۲-۲-۱۷-۱- آموزش و پرورش
بسیاری از کشورهای توسعه یافته چون ژاپن و آلمان و برخی از کشورهای تازه صنعتی شده چون جمهوری کره برنامه ریزی های منظمی در سرمایه گذاری بر روی نیروی انسانی خود داشته اند و آموزشهای فنی و حرفه ای خود را به شدت گسترش داده اند.
در میان مدیران و کارکنان رسانه های غربی گرایشی وجود دارد که از نیروی کار ژاپنیها کاریکاتورهایی بمانند نوکران بیفکر مو سسات بزرگ بسازند که این نگرش صحیح نیست آنچه که بیش از همه در هر دیدار از ژاپن آشکار می شود توجه سازمانها به پرورش افرائ و شکوفا کردن استعدادهای آنهاست. کشور ژاپن امروزه یکی از آموزش یافته ترین نیروهای کار در جهان است. ۹۴% از مردم ژاپن تا سن ۱۸ سالگی به تحصیل تمام وقت مشغولند در حالی که این رقم در انگلستان فقط ۳۵% است.
موردی که وضعیت سازمانهای ژاپن را بیشتر آشکار می سازد در حد مدیران عالی با تحصیلات دانشگاهی یا معادل آن است که در ژاپن ۸۵% و در انگلستان ۲۴ % می باشد. کارکنان ژاپن علاوه بر دریافت آمزوش بهتر قبل از اولین روز شروع به کار تمایل بیشتری به دریافت آموزش در حین خدمت نسبت به کارکنان کشورهای پیشرفته غربی دارند. طبق برآوردهای به عمل آمده شرکتهای ژاپنی حدود ۱٫۵% از درآمد فروش خود را برای آموزش صرف می کنند که ۱۰ برابر آن مقداری است که در انگلستان صرف این کار می گردد. یکی از هدفهای اصلی شرکتها نگهداری و پرورش کارگران ماهر است زیرا سازمان ها درک کرده اند که سرمایه گذاری روی تسهیلات و تکنولوژی جدید مستلزم دارا بودن کارکنان ماهر و واجد شرایط برای کار کارکردن با آن وسایل و تکنولوژی به طور موثر است.
امروزه تعلیم وتربیت کارکنان و آموزش کارکنان حین خدمت از اهمیت بسازایی لرخوردار شده است. مثلا در کتاب منتشره اتحادیه بانک سویس فعالیتها و برنامه های مدیریت بانک سویس مطرح شده است که حاوی نکات جالبی است. مرکز آموزش یونیون بانک سویس در فضایی به مساحت ۲۷ هکتار ساخته شده است. ۱۰۰ کارمند و عضو هیات علمی دارد. این مرکز ۴۸ هفته در سال فعال است به جز کلاسهای آموزشی هر هفته ۶ سمینار در مرکز برگزار می شود. ۵۰ درصد سمینارها توسط مرکز آموزش ، ۲۵ درصد توسط دپارتمانهای بانک و ۲۵ درصد از طریق انعقاد قرار داد با بخش خصوصی یا سایر مراکز آموزشی اجرا می شود. هرساله ۳۰ هزار نفر از مدیران ، کارشناسان و حتی اعضای هیئت مدیره بانک در این مرکز آموزش می بینند. طول دوره آموزش مدیران رده پایین ۱۶ هفته در سال ، مدیران میانی ۱۲ هفته در سال و مدیران مالی دو هفته در سال است.
بنابراین آموزش قدرت تولید نیروی کار را افزایش داده موجب می شود تا در زمان مشخص کالا و خدمات بیشتر و ارزنده تری عرضه شود. به همین جهت به هزینه های آموزشی ، سرمایه گذاری در سرمایه انسانی اطلاق می شود.به طور کلی آموزش از سه طریق بهره وری عامل کار را افزایش می دهد:
الف- افراد تحصیلکرده در واحد زمان ، حجم کار بیشتری را انجام می دهند و کار آنان از ارزش والاتری برخوردار است.
ب- افراد تحصیلکرده می توانند منابع موجود را به گونه مطلوبتری تخصص داده و بدین طریق بهره وری تولید را افزایش دهند.
ج- افراد تحصیلکرده در شرایط مساوی ، قادرند اختراع ، اکتشاف و نوآوری بیشتری را انجام دهند که این نیز بهره وری را به سرعت افزایش خواهد داد.
۲-۲-۱۷-۲- انگیزه و بهره وری
یکی از شرایط مهم و اساسی برای رسیدن به هدف در هر کاری برانگیختن و ایجاد انگیزه در افرادی است که آن کار را انجام می دهند ، عوامل متعددی در انگیزه کاری پایین در سازمانها وجود دارند که مهمترین آنها عبارتند از :
الف-مساعد نبودن محیط کاری مناسب.
ب-عدم توجه به نیازهای واجب کارکنان.
پ-نداشتن ارتباطات مناسب زمانی.
ت-فقدان امکانات لازم در جهت انجام کار.
ارزشها، مفاهیم ونگرشها ، اندیشه ، گفتار و کردار انسان هستندکه استراتژی اصلی ایجاد فرهنگ بهره وری در سازمان را بوجودمی آورند. اگر این فرهنگ برقرار باشد کارمندان دارای اختیار خود، مدیر خود خواهند بود و به طور ذاتی در جهت ارائه خدمات خوب به مشتریان ، بالا نگه داشتن بهره وری در سطح کیفی و مطلوب نمودن دستاوردهای اختصاصی عمل خواهند کرد.
۲-۲-۱۷-۳- وجدان کار ، فرهنگ کار و انضباط در کار
پایین بودن سطح بهره وری که ویژیگیهای اغلب کشورهای در حال نوسعه به حساب آمده است ناشی از عوامل مختلف تاثیر گذار بر بهره وری است. برخی از این عوامل غیر قابل کنترل و برخی دیگر قابل کنترل و اصلاح می باشند. نیروی انسانی با وجدان کار بالا بهره وری را بهبود می بخشد، رفاه و سلامت اجتماعی را فراهم می کند. هر چند وجدان کار شرط لازم ارتقای بهره وری است اما کافی به نظر نمی رسد. زیرا به پیش نیازهای لازم بستگی دارد. به عبارت دیگر مجموعه عواملی وجود دارند که در ارتقاء بهره وری موثر می باشند. گسترش وجدان کار در تک تک آحاد یک جامعه در ارتباط متقابل با انضباط اجتماعی و فرهنگ کار حاکم در آن چامعه است. فرهنگ کار عبارت از آگاهی و باوری است که مردم در تقصیر تجربیات خود ومحیط اطراف خود از کار کردن و نتیجه آن دارند و طبعا این تفسیر رفتار اجتماعی و یا سازمانی خاصی را در جهت میل به کار ، پرکاری و یا کم کاری و بی رغبتی به انجام کار را دیکته می کند.
مجموعه ای از باورها و ارزشهای همگانی و مشترک که بر اندیشه ها و رفتارهای اعضای یک سازمان اثر می گذارد فرهنگ سازمانی را تشکیل می دهد. شرط لازم برای ایجاد این فرهنگ مساوات و عدالت در سازمان ، شایسته سالاری و مشارکت به همراه انضباط در محیط کار می باشد. فرهنگ کار، وجدان کار و انضباط اجتماعی و اقتصادی در تعامل با یکدیگر عمل می کنند. برآیند مطلوب این سه عامل از علل زیر حاصل می شوند:
-رفتار مطلوب و کردار درست رهبران و مدیران
- فراهم کردن شرایط لازم پیشرفتهای شغلی برای همه افراد
- به کارگیری نیروهای متناسب با توان و استعداد و تجربیات آنها در مشاغل مناسب
- پرداخت مزد مناسب در قبال انجام کار
- قدردانی از انجام کار به نحو مقتضی و مناسب
- مشارکت گروهی در سازمان
- ایجاد شرایط مساعد برای بروز خلاقیت و نوآوری
۴-۵- عوامل موثر بر افزایش بهره وری نیروی انسانی
- آموزش شغلی مستمر مدیران و کارکنان.
- ارتفا انگیزش میان کارکنان برای کار بهتر و بیشتر.
- ایجاد زمینه های مناسب به منظور ابتکار و خلاقیت مدیران و کارکنان.
- برقراری نظام مناسب پرداخت مبتنی بر عملکرد وبر قراری نظام تنبیه و تشویق.
- وجدان کاری و انضباط اجتماعی که عاملی خود کنترلی است.
- تحول در سیستم و روشها که نقش حساس و کلیدی دارند.
- تقویت حاکمیت و تسلط سیاستهای سازمان بر امور.
از آنجا که افزایش و رشد بهره وری یکی از اساسی ترین راه های دستیابی به تولید بیشتر و به دنبال آن تامین رفاه و بهزیستی افراد در جوامع است ، شناخت عوامل موثر بر افزایش بهره وری از آرمانهای اصلی محققان و پژوهشگران این زمینه بوده است. ولی تمام مولفان این رشته تقریبا در این باب اتفاق نظر دارند که برای افزایش سطح بهره وری تنها یک علت خاصی را نمی توان ارائه نمود بلکه عنوان می کنند که ارتقا بهره وری را باید معلول ترکیبی از عوامل گوناگون دانست.
۲-۲-۱۷-۴- تفاهم میان کارگر و کارفرما
با ایجاد یک سیستم برای مشورتهای دوره ای میان کارفرما و کار گر می توان زمینه همکاری را بوجود آورد با فراهم شدن زمینه های تفاهم به سادگی می توان مسائل عادی را حل کرد و وقت ارزشمند را برای گرفتن تصمیمهای اساسی بکار برد.
۲-۲-۱۷-۵- انگیزه شغلی کارکنان
برنامه های بهره وری بر استفاده بجا از نیروی انسانی دانا ، مجرب و دارای انگیزش متکی است. بهبود انگیزه با نظام پرسنلی و برنامه آموزشی – تربیتی ارتباط نزدیکی دارد.
این کار را می توان با تشویق کارکنان به شرکت در برنامه های بهبود عملیات افزایش بهره وری ، فعالیت های اصلاحی محیط کار و رفع اشکال مقررات شغلی انجام داد. این فعالیتها باعث می شود روحیه کار گروهی در افراد رشد کند و کارکنان از فعالیتهای واحد خود آگاهیهای بیشتری بیابند.
۲-۲-۱۷-۶- آموزش و تربیت کارکنان
پیشرفت تکنولوژی به ارتقا سطح دانش فنی کارکنان نیاز دارد. اغلب تغییر ساختار یک سازمان انتصاب جدید را اجتناب ناپذیر می کند. در این مواقع یک واحد خدماتی یا تولیدی نباید کارکنان قدیمی خود را اخراج نماید بلکه توانایی آنها را از طریق آموزش فنی و بازآموزی مجددا افزایش دهد این فرایند در بلند مدت برای کارکنان و سازمان اهمیتی حیاتی دارد.
۲-۲-۱۷-۷- سیستم پرسنلی مناسب
اصل بسیار مهم در اینجا ، ایجاد امنیت شغلی برای نیروی کار است ، نیروی انسانی واجد شرایط و کارآمد بزرگترین سرمایه یک واحد خدماتی یا تولیدی است نیروی انسانی کارآمد را به سرعت و سهولت نمی توان جایگزین کرد.
۲-۲-۱۷-۸- ساختار سازمانی وسیستمهای کارآمد
نحوه سازماندهی و کفایتهای پرسنلی یک واحد خدماتی ، تولیدی در افزایش بهره وری موثر است هدف از این کار ، واکنش مناسب نسبت به شرایط خارجی و ساده کردن تصمیم گیری دز زمینه تولید خدمات است.
۲-۲-۱۷-۹- ضرورت اصلاح فضای کار
۸۱
۸۲
۸۳
۸۳
۸۹
۹۰
منابعوماخذ. ۹۳
Abstract 100
فهرست جداول
عنوان صفحه
۷۳
۷۵
۷۷
۷۷
۷۸
۷۹
چکیده
یکی از ویژگی های بازار های نو ظهور امروز، توجه به پارامتر سرمایه و روش های موثر بر حفظ و ایجاد ارزش شرکت و مدیریت ریسک شرکت در بازارهای تامین مالی است که یکی از صحنههای رقابتی بین شرکت ها را در کل بازار تشکیل می دهد. هدف این تحقیق بررسی ارتباط بین فرار مالیاتی و سیاست بدهی شرکت ها می باشد. به همین منظور، شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران برای دوره بین سال های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ با بهره گرفتن از الگوی رگرسیونی داده های ترکیبی مورد بررسی قرار گرفتند. برای بررسی این ارتباط ۳ فرضیه تدوین و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج تحقیق در حالت کلی نشان داد که بین فرار مالیاتی و سیاست بدهی ارتباط منفی و معناداری برقرار است . همچنین نتایج سایر فرضیات تحقیق نیز نشان داد که بین متغیر اعضای غیر موظف و سیاست بدهی رابطه مثبت و معناداریو بین اعضای غیر موظف به همراه فرار مالیاتی با سیاست بدهی رابطه معنی داری وجود ندارد.
کلید واژه ها:فرار مالیاتی، سیاست بدهی ، اعضای غیر موظف هیئت مدیره، رگرسیون داده های ترکیبی
فصل اول
کلیات تحقیق
-
-
-
- مقدمه
-
-
در این فصل ابتدا به بیان کلیات تحقیق شامل بیان موضوع، اهداف و اهمیت موضوع تحقیق، فرضیات تحقیق، قلمرو تحقیق، روش تحقیق و تعریف واژه ها پرداخته می شود. یکی از منابع مهم درآمدی دولتها مالیات است که علاوه بر اینکه بخش عمده ای از هزینه ها را تامین می کند بعنوان ابزار مناسب مالی برای کنترل اقتصاد نیز بکار گرفته می شود. هنگامی که در سطح جامعه با رشد نقدینگی مواجه می شویم دولت می تواند با افزایش نرخ های مالیاتی موجبات کاهش نقدینگی وتورم را فراهم آورد و اگر رکود وکم تحرکی وعدم رونق اقتصادی را در اقتصاد شاهد باشیم مسولان میتوانند با کاهش نرخ های مالیاتی شکوفایی اقتصاد را به جامعه برگردانند . بدین ترتیب مالیات می تواند یکی از ابزارهای مهم مالی و به عنوان سوپاپ اطمینان اقتصادی کارکردهای مطلوبی برای جامعه به همراه داشته باشد. همچنین مالیات نقش مهمی در توزیع عادلانه درآمد و توزیع مجدد ثروت دارد. دولت ها با اخذ مالیات از ثروتمندان وتوزیع آنان در قالب کمک های بلاعوض واعانات و پرداخت یارانه به افراد کم درآمد جامعه در برقراری عدالت اجتماعی نیز نقش موثری ایفا نمایند.
یکی از مهم ترین اهداف که مدیران مالی برای حداکثر رساندن ثروت سهامداران، تعیین بهترین ترکیب منابع شرکت یا همان ساختار سرمایه می باشد.غالباتامین مالی ازطریق بدهی به دلیل صرفه جویی مالیاتی ونرخ پایین تر آن در مقایسه بابازده مورد انتظار سهامداران ، برای مدیران شرکت ها از ارجحیت برخوردار است. اما برای اعتباردهندگان موضوع مهم در خصوص اعطای وام و اعتبار ، توان پرداخت اصل و بهره وام و اعتبارات پرداختی می باشد.در کشورهای غربی نظیر آمریکا اعتباردهندگان جهت ارزیابی توان پرداخت اصل و بهره وام به صورت های مالی شرکت ها اتکا می کنند که در این میان صورت سود و زیان (خصوصا سود قبل از بهره)از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. با توجه به اهمیت صورت های مالی خصوصا صورت سود وزیان در تصمیم گیری جهت اعطای وام واعتبار ممکن است مدیران شرکت ها برای جلب نظر مساعد اعتباردهندگان وضیعت مطلوبی از سودآوری شرکت را به نمایش بگذارند تا ضمن جذب سرمایه لازم بتوانند هزینه بدهی را نیز کاهش دهند.(دفوندو جیم بالو، ۱۹۹۴) . این دیدگاه که تصمیمات ساختار سرمایه تحت تاثیر ملاحظات هزینه ای سازمان هستند در ادبیات مالی شرکت باور شده اند(مثلا، گروسمن و هارت۱۹۸۲،هریس و راویو۱۹۸۸،۱۹۸۱،جنسن ۱۹۸۶،راجان و وینتون۱۹۹۵،استولز۱۹۸۸). بنابراین، مالیات ها و هزینههای سازمان به عنوان عوامل مهمی در تصمیمات ساختار سرمایه شرکت در نظر گرفته شده اند و بنابراین احتمالا فرار مالیاتی شرکت و مکانیسمهای اداره شرکت بر سیاست بدهی شرکت تاثیر میگذارند .معمولا فرار مالیاتی به عنوان تلاش یک شرکت برای حداقل کردن مالیات قابل پرداختش به طریق قانونی تعریف می شود ، ومعنی مشابهی با برنامه ریزی مالیاتی ، مدیریت مالیات واجتناب از پرداخت مالیات دارد که در حوزه های قانونی واخلاقی توسط قانونگذاران مالیاتی پذیرفته شده است.
بررسی وقایع مربوط به ورشکستگی شرکت های بزرگ از قبیل انرون، ووردکام، آدفی، سیکو، لیوسنت، گلوبال کروسینگ، سان بیم، تیکو، و بحران مالی ۱۹۹۷ آسیا که موجب زیان بسیاری از سرمایه گذاران و ذی نفعان شد نشان داد منشا اصلی این وقایع، سیستم های ضعیف حاکمیت شرکتی، دست کاری سود و گزارش سود های واهی و بی کیفیت بود. اغلب، مدیران این شرکت ها با توسل به روش های متقلبانه نظیر طراحی و انجام معاملات صوری و ساختگی با اشخاص وابسته به قصد مدیریت سود و فرار مالیاتی، کیفیت گزارش گری مالی و کیفیت سود را تا حد ممکن به پایین ترین سطح تنزل داده بودند (بولو، ۱۳۸۵ ). ازآنجاکههزینههایمالیاتییکیازمهمترینهزینههایشرکتهاراتشکیلمیدهد و موجبخروجنقدینگیازشرکتهاشدهوسودسهامسهامدارانراکاهشمیدهد،هزینهمالیاتو مالیاتقابلپرداختهموارهموردتوجهمدیراناجرائیوهیاتمدیرهوهمچنینسهامدارانشرکتهامیباشد. لذااتخاذسیاستهایمالیاتی(محافظهکارانه)ازجملهخطمشیهاییاستکه درارزیابیعملمدیرانازسویسهامدارانوهمچنینکلبازارسرمایهموردتوجهقرارمیگیرد. حال این تحقیق بر آن است تا تاثیرفرار مالیاتی شرکت ها بر سیاست های بدهی در شرکت های حاضر در بورس اوراق بهادار تهران رابررسی نماید.
Defond andJiambolovo (1994) Bolo(1385)
-
-
-
- بیان موضوع
-
-
هدف اولیۀ حسابداری مالی فراهم آوردن اطلاعات مفید برای سرمایه گذاران جهت پیش بینی عملکرد واحد اقتصادی است. این پرسش که چه چیزی سیاست بدهی یا ساختار سرمایه شرکت را تعیین می کند سالها توجه پژوهشی قابل توجهی را به خود جلب کرده است . نشان داده شده است که در بازار سرمایه بدون اصطکاک شرکتی که در حال به حداکثر رساندن ارزش بین تامین مالی از طریق بدهی و صاحبان سهام شرکت است بی طرف میباشد( مودیگلیانی و میلر، ۱۹۵۸) .با این حال، سیاست بدهی شرکت به وسیله مزایا و هزینههای تامین مالی از طریق بدهی شامل مزایای مالیاتی از دریافت وام ، هزینههای ورشکستگی یا توقیف اموال و هزینههای بدهی تعیین می شود (میرس،۱۹۸۴) .
ﻋﺪم ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﺑﯿﻦ اﺻﻮل ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه ﺣﺴﺎﺑﺪاری و ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ، اﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ را ﺑﺮای ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎ ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ ﮐﻪ به طور هم زمان ﺳﻮد دﻓﺘﺮی ﺷﺎن ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﺸﺎن را ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﺎﻻ و ﺳﻮد ﻣﺸﻤﻮل را ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﮐﻨﻨﺪ . رﺳﻮاﯾﯽ ﻫﺎﯾﯽ اﺧﯿﺮ ﺣﺴﺎﺑﺪاری و ﻓﻌﺎﻟیت ﻫﺎی ﭘﻨﻬﺎن ﺳﺎزی ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪﮐﻪﺑﺮﺧﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎﺗﻤﺎﯾﻞ دارﻧﺪ در ﮔﺰارﺷﮕﺮی ﻣﺘﻬﻮراﻧﻪ ای وارد ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﺮدوی ﺳﻮد دﻓﺘﺮی و ﺳﻮد ﻣﺸﻤﻮل ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﺸﺎن را در ﯾﮏ دوره ﻣﺎﻟﯽ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻗﺮار دﻫﺪ .ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ در اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ رابطه فرار مالیاتی با سیاست بدهی و همچنین رابطه بین بدهی و ترکیب اعضا غیرموظف بررسی می شود.
برای تعیین سطح فرار مالیاتی، شرکت ها مزایای حاشیه ای را با هزینههای حاشیه ای دستکاری در مالیات ها مقایسه می کنند. مزایای حاشیه ای شامل صرفه جویی مالیاتی بیشتر می باشد در حالی که هزینههای حاشیه ای شامل جریمه بالقوه تحمیل شده به وسیله اداره مالیاتی، هزینههای اجرا (هزینههای تلاش ،زمان و اجرای معاملات مالیاتی) و هزینههای نمایندگی همراه با فعالیت های
Miller and modigliani( 1958 )
Myers(1984 )
فرار مالیاتی می باشد. ویژگی حیاتی فعالیتهای فرار مالیاتی پیچیدگی و ابهام می باشد. از این
پیچیدگی می توان برای پنهان کردن رانت خواری ، همچون مدیریت سود، معاملات فیمابین و دیگر رفتار پیش شرط مصرفی استفاده کرد. اگر این موضوع درست باشد سهامداران محافظت از خود را در یک بازار سرمایه اثربخش قیمت گذاری می کنند. یعنی رانت خواری بالقوه فرار مالیاتی ضمن سودآور بودن برایتصمیم گیرنده با یک هزینه غیرمالیاتی همراه می باشد.( دسای ودارموپالا ،۲۰۰۴-۲۰۰۶) .
-
-
- اهداف تحقیق
-
که عبارت سمت راست، دقیقاً همان شاخص بهرهوری کل عوامل بر مبنای شاخص دیویژیا است بنابراین، نتایج محاسبه با بهره گرفتن از روش شاخص دیویژیا موقعی از دقت بالایی برخوردار است که تابع تولید از نوع کاب-داگلاس باشد (دانشمند، ۱۳۹۰).
مبانی نظری
این مسئله که چگونه مخارج عمومی دولت رشد بخش کشاورزی را تحت تأثیر قرار میدهد به خوبی در ادبیات اقتصادی مشخص گردیده است. به صورت کلی سرمایه گذاری بخش عمومی و سرمایه گذاری بخش خصوصی فاکتورهای مکملی در پروسه تولید هستند. بنابراین افزایش در موجودی سرمایه بخش عمومی بهره وری تمامی عوامل در تولید را افزایش خواهد داد (اندرسون و همکاران[۹]، ۲۰۰۶). با افزایش بهرهوری تمامی عوامل تولید، سرمایه گذاری بخش عمومی به بخش خصوصی سرریز میگردد و منجر به افزایش موجودی سرمایه بخش خصوصی میگردد (دیوید و همکاران[۱۰]، ۲۰۰۰)، که این امر منجر به افزایش بهرهوری میگردد. مسلماً امکان بیرون رانی سرمایه گذاری بخش خصوصی توسط بخش دولتی به وسیله تأثیر متضاد بر رشد بهرهوری نیز وجود دارد. این مسئله از مزیت نسبی بخش عمومی نسبت به بخش خصوصی ناشی می شود، خصوصاً در کشورهای در حال توسعه که شرکتهای بخش دولتی مستقیماً با بخش خصوصی در رقابت هستند. در چنین شرایطی معمولا مخارج دولت به وسیله مالیاتهای تأمین شده از بخش خصوصی ادراه میگردد. به عنوان مثال نتایج آشیپالا و هیمبدی[۱۱] (۲۰۰۳) برای کشورهای بوتسوانا، آفریقای جنوبی و نامبیا نشان می دهند که سرمایه گذاری بخش دولتی منجر به کاهش رشد اقتصادی میگردد زیرا تأمین مالی فعالیتهای بخش دولتی در رقابت مستقیم با فعالیتهای بخش خصوصی بوده است. همچنین ممکن است که مخارج دولتی تأثیر قابل توجهی بر رشد بهرهوری نداشته باشد (دواراجان و همکاران[۱۲]، ۱۹۹۶)، بنابراین در چنین شرایطی ارتباط میان مخارج بخش عمومی و بهرهوری ضعیف خواهد بود.
بنابر آنچه گفته شد ممکن است افزایش مخارج دولتی تأثیر مستقیم بر بهرهوری بخشهای مختلف اقتصادی از جمله بخش کشاورزی داشته باشد. همچنین ممکن است این تأثیر معکوس باشد یا هیچگونه رابطه معنیداری بین این دو وجود نداشته باشد.
مطالعات تجربی
مطالعات انجام شده در این زمینه را تحت دو عنوان مطالعات انجام شده در ایران و مطالعات خارجی مورد بررسی قرار میدهیم.
مطالعات انجام شده در ایران
صادقی و سپهردوست (۱۳۸۰) در مقاله خود با عنوان “آثار سیاست های دولت در زمینه های اعتباری- تسهیلاتی و ارزی بر بهره وری نیروی کار در صنایع روستایی سیستان و بلوچستان” ابراز داشتند که بهره وری نیروی کار در صنایع روستایی بر این استان در دو سطح مورد تحلیل قرار گرفته است؛ نخست، در سطح خرد، با بهره گرفتن از تحلیل تابع تولید، یک تابع کاب- داگلاس برآورد شده و بر اساس آن، بهره وری جزئی عوامل در هر گروه از صنایع به بحث گذاشته شده است، سپس، در سطح کلان، اثر سیاست های دولت، اعم از سیاست های ارزی و پولی و سیاست های عمرانی، با بهره گیری از مدل پانل دیتا، مورد بحث قرار گرفته است. در این پژوهش نشان داده می شود که در دو بخش، بازده کاهنده نسبت به مقیاس وجود دارد و در همین دو بخش، یعنی صنایع کانی غیر فلزی و صنایع فلزی ، اثر تسهیلات اعطایی بانک ها بر بهره وری منفی است. به سخن دیگر، به علت بازده کاهنده، افزایش تسهیلات اعطایی، که به صورت سرمایه در گردش عمل می کند، بهره وری نهایی را می کاهد، بنابراین در بخش پیشنهادها، تاکید بیشتری بر صنایع غذایی، نساجی، شیمیایی و سلولزی شده است.
رفیعی و زیبایی (۱۳۸۲) به بررسی رابطه بین اندازه دولت و رشد اقتصادی و ارزیابی اثرات سرمایه گذاری دولت بر بهرهوری نیروی کار در بخش کشاورزی پرداختهاند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که اندازه دولت تأثیر مثبت و معناداری بر رشد بخش کشاورزی دارد.
رحمانی همتآبادی (۱۳۸۳) در مطالعه ای به محاسبه بهرهوری نیروی کار در بخش کشاورزی ایران با بکارگیری آمار کلان اقتصادی مربوط به سالهای ۸۷-۱۳۵۳ پرداخته است. نتایج نشان میدهد که روند بهرهوری نیروی کار در بخش کشاورزی صعودی میباشد.
مهرآرا و محسنی (۱۳۸۳) در مقاله خود با عنوان ” آثار تجارت خارجی بر بهره وری: مورد ایران” ابراز داشتند که برخی از اقتصاددانان براساس فرضیه های تجارت-رشد دوران زا، معتقدند که گسترش تجارت خارجی و آزاد سازی های تجاری نه تنها سطح بهره وری، بلکه نرخ رشد بلند مدت بهره وری را نیز در کشورهای در حال توسعه افزایش می دهد، از این رو آنها آثار تجارت خارجی بر سطح و رشد بهره وری (TFP) با بهره گرفتن از داده های پانل ۹ زیر بخش صنعتی، طی دوره ۱۳۷۹-۱۳۶۰ در اقتصاد ایران را مورد مطالعه قرار دادهاند. برای این منظور الگوی اقتصاد سنجی مبتنی بر تابع تولید فدر و با لحاظ کردن متغیرهای تجاری سهم صادرات واردات و نهاده های واسطه ای وارداتی در ستاده بخش، تصریح شده و با روش GMM برآورد گشته است. نتایج حاصله اثر صادرات بر سطح بهره وری را قوی و معنی دار نشان می دهند. اما تاثیر این متغیر بر نرخ رشد بهر وری معنی دار نیست. آنها در نتایج آوردهاند که علامت نادرست ضریب متغیر واردات و اهمیت آماری پائین آن در الگو، نیز دلالت بر آن دارد که فشارهای رقابتی بر صنایع داخلی از طریق واردات، آثار مورد انتظار را بر سطح و رشد بهره وری نداشته است. از میان متغیرهای تجاری، تنها آثار نهاده های وارداتی بر رشد بهره وری اهمیت دارد. برآوردهای حاصله همچنین نشان می دهند که سیاست های آزاد سازی پس از سال ۱۳۶۸ هر چند سطح بهره وری را افزایش داده اما تاثیری بر نرخ رشد بهره وری نداشته است. آنها نهایتاً تأکید کرده اند که سیاستگذاران اقتصادی برای رشد بهره وری باید به عوامل بنیادی و تمهیدات نهادی دیگری فراتر ازتجارت خارجی توجه کنند.
پورفرج (۱۳۸۴) با تفکیک هزینه های جاری از عمرانی دولت به بررسی اثر آنها را بر رشد اقتصادی پرداخت، نتایج وی نشان داد که اثر مخارج جاری دولت بر رشد منفی و اثر مخارج عمرانی دولت بر رشد مثبت و معنیدار است. با توجه به اینکه قسمتی از هزینه های جاری دولت مربوط به هزینه های آموزشی در زمینه آموزش عمومی و عالی و پژوهش هستند با تفکیک این هزینهها از مخارج جاری دولت اثر آن بر رشد اندازه گیری شده است، مخارجی که دولت برای سرمایه انسانی هزینه کرده است در کوتاهمدت بعد از یک یا دو تأخیر بر رشد اثر مثبت داشته، در حالیکه مخارج جاری منهای مخارج سرمایه انسانی و آموزشی بر رشد داری اثر منفی است.
مصلحی (۱۳۸۴) به تخمین اندازه بهینه دولت و اثرگذاری آن بر رشد، طی سالهای ۱۳۸۱-۱۳۳۸ پرداخته است. وی به این نتیجه رسید که شاخص کل اختلال ناشی از سیاستگذاری و تنظیمات و شاخص عدم اثربخشی فعالیتهای دولت بر رشد اقتصادی منفی و معنیدار است. نظریه بارو در چارچوب یک الگوی غیرخطی در مورد ایران تأیید می شود و در یک الگوی خطی هزینه های مصرفی و عمرانی هر دو اثر منفی بر رشد دارند. همچنین وی با تفکیک هزینه های مصرفی به هزینهها در امور بهداشت و آموزش، به وجود یک رابطه مثبت و معنیدار با رشد رسید، اما سایر هزینه های مصرفی با رشد اقتصادی، رابطه معکوس داشتند.
ترکمانی و جمالی مقدم (۱۳۸۴) به بررسی اثرات مخارج عمرانی دولت بر فقرزدایی در مناطق روستایی با بکارگیری داده های سری زمانی دوره ۱۳۵۰-۱۳۸۰ ایران پرداختند. آنها ابراز داشته اند که سرمایه گذاری در توسعه و عمران روستایی، جادهسازی، تحقیق و ترویج کشاورزی دارای بیشترین تأثیر بر کاهش فقر روستایی بوده اند.
قلی زاده و صالح (۱۳۸۴) به بررسی بهره وری کل عوامل تولید در بخش های اقتصاد ایران در دوره ۸۱-۱۳۵۷ (با تاکید بر بخش کشاورزی و نقش سرمایه). آنها ابراز نموده اند کهرشد اقتصادی، هر چند که تنها معیار توسعه اقتصادی نمی باشد ولی اهمیت آن همواره بیش از سایر شاخص های توسعه بوده است. در این میان به دلیل محدودیت منابع، ضرورت افزایش بهره وری و استفاده از عوامل تولید در فعالیت هایی که حداکثر بازدهی را دارند اهمیت پیدا می کند. هدف کلی این مطالعه، سنجش تغییرات بهره وری در هفت بخش کلان اقتصاد ایران در دوره ۸۱-۱۳۵۷ عنوان شده است. ابتدا این تغییرات با بهره گرفتن از شاخص مالم کوئیست مورد محاسبه قرار گرفته و در ادامه با بهره گرفتن از آزمون انگـل- گـرنجر به بررسی وجود رابطه علی بین سرمایه گذاری و تغییرات بهره وری پرداخته شده است. نتایج بیانگر آن است که در بخش کشاورزی علیرغم عدم تغییر کارایی تکنولوژیکی و مقیاس، بهره وری عوامل تولید به دلیل بهبود کارایی مدیریتی افزایش یافته است و سطح بهره وری بخش کشاورزی نسبت به سال پایه در مقایسه با کل اقتصاد همواره بالاتر بوده است. همچنین آزمون علیت، وجود رابطه علی از سرمایه گذاری به بهره وری در بخش کشاورزی را تایید می کند.
چابکرو و همکاران (۱۳۸۴) با مراجعه به ۶۷۰ بهرهبردار کشاورزی در سطح استانهای فارس، مازندران و آذربایجان شرقی و تکمیل پرسشنامه و با کمک تخمین مدل رگرسیون تعویضی، بررسیهای مدیریتی و توصیفی مزارع مورد مطالعه، اثر اعتبارات بر ارزش افزوده در استانهای منتخب مورد مطالعه را بررسی کرده اند. نتایج آنها نشان میدهد که مزارعی که از سطح زیر کشت و ارزش بیشتری برخوردارند به اعتبارات بزرگتر دسترسی دارند. از طرفی نتایج ضریب همبستگی پیرسون در شهرستان مرودشت نشان میدهد که بین سطح زیرکشت و میزان وام دریافتی، ارتباط مثبت و در عین حال ضعیفی برقرار است. به عبارتی تا حدودی، با افزایش سطح زیر کشت، میزان وام دریافتی افزایش مییابد و با کاهش سطح زیر کشت، میزان وام دریافتی کاهش مییابد.
رکنالدین افتخاری و همکاران(۱۳۸۵) در مطالعه ای به بررسی آثار استفاده از اعتبارات خرد بانک کشاورزی در قالب پرداخت گروهی در طرحهای تأمین آب برای توسعه فعالیتهای کشاورزی در بین سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۴ در مناطق روستایی شهرستان خدابنده استان زنجان پرداختهاند. نتایج تجزیه و تحلیل متغیرها نشان داده که اعتبارات خرد بانک کشاورزی توانسته است در توسعه کشاورزی در منطقه مورد مطالعه، در سطح معناداری ۰٫۰۵، نقش مهمی ایفا کند.
عراقی و سوری (۱۳۸۵) به بررسی بهرهوری و کارایی در اقتصاد ایران و رابطه آن با مخارج دولت پرداختند. نتایج حاصل از بررسی عوامل مؤثر بر بهرهوری و کارایی نشان میدهد که به طور کلی تأثیر مخارج دولت بر بهرهوری، در سطح ملی کاملاً منفی است. همچنین مخارج مصرفی دولت دارای اثر منفی و معناداری بوده است ولی مخارج سرمایه گذاری دولت رابطه معناداری با بهروری و کارایی نشان نمیدهد.
قربانی (۱۳۸۶) سعی در تعیین میزان تسهیلات بانکی و میزان بودجهی عمومی مورد نیاز برای بخش کشاورزی داشته است. برای سنجش این هدف، از مدل تابع تولید خطی با جایگزینی متغیرهای تسهیلات بانکی و بودجهی عمومی دولت به جای متغیر سرمایه و اضافه نمودن متغیر بارندگی استفاده شده است. نتایج میزان ضریب متغیر ماندهی تسهیلات بانکی به بخش کشاورزی ۱٫۵۷، اعتبارات بخش آب ۲٫۵۷، اشتغال ۱۸٫۰۱ و بارندگی ۲۳٫۶۶ را نشان میدهد. اثر تغییرات آب و هوایی بر تولیدات بخش کشاورزی عدد مثبت بزرگی بوده که این عدد نشانگر بیثباتی تولیدات بخش کشاورزی نسبت به شرایط آب و هوایی کشور است.
مظهری و محدث حسینی (۱۳۸۶) در مقاله خود با عنوان ” اندازه گیری و مقایسه بهره وری عوامل تولید محصولات استراتژیک بخش کشاورزی در استان خراسان رضوی” ابراز داشتند که در این تحقیق سعی شده است بهره وری کلی و جزیی برای محصولات استراتژیک استان خراسان رضوی شامل گندم آبی، جو آبی، پنبه آبی و چغندرقند با بهره گرفتن از شاخص ترنکویست- تیل اندازه گیری و تحلیل گردد. در همین راستا نتایج به دست آمده نشان می دهد که طی دوره زمانی برنامه پنجساله سوم توسعه اقتصادی - اجتماعی کشور، شاخص مقداری کل نهاده ها برای محصولات گندم آبی، جو آبی، پنبه آبی و چغندرقند به ترتیب رشد متوسطی معادل ۱۶٫۰۱، ۱۴٫۰۴ ،۱۴٫۴۶ و ۱۶٫۲۴ درصد در سال داشته است. از طرف دیگر شاخص مقداری ستانده نیز به تفکیک برای محصولات فوق الذکر به ترتیب دارای رشد متوسط سالانه ای برابر با ۲۸٫۲۹، ۲۵٫۱۹ ، ۱۵٫۵۲و ۲۴٫۹۳ درصد بوده است. در همه محصولات مورد بررسی، نرخ رشد شاخص ستانده نسبت به رقم مشابه شاخص کل نهاده ها بیشتر بوده که این خود رشد بهره وری کل عوامل تولید را برای محصولات مذکور طی دوره زمانی یاد شده به دنبال داشته است. در همین خصوص شاخص بهره وری کل عوامل تولید برای محصولات استراتژیک فوق به ترتیب دارای رشد متوسط سالانه ای به میزان ۱۰٫۵،۹٫۷ ،۰٫۹۲ و ۷٫۴۷ درصد بوده است که بر اساس آن محصول گندم آبی بالاترین و پنبه پایین ترین میزان رشد شاخص بهره وری کل عوامل تولید را طی دوره زمانی مورد مطالعه داشته است.
عباسیان و مهرگان (۱۳۸۶) با استفاده روش تحلیل پوششی داده ها، از طریق مقایسه نسبی بخشهای اقتصادی و بر اساس مقادیر داده ها و ستاندههای آنها به برآورد مقادیر کارایی و بهرهوری پرداختهاند. نتایج آنها نشان میدهد که اگرچه در مجموع روند بهرهوری اقتصادی کشور با روند کندی افزایش یافته است لیکن عملکرد کلی بسیاری از فعالیتهای اقتصادی با توجه به منابع مادی و انسانی قابل توجهی که در اختیار داشته اند قابل توجیه نمی باشد.
رفیعی و امیرنژاد (۱۳۸۶) به بررسی تغییرات بهرهوری عوامل تولید گندم دیم و میزان اثرگذاری عوامل تشکیل دهنده بهرهوری در استانهای مهم تولیدکننده این محصول در سالهای زراعی ۷۹-۱۳۷۸ تا ۸۴-۱۳۸۳ با بهره گرفتن از روش ناپارامتری تحلیل پوششی داده ها و شاخص مالکمئیست می پردازد. در این مقاله بهرهوری عوامل تولید با در نظر گرفتن عملکرد تولید ۱۰ استان کشور در دوره ۶ ساله بررسی شده است. نتایج آنها نشان میدهد که استانهای مازندران، فارس، سمنان، تغییرات بهرهوری با تغییرات کارایی همبستگی معنیداری داشته است و در استانهای گلستان، فارس، آذربایجان غربی و اصفهان، خراسان و مرکزی همبستگی معنیداری بین تغییرات بهرهوری و فناوری مشاهده شده است. در میانگین استانهای مورد بررسی نیز همبستگی معنیداری بین تغییرات بهرهوری و فناوری برقرار بوده و بین تغییرات بهرهوری و تغییرات کارایی همبستگی معنیداری مشاهده نگردیده است.
شاه آبادی ابوالفضل (۱۳۸۶) در مقاله خود با عنوان “اثر سرمایه گذاری مستقیم خارجی، تجارت بین الملل و سرمایه انسانی بر بهره وری کل عوامل اقتصاد ایران” ابراز داشته است که تئوری های اخیر رشد در واکنش به انگیزه های اقتصادی به طور مرسوم جهت گیری های ابداع را به عنوان موتور اصلی پیشرفت تکنولوژیکی و رشد بهره وری می دانند. با این نگرش، ابداع از یک طرف به دانش ناشی از فعالیتهای R&D بستگی دارد و از طرف دیگر به انباشت دانش کمک می کند. بنابراین سطح بهره وری یک اقتصاد به فعالیتهای انباشته شده R&D و انباشت دانش موثر و ارتباط آن دو و سایر متغیرهای کلان اقتصادی بستگی دارد. از این رو با وجود سرمایه گذاری مستقیم خارجی و تجارت بین الملل در کالاها و خدمات، ارتقای بهره وری یک کشور افزون بر اینکه از سرمایه گذاری R&D در داخل تاثیر می پذیرد، به سرمایه گذاری شرکای تجاری در R&D نیز بستگی دارد. همچنین شواهد تجربی نیز نشان می دهد که تجارت بین الملل و سرمایه گذاری مستقیم خارجی (از طریق شرکتهای چند ملیتی) موجب انتقال تکنولوژی خارجی به کشورها می شود.
نتایج وی نشان می دهد که انباشت سرمایه تحقیق و توسعه داخلی، انباشت سرمایه تحقیق و توسعه خارجی (از طریق سرمایه گذاری مستقیم خارجی و تجارت کالا)، سرمایه انسانی، شدت سرمایه، شاخص باز بودن، ذخایر بین المللی، نرخ ارز واقعی، نرخ تورم و متغیرهای موهومی جنگ تحمیلی و انقلاب اسلامی بر روی بهره وری کل عوامل تاثیر دارند. همچنین نتایج برآورد پیشنهاد می کند که اثر انباشت سرمایه تحقیق و توسعه داخلی، انباشت تحقیق و توسعه خارجی، شاخص باز بودن و متغیرهای موهومی جنگ تحمیلی و انقلاب اسلامی اثر قوی تری نسبت به دیگر متغیرها بر بهره وری کل عوامل دارند و در ضمن ضریب تخمینی متغیر نرخ تورم و متغیر موهومی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی بر بهره وری کل عوامل منفی می باشد.
گسکری و اقبالی (۱۳۸۶) با بهره گرفتن از یک تابع کاب-داگلاس، با بازدهی ثابت به بررسی اثر مخارج دولت بر رشد اقتصادی در ایران طی سالهای ۱۳۸۲-۱۳۵۲ پرداختهاند. در این مقاله، به نقش سرمایه انسانی، سرمایه فیزیکی و بودجه دولت در تولید، پرداخته شده است و در گسترش الگو نیز انباشت سرمایه انسانی، به سهمی از سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی و بودجه دولت پیوند خورده است. نتایج نشان میدهد که مخارج دولت چه به صورت مصرفی و چه به صورت سرمایهای تأثیر مثبت بر رشد اقتصادی دارد. مخارج سرمایهای دولت می تواند تا دو سال رشد اقتصادی را تحت تأثیر خود قرار دهد در حالیکه تأثیر مخارج مصرفی معطوف به همان سال است. از سوی دیگر، نسبت سرمایه گذاری بخش خصوصی به موجودی سرمایه نیز اثر مثبت بر رشد اقتصادی دارد و این اثر از تأثیر مخارج دولت بیشتر است.
مولایی (۱۳۸۷) در پژوهشی با نام “بررسی و مقایسه درجه توسعه یافتگی بخش کشاورزی استانهای ایران طی سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۸۳” با بهره گرفتن از تکنیک تاکسونومی عددی و تحلیل عاملی پرداخته است. نتایج تحقیق نشان او داده است که سطح توسعه کشاورزی استانهای کشور طی سالهای مورد مطالعه تغییر چندانی نداشته است، اما ضریب شدت نابرابری به میزان ۱۸٫۷ درصد افزایش یافته است.
امیرتیموری و خلیلیان (۱۳۸۷) در تحقیق خود بهرهوری نیروی کار، موجودی سرمایه، انرژی و رشد بهرهوری کل عوامل تولید در بخش کشاورزی ایران طی دوره ۸۲-۱۳۵۵ را محاسبه و روند آنها مورد بررسی قرار دادهاند. به منظور محاسبه بهرهوری عوامل تولید (نیروی کار، موجودی سرمایه و انرژی) از روش بهرهوری متوسط تعمیم یافته و از شیوه مطلق روش سریهای زمانی و برای محاسبه رشد بهرهوری کل عوامل تولید استفاده شده است. بکارگیری این روش نیازمند برآورد تابع تولید بخش کشاورزی است. لذا ابتدا تابع تولید بخش کشاورزی با روش ARDL برآورد شده است. نتایج نشان میدهد که بهرهوری نیروی کار در بخش کشاورزی طی دوره مورد مطالعه روندی صعودی داشته است. رشد بهرهوری کل عوامل تولید در بخش کشاورزی طی دوره مورد مطالعه نوسانات زیادی داشته و میانگین آن برابر ۵/۲% بوده است. این مطلب نشان دهنده رشد مناسب بهرهوری و عملکرد مناسب بخش کشاورزی در استفاده بهینه از منابع تولید میباشد.
فطرس و بهشتی فر (۱۳۸۸) مطالعه ای با موضوع “مقایسه درجه توسعه یافتگی بخش کشاورزی استانهای کشور در دو مقطع ۱۳۷۲ و ۱۳۸۲” انجام دادهاند. آنها در این پژوهش که با بهره گرفتن از ۷۸ شاخص توسعه کشاورزی و با کمک دو تکنیک تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی انجان گرفته به این نتیجه رسیدند که سطح توسعه کشاورزی استانها طی سالهای مورد مطالعه به طور متوسط افزایش و دوگانگی کشاورزی بین آنها کاهش یافته است.
کهنسال و همکاران (۱۳۸۸) عنوان نموده اند که سرمایه گذاری در زیرساختها یکی از عواملی است که می تواند از طریق افزایش بهرهوری نیروی کار، سرمایه و سایر نهادهای تولید باعث افزایش بهرهوری تولید در بخش کشاورزی گردد. مطالعه آنها به بررسی تأثیر سرمایه گذاری در زیرساختها بر روی رشد بهرهوری در بخش کشاورزی ایران طی دوره ۸۲-۱۳۵۰ می پردازد. بدین منظور از هزینه های عمرانی دولت در بخش کشاورزی به عنوان شاخصی از سرمایه گذاری انجام شده در زیر ساختهای این بخش استفاده شده است. روش به کار گرفته شده در تحقیق آنها شیوه دوگان و برآورد تابع هزینه ترانسلوگ میباشد. در این الگو از دو روش سیستم معادلات به ظاهر نامرتبط و حداکثر آنتروپی استفاده شده است. نتایج آنها حاکی از تأثیر منفی و معنیدار سرمایه گذاری در زیرساختها بر روی هزینه تولید در بخش کشاورزی میباشد. آنها نهایتاً ابراز نموده اند که تغییرات فنی و بهبود زیرساختها دارای تأثیر مثبت بر بهرهوری بخش کشاورزی میباشند.
مهرآرا و احمدزاده (۱۳۸۸) در تحقیق خود با عنوان “بررسی نقش بهرهوری کل عوامل تولید در رشد تولیدات بخشهای عمده اقتصادی ایران” سهم رشد بهرهوری کل عوامل تولید و رشد نهادههای نیروی کار و نیروی سرمایه در رشد تولیدات بخشهای عمده اقتصادی (بخش کشاورزی، صنعت و معدن و بخش خدمات) و کل اقتصاد غیرنفتی طی دوره ۱۳۸۳-۱۳۴۵ مورد ارزیابی قرار دادهاند. نتایج آنها نشان میدهد که متوسط سهم رشد TFPدر رشد تولیدات بخش اقتصاد غیرنفتی طی برنامه اول، دوم و سوم توسعه اقتصادی به ترتیب معادل ۵/۳۹، ۲/۱۲ و ۸/۲۴ درصد بوده است و برای برنامه چهارم توسعه به ۶/۳۲% ارتقا یافته است. البته طی سه برنامه اول توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور سهم TFPبخش خدمات در رشد تولیدات اقتصاد غیرنفتی بیستر از سایر بخشها میباشد.
عربمازار و چالاک (۱۳۸۸) در بررسی اثر مخارج عمرانی و مخارج مصرفی دولت بر رشد تولید ناخالص داخلی اقتصاد ایران به این نتیجه رسیدند که تأثیر افزایش مخارج عمرانی و افزایش در کل مخارج دولت، بر رشد تولید ناخالص داخلی مثبت است.
دشتی و همکاران (۱۳۸۸) در مقاله خود با عنوان ” تجزیه رشد بهره وری کل عوامل تولید در صنعت ایران با بهره گرفتن از رهیافت اقتصادسنجی” ابراز داشتند که بهره وری نقش مهم و موثری در رشد تولید و افزایش رقابت پذیری دارد. از طریق محاسبه و تحلیل شاخص های بهره وری عوامل تولید می توان میزان عملکرد بخش های مختلف اقتصادی را در استفاده از منابع تولیدی بررسی نمود. در این مطالعه، منابع رشد بهره وری کل عوامل تولید در صنعت ایران طی دوره زمانی ۱۳۸۵-۱۳۵۰ با بهره گرفتن از رهیافت اقتصادسنجی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور ابتدا یک تابع هزینه ترانسلوگ به همراه سیستم معادلات سهم هزینه با بهره گرفتن از داده های جمع آوری شده برای دوره زمانی مورد مطالعه به روش سیستم معادلات به ظاهر نامرتبط (SURE) برآورد گردید. سپس با بهره گرفتن از نتایج حاصل از تخمین مدل، رشد بهره وری کل عوامل تولید به دو جزء تغییر تکنولوژی و صرفه های مقیاس تجزیه شد. نتایج آنها نشان میدهد که سهم تغییر تکنولوژی در رشد بهره وری کل، بیشتر از سهم گسترش مقیاس تولید بوده است.
حسینی و همکاران (۱۳۸۸) به ارزیابی اثر سیاست حمایت از خدمات عمومی دولت بر بهره وری کل عوامل تولید بخش کشاورزی پرداختهاند. آنها تأکید نموده اند که حمایت از خدمات عمومی بخش کشاورزی یکی از حمایت های غیرقیمتی است که شامل ارزش پولی ناخالص سالیانه اختصاص یافته به خدمات عمومی از قبیل زیرساخت ها، تحقیق و توسعه، مراکز آموزشی، مراکز خدمات بازرسی، بازاریابی و توسعه بازار، و ذخیره سازی عمومی هستند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی آثار میزان حمایت از خدمات عمومی بر بهره وری بخش کشاورزی در سال های اجرای برنامه اول تا چهارم توسعه عنوان شده است. آنها با بهره گرفتن از الگوی توزیع تاخیری آلمون به بررسی ارتباط بین متغیرها پرداختهاند. نتایج آنها نشان می دهد که این نوع حمایت ها در طول این سال ها اثر مثبتی بر بهره وری کل عوامل تولید داشته اند، به طوری که در بلندمدت بر اثر افزایش ۱ درصد در میزان حمایت از خدمات عمومی، مقدار ۰٫۰۷۱۳ درصد بر میزان بهره وری افزوده خواهد شد.
مطیعی و همکاران (۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان “تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه زیربخش زراعت در استان زنجان (با تأکید بر اعتبارات عمرانی دولت)” ابراز داشته اند که اعتبارات عمرانی دولت در زمینه مهار و انتقال آب در مناطق روستایی در استان زنجان با دو دوره وقفهی زمانی، دارای اثر مثبت و معنیداری بر سطح توسعه زراعی در این استان بوده است.
باقرزاده و کمیجانی (۱۳۸۹) در مقاله خود با عنوان “تحلیل اثر تحقیق و توسعه داخلی و خارجی بر بهره وری کل عوامل تولید در بخش کشاورزی ایران” ابراز داشتند که در حال حاضر ارتقای بهره وری بخش کشاورزی علاوه بر اینکه تحت تاثیر سرمایه گذاری تحقیق و توسعه در داخل است، بلکه تحت تاثیر سرمایه گذاری تحقیق و توسعه در کشورهای شرکای تجاری نیز قرار می گیرد. به جهت اهمیت این مساله در این پژوهش به بررسی و تحلیل ارتباط تحقیق و توسعه داخلی و خارجی با بهره وری کل عوامل تولید بخش کشاورزی ایران پرداخته شد. نتایج این مطالعه با بهره گرفتن از رهیافت وقفه چند جمله ای آلمون برای یک دوره زمانی سی ساله در بازه سالهای ۱۳۸۷-۱۳۵۸، نشان می دهد که اثر مخارج تحقیق و توسعه داخلی در بهره وری کشاورزی مثبت و معنی دار است. به طوری که میزان کشش بلند مدت تحقیق و توسعه کشاورزی داخلی بر بهره وری کل این بخش ۰٫۱۵ برآورد شده است. علاوه بر آن ضریب کشش تحقیق و توسعه کشاورزی خارجی بر بهره وری کل کشاورزی ایران در حدود ۰٫۷۴ تخمین زده شد.
منصوری و همکاران (۱۳۹۰) هدف مقاله خود را تعیین و تحلیل سطح توسعه بخش کشاورزی و میزان عدم توازن آن در مناطق روستایی استان آذربایجان غربی برای سطوح شهرستان در دو مقطع زمانی ۱۳۸۰ و ۱۳۸۸ ذکر نموده اند. نتایج تحقیق آنها نشان میدهد که سطوح توسعه کشاورزی شهرستانهای استان آذربایجان غربی طی سالهای مورد مطالعه از یک سو نشان میدهد که طی دو مقطع ۱۳۸۰ و ۱۳۸۸ سطح توسعه بخش کشاورزی تنزل داشته، و از سوی دیگر ضریب دوگانگی حاصل، مبین بهبود توازن بوده است.
مطالعات خارجی
لاندو[۱۳] (۱۹۸۶) ابراز نموده است که نسبت مخارج مصرفی دولت به GDP اثر منفی معناداری بر نرخ رشد GDP سرانه دارد. همچنین او دریافت که اگر نمونه مورد بررسی به فقیرترین نیمه از کشورها محدود شود این اثر منفی ناپدید خواهد شد.
بارو[۱۴] (۱۹۹۱) به بررسی اثر مخارج مصرفی دولت بر GDP پرداخته است. نتایج وی نشان میدهد که مخارج مصرفی دولت به صورت منفی و به شکل قابل ملاحظهای بر رشد GDP سرانه واقعی، اثر می گذارد. همچنین وی نشان داد که مخارج سرمایه گذاری دولت اثر قابل ملاحظهای بر رشد اقتصادی ندارد.
الف - فرهنگی- علمی
عرصه علم و فرهنگ، بی شک یکی از مهمترین حوزههایی است که غرب در آن حیطه به سرعت به رشد دست یافت.عمده دلایل این پیشرفت را می توان در عوامل زیر جستجو کرد.
۱- شکل گیری دانشگاه ها و نظام آموزش کارآمد
پیدایش انقلابهای گوناگون و پیشرفت علوم و صنعت به ناچار نیروهای کارگری را لازم داشت که با انتقال جمعیت روستاها به شهرها در قرن ۱۱و ۱۲ مدارس شهری از انواع مختلف، که تا این زمان در کارتعلیم و تربیت مشغول بودند، از زیر سایه مدارس رهبانی قد برافراشتند و به صورت نیروهای عمدهای بیرون آمدند. نهضتهای اصلاحی تعلیم و تربیت رهبانیت با هدف کاستن نفش رهبانیت در امور دنیوی و تاکید نهادن بر سرشت معنوی دعوت روحانی, به این تحولات کمک رسانید. و انواع مختلف مدارس دولتی, چه دبستان و چه دبیرستان، پدید آمدند که گر چه مستقیما با نیازها و احتیاجات کلیسایی ارتباطی نداشتند اما به روی هر کسی که تواناییش را داشت باز بودند[۲۵۰]
اهداف تربیتی مدارس جدید گستردهتر از مدرسههای رهبانی بود؛ مشتریان آن ها در کل، از میان کسانی بودند که پس از تحصیل می خواستند مناصب رهبری را در کلیسا عهده دار شوند و هم کسانی که به دنبال مشاغل دولتی بودند؛ لذا طیف وسیعتری از آموزشها را شامل میشد؛ منطق, فنون چهارگانه(موسیقی, حساب, هندسه, الهیات, حقوق و طب موادی بودند که در مدارس شهری بیش از آنچه در صومعهها تدریس می شد به ترویج آن می پرداختند.
گرچه بسیاری از این مدارس به ویژه در فرانسه وابسته به کلیسای جامع بود اما مدارسی هم پیدا می شدند که وابستگی کمتری به کلیساها داشتند، به عنوان نمونه مدارس بولونیا و آکسفورد در قرن ۱۲ به دلیل مطالعات پیشرفته آن ها در حقوق و هنرهای آزاد شهرت فراوانی داشت.
این مدارس با رشد اقتصادی در اروپا و تحولات اجتماعی و فرهنگی که به وقوع پیوست به تدریج تبدیل به دانشگاه های اروپایی شدند. بدین ترتیب، بولونیا در ۱۱۵۰ و پاریس در ۱۲۰۰و آکسفورد ۱۲۲۰ مقام دانشگاهی را به ست آوردند.وسپس در بقیه شهرهای اروپا به تقلید از آنان دانشگاههایی به وجود آمدند.
ظهور این دانشگاهها مصادف شده بود با افول تدریجی علوم به ویژه علوم طبیعی در دنیای اسلامی بنابراین در حالی که شرق به مرور پژوهشهای علمی رو به کاستی می رفت؛ استادان و شاگردان این دانشگاهها با ولع هر چه تمامتر میراث علمی مسلمین را دریافت کردند و پس از ترجمه به توسعه و تکمیل آن پرداختند.[۲۵۱]
۲- تغییر نظام آموزشی در غرب
توجه زیاد مردم به عقل و کارکرد کاربرد عقل ابزاری برای خدمت به انسان عصر دگرگونی فکری غرب، باعث شد رویکردی جدیدی به مقوله علم آموزی پیدا کند. و توجه مردم به سوی دانشگاه های مختلف غرب، تغییراتی در نظم و اهداف تدریس در دانشگاه ها داده شد عقل گرایی ابزاری به وجود آمد، که در طول زمان موجبات ترقی جامعه غربی را پدید آورد ؛ در قرون ۱۶ و ۱۷ تحقیقات علمی مردانی پون گالیله نیوتن و هایجنس و بویل چنان بنیان محکمی را تشکیل داد که توانستند به یاری مردم برای استفاده از این علوم بیایند. در واقع تحقیقات اینها، به گونه ای بود که دیگران میتوانستند از آنها بهره برداری کنند[۲۵۲]
۱) سازمان حقوقی مستقل
با تشکیل شکل نوین اداره دانشگاه، هسته اولیه دانشگاهها در غرب را یک انجمن صنفی متشکل از اساتید و دانشجویان بر عهده گرفت و امور مربوط به دانشگاه وابسته با اعضا بود. گرچه بسیاری از دانشگاههای اروپایی از میان مدارس کلیسایی رشد کردندو درابتدا، محتوای آموزشی آنها تا حد زیادی با تعلیم دینی اختصاص داشت, اما این دانشگاهها مشروعیت خود را از کلیسا نمی گرفتند و در تنظیم قواعد به صورت خود مختار عمل می کردند و شاید به همین خاطر بود که در راستای جذب اساتید , کسانی که مورد اتهام کلیسا و در معرض دستگاه ها تفتیش قرار می گرفتند جذب می شدند و حتی در مواردی برای جذب یک استاد , سه دانشگاه برای استفاده از او به رقابت پرداختند. و چنین به نظر میآید که در توافقی نانوشته کلیسا سختگیری کمتری را نسبت به دانشگاهها و و استادان آنجا روا می داشتند. [۲۵۳]
۲) جای دادن رسمی علوم طبیعی و عقلی در آموزش
از مواردی که در شکلگیری دانشگاه، به عنوان یکی از ارکان موفقیت علمی غرب به شمار می آید؛ یکی، جدا شدن از آموزش های خرافی کلیسا بود و دیگری جایگزین کردن علوم کاربردی به جای دروس کلیسایی است. برای این کار در قرن ۱۲و ۱۳ بود که هسته یک آموزش دانشگاهی بر مبنای علوم طبیعی قرار گرفت؛ واز طریق این فرایند بهترین های حکمت علمی گرد آمده در سنت های یونانی و عربی به اروپا آورده شد, ظرف حدود یکصد سال مجموعه آثار ارسطو و مفسران او همچنین آثار برجسته دیگر یونانی و عربی را در اختیار غرب قرار داد. به گفته پروفسور گرانت این تحول که به سبب ترجمههای جدید به وقوع پیوست«بنیان های حقیقی را برای تحول مستمر علوم تا زمان حاضر ایجاد کرد.»[۲۵۴]
در دانشگاههای این دوره، آثار ارسطو در محور اصلی برنامه درسی دانشگاهها قرار گرفت و سپس نجوم و ریاضیات نیز بدان اضافه شدند و پس از آن نیز آثار بنیادین علمی که از منابع یونانی و اسلامی رسیده بود مشتاقانه مورد استقبال قرار گرفتند. به ویژه آن که مطالعه این کتابها در برنامه درسی دانشگاه نهادینه شد. بدین ترتیب عقل گرایی و دانش طبیعی در مرکز برنامه ها قرار گرفت.
البته، اینکه دانشگاهها به سوی علوم عقلی کشیده شدند به این معنی نیست که دانشگاههای غربی از همان ابتدا راه خود را از آموزشهای دینی جدا کردند بلکه تا قرن ها هم چنان الهیات در مرکز برنامه های درسی قرار داشت ولی اتفاق مهم نهادینه شدن آموزش علوم طبیعی و عقلی در این مراکز بود که با تداوم این سنت علمی و پس از طی بیش از ۵قرن در قرن ۱۷و ۱۸ منتج به انقلاب علمی در غرب و شکل گیری دانش جدید شد؛ برنامه درسی جدید به سرعت آثار خود را آشکار کرد و نوعی عقل گرایی و طبیعت گرایی را در میان داشمندان اروپایی ایجاد کرد و تمایل آن ها را برای کشف علل طبیعی اشیا تقویت کرد.[۲۵۵]
۳) نظام استاندارد ارزیابی و ارتقا علمی
از جمله وجوه متمایزی که در غرب برای شایسته سالاری علمی و تشویق به دانش جویی صورت گرفت، عبارت بود از این که: در اروپا به دانش جویان که دوره های خود را تکمیل می نمودند مدرکی دال بر موفقیت او در آن درس داده می شد و گرفتن آن مدرک از دانشگاههای اروپا نوعی مجوز برای تدریس و گواهی نامه صلاحیت بود که تنها توسط رییس دانشگاه و پس از آن که دانشجو توسط هییت علمی مورد آزمون قرار می گرفت اعطا میشد. و تلاش های فراوان انجام می شد تا برنامه درسی و آزمون های گواهی استاندارد شده و از این طریق مدرک اخذ شده از این دانشگاه ها اعتبار جهانی پیدا کند.[۲۵۶]
در مجموع تلاشهایی که برای کارآتر کردن علوم آموختنی انجام شد؛ موجب شناخت سرمایههای انسانی و رشد و تقویت آنها گردید ، در نتیجه این سرمایه در هر کجا و در هر جامعهای شناخته و به کار گرفته میشد، میتوانست توسعه و پیشرفت بیافریند، شهید مطهری در تایید این مطلب مطلب خود به نقش نیروی کار ماهر در پیشرفت کشورها، وضعیت موجود برخی از کشورهای اروپایی استناد نموده و میگوید:
الان بعضی از این کشورهای اروپایی این طور هستند. مثلاً انگلستان یک کشور تهی و خالی است که نمکش را هم باید از خارج بیاورند، همه چیز را باید از بیرون وارد کنند، ولی به ارزش یک چیز پی برده است، به ارزش ساختن افراد خودش، این معدنهای انسانی را خوب کشف کردهاند. وقتی این معدنها را استخراج و آماده میکنند، دیگر باک ندارند که هیچ چیز ندارند و همه چیز باید از بیرون بیاید. میگویند ما آدم داریم، آدم که داریم همه چیز داریم، ولی اگر آدم نداشته باشیم هیچ چیز نداریم.[۲۵۷]
۳- انقلاب های علمی در غرب
بدون شک مغرب زمین که در قرون وسطی به غیر از توحش و نادانی از آنان گزارش نشده است؛ دارای پیشینه علمی چندانی نبود که بتواند با تکیه صرف بر علم موجود خود بتواند کشتی تمدن خود را به حرکت درآورد. بلکه آشنایی با تمدن های دیگر و بروز اتفاقاتی در این سرزمین باعث به وجود آمدن تلقی جدید از زندگی، علم در آن ها گردید.
۱) نهضت ترجمه
پیشرفتهای غرب نیز مانند مسلمانان، از نهضت ترجمه آغاز شد. شاید مهمترین دره ای که باعث درک مغرب زمنی از علم گردید زمانی بود که جنگ های صلیبی آغاز گردید؛ از قرن ۱۱تا ۱۳، هشت جنگ صلیبی به وقوع پیوست و اگر چه سرانجام با پیروزی مسلمانان به پیایان رسید، گرچه به کشورهای اسلامی و مسیحی لطمات فراوانی را وارد کرد. اما این جنگ ها فرصتی را برای جمع زیادی از اروپاییان به وجود آورد که از نزدیک با تمدن اسلامی و شکوفایی و عظمت آن آشنا شوند. باید در عدم آشنایی اهالی مغرب با علم و دانش قبل از جنگهای صلیبی گفت: در ابتدا صلیبیون به حدی بی سواد بودند که اعتنایی به فلسفه و عموم مسلمین نداشتند اما نفس این آشنایی باعث شد تا اروپاییان به عقب ماندگی خود پی ببرند و در سفرنامه های خویش به عظمت و بزرگی از تمدن اسلامی یاد کنند.[۲۵۸]
ترجمه متون عربی از نیمه اول قرن ۱۲م به بعد یکی از فعالیت های مهم علمی در اروپا شد و اندلس در کانون جغرافیایی آن قرار گرفت. و دلیل آن هم وجود مراکز بزرگ فرهنگی اسلامی از یک سو و از سوی دیگر امکان ترجمه به زبان لاتین توسط مسیحیان از سوی دیگر بود.
جماعت های مسیحی و یهودی (معروف به مستعرب) در دوران تسلط مسلمین اجازه یافته بودند تحت لوای حکومت اسلامی دین خودشان را داشته باشند و پس از سقوط اندلس می توانستند واسطه و میانجیگر بین دو فرهنگ باشند. در نتیجۀ غلبه مسیحیان بر اسپانیا مراکز فرهنگ اسلامی و کتابخانههایشان به زبان عربی بود، به دست مسیحیان افتاد. طلیطله که مهمترین مرکز فرهنگ اسلامی بود در سال ۱۰۸۵ م سقوط کرد و در طول قرن ۱۲ بهره برداری از ثروتهای کتابخانه آن, آغاز شد.
« در تولدو اندکی پس از استیلای مسیحیان و شکست مورها ، رمون، اسقف اعظم روشن فکر و پیشه ور آن شهر، گروهی از مترجمان را تحت رهبری دومینیکوس گووندیسالینوس گرد آورد(۱۱۳۰م) و آن ها را مامور ترجمۀ کتابهایی کرد که درباره علوم و فلسفه به زبان عربی نوشته شده بود. اکثر این مترجمان یهودیانی بودند که آشنا به زبانهای عربی عبرانی اسپانیایی و گاهی نیز متبحر در لغت لاتینی بودند. پرکارترین فرد این گروه شخصی بود به نام یوحنا، که در میان اعراب به ابن داوود مشهور بود. یوحنا به ترجمه یک کتابخانه واقعی از آثار عرب و ترجمههایی که فضلای یهودی از کتاب های ابوعلی سینا، غزالی، فارابی و خوارزمی بودند مبادرت جست و از طریق ترجمه کتاب حساب موسی خوارزمی، ارقام هندی و عربی را به مغرب زمین معرفی کرد»[۲۵۹]
در پایان قرن ۱۲، جهان مسیحیت لاتینی بخش های عظیمی از دستاوردهای فلسفی و علمی یونانی و اسلامی را به چنگ آورده بود؛ در طی قرن ۱۳ بسیاری از شکاف های بازمانده می بایست پر شود. این کتاب های ترجمه شده به سرعت در مراکز بزرگ تربیتی پخش شد، و در آنجا به انقلاب آموزشی و تربیتی کمک رسانید[۲۶۰] به اعتقادات ویل دورانت: تاثیرات تمامی این ترجمه ها در اروپای لاتین اثری انقلابی بود؛ روانه شدن سیل متونی از دنیای اسلامی و یونان، عشق به تحقیق و تتبع را به طرز عمیقی از نو در نهاد مردمان بیدار کرد، تحولات جدیدی را قهرا در دستور زبان و واژه شناسی به وجود آورد. برنامه دروس مدارس را توسعه بخشید و در رشد شگفت انگیز دانشگاه ها قرن ۱۲ و ۱۳ سهیم بود..جبر، رقم صفر و سیستم اعشاری از راه این ترجمه ها قدم به جهان مسیحی غرب نهاد.[۲۶۱] فرضیات و طرق عملی طب بر اثر ترجمه کتاب های اساتید یونانی، لاتینی، عرب و یهودی قوت یافت و طریق تکامل پیمود. ورود علم نجوم اسلامی یونانی بسط الهیات را اجباری ساخت. مفاهیم جدیدی در الوهیت به وجود آورد که خود دیباچه تحول عظیم تری بود که پس از کوپرنیک پدید می آمد دورانت، با توضیح اینکه اسلام با اشاعه دانش و تهییج اذهان وادار به ساختن معبد اسکولاستیک نمود می گوید:« سپس یک یک سنگ های آن بنای فخیم شکاف می داد تا در قرن ۱۴ آن دستگاه قرون وسطایی فرو ریزد و به دنبال عشق رنسانس، مقدمات فلسفه جدید فراهم آمد»[۲۶۲]
۲) واردات علم از مسلمانان
برخورها و روابط فراوانی که بین مسلمین و مغرب زمین صورت گرفت، باعث پخش علوم و فنون و اخلاق در بین هر دو طرف گشت. والبته چون مسلمین در آن زمان دارای تمدن و فرهنگ والاتری نسبت به مغرب زمین بود، سودی که غرب از ارتباط با اسلام برد به مراتب بیشتر از مسلمین بود. به برخی از مواردی که مغرب زمین از مسلمانان به سوغات برد، در فصول قبل اشاه شد. اما تاثیر نفوذ اسلام در غرب چنان برای مغرب زمین اعجاز کرد که مونتگمری وات در بیان تاثیرات حضور ونفوذ مسلمانان در غرب، می گوید:
« هنگامی که انسان تمام جنبه های درگیری اسلام و مسیحیت در قرون وسطا را در نظر بگیرد، این روشن خواهد بود که تاثیر اسلام بر جامعه مسیحیت بیش از آن است که معمولا شناسایی می شود. اسلام نه تنها در تولیدات مادی و اختراعات تکنولوژی اروپا شریک است است ؛ و نه تنها اروپا را از نظر عقلانی در زمینه های علم و فلسفه برانگیخت، بلکه واداشت تا تصویر جدیدی را از خود به وجود آورد.»[۲۶۳]
از ثمرات روزمره ای که دنیای غرب از آشنایی با شکوه تمدن غرب به ست آورد بسیار است. اما یکى از ثمراتی که جنگ هاى صلیبى براى اروپاییان داشت؛ رواج حمّام هاى عمومى بخار بود، که به تقلید از گرمابههاى مسلمانانو با رفتن از سرزمنی های اسلامی به ساختن مشابه برای آن پرداختند.
در اوضاع بهداشتی و اهمیت این قضیه همین بس که، کلیسا با گرمابه هاى عمومى نظر خوشى نداشت; زیرا این گونه مراکز را مقدّمه واداشتن مردم به اعمال منافى عفّت مى دانست. این در حالى است که از مدت ها پیش از آن، در تمام شهرهاى اسلامى، حمّام هاى عمومى در تمامى محلّه ها وجود داشت و مردم مسلمان نظافت را از نشانه هاى ایمان مى شمردند. علاوه بر این، حتى مسیحیان داشتن مستراح را در خانه هایشان بد مى دانستند؛ ویل دورانت مى نویسد: «در قرن سیزدهم، پاریسى ها بول دان هاى خود را آزادانه از فراز پنجره به معابر خالى مى کردند و تنها تأمینى که عابر بیچاره داشت اخطار صاحب خانه بود که با صداى بلند مى گفت: خیس نشوى! مردم در حیاط ها، روى پلکان ها و از بالاى بالاخانه ها، حتى در کاخ «لوور»، پیشاب مى ریختند. پس از بروز طاعون در سال ۱۵۳۱م به موجب فرمان مخصوص، به عموم مالکان و خانه داران پاریسى اخطار شد که براى هر خانه اى مستراحى احداث کنند; اما بیشتر مردم زیربار نرفتند».[۲۶۴]
۳) نهضت اصلاح دینی
با توجه به وضعیت اسفناک کلیسا وبه ویژه استفادۀ کلیسا, دیرها و صومعه ها و ساخت و ساز و وابستگی سیاسی آنان، اخذ مالیات و عشریه ها، فروش آمرزش نامه ، و ..همه این امور نارضایتی گسترده ای را در میان مردم ایجاد کرده بود که نهایتا به نهضت اصلاح دینی انجامید. در قرن ۱۶، مارتین لوتر،که در یکی از شهرهای آلمان استاد دانشگاه و معلم رسمی کتاب مقدس بود، با فروش آمرزشنامه به مخالفت پرداخت و پاپ را ضد مسیح نامید و پاپ نیز وی را تکفیر کرد. نهضت لوتر به سرعت به آلمان و سایر مملک اروپایی کشیده شد وسرانجام پروتستانها و طرفداران نهضت اصلاح دینی به جمعیتی تاثر گذار در غرب تبدیل شدند.
نهضت اصلاح دینی به طور غیر مستقیم موجب رشد عقلگرایی در مسیحیت شد. این نهضت، اقتدار کلیسا رابه چالش کشید و اعلام داشت که هر مومنی حق دارد اسفار کتاب مقدس را شخصا و بدون وساطت کلیسا تفسیر کند وبدین ترتیت فهم رسمی از مسیحیت و ظهور فرقه های متعدد در میان پروتستان ها پدید آمد. و همین امر زمینه مجادلات فکری فراوان را به وجود آورد و در نهایت عقل به عنوان مرجع رفع منازعات برگزیده شد. در حقیقت با سست شدن برخی اصول جزمی مسیحیت و آزاد شدن فهم کتاب دینی برای عموم مردم، زمینه بررسی های خرد گرایانه کتاب مقدس فراهم گردید؛ در کشورهای پروتستان قانون کلیسایی از میان رفت و در دانشگاههای آن، علم حقوق جانشین الهیات شد.[۲۶۵]
۴) کشفیات جدید علمی
بدون شک یکی از مهمترین عرصه های پیشرفت غرب در زمهی علم و کشفیات بود است . در نیمه دوم قرن ۱۹ از نظر کشفیات در تمام علوم ، دوره ای بی سابقه محسوب می شود. تنها یک بنای مجلل که بر روی پایه هایی که قبلا مردانی چون گالیله، نیوتن، بیل، لاوازیه، و کوویه بنا کرده بودند ، نبود، بلکه علوم جدید بسیاری به وجود آمد و قوانین کلی اساسی بسیاری بر قرار کرد. که مهمترین کارهای بزرک علمی قرن ۱۹ قوانین ترمو دینامیگ، تئوری امواج الکترو ماگنتیک، کشف ارتباط میکروب ها باامراض و پیشرفت تکنیک جراحی با اصول بهداشتی پیشرفت تلقیح برای پیشگیری امراض واز همه مهمتر از نظر استنباطاط فلسفی، تئوری تکامل تدریجی انواع بود. استفاده عملی از کشفیات علمی چنان انقلاب صنعتی را تسریع کرد که در ربع آخر قرن ، دومین انقلاب عظیم صنعتی را به وجود آورد[۲۶۶]
۵) انقلاب صنعتی
یکی از مهمترین دوران ، و از مهمترین دلایل رشد فزاینده غرب، بروز انقلاب صنعتی در غرب بود که این تمدن را از تمدن های دیگر به خوبی متمایز می کند؛ انقلابی که ننیجه اش در همه زمینه ها موازنه قدرت، علم، اقتصاد و…را به سمت غرب تغییر داد. و با تعمق در تحولات این دوره به این نتیجه میرسیم که علم و صنعت باهم، پایه های یکدیگر را برای پیشرفت ساختند.
انقلاب صنعتی تحولی فنآورانه و صنعتی و اجتماعی بود که در سده ۱۸م در انگلستان به آرامی آغاز شد. صنعتی شدن، در اصل به تغییر از کشاورزی به عنوان هدف اولیه کار آدمی و شیوه اصلی ایجاد ثروت به ماشینی شدن تولید کالاها در کارخانه انجامید. در نتتیجه، شیوه ای تازه از بقای آدمی شروع به شکل گرفتن کرد، یعنی تمدن صنعتی، ونوع آدمی همراه با آن به دوران تاریخی تازه ای قدم نهاد.[۲۶۷] تولید ماشینی شد، و نیروی آن از ماشین هایی با سوخت فسیل تامین گردید؛ صنعتی شدن در کشاورزی بسیاری نقاط انقلاب ایجاد کرد؛ تغییر ساختار گسترده جوامع، طبقه هاای کاملا تازه ای از مالکان ، کارگران، مدیران، رهبران سیاسی و مصرف کنندگان به بار آورد[۲۶۸]
پیشرفت تکنیکی در قرن ۱۹ چنان سریع انجام می شد که به نقل ویل دورانت، در این دوران « تمام کارخانه داران از خود اختراعی دارند و روزانه سرگرم بهبود اختراعات دیگران هستنذ»[۲۶۹] منابع جدیدی برای تولید نیروهای عضله انسان و حیوانات یکی پی از دیگری کشف شدند و روش های تولید انبوه نیز روز به روز ترقی کرد و زمینه رشد هر چه بیشتر اقتصادی اروپا و کشورهای صنعتی را از قرن ۱۸ به بعد را فراهم کرد.
۶) تربیت نیروهای ماهر
از مهمترین تاثیرات رشد اقتصادی و علمی، توسعه شهر نشینی و مدنیت در غرب بود و از سوی دیگر تداوم رشد اقتصادی و انقلاب صنعتی نیاز به نیروهای تحصیل کرده و تحقیقات علمی داشت. لذا یک همگرایی ای بین بازار کار و نیروهایی که دانشگاه باید تربیت می کرد به وجود آمد، دانش پژوهان که فرصت های شغلی خود را در گرو آموزش های پیشرفته می دیدند، انگیزه های بیشتری برای تحصیل پیدا کردند و منافع متقابل اقتصاد و آموزش علوم طبیعی سبب شد تا سرمایه کافی برای تحقیقات و آموزش های علمی فراهم آید.
امپراتوریهای قدرتمند و طبقات مرفه با دیدن تاثیر علوم مختلف در زندگی، به خاطر علایق یا رقابت های اشرافی به حمایت از دانشمندان و مراکز علمی می پرداختند. بدین گونه بود که ثروتمندان هزینه ها را متقبل شدند و دانشجویان متخصص شدند و در کارهای دارای تخصص مشغول به کار شدند.
طبقه بورژوازی یا طبقه متوسط در اروپا، که به برکت تحولات اقتصادی دارای ثروت و مکنت شده و در تحولات بعدی اروپا نقش موثری را ایفا کرد.این طبقه در برابر اقتدار اشراف سنتی و روحانیون به مبارزه ای تدریجی پرداخت و در همه تحولات اروپای جدید به صورت موثری حضور یافت وسرانجام نظام سلطنتی را به نظام جمهوری تبدیل کردو زمینه را برای حضور مستمر خود در همه مشارکت ها را فراهم کرد. همچنین باید گفت، ثروت این دسته در اروپا موجب تضعیف نقش دین و کلیسا در جامعه غربی شد ودر نتیجه تمرکز به روی آموزش های مذهبی جای خود را به تدرج به حمایت از علوم طبیعی سپرد.[۲۷۰]
اهداف نظام آموزشی غرب
مغرب زمین با توجه با دیدگاه عقل گرایی صرف به امور، و به کاربردن عقل در راستای اهداف اومانیستی، از آموزش جز پیدا کردن راه های هر چه بهتر و بیشتر در راه استیلای عقلی به جهان هدفی نداشت؛ و همه مکاناتش را برای رسیدن به این خواسته ها به کار گرفت.
الف- آموزش و پرورش همگانی
از اهداف اولیه تعلیم در غرب آزادی انسانها برای تحصیل در هر مقطعی است. لذا طبق این شعار هر کدام از مغرب زمین برای کسب مدارج علمی بدون محدودیت، به دانگاهها هجوم آوردند.با توجه به تاکید تفکر لیبرالیستی درباره برابر دانستن انسان ها در برخورداری از حقوق اساسی شان، همه افراد در جامه لیبرال باید از حق تعلیم و تربیت رسمی و بدون تبعیض برخورددار بشند. پس برای رسیدن به ان هدف باید فرصت های برابری برای همه فراهم شود تا بتوانند استعدادهای خویش را شکوفا کنند.[۲۷۱]
ب- آموزش عملی و کاربردی
بعد از انقلاب صنعتی در غرب، گویا همه ازعلم، در غرب چیزی را میخواهند که بتوان از آن استفادۀ عملی کرد؛ بنابراین بسیاری از اهالی مغرب زمینۀ آموزشیای را ارزشمند و قابل پذیرش می دانستند که جنبه عملی و کاربردی داشته باشد و فرد را برای موفقیت در زندگی فردی و توانایی ایفای نقشی مستقل در جامعه آماده کند. بنابراین ایدهگیری عقیدتی و نظری که فاقد کاربرد عملی و شغلی در زندگی باشد، در اولویت نخواهد بود. و در این راستا بود که تاکنون دانشگاه ها در غرب با نیاز سنجی هایی که از وضعیت شغل و نیازهای تخصصی آینده بعمل می اوردند نیرهی فکری و کاری برای آن شغل و حرفه ها به وجود میآورند
به قدری در زمینه آموزش های کاربردر اهتمام داشته و دارند که دانشگاهها هم رتبه بندی می شوند و دانشگاههایی که کارهای بهتری اراده می دهند دانشجویان بهتری را هم از خیل داوطلبان می توانند انتخاب کنند.
ناگفته پیداست، امروزه دانشگاهای غربی همیشه رتبههای بالای نظر سنجیها را از لحاظ کیفیتهای گوناگون علمی در اختیار دارند و با تربیت نیرروهای متخصص سعی در هر چه کاربردیتر کردن علوم برای ایجاد تحول در تمدن و اجتماعشان دارند.
از جوان مردی که بود او نامدار
هم به وام او خانقاهی ساخته
خان و مان خانقه در باخته»
«مولوی، ۲۱۸:۱۳۸۵»
محمّدبن منوّر در کتاب اسرار التوحید، داستانهایی از وامگیری حسن مؤدب، خادم و متصّدی امور خانقاه ابوسعیدابوالخیر آورده که به دستور مرشد خود برای رفع احتّیاجاتشان از دیگران وام میگرفت و گاه هم به دلیل دیر پرداختن این وامها ناراحت میشد.«حسن مؤدب گفت که … مرا وام بسیار جمع آمده بود. دلم بدان مشغول بود که تقاضا میکردند و هیچ چیز معلوم نبود. » (محمّدبن منوّر، ۱۸۰:۱۳۸۴ ).در مورد وام گیری حسن مؤدب گاه هم، ابوسعید ابوالخیر به ناچار، در هنگام مجلس گفتن برای پرداخت وام، از حاضران مجلس کمک می طلبید چنان که در جایی گفتند: «حسن را سیصد دینار قرض است و پیرزنی میگوید: من بدهم. » (همان: ۲۳۱ )صوفیان و مشایخ آنها برای پرداخت وامهایی که می گرفتند گاه به دریوزه و گدایی هم میپرداختند و آن چنان بوده که اگر خادم خانقاه برای پذیرایی از صوفیان مقیم و مسافر به چیزی نیاز داشت، پولی از دیگران قرض می گرفت و نیازش را رفع میکرد بعد از طریق دریوزه آن وام را پرداخت می- کرد. باخرزی این مطلب را شرح می دهد: «شرط ُاولی آن است که چون خادم به چیزی محتاج شود قرض کند و آن را بر قوم صرف کند به وجه مصروف، یعنی نه فراخ دارد و نه اسراف کند و بعد از آن بیرون آید و سؤال کند و آن قرض را بگذارد، و این وجه به سلامت اقرب است. » (باخرزی، ۲۶:۱۳۸۳)
۴-۳-۶-فتوح
فتوح در مفهوم اقتصادی در مسلک صوفیان عبارت بود از: حصول چیزی از جایی که انتظار آن نمیرود مانند پول و هر چیز دیگری که بدون رنج به دست آید. کیانی در این باره گفته: «صوفیان به انواع کمکهای مادی که از سوی دیگران به آنها داده میشد، اصطلاحاً فتوح می- گفتند. »(کیانی، ۲۸۶:۱۳۶۹)کاشانی در مورد فتوح آورده: «حقّیقت فتوح آن است که از حقّ ستانند نه از خلق؛ خواه به واسطه از دست مردم بود و خواه نه، خواه سبب آن معلوم و خواه نه؛ به شرط آنکه نفس را در مقدّمهی آن تطلّعی و تشوّقی نبود. شیخالاسلام آورده است که وقتی مردی نزدیک «ابوالسّعود» آمد و گفت: «می خواهم که مقداری معین تا از نان مؤظّف گردانم که هر روز به خدمت آرند و لکن می اندیشم که صوفیان گویند «المعلومُ شومُ» شیخ گفت: ما نگوییم؛ چه هر چه معلوم که حقّ- سبحانه- از بهر ما اختیار کند، ما در مشاهدهی فعل او کنیم، آن را مبارک دانیم نه شوم. » (کاشانی، ۱۷۸:۱۳۸۸).از آنجا که کانونهای خانقاهی به عنوان مراکز اجتماعی و انسان ساز به شمار میرفت، کمک کردن به چنین مؤسساتی هم از نظر دینی و هم از نظر منطقی کاری پسندیده بود. کیانی نوشته: «یا دیگران به عنوان انفاق کردن و هدیه و زکوه و صدقه دادن و ادای نذر به صورت نقدی و جنسی و اطعام به صوفیان کمک میکردند و همهی اینها در تحت عنوان فتوح قرار می گرفت. » (کیانی،۱۳۶۹: ۲۸۷) یاری کنندگان به صوفیان علاوه بر کمک مالی و جنسی، گاه میشد که عدّه ای از صوفیان را به مهّمانی میبردند و از آنها پذیرایی میکردندیا اینکه خوراک و طعام به کانون ایشان میبردند. شیخ شهاب الدین سهروردی در اینباره نوشته: «یکی از بازرگانان شهر ری که به صوفیان علاقمند بود حاتم اصم و ۳۲۰ نفر ازیاران او را به میهمانی برده و از آنها پذیرایی میکند. » (سهروردی، ۳۵:۱۳۸۴)
۴-۳-۷-کمک رجال سیاسی
از دیگر منابع اقتصادی صوفیان، کمک مالی رجال سیاسی بود. چنان که برخی از فرمانروایان و رجال سیاسی به مشایخ و صوفیان توجّه میکردند و برایشان کمک مالی میفرستادند. گاه هم برایشان خانقاه میساختند. توجّه رجال سیاسی به صوفیان بنابر دلایلی خاص صورت می گرفت:یکی، برای بهرهمند شدن از دعای خیر مشایخ و صوفیان. دوّم، چون اکثر صوفیان جهانگرد بودند بهرهمند شدن از ثروت آنها باعث می شد که صوفیان ذکر خیرشان را از ناحیهای به ناحیهای دیگر منتقل کنند. چنان که به طور غیر مستقیم برایشان تبلیغ مثبت انجام میدادند. از نمونههای این رجال سیاسی میتوان موارد زیر را معرفی کرد: خواجه نظامالملک طوسی که بارها به درویشان و سالکان کمک کرده. که محمّدبن منوّر در اینباره نوشته: «خواجه برای هزینهی آرامگاه بوسعید، صد خروار غلّه و صد دینار نقد حواله میکند. » (محمّدبن منوّر، ۳۵۹:۱۳۸۴)اوحدالدین کرمانی نیز خاطر نشان کرده که: «مستضر خلیفه عباسی، برای اصحاب اوحدالدین کرمانی ۶۳۵ هـ جامه تهیّه میکند. » (اوحدالدین کرمانی، ۱۵۰:۱۳۷۸)«جلال الدین قراطایی ۶۵۲ هـ . از امرای علاءالدین کیقباد سلجوقی، برای ابن عربی و شیخ شهاب الدین سهروردی، و شیخ سیف الدین باخرزی، هر ساله به ترتیب دوازده و دوازده و هفت هزار عدد سکه می فرستد. » (همان: ۱۸۶)
۴-۳-۸-بهره وری از ثروت اعضای توانگر
از دیگر منابع اقتصادی در زندگی مشترک درویشان، می توان به بهره مند شدن از اموال سالک توانگر و سالکی که به تازگی وارد مسلک طریقت و تصوّف میشد اشاره کرد. زیرا یکی از مختصات آیین طریقت و تصوّف با توجّه به این که صوفیان باید در زندگی خود، مواسات و مساوات نسبت به دیگر اخوان خود را مدّ نظر قرار میدادند، ترک مال و ماه خود و توزیع آن میان درویشان و مستمندان بود. باخرزی نوشته: «مشایخ فرموده اند: که فقر فقیر صحیح نشود، تا آنچه او را باشد، از مال و جاه بذل نکند. » (باخرزی، ۲۵۸:۱۳۸۳) تعبیر ابوسعید ابوالخیر نیز بیانگر این مهم می
باشد که گفتند: «سالک إلی الله باید آنچه در سر و دست و در دل دارد بنهد. » (محمّدبن منوّر، ۲۹۷:۱۳۸۴)پس سالک با فقر و تهی دستی تمام به مسلک درویشی وارد میشد. چون با حفظ ثروت و مقامات دنیوی، فراهم شدن حضور قلب و جمعیّت خاطر برای او امکان پذیر نبود. هجویری خاطر نشان کرده: «هر چند درویش دست تنگتر بود حال بر وی گشادهتر بود. ازیرا چه، وجود معلوم مرد درویش شوم بود تا حدّی که هیچ چیز را در بند نکند، إلّا بدان مقدار اندر بند شود. » (هجویری، ۳۰:۱۳۸۸)
از جمله صوفیانی که ثروت خود را به درویشان بخشیده اند می توان به حسن مؤدب اشاره کرد.«در آن وقت که خواجه حسن مؤدب رحمه الله علیه به ارادت شیخ بگفت در نیشابور و به خدمت شیخ بایستاد و هر چه داشت از مال دنیا در راه شیخ صرف کرد و شیخ او را به خدمت درویشان فرمود. » (محمّدبن منوّر، ۱۱۶:۱۳۸۴)
۴-۳-۹-نذور
کیانی در شرح اصطلاح نذوز در مسلک و آیین طریقت نوشته: «نذور جمع واژهی نذر است، به معنی پیمان و عهد و وعده و آن چه انسان بر خود واجب گرداند، از قبیل روزه و صدقه و جز آن، نذر و نیاز عبارت است از آن چه برای مرشدان و مردمان صاحب نفس هدیه میآورند. » (کیانی، ۲۸۹:۱۳۶۹) یکی از راه های تأمین هزینهی خانقاه و تأمین لوازم زندگی درویشان استفاده از نذرهای مردمی بود. محمّدبن منوّر نوشته: «جوانی به خادم بوسعید گفت: من نذر کرده- ام که، اگر از دست دزدان خلاصیابم، یک خروار مویز، به صوفیان میهنه بدهم. اکنون از آن بلا خلاصیافتم، بیایید و ببرید. » (محمّدبن منوّر، ۱۶۶:۱۳۸۰)حافظ نیز در مورد مصرف فتوح و نذر گفته:
«نذر و فتوح و صومعه در وجه می نهیم
دلق ریا به آب خدا بات برکشیم. »
(حافظ، ۲۵۹:۱۳۸۳)
علاوه بر این در بین مردم نیز مشهور بوده که پیران صوفی مستجاب الدّعوه هستند. برخی از مردم به نیّت برآمدن و روا شدن حاجتهایشان نذر میکردند و بعد از رسیدن به هدف خود، نذرشان را ادا میکردند. سعدی در گلستان به مستجاب الدّعوه بودن درویشان اشاره می کند: «درویشی مستجاب الدّعوه در بغداد پدید آمده حجاجیوسف را خبر کردند بخواندش و گفت: دعای خیر بر من بکن. گفت خدایا جانش بستان. گفت: از خدا، این چه دعایست؟ گفت دعای خیر است تو را و جمله مسلمانان را. » (سعدی، ۶۷:۱۳۸۴)
۴-۳-۱۰-مخالفان کمک پذیری صوفیان
برخی از مشایخ صوفیه مخالفت کمک پذیری از دیگران بودند و از دریافت کمک دیگران احتراز میکردند. آنها برای گذراندن زندگی خود، به کسب و کار می پرداختند و با قناعت تمام زندگی میکردند. آنان کمک گرفتن از دیگران و اینکه آن را به دیگران بدهند را، نوعی دخالت در امر روزی دادن حقّمتعال به بندگان خود می دانستند. عوفی در مورد سهل تستری در همین راستا در جوامع الحکایات نوشته: «تستری بیماری یعقوب لیث را علاج کرد در برابر بدو هزاردینار دادند. نپذیرفت و گفت: ما این عزّت به ناستدن یافته ایم نه با حرص و گرفتن.یعقوب او را با مرکب خاص خویش روانه کرد. خادم در راه به او گفت: اگر آن مال بستدی و به درویشان دادی روا بودی. گفت: بندگان خدای را خدایشان روزی دهد. سهل را با فضول چه کار». (عوفی، ۱۳۶۳: ۶۹-۶۸)
برخی از مشایخ و فقیهان صوفی می گفتند که بهرهوری از کمکهای دیگران و زکات، باید مبتنی بر دستورات شرعی و مستندات دینی باشد. امام محمّد غزالی در مورد استفاده از زکات و صدقه نوشته: «مستحقّ زکات را ستدن زکاه روا بود. » « سؤال بی ضرورت حرام است. » (غزالی، ۴۴۸:۱۳۶۴)
۴-۳-۱۱-موافقان کمک پذیری صوفیان
علاوه براین می توان گفت که صوفیان کمک پذیرنده، برای توجیه کمک پذیری خود می- گفتند اصلاً به کمک و شخص کمک کننده توجّهی ندارندو آنچه به آنها میرسد، همه از سوی خداست و کمک دهنده مأموری بیش نیست و ارادهی او در این مورد دست حقّ متعال است. حافظ شیرازی در این باره گفته:
«بر در شاهم گدایی نکته ای در کار کرد
گفت: بر هرخوان که بنشستم خدا رزّاق بود. »
(حافظ، ۱۳۸۴ : ۱۴۰)