کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



 



 

  • . محمد خواجوی، ترجمه اسرارالآیات(رازهای آیات قرآن)، ص ۷۶. ↑

 

  • . ابی جعفر محمّدبن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، (ترجمه: جواد مصطفوی)، (تهران: کتابفروشی علمیه اسلامیه، ۱۳۶۹)، روایه۳، ج۱، صص ۱۱۷-۱۱۸. ↑

 

  • ۳. صدرالدین محمد شیرازی، مفاتیح الغیب، ج۲، ص ۵۹۹. ↑

 

  • . همو، المظاهر الالهیه، (محقق: محمد خواجوی)، ص ۱۷. ↑

 

  • ۱. همو، المظاهر الالهیه، (ترجمه: سید حمید طبیبیان)، صص ۱۷-۱۸. ↑

 

  • ۲. عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، ج۶، ص۳۵۱. ↑

 

  • . الرحمن، ۷۸. «بزرگ است نام پروردگارت که دارای جلال و اکرام(عظمت و ارجمندی) است». ↑

 

  • ۴. صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۲، صص ۱۱۸-۱۲۰؛ عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، ج۶، ص ۱۲۰. ↑

 

  • . عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، ج۶، ص۳۳۳. ↑

 

  • . صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۲، صص ۱۱۸-۱۲۰؛ عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، ص ۱۲۰. ↑

 

  • . همان. صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۲، صص ۱۱۸-۱۲۰ ↑

 

  • ۳. حسن حسن زاده آملی، کلمه علیا در توقیفیت اسما،، ص۹. ↑

 

  • ۴. نهج البلاغه، خطبه ی ۱۷۷. ↑

 

  • . احمد بن علی طبرسی، احتجاج، (مصحح: سیّد محمّد باقر خرسان )، (مشهد: نشر المرتضی، ۱۳۶۱)، ج۱، ص ۲۰۱. ↑

 

  • . عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، ج۶، صص۳۳۵ -۳۳۶. ↑

 

    • . در توضیح اسمای اسمای الهی، علامه طباطبایی قائل به دو نوع اسم است: ۱- حقیقت اسم که در نزد ذات است و لفظ از آن حکایت می کند.۲- همین لفظی که بر زبان انسان ها برای افاده معنای مقصود به کار می‌رود و هیچ شأنی جز دلالت بر معنا و کشف آن ندارد. این الفاظ در حقیقت بر همان اسمی دلالت می کند که در نزد ذات است، نه این که خود این الفاظ، اسم باشند. بنابراین، «حی» و همینطور «عالم» اسم برای اسم واقعی هستند نه خود آن، اگر چه با توجّه به فرض اول، دو اسم یاد‌‌شده خود اسم خواهند بود نه اسم آن. پس اسم اسم غیر از خود اسم است؛ اسم همان حقیقتی است که در نزد ذات است و اسم اسم همین لفظی است که از آن حکایت می کند..رک: سید محمد حسین طباطبائی؛ المیزان فی تفسیر القرآن، (دفتر انتشارات اسلامی)، ج۸، ص۳۵۲. ↑

دانلود پایان نامه

 

  • ۳. صدرالدین محمد شیرازی، الشواهد الربوبیه، (ترجمه: جواد مصلح)، چاپ ششم، (تهران: انتشارات سروش، ۱۳۹۱)، ص۷۲. ↑

 

  • . همو، المبدأوالمعاد، (با مقدمه و تصحیح: سید جلال الدین آشتیانی)، (تهران: انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران، ۱۳۵۴).ص ۷۴. ↑

 

  • ۱. همو، المبدأوالمعاد، (ترجمه: دکتر محمّد ذبیحی)، چاپ اوّل، (قم: انتشارات اشراق، ۱۳۸۰)، بخش نخست، صص ۱۴۸-۱۴۹. ↑

 

  • ۲. عبداالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶، ص۳۳۶. ↑

 

  • ۳. صدرالدین محمد شیرازی، المبدأ و المعاد، (ترجمه: محمد ذبیحی)، صص۱۴۸-۱۴۹. ↑

 

  • ۴. عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶، ص ۳۳۷. ↑

 

  • ۱. همان؛ همو، رحیق مختوم، (قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۶)ج۲، ص ۲۷۹؛ صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، (حاشیه نویسی: محمدحسین طباطبایی)، (قم: انتشارات مصطفوی، ۱۳۸۶)ج ۶، صص۱۱۹-۱۲۰؛ محمد خواجوی، ترجمه اسفار، چاپ اوّل، (تهران: انتشارات مولی، ۱۳۷۹ ش)، سفر سوم (از حق به خلق)، ج۱، ص ۹۷. ↑

 

  • . حسن حسن زاده آملی، کتاب کلمه ی علیا در توقیفیت اسماء، ص۱۰. ↑

 

  • . محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، (دفتر انتشارات اسلامی)، ج۸، ص۳۴۹۳۵۰. ↑

 

  • . همو، بدایه الحکمه، (ترجمه: علی شیروانی)، چاپ نهم، (قم: بوستان کتاب، ۱۳۸۸)، ج ۴، ص ۷۷. ↑

 

  • . اعراف، ۱۸۰. « نام های نیکوتر همه از آن خداوند است و او را بدان ها بخوانید و کسانی را که در نام‌های وی کج روی می کنند واگذارید به زودی، سزای اعمال خویش را خواهند دید.». ↑

 

  • . صدرالدین محمد شیرازی، الشواهد الربوبیه، (تصحیح و تعلیق: جلال الدین آشتیانی)، (مشهد: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۰)، ص ۱۳۸. ↑

 

  • . کهف، ۴۹. « این چه کارنامه ای است که هیچ کار کوچک و بزرگی را وانگذاشته، مگر این که آن را برشمرده است». ↑

 

  • . صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۶، صص ۱۱۰-۱۱۷؛ ۴۸؛ همو، الشواهد الربوبیه، (ترجمه: جواد مصلح)، ص ۲۱۷. ↑

 

  • . عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶، ص ۴۴۶. ↑

 

  • . همان، ص ۴۴۷. ↑

 

  • ۱. صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۶، صص۱۲۰-۱۲۱، همو، المظاهرالالهیه، (محقق: محمد خامنه ای)، صص ۲۷-۲۸؛ همو، ↑

 

  • ۲. انفال، ۴۱. « و آن چه بر بنده خود در روز جدایى [حق از باطل] روزى که آن دو گروه با هم روبرو شدند نازل کردیم ایمان آورده‏اید و خدا بر هر چیزى توانا است». ↑

 

  • ۳. صدرالدین محمد شیرازی، الشواهد الربوبیه، (ترجمه: محمدخواجوی)، ص ۶۲. *گفتنی است که در تمام کتاب های صدرالمتألهین، مسأله «عینیت صفات با ذات» آمده است. ↑

 

  • ۱. همان، ص ۳۳۶. ↑

 

  • ۲. همان. ↑

 

  • ۳. عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶، ص ۴۳۱. ↑

 

  • . صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۶، صص ۱۲۶-۱۲۷. ↑

 

  • . ملاعبدالله زنوزی، ص۲۴۷. ↑

 

  • . صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۶، ص۲۸۲. ↑

 

  • . محمد حسین طباطبایی، نهایه الحکمه، (قم: مؤسسه النشرلاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، ۱۴۱۶)، ص ۲۸۵. ↑

 

  • . صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه متعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه ، ج۶، صص ۱۱۰-۱۱۷. ↑

 

  • . قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، (تصحیح و تعلیق: نجفقلی حبیبی)، (تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۳)، ج۳، ص۲۸۹. ↑

 

  • ۳. نهج البلاغه، خطبه ۱. ↑

 

  • . محمدحواجوی، ترجمه اسفار، ص ۱۱۵. ↑

 

  • صدرالدین محمد شیرازی، المظاهر الالهیه، (محقق: محمد خامنه ای)، صص ۲۶-۲۷. ↑

 

  • . عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶، ص۴۵۵. ↑

 

  • . همان، ص ۳۵۰. ↑

 

  • . محمّد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، (انتشارات داراحیاء التراث العربی)، ج ۱۴، ص ۱۵۰؛ شمس، ۳؛ لیل، ۵. ↑

 

  • . عبدالرحمن بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح الفصوص، (مقدمه و تصحیح: ویلیام چیتک)، (پیشگفتار سید جلال الدین آشتیانی)، (تهران: مؤسسه ی پژوهشی حکمت و فلسفه ی ایران، ۱۳۸۰). ↑

 

  • . عبدالرزاق کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، (ترجمه: محمّد خواجوی)، (تهران: نشر مولی، ۱۳۷۲)، ص ۱۷. ↑

 

  • . صدرالدین قونوی، مفتاح الغیب، (تصحیح و ترجمه: محمد خواجوی)، چ اول، (تهران: انتشارات مولی، ۱۳۷۴)، ص ۱۳۴. ↑

 

  • ۲. صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج ۲، ص۳۵۷. ↑

 

  • ۱. حسین خوارزمی، شرح فصوص الحکم، چاپ اوّل، (تهران: انتشارات مولی، ۱۳۷۵)، ص ۶۸. ↑

 

  • . صدرالدین محمد شیرازی، الشواهد الربوبیه، (ترجمه: جواد مصلح)، صص ۶۴-۶۵. ↑

 

  • . عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶،ص ۴۷۰. ↑

 

  • . همان. ↑
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-07-21] [ 05:02:00 ق.ظ ]




تعریف عملیاتی
نسخه تجدید نظر شده آموزش مهارت­ های اجتماعی با رویکرد فراشناختی (MASST-R) شینکر و همکاران (۲۰۰۲) (پیوست) در هشت جلسه دو ساعته برگزار شد.
فصل دوم
پیشینه تحقیق
۲-۱- مقدّمه
انسان موجودی اجتماعی است و به تعامل[۸۸] با دیگران نیاز دارد. ما در معاشرت با دیگران اطلاعات بسیاری به دست می‌آوریم که به نحوی آنها را دسته‌بندی و منسجم می‌کنیم و بخش‌های مهم و مفید آنها را به حافظه می‌سپاریم. برای داوری و قضاوت درباره دیگران باید بتوانیم این اطلاعات ذخیره ‌شده را با هم ترکیب کنیم و به شناختی درست از دنیای اطراف­مان دست یابیم. شناخت اجتماعی[۸۹] بیان می‌کند که ما چگونه به اطلاعات توجه می‌کنیم، آنها را ذخیره می‌کنیم و در موقع لزوم به یاد می‌آوریم (آذربایجانی، ۱۳۸۷).
پایان نامه - مقاله - پروژه
انسان در زندگی اجتماعی ودر تعامل با دیگران است که خود را می­شناسد و از وجود خود آگاه می­ شود. اما خودآگاهی[۹۰] او ابعاد دیگری نیز دارد که در رابطه او با محیط­های گوناگون و پیچیده شکل می­گیرد، مانند محیط روانی و فیزیولوژی، محیط طبیعی، محیط اجتماعی، محیط فرهنگی[۹۱] که ازآنها متاثر می­ شود. به همین علت خودآگاهی او شامل دایره­های متعددی است، مانندآگاهی از وجود خودش، آگاهی از تعلقش به گروه، قشر یا ملیت خاص، آگاهی او از این که به شهر، منطقه یا جغرافیای طبیعی خاصی تعلق دارد (کریمی، ۱۳۸۵). اما چگونگی تعامل انسان با این محیط­های گوناگون، به مقدارزیادی، ناخودآگاه[۹۲] است و میزان و چگونگی روابط متقابل و تاثیر و تاثر انسان با این محیط­ها برای او روشن نیست (هانت[۹۳]، ۱۹۸۷). روان­شناسی اجتماعی با مطالعه نحوه تفکر، احساس و عمل آدمی در محیط­های اجتماعی و چگونگی تأثیر متقابل محیط­های اجتماعی در اندیشه­ها، احساسات و اعمال وی سر و کار دارد. به همین دلیل روان­شناسی اجتماعی با فرایندهای ادراک و تفسیرهای اجتماعی سر و کار دارد (لامارش[۹۴]، ۱۳۸۰).
در تعریف سازمان جهانی بهداشت[۹۵] (۱۹۴۸) «سلامت عبارت است از رفاه کامل جسمی، روانی، اجتماعی و نه تنها بیماری یا معلول نبودن» عوامل اجتماعی اهمیت ویژه­ای پیدا کرد (سجادی، ۱۳۸۶). بر این اساس سلامت مفهوم مثبتی است که در زمان ارزیابی تندرستی و سلامتی فرد باید زمینه ­های روانی و اجتماعی زندگی افراد را هم مورد توجه قرار دهیم. چند دهه گذشته سلامت به عنوان حق بشری و یک هدف اجتماعی در جهان شناخته شده است، یعنی سلامت برای ارضای نیازهای اساسی و بهبود کیفیت زندگی انسان لازم است و باید برای همه انسان ها در دسترس باشد (همان).
در واقع نقش قطعی عوامل اجتماعی، روانی و محیطی[۹۶] بر سلامت مردم از زمان­های بسیار قدیم شناسایی شده است. فعالیت­های بهداشتی از قرن ۱۹ و بیشترین اقداماتی که به صورت زیربنایی در حوزه بهداشت عمومی نوین انجام شده، همگی بیانگر آگاهی از وابستگی بین وضعیت اجتماعی شرایط زندگی و پیامدهای سلامتی مردم است. با توجه به این مساله از اواخر سال­های ۱۹۶۰ تا اوایل دهه ۱۹۷۰ اولین برنامه ­های سلامت جامعه نگر[۹۷] توسط سازمان جهانی بهداشت تدوین شده، که این امر منجربه تقویت توده مردم و اختیارات جامع به آنان دادن را در حوزه مشارکت در سلامت و بهداشت را به همراه آورده است. بر این اساس مفهوم اجتماعی، مفهومی است که در کنار ابعاد جسمی و روانی سلامت مورد توجه قرار گرفته است (جین[۹۸]، ۱۳۸۴).
ریشه و مفهوم سلامت اجتماعی[۹۹] را باید در محیط زیست مادی[۱۰۰] (یعنی با توجه به موضوعات اقتصادی و طبیعی) و محیط زیست انسانی[۱۰۱] مثبت مورد توجه قرار داد. بهزیستی اجتماعی به مثابه بعد اجتماعی سلامت فرد، در کنار دو بعد جسمانی و روانی سلامت فرد، به رابطه او با جامعه نظر دارد (هزارجریبی، ۱۳۹۱).
با توجه به اهمیت بعد اجتماعی سلامت در این تحقیق سه جنبه از بعد اجتماعی سلامت یعنی؛ بهزیستی اجتماعی، رفتار شهروندی سازمانی[۱۰۲] و نگرش‌های زیست محیطی[۱۰۳] مورد بررسی قرار می­گیرد. لذا این تحقیق به بررسی جنبه­ های مختلف ذهن آگاهی و فراشناخت و تاثیر آن بر تعاملات اجتماعی مانند بهزیستی اجتماعی، رفتار شهروندی سازمانی و نگرش‌های زیست محیطی می پردازد. در ادامه به توضیح هریک از آنها به طور جداگانه می­پردازیم.
۲-۲- تعریف ذهن آگاهی
واژه ی ذهن آگاهی[۱۰۴] ازکلمه “ساتی”[۱۰۵] که در زبا ن مقدس بوداییان[۱۰۶] به معنای داشتن آگاهی، توجه و یادآوری می­باشد، نشأت می­گیرد (بودهی[۱۰۷]، ۲۰۰۰). ذهن آگاهی شکلی از مراقبه[۱۰۸] است که ریشه در تعالیم و آئین­های مذهبی شرقی خصوصاً بودا دارد (اوست[۱۰۹]، ۲۰۰۸). کارلن و لانگر[۱۱۰](۲۰۰۶) از ذهن آگاهی به عنوان وضعیت شناختی یاد کردند و با صراحت بیان نمودند که بین ذهن آگاهی ومراقبه بودایی[۱۱۱] تمایز وجود دارد. البته نباید منکر شباهت آنها شد. مراقبه ذهن آگاهی فقط یک نوع خاص از مراقبه بوده و سایر اعمالی چون مراقبه متمرکز که نیاز به توجه متمرکز روی یک محرک مجزا همچون یک کلمه، صدا یا شمع دارد متفاوت است (دونه، اسلاتر و لاتز[۱۱۲]، ۲۰۰۸). در آغاز قرن بیستم، ویلیام جیمز پیش ­بینی کرد که بودایسم تأثیر عمده­ای بر روی روانشناسان غربی خواهد گذاشت. اکنون بیش از دو دهه است که پیش ­بینی او با علاقه روزافزون به یکپارچه­ سازی روانشناسی غربی و معنویت شرقی به وقوع پیوسته است و روانشناسان بسیاری به دنبال آموزه­های بودایی و تکنیک­هایی برای آموزش ذهن هستند (اشتاین[۱۱۳]، ۱۹۹۶؛ لئو و مک­مین[۱۱۴]، ۲۰۰۵). علایق روانشناسان دربرگیرنده شناخت قواعد درمانی، آگاهی از محدودیت­های رویکردهای درمانی کنونی، شیفتگی کنونی جامعه غربی به شرق و گرایش جهانی به یکپارچه سازی رواندرمانی است (لئو و مک­مین، ۲۰۰۵). نمونه ویژه­ای از این گرایش، یکپارچه سازی تمرین­های معنوی شرقی با درمان­های شناختی ـ رفتاری است.
ذهن آگاهی در ۲۰ سال اخیر در زمینه پزشکی و روان­شناسی دانشگاهی تغییر یافته است. ابتدا توسط کابات زین[۱۱۵] در سال ۱۹۷۹ به عنوان برنامه ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس[۱۱۶] (MBRS) درمرکز پزشکی دانشگاه ماسا چوست گسترش یافت. و امروزه به طور گسترده­ای مورد استفاده قرارگرفته است (بایر[۱۱۷] و همکاران، ۲۰۰۴). با گسترش مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی تعریف­های متعددی نیز از سوی متخصصان ارائه شده است که به مواردی از آنها می­پردازیم.
در بحث­های مختلف مطرح شده در مورد مراقبه وذهن آگاهی تغییر به معنی غیر خود کار سازی ساختارهای روان­شناختی است که محرک­های روان­شناختی را سازمان داده، محدود، انتخاب و تفسیر می­ کند. غیر متمرکز سازی (ظرفیت دیدن تجربه از بیرون) و در مراقبه سنتی بوداییان به موقعیت ” نظاره گر ساکت[۱۱۸] ” تعریف شده است (سفران و سگل[۱۱۹]، ۱۹۹۰).
ذهن آگاهی می­توان به راحتی به عنوان «هشیاری لحظه به لحظه[۱۲۰]» (گرامر[۱۲۱]، ۲۰۰۵) و یا به عنوان «حالت آزادی روانی درهنگامی که توجه کامل وبدون درنظر گرفتن هیچ نقطه نظری وجود دارد» تعریف شود (مارتین[۱۲۲] ،۱۹۹۷).
قضاوت نکردن ذهن آگاهی را پرورش می­دهد وقتی شما با وضعیت هیجانی یا فیزیکی سختی روبه رو می شوید، قضاوت نکردن در باره تجربیات، بیشتر از آن چه که می­بینید و هستید و چیزی که باید باشید، آگاه می­شوید. البته این از پذیرش تجربیات لذت آور و دردناک ناشی می­ شود. پذیرش این نیست که دوباره چیزهایی که از نظر اخلاقی قابل قبول نیست را تصدیق کنیم، بلکه پذیرش در مورد رفتارهای متفاوت است. به­عبارت دیگر تغییر هم­سان پذیرش است اگر چه سریع­تر اتفاق می­افتد (جاکوبسون[۱۲۳] و همکاران، ۲۰۰۰).
ذهن آگاهی، به طور­کلی به فرایندهایی شناختی اطلاق می­ شود که طی آنها فرد ذهن آگاه، تمرکزخود را روی تجربه احساسات و اتفاقی که در لحظه حال در خود یا اطرافش رخ می­دهد، متمرکز می­سازد. ذهن آگاهی، تمرکز و توجه فرد به صورت عدم قضاوت یا پذیرش تجربه­ای است که در زمان حاضر رخ می­دهد (بایر[۱۲۴]و همکاران، ۲۰۰۴). ذهن آگاهی به عنوان حالت توجه برانگیخته و آگاهی از آنچه در لحظه کنونی اتفاق می­افتد تعریف شده است (براون و ریان[۱۲۵] ، ۲۰۰۳؛ والش[۱۲۶]، ۲۰۰۹). این توجه، توجهی است هدفمند، به همراه پذیرش بدون داوری در مورد تجربه ­های در حال وقوع در لحظه کنونی (کابات زین، ۲۰۰۳).
بیشاپ[۱۲۷] و همکاران (۲۰۰۴) به دو قسمت عملی تعریف ذهن آگاهی پرداخته اند:
اولین مولفه شامل خود­تنظیمی[۱۲۸] توجه می­باشد که در مورد تجربه فوری که نتیجه آن افزایش شناخت مجدد رویدادهای روانی است که در لحظه رخ می­ دهند، استفاده می­ شود. دومین مولفه شامل اتخاذ یک جهت­گیری ویژه نسبت به تجربیات شخصی در لحظه حاضر، جهت­گیری که با کنجکاوی، گشودگی و پذیرش مشخص می­ شود.
مدل دیگر به وسیله شاپیرو، کارلسون، آستین و فریدمن[۱۲۹] (۲۰۰۶) گسترش یافت. که سه هسته اصلی را ارائه کردند: قصد، توجه و نگرش. قصد به معنی نیت اعمال شخص می باشد که به طور مداوم پیوستاری از خود­تنظیمی را به خود­کاوی و سرانجام به خود رها سازی تغییر می­دهد. توجه به معنی گسترش شایستگی در عمل، حفظ تمرکز و انعطاف پذیری آن می­باشد. و نگرش عبارتند از پذیرش، گشودگی وکنجکاوی نسبت به تجربه شخصی. در فرایند یادگیری این رفتارهای درونی برانگیخته می­شوند با توجه به ذهن وبدن در لحظه اینجا واکنون. بدون قضاوت­ها وتفسیرهای عادت شده. این عمل یک تغییر در دیدگاه ایجاد می­ کند که فایده آن از طریق افزایش ظرفیت برای عینیت گرایی نسبت به تجربه درونی شخص مشخص می شود که دریافت مجدد نامیده می­ شود. این روش به ترتیب خود تنظیمی و خود مدیریتی ، خلاقیت و انعطاف پذیری شناختی هیجانی و رفتاری را افزایش می­دهد.
شاپیرو و همکاران (۲۰۰۶) به پیامدهای دیگری از دریافت مجدد اشاره کردند. روشن سازی ارزش­ها که فرصتی را برای انتخاب ارزش­های هم­خوان جدید و بیشتر و بیان آنها در جایی که قبلا رویارویی تفکرات و هیجانات سخت بود و باعث می شد تا ظرفیت­شان برای منقطع شدن کاهش یابد. اصطلاح «ذهن آگاهی» برای اشاره به حالت روانشناسی هشیاری وعملی که هشیاری را افزایش می­دهد ونیز حالت پردازش اطلاعات بکار می­رود و یک ویژگی شخصیتی محسوب می­گردد (براون و همکاران، ۲۰۰۷ ؛ گرمر، سیگل و فالتن[۱۳۰]، ۲۰۰۵؛ کوستانسکی و هاسد[۱۳۱]، ۲۰۰۸).
ذهن آگاهی به عنوان حالت توجه برانگیخته وآگاهی از آنچه در لحظه کنونی اتفاق می­افتد تعریف شده است (براون و ریان ، ۲۰۰۳؛ والش، ۲۰۰۹). این توجه، توجهی است هدفمند، به همراه پذیرش بدون داوری در مورد تجربه ­های در حال وقوع در لحظه کنونی (کابات زین، ۲۰۰۳). ذهن آگاهی فرد را به ایجاد رابطه اساسا متفاوت با تجربه احساس­های درونی وحوادث بیرونی از طریق ایجاد آگاهی لحظه به لحظه وجهت گیری رفتاری مبتنی بر مسولیت عاقلانه به جای واکنش پذیری خودکار، قادر می­سازد. با به کار گیری هدفمند کارکردهای عالی ذهن از جمله توجه آگاهانه، نگرش مهربانانه، کنجکاوی و دلسوزی، ذهن آگاهی می تواند به طور موثر بر واکنش­های هیجانی[۱۳۲] از طریق بازداری قشری سیستم لیمبیک کنترل اعمال نماید (کابات زین، ۲۰۰۳).
تعاریف مختلف از ذهن آگاهی، سه ویژگی اساسی را منعکس می­ کنند. الف) توجه و آگاهی متمرکز برزمان حال ب) قصد یا هدفمندی[۱۳۳]، که مولفه انگیزشی را به توجه و رفتار شخص اضافه می کند ج)نگرش، که نحوه توجه کردن فرد را نشان می­دهد، یا وضعیتی که شخص در هنگام توجه کردن دارد، نظیرعلاقه، کنجکاوی، عدم قضاوت، پذیرش و پاسخ دهنده بودن (دانکن، میلر، وامپ و هیوبل[۱۳۴]، ۲۰۰۹). ذهن آگاهی به ما یاری می­دهد تا این نکته را درک کنیم که هیجانات منفی[۱۳۵] ممکن است رخ دهد. اما آنها جزء ثابت و دائمی شخصیت نیستند. همچنین به فرد این امکان را می­دهد تا به جای آنکه به طور غیر ارادی وبی تامل پاسخ دهد، با تفکر وتامل پاسخ دهد (امانوئل[۱۳۶] و همکاران، ۲۰۱۰) ذهن آگاهی روشی است برای زندگی بهتر، تسکین دردها و غنا بخشی و معنادارسازی زندگی (سیگل، ۲۰۱۰).
۲-۳- آموزش ذهن آگاهی
همان گونه که قبلا بیان شد، توانایی داشتن ذهن آگاهی، یک ظرفیت ذاتی می­باشد که همه انسان­ها آن را دارا می­باشد. پیشرفت آن در افراد، متغییر می­باشد و این می ­تواند بدلیل عوامل محیطی و ژنتیکی باشد. عوامل محیطی هم می ­تواند اثر مثبت و هم تاثیر منفی بر پیشرفت ظرفیت و توان یک شخص داشته باشند. تمرین­های ذهن آگاهی می ­تواند مثبت و منفی باشد. همان طور که کابات زین (۲۰۰۹) اظهار کرده است «ذهن آگاهی بطور اساسی تنها یک روش خاص تمرکز توجه می­باشد. این روشی از نگاه عمیق شخص در درک خود و خودباوری می­باشد. به همین دلیل تمرکز توجه باید آموخته شود و تمرین شود». تمرین های رسمی برای کمک به تمرین ذهن آگاهی طراحی می­گردند و بهترین آنها تمرین­های مراقبه­ای می­باشند. این تمرین­ها شامل مراقبه نشسته، مراقبه بدنی و مراقبه راه رفتن می­باشد. تمرین چنین مراقبه­هایی می ­تواند نسبتاً مختصر باشد اما آنها نیز باید برای دوره­ های گسترده فراگرفته شوند. ممکن است تمرین­های مراقبه­ای ذهن آگاهی در طی ساعت­ها و یا حتی روزها صورت گیرد.
تمرین­های غیر رسمی ذهن آگاهی شامل کاربرد مهارت­ های ذهن آگاهی در زندگی روزمره می­باشد و شامل تمرین و نگهداری حالت ذهن آگاهی و یک حالت غیر قضاوتی[۱۳۷] در ارتباط با چگونگی عملکرد فردی می­باشد. برای مثال، افراد می­توانند رانندگی با ذهن آگاهی، خوردن با ذهن آگاهی و یا حتی خواندن با ذهن آگاهی را یاد بگیرند. شاپیرو و کارسون[۱۳۸] (۲۰۰۹) پیشنهاد دادند که این تمرین غیر رسمی در تعمیم به زندگی روزمره و مهارت ذهن آگاهی که از طریق تمرین رسمی افزایش می یابد کمک می کند.
به طور کلی آموزش ذهن آگاهی سه مولفه زیررا دربر میگیرد :
۱- رشد آگاهی ازطریق یک روش شناسی تمرین­های نظام دارکه در برگیرنده تمرین­های رسمی ذهن آگاهی (وارسی بدن، مراقبه نشسته، حرکت ذهن اگاهانه) و تمرین­های غیر رسمی ذهن آگاهی (گسترش آگاهی در هر لحظه از زندگی روزمره ) است.
۲- چهار چوب نگرشی[۱۳۹] خاص، این چهارچوب با مهربانی، کنجکاوی و رضایت ازبودن در زمان حال مشخص می­ شود که همراه با آشکار سازی تجارب است. این اعمال به طور اندیشمندانه در ضمن اجرا و تمرین پرورش می­یابند وبه طور خود انگیخته از عمل فرد نشات می­گیرند.
۳- درک درست از آسیب پذیری بشر، که این مساله ابتدا از طریق آموزش­های شنیداری و سپس از طریق جستجوی اعتبار آنها از طریق مشاهده مستقیم فرایند تجربه در عمل طی تمرین­های ذهن آگاهی رشد می­یابد. ما از طریق این فرایندها می­آموزیم گرچه رنج قسمتی از تجربه ماست اما راه ­هایی وجود دارد که ما می توانیم الگوهای عادت شده[۱۴۰] جدیدی را جهت ایجاد، افزایش و تعمق در آن یاد بگیریم (خوش لهجه، ۱۳۹۰).
آموزش ذهن آگاهی باید این نگرش را در افراد بوجود آورد که نسبت به امور، پذیرش بدون قضاوت داشته باشند. یعنی، ایجاد آگاهی در افراد نسبت به ادراکات، شناخت‌ها، هیجانات یا حس‌ها اما بدون اینکه نسبت به خوبی یا بدی، حقیقی یا کاذب، سالم یا ناسالم بودن، و مهم یا بی‌اهمیت بودن آنها، قضاوت و ارزیابی شود. بنابراین ذهن آگاهی عبارت است از مشاهده بدون داوری جریان سیال محرکات درونی و بیرونی[۱۴۱] (کریستلر[۱۴۲]، ۱۹۹۹).
۲-۴- انواع مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی
۲-۴-۱ ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس
در حال حاضر رایجترین روش، آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس (MBSR) می‌باشد، که سابق بر این تحت عنوان برنامه کاهش استرس و تن‌آرامی شناخته می‌شد (کابات زین، ۱۹۸۲، ۱۹۹۰). این روش در ساختار طب‌رفتاری[۱۴۳] و برای دامنه وسیعی از افراد مبتلا به اختلالات مرتبط با استرس و درد مزمن طراحی شد. روش مذکور، به شکل یک برنامه ۸ تا ۱۰ هفته‌ای برای گروه‌هایی که بیش از ۳۰ شرکت‌کننده دارند، اجرا می‌شود. به علاوه، جلسات به طور هفتگی و هر جلسه حدود ۵/۲-۲ ساعت برگزار می‌گردند. دستور جلسات شامل تمرین مهارت‌های مراقبه، بحث در مورد استرس، روش‌های مقابله‌ای و تکالیف خانگی می‌باشند. برای مثال، وارسی بدنی تمرینی است که در آن شرکت‌کنندگان روی زمین دراز می‌کشند و با چشمان بسته توجه خود را به طور متوالی روی نقاط مختلف بدن معطوف می‌سازند، و احساسات مربوط به هر ناحیه از بدن به دقت مشاهده می‌گردند. در مراقبه نشسته[۱۴۴]، شرکت‌کنندگان در یک حالت آرام و کاملاً بیدار با چشمان بسته به حس‌های تنفس تمرکز می‌کنند. از ژست‌های یوگا، برای آموزش حضور ذهن از حس‌های بدنی نیز استفاده می‌شود. هم چنین، شرکت‌کنندگان، حضور ذهن داشتن را در طول فعالیت‌های روزمره نظیر پیاده‌روی، ایستادن، و خوردن به کار می‌گیرند.
شرکت‌کنندگان در MBSR جهت تمرین این مهارت‌ها خارج از جلسات گروهی، روزانه حداقل ۴۵ دقیقه، و شش روز در هفته آموزش می‌بینند. کاست‌های شنیداری در اوایل درمان به کار می‌روند، اما پس از چند هفته، شرکت‌کنندگان ترغیب می‌شوند تا بدون کاست تمرین کنند. در کلیه تمرینات حضور ذهن، شرکت‌کنندگان آموزش می‌بینند تا بر فعالیت‌های خود (نظیر تنفس یا پیاده‌روی) تمرکز کنند و در هر لحظه از احوال خود آگاه باشند و هرگاه هیجانات، حس‌ها یا شناخت‌ها پردازش می‌شوند، بدون قضاوت مشاهده کنند. (کابات زین، ۱۹۸۲).
۲-۴-۲ شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی
در سال ۱۹۹۱ برنارد و تیزدل[۱۴۵] یک نظریه چند سطحی از ذهن خلق کردند که نظام‌های متعامل شناختی[۱۴۶] یا ICS نام‌گذاری شد. الگوی ICS بر اساس این نظریه برنارد و تیزدل قرار دارد که ذهن دارای وجوه چندگانه­ای است که مسئول دریافت و پردازش اطلاعات جدید به صورت شناختی و هیجانی هستند. نظریه برنارد و تیزدل آسیب پذیری فرد نسبت به افسردگی را همبسته با این می‌داند که فرد به چه مقدار بر فقط یکی از وجوه ذهن تکیه می‌کند و سهواً دیگر وجوه را متوقف می‌کند. دو وجه اصلی ذهن شامل وجه انجام دادن و وجه بودن است. وجه انجام دادن به نام وجه گردنده[۱۴۷] نیز شناخته می‌شود. این وجه بسیار هدف مدار است و وقتی برانگیخته می‌شود که ذهن بین چیزهایی که وجود دارد و چیزهایی که خواسته می‌شود عدم مطابقت ببیند. وجه دوم ذهن، وجه بودن است که بر به دست آوردن هدف خاصی متمرکز نیست، بلکه بر پذیرش و راه دادن به آنچه هست بدون فشار آنی بر تغییر آن تاکید دارد. مؤلفه اصلی مدل ICS آگاهی فراشناختی[۱۴۸] است. آگاهی فراشناختی توانایی یعنی اینکه فرد بتواند به جای آنکه افکار و احساسات منفی را بخشی از خویشتن خود بداند، آنها را به عنوان وقایعی تجربه کند که در حال گذر از پرده ذهن هستند. هنگامی که وضعیت‌های استرس آمیز زندگی پیش می‌آید افرادی که آگاهی فراشناختی بالایی دارند می‌توانند از افسردگی و الگوهای تفکر منفی آسان­تر دوری کنند. آگاهی فراشناختی عموماً از طریق توانایی فرد برای نامتمرکز شدن[۱۴۹] است. نامتمرکز شدن توانایی ادراک افکار و احساسات به عنوان وقایع ناپایدار و قابل مشاهده در ذهن است.
بر اساس مدل برنارد و تیزدل سلامت روانی با توانایی فرد برای رهایی از درگیری با یک وجه ذهن و حرکت بین وجوه مختلف ذهن مرتبط است. بنابراین افرادی در بهترین حالت هستند که می‌توانند بر اساس شرایط محیطی با انعطاف پذیری از وجهی به وجه دیگر ذهن حرکت کنند. مدل ICS بیان می‌کند که شایسته‌ترین وجه ذهن وجه بودن است چون منجر به تغییر هیجانی پایدار می‌شود. بنابراین شناخت درمانی برای جلوگیری از عود افسردگی باید این وجه از ذهن را توسعه بدهد. این نظر پردازی تیزدل را به خلق MBCT راهنمایی کرد، شیوه ای که وجه بودن را توسعه می‌دهد.
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی[۱۵۰] (MBCT) نوعی رواندرمانی است که برای جلوگیری از عود افسردگی طراحی شده است، مخصوصاً در افرادی که دچار اختلال افسردگی عمده هستند. در این سبک درمانی  از شیوه ­های رفتاردرمانی شناختی[۱۵۱] (CBT) سنتی استفاده  شود به علاوه راهبردهای جدیدتر روانشناختی نظیر ذهن آگاهی و مراقبه توجه آگاهانه استفاده می‌شود. شیوه ­های شناختی شامل آموزش مراجع درباره افسردگی است. راهبردهای مبتنی بر ذهن آگاهی متمرکز بر آگاهی از افکار و احساسات و پذیرش آنها در مقابل اتصال و واکنش به آنهاست. مثل CBT، MBCT مبتنی بر این نظریه است که وقتی افرادی که سابقه افسردگی دارند پریشان می‌شوند، دوباره در ذهن­شان فرایندهای خودکار شناختی ظاهر می‌شود که یک اپیزود افسردگی را راه می‌اندازد. هدف MBCT بر هم زدن این فرایندهای خودکار شناختی و آموزش به مراجعان برای کمتر واکنش نشان دادن به محرک‌های وارد شده به فکر است، همچنین این هدف نیز دنبال می‌شود که مراجع پذیرش و مشاهده بدون قضاوت آن محرک‌ها را بیاموزد. این تمرین ذهن آگاهی مراجعان را یاری می‌کند تا به فرایندهای شناختی به هنگام وقوع توجه کنند و واکنش خود را بیشتر به صورت تعمق دربیاورند. به هرحال درمانهای مبتنی بر ذهن آگاهی به واسطه اینکه به هر دو بعد جسمانی و ذهنی می­پردازند دارای اثر بخشی بالایی برای درمان برخی اختلالات روانی و بیماریهای جسمانی هستند. تکنیک­های ذهن آگاهی جزء مؤثری از درمان اختلالات اضطرابی (کابات زین و همکاران، ۱۹۹۲؛ میلر، فیلتچر[۱۵۲] و کابات زین، ۱۹۹۵)، افسردگی عودکننده (سگال و همکاران، ۲۰۰۲)، اختلال شخصیت مرزی (لینهان[۱۵۳]، ۱۹۸۷)، سوء مصرف مواد[۱۵۴] (مارلات[۱۵۵]،۲۰۰۲)، مدیریت درد مزمن[۱۵۶] (ریبل، گریسون، برینارد و رزنزویگ[۱۵۷]، ۲۰۰۲)، مقابله بیماران با سرطان (اسپکا، کارلسون، گودی و آنگن[۱۵۸]، ۲۰۰۰؛ ترگ و لوین[۱۵۹]، ۲۰۰۲) و بسیاری از اختلالات دیگر هستند.
۲-۴-۳ ذهن آگاهی مبتنی برافزایش رابطه
روش­های مراقبه ذهن آگاهی موجب پرورش هشیاری بیشتر، سهولت و کشف تازه در تمام تجربیات زندگی می گردد و هدف نهایی این کار، افزایش دسترسی به منابع ذاتی لذت، دلسوزی و روابط می باشد. تکنیک­های ذهن آگاهی برای ارتقا زمینه افکار و احساساتی استفاده می شود که واکنش به موقعیت را تسهیل می کند. با تمرین مهارت­ های هشیاری لحظه به لحظه، مردم می­توانند به بصیرتی در الگوهای افکار، احساسات و روابط با دیگران دست یابند و همچنین می ­تواند به واکنش­های مفیدی در واکنش خودکار به مسائل دست یابند ( تیزدل و همکاران، ۲۰۰۰).
کارسون (۲۰۰۶) با بهره گرفتن از برنامه آموزش ذهن آگاهی مبتنی برکاهش استرس (MBSR) کابات زین برنامه ای آموزشی برای ارتقا روابط بین فردی طراحی کرده است. این برنامه ذهن آگاهی مبتنی برافزایش رابطه[۱۶۰] (MBER) نام دارد. شالوده نظری برنامه افزایش رابطه مبتنی بر ذهن آگاهی، بر سه جنبه برجسته به شرح زیر می باشد:
اول: مراقبه ذهن آگاهی مانند سایر تکنیک­های مراقبه[۱۶۱] مشابه ارتقا واکنش تاخیری می­باشد و باعث تغییرات روانشناسی می­گردد که بر استرس غلبه می­ کند. محققان پیشنهاد می­ کنند که تکنیک­های تسکین بخش بین روان و جسم، برای تسهیل مشکلات و چالش­ها درروابط می­باشد (گاتن[۱۶۲]، ۱۹۹۳).
دوم: تاکید اصلی در ذهن آگاهی برپذیرش تجربیات شخصی بدون قضاوت می­باشد. از طریق پذیرش، شرکت کنندگان اغلب دلسوزتر می­شوند و آنها احساس یکدلی بیشتری با دیگران دارند ( شایپرو و همکاران، ۱۹۹۸). بطور قابل توجهی، نظریه پردازان درباره افزایش روابط سالم، اهمیت پذیرش را قبول دارند ( کریستین[۱۶۳] و جاکوبسن، ۲۰۰۰).
سوم: ذهن آگاهی تاثیرات عام تری دارد. همچنین ذهن آگاهی بعنوان «روش انجام» در همه تجربیات زندگی نمود پیدا می کند. این رویکرد مشارکت همه تجربیات در ذهن و هشیاری بدون قضاوت را برای عملکرد بین شخصی مطلوب آشکار می­ کند.
محققان اثر افزایش رابطه مبتنی برذهن آگاهی (MBRE) را دررضایت زناشویی[۱۶۴] زوجین را نشان می دهند (کارسون، گیل و باکوم[۱۶۵]،۲۰۰۶). شواهد نشان می دهند که ذهن آگاهی، رضایت ازرابطه، توانایی واکنش هدفمند به استرس در رابطه، مهارت درشناسایی و بروز احساسات همسر ومقدار تعارضات رابطه و همدلی[۱۶۶] را پیش بینی می­ کند (بارنس، براون، کراسمارک، کمپل و روگ[۱۶۷]، ۲۰۰۷، واچس وکوردوا[۱۶۸]، ۲۰۰۷) .
۲-۵- اثرات فردی و اجتماعی ذهن آگاهی
همان طور که شواهد تحقیق، نتایج مثبت ذهن آگاهی را تایید می­ کند، امکان طبقه بندی این نتایج درچندین بعد وجود دارد: تنظیم هیجانی[۱۶۹]، انعطاف پذیری[۱۷۰] و فایده­های بین فردی[۱۷۱] (کورکوران[۱۷۲] و همکاران، ۲۰۱۰).
۲-۵-۱- تنظیم هیجانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:01:00 ق.ظ ]




۲- خلط بد: خلطى است زائد، بى‏مصرف و تباه و نمى‏تواند به خلط نیک تبدیل شود، مگر بندرت. شایسته است که این خلط از بدن رانده شود و تن از او پاک گردد.
روشن است که منشاء نطفه از اخلاط است.[۷۹]
تشریح اخلاط چهارگانه
اخلاط چهارگانه عبارتند از:
خون
مزاج خون گرم مرطوب است و بدو قسمت طبیعى و غیر طبیعى تقسیم مى‏گردد.
خون طبیعى خونى است سرخ‏رنگ و بسیار شیرین، و لیکن بد بو نیست.
خون غیر طبیعى دو نوع است: نوع اول خونى است که از مزاج نیک برگشته است و این دگرگونى نه از این سبب است که چیزى با او درآمیخته باشد، بلکه مزاج آن خودبخود به تباهى گرائیده است، مثلاً مزاجش سرد گشته و یا گرم شده است. نوع دوم خونى است که در آن خلط بد پیدا شده است و بر اثر آن دگرگون گردیده است. این نوع خون نیز دو حالت دارد: الف- ممکن است خلط بد از خارج بر آن تاخته، در آن نفوذ کرده و آن را فاسد کرده باشد. ب- یا اینکه خلط بد در خود آن پدید آمده است؛ مثلاً بخشى از آن متعفن شده، در نتیجه ماده لطیف آن به صفرائى تلخ و ماده غلیظ آن به سودائى تلخ تغییر یافته است. هر دو این مواد تلخ و یا یکى از آنها در خون ماندگار هستند. هر دو بخش این نوع خون بحسب ترکیب باهم مختلفند. اخلاطى که با این نوع خون مى‏آمیزند چهار تا هستند: بلغم، سودا، صفرا، ماده مائى (آبکى) و خون بتناسب آمیزه آنها گاهى تیره و گاهى روشن مى‏شود و گاهى بسیار سیاه و گاهى سفید مى‏گردد. به همین نحو بوى و مزه آن دگرگونى مى‏یابد، یعنى تلخ و شور مى‏گردد و به ترشى مى‏گراید.
بلغم
بلغم دو گونه است: بلغم طبیعى و بلغم ناطبیعى‏.
بلغم طبیعى، بلغمى است که استعداد آن را دارد به خون تبدیل شود، زیرا که این ماده خود به خود خونى است که هنوز خام و ناپخته است. مزه این بلغم شیرین است؛ سردى مزاج آن زیاد نیست و در حد سردى خون و صفرا است.
بلغم ناطبیعى: گاهى اتفاق مى‏افتد که بلغم طبیعى شیرین نیست، بطورى که وقتى خون طبیعى با آن مى‏آمیزد، مزه خود را از دست مى‏دهد. این بلغم بیشتر بر اثر سرماخوردگى در آب دهان (بزاق) دیده مى‏شود.
۱- به رأى جالینوس، طبیعت براى بلغم شیرین طبیعى اندامى را بعنوان جایگاه تخصیص نداده است که بلغم در آن جاى گیرد، در صورتى که براى هر دو نوع خلط سودا و صفرا چنین قالبى آماده است و علتش این است که بلغم نامبرده بخون بسیار نزدیک و مشابه آن است و همه اندام‏ها به آن نیازمندند و بایستى در مجراى خون روان باشد. نیاز اندام‏ها به این بلغم مبتنى بر دو وجه است: وجه ضرورى و وجه انتفاعى.
وجه ضرورى آن نیز دوگونه است:
یکى آنکه بلغم به اندام‏ها باید نزدیک باشد تا هرگاه این اندام‏ها از تحصیل مواد غذائى محروم شوند (و آن در صورتى است که معده از همکارى با بلغم مذکور بازمى‏ماند و بر او تأثیرى نمى‏گذارد و در این میان عوارضى که بر بلغم روى مى‏آورد، بلغم با حرارت غریزى خود اندام‏ها را تقویت مى‏کند) آنگاه اندام‏ها با نیروئى که از حرارت غریزى بلغم کسب کرده‏اند، بلغم را پخته مى‏گردانند و آنگاه بلغم به خون نیک تبدیل مى‏شود و آمادگى هضم براى اندام‏ها در او ایجاد مى‏گردد و اندام‏ها از آن تغذیه مى‏کنند. این عمل وقتى صورت مى‏پذیرد که گرماى بلغم، حرارت غریزى باشد و لیکن اگر این گرمى غریزى نباشد و حرارت عرضى باشد نه تنها کار پختن و تبدیل به خون کردن و قابل هضم و تغذیه گشتن براى اندام‏ها صورت نمى‏گیرد، بلکه آن حرارت عرضى و غیر غریزى بلغم را متعفن و فاسد مى‏گرداند. این وجه ضرورى که مذکور افتاد با صفرا و سودا ارتباطى ندارد. آن دو درحالى‏که حرارت عرضى بلغم را متعفن و تباه مى‏سازد، صفرا و سوداء هر دو با بلغم سهیم مى‏گردند. که حرارت عرضى بلغم را متعفن و تباه مى‏سازد، صفرا و سوداء هر دو با بلغم سهیم مى‏گردند.
دومین وجه ضرورى بلغم طبیعى آمیزش آن با خون است که بوسیله آن خون را براى تغذیه اندام‏هاى بلغمى آماده مى‏سازد. این‏گونه اندام‏هاى بلغمى ‏مزاج باید از خونى تغذیه کنند که به اندازه معینى بلغم در بر دارد، مانند مغز، و این براى صفرا و سودا موجود است.
وجه انتفاعى بلغم طبیعى در مرطوب کردن مفاصل و اندام‏هاى پرحرکت است و مانع آن مى‏شود که اندام‏ها بر اثر جنبش و یا بهم‏سائیدگى، بخشگى گرایند و این بهره در مرز ضرورت قرار گرفته است.
۲- بلغم ناطبیعى داراى چند حالت است که بخاطر طولانی شدن بحث ذکر نمیشود.
صفرا
صفرا بدو قسم طبیعى و ناطبیعى تقسیم مى‏شود:
الف- صفراى طبیعى همان کف خون است که رنگ آن سرخ است و ماده‏اى است سبک و تند، و هر قدر گرم‏تر باشد بر سرخى رنگش افزوده مى‏شود. وقتى از جگر بوجود مى‏آید دو بخش مى‏شود، قسمتى از آن همراه خون مى‏رود و بخشى صاف شده، به سوى کیسه صفرا راه مى‏یابد. آن بخش از صفراى طبیعى که با خون مى‏رود، وجودش هم ضرورى است و هم انتفاعى. اندام‏هائى مانند شش، مزاجشان نیازمند مقدار معینى صفراى نیک است که بوسیله خون به آنها مى‏رسد و در تغذیه خود از آن استفاده مى‏کنند. ضرورت وجود این صفرا در همین موارد است.
جنبه انتفاعى آن در این است که خون را لطافت مى‏بخشد و به جریان آن در مجارى تنگ کمک مى‏کند. بخش تصفیه شده آن براى کیسه صفرا نیز ضرورى و انتفاعى است:
ضرورت آن براى مجموعه تن آدمى است که از مواد زائد رهائى مى‏یابد و یا براى تک‏تک اندام‏هاست که کیسه صفرا را غذا مى‏دهند. نفع آن نیز از دو جنبه است، یکى آنکه درد و بلغم لزج روده‏ها را مى‏شوید و دیگر تحریک ماهیچه مقعد است که بر اثر آن احساس رفع حاجت به آدم دست مى‏دهد، تا محتواى رودها را دفع کند، زیرا که به سبب بند آمدن مجرائى که از کیسه زهره بطرف روده سرازیر مى‏شود، ممکن است عارضه قولنج پدید آید.
ب- صفراى ناطبیعى در دو حالت پیش مى‏آید که اهل تحقیق به قانون مراجعه کنند.
سوداء
سوداى طبیعى و سوداى ناطبیعى:
سوداى طبیعى درد و رسوبات و تیرگى خون است، مزه آن بین شیرین و تلخ گس است و پس از آنکه از جگر مى‏تراود دو قسمت مى‏شود؛ بخشى از آن همراه خون جریان دارد و بخش دیگر به سوى طحال مى‏رود. بخشى که با خون جریان دارد داراى ضرورت و منفعت است. ضرورت آن بر این اساس است که اندازه معینى از آن بایسته است که براى تغذیه برخى اندام‏ها- نظیر استخوان- با خون بیامیزد. جنبه انتفاعى آن در این است که خون را محکم، نیرومند و غلیظ ساخته، از تحلیل رفتنش پیشگیرى مى‏کند. بخشى که براى طحال است، خلطى است که خون از آن بى‏نیاز شده است و وجود آن نیز ضرورت و منفعت در بر دارد. ضرورت آن در تمام بدن براى رهائى تن از مواد زائد است و درباره اندامى مانند طحال مایه تغذیه است. نفعش در این است که بعد از عمل هضم (تحلیل- گداختن) بر دهانه معده فرود مى‏آید و در این فرود آمدن دو نفع دارد، یکى آنکه دهانه معده را سفت و سخت و نیرومند مى‏کند، دوم آنکه دهانه را بوسیله ترشى خود تحریک مى‏کند و باین وسیله انسان را از گرسنگى باخبر مى‏سازد و اشتها را بر مى‏انگیزد.
سودائى که به سوى طحال در جریان است، خون از آن بى‏نیاز است و هر آنچه که از طحال‏ مى‏تراود طحال به آن نیازى ندارد. همچنانکه صفراى تراویده از کیسه صفرا نیروى دفع‏کننده را از طرف پائین هشیارى مى‏دهد (حس اجابت)، سودائى که از طحال تراوش مى‏شود، نیروى جذب‏کننده را از قسمت بالا آگاه مى‏سازد (میل پذیرش غذا).
سودا هم موارد غیر طبیعی دارد که از ذکر ان پرهیز میکنیم.[۸۰] نتیجه بحث در جدول زیر بدین گونه میباشد.

 

خلط عنصر صفت
خون هوا گرم وتر
صفرا آتش گرم وخشک
بلغم
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:01:00 ق.ظ ]




۱۶ - نــو عـــروســـان حـــجله‌ی نـــوروز
نـــورهـــان زرّ و زیــــور انـــدازنــــد
واژگاننورهان: تحفه، سوغات. (غیاث)
معنی و مفهومگل‌ها و گیاهان نوروزی که همچون نوعروسان تازه رسیده، با طراوت و شاداب هستند، با ریختن گلبرگ‌ها و پرچم‌های خود، گویی طلا و جواهرات خود را به عنوان سوغاتی برای خاکیان بر زمین می‌ریزند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
آرایه‌های ادبینوعروسان استعاره از گل‌ها و گیاهان. حجله‌ی نوروز اضافه‌ی تشبیهی است. زر و زیور استعاره از گلبرگ‌ها و پرچم‌های گل‌ها و گیاهان است.
۱۷ - ز آن مــــربـــع نـهنـــد منــــقل را
تـــا مثـــلث بــــر آذر انــــدازنـــــد
واژگانمثلث: عطری که از سه ماده‌ی خوشبو (مشک، عود و عنبر) ترکیب کرده باشند. (معین) آذر: آتش. (دهخدا)
شاهددست صبـــح از عنبـــر و کـــافور و مشـــک
صــــــد مثلــــــــث رایـــــــگان آمیختــــــــه
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۴۹۱)
معنی و مفهومبه این دلیل منقل را به شکل مربع و چهار گوش می‌سازند که مواد خوشبوی ( مشک ، عود و عنبر ) را در آتش بریزند و بسوزانند .
آرایه‌های ادبیمربع و مثلث با هم ایهام تناسب دارند.
۱۸ - قفـــس آهـنــــین کننـــــد و در او
مـــرغ یـــاقــوت پیــکر انـــدازنــــد
واژگانیاقوت: نام گوهری است مشهور و آن سرخ و کبود و زرد می‌باشد. (دهخدا)
معنی و مفهومآتش سرخ رنگ و درخشانی که درون آتشدان می‌سوزد همانند آن است که مرغی از جنس یاقوت ساخته و آن را در قفسی آهنین انداخته باشند.
آرایه‌های ادبیقفس استعاره از آتشدان و مرغ یاقوت پیکر استعاره از آتش سرخ است.
۱۹ - در مشـبّـــک دریـچــــه پنــــداری
کــافتــاب زحـــل خـــور انــدازنــــد
واژگانزحل: ستاره‌ای سیّاره که بر فلک هفتم تابد. (دهخدا)
معنی و مفهومتصویر آتش سرخی که زغال سیاه را در برگرفته، از درون سوراخ‌های آتشدان، مانند آن است که آفتاب، سیّاره‌ی زحل را که همچون زغال سیاه رنگ است، می‌بلعد .
آرایه‌های ادبیآفتاب استعاره از آتش و زحل استعاره از زغال است.
۲۰ - یـــا در آن خـــانـــه‌ی مگـــس‌گیــران
ســرخ زنبـــور کـــافـــر انــدازنـــــد
واژگانخانه‌ی مگس‌گیران: خانه‌ی عنکبوت، تار عنکبوت. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهومتصویر آتش در آتشدان، مانند آن است که زنبور سرخ بی‌رحمی را در خانه‌ی عنکبوت انداخته باشند.
آرایه‌های ادبیخانه‌ی مگس‌گیران استعاره از خانه‌ی عنکبوت و سرخ زنبور کافر استعاره از آتش است.
۲۱ - بـــر لــب خشــک جــام رعــنا فــش
عــاشــقان بــوسـه‌ی تـــر انــدازنــــد
واژگانرعنا فش: زیبا و فریبنده، رعنا گون. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهومعاشقان در مجلس بزم، از جام که مانند فردی مغرور و با ناز و تکبّر در بزم حضور دارد، شراب می‌نوشند، گویی با شراب نوشی خود بر لب جام بوسه می‌زنند.
آرایه‌های ادبیلب جام اضافه‌ی استعاری از نوع تشخیص است. تر و خشک با هم تضّاد دارند. رعنا فش خواندن جام آرایه‌ی تشخیص دارد.
۲۲ - گــر چـــه میــران لشـکرنـــد همــه
جــرعــه بــر میــر لشـکر انــدازنــــد
معنی و مفهومعاشقان حاضر در بزم و باده نوشی اگر چه همگی امیران و فرماندهان لشکر هستند؛ امّا در این بزم، ترک جاه و مقام خود می‌کنند و آن را خوار می‌دارند.
آرایه‌های ادبیجرعه انداختن در مصراع دوم کنایه از خوار داشتن است.
۲۳ - چـون هـمـه جـان شـوند چون می و صبـح
جــان بـــه شـــاه مظـــفر انــدازنــــد
معنی و مفهوموقتی که از تأثیر شراب بر عاشقان، همه‌ی وجودشان همچون می و صبحدم، لطیف شد و سراپای وجودشان به روح و جان تبدیل گردید، آن‌گاه تمام وجود خویش را نثار شاه مظفر و پیروز، مظفرالدّین اخستان می‌کنند.
آرایه‌های ادبیمظفر در مصراع دوم ایهام دارد یکی به معنای پیروزمند و دیگری به نام شاه ممدوح، مظفرالدّین اخستان است.
۲۴ - ســر ســامــانیــان و تــاج کیــان
ملــک ابــن المــلک میــان ملـوک
واژگانسامانیان: سلسله‌ی پادشاهان ایرانی که بعد از طاهریان در ماوراءالنهر و خراسان سلطنت داشتند. (فرهنگ لغات) کیان: دومین سلسله‌ی پادشاهی از دوره‌ی تاریخ افسانه‌ای ایران. (معین)
معنی و مفهومشاه اخستان، سرور سلسه‌ی سامانی و همچنین سرور و تاج پادشاهان کیانی است. در میان پادشاهان فقط اوست که پادشاه و فرزند پادشاه است و نسل در نسل ملک زاده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:01:00 ق.ظ ]




تعهد واقعیت و صداقت در ارزیابی نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدات سازمان و رقبا(روژان۱ و گاواسمه۲، ۲۰۰۹).
برای این منظور نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدات در چهار حالت کلی استراتژی قوت- فرصت۳(SO)، استراتژی ضعف- فرصت۴(WO)، استراتژی قوت- تهدید۵(ST) و استراتژی ضعف- تهدید۶(WT) پیوند داده می شوند و گزینه های استراتژی از بین آنها انتخاب می شود(داوری و شانه ساز زاده، ۱۳۸۰، ص۱۰۳).
دانلود پایان نامه
این ماتریس یکی از ابزارهای مهمی است که مدیران بدان وسیله اطلاعات را مقایسه می کنند و می توانند با بهره گرفتن از آن چهار نوع استراتژی تدوین نمایند که در جدول۲-۴ ارائه شده اند.
برای ساختن یک ماتریس سوات باید ۸ مرحله را طی کرد :
۱ ـ فهرست فرصت های اولویت دار ماتریس ارزیابی عوامل خارجی را در نمودار ۲-۴ وارد کنید .
۲ ـ فهرست تهدیدهای اولویت دار ماتریس ارزیابی عوامل خارجی را در نمودار ۲-۴ وارد کنید .
۳ ـ فهرست قوت های اولویت دار ماتریس ارزیابی عوامل داخلی را در نمودار ۲ -۴ وارد کنید.
۴ ـ فهرست ضعف های اولویت دار ماتریس ارزیابی عوامل داخلی را در نمودار ۲ -۴ وارد کنید .
۵ ـ نقاط قوت داخلی و فرصتهای خارجی را با هم مقایسه کنید و استراتژیهای ممکن متناسب با آنها را در خانه مربوطه در گروه «استراتژی های SO » بنویسید .
۱٫Rousan 2. Qawasmeh 3. Strenghts-Opportunities

 

    1. Weakness-Opportunities 5. Strenghts-Threats 6. Weakness-Threats

 

۶ ـ‌ نقاط ضعف داخلی را با فرصت های موجود در خارج از سازمان مقایسه کنید و استراتژی های ممکن متناسب با آنها را در گروه « استراتژیهای WO » بنویسید
۷ ـ نقاط قوت داخلی را باتهدیدات خارجی مقایسه کنید و استراتژی های ممکن متناسب با آنها را در گروه « استراتژی های ST » بنویسید .
۸ ـ نقاط ضعف داخلی را با تهدیدات خارجی مقایسه کنید و استراتژی های ممکن متناسب با آنها را در گروه« استراتژی های WT » بنویسید(رضایی، ۱۳۸۵؛ حمیدی و دلبهاری، ۲۰۱۱).
در روش سوات، از یک ماتریس ۴ در ۴ برای تجزیه و تحلیل عوامل موجود استفاده می شود. در هر یک از خانه های ماتریس، یکی از عوامل مؤثر در سیستم قرار داده می شود که در ارتباط با یکدیگر مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. در هر یک از این موارد، نقاط قوت و ضعف، فرصت های موجود برای استفاده سازمان و عوامل تهدیدکننده محدودیت ها، در بعد داخلی و خارجی به صورت درون و برون سازمانی مورد بررسی قرار می گیرند. با توجه به عوامل به دست آمده، چهار دسته استراتژی از ماتریس استخراج می شود که در ادامه هریک تشریح گردیده است(امینی و سماواتیان، ۱۳۸۹؛ رفیعی و همکاران، ۲۰۰۸).
- استراتژی ضعف، تهدید (WT)
این ترکیب، ضعف‌های سازمان را در مقایسه با تهدیدات نشان می‌دهد. این استراتژی‌ها بیشتر از نوع تدافعی است تا ضعف‌های سازمان را به حداقل رسانیده و از تهدیدات خارجی اجتناب نماید. شرکتی که بیشترین عواملش در این خانه متمرکز باشد وضعیت جالبی نداشته و در ورطه ورشکستگی خواهد افتاد. در این صورت شرکت می تواند از استراتژی های مختلفی از قبیل: انحلال، تلاش برای بقاء، کاهش عملیات، ادغام و یا مشابه آن استفاده نماید. در هر صورت شرکت ها سعی می کنند از چنین وضعیتی پرهیز نمایند(سیروس و صبور طینت، ۱۳۸۷).
سازمانهایی که این استراتژی ها را به اجرا در می آورند، حالت تدافعی به خود می گیرند و هدف، کم کردن نقاط ضعف داخلی و پرهیز از تهدیدات ناشی از محیط خارجی است. سازمانی که دارای نقاط ضعف داخلی می باشد و با تهدیدات بسیار زیادی در محیط خارج روبه رو می شود در موضعی مخاطره آمیز قرار خواهدگرفت.در واقع چنین سازمانی می کوشد برای حفظ بقا از فعالیت های خود بکاهد( استراتژی های کاهش یا واگذاری )، درشرکتهای دیگر ادغام شود، اعلان ورشکستگی کند یا سرانجام منحل شود(رضایی، ۱۳۸۵).
هدف این استراتژی، کاستن و به حداقل رسانیدن جنبه های آسیب پذیر و نقاط ضعف سازمان و تهدیدها و تنگناهای بیرونی است. در این حالت سازمان باید با تجدید ساختار و ارزیابی مجدد، خود را تقویت کند یا منحل گردد یا در سازمان دیگر ادغام گردد(حمیدی زاده، ۱۳۸۸).
- استراتژی ضعف، فرصت (WO)
هدف از این استراتژی ها این است که سازمان با بهره برداری از فرصت های موجود در محیط خارج بکوشد نقاط ضعف داخلی را بهبود بخشد. گاهی در خارج از سازمان فرصت های بسیار مناسبی وجود دارد، ولی سازمان به سبب داشتن ضعف داخلی نمیتواند از این فرصتها بهره برداری کند.این ترکیب استراتژیک، ضعف‌های سازمان را در تقابل با فرصت‌ها نشان می‌دهد. سعی می‌شود تا ضعف‌های سازمان با بیشترین بهره‌گیری از فرصت‌ها به حداقل برسد(سیروس و صبور طینت، ۱۳۸۷).
هدف این استراتژی کاستن و به حداقل رسانیدن نقاط ضعف و جنبه های آسیب پذیر سازمان و به حداکثر رسانیدن فرصت ها، موقعیت ها و تقاضاست.بنابراین، سازمان باید بتواند ضعف ها و موارد آسیب پذیر خود را در داخل سازمان رفع کند و مزایای محیط بیرون از قبیل فناوری جدید، امکانات بهبود و ترمیم فناوری موجود یا نیروی تخصصی با مهارت های بالا را برای حل مشکلاتش به خدمت بگیرد(حمیدی زاده، ۱۳۸۸).
این استراتژی هدفش کاهش نقاط ضعف و افزایش فرصت هاست. در این حالت شرکت ها به علت برخورداری از ضعف های اساسی امکان استفاده از فرصت های بدست آمده را ندارند. برای مثال تقاضا برای یک محصول مشخص بالاست ولی شرکت تکنولوژی لازمه را ندارد. در این صورت شرکت استراتژی های مختلفی از قبیل: خرید تکنولوژی، ایجاد واحد تحقیق و توسعه به منظور ایجاد تکنولوژی مورد نظر و بالاخره فراموش کردن فرصت بدست آمده را می تواند انتخاب کند(احمدی، ۱۳۷۷).
- استراتژی قوت، تهدید (ST)
این ترکیب استراتژی، قوت‌های سازمان را با توجه به تهدیدات به تصویر می‌کشد. سازمان باید از نقاط قوت خود برای محو کردن یا به حداقل رساندن تهدیدات استفاده کند(سیروس و صبور طینت، ۱۳۸۷).
شرکت ها در اجرای این استراتژی ها، می کوشند با بهره گرفتن از نقاط قوت خود اثرات ناشی از تهدیدات موجود در محیط خارج را کاهش دهند یا آنها را از بین ببرند. البته یک شرکت قوی به ناگزیر در محیط خارجی با تهدیداتی روبرو خواهد شد. در بسیاری از صنایع تهدیدات خارجی به صورت اقداماتی است که شرکت های رقیب بعمل می آورند و می کوشند از محصولات ثبت شده، نوآوری ها و اختراعات شرکت (‌بدون اجازه) نسخه دوم تهیه کنند (رضایی، ۱۳۸۵).
هدف این استراتژی حداکثر بهره برداری از نقاط قوت و مزیت های درونی سازمانی برای رویارویی با تهدیدها، تنگناها و موارد آسیب زننده محیطی و به حداقل رساندن آنهاست. بدین منظور سازمان باید از نقاط قوت خود در زمینه فناوری، مالی، مدیریت، عملیات و تولید، مهندسی و بازاریابی برای مواجهه با تهدیدها و تنگناهایی که از ناحیه فراورده های جدید رقیب متوجه سازمان می شود استفاده کند(حمیدی زاده، ۱۳۸۸).
- استراتژی قوت، فرصت(SO)
این ترکیب نشانگر قوت‌ها و فرصت‌های سازمان است. سازمان می‌کوشد تا نقاط قوت خود را با بهره‌گیری از فرصت‌ها به قابلیت تبدیل کند(سیروس و صبور طینت، ۱۳۸۷).
مطلوب ترین وضعیت و موقعیت برای سازمان در واقع حالتی است که بتواند از تمامی نقاط مثبت، مزیت ها و شایستگی های خود برای حداکثر ساختن موقعیت ها، تقاضاها و فرصت ها استفاده کند. هدف هر سازمانی حرکت از هر موقعیت در ماتریس سوات SWOT به این وضعیت است. اگر سازمان ها بتوانند موارد ضعف خود را شناسایی کنند و درصدد رفع آنها برآیند حتی می توانند آنها را به نقاط قوت تبدیل کنند(حمیدی زاده، ۱۳۸۸).
در قالب این استراتژی ها، سازمان با بهره گرفتن از نقاط قوت داخلی می کوشد از فرصت های خارجی بهره برداری کند. همه مدیران ترجیح می دهند سازمانشان در موقعیتی قرار گیرد که بتوانند با بهره گرفتن از نقاط قوت داخلی از رویدادها و روندهای خارجـــی بهره برداری کنند. معمولاً سازمان ها برای رسیدن به چنین موقعیتی از استراتژی هایST ، WO یا WT استفاده می کنند تا بدانجا برسند که بتوانند از استراتژی هایSO استفاده کنند(رضایی، ۱۳۸۵).
جدول(۲-۴ ) (دیوید، ۱۹۹۹)

 

ماتریس ارزیابی عوامل
داخلی (IFE)
ماتریس ارزیابی عوامل خارجی(EFE)
نقاط قوت- S
نقاط قوت را فهرست کنید
نقاط ضعف ـ W
نقاط ضعف را فهرست کنید
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:00:00 ق.ظ ]