۱ ) روانبخشی (۱۳۶۴- ۱۳۶۱)
با گسترش بی رویه شهری و لزوم باززنده سازی بافت های قدیمی و بهسازی بافت شهرها به ویژه مراکز شهری، وزارت کشور طرح هایی در استان های سمنان، یزد و کرمان برنامه ریزی و طراحی کرد که به عنوان اقدامات بازدارنده و صرفاٌ موضعی تنها به بهبود شریان های بافت های شهری اندیشه می کرد. روانبخشی بازپس دادن زندگی به یک محله یا یک قسمت از یک شهر و تجدید حیات بافت که به دلایل تغییرات اجتماعی و اقتصادی در آستانه فرسایش و یا متروک شدن قرار گرفته است، می باشد. از مسایل عمده در امر روانبخشی ایجاد هماهنگی بین بافت فرسوده با بافت های فعال شهری می باشد و موارد زیر را در بر می گیرد:
- شناخت بافت های فرسوده یا نیازمند روانبخشی
- بررسی و کشف علل فرسودگی بافت های شهری یا تغییر عملکرد آن
- رفع مشکلات این بافت ها و دادن زندگی به آنها
- حفظ ارزش های معماری، فرهنگی، سنتی این بافت ها
- تأمین خدمات جهت رفاه سکنه
طرح های شهرسازی این دوره، تعیین وضعیت بافت های فرسوده را به طرح های بعدی و تفصیلی واگذار کرده و با تفکیک مرز بافت های کهن، این عرصه را از داشتن ضوابط جاری محروم نمود. طرح های روانبخشی نیز متأثر از نگاه طرح های مزبور در سایر نقاط شهر به ایجاد و یا تعریض گذرهای بافت کهن پرداختند.
۲ ) طرح های بهسازی شهری (۱۳۶۹- ۱۳۶۴)
الف: مرمت شهری در برنامه ریزی طرح های روانبخشی (۶۶- ۶۴): در این دوره پنج اقدام روانبخشی به اجراء در آمد. این تجارب، حاصل برنامه ریزی موضعی و موضوعی مرمت شهری و روانبخشی محور در بافت کهن شهری بود که به دلیل عدم تعیین جایگاه ساختاری خود در حوزه بافت کهن و سازمان فضایی شهر نتوانستند تأثیر خود را بر محیط پیرامونی باقی گذارند.
ب: طرح های بهسازی بافت های شهری (۶۹- ۶۶): با تأسیس دفتر بهسازی بافت شهری در وزارت مسکن و شهرسازی، رویکرد جدیدی به مرمت شهری در این دوره شروع می شود و تهیه طرح بهسازی ۱۲ شهر در دستور کار قرار گرفت. این طرح ها، علیرغم نگاه ویژه در ضابطه مند نمودن ساخت و ساز در محدوده بافت کهن، به جز تعداد معدودی به دلیل نبود رابطه ساختاری با شهر و با طرح های توسعه شهری به اجراء نیامد.
۳ ) محورهای فرهنگی تاریخی (۱۳۷۱- ۱۳۶۹)
بافت های کهن شهری که همواره به عنوان بخش مجزایی از پیکره شهر مورد برنامه ریزی های موضعی و موضوعی قرار می گرفت، در این دوره با جامعیت ساختاری شهر و سرزمین پیرامونی، مورد اندیشه واقع می شود. با توجه به این نگرش جدید تهیه طرح های احیاء محورهای فرهنگی تاریخی شهرهای اصفهان، شیراز، تبریز و کرمان و همدان به عنوان شهرهای فرهنگی- تاریخی اصلی کشور صورت گرفت. توجه به الگوی ساختاری بافت کهن و ارائه الگویی برای پیوند استخوان بندی قدیم به شالوده جدید شهر، مهمترین محور موضوعی پی گرفته شده در این طرح هاست. نتیجه حاصل از این تجربه، برنامه های ساختاری راهبردی برای بافت و شهر و ارائه الگوهای اولیه طراحی شهری برای اولویت مداخله بوده است، ولی ناروشن بودن جایگاه و محصول این فرایند و توقع نامناسب از حاصل کار موجب بی نتیجه ماندن این اقدام گردید.
۴ ) نوسازی و بازسازی (تجمیع) (۱۳۷۳- ۱۳۷۱)
معضلات بافتهای کهن مانند افت شدید کیفیت ساختمانی ناشی از ترک ساکنان منازل، پایین آمدن قیمت اراضی نسبت به سایر نقاط، عدم دسترسی سواره و عدم وجود زیرساخت های شهری مسیر معمول زندگی شهروندان را مختل نمود. برنامه ریزی برای تملک این اراضی و تجمیع آنها به نحوی که امکان بازسازی را فراهم کند، اساس طرح های این دوره را تشکیل می دهد. مقیاس کلان طرح بازسازی و نوسازی مرکز مشهد (شاخص ترین پروژه این دوره) در مداخله از یک سو و عدم تفکیک ویژگیهای خاص هر بخش از بافت شهری موجب ناهمخوانی با سازمان فضایی بافت های شهری گردید. این طرح، امکانات مجریان را نیز نادیده انگاشت که سبب ناکام ماندن برنامه ریزی در این مقیاس گردید.
۵ ) بافت مسئله دار شهری (۱۳۷۶- ۱۳۷۳)
توجه به توسعه درونی و برنامه ریزی برای تحقق اهداف تدوین شده در برنامه دوم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی، موجب توجه موضعی به بافتهای کهن گردید. اهداف برنامه دوم در بخش مسکن شامل نوسازی بافت های فرسوده موجود و تجمیع قطعات و در بخش عمران شهری شامل دستیابی به توسعه منظم در شهرها و بهسازی، نوسازی و بازسازی بافت های مسئله دار شهری با حفظ هویت بافت های با ارزش می باشد. به این ترتیب، حوزه هایی از بافت های شهری که قابلیت نوسازی را دارند، معرفی می شوند. برنامه ریزی کلان مقیاس در تعیین حوزه های مداخله، سیاست دخالت دفعی در حوزه های ساخت تدریجی، مسائل ناشی از سیاست تملک در عمل، عدم توجه طراحان به ویژگی های زمینه، عدم هماهنگی در فرایند طراحی و اجراء، عدم توجه به میزان بودجه و سرمایه مورد نیاز زمینه ساز عدم تحقق برنامه های این اقدام شد.
۶ ) عمران و بهسازی شهری (تاکنون- ۱۳۷۶)
هدف از برنامه ریزی در این دوره “توسعه” به منظور بهبود سطح کیفی و کمی زندگی در محیط شهری در جهت ایجاد رشد اقتصادی، تعادل کارکردی، سلامت اجتماعی و ارتقاء محیط زیست شهری است. لذا جامعیت شهر اندیشیده می شود و حوزه هایی مورد مداخله واقع می گردد که امکان تحقق پذیری برنامه ساماندهی سازمان فضایی شهر را داشته باشند. سه پهنه دارای ویژگی های مورد اشاره اند: بافت های مرکزی و کهن شهری، بافت های فرسوده، نابسامان و حاشیه ای و اراضی ناکارآمد و قابل بازیافت
طرح های این سه حوزه تحت محورهای زیر مورد برنامه ریزی و اجراء قرار گرفت:
- برنامه ریزی و طراحی کلان (راهبردی ساختاری) به منظور تدوین اهداف، راهبردها و راهکارهای مداخله در جامعیت بافت
- طرح های اجرایی شهری- تفصیلی موضعی به منظور قانونمند ساختن بافت و آزادسازی روند ساخت و ساز و هدایت برنامه های اجرایی در مقیاس های مختلف
- برنامه ریزی، طراحی و اجرای پروژه های ویژه طراحی شهری با توجه به ضرورت باززنده سازی ساختار شهر
- طرح و اجرای پروژه های پیشتاز (الگوسازی) به منظور ترویج نمونه های شاخص و کاربردی
- مرمت عناصر، احیاء عملکردی و زندگی جدید برای تداوم حیات کالبدی
- بسترسازی فرهنگی، حقوقی، مالی، اجتماعی و مدیریتی برای فراهم کردن زمینه های تداوم پویایی شهر
- توانمندسازی بافت های بااسکان غیر رسمی، هدایت نیروهای بالقوه در ۳ مقیاس محلی، ستادی و مالی
در نتیجه :
تجارب مرمت شهری در ایران را می توان در ۵ مؤلفه اقتصادی، اجتماعی، حقوقی، علمی و فنی و مدیریتی بررسی کرد.
الف: مؤلفه اقتصادی: در مسیر سرمایه گذاری در عرصه و اعیان شهری، عامل اقتصادی از ساکنان و شاغلان بومی گسسته بوده و به بازدهی هایی چشم دوخته که استمرار ثبات در زندگی فرهنگی را موجب نمی شود.
ب: مؤلفه اجتماعی: اصل شناخته شده تعلق و پیوند متقابل میان ساکنان شهرها و فضای کالبدی آنان مورد ارزیابی قرار نمی گیرد تا تدوین طرح های نوسازی بهسازی بازتابی سازنده داشته باشد.
پ: مؤلفه حقوقی: در شرایط کنونی کشور، در نبود قانون شهرسازی به عنوان بستر اصلی حقوقی برای تدوین طرح ها، تعبیرهای متفاوت نهادهای مدیریتی کشوری تعیین کننده سرنوشت شهرها می شود و تضمین اجرای طرح ها نیز در طول زمان به دشواری تحقق پیدا می کند.
ت: مؤلفه علمی فنی: هنوز بنیان های علمی و نظری ژرف نگری که همه جوانب مرمت شهری را مورد توجه قرار دهد در کشور جامعیت نیافته است. تدوین طرح های مرمت شهری به بنیادهایی واگذار می شود که الزامی در داشتن تخصص و نظریه علمی در این زمینه ندارند. نبود ضابطه هایی خاص برای پرداختن به مقوله مرمت شهری نیز سبب ناهنجاریهایی می گردد.
ث: مؤلفه مدیریتی: دستیابی به مرمت شهری از جمله اموری است که مدیریت شهر و متخصصان را به شکل پیکره ای یگانه می خواهد که از این دیدگاه نیز نارسایی هایی در روند مرمت شهری دیده می شود.
۲-۲-۷ الزامات قانونی مداخله در بافت فرسوده
الف ) سند چشم انداز ۱۴۰۴
جامعه ایرانی بهره مند از محیط زیست مطلوب خواهد بود.
ب ) سیاست های کلی نظام در بخش زمین و مسکن- مصوب ۱۳۸۱
- مدیریت زمین برای تأمین مسکن و توسعه شهر در چهارچوب استعداد اراضی، سیاستها و ضوابط شهرسازی و طرح های توسعه و عمران کشور (بازیابی زمین در بافتهای فرسوده شهری)
پ ) سیاست های کلی نظام در بخش شهرسازی- مصوب ۱۳۸۱
- احیاء، نوسازی و بهسازی بافتهای تاریخی و قدیمی جهت توسعه موزون شهرها و روستاها
- جلوگیری از توسعه حاشیه نشینی در شهرها و ساماندهی بافتهای حاشیه ای و نامناسب موجود
ج ) ماده ۳۰ قانون برنامه پنجساله چهارم توسعه
دولت موظف است به منظور هویت بخشی به سیمای شهر و روستا، استحکام بخشی ساخت و سازها، دستیابی به توسعه پایدار و بهبود محیط زندگی در شهرها و روستاها، اقدامات ذیل را در بخشهای عمران شهری روستایی و مسکن به عمل آورد:
- جزء ۵ بند الف ماده ۳۰: احیای بافتهای فرسوده شهری و ممانعت از گسترش محدوده شهرها بر اساس طرح جامع شهری و ساماندهی بافتهای حاشیه ایی در شهرهای کشور با رویکرد توانمندسازی ساکنین این بافتها.
- جزء ۶ بند ب ماده ۳۰: دولت مکلف است بازسازی و نوسازی بافتهای قدیمی شهرها و روستاها و مقاوم سازی ابنیه در مقابل زلزله با استفاده ازمنابع داخلی و خارجی مذکور در بند (ب) ماده (۱۲) این قانون را آغاز و ترتیباتی اتخاذ نماید که حداکثر ظرفیت ۱۰ سال عملیات اجرایی مربوط به این امر در کل کشور خاتمه یابد.
د ) قانون بودجه سال ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵
- تعیین محدوده بافتهای فرسوده شهری
- مدیریت پرداخت یارانه به سازندگان و خریداران واحدهای مسکونی دربافتهای فرسوده شهری
- انتشار اوراق مشارکت طرح های بهسازی و نوسازی شهری
- پیگیری برقراری تخفیفات در عوارض نوسازی، صدور پروانه و تراکم ساختمانی در بافتهای فرسوده توسط شهرداری
مداخلات اجتماعی دراحیاء بافت فرسوده شهری- قسمت ۱۲