لی وهمکارانش (۱۹۹۴)[۱۲۰] تلاش میکنند تا به بررسی عواملی که به موفق و شکست در توسعه محصول در کشور کره بپردازند. مدل آن ها برای این کار مدلی است که چهار عامل قهرمان محصول، پشتیبانی مدیران بالای سازمان، وجود منابع و اطلاعات را در موفقیت تکنیکی مؤثر داند درحالیکه به نگاه میکند. آن ها با بررسی میزان رادیکال بودن نوآوری تکنیکی بهعنوان یک احتمال (Contingency) پروژههای توسعه محصول انجامشده در آزمایشگاه های کره به بررسی و شفاف سازی تأثیر هریک از این عوامل میپردازند. نتایج تحقیق آن ها نشان میدهد رادیکال بودن نوآوری در این رابطه تأثیری ندارد. جمع آوری. اطلاعات در مرحله طراحی ایده در دو نوع نوآوری رابطه ای با موفقیت ندارد (لی و همکاران، ۱۹۹۴).
منتایا و کلانتون (۱۹۹۴)[۱۲۱] با توجه به این نکته که تحقیقات متغیر های زیادی را درعملکرد محصولات جدید تاثیر گذار نشان میدهند، سعی میکنند تا با تحلیل و مقایسه کلی پژوهشهای قبلی و با کمک تحلیلهای آماری پیچیده به یک جمع بندی و نتیجه کلی برسند.
آن ها بیان میکنند که پژوهشهای زیادی در باره عوامل تاثیر گذار در عملکرد توسعه محصول شده است که معمولاً شامل عواملی مانند استراتژی، فرایند توسعه، عوامل سازمانی و محیطی میروند. نکته آنجاست که مقایسه این تحقیقات به دلیل وجود تفاوت در روش تحقیق و متغیرها و مسائل دیگر ممکن نیست (منتایا ویس و کلانتون، ۱۹۹۴).
آن ها پژوهشهای گذشته خود را به سه بخش تقسیم می کرند. تحقیقاتی که روی موفقیت تمرکز دارند، تحقیقاتی که روی شکست متمرکزاند و آنهایی که روی عوامل تمایز محصولات موفق و شکست خورده تمرکز دارند. این تحقیقات سه گانه باعث شناسایی مقدار زیادی متغیر شدهاند که عملکرد محصول را شکل میدهند (منتایا ویس و کلانتون، ۱۹۹۴).
در این نوع تحقیقات معمولاً متغیر وابسته، عملکرد محصول جدید در نظر گرفته میشود، اما هر پژوهش به این تغیر متفاوت نگاه میکند. این دو پژوهشگر متغیر وابسته مورد نظر تحقیقات گذشته را به سه بخش تقسیم میکنند:
-
- موفقیت در اهداف مالی
-
- موفقیت در اهداف بازاریابی و سهم از بازار
-
- موفقیت در رسیدن به اهداف تکنولژیکی
این پژوهش گران برای مشخص کردن (متغیر مستقل (عوامل تعیین کننده یک لیست از عوامل شناسایی شده در تحقیقات پیشین تهیه کرده و با کمی تغییرات هجده عامل که در چهار شاخه قرار میگیرند را به شکل یک مدل ارائه میکند. در این جا به توضیح این مدل می پردازیم.
عوامل استراتژیک
-
- برتری محصول
-
- محصول نسبت به محصولات رقیب
-
- هم افزایی بازاریابی
-
- خدمات مشتریان
-
- هم افزایی تکنولوژیکی
-
- استراتژی
-
- منابع سازمان
-
- پتانسیل بازار
-
- رقابت بازار
-
- محیط
عوامل فرایند توسعه
-
- پروتوکل
-
- مهارت در فعالیتهای قبل از توسعه
-
- مهارت در فعالیتهای مربوط به بازار
-
- مهارت در فعالیتهای فنی
-
- پشتیبانی، کنترل و مهارت مدیران عالی
-
- سرعت رسیدن به بازار
-
- هزینهها
-
- تحلیل مالی
-
- ارتباط داخلی و خارجی
-
- عوامل سازمانی
در آخر هم با نشان دادن عواملی که بیشترین تاثیر رادارند و توجه بیشتری به آن ها باید معطوف شود بحث خود را به پایان رسانده است (منتایا ویس و کلانتون، ۱۹۹۴).
به اعتقاد یپ[۱۲۲] (۱۹۹۴) بررسی درباره عوامل موفقیت و شکست محصول جدید در سازمانهای کارآفرینانه با تکنولوژی بالا یافته های متفاوتی به همراه داشته است. تحقیق او نشان میدهد که این سازمانها برای حداکثر کردن موفقیت خود باید نسبت به سازمانهای بزرگ استراتژی های متفاوتی را به کار بگیرند. او درباره موفقیت سازمانهای کوچک در ارائه محصول جدید به نکات دقیقی اشاره میکند.
در آخر او نتیجه میگیرند که
-
- انتخاب پروژههایی که هم افزایی بالایی دارند
-
- . توسعه محصولاتی که رقابت کمتری دارند
-
- . استفاده از منابع باکیفیت
-
- ارتباط میان بخشها در سازمان
-
- درگیری مدیران بالای سازمان.
-
- داشتن محصولات قهرمان
-
- . انتخاب نکردن تکنولوژی هایی که نیاز به تغییر رفتار صرف کننده دارند. باعث افزایش نرخ موفقیت در سازمانها میروند (یپ و سودر، ۱۹۹۴).
پری (۱۹۹۴) برای بررسی تعمیم پذیری یافته های کوپر (۱۹۷۹)، پری و سانگ اقدام به نظرسنجی از ۱۲۹ مدیر در کشور چین میکنند. تحلیل آن ها در مقاله سال ۱۹۹۴ نشان میدهد که داشتن برتری در محصول و اطلاع از بازار با موفقیت محصول جدید همبستگی بالایی دارند که این با نتایج یافته های قبلی همخوانی دارد. البته چندین فاکتور که در مطالعات کوپر همبستگی از خود نشان ندادند در مطالعات چین از همبستگی برخوردار بودند. این عوامل عبارتاند از:
- میزان فعالیتهای رقابتی