد. این نقاط ضعیف ممکن است شخصی (تکانه های خشم، تمایلات جنسی غیر قابل پذیرش خودخواهی) یا عمومی ( ظاهر جسمی نامطلوب و غیر جذاب و مشکلات و نابرابر زندگی اجتماعی) باشند.
۲-۷-۱-۵ طرحواره های انزوای اجتماعی/ بیگانگی [۷۱]: