فصل اول : معرفی پژوهش
1-1-مقدمه2
1-2-بیان مساله4
1-3-ضرورت و اهمیت پژوهش.8
1-4-هدف های پژوهش.10
1-5-فرضیه های پژوهش.11
1-6-معرفی متغیرهای پژوهش و تعاریف عملیاتی آنها12
فصل دوم : مبانی نظری و پیشینه پژوهش
2-1-اختلال استرس پس از سانحه.17
2-2-تاریخچه19
2-3-خصایص بالینی.19
2-4-پیامدهای تجاوز جنسی.20
2-5-سبب شناسی.23
2-6-پایه های نظری.31
2-6-1-مدل رفتاری.31
2-6-2-مدل شناختی33
2-7-درمان35
2-7-1-نکات مهم قبل از درمان.36
2-7-2-روان درمانی های فردی.37
2-7-2-1- درمان شناختی ـ رفتاری ( CBT ).37
2-7-2-2 مواجهه درمانی.38
2-7-2-3- شناخت درمانی.38
2-7-2-4- درمان پردازش شناختی ( CPT ).38
2-7-2-5- آموزش تلقیح استرس ( SIT)39
2-7-2-6- حساسیت زدایی منظم ( SD ).39
2-7-2-7- آموزش جراتمندی40
2-7-2-8- پسخوراند زیستی و تن آرامی.40
2-7-3-روان درمانی های دیگر.40
2-7-3-1-درمان التقاطی کوتاه مدت40
2-7-3-2- روان درمانی روان پویایی.41
2-7-3-3- گروه درمانی ها41
2-7-4-دیگر مداخلات روان شناختی41
2-7-5-دارو درمانی.41
2-8-حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد ( EMDR )42
2-9-پایه های نظری42
2-9-1-رابطه حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد با خواب REM42
2-9-2-توجیه درمان براساس نظریه پردازش اطلاعات44
2-9-3-توجیه درمان براساس نظریه عصب شناختی45
2-10-مراحل حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد ( EMDR ).49
2-10-1-مرحله اول : تاریخچه و طرح درمانی49
2-10-2-مرحله دوم : آماده سازی.51
2-10-3-مرحله سوم : ارزیابی.51
2-10-4-مرحله چهارم : حساسیت زدایی.52
2-10-5-مرحله پنجم : کار گذاری.53
2-10-6-مرحله ششم : وارسی بدنی53
2-10-7-مرحله هفتم : انسداد53
2-10-8-مرحله هشتم : ارزیابی مجدد.54
2-11-مطالعات انجام شده54
فصل سوم : روش پژوهش
3-1- مقدمه.59
3-2- طرح کلی پژوهش.59
3-3- جامعه آماری و نمونه مورد مطالعه59
3-4- روش نمونه گیری.60
3-5- روش اجرای پژوهش.60
3-6- ابزارهای اندازه گیری.61
3-7- روش تجزیه و تحلیل داده ها.63
3-8- ملاحظات اخلاقی64
3-9- جمع بندی فصل سوم.65
فصل چهارم : نتایج پژوهش
4-1- مقدمه.67
4-2- ویژگی های جمعیت شناختی آزمودنی ها.67
4-3-شرح حال آزمودنی ها67
4-4- آزمون فرضیه ها69
5-4-جمع بندی.94
فصل پنجم : بررسی و تفسیر نتایج پژوهش
5-1-نتیجه گیری و بحث.96
5-2-محدودیت ها100
5-3-پیشنهادها101
منابع102
ضمائم
مقدمه
اضطراب مفهومی است چند بعدی و دارای سطوح گوناگون، که به عنوان پدیده ای بدنی، شناختی، عاطفی و بین فردی جلوه گر می شود. اضطراب یک علامت هشدار دهنده است و باید خاطر نشان کرد که اندکی اضطراب برای ادامه بقا و نگاهداری فرد از خطرهای تهدید کننده و حفاظت از خود لازم است. اما با وجود اینکه نوعی عامل انگیزشی محسوب می شود، وقتی از حد می گذرد، عامل آشفتگی و فروریختگی سازمان رفتارها می گردد. بنابراین اضطراب ممکن است ما را از مسیر زندگی خارج کند به نحوی که مهار زندگی را از دست بدهیم (آلن[1]،1995؛ به نقل از آقاخانی، 1387).
اضطراب زمانی مایه نگرانی بالینی می شود که به چنان سطح شدیدی رسیده باشد که توانایی عمل کردن در زندگی روزمره را مختل کند، به طوری که فرد دچار حالت ناسازگارانه ای شده باشد که مشخصه آن واکنش های جسمانی و روانی شدید است. این تجربه های شدید و غیرمنطقی، اساس اختلالات اضطرابی[2] هستند. افراد مبتلا به اختلال های اضطرابی در اثر احساس های دیرپا[3] و شدید اضطراب، درمانده می شوند. این احساس ها به قدری نیرومند هستند که افراد مبتلا به این اختلالات قادر نیستند فعالیت های روزمره خود را انجام دهند. اضطراب آنها ناخوشایند است و باعث می شود نتوانند از موقعیت های عادی لذت ببرند، اما علاوه بر آن می کوشند از موقعیت هایی که سبب می شوند احساس اضطراب کنند، اجتناب ورزند(هالجین و کراس،1383؛ به نقل از آقاخانی، 1387).
عصری که ما در آن زندگی می کنیم، عصر اضطراب نامیده می شود. طبق آمار سازمان بهداشت جهانی (WHO)[4]، 400 میلیون نفر در جهان به اضطراب مبتلا هستند؛ این پدیده، علت اولیه 6 تا 25 درصد از تمام مشکلات روانی محسوب می شود (نیکبخت، نصرآبادی، نثاری و گودرزی، 1387، به نقل از آقاخانی، 1387).
اضطراب، حالت خلقی منفی با علایم جسمی و اندیشناکی نسبت به آینده است. مطالعه اضطراب مشکل است، زیرا با علائم پیچیده ای همچون حس ذهنی نگرانی، مجموعه ای از رفتارها و بیقراری ها، پریشانی و یا پاسخ های فیزیولوژیکی که در مغز آغاز می شود و بازتاب و انعکاس آن افزایش ضربان قلب و تنش ماهیچه ای است، همراه است (بارلو[5]و دوراند[6]،2002) .
ربر[7] (1985) اضطراب را چنین تعریف می نماید: اضطراب معمولا به یک حالت هیجانی ناخوشایند و مبهم اطلاق می شود که با پریشانی، وحشت، هراس و تشویش همراه می باشد. چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM-IV-TR)[8] هشت نوع اصلی اختلالات اضطرابی را مشخص می کند که به عنوان اختلال هراس[9] از نوع خاص یا اجتماعی، گذرهراسی[10]، وحشت زدگی[11]، اختلال اضطراب فراگیر (GAD)[12]، اختلال وسواسی- اجباری (OCD)[13]، اختلال استرس پس از سانحه[14] طبقه بندی می شود (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000)[15].
بنابه هدف پژوهش حاضر، تمرکز اصلی این پژوهش بر روی اختلال استرس پس از سانحه در زنانی است که گرفتار تجاوز جنسی شده اند، که در ابتدا تعریفی برای آن ارائه می گردد: اختلال استرس پس از سانحه(PTSD) عبارت است از مجموعه ای از علایم نوعی(سندروم)که در پی مواجهه با «حوادث آسیب- زای زندگی» پیدا می شوند. فرد به صورت ترس و درماندگی به این تجربه پاسخ می دهد، واقعه را دائما در ذهن خود مجسم می کند و در عین حال می خواهد از یاد آوری آن اجتناب کند. برای این که بتوان تشخیص این اختلال را مطرح کرد، علایم مزبور باید لااقل یک ماه طول کشیده باشد و بر حوزه های مهمی از زندگی بیمار نظیر حوزه های خانودگی و شغلی او باید تاثیر چشمگیری نهاده باشد (کاپلان و سادوک، 2007).
فشاری که موجب اختلال استرس پس از سانحه می شود، به قدری ناتوان کننده است که تقریبا هر کسی را از پا در می آورد. این فشار می تواند از تجربه جنگ، شکنجه، بلایای طبیعی، حمله، تجاوز و سوانح جدی نظیر تصادف با ماشین و آتش سوزی ساختمان ناشی شده باشد. افراد، واقعه آسیب زا را در رویا و نیز افکار روزانه خود مجددا تجربه می کنند. از هر چیزی که واقعه را به خاطرشان بیاورد، قاطعانه دوری می کنند و دچار کرختی پاسخدهی، همراه با حالت برانگیختگی مفرط می شوند. سایر علایم عبارت است از: افسردگی، اضطراب و مشکلات شناختی نظیر ضعف تمرکز (کاپلان و سادوک، 2007).
تجاوز به عنف نوعی نیز رفتار خشن و تحقیرآمیز است که از طریق اعمال جنسی و برای ابراز قدرت و خشم صورت می گیرد، در چنین مواردی، رابطه جنسی به ندرت موضوع اصلی می باشد و در اکثر موارد مسایل جنسی در خدمت نیازهای غیر جنسی در می آیند. هرچند برخی از مردان و پسران جوان، توسط مردان دیگر مورد تجاوز واقع می شوند، اما زنان، قربانیان اصلی آزارهای جنسی هستند و در صد تجاوز به مردان نسبت به زنان بسیار ناچیز است. قربانیان در تمام گروه های سنی مشاهده می شوند، ولی بیشترین خطر برای سنین 16 تا 24 سال می باشد. تجاوز جنسی می تواند پیامدهای متعددی برای قربانی داشته باشد که آسیب های جسمی، روانی، خانوادگی و اجتماعی از جمله این پیامدهاست (اوحدی ، 1380).
معمولا برای درمان این اختلال از روش های درمانی متعددی سود جسته می شود. به طور کلی می توان گفت روش های درمانی متنوعی چون دارو درمانی و درمان های روانشناختی از جمله روان درمانی روان- پویشی، رفتار درمانی، شناخت درمانی، گروه درمانی، خانواده درمانی و هیپنوتیزم در درمان اختلال استرس پس از سانحه کاربرد دارد. یکی از فنون روان درمانی نسبتا نو ظهور، حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد (EMDR)[16] است (کاپلان و سادوک، 2007) .
1-2- بیان مسئله
اضطراب پدیده ای طبیعی بوده و همه ما در طول زندگی مان به نحوی آن را تجربه می کنیم. اضطراب واکنشی ست در مقابل تهدید بیرونی یا درونی که در واقع فرد را برای برخورد با موقعیت های خطر زا آماده می سازد. هرگاه این پاسخ از حد معین فراتر رود، اختلال ایجاد می کند. اضطراب بر بسیاری از جنبه- های عملکرد آدمی، از توانایی های ادراکی، یادگیری و حافظه گرفته تا اشتها، عملکرد جنسی و خواب تاثیر می گذارد و در حد مشکل آفرین می تواند بر دامنه گسترده ای از توانایی های آدمی