حاجعلی (۱۳۸۸) پژوهشی تحت عنوان “بررسی رابطه بین مدارس یادگیرنده و اثربخشی سازمانی در دبیرستانهای دولتی دخترانه شهر تهران” انجام داده است. جامعه آماری آن ۸۱۸۷ نفر بوده است که نمونه های آن بر مبنای نمونه گیری طبقهای نسبتی ۴۰۹ انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین سازمان یادگیرنده و اثربخشی سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. و از بین مؤلفههای سازمان یادگیرنده، نیروی انسانی بیشترین قابلیت را برای سنجش اثربخشی سازمانی دارا است.
رنجبر (۱۳۸۸) پژوهشی تحت عنوان “بررسی و تبیین مدیریت دانش و رابطه آن با اثربخشی سازمانی در اتاق بازرگانی ایران” انجام داده است. جامعه آماری آن ۶۰ نفر بوده است که نمونه های آن بر مبنای نمونهگیری تصادفی ۴۰ نفر انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بیشترین رابطه مدیریت دانش مربوط به انتقال دانش و کمترین رابطه مربوط به ثبت و ضبط دانش بوده است. در مجموع اینگونه به دست آمده بود که افزایش اثربخشی سازمانی در حد زیاد در رابطه با مدیریت دانش است.
پرداختچی، قهرمانی و نوری (۱۳۸۷) پژوهشی تحت عنوان” مطالعه دانشگاه ارومیه بر اساس ابعاد سازمان یادگیرنده از دیدگاه اعضای هیاًت علمی دانشگاه” انجام داده است. جامعه آماری آن تمامی اعضای هیاًت علمی دانشگاه ارومیه که ۳۱۳ نفر بوده است، میباشد که نمونه های آن ۱۷۰ نفر انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین وضعیت موجود و مطلوب دانشگاه ارومیه از نظر اعضای هیاًت علمی دانشگاه در ابعاد رهبری فرا دید، برنامه / ارزیابی، اطلاعات، نوآوری و ابتکار، اجرا تفاوت معنیداری وجود دارد و به طور کلی دانشگاه ارومیه تا وضعیت مطلوب از نظر سازمان یادگیرنده بودن فاصله زیادی دارد.
ملکی (۱۳۹۱) پژوهشی تحت عنوان “بررسی تاًثیر سازمان یادگیرنده بر عملکرد سازمانی با واسطه یادگیری سازمانی در شرکت ملی صنایع پتروشیمی” انجام داده است. جامعه آماری آن ۵۰۹ نفر بوده است که نمونه های آن بر مبنای نمونهگیری تصادفی منظم ۲۲۰ نفر انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در بررسی تاًثیر مستقیم سازمان یادگیرنده بر عملکرد سازمانی تنها بعد آرمان مشترک معنیدار بود ولی در بررسی تأثیر غیر مستقیم سازمان یادگیرنده بر عملکرد از طریق یادگیری سازمانی مشخص گردید که همه ابعاد سازمان یادگیرنده به غیر از تسلط فردی به طور غیر مستقیم ( نقش میانجی یادگیری سازمانی) بر عملکرد سازمانی تأثیر میگذارند که این امر، نقش و اهمیت میانجی بودن یادگیری سازمانی را به عنوان یک دارایی کلیدی در فرایندهای سازمانی میرساند.
مجیدیان (۱۳۸۹) پژوهشی تحت عنوان” بررسی و تبیین توانمندسازی کارکنان و رابطه آن با اثربخشی سازمانی در شرکت تولیدی بازرگانی البسکو” انجام داده است. به دلیل حجم بالای جامعه آماری آن از روش نمونهگیری گروهی تعداد ۵۷ نفر از بخشهای مختلف شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین توانمندسازی کارکنان و اثربخشی سازمانی رابطه معناداری وجود دارد و اکثر پاسخ دهندگان ارتباط توانمندسازی کارکنان با اثربخشی سازمانی را زیاد و بسیار زیاد ارزیابی کردند.
رحیمی[۱۶۰] (۲۰۱۴) پژوهشی تحت عنوان” رابطه بین ویژگیهای کارآفرینانه و مؤلفههای سازمان یادگیرنده در دانشگاه کاشان” انجام داده است. جامعه آماری آن کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه کاشان بوده است که نمونه های آن بر مبنای نمونهگیری طبقهای ۹۸ نفر انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین همه ویژگیهای کارآفرینانه و مؤلفههای سازمان یادگیرنده همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.
ابیلی و همکاران[۱۶۱] (۲۰۱۴) پژوهشی تحت عنوان” تأثیر مدیریت مشارکتی بر رضایت شغلی و اثربخشی سازمانی” انجام داده است. جامعه آماری آن کلیه اعضای مدیران و معلمان شهر زاهدان بوده است که نمونه های آن بر مبنای نمونهگیری خوشهای و تصادفی طبقهای ۵۴۸ نفر انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین مشارکت سازمانی و رضایت شغلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و بین مشارکت سازمانی و اثربخشی سازمانی هم رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
قنبری و اسکندری[۱۶۲] (۲۰۱۳) پژوهشی تحت عنوان” روابط ساده و ترکیبی سبکهای رهبری تحولی، تبادلی با اثربخشی سازمانی در مدارس ” انجام داده است. جامعه آماری آن کلیه معلمان مدارس ابتدایی و هیئت امنایی و عادی استان همدان ۵۱۳۷ نفر بوده است که نمونه های آن بر مبنای نمونهگیری طبقهای نسبتی بر اساس فرمول کوکران ۵۸۲ نفر انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که وضعیت اثربخشی سازمانی مدارس هیئت امنایی، نسبت به مدارس عادی بهتر است و ضریب همبستگی پیرسون نشان داده است بین سبکهای رهبری تحولی، تبادلی با اثربخشی سازمانی در کلیه مدارس رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
قنبری و همکاران (۱۳۹۳) پژوهشی تحت عنوان” رابطه بین خلاقیت و هوش هیجانی مدیران با میزان کاربست مؤلفههای سازمان یادگیرنده در مدارس” انجام داده است. جامعه آماری آن کلیه مدیران مدارس راهنمایی و متوسطه شهر اراک بوده است که نمونه های آن بر مبنای نمونهگیری طبقهای نسبتی ۱۴۴ مدیر انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که وضعیت خلاقیت و هوش هیجانی مدیران مدارس بالاتر از حد متوسط قرار دارد و همچنین میزان کاربست مؤلفههای سازمان یادگیرنده در مدارس مورد مطالعه بالاتر از حد متوسط میباشد. در نهایت بین خلاقیت و هوش هیجانی مدیران با میزان کاربست مؤلفههای سازمان یادگیرنده در مدارس مورد مطالعه همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.
فاتحی (۱۳۹۲) پژوهشی تحت عنوان “بررسی رابطه بین هوش سازمانی و سازمان یادگیرنده در دانشگاه صنعت آب و برق شهید عباسپور تهران” انجام داده است. جامعه آماری آن ۱۸۰ نفر بوده است که نمونه های آن بر مبنای نمونهگیری طبقهای نسبتی ۱۲۳ نفر انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین هوش سازمانی و سازمان یادگیرنده رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بر اساس آزمون رگرسیون چندگانه مشخص گردید از بین هفت مؤلفه هوش سازمانی تنها دو متغیر سرنوشت مشترک و فشار عملکرد قادر به پیشبینی متغیر سازمان یادگیرنده میباشد.
پیک (۱۳۹۲) پژوهشی تحت عنوان” رابطه سواد اطلاعاتی و اثربخشی سازمانی مدیران سازمان آموزش و پرورش استان قزوین” انجام داده است. جامعه آماری آن ۲۰۰ نفر بوده است که نمونه های آن بر مبنای نمونهگیری طبقهای نسبتی ۱۲۷ نفر انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین سواد اطلاعاتی و اثربخشی سازمانی دبیران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون فرضیههای اصلی و فرعی نیز وجود رابطه مثبت و معنادار را بین این دو متغیر نشان میدهد.
اردلان، اسکندری و گیلانی (۱۳۹۱) پژوهشی تحت عنوان “شناسایی رابطه بین رهبری دانش و هوش سازمانی با اثربخشی سازمانی در دانشگاه بوعلی سینای همدان” انجام داده است. جامعه آماری آن ۳۱۳ نفر بوده است که نمونه های آن ۱۷۱ نفر انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که وضعیت رهبری دانش، هوش سازمانی و اثربخشی سازمانی بالاتر از سطح متوسط است و بین رهبری دانش و هوش سازمانی با اثربخشی سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.