محبوب ترین و متداول ترین کربودی ایمید برای استفاده در کونژوگه مواد بیولوژیکی EDAC می باشد.به صورت محلول در آب و بدون استفاده از حلال های آلی قابل استفاده است. محلول های اضافی و ایزوواره های تشکیل شده مانند فراورده های واکنشی اتصال نتقاطع که هر دو محلول در آب مب باشند باید توسط دیالیز و ژل فیلتراسیون حذف شوند.این ماده به دلیل ناپایداری در برابر آب ،باید در مکانی خشک و دمای -۳۰ᶜ نگهداری گردد و قبل از استفاده از آن باید در دمای اتاق گرم شود.در محلول های آبی هیدرولیز توسط آب صورت می گیرد که واکنش های رقابتی اصلی می باشد. جدا شدن واسطه ی استری فعال، تشکیل ایزوواره می دهد و کربوکسیل احیا می شود.هیدرولیز استر فعال در PH=4.7 با کربودی ایمید EDAC محلول در آب انجام می گردد.حضور کربوکسیلات ها و آمین ها بر روی مولکول های کونژوگه شده با EDC ممکن است به دلیل پلیمریزاسیون خود به خودی باشد زیرا ماده زمینه می تواند با مولکوهایی از نوع خودش نیز واکنش دهد و محصولی جز هدف خواسته شده ایجاد گردد.برای مثال : هنگامی که پپتید با پروتئین حامل توسط EDC کونژوگه می شود.در این مورد پپتید معمولا هم دارای کربوکسیلات و هم آمین می باشد و در نتیجه، علاوه بر جفت شدن با حامل،پلیمریزاسیون پپتیدی رخ می دهد.برای این نوع از کونژوگه های ایمونوژن، پلیمریزه شدن و استفاده از آن مضر نیست زیرا خود پپتید پلیمریزه شده نیز ایمونوژنیک می باشد ولی در رابطه با کراس لینک های دیگر مطلوب است؛ از تشکیل الیگومر جلوگیری نمود.محیط واکنش بهینه برای کربودی ایمید PH<7.5 می باشد تا محصولات بی ضرر و اصلی تشکیل گردند و معمولا طبق دستورالعمل های مخصوص هر کار با محلول HCL اسیدیته ی خواسته شده را ثابت نگه می دارند.( شاپوری،۱۳۸۶)
۲-۷- کونژوگاسیون به روش آمیداسیون
بسیاری از پلی ساکاریدهای باکتریایی در حالت طبیعی فاقد گروه های شیمیایی فعال مانند گروه های آمینو و یا کربوکسیل هستند و به همین دلیل به طور مستقیم نمی توانند به یک حامل پروتئینی به صورت کوالان متصل شوند.در کونژوگاسیون به روش آمیداسیون که یکی از بهترین روش های موجود برای کونژوگه کردن ترکیبات پلی ساکاریدی به پروتئین می باشد ، از آدپیک اسید دی هیدرازید (Spacer) به عنوان یک مولکول فاصله گذار(ADH) 6 کربنه و ۱- اتیل - ۳(۳- دی متیل آمینو – پروپیل ) کربودیمید ( (EDAC در نقش عامل جفت کننده استفاده میشود. EDAC سبب اتصال کوالان مشتق آدپیک هیدرازید – پلی ساکارید به حامل پروتئینی به صورت پیوند آمیدی بین هیدرازید پلی ساکارید با گروه های کربوکسیل پروتئین می شود. ممکن است واکنش های جانبی دیگری بین گروه های آمین اسید آمینه لیزین و کربوکسیل مجاور در یک مولکول پروتئینی و یا در سایر مولکول های پروتئینی به صورت اتصال متقاطع درون مولکولی صورت پذیرد. کونژوگاسیون با روش آمیداسیون سبب میشود که در چندین محل پلی ساکارید به مولکول حامل متصل شده و این حالت را ساختار مشبک می گویند. . برای تبدیل پلی ساکارید ها به آنتی ژن های باید نوع اتصال هاپتن به مولکول حامل از نوع کوالان باشد. سایر پیوند های محکم و یا غیر کوالان در این راستا موثر نمی باشند.چندین روش برای اتصال پلی ساکارید به پروتئین وجود دارد اما سه روش احیای آمیناسیون ، آمیداسیون و اتریفیکاسیون معمولا بهترین این روش ها محسوب می شوند.( شاپوری،۱۳۸۶)
۲-۸- تهیه کونژوگه ایمونوژن هاپتن۱ – حامل
ماهیت ایمنی تطبیقی به توانایی یک موجود زنده در واکنش به مواد بیگانه و تولید انتی بادی وواکنش متقابل آنها و حفاظت از میزبان می باشد.یک آنتی ژن یا ایمونوژن ماده ای است که ،توانایی تولید این نوع پاسخ ایمنی را دارد و قادر به واکنش با سلول های تحریک شده علیه آن است.سیستم ایمنی دو نوع پاسخ علیه چالش های ایجاد شده توسط مواد بیگانه را دارد: پاسخ ایمنی سلولی ،که توسط لنفوسیت های T ایجاد می شود و پاسخ ایمنی همورال ،که توسط لنفوسیت های B تولید می گردد.نوعی از لنفوسیت های B که پروتئین های ترشحی به نام آنتی بادی میکنند پلاسماسل نام دارند.کونژوگاسیون پلی ساکارید با پروتئین، پلی ساکارید را از فرم آنتی زن غیر وابسته به سلول T به انتی ژن وابسته به سلول T تبدیل می کند،که سبب القای تیترهای بالای پاسخ ایمنی در حیوانات می شود. آنتی ژن ها معمولا ماکرومولکول هایی هستند که شامل مکان های آنتی ژنی تشخیصی یا اپی توپهای سازمان دهی شده می باشند که با اجزائ سیستم ایمنی واکنش متفابل دارند.آنتی زن ها ممکن است مولکول هایی با ترکیبات آلی مانند : پروتئین ،لیپو پروتئین، RNA،DNA ، پلی ساکاریدها و یا قسنت هایی از ساختارهای سلولی باکتریایی،قارچ یا ویروس باشند. مولکول های کوچکی مانند پپتید های کوتاه که اغلب نمی توانند به تنهایی باعث ایجاد پاسخ ایمنی گردند را هاپتن می گویند.این مولکول ها آنتی ژن های ناقصی هستند که به صورت ترکیب با مولکول حامل مناسب می توانند به عنوان ایمونوژن عمل کند.حامل ها معمولا مولکول هایی با وزن مولکولی بالا هستند. مولکول های هاپتن حاوی آلدهید با وزن مولکول حامل توسط احیای آمیناسیون متصل گردند.
۲-۹- پروتئین های حامل مناسب برای ایجاد کونژوگه های آنتی ژنیک
متداول ترین حامل های مورد استفاده مولکول های بزرگی هستند که ایمنی زایی بالایی ایجاد میکنند و با مولکول های هاپتن پیوند کوالانسی ایجاد میکنند.یکی از مناسب ترین این ها پروتئین ها می باشند ام حامل های دیگری مانند لیپید دو لایه ( لیپوزوم) ،پلیمرهای طبیعی یا مصنوعی ( دکستران، آگارز ) یا مولکول های طراحی شده نیز وجود دارند.اولین مولکول های حامل برای کونژوگاسیون ، پروتئین های ایمونوژن بودند. حامل های پروتوینی به فراوانی حل می شوند و دارای گروه عاملی فراوانی هستند که می توانند کونژوگاسیون با مولکول های هاپتن را تسهیل کنند.متداولترین حامل های پروتوینی که امروزه از آنها استفاده می گردد به شرح زیر می باشند:
KLH ، سرم آلبومین گاوی ( BSA ) ، سرم آلبومین گاوی آمینواتیل دار، تیرو گلبولین، اوآلبومین ( OVA ) و انواع توکسوئیدهای پروتئینی مانند توکسین ها یا توکسین دیفتری ،توکسین یا توکسءید کزاز، موتانت های غیر توکسیک دیفتری CRM-197 ، اگزوتوکسین A سودوموناس ،پنومولیزین استرپتوکوکوس پنومونیه، فیلامنت هماگلوتینین ( FHA ) بوردتلا پرتوسیس، پیلی یا پیلین نایسریا گونوره آ، پیلی یا پیلین نایسریا مننژیتیدیس، OMP نایسریا گونوره آ، پپتیداز CoA استرپتوکوکوس . پروتئین های سطحی مورکسلا کاتارالیس.دیگر پروتئین هایی که گاهی اوقات استفاده می شوند: میوگلوبین، سرم آلبومین خرگوش،مولکول های ایمونوگلوبولین، ( به ویژه IgG ) از سرم موشی یا گاوی ، توبرکولین خالص شده.
۲-۱۰- ادجوانت های مناسب در طراحی واکسن کونژوگه
آلومینیوم فسفات، آلومینیوم هیدروکساید، مونوفسفوریل لیپید A، ۳- دی آسیل مونوقسقوریل لیپید A، QS21 همچنین انواع پاک کنندها : ( تریتون X100 ،زوئترجنت ۱ و دزوکسیکولات ) در ترکیب با ترکیبات آلومینیومی.در کل پاسخ آنتی بادی ها در حضور کونژوگه ی همراه ادجوانت در واکسن ،افزایش می یابد.
۲-۱۱- سنجش فعالیت باکتری کشی
حساسیت میکروارگانیسم ها به عوامل ضد میکروبی اغلب در آزمایشگاه به وسیله اندازه گیری فعالیت ممانعت از رشد آن ها سنجیده می شود. این سنجش ها، آزمون هایی هستند که همیشه اطلاعات کافی برای تعیین روش درمانی مناسب مبتلایان به عفونت های خاصی مثل اندوکاردیت نمی دهند. علاوه بر آن، عوامل ضد میکروبی خاصی مثل β –Lactam ها، که دارای فعالیت باکتریسیدالی نیز می باشند،نمی توانند برای تمامی ارگانبیسم ها کشندگی داشته باشند. بنابراین، نیاز به روش های آزمایشگاهی جدیدی که بتواند فعالیت باکتری کشی یک عامل ضد میکروبی را تعیین کند، می باشد.
آزمون Serum Bactericidal Assay (SBA)، روش اصلاح شده Broth Dilution می باشد، که فعالیت ضد باکتری سرم یک بیمار را در هنگام مواجهه با باکتری پاتوژن را بررسی می کند. این تست، یکی از تست هایی است که در آزمایشگاه میکروبیولوژی پزشکی در ارتباط با پاتوژن، عامل ضد میکروبی و بیمار می باشد.با این وجود، استفاده از چنینتستی برای بررسی فعالیت باکتری کشی در سرم بیمار به مذت ۴٠ انجام می گیرد وسوالاتی برای نحوه انجام آن، تفسیر و نتایج آن ایجاد شده است.
در میان روش های آزمایشگاهی بررسی فعالیت باکتری کشی سرم بیمار، هیچ کدام به اندازه SBA موثر نبودند. سابقه آزمون های برآورد فعالیت ضد باکتری خون به دوره های قبل از عصر آنتی بیوتیک می رسد. با این وجود، Schlichter و Mac Lean را بنیانگذار روش SBA می دانند. آن ها بر روی خاصیت بازدارندگی رشد سرم مطالعه نمودند، اما نتوانستند ملاک درستی خصوصیت باکتری کشی تعریف کنند. در واقع، Fisher بود که در نهایت روش Schlichter را با پاساژ دادن ل.له هایی که رشد قابل مشاهده در آن ها دیده نمی شد، توانست اصلاح کند. اگر چه، Fisher اذعان داشت، نیاز به تعیین غلظت باکتری کشی سرم می باشد، اما هیچ روش قابل قبولی در دنیا برای Microdilution و Macrodilution در انجام SBA وجود ندارد. شکی نیست که بررسی های مختلف SBA، این تکنیک را از نظر کلینیکی، غیرکاربردی دانسته و بر وجود استانداردسازی این روش تاکید می کند. این تست در هر جایی می تواند انجام گیرد، اما از یک آزمایشگاه به آزمایشگاه دیگر، نحوه اجرای این تکنیک، به دلیل بررسی متغیر های متنوع، متفاوت خواهد بود.
جهت اهداف کلینیکی، نسخه های متعدد و تغییر در نحوه اجرای تست می تواند تعداد زیادی از متغیر ها را از مطالعات حذف کند. بنابراین، کمیته ملی استاندارد های آزمایشگاه های پزشکی آمریکا دستور العمل هایی را برای انجام SBA و مطالعات بررسی باکتری کشی به چاپ رسانده است. این دستور العمل ها ابعاد مختلف SBA و پژوهش های باکتری کشی را بیان کرده و بر لزوم استانداردسازی این روش ها تاکید می کند. پس از استانداردسازی، امکان انجام مطالعات پیچیده کلینیکی فراهم می شود.
با وجود این که در In Vitro بررسی خاصیت کشندگی یک عامل ضد میکروبی بسیار جذاب به نظر می رسد، اما عواملی وجود دارند در این بررسی های آزمایشگاهی می توانند تداخل ایجاد کنند. این فاکتور ها هم بیولوژیک، و هم تکنیکی هستند.
از عوامل بیولوژیک می توان، وجود باکتری های مقاوم، اثر متناقض (Paradoxal Effect)، تولرانس باکتری در برابر ماده ضد میکروبی و انتشار عامل مقاومت را نام برد.
از عوامل تکنیکی می توان، فاز رشد کشت تلقیح شده، مقدار کشت، عدم تماس کافی بین دارو و میکروارگانیسم، حجم نهایی باکتری پس از فعالیت باکتری کشی و انتخاب محیط کشت مناسب را نام برد.
مراحل انجام روش SBA به ترتیب تهیه سرم بیمار، تهیه رقت و ساخت محیط کشت، تلقیح سرم بیمار در محیط کشت ، انکوباسیون، تعیین میزان باکتری کشی سرم، کنترل کیفی می باشد.
از این روش می توان در جهت تشخیص، هم چنین بررسی میزان ایمنی زایی واکسن ها در عفونت های Streptococccus pneumonia، Vibrio cholera، Haemophilus influenza ،Neissria meningitidis، Brucella abotus و … پرداخت.
فصل سوم
مواد
و
روش ها
۳-۱-۱ مواد و وسایل لازم
۱- سویه استاندارد هموفیلوس آنفلوآنزا تیپ b
۲- انکوباتور
۳- هود میکروبی- هود کشت استریل
۴- اتوکلاو
۵- پمپ و دستگاه تقسیم
۶- سانتریفوژ یخچالدار(HeHich)
۷- لام
۸- بن ماری شیکردار
۹- یخچال ۴۰C
۱۰- فریزر
۱۱- لوله آزمایش
۱۲- ارلن
۱۳- مزور
۱۴- ظروف ۱ لیتری سانتریفوژ
۱۵- بشر
۱۶- سمپلرو سرسمپلر
۱۷- پیپت
۱۸- پیپت پاستور
۱۹- پلیت شیشه ای و پلاستیکی
۲۰- سرنگ ۵ cc و cc 2
۲۱- دستکش لاتکس
۲۲- ماسک
۲۳- پارافیلم
۲۴- چسب اتوکلاو
۲۵- فویل آلومینیومی
۲۶- یخ
۲۷- لوله شیشه ای سانتریفوژ
۲۸- کیسه دیالیز با Cut off: 10.000
۲-۳-۱- هدف ویژه و کاربردی
۱- ارائه الگوی مناسب خدمات آموزشی در روستاهای محدوده مورد مطالعه.
۲- شناخت و تعیین عوامل موثر بر ارائه خدمات آموزشی در محدوده مورد مطالعه.
۳- تعیین نارساییها وکمبود ها در توزیع خدمات در محدوده مورد مطالعه.
۵- توجه به نقش جغرافیا در مکان یابی خدمات آموزشی.
۴-۱-سوالات و فرضیه های تحقیق
۱-۴-۱- سوالات تحقیق
۱- توزیع مکانی خدمات آموزشی در بندر انزلی چگونه است ؟
۲- چه عواملی در توزیع خدمات آموزشی موثرند ؟
۳- الگوی بهینه استقرار خدمات آموزشی در روستاهای پیرامونی شهر انزلی چیست؟
۲-۴-۱-فرضیهها ی تحقیق
با توجه به اهداف تحقیق فرضیه های این تحقیق عبارتند از:
۱- بین موقعیت مکانی – فضایی روستاها توزیع خدمات آموزشی رابطه وجود دارد
۲ - امکانات آموزشی موجود در سطح شهر در نحوه توزیع وتعداد واحد های آموزشی روستاهای پیرامونی موثر بوده است
۳ – بین تعداد جمعیت سکونتگاه های روستایی و توزیع فضایی مراکز آموزشی رابطه وجود دارد .
۵-۱- تعریف واژه ها و مفاهیم
فضا :فضای جغرافیایی بخشی از سطح زمین است که به همراه دورنمایه مادی و اجتماعی به وجود می آید . ( شکوئی، ۱۳۷۸: ۱۱۸) درحوزه ها ورشته های مختلف به ویژه جغرافی دانان ومعماران وبرنامه ریزان به تعریف فضا پرداخته اند و معانی متعددی برای آن ذکر کرده اند که ازجمله آنها میتوان « فاصله میان نقاط و پدیده ها» و«گستره پیوسته ای که در آن اشیا و پدیدها قرار گرفته وحرکت می کنند. » نام برد.در جغرافیا همراه و توأم با مکان ، فضای جغرافیایی مطرح می شود. که عبارت است از بخشی از زمین و زیست سپهرکه موردسکونت انسان قراردارد وجایگاهی است که زمان بندی زندگی اجتماعی درآن تحقق می یابد. از دید جغرافیایی فضا یک مقوله عینی است در حالی که از نظر فلسفه مفهومی ذهنی دارد.(پور احمد ،۱۳۸۵ : ۱۹۳ )
فضای آموزشی :فضای آموزشی کالبدی است که درآن تعلیم و تربیت دانش آموزان به فعالیت می رسد فضا ی آموزشی به سه قسمت تقسیم می گردد . فضای بسته ، سرپوشیده وباز
فضاهای بسته : به فضاهای مسقف که با چهار دیواری ، محصورشده باشد . مانند کلاس درس ، نماز خانه ، کارگاه ، آزمایشگاه
فضای سرپوشیده : به فضاهای مسقف که بدون واسطه دیوار با محوطه باز مدرسه ارتباط دارند ، گفته می شوند . مانند پارکینک
فضاهای باز: فضاهای بدون سقف که توسط عنصری به نام دیوار محصور شده باشند ومورد استفاده تفریحی ، ورزشی ، وارتباطی دانش آموزان قرارگیرند ، گفته می شود. ( قاضی زاده ، ۱۳۷۲، ص۱۴۹)
دوره ابتدایی: آموزش ابتدایی مشتمل بر دوره آموزشی ۵ ساله ویژه کودکان رده های سنی ۶ تا ۱۱ سال می باشد.
زمانیکه دانش آموزان این دوره را با موفقیت به پایان برسانند. موفق به اخذ مدرک پنجم ابتدایی می شوند.
دوره راهنمایی: دانش آموزان پس از گذراندن یک دوره پنج ساله و ارتباط با یک معلم درسی، با دوره تحصیلی جدیدی آشنا می شوند. تعداد درسها در مقطع راهنمایی افزایش یافته و هر درس مربوط به یک معلم می باشد.
دانش آموزان این مقطع را ،طی ۳ سال به پایان می رسانند.
دوره متوسطه: مدرسه ای که دانش آموزان در آن تحصیل کنند که بالاتر از دبستان و راهنمایی و پایین تر از دانشگاه می باشد.
واحد آموزشی: منظور همان مدرسه است که فضایی است شامل عرصه و اعیان که فراگیران (جمعیت واقع در سنین ۱۷-۶) در یکی از مقاطع سه گانه اموزشی به تحصیل می پردازند.
توزیع فضایی ( پراکندگی فضایی ) :
مفهوم آن شکلگیری پدیدهها در سطوح خطی، شبکهای، سطحی و نظایر آن میباشد و در آن تأثیر متقابل فضایی، آمد و شد روزانه از محل کار به محل مسکونی و مسکن موضوعاتی از این قبیل بررسی میشود. در واقع چگونگی قرارگیری عناصر، پدیده ها ، نقاط و مکانها برروی سطح کره زمین پراکندگی یا توزیع فضایی نامیده می شود. پراکندگی جغرافیایی از ارکان مهم و عمده مطالعات جغرافیایی بوده و به فهم و ادراک و بررسی خصوصیات موقعیت های جغرا فیایی کمک می کند . بطوررایج جغرافی دانان از شکل ها برای نشان دادن توزیع جغرافیایی پدیده ها در روی سطح زمین یا قسمتی از آن استفاده می کنند. به طور معمول توزیع فضایی دارای سه ویژگی است .
الف) تراکم نسبی: شامل تعداد پدیده ها وعناصرمورد مطالعه ، تقسیم بر مساحت منطقه مورد مطالعه است .
ب) تفرق: بر خلاف تمرکز ، شاخصی است که مقدار پخش یک پدیده و میزان پراکندگی یا تمرکزآن را در یک منطقه یا مکان نشان می دهد .
ج) بافت : طرز قرارگیری هندسی عناصر و پدیده ها را در فضا بافت گویند . که ازجمله آنها می توان بافت خطی ، بافت متمرکز ، بافت متفرق را نام برد .( پوراحمد ،صص ۱۰۱ -۱۰۳ )
تحولات جمعیتی : منظور از تحولات جمعیتی تغییرات کاهش یا افزایش جمعیت است که در طی دوره های آماری صورت گرفته است
نواحی روستایی
منظور از نواحی روستایی، قلمرو جغرافیایی است که خارج از محدوده شهرها می باشد و در این تحقیق منظور تمام روستاهای شهرستان بندر انزلی است
۶-۱- محدودیتها و تنگناهای تحقیق
معمولاً انجام فعالیتهای تحقیقی با محدودیتها و تنگناهایی مواجه است، این تحقیق نیز دارای مشکلاتی به این شرح بوده است:
- عدم همکاری برخی مسئولان و مردم محلی در مطالعات میدانی و تکمیل پرسشنامه؛
- مشکل دسترسی به تعدادی از روستاهای محدوده؛
- عدم دسترسی به آمار و داده های جدید و صرف زمان بسیار برای دسترسی به داده ها؛
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
۱-۲- پیشینه تحقیق
۲-۲- مکانیابی واحدهای آموزشی
۳-۲- برنامه ریزی محل استقرار مدارس
۴-۲- برنامه ریزی استقرار مدارس
۵-۲- راهبرد نیازهای اساسی
۶-۲- روش های تعیین مراکز خدمات روستائی
۷-۲- پارامتر های موثر در بحث مکان یابی و اولویت بندی فضا های آموزشی
۸-۲-تعداد دفعات استفاده از واحدهای آموزشی
۹-۲- کاربری آموزشی و سایر کاربری ها
البته گاهی مساله به این سادگی نیست و صدور سند مالکیت غالباً با پیچیدگی خاصی همراه است شرایط عمومی صدور سند مالکیت عبارت است از :
-
-
- برای اینکه مامور ثبت بتواند سند مالکیت صادر نماید باید علم و قطع و یقین پیدا کند که هیچگونه اشکالی چه حتمی و یا احتمالی در راه صدور سند مالکیت وجود ندارد و به اصطلاح فقهی باید علم به عدم اشکال داشته باشد یعنی علم به منتفی بودن اشکال البته عدم علم به اشکال کفایت نمی کند یعنی نمی تواند مامور ثبت بگوید که من این سند مالکیت را صادر کردم چون یقین نداشتم که اشکالی سر راه من بوده است و با بهره گرفتن از اصل صحت پا اصل برائت خود را مجاز در صدور سند مالکیت دیدم! چنین گفتاری به عنوان عذرو بهانه از وی پذیرفته نیست زیرا سند مالکیت در عرض حکم دادگاه بلکه از آن هم برتر است.
-
تبصره : آنچه ذکر شد مربوط به صدور سند مالکیت در اولین بار است اما اگر سند مالکیتی صادر و آنگاه اشکالی پیش آمد کند با وجود آن اشکال در تجدید سند مالکیت ( یا تفکیک بر اساس سند مالکیت نخستین) تردید بوجود آمد باز باید رعایت شرط عمومی صدور سند مالیکت یعنی یقین به انتفاء اشکال در بین باشد.
-
- حکم تملیک دادگاه و صدور سند مالکیت:
در قدیم ادارات ثبت عقیده داشتند که پس از صدور دستور تملیک از دادگاه باید انتقال محکوم به، به محکوم له در دفاتر اسناد رسمی ثبت شود و آنگاه اداره ثبت به محکوم له سند مالکیت بدهد مدت ها اختلاف بین محاکم و ادارات ثبت در این باب وجود داشت النهایه باین نتیجه رسیدند که تنظیم سند انتقال در دفتر در این مورد ضروری نیست در سال ۱۳۱۷ که آئین نامه قانون ثبت نوشته می شد همین نظر را در ماده ۱۲۴ قانون ثبت گنجاندند بنابرین صدور سند مالکیت پس از صدور دستور تملیک دادگاه نیاز به تنظیم سند رسمی انتقال در دفتر اسناد رسمی ندارد.
۱-۲-۱-۳-۳ اعتبار اسناد مالکیت
ماده ۲۲ قانون ثبت می گوید : “همین که ملکی مطابق قانون در دفتر املاک به ثبت رسید دولت فقط کسی را که ملک به نام او ثبت شده و یا کسی که ملک مزبور به او منتقل گردیده و این انتقال نیز در دفتر املاک به ثبت رسیده یا اینکه ملک مزبور از مالک رسمی ارثاً به او رسیده باشد مالک خواهد شناخت".
در این ماده قید “مطابق قانون در دفتر املاک به ثبت رسید” می تواند منشا تفسیر های گوناگون شود و نظرات متفاوتی بر جای گذارد به طوری که بدست اهل قانون مانند موم می تواند باشد یکی از آن طاووس و دیگری از آن مگس می سازد!
این ماده منطوقاً و مفهوماً دلالت دارد بر:
-
- ثبت ملک مثبت مالکیت کسی است که ملک بنام او ثبت شده است یا به او ارث رسیده است یا به طور رسمی به او منتقل گردیده و این انتقال هم در دفتر املاک ثبت شده است.
-
- ثبت ملک به نام هر کسی سلب مالکیت از غیر می کند و دیگر از هیچکس در خصوص آن ملک دعوایی پذیرفته نمی شود. بجز در مواردی که در ماده ۲۴ قانون ثبت آمده است و در آن موارد هم ادعا نسبت به عین مسموع نیست فقط قیمت واجور و خسارت قابل مطالبه است.
-
- پس از صدور سند مالکیت و ثبت ملک در دفتر املاک دیگر تصرف غیر صاحب سند مالکیت در آن ملک دلیل مالکیت محسوب نمی شود و کسی نمی تواند به تصرف مالکانه خود به ضرر صاحب سند مالکیت استناد نماید این امر از کلمه فقط که در ماده ۲۲ ذکر شده است استفاده می کرد.
-
- با توجه به ماده ۷۵۷ قانون آئین دادرسی مدنی نسبت به املاکی که در دفتر املاک ثبت شده است به مرور زمان جاری نمی شود.
-
- مطابق ماده ۶۶۵قانون آئین دادرسی مدنی هر گاه رای داور مخالف مندرجات دفتر املاک یا سند مالکیت باشد باطل است و پذیرفته نمی شود.
۱-۲-۱-۳-۴ تفاوتهای اسناد رسمی با اسناد مالکیت
بین سند مالکیت و سند رسمی تفاوتهای زیر وجود دارد :
-
- تشریفات صدور و تنظیم این دو نوع سند متفاوت است.
-
- به طور کلی ثبت ملک در دفتر املاک نشانه خاتمه یافتن جریان ثبت است و پس از ثبت دیگر ملک جاری بدان اطلاق نمی شود بلکه ملک ثبت شده نامیده می شود اما ثبت سند رسمی در دفتر اسناد رسمی بدین معناست که با رعایت کلیه قوانین ملک بنام خریدار منتقل شده و ثمن و حقوق دولتی نیز پرداخت شده و از تاریخ تنظیم و امضای سند مالک ملک مزبور شخص خریدار می باشد.
-
- سند مالکیت منعکس کننده مندرجات دفتر املاک است ولی سند رسمی منعکس کننده آخرین نقل و نتقال انجام شده نسبت به ملک ثبت شده می باشد.
-
- سند مالکیت در اداره ثبت صادر می شود ولی سند نقل و انتقال در دفاتر اسناد رسمی تنظیم و صادر می شود.
-
- سند مالکیت اماره قطعی وقانونی بر مالکیت اشخاص نسبت به املاک می باشد و لیکن سبب تملک نمی باشد ولی سند انتقال رسمی تنظیمی در دفتر خانه هم اماره قطعی و قانونی بر ملکیت اشخاص و هم سبب تملک و انتقال مالکیت می باشد.
-
- سند مالکیت صادره از سوی اداره ثبت به معنای اخص کلمه سند رسمی موضوع ماده ۹۲و۹۳ قانون ثبت محسوب نمی شود زیرا فی نفسه فاقد قدرت اجرایی و قابلیت اجرا بوده و مفاد آن به خودی خود قابل اجرا نمی باشد و این در حالی است که مفاد اسناد رسمی تنظیمی در دفاتر اسناد رسمی راجع به نقل و انتقال املاک و تعهدات مندرج در اسناد تنظیمی بدون نیاز به حکمی از سوی محاکم دادگستری لازم الاجراء بوده و دارای ضمانت اجرائی می باشد[۸].
واین ویژگی تنها مخصوص اسناد تنظیمی در دفاتر اسناد رسمی بوده و منحصر به آنها می باشد و به سایر اسناد تنظیمی در نزد سایر مامورین صلاحیت دار دولت تسری ندارد[۹].
-
- تفاوت دیگر بین سند مالکیت و اسناد رسمی تنظیمی در دفتر خانه موضوع دعوی ابطال آنها می باشد اسناد رسمی تنظیمی در دفاتر اسناد رسمی دعوی ابطال آن مواجه با محدودیت خاصی نسبت و هر زمان و به هر دلیل قانونی می توان ابطال آنها را از دادگاه خواست مثلاً چنانچه سندی صوری تنظیم شده باشد، لکن سند مالکیتی که اداره ثبت صادر می نماید را جز در موارد محدود و به هر بهانه ای و به راحتی نمی توان ابطال نمود.
۱-۲-۲ ثبت اختیاری و اجباری
به موجب مادتین ۴۶و۴۷ قانون ثبت اسناد و املاک ثبت برخی از اسناد اجباری اعلام گردیده است البته ثبت اموال غیر منقول بدون استثناء الزامی می باشد و سازمان ثبت و متصرفین به عنوان مالک و قائم مقام قانونی آنها مکلف به ثبت کلیه اموال غیر منقو می باشند.
۱-۲-۲-۱ موارد ثبت اجباری اسناد
اسنادی که قانون، ثبت آنها را اجباری اعلام کرده بر دو دسته اند :
-
- اسنادی که به حکم قانون باید به ثبت برسند مانند کلیه عقود و معاملات راجع به عین یا منافع املاکی که قبلاً در دفتر اسناد ثبت شده باشد و همچنین کلیه معاملات راجع به حقوقی که قبلاً در دفتر املاک ثبت شده است.
-
- اسنادی که قانون اجباری بودن ثبت آنها در هر مرحله به نظر وزارت دادگستری واگذر نموده است مانند صلح نامه، هبه نامه و شرکت نامه.
۱-۲-۲-۲ موارد ثبت اختیاری اسناد
( استثنائات اجباری بودن ثبت اسناد)
هرچند “اصل بر اختیاری بودن ثبت اسناد است". اما مواردی وجود دارد که قانونگذار صراحتاً به عدم لزوم ثبت آنها اشاره نموده و عادی بودن این اسناد را مورد قبول قرار داده است بعضی از اسناد با توجه به عدم شمولشان به یکی از سناد مذکور در بند ۲ ماده ۴۷ قانون ثبت جزء اسناد عادی بوده و ثبت آنها الزامی نمی باشد. اهم این موارد عبارتند از : ۱- تقسیم نامه ۲- وصیت نامه ۳-اجاره نامه اماکن استیجاری، مسکونی، اداری ۴-سند راجع به تعهد به انجام معامله مال غیر منقول ۵-اسناد عادی راجع به معاملات اموال غیر منقول تنظیمی تا تاریخ ۱/۱/۱۳۷۰
۱-۲-۳ مفهوم دعوای ابطال سند رسمی
منظور از سند رسمی که می توان دعوی ابطال آن را مطرح کرد هر سندی است که مطابق ماده ۱۲۸۷ قانون مدنی به ثبت رسیده باشد کلیه اسناد رسمی اعم از سند مالکیت، سند اجرایی، سند مالکیت معارض جزء اسناد رسمی بوده و در صورت وجود موجبات قانونی بر بی اعتباری آنها ذی نفع می تواند نسبت به اقامه دعوای ابطال یا اعلام بطلان آنها در دادگاه صالحه اقدام نماید و دادگاهها مکلف به رسیدگی به این دعاوی می باشند.
پس در تعریف این دعوی می توان گفت که دعوی ابطال سند رسمی “دعوایی است که خواسته آن اعلام بی اثر بودن یک یا چند سند رسمی معین می باشد که سبب بی اثر شدن سند رسمی می شود" بدین ترتیب ممکن است بطلان سند به این علت باشد که سند مطابق مقررات مربوط به آن صادر نشده است[۱۰]. ابطال سند مالکیت معارض از مصادیق این دعوی می باشد یا ممکن است سند به علت انتفای تعهد موضوع سند رسمی از اعتبار بیفتد[۱۱]، مانند پرداخت وجه سند و یا به علت جعلیت سند (اعم از جعل مادی یا مفادی) باشد[۱۲]. موضوع بحث ما در این پایان نامه مربوط به ابطال اسناد مالکیت که از اداره ثبت صادر می شوند می باشد.
۱-۲-۴ مفهوم ابطال
۱-۲-۴-۱ بطال سند مالکیت به حکم قانون
در زمانی که مقتضیات اجتماعی مانند تقسیم اراضی بین زارعین و یا مصالح عمومی مانند حفظ جنگلها و مراتع و یا جهات شرعی مانند حفظ موقوفات اقتضاء نماید.
با وضع قوانین لازم دستور ابطال ثبت و اسناد مالکیتی که بنام اشخاص صادر شده است داده می شود. مانند قانون ابطال اسناد مالکیت رقبات موقوفه برخی از قوانین به ادارات ذیربط این اختیار را می دهد که منابع طبیعی را تشخیص و دستور ابطال آنها را صادر نماید. در این موارد سازمان ثبت مکلف است که طبق درخواست آن مرجع ثبت و سند مالکیت صادره را ابطال نماید که در این موارد نیازی به احکام قضایی نمی باشد.
۱-۲-۴-۲ ابطال سند مالکیت به حکم دادگاه
مدیران با بهکارگیری سیاستها و خطمشیهای صحیح و مناسب در جهت جذب نیروهای تخصصی، تقسیم منصفانه کار در بین کارکنان، تشویق آنان به مشارکت در امور و تصمیمگیریها، و ارزیابی در فواصل زمانی مختلف، هر چه بیشتر و بهتر میتوانند در جهت بهسازی سازمان و بهرهوری از کارکنان گام بردارند.[۳۸]
سرپرستی و مدیریت:
تحقیقات نشان می دهد که اگر رئیس واحد از نظر کارکنان صمیمی باشد، افراد را درک نماید، به عملکرد خوب پاداش نیکو بدهد، به نظر ها و دیدگاه های کارکنان احترام بگذارد و در نهایت به افراد توجه کند، رضایت شغلی افزایش خواهد یافت.[۳۹]
زمانی که کارمند می داند بدون هیچ دغدغه ای می تواند مشکلات و مسائل کاری اش را با سرپرست خود مطرح نماید، در ارتباطش با مافوق احساس راحتی می کند و در حضور وی بدون هیچ نگرانی فعالیت کاری خویش را انجام می دهد .
کارکنانی که همواره با طیف گسترده ای از افراد با خصوصیات فرهنگی،مذهبی و اجتماعی متفاوت در ارتباط هستند در شرایطی که با مافوق خود روابط بهتری داشته باشد و همچنین در انجام وظایف از آزادی عمل بالاتری برخوردار باشد بهتر می تواند شرایط حاکم بر محیط کارش را مدیریت نماید و نهایتا رضایت شغلی بالایی خواهد داشت .
در این راستا پیشنهاد می گردد که سرپرست علاوه بر تلاش در جهت حل مشکلات کاری کارکنان در جهت حل مشکلات شخصی آنها نیز گام برداشته ، در مجالس و میهمانی های آنها شرکت نموده و در زمان هایی نیز نسبت به برگزاری جلسات خصوصی در ارتباط با موضوعات شخصی و همچنین کاری اقدام نماید و به طور کل شرایطی را در محیط کار فراهم نماید که کارمند با آسودگی خاطر بتواند با مافوق خود تعامل برقرار نماید.
روابط شخصی:
دوستی و صمیمیت در روابط میان کارکنان یک محرک قوی انگیزشی بشمار می آید که منجر به رضایت میشود. این روابط شامل روابط افراد با مافوق وغیره میباشد. ایجاد روابط انسانی صحیح باعث شده که افراد از انزوا بیرون آمده و ضمن وابستگی به گروه کاری به استقلال برسند.
مردم علاقمندند با افرادی کار کنند که میان ایشان محبت متقابل حکمفرماست. هر کارگر یا کارمند علاقمند است که همکارانش دوستان مهربان او باشند و نیز مورد محبت مدیرش قرار بگیرد و همواره نظر او را درباره خودش بداند. همچنین، مدیر به پیشرفت کارمند یا کارگرش توجه کند و حتی این توجه خود را به او بگوید.
حقوق و مزایا:
یکی از عمده ترین بحث ها پیرامون موضوع مدیریت منابع انسانی بحث حقوق و دستمزد است. هر چند که تاکنون یک قاعده کامل و خدشه ناپذیر در مورد نحوه پرداخت حقوق و دستمزد تدوین نشده است، لیکن ویژگی های مختلفی مورد اتفاق صاحب نظران است. از جمله اصلی ترین این ویژگی ها، عدالت در پرداخت است. لایحه نظام هماهنگ نیز ادعای زمینه سازی برای تحقق چنین امری را داشته است. احساس عدم وجود عدالت در بین آنانی که دریافت کننده حقوق هستند، زمینه ساز دلسردی، ضعف انگیزه و یا حتی غلبه روحیه تخریب گری بر افراد می شود که تمامی اینها موجب افت شدید بهره وری نیروی کار می شود.
شمار فراوانی از اعتصاب های کارگری و حتی کارمندی، کم کاری ها، عدم انگیزش و نارضایتی های شغلی، موارد ترک خدمت و … که در همه جای جهان روی می دهد، زائیده بی توجهی به انگیزه های مادی و نابرابری های پرداخت یا کمبود مقررات و روش های منظم، منطقی و منصفانه حقوق و دستمزد است.[۴۰]
مسئله حقوق و دستمزد از گذشته دور مد نظر اندیشمندان علوم رفتاری و اقتصادی بوده است. آدام اسمیت بنیان گذار علم اقتصاد درباره مزد و سود کارگر و سرمایه در خدمات مختلف چنین اظهار نظر می کند:
همه محاسن و معایب خدمات مختلف کارگر و سرمایه در مناطق همجوار، باید یا کاملاً برابر باشد و یا منجر به برابری آنها گردد. اگر در یک منطقه، شغلی باشد که مزایای آن کمتر یا بیشتر از سایر مناطق همجوار باشد، در مورد اول که مزایا زیاد است تعداد بیشماری از افراد به آن منطقه سرازیر می شوند و در مورد دوم عده ای آن را ترک می گویند، به طوری که محسنات آن به زودی به سطح استخدام کارگر و سرمایه در بخش دیگر می رسد. این وضع حداقل درباره جوامعی صادق است که همه چیز به جریان طبیعی خود سیر می کند یعنی جایی که آزادی کامل هست، و جایی که مردم آزادند هر شغلی را که مناسب می بینند انتخاب کنند و هر وقت که فکر کردند مناسب نیست، آن را عوض کنند.[۴۱]
با توجه به اهمیت وجود نظامی منطقی و مبتنی بر عوامل عادلانه و مشخص در پرداخت حقوق و دستمزد، در سال ۱۳۷۰ لایحه ای با عنوان “نظام هماهنگ پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان دولت” به مجلس تقدیم شد و مجلس شورای اسلامی در سیزدهم شهریور ماه همان سال لایحه مذکور را به تصویب رساند . هدف اصلی از نظام هماهنگ پرداخت ایجاد هماهنگی در پرداخت حقوق و مزایا در سطح کلیه دستگاه های دولتی می باشد. مکانیزم پرداخت در این نظام طوری طراحی شده است که دولت بتواند نیروهای متخصص خود را جذب و نگهداری نماید.
امنیت شغلی:
در زندگی سازمانی امنیت شغلی ازجمله مسائلی است که کارکنان سازمانها را به خود مشغول می کند و بخشی از انرژی روانی و فکری سازمان صرف این مسئله می شود. درصورتی که کارکنان از این بابت به سطح مطلوبی از آسودگی خاطر دست یابند با فراغ بال توان و انرژی فکری و جسمی خود را دراختیار سازمان قرار می دهند و سازمان نیزکمتر دچار تنشهای انسانی می گردد، وقتی بحث امنیت شغلی می شود موضوع رسمی شدن وتضمین حقوق و مزایا در ذهن تداعی می شود درصورتی که در دنیای امروز امنیت شغلی درگرو رسمی شدن و استخدام مادام العمر نیست بلکه تواناسازی کارکنان محور امنیت شغلی است. بنابراین باتوجه به اهمیت تواناسازی کارکنان در ثبات و امنیت شغلی، سعی بر آن است که مفهوم امنیت شغلی، مفهوم توسعه منابع انسانی تبیین و نقش توسعه منابع انسانی و تواناسازی کارکنان در ابعاد تخصصی، تجربه آموزی، رضایت شغلی، رفتاری، ارتباطی، تفکر و وجدان کار در امنیت شغلی پایدار تبیین شود.
مفهوم امنیت شغلی:
در مفهوم امنیت شغلی موضوعاتی چون تغییرات شغلی، از دست دادن شغل، عدم دستیابی به شغل مناسب گنجانده شده است. بنابراین اعتقاد روان شناسان صنعتی و سازمانی امنیت شغلی یکی از عوامل بوجود آورنده رضایت شغلی است. نیازهای تامینی کاملاً آشکار و در بین اغلب مردم بسیار متداول اند. همه ما میل داریم از آسیبهای زندگی نظیر تصادف، جنگها، امراض و بی ثباتی اقتصادی و شغلی در امان باشیم. از این رو افراد و سازمانها علاقه مند هستند که تا اندازه ای اطمینان فراهم کنند که از این قبیل فاجعه ها حتی الامکان مصون خواهند بود.
- تمرکز بر شغل توسط افراد بیانگر وجود ثبات شغلی است که این تمرکز از دو شغله شدن افراد جلوگیری و بخشی از امنیت شغلی را شکل می دهد.
- جابجایی کمتر در شغل بیانگر وجود امنیت شغلی است که حاصل آن تخصصی و خبرگی است و زمانی که افراد در یک شغل خبرگی و تخصص پیدا کردند بخشی از امنیت شغلی آنها شکل می گیرد.
- انتخاب شغل مناسب زمینه ساز بروز و تقویت علاقه مندی از کار است که با امنیت شغلی رابطه مستقیم دارد.
- رضایت در شغل موجب بروز خلاقیت در کارشده و نهایتا خلاقیتها استحکام بخش امنیت شغلی کارکنان خواهدبود.
- رضایت اقتصادی موجب دلگرمی فرد در کار شده و احساس برابری در کارکنان شکل می گیرد که خود احساس برابری در سازمان نقش موثری در امنیت شغلی ایفا می کند.
- از جمله مولفه های امنیت شغلی، عاطفی بودن محیط کار است که به ساختن روان سالم انسانها کمک می کند و زمانی که انسانها از طریق کار، شخصیت و روان خود را تکامل بخشند امنیت شغلی آنها نیز تامین می شود.
- احساس آرامش در کار منجر به رهایی از فشار شغلی گردیده و در نتیجه بخشی از امنیت شغلی کارکنان که از طریق فشارهای شغلی تهدید می شود، تامین می گردد.
- وابسته شدن فرد به سازمان بیانگر وجود امنیت شغلی است که حاصل آن تعهد سازمانی است .
- زمانی که کارکنان یک سازمان از سازمان خود دفاع کنند بطور مستقیم و غیرمستقیم اعتبار سازمان را تقویت کرده که در سایه آن امنیت شغلی افراد تامین می گردد.[۴۲]
زندگی شخصی:
به دلیل پیچیدگی و چند وجهی بودن موضوع تعادل بین کار و زندگی؛ اغلب در درک و تفسیر آن مشکلاتی بهوجود میآید. براثر همین برداشت نادرست است که بسیاری از افراد کار و زندگی را به دو امر کاملاً جدا از هم تقسیم میکنند و با درمقابلهم قراردادن اولویتهای فرد و سازمان، کار و زندگی را به عنوان بازی مجموع صفر[۴۳] درنظر میگیرند که منافع یک طرف به ضرر طرف مقابل تمام میشود. علاوه براین، از آنجا که عوامل مختلفی در سطح اجتماع (مانند اقتصاد، فرهنگ، سیاست، و…)، سازمان(فرهنگ سازمانی، مدیریت، حوزه فعالیت، و…)، و فرد (ویژگیهای شخصیتی، جنسیت، وضعیت تأهل، موقعیت سازمانی، میزان درآمد، و…)، در تعبیر و تفسیر موضوع تعادل بین کار و زندگی دخالت دارند؛ ارائه یک تعریف قابل قبول برای همه افراد؛ در همه زمانها و مکانها امری غیرممکن است.
چنین مشکلی در تعریف تعادل بین کار و زندگی به معنای آن نیست که نمیتوان به وجوه اشتراک و اهدافی که در این موضوع نهفته است، دست یافت. سایت اینترنتی تعادل بین کار و زندگی(۲۰۰۵)، دو مفهوم اساسی را برای ایجاد اشتراک ذهنی در این مورد مفید دانسته است که عبارتند از: موفقیت و خشنودی. این دو مفهوم به چراهای بسیاری پاسخمیدهد: چرا شما کارمیکنید؟ چرا درآمد بیشتری میخواهید؟ خانهجدید، فرستادن بچهها به مدرسه، انجام موفقیتآمیز کار و …؟ سؤالهایی است که پاسخ به آنها تا حد زیادی ما را به درک تعادل بین کار و زندگی نزدیک میکند. خشنودی در اینجا مفهوم گستردهای دارد که رضایت، شادی، عشق، و هر نوع خوشی در زندگی را شامل میشود. موفقیت و خشنودی دو وجه متعامل از یک واقعیتاند که یکی بدون دیگری معنای خود را از دست میدهد. اگر به اطراف خود نگاه کنیم؛ افراد زیادی را خواهیم یافت که به موفقیتهای مهمی در زندگی دست یافتهاند ولی نشانی از خشنودی در چهره آنها دیده نمیشود یا حداقل آنگونه که شایسته است شاد نیستند. اگر افراد بتوانند در هر لحظه از زندگی خود موفقیت توأم با شادی را تجربه کنند، به این تعریف نزدیک میشویم که بگوییم « تعادل در کار و زندگی یعنی یک روز سرشار از موفقیت و خشنودی در چهار بخش از زندگی: کار، خانواده، دوستان، و خود.
در تعریف دیگری؛ شرایطی که در آن آزادی کارکنان در پرداختن به فعالیتها و مسئولیتهای دلخواه خود؛ خارج از محیط کار مخدوش نشود؛ تعادل در کار و زندگی تلقی شده و این به معنای آن است که باید کارها بر مبنای عقلانیت و هوشمندی بیشتری سازماندهی و به نحو مؤثرتری انجام شود.
درطول تاریخ، کار به عنوان یکی از راه های اساسی مشارکت اجتماعی و بیان شخصیت و عظمت انسان بوده و انسان خود را با کار معنا کرده است؛ با وجود این، کار تنها راه مشارکت اجتماعی نیست و تمامی وجود انسان در کار خلاصه نمیشود. نیاز انسان به آرامش و استراحت، بر عهده گرفتن مسئولیتهای اجتماعی، صرف وقت برای خانواده و مانند آن، ابعاد دیگری از فلسفه وجودی انسان را تشکیل میدهند.
کار و خانواده میتوانند اثر متقابل و نقش مکمل برای یکدیگر داشته باشند؛ با کار کردن نیازهای خانواده برآورده میشود و حمایت خانواده موجبات تقویت روحی و جسمی کارکنان برای انجام موفقیتآمیز وظایفشان را فراهم میآورد. این بحث بهظاهر ساده؛ مناقشات حاشیهای بسیار زیادی را دامن زده است. یکی از سؤالهای اساسی در این زمینه این است که رابطه کار و زندگی چگونه باید تعریف و تنظیم شود و پاسخ به این سؤال نیز ممکن است به تعداد جوامع و حتی افراد یک جامعه متفاوت باشد. آنچه امروز برای شما تعادل در کار و زندگی محسوب میشود، شاید فردا مفهوم دیگری داشته باشد، با وجود این، لازم است همه افراد، سازمانها و جوامع به این موضوع بیندیشند و پاسخ و راهکاری مناسب با شرایط؛ اهداف و ارزشهای خود بیابند. بی توجهی به این امر موجب تعارض در کار و زندگی میشود که نتایج زیانباری درپیدارد.
جیم برد پیشبینی کرده است که در ۳۰ تا ۴۰ سال آینده، تعادل بین کار و زندگی به مهمترین موضوع محیطهای کار در آمریکا تبدیل خواهد شد و لازم است سازمانهای این کشور در این زمینه برنامههای راهبردی داشته باشند تا بتوانند از عوارض عدم تعادل در کار و زندگی در امان بمانند.
عوامل و شرایط بروز عدم تعادل در کار و زندگی: یکی از عواملی که موجب تعارض بین کار و زندگی میشود، ساعات کارطولانی است. در آغاز رایانهای شدن فرایند تولید و گسترش فناوری اطلاعات برخی از صاحبنظران بر این عقیده بودند که جوامع صنعتی با خیل عظیم بیکاران مواجه خواهند شد و زمان فراغت بهحدی زیاد میشود که پرکردن این اوقات خود به معضل بزرگی تبدیل خواهد شد. این پیشبینیها چندان هم درست از آب درنیامد و بازار کار نهتنها با چنان مشکلی مواجه نشده بلکه با چشمپوشی از برخی نوسانها و تفاوتهای بین کشورها، توانست تعداد بیشتری از زنان را جذب کند.
بر اساس پیشنهاد اتحادیه اروپا در سال ۱۹۹۵، به منظور حفظ سلامتی و ایمنی کارکنان؛ حداکثر ساعات کار آنان ۴۸ ساعت در هفته تعیین شد. یک گزارش منتشر شده در سال ۲۰۰۰، نشان داد که متوسط ساعات کار کارکنان انگلیسی که بالاترین ساعات کار را داشتهاند برابر با ۶/۴۳ ساعت در هفته؛ بوده است. در آلمان متوسط ساعاتکار ۱/۴۰ ساعت؛ درفرانسه ۶/۳۹ ساعت و در ایتالیا ۵/۳۸ ساعتبودهاست. گزارش دیگری که درسال ۲۰۰۳ منتشر شد نشان داد که در فرانسه و ایتالیا ساعات کار تغییری نکرده بود ولی در انگلستان متوسط ساعات کار به ۶/۳۹ ساعت در هفته کاهش یافته بود. براساس این آمار، متوسط ساعات کار کارکنان ژاپنی ۲/۴۲ ساعت و کارکنان امریکایی ۶/۴۲ ساعت در هفته بوده که بیانگر بیشتر بودن متوسط ساعات کار دو کشور یاد شده نسبت به کشورهای عضو اتحادیه اروپاست.
تفاوت در ساعات کار طولانی نه تنها بین کشورهای مختلف مشاهده میشود، بلکه افراد، گروه ها و سطوح مختلف شغلی نیز ساعات کار متفاوتی در هر یک از این کشورها دارند و دلایل و انگیزههای آنها نیز برای سپری کردن ساعات بیشتری در محیط کار متفاوت است. مطالعات متعددی در کشورهای صنعتی نشان داده است که برخی از کارکنان، از جمله مدیران و کارکنان متخصص، بیش از ۶۰ ساعت در هفته کار میکنند و بین بخشهای مختلف اقتصاد، کارکنان هتلها و پس از آن کارکنان بخش کشاورزی بالاترین ساعات کار را دارند. همچنین، پژوهشها نشان میدهد که ساعات کار طولانی بین مردان رواج بیشتری دارد (کولینگ، ۲۰۰۵: ۲ ).
طی پژوهشی در یکی از شرکتهای بزرگ صنعتی ایران مشخص شد که مدیران عالی این شرکت بیش از۶۰ ساعت در هفته کار میکنند و این در حالی است که شغل آنها بسیار استرسزاست و در طول روز وظایف پیچیده و متنوعی را انجام میدهند. مدیران یاد شده معتقد بودند که خود را یکسره وقف کار کردهاند و بین کار و زندگی آنان تعادل وجود ندارد. البته این یافته را نمیتوان تعمیم داد و برای توصیف و تجزیه و تحلیل وضعیت ساعات کار در ایران بین سطوح مختلف و در حوزههای مختلف اقتصادی و نیز دلایل و انگیزههایی که موجب ساعات کار طولانی میشود، لازم است پژوهشهای متعددی انجام شود.
در مورد دلایل و انگیزههای افراد در داشتن ساعات کار طولانی تفاوتهای زیادی وجود دارد و در مطالعات انجام شده به مواردی مانند درآمد بیشتر، پیشرفت شغلی، حفظ شغل فعلی، رقابت با همکاران در کسب سمتهای بالاتر، خدمت به جامعه و فرار از استرسهای خانه و مانند آن، اشاره شده است. نکته جالب در یافتههای برخی از پژوهشها این است که ساعات کار طولانی تأثیری زیادی در افزایش بهرهوری ندارد. در یکی از پژوهشها بیش از نیمی از پاسخگویان معتقد بودهاند که اگر کارها به نحو بهتری سازماندهی و هدایت شود، میتوان ساعات کمتری را صرف کار کرد. ( مؤسسه بینالمللی مدیریت تعادل بین کار و زندگی، ۲۰۰۴: ۱۴).
در برخی از مطالعات مشاهده شده است که برخی از کارکنان، بهویژه مدیران و متخصصان، علاوه بر انجام وظایف شغلی در محل کار، بخشی از وظایف خود را طی روزهای هفته یا تعطیلات پایان هفته به خانه میبرند و بدین ترتیب فرصت کمتری پیدا میکنند تا از مصاحبت با سایر اعضای خانواده و رفتن به گردش و مسافرت، لذت ببرند.
از جمله موارد دیگری که موجب عدم تعادل در کار و زندگی میشود، چند شغله بودن است. برخی از کارکنان برای تأمین نیازهای زندگی مجبورند بیش از یک شغل داشته باشند. مدیران نیز با انگیزه درآمد بیشتر یا انگیزههای دیگری، بهطور همزمان در چند شغل فعالیت دارند.
استفاده نکردن از مرخصی سالیانه و حضور در محل کار در تعطیلات آخر هفته و تعطیلات رسمی از جمله موارد دیگری است که موجب ایجاد تعارض در کار و زندگی میشود. حجم زیاد کار و مسئولیتهای شغلی، تقسیم کار نامتعادل و نامتناسب، عدم حمایت از کارکنان، عدم امنیت شغلی، تهدید کارکنان و بدرفتاری با آنان، تعیین ضربالاجل و فشار مداوم برای پایان کار، تغییرات شغلی و محیطی، سفرهای طولانی برای انجام کار، مشکلات خانوادگی، عدم تقسیم وظایف خانه بین زن و مرد و عدم مشارکت در امور منزل، و غیره، از جمله موارد دیگری است که به عنوان عوامل ایجاد استرس و تعارض بین کار و زندگی شناخته شدهاند.
تحولات سالهای اخیر در اقتصاد جهانی و بازار کار، شدت و ضعف هر یک از عوامل مؤثر بر تعادل بین کار و زندگی را تحت تأثیر قرار داده است. بهطور مثال، فناوریهای جدید مشاغلی را به وجود آورده که اگر چه فعالیتهای جسمی را کاهش داده ولی از طرف دیگر فعالیتهای فکری را افزایش داده است. کوچکسازی سازمانها موجب شده تا کارکنان باقی مانده بخشی از وظایف کارکنان تعدیل شده را برعهده گیرند. بسیاری از مشاغل جدید نیاز به دانش و مهارتهای بالایی دارند که موجب افزایش فشار رقابت بین کارکنان برای حفظ شغل یا به دست آوردن سمتهای بالاتر شده است. وسایل و امکانات جدید و متنوعی که در زندگی کاربرد دارند، موجب آسایش و سریعتر انجام شدن کارهای منزل شده است ولی از طرف دیگر، تهیه این وسایل و امکانات نیاز به انجام کار بیشتر در خارج از خانه را افزایش داده است. بررسی تأثیر هر یک از این عوامل و اثر تعاملی هر یک از آنها در افزایش یا کاهش تعادل در کار و زندگی نیازمند انجام پژوهشهای بیشتر و گستردهتر در این زمینه است، بهویژه آنکه سرعت تحولات و تغییرات بهحدی است که پاسخ امروز ما به یک مسئله ممکن است برای فردا اعتبار نداشته باشد. پژوهش دراین زمینه، در جوامعی مانند جامعه ما نیز ضروری است و باید در دستور کار مدیران جامعه و سازمانها و پژوهشگران قرارگیرد.
عوارض عدم تعادل در کار و زندگی: درصورتی که تدابیری برای ایجاد تعادل در کار و زندگی اندیشیده نشود، عوارض مختلفی برای فرد، سازمان و جامعه بوجود میآورد. به منظور جلوگیری از طولانی شدن بحث، تنها به ارائه فهرستی از مواردیکه بهعنوان عوارض عدم تعادل در کار و زندگی شناخته شدهاند، بسنده شده و از تشریح آنها خودداری میشود.
- دچار شدن به انواع بیماریهای روحی و جسمی؛
- افزایش فشارآورهای شغلی؛
دراین جا توجه به این نکته ضروری است بااینکه شارع ارتکاب معاصی را جایز نمی داندچون که مخالف حکمت تشریع است .ولی ازآن جایی که درپرتاب تیرومانندآن سپر انسانی کفار مصلحت وجود دارددرچنین جایی شارع به ارتکاب حرام وانجام محذورات اذن داده است.و جواز عمل به محظور برای مصلحت اهم شرعی است و به تزاحم بین احکام شرعی تعبیر می شود.یعنی قتل انسان هایی که کشتن آنان درحالت عادی حرام است اما در حال جنگ باکفار هنگام تترس بنابر شرایطی مانند ضرورت ،این حرمت ازبین می رود.[۳۶۱] چون اگر مسلمانان ازآنها دوری کنندوجنگ رارهاکنند کافران به سرزمین های اسلامی غلبه پیدامی کنند واین جا موردی است که کشتن مسلمان برای مصلحت مرسله است.
توضیح اینکه مصلحت به معنای عام دراصطلاح علمای شریعت منفعتی است که شارع مقدس آن رابرای حفظ دین،نفوس وعقول بندگان موردتوجه قرارداده است.[۳۶۲]
مصالح مرسله از منابع اجتهاد در نزد اهل سنت است ومامطابق مبانی اهل سنت به بررسی مسئله تترس پرداخته ایم. مصالح مرسله داراى دو قسم است:
مصالح مرسله به معناى خاص یعنى دادن حکمى بر اساس مصلحت سنجى براى پدیدههایى که در شرع براى آنها حکمى بیان نشده است.
مصالح مرسله به معناى عام یعنى دادن حکم بر اساس مصلحت سنجى هر چند براى آن موضوعات حکمى مخالف در کتاب و سنّت موجود باشد. [۳۶۳]
در حقیقت مصالح سه قسم است. ۱. مصالح معتبره و آن مصالحى است که ادلّۀ شرعى بر رعایت و اعتبار آن قائم است. ۲. مصالح مُلغىٰ و آن مصالحى است که شارع مقدّس آنها را بىارزش دانسته و رعایت آنها را لازم ندانسته است؛ مانند تسلیم دشمن شدن، که در آن مصلحت حفظ جان وجود دارد ولى چون کیان اسلام به خطر مىافتد مصلحت حفظ نفس الغا شده و دستور جهاد داده است هر چند جان به خطر بیفتد. ۳. مصالح مرسله و آن مصالحى است که از الغا یا اعتبار شرعى آزاد است.
در حجیّت مصالح مرسله سه قول است مالک مطلقاً آن را حجّت مىداند و جمهور اهل سنّت منکر حجیّت آن هستند و حتّى عدّهاى از مالکیّه حجیّت آن را از مالک نیز بعید شمردهاند و برخى تفصیل دادهاند و گفتهاند فقط مصالح ضرورى قطعى و بدیهى معتبر است.
براى مصالح مرسله چنین مثال آوردهاند: اگر کفار در هنگام جنگ، عدهاى از اسراى مسلمان را سپر خود قرار دهند و در پناه آنان قصد صدمه زدن به مسلمین را داشته باشند و اگر با آنان مقابله نشود، هم به مسلمانان صدمه خواهند زد و هم اسرا را خواهند کشت، ولى اگر با آنان مقابله شود فقط اسرا خواه ناخواه و لو به دست مسلمین کشته خواهند شد، در این میان مصالح مرسله اقتضا مىکند که کشتن اسراى مسلمان جایز باشد چون از مذاق شرع بدست مىآید که این کار نزدیکتر به مصالح مسلمین است.
بین مصالح مرسله و استحسان چنین فرق گذاشتهاند که در استحسان غالباً نوعى استثنا از قواعد و نصوص عامه دیده مىشود؛ به تعبیر دیگر استحسان نوعى عدول از حکم ثابتشده به دلیل عام است ولى مصالح مرسله مربوط به جایى است که دلیل بر حکم وجود ندارد و ما از مذاق شرع حکم را بر اساس مصلحت بدست مىآوریم البتّه در استحسان هم مصلحت وجود دارد ولى این مصلحت غالباً به صورت استثنا شکل مىگیرد.
دلیل قائلین به حجیّت مصالح مرسله آن است که احکام تابع مصالح است و نصوص همه مصالح را در برنگرفته است و مصالح به حسب اقتضاى زمان و مکان متجدّد مىشوند و اگر فقط بر مصالح معتبره اکتفا شود، مصالح فراوان دیگرى از دست مىرود و این خلاف غرض شارع است.
پاسخ این که مسلّماً احکام تابع مصالح است و اگر آن مصالح در ادلّه و نصوص، معتبر شده باشد یا از نظر درک عقل در حدّ مستقلّات عقلیّه باشد به گونهاى که قطع حاصل شود، همان قطع حجّت خواهد بود ولى اگر مصلحت به گونهاى است که دلیلى بر اعتبار والغاى آن وجود ندارد و صرفاً ظنّ به حکم شرعى مىآورد اعتبار این حکم بر اساس چنین مصلحتى دلیل قطعى بر اعتبار مىخواهد و چنین دلیلى نداریم و اصل در ظن، عدم حجیّت است «إِنَّ الظَّنَّ لایُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً»[۳۶۴]درواقع گمان در(وصول به )حقیقت هیچ سودی نمی رساند.[۳۶۵] کوتاه سخن این که هرگاه مصالح مرسله به سرحدّ قطع و یقین برسد در حجیّت آن تردید نیست، اشکال در مصالح ظنّى است که دلیل قطعى بر اعتبار آن نداریم. [۳۶۶]
دراین جا مبنای بعضی ازفقها این است که درمواردی این چنینی نیازی نیست که به مصالح مرسله قائل شویم بلکه از کتاب وسنت جوازحمله به سپر انسانی وکشتن مسلمانان برداشت می شود.
یعنی مسئله تترس ازباب قانون اهم ومهم است .[۳۶۷]هم چنین شارع هشت مورد ازضرورت های جنگ رابرای ما بیان کرده است وآنهاعبارتنداز:۱-ازبین رفتن دین۲-تلف شدن خون مسلمانان۳-تلف شدن چیزی از اموال مسلمانان ۴-درهم ریختگی وتفرقه در بین سپاه مسلمانان۵-سخت شدن جنگ به جهت کمبودتوشه وآب۶-عدم دستیابی به پیروزی موردنظر۷-اخلال به یکی ازارکان یافروع اسلام یا خراب شدن مساجد۸-منتهی شدن به ترک جنگ .عدم توجه به سپرانسانی وجواز حمله به آن درتترس شامل یکی ازاین محذورات است. [۳۶۸]که برای حفظ خون سپاه مسلمانان باید سپری راکه اسیران مسلمان درپشت آن قرارگرفته اند،کشت تاخون های کمتری هدررودوخون های بیشتری حفظ شود.تتّرس چه ازباب قانون اهمّ ومهم یا ازمصالح مرسله ویا ضرورتهای جنگی باشدموجب حفظ حرمت خون سپاه مسلمانان می شود هرچندکه حکم به جواز کشتن اسیران مسلمان پشت سپر رامی دهد اما با صدرو این جوازجلوی پیش روی درکشتاروخون ریزی های بیشتر رامی گیرد.
تترس عبارت است از «الترسه جمع ترس وکل شئ تترست به فهو مترسه لک»[۳۶۹]الترسه جمع تُرس است تترس در لغت ا زتُرس به معنی سپرگرفته شده است وهر چه که باآن تترس شود پس آن چیزی است که برای پنهان شدن (ازدیددشمن) به کار می رود. «الترس من السلاح المتوقّی بها »[۳۷۰]تُرس یاهمان سپرازسلاح هایی است که با آن تترس می شود. معنی اصطلاحی تترس،همان معنای لغوی آن یعنی محافظت کردن باسپر است.[۳۷۱]
۱)انواع تتّرس:
تتّرس ممکن است به اشکال مختلفی به وقوع بپیوندد اماآنچه که به حرمت خون مسلمان مرتبط است وموجب می شودکه خون او حرمتش را به خاطرمصالح مختلف ازجمله حفاظت ازقلمرواسلامی ازدست بدهدتتّرس کفار به مسلمین است.زدن سپرازمسلمانان وحرمت نداشتن خون مسلمانان پشت سپر هم دارای شرایطی می باشدکه توضیح خواهیم داد. نوع دیگری ازتتّرس تتّرس کفاربه مشرکین است که به بحث مامرتبط نیست واز گفتن آن صرف نظر می کنیم.
۱-۱)تترس کفار به مسلمین وحکم آن:
زمانی که مسلمانان باکفاردرحال جنگ باشند و کفارمسلمانان راسپردفاعی خودقراردهندمی خواهیم بدانیم وضعیت حرمت خون مسلمانان پشت سپرچگونه است؟درصورت وجودشرایطی مانندضرورت،خون این مسلمانان حرمت نداردودرشرایطی هم مانندعدم ضرورت ،حرمت خون آنان باقی است زیرامسلمان بودن آنها ریختن خونشان راحرام کرده است.
۱-۱-۱)جواززدن سپرمسلمانان درحال برپایی جنگ:اگرجنگ پابر جا نباشد ومسلمین توانایی مقابله با کفار راداشته باشند یاازشر آنها ایمن باشند،زدن سپرانسانی که از مسلمانان است، جایز نیست چون خون مسلمان محترم است واگر دراین شرایط آنان رازدند به خاطر قتل عمد مسلمان قصاص وکفاره واجب می شود.تاخون مسلمانان پشت سپرتضیع نشودامااگر جنگ برپا باشد زدن سپری که از مسلمین تشکیل شده جایز است وقصدزدن مشرکین می شوداین زمانی است که خوف ترک جنگ برود واگر خوف ترک جنگ نمی رودو سپاه مسلمین تنهابازدن سپرمسلمین قدرت می یابندوتوانامی شوند ،زدن آنان جایز است.[۳۷۲] شافعی دریک قول می گوید:هرگاه زدن کفاربازدن مسلمین ممکن باشدکشتن مسلمانان جایز نیست چه خوف غلبه کفاربرمسلمین برودیا این که این خوف وجودنداشته باشدوخون مسلمان به خاطر خوف مباح نمی شود.[۳۷۳]
امابایدگفت که کشته شدن چندمسلمان ضررکمتری داردتااینکه کل سپاه مسلمانان شکست بخورندوکشته شوندودشمن به سرزمین های اسلامی برای قتل وغارت هجوم آوردوقلمرو مسلمانان رادرتصرف خودبگیردوازهمه مهم ترخون مسلمانان را بریزد وآن راتضییع کند.
۲-۱-۱)جواززدن سپرمسلمانان هنگام درگیری شدیدوضرورت:اگردشمن به اسیران مسلمان تترس کندوجهادمسلمین فقط بازدن سپرمسلمانان ممکن باشدکشتن اسیرهای مسلمان که درپشت سپرهستند،جایزاست.[۳۷۴] دراین جا تنهاروشی که برای مسلمین باقی می ماندتاخونشان راحفظ کنند،زدن سپری است که ازاسیران مسلمان تشکیل شده است واین همان ضرورت اجتناب ناپذیر است تا مسلمین بتوانندبه مقصودخودبرسند.درواقع اگرسپاه مسلمین سپر اسیرها رانزنندمشرکان پیشروی می کنندوخون سپاه مسلمانان رامی ریزنددرحالی که ریختن خون مسلمان حرمت دارد وبایدحفظ شودهرچندکه خون اسیران مسلمان ریخته می شوداماخون مسلمانان بیشتری یعنی سپاه مسلمین حفظ می شود.
۳-۱-۱)مواردجبران خون اسیران مسلمان درتترس کفار به آنان:
همان گونه که قبلا گفتیم خون مسلمان محترم است وبرای عدم تضییع آن قصاص،دیه وکفاره درنظرگرفته شده است که درکشته شدن اسیران مسلمان هنگام تتّرس مورداستفاده قرارمی گیردتاخون های ریخته شده ضایع نشودما می خواهیم قصاص قاتل که از سپاه مسلمین است وتعلق دیه به اسیر مسلمان راموردبررسی قرار دهیم.این بررسی حول محورآگاهی وعدم آگاهی مسلمانی است که به سپرمتشکل از مسلمین حمله می کند.
۱-۳-۱-۱)عدم آگاهی زننده به مسلمان بودن افرادسپر انسانی: اگر سپاه مسلمانان سپرانسانی ای را بزنند سپس به مسلمان اصابت کنددرحالی که زننده نمی دانسته است افرادی که سپر دفاعی کفارواقع شده اند، مسلمان بوده اند وجنگ هم چنان برپاباشد، اسیران مسلمانی که کشته شده اند،دیه ندارند.[۳۷۵] چون سپاه مسلمین به زدن امر شده اندواگر دیه واجب باشدمنجر به بطلان کلی جهاد می شود. چون هر فردی که قصدزدن مسلمانی کندجایزاست اززدن منع شود.[۳۷۶]
ترک جنگ به این صورت است که هرمجاهدی علاوه برسختی های جنگ،بایددیه بدهد که ممکن است هم سختی های جنگ ماننددوری ازخانواده ونداشتن استراحت کافی و…راتحمل نکندودیه هم ندهدوبه طورکلی جنگ رارهاکند.دراین صورت اگرهمه سپاه مسلمین درکشتن اسیرهای مسلمان ملزم به پرداخت دیه شوند،جنگ راترک کرده ودرنتیجه دشمن به سرزمین های اسلامی هجوم می آوردوخون مسلمین رابه راحتی می ریزد.آنچه مهم تراست حفظ حرمت خون مسلمانانی است که تعدادشان بیشترازاسیران مسلمان است.تابا پرداخت دیه، جنگ باغیرمسلمانان راترک نکنندو ضرربیشتری نصیب مسلمین گردد.
۲-۳-۱-۱)اگر زننده بداندسپرانسانی از مسلمانان تشکیل شده است وبه قصد زدن مشرکین بزند وحذر اززدن آنان امکان نداشته باشد سپس تیربه سپر انسانی مسلمانان اصابت کندوآنهارابکشد، اجماع برعدم قصاص وجودداردچون قصاص باجواز زدن تنافی ندارد.و قصدمجاهدمسلمان کشتن اسیران مسلمان نبوده است وبرای مجازات قصاص قصد وفعل قتل لازم است.نزد امامیه دیه هم واجب نیست. یک قول شافعی وابوحنیفه ویک روایت از احمدگفته اند: به خاطر گفتار خدای متعال :«فإن کان من قوم عدو لکم وهومومن فتحریر رقبه مؤمنه»۹۲/نساء،که درآیه دیه ذکرنشده است پس دیه واجب نیست.قول دیگر شافعی واحمد وجوب دیه است چون خدای متعال فرمود«ومن قتل مومنا خطا فتحریر رقبهمومنه ودیه مسلمه إلی أهله »۹۲/نساء، این قسمت از آیه موضوعات خاص تر را بیان می کندپس مقدم برعدم دیه می شود.یعنی «ومن قتل مومنا خطا فتحریر رقبهمومنه ودیه مسلمه إلی أهله »مقدم بر« فإن کان من قوم عدو لکم وهومومن فتحریر رقبه مؤمنه »است ودیه واجب است.
درمورد کفاره شافعی واحمد به وجوب آن قائل هستندبه خاطر گفتار خدای متعال :«فإن کان من قوم عدو لکم وهومومن فتحریر رقبه مؤمنه»۹۲/نساء.ابوحنیفه می گوید :کفاره واجب نیست چون اسیران مسلمانی که سپردشمن واقع شده اندمانندکسانی هستند که خونشان مباح بوده است ونبایدقیاس کرد. به ویژه زمانی که معارضه با قرآن باشد. قول دیگر شافعی این است که اگر زننده به سپر اسیران مسلمان می داندکه آنان مسلمان هستنددیه لازم است واگرعلم به مسلمان بودن آنهاندارددیه لازم نیست اما آن جا که می داند مسلمان است وامکان حذر وجود داردوبه سپر اسیران مسلمان بزند،دیه تشدید می شود. درردّسخن شافعی بایدگفت که ضعف سخن شافعی واضح است با اینکه خطا قطعی نیست بلکه عمدی است که مجاهدمسلمان به آن اذن دارد ودرآیه درج نشده است.اما به کفار ه ملزم می شودونفی آن اشکال دارد.
به هر حال مجاهدمسلمان به خاطر اجماعی که دراین مورد وجود دارد قصاص نمی شود. شیخ ،فاضل وشهیدان تصریح به عدم دیه کرده اند.مؤید این است که عدم وجوب دیه مقتضی تساهل در امر جهاد به اعتبارخوف زننده بنابراحتمال مسلمان بودن افرادی است که سپردفاعی غیرمسلمین واقع شده اند. مگراینکه بگوییم وجوب دیه درتقدیراست وازبیت المال پرداخت می شودتاهم خون مسلمانانی که سپر واقع شده اندضایع نشود،هم اینکه جهادتعطیل نشود،مصالح مسلمین وحرمت خون هاحفظ شود.[۳۷۷]
علاوه برقصاص ودیه ،کفاره هم مجازاتی برای عدم تضییع خون مسلمانان به شمار می رود.وشرایط پرداخت کفاره توسط جنگجوی مسلمان راخواهیم گفت.
آیا کفاره بر قاتل مسلمان با علم به اسلام مقتول و عدم علم به آن درزمان تترس کفار به مسلمین واجب است؟دونظروجودارد:وجوب وعدم وجوب کفاره.
نصّ شیخ علیه رحمه الله وجوب کفاره است وشافعی واحمدبن حنبل به آن قائلند.
ابوحنیفه قائل به عدم وجوب کفاره است به خاطر روایت حفص بن غیاث ازامام صادق(ع)که نقل کرده است:«ولادیه علیهم للمسلمین ولاکفاره»[۳۷۸]درجنگی که درآن زنان وبچه های مسلمان کشته شدنددیه برای مسلمانان وکفاره ندارد.وگفتار خداوند متعال«فإن کان من قوم عدو لکم وهومومن فتحریررقبه مومنه» [۳۷۹]اما رقبه مومنه کفاره است وافرادی کشته شده اندکه خونشان به خاطرایمان ودینشان دارای حرمت است.وکفاره به آنها تعلق می گیرد.
امااین کفاره ی قتل خطایی است یا قتل عمد؟دواحتمال وجوددارداحتمال اول اینکه: رزمنده اسلام درحقیقت قصدکشتن مسلمان رانداردبلکه هدف اوکشتن کافر است. احتمال دوم اینکه : باتوجه به آنچه رخ داده است قاتل باقصد عمد مسلمان راکشته است.بهترآن است که کفاره ازبیت المال داده شودچون بیت المال برای مصالح مسلمین است وکفاره ازمهم ترین مصالح است.واگر کفاره بر خود رزمندگان واجب باشد بسیاری از مسلمانان دررفتن به جهاد سست می شوند.[۳۸۰]شهیددرمسالک گفته است فقط درمورد کفاره خطا عمل به ظاهر آیه (۹۲/نساء) است واین قتل تازمانی که به آن اذن داده شده شرعی است وعمدنیست.[۳۸۱]
درنظرگرفتن قصاص،دیه وکفاره که برای جلوگیری ازهدرشدن خون مسلمانان است بایدبه گونه ای باشدکه مانع جهاد مسلمانان نشود.یک روش آن پرداخت دیه وکفاره ازبیت المال است تامسلمین باخاطر آسوده تری جهادکنندوبرکفارپیروزشوندتاموجب حفظ خون وسایراهداف مسلمین مانندحفظ قلمروآنان شود.
۲)حفظ حرمت خون مسلمان درروایات تترس:
۱-۲)حفظ حرمت خون مسلمان بااصول پسندیده جنگ دراسلام:
روایات به صورت کلی به اصول جنگ اشاره کرده است واصل را عدم ریختن خون می داند وموارد جوازآن را به اضطرار منوط کرده است.
دردین اسلام برای جنگیدن بادشمن اصولی وجودداردمانندممنوعیت مثله کردن،نکشتن بچه ها،زنان وپیرمردهای ازکارافتاده.این اصول مربوط به جنگ باکفار است که خون بچه ها،زنان وپیرمردهای ازکارافتاده رامحترم می شمرد.پس هرگاه دشمن به مسلمین تتّرس کندخون مسلمین قطعا محترم است وتنهادرصورت ضرورت اسیران مسلمانی که سپرواقع شده اندکشته می شوندوباشرایطی دیه یاکفاره به آنان تعلق می گیرد.اما هنگام ضرورت که زنان وبچه های کفارکشته می شونددیه وکفاره ندارند.
ابوحمزه ثمالی از امام صادق (ع)نقل می کندکه فرمود:« کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا أَرَادَ أَنْ یَبْعَثَ سَرِیَّهً دَعَاهُمْ- فَأَجْلَسَهُمْ بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ یَقُولُ سِیرُوا بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ- وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ- لَا تَغُلُّوا وَ لَا تُمَثِّلُوا وَ لَا تَغْدِرُوا- وَ لَا تَقْتُلُوا شَیْخاً فَانِیاً وَ لَا صَبِیّاً وَ لَا امْرَأَهً- وَ لَا تَقْطَعُوا شَجَراً إِلَّا أَنْ تُضْطَرُّوا إِلَیْهَا- وَ أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ أَدْنَى الْمُسْلِمِینَ أَوْ أَفْضَلِهِمْ- نَظَرَ إِلَى أَحَدٍ مِنَ الْمُشْرِکِینَ فَهُوَ جَارٌ حَتَّى یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ- فَإِنْ تَبِعَکُمْ فَأَخُوکُمْ فِی الدِّینِ- وَ إِنْ أَبَى فَأَبْلِغُوهُ مَأْمَنَهُ وَ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ.»[۳۸۲]پیامبرخدا(ص)هنگامی که تصمیم به اعزام سریه ای می گرفت افرادرا فرامی خواندودربرابر خودمی نشاندومی فرمود:بانام خداوبااستعانت ازخداودرراه خدابه راه وروش رسول خدا(ص)حرکت کنید.ازحدودالهی تجاوزننمایید،کسی رامثله نکنید.خیانت وپیمان شکنی نکنید.پیرفرتوت وازکارافتاده،کودک وزن رانکشیدودرختی راقطع ننماییدمگراینکه اضطرارداشته باشیدوهرفردی ازافرادمسلمان چه بلندمرتبه باشدیامقام پایین داشته باشد،درصورتی که به یکی ازمشرکان امان دهد،امان وی محترم است تااوبیایدوکلام خدارابشنود،پس اگراسلام آورد،اوبرادردینی شماست واگرنپذیرفت،راه درامان ماندنش یعنی جزیه را به اوابلاغ کنید(واورابه مأمنش بازگردانید)وازخداکمک بگیرید.
دین اسلام همان طورکه قائل به حرمت خون مسلمین است وازآن حمایت می کند،خون دشمن مسلمین وکفاررادرصورت پذیرش اسلام محترم می داند.وبه آنان این فرصت رامی دهد تاتحت حمایت اسلام درآیند.
هدف نهایی اسلام قتل وخونریزی نیست،بلکه راه های گوناگون برای جلوگیری ازکشتاردشمن درجنگ قرارداده است.[۳۸۳]اما درمواردی به ضرورت حتی ممکن است مسلمانانی که موردتترس واقع شده اندکشته شوندتاسپاه مسلمین به دشمن دست یابندوباغلبه برآنان خون مسلمین درامان بماند.
۲-۲)جنگ باکفاربالغ برای حفظ خون مسلمانان:
ازاصول جنگیدن،مبازره بانظامیان وافرادی است که بالغ شده اند.جنگیدن با کودکان،زنان وپیرمردهای بی دفاع منع شده است.وحرمت خون آنهامحفوظ است به ویژه زمانی که کفارآنها راسپر دفاعی خودقرار می دهند.چون اینان اکثرادربوجودآمدن جنگ نقشی ایفا نمی کنندواغلب ازمجروحان وکشته شدگان جنگ هاهستند وبی گناه وبی تقصیر محسوب می شوند. امام علی (ع)به نقل از رسول خدا(ص)فرمودند:« لَا تَقْتُلُوا فِی الْحَرْبِ إِلَّا مَنْ جَرَتْ عَلَیْهِ الْمَوَاسِی: وَ تَقَدَّمَ عَنِ الدَّعَائِمِ، قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی وَصِیَّتِهِ: وَ لَا تَقْتُلُوا وَلِیداً وَ لَا شَیْخاً کَبِیراً وَ لَا امْرَأَهً.»:درجنگ کسی رانکشیدمگر کسی راکه تیغ سلمانی براوکشیده باشد.دردعائم درگفتار رسول خدا(ص)در وصیت ایشان آمده است که فرمودند:نوزاد ،پیرمرد کهنسال وزنان رانکشید.
کسی که تیغ سلمانی براوکشیده شده کنایه ازافرادی است که بالغ شده اندومسلمین حق مبارزه وکشتن آنهارادارند.امااگربچه ها،زنان وپیرمردهای ازکارافتاده راسپردفاعی خودقراردهندومسلمین چاره ای جزکشتن آنها نداشته باشندتابه کفاردست یابند،حرمت خون آنها هم ازبین می رود.تاخون مسلمین محفوظ بماند. درواقع بامشخص شدن بالغین حکم آنان جنگیدن وکشته شدن است بر خلاف نابالغین وکودکان که از جنگیدن وکشتن آنهامنع وجود دارد وتنها درضرورت مانند منوط بودن پیروزی مسلمین هنگام تترس کشته می شوند.
۳-۲)تقدّم اهمیت غلبه بردشمن، برحرمت خون مسلمانان:
حفظ جان مسلمان هاازسفارشات مؤکد اسلام است اما اگرحفظ نظام اسلامی وغلبه بردشمن متضمن فداشدن مسلمانان باشد باید مسلمانان جان خودرافداکنند.[۳۸۴]بافداشدن مسلمین وحفظ نظام اسلامی خونهای بیشتری ازمسلمین محفوظ می ماند.امااگرحفظ جان مسلمان رامقدم بر حفظ نظام اسلامی بدانیم هرچندکه درابتداجان مسلمان حفظ می شودامانظام اسلامی که احکام شریعت درآن اجرامی شودنابود می شودویکی ازآن احکام که احترام خون مسلمان است جایی برای استقرارندارد چون دیگر نظام اسلامی وجودنداردتا احکام آن اجراشود ودشمنان اسلام برنظام اسلامی مسلط شده اند وبه احکام آن عمل نمی کنند ودرصدداهداف خود مانندکشتن مسلمانان هستندتا با تعدی به جان وبه تبع آن مال وسرزمین مسلمانان ،جامعه جهانی راسراسر ازقدرت غیرمسلمانان کنند.حفص بن غیاث درباره شهری ازشهرهای جنگی از امام صادق (ع)نقل کرده است:« هَلْ یَجُوزُ أَنْ یُرْسَلَ عَلَیْهَا الْمَاءُ أَوْ تُحْرَقَ بِالنَّارِ- أَوْ تُرْمَى بِالْمَنْجَنِیقِ حَتَّى یُقْتَلُوا وَ مِنْهُمُ النِّسَاءُ- وَ الصِّبْیَانُ وَ الشَّیْخُ الْکَبِیرُ وَ الْأُسَارَى مِنَ الْمُسْلِمِینَ- وَ التُّجَّارِ فَقَالَ یُفْعَلُ ذَلِکَ بِهِمْ وَ لَا یُمْسَکُ عَنْهُمْ لِهَؤُلَاءِ- وَ لَا دِیَهَ عَلَیْهِمْ لِلْمُسْلِمِینَ وَ لَا کَفَّارَهَ الْحَدِیثَ.» [۳۸۵] آیاجایز است به آن جاآب رهاشود و(مردم مشرک ومحارب آن به زیر آب برده شوند؟)یاآن جاآتش زده شودیابامنجنیق خراب شودتامردم آنجاکشته شوند درحالی که درآن شهرزنان،اطفال وپیرمردان واسیران وتجارمسلمانان هستند ؟امام(ع)فرمودند: این کارراانجام دهید،زیرابه خاطروجودآنان درشهر،نمی توان دست از(کافرمحارب)برداشت وهیچ دیه وکفاره ای هم به عهده مسلمانان نمی آید.
عدم دیه وکفاره برای اسیران مسلمان درشرایطی است که حفظ نظام اسلامی مهم تراست.ومجاهدین مسلمان راباخاطر آسوده تری برای حفظ نظام به جهادمی گمارد.تادرمیانه راه برای دیه وکفاره اسیران مسلمان ازادامه جهادمنصرف نشوندوخون مسلمین ونظام اسلامی حفظ شود.
بخش دوم: حرمت نداشتن خون مسلمان دردفاع مشروع:
یکی دیگر ازمواردی که خون مسلمان حرمت ندارد وبی حرمتی به آن جایز است زمانی است که مسلمانی به مسلمان دیگرحمله کندوجان،مال وناموسش رادرخطر نابودی قراردهد.درچنین موقعیتی که به جان،مال وناموس مسلمان حمله می شودمسلمان حق دفاع ازآنها رادارد. وچون خون مهاجم حرمت نداردهرگاه منجر به کشته شدن اوشود،مدافع محکوم به قصاص یا پرداخت دیه نمی شود.
دفاع ازجان،مال وناموس به اندازه ای که انسان بتواندازخوددفاع کند،واجب است وتسلیم دربرابر مهاجم جایز نیست چون دفع ضررعقلاواجب است.[۳۸۶]و هرگاه اتلافی برمتجاوزواقع شودیعنی زمانی که دفع متجاوزبرتجاوزمتوقف باشد، دراین حالت مدافع درحال دفاع مشروع است وفرقی نمی کندکه تلف برجان یامال باشدومدافع کسی باشد که براوتعدی واقع شده ویاشخص دیگر باشد.[۳۸۷]
دفاع درلغت«دفعت عنه کذاوکذادفعا ومدفعا ،أی:منعت»[۳۸۸]دفاع درلغت به معنی منع است.و«الإزاله بقوه،من کلامهم :إدفع الشرولوإصبعا.»[۳۸۹]وازبین بردن با قدرت وقوت است،سیبویه گفته است حتی اگرشده شررا باانگشت دفع کن.دفاع مشروع در اصطلاح مربوط به شخصی است که مورد تعدی وحمله قرار گرفته ودر راه دفاع موجب خسارت به شخص مهاجم می شود.[۳۹۰]
۱)اقسام دفاع: دفاع بااقسامی که داردهرکدام به نوعی باجان وخون مسلمانان درارتباط است.دردفاع ازجان،مال وناموس درصورت پافشاری مهاجم،مدافع مجبوربه کشتن وهدرکردن خون مهاجم می شود.دردفاع اجتماعی درصورتی که آمربه معروف نتواندمنکررا دفع کندومحیط اجتماع راازمنکرپاک سازددرصورت تکرار آن مانندزناکارخونش را می ریزد.دردفاع ازکیان اسلام درصورت تسلط یافتن کفاربرمسلمین ،کفاربه راحتی خون مسلمین رامی ریزندومسلمانان برای جلوگیری ازآن بایددفاع کنندحتی درصورت وجودشرایط مناسب برای غلبه ، مسلمانان می توانندکفاررابه قتل برسانندتاخون خودشان محفوظ بماند. اما اینکه کدام یک ازاقسام دفاع به حرمت خون مسلمان ارتباط نزدیکتری داردبعدازتوضیح هریک خواهیم گفت.