|
|
|
نیکوازرواورت (۱۹۹۶) چهار مرحله رشد خانواده را بیان می کند که عبارتند از: تشکیل خانواده،نامزدی و ازدواج گسترش خانواده تعهد متقابل، فردیت و جدائی جوانان دوره پس والدینی زیلباج (۱۹۸۹) رشد خانواده را شامل سه مرحله می داند که هر مرحله شامل چند زیر مرحله است:
۱ . مرحله شکل گیری و باهم شدن:
الف)انتخاب کردن، علاقمند شدن و ازدواج ب) مرحله فرزنددار شدن
۲ . مرحله میانی:
الف) ورود فرزندان به مدرسه و دنیای خارج از خانواده ب) توسعه روابط اجتماعی فرزندان با دیگر اعضای جامعه ج) مرحله خروج کامل یک عضو خانواده
۳٫ مرحله اتمام:
الف)کوچک شدن ب)پایان دادن به خانواده که با فوت یک عضو صورت می گیرد مارتین شیفر مراحل تکوین خانواده را به شرح زیر بیان می کند:
۴٫ مرحله اتحاد:
الف) نامزدی ب) ازدواج مرحله گسترش: الف) تولد اولین نوزاد ب) تولد نوزاد دوم ج) آغاز بلوغ مرحله کوچک شدن: الف)ترک خانواده توسط کودک ب)میانسالی، خانه خالی و زوج مجدد مرحله پایان: الف) بازنشستگی ب) مرگ مشاهده میکنیم تمام تقسیم بندی ها توسط دانشمندان با توجه به شرایط فرهنگی خودشان تنظیم شده است هر چند برخی دوره های ذکر شده در همه آنها مشترک است اما شرایط اجتماعی و فرهنگی هر جامعه در متمایزسازی مراحل نیز مؤثر است. در فرهنگ ما می توان مراحل تحول و رشد خانوادگی را به شرح زیر نمائیم : دوره رویایی اولیه، کودک در زمینه تشکیل خانواده دوره رویایی جوانی، تشکیل خانواده و تکمیل و تمرین مهارتهای لازم برای ازدواج (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مرحله تحول در خود پنداری و آماده شدن کامل برای ازدواج و اقدام برای انتخاب و گزینش. عقد عروسی و تشکیل خانواده و زندگی بدون فرزند مرحله تولد اولین فرزند تا آخر مرحله بلوغ اولین فرزند تا آخرین فرزند مرحله ازدواج اولین فرزند تا آخرین فرزند خروج کامل فرزند، نوه دارشدن، و زندگی مجدد دوتائی (کیومرث فرحبخش، ۱۳۸۶)
ویژگی خانواده سالم
خانواده سالم هم یک آرمان است و هم یک واقعیت. دربارۀ چنین خانواده ای هم نظریه های مکتوب ارائه شده است و هم مطالعات تجربی به عمل آمده است (اسمیت واسیتونس- اسمیت، ۱۹۹۲). لیکن هنوز خلاءها و مطالب نا گفته ای دربارۀ خانواده های آرمانی وجود دارد، مسأله اساسی دیگر اختلاف نظری است که دربارۀ مفهوم واژۀ «سلامتی» وجود دارد،سلامتی چیزی فقدان آسیب های جسمانی و روانی است، بلکه فرآیندی تعاملی است که با روابط و نتایج مثبت مرتبط است (ویلکاکسون، ۱۹۸۵). مطالعات متعدد انجام شده حاکی از آن است که درصد قابل ملاحظه ای از «خانواده های آمریکایی را می توان در مقاطی از زمان در زمرۀ خانواده های ناکارساز» طبقه بندی کرد(هورن،۱۹۹۳،ص ۶۳).گر چه این یافته ها باید از نظر بافت و ساختار بررسی شوند، لیکن نکته حائز اهمیت این است که اکثر خانواده ها در مراحلی از دوره زندگی خانوادگی دچار سلامتی و با سلامتی می گردند. خانواده های سالم دارای برخی خصایص مشترک می باشند. تعدادی از بر جسته ترین این خصوصیات در قالب فهرست های مختلفی گردآوری شده است. گر چه متخصصان روی تمامی خصایص مذکور اتفاق ندارند لیکن به طور کلی جنبه هایی از موضوع را مطرح می کنند که موحب تمییز خانواده های کارساز از خانواده های ناکارساز و نه چندان سالم می گردد.به عنوان مثال، بیوار و بیوار(۱۹۸۲، ص ۷۴)، مدعی بودن که خانواده های سالم از اکثر خصوصیات ذیل برخوردارند: مرجع قدرت مشروع و قانونی که در طول زمان ایجاد و حمایت گردیده است. نظام مقرراتی پایدار که ایجاد و به طور مستمر به آن عمل شده است. سهیم بودن در انجام رفتارهای ترییتی پایدار و مدام. انجام اقدامات مؤثر و پایدار دربارۀ تربیت فرزند و حفظ ازدواج. تعیین اهدافی که خانواده و هر یک از اعضای آن برای تحقق آنها تلاش می کنند. برخوداری از انعطاف پذیری و انطباق با شرایط عادی معضلات ناشی از رشد و تکامل و همچنین بحرانهای غیر منتظره. خانواده های موفق، شادی و قوی، از چندین نظر متعادل و متوازن هستند. مثلاً، آنها می دانند که چه موضوعاتی را چگونه مطرح کنند. به علاوه در برخورد شناختی یا عاطفی با مسائل نه افراط می کنند و نه تفریط. به منظور حل مشکلات رویارویی خود مقدار مناسبی از انرژی صرف کرده و طرحهای واقع گرایانه ای ارائه می کنند. در مجموع، در خانواده هایی که از درجه ای از رفاه برخوردارند، نیروها و عوامل چندگانه به طرز پیچیده ولی مثبتی در تقابل و تعامل با یکدیگر می باشند. یکی از حیاتی ترین این عوامل « تحکیم ازدواج » است (بیورز، ۱۹۸۵، لوی، مک کوبین و اولسون، ۱۹۸۷). اگر زوجین با یکدیگر همکاری کرده و زندگی مشترک را هیجان انگیز و توأم با صداقت حفظ کنند احتمال آنکه خانواده سالم و موفق باشد بسیار افزایش خواهد یافت. تحقیقات نشان داده است که خانواده های سالم از خصایص دیگری نیز برخوردار است ( کریسان، مور و زبل، ۱۹۹۰، استینت و دو فرین، ۱۹۸۵) که اهم انها به قرار ذیل است: خود را وقف خانواده و اعضا آن می کنند. قدرت یکدیگر را می دانند(یعنی، از نظر اجتماعی با یکدیگر ارتباط دارند).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
[شنبه 1400-09-06] [ 11:06:00 ق.ظ ]
|
|
این ویژگیها نشان می دهند استقرار امنیت نرم در جامعهایرانی بیش از هر چیز نیازمند «توانمندی تولید و بازتولید گفتمانی» در بزنگاههای تاریخی است که در آنها، جامعه خصلت جنبشی و پیش بینیناپذیری و مهارناپذیری خود را عیان می کند. دراین چارچوب، مشروعیت نیز علاوه بر حقانیت، بر مقبولیت و اعتبار نیز دلالت دارد. در واقع، مرکزیت و هژمونی یا حاشیهنشینی هر گفتمانی، بیش از آن که منوط به درستی یا نادرستی و منطقی بودنش باشد، به موقعیت و نسبتش با دیگر گفتمانها مربوط می شود.این که کدام گفتمان ظرفیت معناسازی جدید و پرمصرف را دارد و کدامیک علاوه بر نوگرایی (هویت متنی بر تفاوت)، قادر است عناصر معتبر دیگر گفتارها را تکرار کند (هویت مبتنی بر تشابه)، مهمتر ازاین پرسش است که کدام گفتمان منطقیتر و درستتر مینماید؟ دلیلاین امر آن است که انتخابهای انسان برخلاف تصور اندیشمندان عصر روشنگری تماماً خردمندانه و مبتنی بر منطق عقلانی نیست و نمی توان عاطفه و غریزه انسانی را نادیده گرفت.این ویژگی دلیل دیگری است براین نکته که برای استقرار امنیت نرم در جامع کنونیایران باید به تولید و بازتولید گفتمان اندیشید و گفتمان را اعم ازایدئولوژی قرار داد. (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اینک نوبت پاسخ بهاین پرسش است که بازتولید گفتمانی در جامعهایرانی چه اقتضائاتی دارد و شرایط امکان آن کدامند؟ محققان دراین خصوص اظهار داشته اند که گفتمان جمهوری اسلامی، «موقعیت دو اُربیتالی» دارد و هرگاه یکی از دو پایه آن بر اثر چالشهای گفتمانی یا کردارهای سیاسی در قدرت یا گفتمان مقاومت، ضعیف شود، تداوم آن در چارچوب «امنیت نرم» منوط به بازتولید گفتمانی با هدف بازتفسیر رابطه جمهوریت و اسلامیت و حفظ پیوند میان هر دو در گفتمانی واحد است. بنابراین، هرگاه پوشش گفتمانیایده جمهوری اسلامی در میان گزینه های چپ و راست آسیب ببیند و هر یک ازاین طیفها و یا آرمانها وایدهآلهای آنها خارج از گفتمان مسلط نظام قرار گیرد، تداوم امنیت نرم جمهوری اسلامی منوط به بازسازی گفتمانی یا بازتولید گفتمانی با هدف دربرگیری یا شمولبخشی به کارگزاران و گزارههای کنارگذاشته شده یا طرد شده است. باتولید گفتمانی دراین سطح، مانع از جایابی اپوزیسیون جمهوری اسلامی به مثابه گروهی سازمانیافته که می تواند خود را به منزله آلترناتیو و بدیل نظام سیاسی مطرح و معرفی کند، در فضای رقابت سیاسی در جامعهایرانی می شود و تداوم هژمونیِ گفتمانیِ جمهوری اسلامی را تضمین می کند. «دو اُربیتالی بودنِ» گفتمان جمهوری اسلامی، امکان زایش خردهگفتمانهای متعدد را بیشتر می کند. هرچه شماره و تنوع خردهگفتمانها بیشتر باشد، توانایی جمهوری اسلامی برای تضمین و نگهداشت وفاداری اعضایش بیشتر است، زیرا گفتمانی که مقاصد گوناگون را پوشش میدهد (تکگفتاری و تکصدایی نیست)، می تواند خود را با موقعیت بلاموضوع شدن یک مقصود تطبیق دهد. نیازهای یک زمانه ممکن است با یک رشته گفتمانها برآورده شوند، اما نیازهای زمانه بعدی شاید خردهگفتمانهای دیگری را طلب کنند. سادهترین گفتمان سیاسی آن است که به یک فرد وابسته باشد. چنین گفتمانی، ناپایدارترین نیز هست.این در حالی است که باید توجه کنیم به لحاظ پیچیدگی نیز هرچه گفتمانی پیچیدهتر باشد، عمق تهنشینی و نهادینگی آن بیشتر است. پیچیدگی نیز مستلزم تعدد گفتمانهایی است که امکان زایش از گفتمان فراگیرتر را دارند و در پیرامون آرمانها و کارکردها صورتبندی میشوند. از سوی دیگر، به لحاظ انسجام نیز هرچه گفتمانی منسجمتر و یکپارچهتر باشد، عمق نهادینگی و تهنشینی آن بیشتر است و امکان تداوم منزلت هژمونیک ان بیشتر می شود. انسجام نیز محصول توافق و سازگاری عناصر درونگفتمانی با یکدیگر و یا خردهگفتمانهای برخاسته از گفتمان مسلط، با هم است و در عین حال، به سطحی از تمایز و تفاوت با گفتمانهای رقیب و چالش بستگی دارد. در ساختار و فرایند سیاستگذاری امنیت ملی جمهوری اسلامیایران،آیا مشکلات مفهومی و مشکلات ساختاری خاصی وجود دارد که بتوان آنها را مؤثر بر ضعف امنیت نرم – به مثابه جهت و زاویهای که نظم و اعتماد و سرمایه اجتماعی باید به آن معطوف باشد تااین مبنا از مبانیِ سیاست جنایی اسلامی درست پیریزی شود – دانست؟ پاسخ مثبت است. برخی متخصصان و تحلیلگران براین باورند که عدم تدوینایدئولوژی سیاسی و خطمشی اجرایی مدون از سوی جناحهای موجود جامعه، راه را برای تقسیم بندی آنان تحت عناوین کلی و بیاساس فراهم می کند که نه تنها به شناخت جامعه سیاسیایران کمکی نخواهد کرد، بلکه ابهام و پیچیدگی بیشتر در امور را در پی خواهد داشت[۱۲۰۶]. با وجود برداشتهای روشن و منسجم از مصالح عمومی و منافع ملی بهترین معیار را برای تدوین سیاستهای عمومی به دست میدهد[۱۲۰۷]. اگر بخواهیم مشکلات موجود در سیاستگذاری امنیت ملی جمهوری اسلامی را برشماریم، آن را میتوان در چهار نکته خلاصه کرد: ابتدااین که فرایند ششگانه سیاستگذاری در ساختار سیاستگذاری کشور مشخص نیست. محورهای اصلیاین بحث بهاین قرار است که کدام نهاد یا افرادی باید جمعآوری مسائل، اولویت بندی و گنجاندن آنها به عنوان دستور کار دولت، تدوین گزینه های ممکن برای پرداختن به مسائل، گزینش و قانون کردن بدیل یا بدیلهای ممکن برای اجرای آن و در نهایت ارزیابی تصمیمات اجرا شده را به عهده داشته باشد. دومین مشکل، بیتوجهی دستگاه تصمیم گیری به نظرات کارشناسی است. سومین مشکل، عدم یادگیری و درسآموزی از گذشته است. چهارمین مشکل، جایگاه بسیار مخدوشِ ارزیابی در ساختار سیاستگذاری در جمهوری اسلامی است.این امر دو عامل دارد: یکی سیاسی بودن شدید ارزیابیها، و دیگری محدود بودن ارزیابیها به مراکز دولتیِ امنیتی و بازرسیهای خاص دولتی. در مجموع، به دلیل عدم تعریف و تحصیل اجماع در مفاهیم بنیادی، امنیت ملی نظام جمهوری اسلامی، همچنان در حوزه داخلیِ امنیتی باقی و اصلاح ساختار و راهبرد سیاست جنایی همچنان آرزوی ماست. (راهبردهایی نظیر حبسزدایی، بهداشت قضایی، سیاست جنایی مشارکتی و…). آنچه اساساین تحلیل استاین است که تا زمانی که جمهوری اسلامی تکلیف خود را بااین موضوعات به ویژه در حوزه بافتاری حل نکند، به همان میزان باید بیشتر منتظر تحقق آرمانهای خود باشد. دراین شرایط، دو امر «ضرورت» و «بیحوصلگی» بیش از پیش خود را نشان میدهد: بیحوصلگی ناشی از طولانی شدن دستیابی به آرمانها و طرح ضرورتهای امنیتی که منجر به تداوم تأخیر در تحقق آرمانهاست. سیاستگذاری کمک می کند ضمن عقلانیسازی، مدرّجسازی و هدفمند کردن فرایند دستیابی به اهداف و آرمانها، توقع تغییر مطلوب و سریع را برای پرهیز از سرخوردگیها و خوشبینیها فراهم کند. در عین حال، مسائل را از حوزه نظریِ افراطی، ارزشگرایی افراطی و امنیتمداریِ افراطی گذر و به قلمرو عملیاتی کردن مفاهیم سوق دهد. جدا ازاین مشکلات مفهومی، دولتی که هنوز از درون، دولت مدرنی نیست و در عین حال الگوهای بیرونی و جهانی را نمیپذیرد، مجالی برای اثبات مدعای خود نمییابد و در عین حال به پدیدهای امنیتی در سطح داخلی، منطقهای و جهانی تبدیل می شود. از سوی دیگر، در درونِ خودِ نظام سیاست جناییایران، ضعف در نظم و انسجام ماهوی و شکلی و ضعف در حمایت از سرمایه اجتماعی مشهود است. در ساختار و راهبرد و عملکرد نهاد زندان در نظام کیفریایران، حمایت مناسبی از زندانی و خصوصاً خانواده او به عمل نمیآید. نبود یک ساختار منسجم در بستر زندان برای این گونه حمایت، کافی نبودن تعداد مددکاران اجتماعی شاغل در حوزه زندان، بیتوجهی به تشکیل پرونده شخصیت برای خانواده زندانیان، نبود امکانات مالی مناسب برای حمایت مالی- اقتصادی از خانواده، به ویژه فرزندان زندانیان، تعدد بیمبنای مراجع قانونی متولی حمایت از زندانیان و عدم وضوح شرح وظایف و الگوی تعامل آنها با هم، کمبود منابع مادی و انسانی مناسب، و نبود باور به توانمندی و ظرفیت نهادهای حمایتی در کمک به زندانی و خانواده وی، از جمله چالشهای موجود دراین زمینه است. ضعف در آمار جنایی و امکانناپذیری سیاستگذاری جناییِ صحیح بدون پشتوانه آماری قوی، فقدان راهبرد واحد و سنجیده در حیطه سیاست جنایی مشارکتی (که جلوههای مشکلات عدیده در عملکرد شوراهای حل اختلاف، واحدهای مشاوره در کلانتریها، مراکز مشاوره بهزیستی جهت کاهش طلاق، اورژانس اجتماعی، مجازاتهای اجتماعمحور و… بخش کوچکی ازاین ضعفهای راهبردی است)، جبران خسارت بزهدیدگانِ جرایم علیه اشخاص با ترفندها و روشهای صوری و بدون باور به حقایتِ لزوم جبراناین خسارات، عدم حمایت کیفریِ بایسته از صغار هم از حیث شرایط مسئولیت کیفری و هم در إعمال مجازات، معطل گذاشتن لایحه مجازاتهای اجتماعی به مدت بیش از ده سال، تداوم گفتمان اقتدارگرا در ادبیات حقوقی و قضایی، جرمانگاریهای موسّع و جرمانگاریهای غیرضروری و تعیین مجازاتهای غیربازدارنده و بیارتباط با جرم، عدم حتمیت و قطعیت در اجرای طرحهای امنیت اجتماعی، ضعف شدید در اصلاح و تربیت محکومان به حبس و دهها ضعف دیگر، همه و همه موجب تضعیف نظمِ مطلوب و مورد انتظار از نظام سیاست جنایی جمهوری اسلامی می شود؛این تضعیف خود به تضعیف اعتماد اجتماعی به حکومت در اجرای عدالت کیفری میگردد، و در یک زنجیزه علّیِ تأثیری و تأثّری، ازاین ضعفِ دوم همانا ضعف سوم – یعنی ضعف در سرمایه اجتماعی – زاده می شود. جدول نمایه وضعیت سیاست جنایی ایران (وضع موجود، بایستهها و محورها)
| محورها |
بایستهها |
وضع موجود (ابعاد غیر بومی) |
|
| دینفهمیِ منطقی |
لحاظ شدن اقتضائات اجتماعی در تدوین الگوی بومی سیاست جنایی |
پایداری ابهام تاریخی و معرفتی پیرامون رابطه شریعت، فقه جزایی و سیاست جنایی |
۱ |
سنتگرایی دینیِ طبق رویکرد مرجّح |
لحاظ شدن دستاوردهای علمیِ جزایی، جرمشناختی و کیفرشناختی (داده های ملی و جهانی) در تدوین الگوی بومی سیاست جنایی |
ناهمسویی با ارزشهای جهانشمول حقوق بشری |
۲ |
میانرشتهای شدن تئوری و عمل در نظم نوین و بایستهی سیاست جنایی بومی |
روشمند شدن و اصلاحات ساختاری و اجرایی در سطوح تقنینی، قضایی و مشارکتی در تدوین الگوی بومی سیاست جنایی |
فقدان الگوی داد و ستد دستاوردهای سیاست جنایی در تعامل با نظامهای سیاست جنایی (در نوع و میزان و نحوه داد و ستد) |
۳ |
برقراری توازن میان دینمحوری و مردمسالاری (مشروعیت و مقبولیت- جمهوریت و اسلامیت) در الگوی بومی سیاست جنایی |
تثبیت جایگاه عقلانیت، مصلحت و شایستهسالاری در نظام و نظامسازانِ سیاست جنایی |
چرخش سیاست جنایی مشارکتی و نخبهگرا به سوی سیاست جنایی عوامگرا و غیرعلمی |
۴ |
| تحکیم سرمایه اجتماعی در راستای تقویت قدرت نرم و امنیت نرم برای نظام مقدّس جمهوری اسلامی |
|
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
- این پژوهش در شهر تهران انجام شده و در تعمیم آن باید به تشابه موقعیت ها توجه نمود.
- این پژوهش بر روی زنان مبتلا به سرطان انجام شده است ، لذا در تعمیم آن به سایر گروه ها باید احتیاط نمود.
منابع و ماخذ
- آرگایل، مایکل (۲۰۰۱)، روان شناسی شادی، ترجمه مهرداد کلانتری و همکاران (چاپ دوم، پائیز ۱۳۸۳) اصفهان، انتشارات جهاد دانشگاهی اصفهان.
- احدی حسن، جمهری، فرهاد، (۱۳۷۸)، روان شناسی رشد: نوجوانی، بزرگسالی) جوانی، میانسالی، پیری)، تهران، انتشارات پردیس.
- اسماعیلی نسب، مریم (۱۳۸۶)، روان شناسی، مثبت گرا،نیمه پر لیوان را ببین،ماهنامه سپیده دانایی، شماره ۳، سال اول.
- افضلی اعظم (۱۳۸۲)، بررسی رابطه خوش بینی با بهزیستی روان شناختی و سبک های مقابله ای در دانشجویان، پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی، دانشکده روان شناسی دانشگاه علامه طباطبایی.
- امیر خالدی، هاله (۱۳۸۲)، هنجاریابی آزمون سبک تبیین خوش بینانه، بد بینانه پتروسون و سلیگمن، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روان شناسی دانشگاه الزهرا.
- باربارن، ژرژ، ۱۳۷۴، خوش بینی/ ترس، ترجمه هوشیار رزم آزما، چاپ دوم تابستان، تهران انتشارات سپنج.
- بهادری نژاد، مهدی (چاپ اول ۱۳۷۵)، شادی و زندگی، تهران، انتشارات اوحدی.
- پاشا شریفی، حسن، نجفی زند، جعفر (چاپ یازدهم، ۱۳۸۱)، روش های آماری در علوم رفتاری، تهران، انتشارات سخن.
- پریچت، ریچارد (۲۰۰۴)، خوش بینی پایدار، ترجمه مهر بانو عنقابی (چاپ اول ۱۳۸۴)، تهران، انتشارات به تدبیر.
- حق شناس، حسن (۱۳۸۵)، طرح پنج عاملی ویژگی های شخصیت، شیراز، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی شیراز.
- راس، آلن، (۱۳۷۳) روانشناسی شخصیت (نظریه ها و فرایند ها)، مترجم سیاوش جمالفر، تهران، انتشارات بنیاد بعثت.
- زمردی، سعیده (۱۳۸۶)، بررسی رابطه بین خوش بینی و سطح ترشح کورتیزول در دانشجویان، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روان شناسی دانشگاه علامه طباطبائی.
- سانتراک، جان دبلیو (۲۰۰۳)، زمینه روان شناسی، جلد دوم، ترجمه مهرداد فیروز بخت (چاپ اول، ۱۳۸۳)، تهران انتشارات رسا.
- سلیگمن، مارتین ای پی (۱۹۹۵)، کودک مثبت گرا، ترجمه ناهید ایران نژاد (چاپ اول، بهار ۱۳۷۹)، تهران، نشر دایره.
- سلیگمن، مارتین ای پی، (۱۳۸۳) کودک خوشبین، ترجمه فروزنده داورپناه، چاپ اول، تهران، انتشارات رشد.
- سیاسی، علی اکبر (۱۳۷۱)، نظریه های شخصیت یا مکاتب روانشناسی، تهران، موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران.
- شولتز، دوان، شولتز، سیدنی الن (۱۹۹۸)، نظریه های شخصیت، ترجمه یحیی سید محمدی، چاپ سوم (۱۳۷۹)، تهران، موسسه نشر ویرایش.
- شهابی، زیبا (۱۳۸۵)، بررسی رابطه تیپ های شخصیتی A,B و خوش بینی، بدبینی در کارمندان ادارات دولتی شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا.
- عروتی عزیز، مرضیه (۱۳۸۶)، بررسی رابطه شادمانی با میزان هدفنمندی و سطح خوش بینی و عوامل فردی، اجتماعی در بین دانشجویان دختر و پسر دانشکده حقوق علامه طباطبایی و دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامی،پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روان شناسی دانشگاه علامه طباطبایی.
- کار،آلان (۲۰۰۴)، روان شناسی مثبت، ترجمه حسن پاشا شریفی و جعفر نجفی زند (چاپ اول، پائیز ۱۳۸۵،)، تهران، انتشارات سخن.
- کوئیلیام، سوزان (۲۰۰۳)، تفکر مثبت، ترجمه محمد علی حسینی و شیا یزدی (۱۳۸۵)، تهران، انتشارات سارگل.
- گروسی فرشی، میر تقی (۱۳۸۰)، رویکردهای نوین در ارزیابی شخصیت (کاربرد تحلیل عاملی در مطالعات شخصیت، تبریز،انتشارات دانیال.
- مایرز، دیوید جی (۱۹۹۳)، در جستجوی خوشبختی، ترجمه مهدی قراچه داغی (۱۳۷۵)، تهران انتشارات احسن.
- هیلیز، دیان (۲۰۰۰)، رهنمودهای سلامت زیستن، ترجمه الهه میرزایی و همکاران (چاپ اول، ۱۳۷۹)، جلد اول، تهران، انتشارات کتابخانه فروردین.
منابع لاتین
- Anderson, C., Bushman, B., Rothstein, R., Shibuya, A., Swing, E., Sakamoto, A., &Saleem, M. (2010). Violent video game effects on aggression, empathy, and prosocial behavior in eastern and western countries: A meta-analytic review. American Psychological Association Bulletin, 136, 151–۱۷۳٫
- Angla, L. (2004). Positive psychology in clinical practice. University of Pennsylvania Library.
- Blair, R. (2010). Psychopathy, frustration, and reactive aggression: The role of ventromedial prefrontal cortex. British Journal of Psychology, 101, 383-399.
- Butler, R. (1998). The strategic content learning approach to promoting self-regulated learning: A report of three studies. Journal of Educational Psychology, 90, 682-697.
- Butler, R., & Newman, O. (1995). Effects of task and ego achievement goals on help-seeking behaviors and attitudes. Journal of Educational Psychology, 87, 261-271.
- Carr, Alan., 2003. Positive Psychology. Handbook of psychology. New York : Brunner – Routledge Press
- Conner, D. (2004). Aggression and antisocial behavior in children and adolescents: Research and Treatment. New York: The Guilford Press.
- Decker, C. L. (2007). Social support and adolescent cancer survivor: A review of theliterature. Psycho Oncology, 16, 1-11.
- Diener, E., Emmon, R.A., Larsen, R.J., & Griffin, S., 1985. The Satisfaction with life scale. Journal of Personality Assesment. Vol.49, pp. 71-75.
- Durkheim, E, (1965), Delinquency of Labor in Society, Free Press, New York.
- Ersoy-Kart M, Guldu O. (2005). Vulnerability to stress, perceived social support, and coping styles among chronic hemodialysis patients. Dialysis& Transplantation.; 34(10): 662-671.
- Galovski, T. and Lyons, J.A., (2004). “Psychological sequelae of combat violence: A review of the impact of PTSD on the veteran’s family and possible interventions”. Aggression and Violent Behavior.Vol.9, Issue 5, pp.477-501.
- Gilman, R., Ashby, J.S., Sverko, D., Florell, D., and Varjas, K. 2005. The relationship between perfectionism and multidimensional life satisfaction among Croatian and American youth. Personality & Individual Differences. Vol.39, Issue.1, pp.155-166.
- Gross, A. E., &Mcmullen, P. A. (2003). Models of the help-seekingprocess. In B. M. Depaulo, A. Nadler & J. D. Fisher (Eds.), directions in helping: Help-seeking. New York: Academic Press.
- Hinton, W.J., Sheperis, C., Sims, P. (2003). Family based approaches to juvenile delinquency: a review of the literature. The family journal, Vol. 11, No. 2: 167–۱۷۳٫
- Johnson, W., and Krueger, R.F. 2006. How money buys happiness: genetic and environmental processes linking finances and life satisfaction. Journal of Personality and Social Psychology. Vol 90, Issue 4, pp. 680-691.
- Joseph, S., & Lindley, A. (2006). Positive therapy (a meta theory for psychological practice). USA, Rutledge Press.
- Karabenick, S. A., & Newman, R. S. (2006). Help-seeking in academic settings: Goals, groups, and contexts. Mahwah, NJ: Erlbaum.
- Lee, F. (2009). The social costs of seeking help. The Journal of Applied Behavioral Science, 38 (1), 17-35.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
متغیرهای متفاوتی در بزهکاری نوجوانان مؤثر هستند. از جمله این متغیرها میتوان متغیرهای شخصیتی، متغیرهای خانوادگی و طبقه اجتماعی را نام برد. الف. عوامل شخصیتی تحقیقات نشان داده است که نوجوانان بزهکار در مقایسه با همسالان غیربزهکار خود، از لحاظ اجتماعی پرجرأتتر و جسورتر و نسبت به مراجع قدرت، بیاعتناتر هستند. انگیزه پیشرفت در این افراد کمتر است، آنها خشمگینتر، بدگمانتر، مخربتر و تکانشیترند و در ضمن تسلط کمتری بر خود دارند. بسیاری از این نشانهها، ماهیتا مخرب بوده و نشاندهنده احساس بیکفایتی، طردشدگی عاطفی و نیاز به ابراز وجودند. تفاوت بین نوجوانان بزهکار و غیربزهکار از لحاظ رفتار اجتماعی و خصوصیات شخصیتی از همان اوایل رشد خود را نشان میدهد؛ هر چند که رفتار بزهکارانه بارز ممکن است بعدها نمایان شود(کیگان جروم و دیگران[۴]، ۱۳۷۴،ص۶۱۶). ب. طبقه اجتماعی از آنجا که بعضی از گروههای اجتماعی به منابع ضروری زندگی دسترسی ندارند، جوانانی که فاقد ثروت و موقعیت اجتماعی هستند و نمیتوانند به اهداف خود برسند، برای دستیابی به اهداف خود از راههای غیرقانونی استفاده میکنند. با این وجود، پژوهشها درستی این مطلب را پیوسته تأیید نمیکنند. بسیاری از مردم طبقه پایین، مطابق قانون عمل میکنند و بسیاری از افراد طبقات ثروتمند مجرمند. از طرفی شواهد نشان میدهد که جرمهای رسمی و مهم میان طبقات پایین رایجتر است در حالی که جوانان طبقه متوسط و بالا بیشتر مرتکب تخلفات ویژه کودکی نظیر تخریب اموال، دله دزدی و سوء مصرف مواد میشوند(معظمی،۱۳۸۸،ص۹۳). (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ج. عوامل خانوادگی والدینی که بیش از توان و استعداد کودک از او انتظار دارند، یا آنها که آزادی و ابتکارشان را محدود میسازند و مقررات خشک و سختی را به آنان تحمیل میکنند، روحیه پرخاشگری و عصیان را در آنان تقویت میکنند. در این حالت کودک علاوه بر مقررات خانواده، نسبت به قراردادها و مقامهای اجتماعی نیز بدبین شده و زمینه بزهکاری در او ایجاد میشود(پارسا،۱۳۷۸،ص۲۲۵). پژوهشها نشان میدهد، غالبا بین بزهکاران و والدینشان ارتباط و درک متقابل و یا محبت وجود ندارد. والدین از فرزندان خود چندان انتظاری ندارند و در بین این خانوادهها بیاعتنایی، سهلانگاری و اختلاف عقیده زیادی وجود دارد. گرچه مطالعات نشان میدهد که بین از هم پاشیدگی خانوادهها و میزان وقوع بالای بزهکاری ارتباطی وجود دارد، اما در عین حال نتیجه تحقیقات در این زمینه نشان داده است که احتمال وقوع بزهکاری در خانوادههایی که از هم پاشیده نیستند ولی خصومت متقابل، بیاعتنایی و بیاحساسی بین آنها وجود دارد، بیشتر از خانوادههای از هم پاشیدهای است که بین آنها محبت و حمایت متقابل وجود دارد(کیگان جروم و دیگران ،۱۳۷۴،ص۶۱۷). د. عوامل ژنتیکی در میان کودکانی که کمی بعد از تولد به فرزندخواندگی پذیرفته میشوند، بزهکاری و ارتکاب جرم بیشتر با همینگونه رفتار در والدین تنی این کودکان ارتباط دارد تا با رفتار والدینی که کودک را به فرزندخواندگی میپذیرند و این نشان میدهد که عوامل ژنتیکی ممکن است بهطور غیر مستقیم (تأثیر عوامل ژنتیکی در تکانشی بودن و از دست دادن تمرکز حواس) در افزایش آمادگی برای رفتار بزهکارانه تأثیر بگذارد. البته، روابط با همسالان و روابط خانوادگی و نیز سایر عوامل اجتماعی و روانی نیز نقش حساسی ایفا میکنند(کیگان جروم و دیگران ،۱۳۷۴،ص۶۱۶). مبحث دوم) دیدگاههای روانشناختی بزهکاری دو دسته از تئوریهای روانشناختی، شامل تئوری روانپویشی و تئوری یادگیری اجتماعی به بررسی علل بزهکاری پرداختهاند. گفتار اول) تئوری روانپویشی از این دیدگاه، مجرم کسی است که نیروهای غریزی وجودش به خوبی اداره نشود و در واقع خود[۵] فرد از طریق فراخود[۶] بر تکانههای نهاد[۷] نظارت نداشته باشد. به عبارت دیگر، اگر ذهن آگاه نتواند راهی مقبول از نظر جامعه برای خروج نیروهای غریزی بیابد؛ فرد یا میان فشارهای درونی و بیرونی قرار گرفته و به ناسازگاری دچار می شود و یا برخلاف هنجارهای اجتماعی وارد عمل میشود. (محمدیاصل،۱۳۸۵،ص۱۰۳). بند اول) تئوری یادگیری اجتماعی این تئوری، رفتار ضداجتماعی را به عنوان یکی از تأثیرات محیطی میداند. برای مثال، بندورا تئوری یادیگری اجتماعی را براساس این اصل، چنین بیان میکند: رفتار بزهکارانه میتواند از طریق مشاهده دیگران که رفتارهایی از این قبیل را به معرض نمایش میگذارند، یاد گرفته شود(محمدپور،۱۳۸۰). کودکان رفتار خود را از طریق مشاهده والدین خود و همچنین برنامههای تلویزیونی شکل میدهند. اگر کودکان شاهد خشونت باشند و ببینند رفتار پرخاشگرانه مورد تأیید قرار گرفته و به آن پاداش داده میشود، احتمالا در موقعیتی مشابه آنها نیز با خشونت واکنش نشان میدهند(معظمی،۱۳۸۸). مسیر بزهکاری رولف لوبر[۸] و همکارانش در یک مطالعه پژوهشی، سه مسیر به سوی بزهکاری را شناسایی کردند.
-
- مسیر تعارض
این مسیر با قدرت در سن کم با رفتار لجوجانه آغاز میشود و منجر به خودسری و سپس نافرمانی و تمرد از اقتدار و مخالفت با والدین و نافرمانی که منجر به جرایم خطرناکتر مانند مصرف موادمخدر میشود.
-
- مسیر پنهان
این مسیر با رفتار فریبکارانه کم اهمیت شروع شده و منجر به تخریب اموال شده و سرانجام به اشکال خطرناکتر بزهکاری، مانند گردش با خودروی مسروقه، دزدی، فروش مواد مخدر و … تبدیل میشود.
-
- مسیر آشکار
این مسیر شامل تشدید اعمال پرخاشگرانه است که با پرخاشگری شروع و منجر به نزاع بدنی(درگیری و نزاع خیابانی گروههای بزهکار) و سپس خشونت(حمله به افراد و سرقت همراه با اعمال خشونت) خواهد شد. پژوهش لوبر و همکارانش نشان داد که هر یک از این مسیرها ممکن است منجر به آن شود که یک فرد جوان به زندگی منحرف طولانیمدت روی بیاورد. بزهکاری همگام با طی مسیر زندگی توسط کودک در واقع تشدید میشود و آخرین نتیجه این پژوهش این بود که رفتارهای ضداجتماعی تکبعدی نبوده، بلکه متنوعاند و به متخلفان اجازه میدهند که در هنگام تبدیل شدن از بزهکار به مجرم، بیش از یک مسیر را طی کنند(معظمی،۱۳۸۸). بند دوم) بزهکاری اطفال از دیدگاه جرم شناسی از دیدگاه جرم شناسی طفل یا نوجوان بزهکار فردی است که شخصیت وی در حال شکل گیری بوده و در جریان اجتماعی شدن است. در حالی که شخصیت بزرگسال قبلاً شکل گرفته و چندان در خور تحول نیست. در کتب جرم شناسی بزهکار به مجرمانی اطلاق گردیده که کمتر از سن معینی هستند (بین ۷ – ۱۶سال) و مرتکب عملی گردیده اند که اگر فرد بزرگسالی نیز مرتکب همان عمل شده باشد مجرم شناخته می شود. همچنین مجرم جوان فردی است بین سنین ۱۳ – ۱۵ سال که مرتکب اعمال جدی خشونت بار شده و مانند یک بزرگسال تحت تعقیب قرار می گیرد. به عبارت دیگر کودک بزهکار فردی است که مجموعه قوانین کیفری را نقض کرده باشد. این قوانین ممکن است در مجموعه مقرراتی که برای بزرگسالان تدوین شده یادر مجموعه ای که برای صغار بزهکار تدوین شده است قرار گیرد(کاشفی اسماعیل زاده،۱۳۷۹). اصولا بزهکاری عبارت است از جرائم کم اهمیت و چون اطفال معمولا مرتکب این نوع جرائم می شوند، در مورد اطفال استفاده از واژه بزهکاری بهتر از استفاده از واژه مجرمیت است .در برخی موارد نوجوانان بی آنکه هدف و نقشه مشخصی را دنبال کنند مرتکب بزه می شوند و گاه شرارت به منظور انتقام یا لذت بردن یا نشان دادن فکر طغیان آمیز صورت می گیرد(محمدی اصل ،۱۳۸۵). در گذشته جوانان بیشتر به رفتارهایی دست می زدند که با روح جوانی سازگار بود مثل شوخی های عملی یا دزدیهای کوچک و کم اهمیت . یعنی رفتارهایی که به گفته ماریز ویلانت[۹] نوعی « بازی» محسوب می شود که در واقع نشانه ای از کشف و ابتکاری است که نوجوانان در میان گروه همسالان خود دارند و رفتارهای بزهکارانه ساده تنها برای اثبات توانایی و قدرت آنان است(ایبراهمسن[۱۰]،۱۳۷۱). با یک تعریف ساده میتوان گفت، طفل بزهکار فردی است که قبل از رسیدن به سن هیجده سالگی، مرتکب جرمی شود. مبحث سوم) تاریخچه ی واکنش اجتماعی در مقابل بزهکاری اطفال اصلاح بزهکاری نوجوانان نخستین بار در انگلستان و در قرن نوزدهم ( سال ۱۸۱۵ میلادی ) مطرح شد. در آن دوران جرائم کودکان و نوجوانان افزایش یافته بود، از آن پس واژه ی بزهکاری اطفال در تمام کشورها متداول گردید. در آمریکا لایحه ی مربوط به تاسیس دادگاه اطفال در سال۱۸۹۱ در شیکاگو به مجلس قانونگذاری ایلینویز تقدیم شد. این لایحه درسال ۱۸۹۹ به تصویب رسید و به صورت قانون در آمد. همزمان با تصویب این قانون دادگاه اطفال دنور تشکیل گردید و این اولین دادگاهی بود که رسماً شروع به کار کرد. فکر تاسیس دادگاه های اطفال به سرعت در تمام ایالت ها پیدا شد و امروز در تمام ایالات آمریکا دادگاه اطفال وجود دارد. همچنین در سال ۱۹۰۹ در شیکاگو سازمان بسیار مهم و ارزنده ای به نام موسسه ی پیسکوپاتیک جوانان تاسیس گردید که کار اصلی آن، تحقیق و بررسی در رفتار وسلوک نوجوانان و همکاری نزدیک با دادگاه اطفال شهرشیکاگو بود. در کشور ما تا قبل از تشکیل دادگاه های اطفال ( مصوب سال ۱۳۳۸) مرجع قضایی واحد و صلاحیت داری برای رسیدگی به بزهکاری اطفال پیش بینی نشده بود. با تصویب این قانون دادگاه ویژه اطفال تشکیل شد. متاسفانه با تصویب قانون اصلاح برخی از مواد قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال ۱۳۶۱ و تشکیل دادگاه های کیفری ۱ و ۲ ، حسب رای وحدت رویه قضایی شماره ۶ - ۲۳ / ۲ / ۶۴ ، دادگاه ویژه اطفال از نظام قضایی حذف و رسیدگی به اتهامات اطفال و نوجوانان بر حسب نوع و شدت جرم ارتکابی در صلاحیت دادگاه های کیفری ۱ و ۲ قرار گرفت. از نظر تاریخی بنظر می رسد که اقدامات مقابله ای با بزهکاری اطفال و نوجوانان و در عین حال ریشه یابی آن خیلی دیر انجام شده واین موضوع از جمله مسائلی است که نهایتاً به یک یا دو قرن پیش باز می گردد . گفتار اول) قوانین مربوط به بزهکاران صغیر در حیطه بین الملل اسناد و قطعنامه های مختلفی از سوی سازمان ملل صادر شده است که بعضی از آن ها به مثابه قانون است و جنبه الزامی دارند و در مقابل برخی دیگر از این اسناد جنبه ارشادی داشته و فاقد جنبه الزام است. در مورد اسناد الزام آور ناظر بر اطفال بزهکار باید گفت که تنها معاهده حقوق کودک، از این جنبه الزام آوری برخوردار است. این معاهده از طریق مراقبت های اساسی آموزشی و بهداشتی، رسیدگی به حقوق کودکان را آغاز کرده و در عین حال از کودکان و نوجوانان در مقابل بهره کشی و سو استفاده های مختلف من جمله بهره کشی در زمینه کاری حمایت می کند. در مورد اسناد ارشادی ناظر بر اطفال بزهکار در زمینه عدالت کیفری اطفال می توان به مجموعه قواعد حداقل سازمان ملل متحد درباره مدیریت و اعمال عدالت کیفری اطفال و همچنین قواعد ملل متحد راجع به حمایت از اطفال محروم شده از آزادی اشاره کرد(جعفری،۱۳۷۲). بند دوم) عوامل موثر در بزهکاری اطفال و نوجوانان عوامل گوناگونی در بروز بزهکاری موثر است و تنها نمی توان علت خاص و واحدی را برای آن در نظر گرفت. عوامل مختلفی نظیر عوامل اجتماعی، اقتصادی، فیزیولوژیکی و … در کنار هم باعث می شوند که بزهکاری در نوجوانان واطفال به منصه ی ظهور برسد. بند اول) نقش خانواده محیط خانواده اولین محیطی است که فرد در آن رشد می کند و هنجارها را می آموزد. علی رغم اینکه بسیاری از عوامل در وقوع بزهکاری اطفال و نوجوانان دخیل اند اما در گام نخست این خانواده ها هستند که نقش تعیین کننده ای در سرنوشت اطفال دارند . چنانکه با تربیت درست می توانند کودک را به راه صحیح هدایت کنند ویا شرایط و محیط را برای تحقق بزهکاری توسط اطفال مهیا سازند. معمولا والدین اطفال یا نوجوانان بزهکاراز نظر رفتاری یا بسیار خشن وسخت گیر هستند و یا نسبت به فرزند خود بسیار بی توجه و سهل انگار هستند. غالبا والدین این دسته از اطفال و نوجوانان در ارتباط برقرار کردن با فرزند خود دچار اشکال هستند و نمی توانند به درستی به تکالیف خود نسبت به فرزندشان عمل کنند. دانشمندان با پژوهش های اجتماعی، وضع نابسامان محیط خانوادگی را در بروز جرائم تایید کرده اند و اذعان داشته اند که وضع خانوادگی شخص رابطه مستقیم با بروز حالت خطرناک و بزهکاری وی دارد. از نظر تحصیلات و مسائل فرهنگی، فرزندان خانواده های سطح پایین و متوسط به مراتب بیشتر از فرزندان خانواده های روشنفکر وسطح بالای جامعه در معرض ارتکاب جرائم مختلف هستند. بنابراین نباید سیاست جنائی خاص بزهکاران صغیر و نوجوان را از سیاست حمایت خانواده جدا دانست. به عبارت دیگر حمایت درست از نهاد مقدس خانواده و نظارت اساسی و کارشناسانه بر آن سبب کاهش جرائم خاص صغار و نوجوانان خواهد شد. به نظر روانشناسان اگر شخصی در محیط خانواده از نظر رفع نیاز های اساسی جسمی و روانی مانند نیاز های عاطفی ارضا نشود، به احتمال فراوان در آینده ای نه چندان دور به طرق مختلف به اعمال ضد اجتماعی دست زند. عدم وجود محبت، ارتباطات صمیمی، تفاهم متقابل و در عین حال وجود تشنج در خانواده، ازهم گسیختگی خانواده، طلاق، فوت والدین و… از جمله عواملی هستند که در وقوع بزه توسط نوجوانان واطفال موثر است. همچنین نحوه تنبیه والدین در مقابل سرپیچی های کودک و شلوغ کاری های وی نیز طبق بند ت ماده ۱۵۸ باید همراه با دو شرط باشد. اولا تادیب اطفال باید در حد متعارف باشد و ثانیا این تنبیه باید ضرورت داشته باشد. در واقع این ماده به نوعی جنبه پیش گیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان دارد. متاسفانه در قوانین موضوعه ما مبنا و معیاری برای ضرورت تنبیه اطفال آورده نشده است و به نظر می رسد که این مساله توسط عرف جامعه تعیین می شود. بسیاری از فقیهان در مورد حد و میزانی که تنبیه ضرورت پیدا می کند، نظرات گوناگونی داده اند که خود جای بحث دارد و در این مجال نمی گنجد(کاشفی،۱۳۷۹). بند دوم) عوامل اجتماعی جامعه ای که از یک ثبات و پایداری اجتماعی برخوردار نیست و دائما دچار هرج و مرج و بی نظمی از قبیل جنگ، شورش، اختلافات طبقاتی، آلودگی هوا، وضع بد سکونت، جمعیت بالا و … باشد، قطعا شرایط و بستر مساعدی را برای ارتکاب بزه فراهم میکند و بالعکس جامعه ای که ازیک ثبات و نظم اجتماعی واقعی برخوردار است، می تواند به مرور زمان ریشه های بزهکاری و عوامل آن را در خود بخشکاند(کاشفی،۱۳۷۹). بند سوم) عوامل اقتصادی فقر از عوامل اصلی ایجاد بزهکاری است. کمبود امکانات نظیر امکانات بهداشتی، خوراک، پوشاک و مسکن باعث می شود نیازهای اشخاص بر طرف نشده و موجب تحریک و ترغیب آن ها به ارتکاب بزه های مختلفی می شوند. درچنین شرایطی برخی از والدین از کودکان خود برای ارتکاب جرائمی همچون سرقت استفاده می کنند و یا با وادار کردن فرزندانشان به تکدی گری آن ها را وسیله ای برای امرار معاش قرار می دهند(کاشفی،۱۳۷۹). بند چهارم) نقش دوستان و همسالان از دیگر عوامل موثر در بزهکاری اطفال، دوستی با افراد فاسد و بی بند و بار است. نوجوان اغلب رفتار خود را با الگوهای رفتاری دیگر دوستانش همانند سازی می کند و به شدت از آنان تاثیر می پذیرد. نوجوانی که از خانواده طرد می شود برای جبران کمبود های عاطفی و روانی اش، برای کسب حمایت و تایید به دوستان هم سن و سال خود روی می آورد. وی به دنبال افرادی می گردد که مانند خودش هستند. از این رو احتمال دارد با تحریک و تشویق دوستان ناباب خود دست به اعمال ضد اجتماعی و خلاف بزند(کاشفی،۱۳۷۹).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
بر ما بسی کمان ملامت کشـــیـده انـــد تا کـــــارِ خـــود ز ابروی جانان گشاده ایم (همان : ۳۲۶) هر سرِ مویِ مرا با تـو هـــزاران کارست ما کجاییم و مـــــلامتگــــر بیکار کجاست (حافظ،۱۳۷۴ : ۲۳) گـر مـــن از سرزنش مدعیــان اندیشـم شــــیوه رنــــدی و مـــستی نرود از پیشم (همان : ۳۶۹ ) آن شد اکنون که ز ابنای عـوام انــدیشم محتـــسب نیـــز در این عیش نهانی دانست (همان : ۵۲ ) ۲-پرهیز از جاه دنیوی و صلاح و مصلحت اندیشی و بی اعتنائی به نام و ننگ : حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست عاشق دردی کش اندر بند مال و جاه نیست (همان : ۷۵ ) نه عمر خضر بماند و نه مـلک اسکـــندر نزاع بر ســـرِ دنیای دون مــــکن درویش (همان : ۲۹۴ ) عرض و مال از درِ میخانه نشاید اندوخت هر که این آب خورد رخت به دریا فـکنش (همان : ۲۸۵ ) عرضه کردم دو جهان بر دلِ کــــارافتاده بجز از عشقِ تو باقی همــه فانی دانـــست (همان : ۵۲) گر مرید راه عشـقی فکــــر بدنامــــی مکـــن شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمّار داشت (همان : ۸۱ ) در کــــوی نیــکنـــــامی ما را گــــذر ندادند گــــر تو نــمی پسندی تغییر کن قضا را (همان : ۹ ) امّا این طور نیست که حافظ واقعاً بدنام و ننگین باشد : در حقِ مـــن به دردکشـــی ظنّ بــد مبر کالــــوده گشت خرقه ولی پاکدامنم (همان : ۳۷۱ ) شده ام خراب و بدنام و هـــنوز امیدوارم که به همّتِ عزیزان برسم به نیکـنامی (همان : ۴۳۳) آری او با وجود پاکی و پاکدامنی در بند ناموس و ننگ نیست و این ها را بس مجازی و بی اعتبار و سدِّ راه سیر و سلوک می شمارد. همین است که با وجود اقرار به نیکنامی خود آن را نیز مهم نمی شمارد : نام حافظ رقم نیک پذیرفت ولی پیش رندان رقم سود و زیان این همه نیست (حافظ،۱۳۷۴ : ۷۸) آری از منظر بالاتر و والاتری به جهان و آن چه در اوست می نگرد : چه جای شکر و شکایت ز نقشِ نیک و بد است چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند (همان : ۱۸۴ ) ۳-پرهیز از زهد بویژه زهد ریائی و زهدفروشان زهد رندان نوآموخته راهی به دهـــیست من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم (همان : ۳۶۹ ) حافظ مکن ملامــت رندان کـــه در ازل ما را خدا ز زهــد ریا بـــی نیاز کرد (همان : ۱۳۸ ) بشارت بـــر به کـــوی مـی فروشـــان که حافـــظ توبـــــه از زهد ریا کرد (همان : ۱۳۵ ) بالا بلــــند عشـــوه گـــــرِ نقشبازِ من کوتاه کـــرد قصّـــه زهـــدِ دراز من (همان : ۴۰۷ ) اگر به باده مشکین دلم کــــشد شـــاید کـــه بـوی خــیر ز زهد ریا نمی آید (همان : ۲۳۵) آتش زهد ریا خرمنِ دین خواهد سوخت حافظ ایـن خرقه پشمینه بینداز و برو (همان : ۴۱۴) ۴-پرهیز از ریا : حافظ حتّی برای آن که ریا را از ریشه بزند به شدّت از خود انتقاد می کند و خود را هم اهل ریا می خواند تا بهتر بتواند از ریا بد بگوید : (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
گـــفتی از حـــافـــظ مــا بوی ریا مـی آید آفرین بر نفست باد که خوش بردی بوی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|
|