«وچون شاه افلاک به زیر کُّره ی خاک فرو شد.»(همان :۱/ ۹۴)
فرو شدن= پایین رفتن، به زیر رفتن ، فرود آمدن
« تا خلقی بسیار درین جمله فرو شد.»(همان :۱/ ۱۲۸)
« ومستشعر گشته وبهزیمت می رود حالی طبلی فرو کوفتند.»(همان :۱/ ۱۲۹)
فرو کوفتن= زدن، کوبیدن ،
« تا ناعیان حَین وناعبان بَین نعیِ زوال بزفان احوال بگوش دولت فرو گفته.»(عطاملک:۲/ ۱۸۴)
« و چون وحشی در دام افتاده را که صیّاد بازیچه ومضحکه را رسن فرا او گذارد.»(عطاملک:۲/ ۱۸۴)
در شواهد یاد شده پیشوندهای فرود، بر و فرو جهت فعل و یا جهت حرکت آن را نشان میدهند. و در حکم قید یا متمم فعل هستند. برای سوار شدن بر اسب باید پا بر رکاب نهاد، بالا رفت و سوار شد. سمت و سوی غلتیدن از کوه به پایین است. هنگام کشیدن آب از چاه یا رود ظرف آب را از پایین به بالا میکشند و برای برداشتن نان از طاقچه دست را به بالا دراز میکنند ـ آن گاه که طاقچه بلندتر از قامت دست یازنده است ـ بنابراین در تمام عبارات آمده کارکرد پیشوند، کارکرد قیدی است. پیشوندهای فعلی فرود، فرا، فراز، بر، در، بیرون، باز، اندر، در، وا و … کارکرد قیدی دارند.
فرا
وغنچه در حسرت غنچان از دلتنگی خون در شیشه می کرد وفرا می نمود »(همان:۱/ ۱۱۰)
فرامی نمود = نشان می داد
۵-۲-۲-۲- تقویت معنای فعل
کارکرد دوم پیشوند در گروه فعلی تقویت معنای فعل و ایجاد تاکید در آن است. این کارکرد نیز غیر از کارکرد قیدی نیست. اگر این پیشوندها از گروه فعلی حذف شوند، قیدهای تأکید جای آن ها را به صورت یک گروه اسمی مستقل خواهند گرفت. قیدهایی از قبیل: البته، باید، میباید، حتماً، قطعاً، بیشک، واقعاً، بیچون و چرا و …مثال:
باز
باز به عنوان وند دارای سه گونه ی « باز، وا، و واژ » است» وبه عنوان پیشوند فعلی در ترکیبات زیر به کار می رود.(کلباسی: ۸۵)
« مشاهیر بلخ جمعی را پیش ایشان باز فرستادند.»(جوینی :۱/ ۱۱۳)
(بازفرستادن:فرستادند)
« و شهری که دراین عهدقاآن بنا فرمودست هم بدان کوه بازمی خوانند.» (همان:۱/ ۳۹)
بازمی خوانند: می خوانند
در این دوجمله باز به عنوان پیشوند غیر فعلی یکسان به کار رفته است وپسوند می باشد.وهیچ گونه تغییری در معنی رخ نداده است.
« و با مردان بازار با پیراهن وازار پیش لشکر باز رفت وازجانبین صف کشیدند وتارابی با محبوبی درصف ایستاد .» (همان:۱/ ۸۸)
بازرفت : برگشت، رفت
« سلطان چون از معرکه بازگشت ماسکۀ سکون از دست شده.» (همان :۱/ ۹۱)
بازگشت: رفت، برگشت
« بازگشتند وبسیار خلق را در زیر سمّ کردند.»(همان:۱/ ۹۳)
« وچند منزل برفت چون راه نبود بازگشت وبه فرشاور آمد .»(همان:۱/ ۱۰۹)
باز درحرکت آمد…وبعد از عبور تُرتای نقشی را باز گردانید.»(همان:۱/ ۱۱۰)
« چون مواکب پادشاه به کنار الموت رسد از قلعه به شیب آیند ، پادشاه بعد ار دو سه روز حرکت فرمود واز شهرک رودبار باز بگذشتند.»(همان:ج۳، ۲۶۸)
باز به عنوان پیشوند غیر فعلی وبا همان معانی( عقب، به سوی، عقب، برعکس، یا دوباره)به کار می رود. (کلباسی:۸۶)
ودر جمله های بالا تغییر معنایی در افعال رخ داده است.
بر
بر به عنوان پیشوند دارای سه گونه « بر، ور، و َابَر» است .بر در مقام پیشوند فعلی چندان زایا نیست ومعنی آن «بالا ، به سوی بالا » است ولی در بعضی از ترکیبات معنی اصلی خود را از دست داده وصرفاً برای تقویت معنی کلمه ای که با آن ترکیب شده به کار می رود.(کلباسی: ۸۸)
« روز سیّم را لشکر خصمان برسیدند وغلبه کردند زرقارا دستگیر کردند و بکشتند، فی الجمله ارباب نور در بر بستند.» (همان:۱/ ۷۸)
بربستند: بستند
« سواران ازجوانب به طلب او می تاختند تا ناگاه او را بر سر تلّ مذکور دریافتند بازگشتند وازحال او خبر دادند عوام فریاد برکشیدند.. (همان ۱/ ۸۶)
برکشیدند: کشیدند
« وتنگ مکاوحت ومخاصمت تا نماز شام محکم بر کشیدند. و ازگشاد منجنیق وکمان تیر وسنگ پرّان شد.»(همان:۱/ ۹۳)
« وصف پیاده را برهم ریختند چون فیول قبول جراحت ها کرد .»(همان:۱/ ۹۳)
« بسیار خلق را در زیر سمّ کردند تا هنگام آنک پادشاه ختن پرده به روی فرو گشاد دروازه ها بر بستند.» (همان:۱/ ۹۳)
« مشعل ها برکشیدند تا تمامت باره را با ره برابر کردند.»(همان:۱/ ۹۴)
« و با مردانی که بر باره بودن به جنگ مشغول شدند واز دروازه ی شتربانان هم لشکر برآمد.»
(همان:۱/ ۱۳۹)
« چون خبر قدوم ربیع بربع مسکون ورباع عالم رسید سبزه چون دل مغمومان از جای برخاست.»
(همان:۱/ ۱۰۹)
« اثقال حشم را فرمود تادرشب بسوختند وچشم خواب بردوختند.»(همان:۲/ ۵۶)
بردوختند: بستند
همان طور که ملاحظه می گردد پیشوند« بر»هیچ گونه تغییر معنایی در کلمات رخ نداده است.
در
یکی از اسرار وجود آیات متشابه در قرآن مسألهی آزمایش مؤمنان است. به این بیان که: «اگر همهی آیات قرآن محکم و معانی معینی داشت، همه خوب میفهمیدند و مطابق فهم خود میپذیرفتند. اما آیات متشابه سبب میشود تا ایمان مؤمنان به غیب و تسلیماشان در برابر حق، آزموده شود و روشن شود که دربارهی چیزهایی که خود نمیفهمند و درک درستی از آن ندارند، به چه اندازه حاضرند از پیامبر۲ بپذیرند. زیرا ایمان کامل آن است که با تسلیم توأم باشد و این تسلیم باید آزموده شود.»[۳۰۵] وجود متشابهات در قرآن کریم معیاری است برای سنجش ایمان ناب مؤمنان از کسانی که کژی به دل دارند، چنانکه به نصّ قرآن کریم، کژدلان برای فتنهجویی از متشابهات پیروی میکنند.[۳۰۶] اما مؤمنان در برابر غیب و حق تسلیماند و آنچه را که نسبت به حقایق فراتر از ماده درک نمیکنند میپذیرد.[۳۰۷]
۶- رسیدن به علوم در سایهی متشابهات
یکی از حکمتها و رازهای آیات متشابه، دستیابی قرآنپژوهان به علوم مختلف است. زیرا «متشابه دارای تأویل است که رسیدن به آن نیازمند فراگیری علوم مختلفی مانند صرف و نحو، لغت، معانی، بیان و اصول فقه است؛ از این رو متشابهات قرآنی زمینهی تخصص را در علوم و فنون فراهم میآورد.»[۳۰۸]
آیتالله جوادی آملی در ردّ این فلسفه چنین مینویسد: «این جواب باطل است زیرا اولاً این هدف را آیات محکمات نیز میتوانند فراهم کنند و ثانیاً متشابهات دستآویز فتنه جویاناند نه وسیلهی بالندگی علوم و ارتقای تخصص».[۳۰۹]
۷- وجود متشابهات سبب اجر بیشتر بندگان
یکی از فلسفههای ذکر شده برای وجود متشابهات، اجر بیشتر بندگان است؛ به این بیان که: «وجود متشابهات باعث میشود که مسلمین در به دست آوردن حق و جستجوی آن، رنج بیشتری برده و در نتیجه اجر بیشتری به دست آورند.»[۳۱۰]
۸- حکمت متشابه از دیدگاه فخر رازی و رشیدرضا
وجه دیگری که در تبیین راز وجودی آیات متشابه ذکر شده، دیدگاه فخر رازی و محمد رشیدرضا است. این دو عالم بر این وجه تأکید دارند که: «انبیاء برای همهی مردم برانگیخته شدهاند و مردم از نظر هوش متفاوتند؛ از طرفی معارف اسلام در قیاس با فهم مردم یکسان نیست. لذا برخی از معارف به گونهای است که تنها خواص از راه کنایه میفهمند و بقیهی مردم باید به آن ایمان آورده، علم آن را به خدا واگذار کنند.»[۳۱۱]
در انتها متذکر میشویم که چون آیات متشابه از سوی خداوند به این صورت که تشابه داشته باشند، نازل نشدهاند، بلکه تشابه به دلیل ختم نزول قرآن به سطح فهم مردم پدید آمده، لذا نیاز نیست حکمتی بر آن مترتب باشد، البته این مطلب در قسمت حکمت وجود آیات متشابه از دیدگاه آیتالله جوادی آملی به تفصیل روشن خواهد شد.
در ضمن برخی از این موارد که از سوی عالمان به عنوان حکمت متشابهات مطرح شده، حکمت نیست، مثلاً در موردی که با عنوان «جذب مخالفان» آمده، نعوذ بالله خداوند که نخواسته است مردم را بازیچه قرار دهد و برای جذب آنها دست به انزال متشابهات بزند، بلکه همانطور که گذشت، تشابه را خدا ایجاد نکرده است. در مورد «محدودیت الفاظ و عبارات دنیایی» و دیدگاه فخر رازی هم اینکه، این موارد قبلاً به عنوان منشأ متشابهات از سوی علما مطرح شده بود.
۳-۷-۱-دیدگاه آیتالله معرفت در حکمت وجود آیات متشابه در قرآن
«وقوع تشابه در قرآن کریم به عنوان یک کتاب آسمانی جاوید، امری اجتناب ناپذیر است؛ زیرا قرآن، مفاهیمِ جدید را در قالب زبان عربی که زبان اعرابِ دور از تمدنِ جزیرهالعرب بود، عرضه نمود، در حالیکه واژههای لغت عرب، بیشتر برای افادهی معانی کوتاه و سطحی وضع شده بود و گنجایش معانی گسترده و عمیق را نداشت. از طرفی، قرآن ملتزم بود در بیان معارف خود، الفاظ محدود لغت عرب و شیوههای کلامی آن را به کار گیرد، لذا برای بیان معانی والا راه کنایه، مجاز و استعاره را پیمود. این روش، از یکسو مفاهیم قرآنی را به ذهن عامهی مردم نزدیک مینمود؛ زیرا مفاهیم، در قالبهای لفظیِ شناخته شده به آنان ارائه میشد، ولی از سوی دیگر، ذهن آنان را از معنای واقعی دور میساخت؛ زیرا واژهها و قالبهای تعبیریِ رایج در زبان عربی از انعکاس درست آن مفاهیم والا قاصر بود. این امر مهمترین عامل تشابه ذاتی در تعبیرات قرآنی است که در مسائل پیچیدهی کلامی قرآن از قبیل: مبدأ و معاد و جبر و اختیار وجود دارد.»[۳۱۲]
«یک گروه از متشابهات، تشابه عرضى است که بر قرآن تحمیلشده است. این گروه از آیههاى متشابهه برابر با اسلوب و شیوههاى متعارف عرب بیان شده و خالى از هرگونه غموض و پیچیدگى بوده، در آغاز هرگز ایجاب شبهه نمىکرده است. سپس در پى درگیرىهاى عقیدتى و فکرى که در میان گروههاى مختلف مسلمانان رخ داد، فاجعهی «تشابه» دامنگیر بسیارى از آیات قرآن گردید.
وجود گروه دوم متشابهات ـ تشابه اصلى ـ کاملاً طبیعى مىنماید، زیرا اینگونه تشابه در اثر بیان معانى ژرف توسط الفاظ متداول عرب ـ که براى معانى سطحىساخته شده ـ پدید آمد. قرآن در افادهی معانى عالیه راهى پیموده که هم براى عامهی مردم جنبهی اقناعى داشته باشد و هم علما و دانشمندان را متقاعد سازد؛ لذا در بیانات خود، بیشتر فن خطابه و برهان را به هم آمیخته، از مشهورات و یقینیات، هر دو، یک واحد منسجم ساخته است. با آنکه در ظاهر، این دو فن از هم متنافرند، میان آنها سازش داده است، و این خود، یکى از دلایل اعجاز قرآن به شمار مىرود.
ابنرشد اندلسى ـ دانشمند و فیلسوف معروف ـ (متوفاى سال ۵۹۵)، در این زمینه مىگوید: مردم، در برخورد با تعالیم عالیهی شریعت، سه دستهاند:
دستهی اول، کسانىاند که از حکمت متعالیه برخوردار بوده، صاحب فکر و اندیشهاند، در برخورد با حوادث استوار و با متانت رفتار مىکنند.
دستهی دوم، عامهی مردم هستند که طبقهی جمهور را تشکیل مىدهند. اینان ممکن است چندان با علم و دانش، سر و کارى نداشته باشند اما طبعى سلیم، نیتى پاک و دلى تابناک دارند.
دستهی سوم، میانهی این دو قرار دارند، نه از طبقهی علماى راستین به شمار مىروند و نه خود را از جمهور مردم به حساب مىآورند. خود را از سطح همگانى برتر و در ردیف دانشمندان مىدانند، در صورتىکه صلاحیت عرض اندام در آن عرصهی والا را ندارند.
تشابه، صرفاً دربارهی دستهی سوم است، زیرا دانشمندان، در سایهی دانش سرشار خود و با اندیشه و متانت شایستهی خویش که در راه رسیدن به حقایق مبذول مىدارند، هرگز تشابهى بر سر راه آنان قرار نمىگیرد. طبقهی جمهور، با ذهن صاف و سادهاى که دارند، هیچگاه شبههاى در تعالیم شریعت احساس نمىکنند، زیرا به ظاهر الفاظ و تعابیر بسنده کرده، نگرانى به خود راه نمىدهند.
تعالیم شریعت، همچون غذاى سالم و پاکیزه براى بدنهاى سالم و طبعهاى ناآلوده، نافع و مفید خواهد بود، که بیشترین مردم را تشکیل مىدهند. گرچه براى برخى که در اقلیتاند زیان آفرین مىگردد، چنانچه خداوند فرموده: (…وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ )(بقره/۲۶)، یعنى در سایهی تعالیم الهى گمراه نمىگردد، جز کسانى که از مرز طبیعى مردمى بیرون زدهاند. این حالت، صرفاً در برخى از آیات، براى برخى از مردم رخ مىدهد و در آیاتى است که از عالم ماوراى حس سخن گفته، که در عالم شهود همانندى ندارد. لذا براى تقریب به اذهان، از نزدیکترین چیزى که بتواند شاهد و مثالى باشد تا واقع را ارائه دهد، استفاده کرده است. همین امر سبب گردیده تا برخى به ظاهر مثال اخذ کرده، تصور کنند آنچه در تعبیر آمده عین واقع است، از این رو در حیرت و شک باقى مىمانند. متشابهات که موجب شبهه مىگردند، از این قبیل هستند. ولى نه براى دانشمندان و نه براى طبقهی جمهور، زیرا اینان از سلامت طبع و صحت نفس برخوردارند، غذاى سالم برایشان کاملاً نافع و مفید مىافتد. ولى بیرون از این دو دسته کسانىاند مریض، که نفسى ناسالم دارند، غذا هر چند کامل و سالم باشد، بر مذاق اینان لذت بخش و نافع نخواهد بود. لذا خداوند فرموده: (…فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَهِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ…) (آل عمران/۷)، اما کسانىکه در دلهایشان انحراف است، براى فتنهجویى و طلب تأویل آن (به دلخواه خود)، از متشابه آن پیروى مىکنند. اینان، همان ارباب جدل و صاحبان مکتبهاى کلامى مىباشند، و نیز مىگوید: شریعت در تعالیم و برنامههاى خویش، روشى در پیش گرفته تا طبقهی جمهور بهرهمند شده و هم دانشمندان پذیرا باشند. از این رو قرآن الفاظ و عبارتهایى به کار برده که براى هر دو گروه قابل درک باشد. عامهی مردم به ظاهر مثال بسنده کرده، گمان مىبرند مورد مثال چیزى همانند آن و نزدیک به آن مىباشد و به همین اندازه قناعت کرده و پیشتر نمىروند و دانشمندان نیز حقیقتى را که در طى مثال نهفته دریافت مىکنند. و اگر تأمل کنى خواهى یافت که شریعت با آنکه براى مردم در افادهی اینگونه معانى به مثال پرداخته و راهى جز این وجود نداشت تا آنان را به پذیرش وادارد، در عین حال علما را بر دقایق و اسرار اینگونه تعابیر واقف ساخته، حقایق را برایشان مکشوف نموده است.»[۳۱۳]
۳-۷-۲-دیدگاه آیتالله جوادی آملی در حکمت وجود آیات متشابه در قرآن
«گفتنی است که حکمت انزال متشابه، اشتمال قرآن بر لطایف ادبی و نکات فصاحت و بلاغت و مانند آن نیست، زیرا همین قرآن با همین اسلوب و اصول، از قلوب ملکوتیان گذشته و به قلب انسان کامل معصوم نشسته و هیچ لون تشابه و نام متشابه را در خود نداشته است؛ همانند آب باران که تا به سطح زمین نرسد و به هم متصل نشود و سیل نسازد کف نمیگیرد و از سوی دیگر، آیات محکم قرآن نیز همهی این اصول یاد شده را داراست؛ ولی از لون تشابه منزّه است.»[۳۱۴]
« قرآن کریم، آیات متشابه را دستآویز فتنهانگیزان میشمرد. قرآن کتاب «هدایت»[۳۱۵] و «نور»[۳۱۶] است و خود را به (إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَمَا هُوَ بِالْهَزْل )(طارق/۱۳ـ۱۴)، و نیز (…تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ… )(نحل/۸۹)، میستاید و در صدد رفع هر گونه ابهامی است، پس چرا باید آیات متشابهی در آن باشد که زمینهی فتنه و گمراهی را فراهم سازد و مستمسک ظلمتطلبان فتنهجو شود؟»[۳۱۷]
در پاسخ به این سؤال نقل و نقدهای علامه طباطبایی۶ را آورده[۳۱۸] و در ادامه مینویسد: « در نظام تکوینی، برخی از امور «مبدأ ضروری» و بعضی «لازم مبدأ ضروری» هستند که از قسم اول به «مقصود بالذات» و از قسم دوم به «مقصود بالعرض» یاد میشود. مسئلهی محکم و متشابه در نظام تدوین، با این قانون همراه است؛ یعنی فوائدی که بر تشابه آیات خاص مترتب است از قسم اول یعنی مقصود بالذات ـ نیست بلکه از قسم دوم است ـ یعنی مقصود بالعرض است ـ چنانکه خود تشابه نیز مقْضی و مَرضی بالعرض است. از اینجا میتوان گفت دلیلی بر تعیّن یا تعیین یا حصر فوائد تشابه در امور یاد شده در پاسخهای گذشته نیست و میشود همهی آنها با حفظ اولویت، بعضی از برکات تشابه به شمار آیند و از ادلهی نقلی که فوائد اشتمال قرآن بر متشابه را برمیشمارند هرگز برنمیآید که امور یاد شده در ردیف علّتهای ذاتی و اوّلی آناند، زیرا میان فائده و غایت فرق است، چنانکه غایت بالذات و غایت بالعرض نیز غیر از هماند.
فوائد مزبور، برخی مشترک بین آیات متشابه و اخبار متشابهاند؛ مانند ضرورت تدبّر، پژوهش، رجوع به عالمان دینی و …؛ و بعضی مختص به آیات متشابهاند؛ همچون ضرورت رجوع به اهلبیت عصمت و طهارت%.»[۳۱۹]
«بررسی دقیق سخنان متقدّمان و متأخران در زمینهی سرّ اشتمال قرآن بر متشابه، روشن میکند که رأی علامه طباطبایی۶ تحوّلی است در تفسیر؛ نه نظریّهای در ردیف دیگر نظریات، زیرا همهی آرای دیگران بر این استوار است که متشابه را نیز مانند محکم خدای سبحان نازل کرده است؛ امّا ایشان سراسر قرآن را محکم میداند و متشابه را برگرفته از فکر بشرِ غیرِ معصوم میشمارد: همانگونه که باران پیش از رسیدن به زمین و ایجاد سیل، کفی همراه ندارد و تنها از حرکت و خروش آب است که سیل پدید میآید و سرانجام نیز با جریان همین آب، کف باطل از میان میرود و آب سودمند به حال بشر بر جا میماند: (…فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ… )(رعد/۱۷)، خدای سبحان هم محکمات را فروفرستاده است، نه متشابهات را. گمکردگان راه میپنداشتند خداوند متشابه را نازل کرده است، از این رو به توجیه اشتمال قرآن بر متشابه پرداختند؛ امّا به نظر استاد، علامه طباطبایی۶ سراسر قرآن کریم محکم است و هنگام رسیدن به نشئهی فکر بشرِ غیر معصوم، تشابه مییابد، پس استاد۶ در این مسأله نیز همانند دیگر مباحث قرآنی، رهآورد جدیدی دارند.[۳۲۰] اتقان رأی ایشان آنگاه روشن میشود که همهی تفاسیر بررسی شود. ایشان در این زمینه یک مقدمه و پنج اصل بیان میکنند و سپس از آنها ده نتیجه میگیرند.»[۳۲۱]
آیتالله جوادی آملی در جای دیگر مینویسد: «مقام رفیع قرآن کریم از لفظ و مفهوم منزّه است؛ امّا برای سخن گفتن با مردمی که اصول، لغت، فرهنگ و سنّتهای گوناگون دارند، رساندن پیام (…عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ… )(انعام/۷۳)، در سطح حسّ و شهود، اگر به عربی مبین باشد که دارای کنایات، استعارات، تشبیهات، مجازات و مشترک لفظی و معنوی است، وجود متشابهات و بالعرض فتنهجویی بیماردلان را در پی خواهد داشت، وگرنه خداوند هرگز آیهی متشابه نفرستاده است و چون «متشابه» زیانبار است، باید آیات دیگری بر آنها سایهافکن باشند، تا مردمان مادیاندیش که قدرت تجرید در آنان ضعیف است، مطالب نامحسوس را به دیدهی حسّی ننگرند.
در نشئهی مجرّدات، باطل راه ندارد و در نشئهی طبیعت، چارهای جز در هم آمیختن حق و باطل نیست. در این نشئه، نه حقّ ناب هست و نه باطل محض. خدای سبحان عالمی را که حقّ محض باشد، آفریده است؛ مانند عالم فرشتگان؛ ولی جهانی که باطل محض باشد، هرگز!
از طرفی در نشئهی طبیعت و قلمرو حرکت، وجود حق محض میسّر نیست، از این رو با هر حقّی، کف باطلی هم هست: (أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَهٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاء حِلْیَهٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ) (رعد/۱۷)؛ فیض هستی مانند بارانی است که خدا میفرستد که اگر هر قطرهای جاری از آن در جای خود قرار گیرد و سیلی پدید نیاید، کفی همراه نخواهد داشت؛ امّا از آنجا که دنیا نشئهی حرکت است، قطرههای جاری سیل را پدید میآورند و هر دره و بیابانی به گسترهی خود، از این سیل بهره میگیرد و بر اثر حرکت، کفی نیز پدیدار میشود. در نگاهی سطحی تنها کف دیده میشود که چشمگیرتر است و همان باطلی است که حقّی را همراه ندارد و از بین رفتنی است و آب که حق و ماندنی است، در باطن است و دیده نمیشود.
در محدودهی جهان طبیعت چنین است؛ ولی با گذر از عالم طبیعت، دیگر همه آب محض است، بی هیچ کفی. قرآن کریم که مبیّن جهانبینی انسان است، آیاتش مصداقِ (…مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ )(رعد/۱۷)، یعنی محکمات است؛ لیکن روی برخی از آیات قرآنی را کفی از تشابه پوشانده است.
«متشابهات» نیز مانند «محکمات» آیات الهی، حق، نافع، ماندنی و منزّه از بطلاناند و برداشت باطل از آنها کفی است که در این عالم بر اثر برخورد با اذهان انسانها پدید آمده است.
آیاتی چون: (إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ )(فجر/۱۴)، (…یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ… )(فتح/۱۰)، (وَجَاء رَبُّکَ… )(فجر/۲۲) و (الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى )(طه/۵)، بسان سیل خروشانیاند که از مبدأ متعالی فرود آمدهاند و در کسوت عربی مبین به انسانها رسیدهاند و معنای فتنهانگیز اینگونه آیات، حسّی است و زودتر دیده میشود؛ امّا بسان کفی است که هرگز سیراب کننده نیست و دعوت و تشویق تشنهکامان به این کف نیز فتنهانگیزی است.
ریزش سیلآسای معارف بلند آیاتی مانند: (وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ )(صافّات/۹۶)، (وَجَاء رَبُّکَ…) (فجر/۲۲) و (…وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى )(طه/۱۲۱)، بر فکر انسانها کفِ جبر، تجسیم و لغزش پیامبران% را پدید میآورند و روی معارف برین این آیات را میپوشانند و (الَّذینَ فی قُلوبِهِم زَیغ) همان معتقدان به جسمیّت خدا، جبر و تفویض و لغزشهای انبیاء% هستند که برای فتنهجویی در پی متشابهاتاند، وگرنه هر یک از این آیات بسان سیلی هر دل مستعدّی را به اندازهی گنجایش آن سیراب میکند: «إنّ هذه القلوب أوعیه فخیرها أوعاها».[۳۲۲]
بر این اساس، در عالم طبیعت، بی متشابه نمیتوان سخن گفت و آیهی (أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَهٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاء حِلْیَهٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ) (رعد/۱۷)، نشان میدهد که حکم این مَثَل در افعال و گفتار خدا نیز جاری است، زیرا قول خدا بسان فعل اوست و فعل خدا در نشئهی فرشتگان و مجرّدات تام و در بهشت، حق محض است: (لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا إِلَّا قِیلًا سَلَامًا سَلَامًا )(واقعه/۲۵ ـ ۲۶)؛ ولی در قلمرو طبیعت، مشوب.
با ارجاع متشابه به محکم ـ مانند ارجاع (إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ )(فجر/۱۴) به (…لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ… )(شوری/۱۱) ـ روشن میشود که تمامی آیات قرآن، آب گواراییاند برای تشنهکامان و در واقع، خود آیات کفی را نیز همراه ندارند. هر چند (الَّذینَ فی قُلوبِهِم زَیغ) به کف تشابه بسنده میکنند؛ ولی «راسخان در علم» پس از عبور از کف (ارجاع متشابه به محکم) آب زلال را مینوشند.
کوتاه سخن اینکه قرآن کریم سراسر نور است: (…وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ… )(اعراف/۱۵۷)، و پیروی از نور فتنهای در پی ندارد و خداوند متشابه نازل نکرده است و قرآن هرگز آیهی متشابهی ندارد تا دستآویز فتنهانگیزان باشد و چنین نیست که بعضی آیات قرآن نور باشد و برخی ظلمت؛ لیکن بیماردلی که متشابه را بی ارجاع آن به محکم در دست میگیرد، مانند کسی است که «حسبنا الزّبد» میگوید و کف را به جای آب میگیرد و هماره تشنه میماند.
«متشابه» کودکی است که اگر در دامن مادری چون «محکم» پرورش یابد، رشد میکند و هرگز تشابهی برای وی نمیماند و سراسر قرآن کریم محکم میشود، از همین رو نزد عترت طاهره% که متشابه را به محکم بازگردانده و محکم را بر آن سایهافکن میکنند، هیچ آیهای «متشابه» نیست.
نشان دیگر این مدعا که خداوند متشابه نازل نکرده است، اینکه قرآن کریم نه در «کتاب مکنون» با تشابه همراه بوده و نه در قیامت کبری که تأویلش ظهور میکند، در حالیکه اگر تشابه در متن قرآن بود، باید همه جا همراه آن میبود، چنانکه «محکم» همه جا با قرآن است.
در مخزن غیب، آب بیکف و محکم بدون متشابه است. کف از حرکت و خروش آب و «تشابه» از تنزّل قرآن به نشئهی طبیعت و ذهن انسانهای غیر معصوم پدید میآید، بنابراین نباید پرسید که چرا خداوند متشابه نازل کرده است تا دستآویز فتنهجویان باشد؛ ولی میتوان پرسید که چرا قرآن متشابهات دارد و چرا کف تشابه روی آیات آن را پوشانده است، زیرا این سؤالی است معقول و پاسخ معقولی هم دارد که عصارهی آن ارائه شد.
آری سراسر قرآن کریم شفا و نور است و اگر متشابه از قرآن بود، آن نیز باید شفا و نور بود، با آنکه «متشابه» دستآویز فتنهجویان نامیده شده و پیروی از آن نکوهیده است: (وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا )(اسراء/۸۲)، قرآن که برای مؤمنان شفا و رحمت است، برای ستمکاران جز خسارت نیست؛ ولی اگر توبه کنند، قرآن برای آنها نیز شفا و رحمت خواهد شد.
آری قرآن مجید که کتاب هدایت و مایهی بصیرت است، برای شماری عامل کوری است: (…وَهُوَ عَلَیْهِمْ عَمًى… )(فصّلت/۴۴)، خداوند هرگز چیز کورکننده و خسارتبار نفرستاده است، از این رو نفرمود «منه آیات محکمات و منه آیات متشابهات»، بلکه محکمات را اصل و مادر و متشابهات را فرع نهاد. قرآن کریم مانند میوه یا آب گواراست؛ لیکن همین موجود مفید برای بیمار سبب ازدیاد درد و بیماری میشود.»[۳۲۳]
به نظر میرسد با توجه به اتقان بحثی که آیتالله جوادی آملی در این مورد دارد، همهی مواردی که به عنوان حکمت وجود متشابهات در قرآن آمده، از برکات تشابه محسوب شوند، چه اینکه در واقع متشابه از سوی خدا نازل نشده که حکمتی بر آن مترتب شود، بلکه تشابه به دلیل ختم نزول قرآن به سطح جامعه و فهم مردم پدید آمده است.
۳-۸-مرجع بودن آیات محکم نسبت به آیات متشابه
«آیهی ۷ از سورهی آل عمران، ظاهراً بر مرجعیت آیات محکم در رفع تشابه آیات متشابه دلالت دارد و بر اساس آن، یکی از راههای رفع تشابه آیات متشابه، بازگرداندن آنها به آیات محکم است. صرف نظر از این آیه، لزوم مراجعه به آیات دیگر برای رفع تشابه آیات، از سیرهی عقلا نیز فهمیده میشود؛ زیرا روش عقلایی در فهم کلام آن است که اگر قرائنی در کلام باشد که بتوان با آن به معنایی دست یافت، باید به آنها مراجعه کرد. اکنون اگر ما آیاتی داشته باشیم که مقصود از آن ـ با حدود و قیود مربوط به آن ـ روشن نباشد و بتوان با آیات دیگری به حدود و قیود آنها دست یافت لازم است به آن آیات مراجعه کنیم؛ مثلاً اگر آیهی عامی داشتیم که مخصّص ِمنفصل داشت یا آیهی منسوخی که ناسخ داشت، یا مشترک لفظی بود که قرینهی تعیین کننده در آیهی دیگری برای او بود، وقتی به خاص یا ناسخ و یا آن قرینه مراجعه کردیم، مفهوم متشابه روشن میشود. این یک راه عقلایی است و دلیل تعبدی نمیخواهد؛ بلکه بنای عقلا بر این است که در موارد پیش گفته، به بخشهای دیگری از همان کلام مراجعه کرده و مفهوم متشابه را از تشابه خارج میسازند.»[۳۲۴]
۳-۸-۱-دیدگاه آیتالله جوادی آملی در مرجعیت آیات محکم نسبت به آیات متشابه
هزینه($)
زمان اجرای برنامه(ثانیه)
تعداد تکه های تابع هزینه خطی شده هر واحد
تعداد تکرار برای رسیدن به جواب نهایی
روش پیشنهادی
۲۲۵۹۷۲۱٫۹۶۰
۱۴۰
۳۵
۷
۲-۶ نتیجه گیری
در این فصل با بهره گرفتن از روش پیشنهادی در مرجع [۴۱] و با کمی تغییر در آن ساختار مسئله مشارکت واحدها با قیود امنیتی بررسی شد. مشاهده گردید که با بهره گرفتن از زیر برنامه تشخیص نوع باس که سبب حذف برخی قیود می شود و اضافه کردن قیود مربوطه به مسئله اصلی با یک دقت خوبی جواب بهینه بدست می آید. ضمن اینکه استفاده از یک نرمافزار بهینه سازی مطلوب، زمان اجرای بهینهسازی کاهش داده شد که نتایج شبیهسازی با نتایج مرجع [۴۱] مقایسه گردید. ساختار و فرمولاسیون مورد استفاده در دو شبکه استاندارد تست قابلیت اطمینان IEEE RTS1 و IEEE RTS2 در بازه زمانی ۲۴ ساعت انجام شد. توانایی اجرای این مسئله در شبکه های بزرگتر و همچنین افق زمانی بیشتر به سادگی امکان پذیر است. لازم به ذکر است که در این فصل کارا بودن ساختار و زیربرنامه برای شبکه های بزرگ ارائه گردید. بنابراین با توجه به بزرگ بودن شبکه IEEE RTS2 و زیاد بودن اطلاعات خروجی، در فصول بعد شبیهسازیها فقط در سیستم استاندارد IEEE RTS1 اجرا می شود. در فصل بعد به مدل کردن عدم قطعیت تولید مزرعه بادی در مسئله مشارکت واحدها با قیود امنیتی پرداخته می شود.
فصل۳
مدل کردن عدم قطعیت باد
۳-۱ مقدمه
بدلیل نگرانی از کاهش منابع سوختهای فسیلی و همچنین گرانی روزافزون این منابع، متخصصین صنعت برق به فکر استفاده از منابع تجدیدپذیر و رایگان موجود در طبیعت افتادند. از طرف دیگر بحرانهای محیط زیستی فکر استفاده از انرژیهای نو را گسترش داده است. از میان منابع پاک جایگزین سوختهای فسیلی، انرژی باد دارای بیشترین پتانسیل برای تولید الکتریسیته میباشد. لذا کشورهای صنعتی به فکر گسترش تولید الکتریسیته از طریق ایجاد مزرعه بادی افتادهاند. حجمهای تولیدی بالای این نوع واحدها، عملی بودن استفاده از مزرعه بادی به عنوان تامین کننده درصدی قابل توجه از نیاز کشورها را در زمینه برق به اثبات رسانیده است. بر اساس این گزارشها تا سال ۲۰۳۰ نفت و گاز ۶۰% انرژی جهان را تامین می کنند. ذغال سنگ فقط تا پایان قرن حاضر دوام دارد و مصرف آن فقط با بهره گرفتن از تکنولوژی کاهش آلایندههای حاصل از سوختن ذغالسنگ میسر خواهد بود. بنابر گزارش آژانس بین المللی انرژی، تولید برق از باد به عنوان منبع امن انرژی و عاری از کربن بهترین گزینه پیشرو برای پر کردن خلا تولید الکتریسیته میباشد [۵۳].
در جهان هزاران توربین بادی در حال بهرهبرداری وجود دارد که در این میان اتحادیه اروپا ۶۵٪ از کل توان بادی جهان را تولید میکند. تولید برق بادی در بین دیگر روشهای تولید انرژی الکتریکی دارای بیشتری شتاب رشد در قرن ۲۱ بوده است به طوری که تولید توان بادی جهان در بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ چهار برابر شدهاست [۵۴].
بر طبق برآورد آژانس بین المللی انرژی تا سال ۲۰۲۰ ظرفیت تولیدی برق بادی به ۱۰۰۰ گیگاوات برسد. با توجه به میزان تولید کنونی این رقم پیش بینی رشد ۲۱% را در هرسال نشان میدهد. این برآورد بیانگر تمایل رو به رشد کشورها به استفاده از انرژی باد برای تولید الکتریسیته میباشد. میتوان مزایای استفاده از نیروگاه بادی در مقایسه با نیروگاههای مرسوم را به سه بخش عمده تقسیم کرد [۵۵].
۱- با جایگزینی واحدهای متداول با نیروگاه بادی در هزینه سوخت صرفهجویی می شود.
۲- با احداث واحدهای بادی نیاز به احداث واحدهای سوخت فسیلی کمتر می شود.
۳- از آنجایی که انرژی باد جزئی از انرژیهای پاک است، لذا با احداث مزرعه بادی آلودگیهای زیست محیطی ناشی از تولید برق که شامل گازهای گلخانهای و افزایش بیش از حد دما و … است در مجموع کاهش مییابد.
واحدهای بادی به علت اینکه ورودیشان باد است، به طور مناسبی نمی توان خروجی آنها را کنترل کرد. البته در نوع خاصی از توربینهای بادی با تغییر زاویه تیغهها میتوان تا حدی خروجی واحد بادی را کنترل کرد ولی در مجموع برای بار پیک مناسب نمیباشند. اما میتوان به طور سریع آنها را وارد مدار یا از مدار خارج کرد، همچنین خیلی سریع به ماکزیمم سطح تولید خود میرسند و از آن سطح تولید میتوانند از مدار خارج شوند. لازم به ذکر است که امروزه با پیشرفت تکنولوژی، نیروگاههای بادی سرعت متغیر در ردهبندی کنترلپذیری واحدهای تولید جایگاه خوبی دارند. در شکل (۳-۱) پخش بار اقتصادی با حضور نیروگاههای بادی نشان داده شده است. همانطور که مشاهده می شود تولید نیروگاه بادی برای بار پایه شبکه مورد استفاده قرار گرفته است [۵۳].
شکل (۳-۱): پخش بار اقتصادی برای یک روز با حضور نیروگاه بادی
نیروگاههای بادی که محرکه آنها انرژی باد است را گاهی منابع غیر قابل پیش بینی مینامند. اگرچه باد بطور مناسبی قابل پیش بینی نیست، اما میتوان خروجی نیروگاههای بادی را در بازه زمانی چند دقیقه تا چند روز بعد پیش بینی نمود که معمولاً از روش شبکه های مصنوعی عصبی استفاده می شود.
با پیشرفت تکنولوژی در زمینه نیروگاههای بادی، قیمت تمام شده احداث آنها پایین آمد، به نحوی که هم اکنون قیمت برق تولیدی نیروگاههای بادی با قیمت برق نیروگاههای حرارتی در بازار آزاد قابل رقابت است. مزیت نسبی واحدهای بادی این است که هزینه بهره برداری بسیار پایینی در مقایسه با نیروگاههای دیگر دارند. هزینه پایین بهره برداری واحدهای بادی به دلیل انرژی مجانی باد است. از طرف دیگر ژنراتورهای واحدهای بادی از نوع القایی روتور قفسه سنجابی میباشند که نسبت به ژنراتورهای سنکرون به حفاظت و تعمیر و نگهداری بسیار کمتری نیاز دارند [۵۴].
تنها نقطه ضعف تولید نیروگاههای بادی، عدم قطعیت تولید این واحدهاست. به منظور بهره برداری با اطمینان از سیستم قدرت، عدم قطعیت تولید نیروگاه بادی نیز باید در مسئله بهینهسازی لحاظ شود. نفوذ گسترده نیروگاههای بادی در سیستم قدرت باعث تاثیر گذاشتن آنها در قابلیت اطمینان سیستم تولید خواهد شد. تغییرات در تولید نیروگاههای بادی عمدتاً به علت الگوی وزش باد روزانه میباشد.
گسترش بهره گیری از انرژی باد برای تولید الکتریسیته در شبکه قدرت، عدم قطعیت تولید سیستم را بالا برده و در نتیجه ریسک سیستم افزایش یافته و قابلیت اطمینان آن کاهش مییابد. در نظر بگیرید نیروگاههای بادی به روش مرسوم همانند نیروگاههای سوخت فسیلی در برنامه مشارکت واحدها وارد شوند و عدم قطعیت تولید در مورد نیروگاههای بادی در نظر گرفته نشود و فقط شاخص های اقتصادی در محاسبات وارد شوند؛ در این صورت با توجه به پیش بینی تولید مزرعه بادی از آنها بهره برداری می شود و بار شبکه تغذیه خواهد گردید. اگر میزان نفوذ نیروگاههای بادی در شبکه افزایش یابد سیستم در تامین برق مورد نیاز شبکه با مشکل روبهرو خواهد شد [۵۵].
با توجه به گسترش استفاده از نیروگاههای بادی در جهان و وجود عدم قطعیت تولید این نوع نیروگاه، در این فصل به مدل کردن عدم قطعیت تولید مزرعه بادی در مشارکت واحدها با قیود امنیتی پرداخته می شود.
۳-۲ مروری بر منابع
پیش بینی کوتاه مدت باد زیر شاخهای از پیش بینی زمانی توان و سرعت باد بوده و بازههای زمانی که در این زیر شاخه مدنظر قرار میگیرند در حدود پیش بینی برای چند روز (به عنوان افق پیش بینی) و چند دقیقه تا چند ساعت (به عنوان فاصلهی زمانی یا گام پیش بینی) میباشد. هدف از این کار پیش بینیِ توان خروجی مزرعه بادی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم(تخمین سرعت باد و سپس تبدیل آن به توان تولیدی) میباشد [۶۵]. این نوع پیش بینی باد بیشتر برای بازارهای منطقهای (روزانه و فراتر از روز)، مدیریت سیستم و برنامه ریزی جهت تعمیر و نگهداری، اعلام وضعیت تولید جهت برنامه ریزی اپراتورهای شبکه میباشد. تاریخچه پیش بینی باد از ۳۰ سال پیش با نصب نیروگاههای بادی و اتصال آنها به شبکه سراسری شدت بیشتری گرفته است. مقایسه کارایی مدلهای پیش بینی سرعت باد تاکنون میسر نبوده است که دو دلیل عمدهی آن عدم تدوین استانداردی برای اندازه گیری کارایی مدلها و اهمیت یکسان بودن داده های اولیه برای مقایسه مدلها هستند [۷۶]. در مرجع [۵۸] از روش شبکه های عصبی برای پیش بینی باد استفاده شده و از نتایج بدست آمده در مسئله مشارکت واحدها با در نظر گرفتن عدم قطعیت در این پیش بینی استفاده شده است. مرجع [۵۹] یک قالب محاسباتی برای پیش بینی عددی هوا ارائه می کند و در مسئله مشارکت واحدهای و پخش بار اقتصادی تصادفی با عدم قطعیت نیروگاه بادی مورد استفاده قرار میدهد. مقالات متعددی در زمینه مشارکت واحدها با در نظر گرفتن نیروگاههای بادی ارائه شده است که در ادامه به آنها پرداخته شده است. مرجع [۶۰] با بهره گرفتن از دو استراتژی حداقل کردن هزینه و کم کردن ریسکِ سیستم، مسئله مشارکت واحدها در حضور نیروگاههای بادی را به صورت کوتاه مدت بهینه می کند. مرجع [۶۱] با ترکیب الگوریتم شاخه و کران[۳۶] و برنامه ریزی دینامیک، به حل مسئله مشارکت واحدها با در نظر گرفتن ژنراتورهای بادی پرداخته شده است. مرجع [۶۲] یک مدل برای پخش بار اقتصادی بهینه کوتاه مدت ارائه کرده و به محاسبات ریسک برای بهره برداری سیستمهای قدرت در حضور مزرعه بادی با بهره گرفتن از روش ازدحام ذرات[۳۷] پرداخته است. در مرجع [۴۹] مسئله مشارکت واحدها با قیود امنیتی با در نظر گرفتن نیروگاه بادی و ذخیرهساز هوای فشرده[۳۸] بهینه شده و تاثیر اضافه شدن این ذخیرهساز در کنار نیروگاه بادی در بهبود نتایج بهینهسازی بررسی شده است. در مراجع [۶۳]-[۶۵] به بررسی تاثیر نیروگاههای بادی در برنامه ریزی تولید، هزینه سوخت، مقدار آلودگی و امنیت سیستم پرداخته شده است. [۶۲] ، [۶۳] و [۶۴]
در مرجع [۶۶] نیز دلایل فنی و اقتصادی استفاده از نیروگاههای بادی مورد بررسی قرار گرفته و یک مدل تصادفی برای بررسی تاثیر عدم قطعیت تولید نیروگاه بادی در برنامه مشارکت واحدها ارائه شده است. در مرجع [۶۷] به بررسی ریسک مشارکت واحدها با در نظر گرفتن نیروگاه بادی پرداخته شده است؛ از مدلهای سریهای زمانی ARMA برای بدست آوردن توزیع احتمال سرعت باد و خروجی نیروگاه بادی استفاده شده است.
در مرجع [۶۸] الگوریتمی برای مشارکت واحدها با قیود امنیتی با در نظر گرفتن عدم قطعیت باد ارائه شده است. بدین صورت که در ابتدا مسئله مشارکت واحدها به صورت مسئله اصلی با توان تولیدی نیروگاه بادی که پیش بینی شده انجام می شود؛ سپس به کمک تعدادی سناریو باد به پخش بار مجدد پرداخته و تا زمانی که در این حالتها تجاوز از محدوده مجاز وجود داشته باشد، قیودی به مسئله اصلی اضافه شده و مجدداً مسئله مشارکت واحدها حل می شود. در مرجع [۶۹] یک متدولوژی برای مشخص کردن سطح رزروهای گردان و غیرگردان در یک سیستم قدرت در حضور نیروگاه بادی ارائه شده است. از برنامه ریزی تصادفی برای محاسبات بستن بازار در بازه زمانی روزانه (۲۴ ساعت) استفاده شده است.
هدف این پژوهش آن است که عدم قطعیت تولید این نیروگاهها را به نحوی شایسته و مناسب در برنامه مشارکت واحدها وارد کرده و شرایط واقعی حاکم بر شبکه را به جای فرض اطمینان از تولید نیروگاههای بادی در نظر گیرد. عدم قطعیت تولید مزرعه بادی به صورت سناریو در مسئله بهینهسازی لحاظ می شود که در بخشهای بعدی به تشریح آن پرداخته می شود.
۳-۳ مدل کردن عدم قطعیتِ نیروگاه بادی
عوامل مختلفی در خروجی توان توربین بادی اثر دارد که از بین آنها سرعت باد مهمترین عامل تعیین کننده میباشد. عموماً خروجی توان این واحدها با توان سوم سرعت باد رشد می کند و پیش بینی توان این واحدها بر اساس پیش بینی سرعت باد صورت میگیرد. بنابراین خطا در پیش بینی سرعت باد، منجر به خطای بزرگتری در پیش بینی توان خروجی واحدهای بادی می شود. بنابراین توان خروجی توربینهای بادی ماهیتی تصادفی دارند و میتوان با یک توزیع آماری نظیر توزیع ویبال، توزیع نرمال و… آن را مدل کرد، یا با بهره گرفتن از روشهایی مانند شبکه عصبی [۵۸] و [۷۰]، روش [۳۹]ARMA [66] و یا منطق فازی [۷۱] توزیع احتمال آن تخمین زده می شود.
در این بخش روش مورد استفاده برای مدل کردن عدم قطعیت نیروگاه بادی ارائه می شود. در این تحقیق فرض شده که توان مزرعه بادی با یک توزیع نرمال مدل می شود، که در آن متوسط تولید بادی و انحراف معیار (درصدی از ) میباشد. برای در نظر گرفتن عدم قطعیت تولید نیروگاه بادی به این صورت عمل می شود که در ابتدا تعداد زیادی سناریو برای باد و همچنین خروج واحدها و خطوط متناسب با ابعاد شبکه (تعداد متغیرهای تصادفی) و افق زمانی مورد مطالعه با بهره گرفتن از روش مونت کارلو تولید کرده و پس از کاهش تعداد سناریوها به تعداد مناسب به مسئله بهینهسازیای اعمال می شود [۴۴]، که در بخش بعد به فرمولاسیون این مسئله پرداخته می شود (نحوه تولید سناریوها در پیوست (ب) آورده شده است).
۳-۳-۱ فرمولاسیون مشارکت واحدها با لحاظ کردن نیروگاه بادی
در این بخش با بهره گرفتن از متدولوژی معرفی شده در فصل۲ و ترکیب آن با روشهای مرسوم در نظر گرفتن عدم قطعیت نیروگاههای بادی کارایی روش مذکور در حذف قیود و کاهش زمان اجرای برنامه بیش از پیش نشان داده می شود. در این بخش از فرمولاسیون موجود در مرجع [۶۹] استفاده شده با این تفاوت که در قسمتی از تابع هدف که به ازای سناریوهای مختلف باد، برای هر واحد رزروی متناسب با هر سناریو بدست می آید، با فرمولاسیون معرفی شده در فصل۲ جایگزین می شود و قیود اضافی حذف میگردند. در ادامه تابع هدف و قیود مربوطه نشان داده شده است. هزینه کلی انرژی و رزرو سیستم در طول زمان مورد نظر بهرهبردار، به عنوان تابع هدف در نظر گرفته می شود بدین صورت که هزینه انرژی وابسته به میزان توان تولیدی و رزروهای سیستم است؛ بهرهبردار به دنبال کم کردن این هزینه خواهد بود، این تابع هزینه در رابطه (۳-۱) نشان داده شده است. تابع هزینه واحدها بصورت خطی درآمده و قیمتهای پیشنهاد شده ازسوی تأمین کننده های رزرو نیز دردسترس میباشد. هزینه مربوط به روشن و خاموشکردن واحدها نیز در نظر گرفته شده است. در این تابع هدف تنها واحدهای حرارتی در نظر گرفته شده اند. لازم به ذکر است که در برخی از روابط فصل۲ از اندیس k که بیانگر حوادث محتمل بود استفاده شده و در این فصل به جای اندیس k از اندیس s که بیانگر شماره سناریو از ۱ تا میباشد استفاده شده است. بدیهی است که متغیرها و ثابتها از لحاظ ماهیتی همان نقش قبل را خواهند داشت.
شکل ۴-۱۵ تغییرات لقی میان سیلندر و لوله با سرعت سیال
چگونگی تبدیل شدن میکرولیفت به ماکرولیفت را می توان اینگونه توضیح داد:
اگر همانند شکل ۴-۱۶ یک سیلندر که دارای چگالی بیش از سیال است را در حال حرکت در لوله در نظر بگیریم با فرض ثابت بودن سیلندر و حرکت سیال یعنی استفاده از مبدا مختصات متحرک، سرعت سیال در قسمت جلویی سیلندر و درنزدیکی آن در جهتی است که فلش ها روی شکل نشان می دهند.
به دلیل اینکه نقطه ۲ نسبت به نقطه ۱ به بدنه لوله نزدیکتر است می توان متوجه شد که فشار در نقطه ۲ روی سطح جلویی سیلندر از فشار درنقطه ۱ بیشتر است. فشار بیشتر در نقطه پایینی سیلندر سبب پدید آمدن دو مساله می شود:
شکل ۴-۱۶ پروفیل سرعت نسبی جریان
-
- یک گردابه ساعتگرد[۷۰] درمقابل سیلندر پدید می آورد (همان طور که در شکل قابل مشاهده است).
-
- فشاری را در زیر سیلندر و در نزدیکی لبه جلویی ایجاد می کند.
بدیهی است که گردابه ساعتگرد در مقابل سیلندر سبب ایجاد یک نیروی برشی رو به بالا به سیلندر شده و باعث بلند شدن دماغه آن می گردد و اختلاف فشار ایجاد شده نیز به بالا رفتن آن کمک می کند و نیروی برا را افزایش می دهد. بوجود آمدن نیروی فشاری در قسمت پایینی سیلندر امری واضح است چرا که به دلیل فاصله بیشتر در قسمت بالایی، سیال راحت تر از آن قسمت عبور کرده وفشار در آن نقطه کمتر از فشار سیال در فاصله خیلی کم زیر سیلندر است.
حال می توان گفت در زمان آزاد شدن سیلندر عملا نیروی برا بر نیروی وزن سیلندر غلبه کرده و خواهیم داشت:
(۴-۴۶)
=(s-1) ρg
که نیروی برا، s چگالی نسبی سیلندر، ? چگالی سیال، g شتاب گرانشی، مقطع عرضی سیلندر و طول سیلندر است:
از طرفی می دانیم نیروی برا برابر است با:
=Aρ
(۴-۴۷)
که در آن ضریب برا، A سطح مشخصه و V سرعت مشخصه است.
ازآنجایی که نیروی برا هم به دلیل اختلاف فشار وهم تنش برشی سیال پدید می آید لذا بدیهی است که سرعت مشخصه همان سرعت نسبی سیال و یا اختلاف سرعت میان سرعت سیلندر و سیال است . اما برای سطح مشخصه، دوسطح را می توان فرض کرد یکی مقطع عرضی سیلندر ودیگری سطح سیلندر است. برای اینکه مشخص شود کدامیک باید به عنوان سطح مشخصه مورداستفاده قرار گیرد ازنتایج تجربی بدست آمده کمک گرفته می شود. تا اینجا از هر دو سطح به صورت زیر استفاده می کنیم:
(۴-۴۸)
= ρ
=ρ
(۴-۴۹)
که و دو ضریب برا و d قطر سیلندر است. با ترکیب معادله ۴-۴۶ با معادلات ۴-۴۸ و۴-۴۹ تعادل نیرویی میان نیروهای عمودی در زمان آزاد شدن نوشته می شود. حال از نتایج تجربی برای تکمیل تئوری بدست آمده استفاده می کنیم.
۴-۷ نتایج تجربی
داده های تجربی موجود در ارتباط با نیروی برا وارد بر سیلندرها بسیار محدود هستند. اولین نتایج آزمایشگاهی در این ارتباط برای لوله ۲۵/۱ اینچ معادل ۷۵/۳۱ میلیمتر بدست آمده و سیال بکار رفته نیز آب بود (۲۶). حرکت سیلندر در لوله مشاهده و عکسبرداری شد و فاصله میان سیلندر و لوله در زمان های مختلف از روی عکس ها بدست آمد. نتایج با تغییر دادن چگالی نسبی، نسبت قطر و سایر پارامترها نیز ثبت گردید. البته در ابتدا محدوده این تغییرات خیلی زیاد نبود.
جدول شماره ۴-۱ لیستی از این داده ها را که از مرجع مذکور اخذ شده است نشان می دهد. آنچه انتظار می رود این است که سرعت سیال در لحظه رخ دادن ماکرولیفت تابعی از قطر لوله D و قطر سیلندر d، طول سیلندر ، چگالی سیلندر ، چگالی سیال ρ، ویسکوزیته سیال µ، شتاب جاذبه g و زبری سطح سیلندر و لوله باشد. ضریب اصطکاک میان لوله و سیلندر نمی تواند دارای نقشی اساسی باشد چرا که در هنگام جدا شدن سیلندر از سطح لوله این اثر خیلی ناچیز است. حال به کمک آنالیز ابعادی می توان نوشت:
= (D, d,,, ρ, µ, g,)
(۴-۵۰)
= (k, a, s, Re,)
که:
=
k =
(۴-۵۱)
a =
s =
Re =
=
=
جدول ۴-۱ داده های تجربی برای تعیین برا سیلندر در لوله
s | a |
یک دلیل عمده که بسیاری از مدیران به زیردستان در بهبود عملکرد آنها کمک نمی کنند، این است که آنها نمی دانند چگونه بدون رنجاندن یا دلسرد کردن پرسنل این کار را انجام دهند. برخی از اصول اساسی زیر این مشکل را برطرف می کند.
کارکنانی که عملکرد کلی آنها رضایت بخش است، باید از این موضوع با خبر بشوند. اگر کارکنان بدانند که مدیریت به طور کلی از کار آنها خشنود است و حتی در حال کمک کردن به آنهاست، برای بهتر انجام دادن کار، پذیرفتن بازخورد در جهت بهبود و ارتقای آن عمل خواهند کرد.
محدودیتهایی که فاصله [دوری از کارکنان] ایجاد می کند، مانع می شوند از اینکه شخصی بازخورد معنی داری را به طور کامل دریافت کند، بازخوردی که در آن شناخت یک جزء مرکزی است ، اما این نکات کلیدی باید اساس هر طرح بازخوردی باشد:
بازخورد عملکرد همان ارزشیابی سالانه نیست. بازخورد عملکرد واقعی را اگر امکان دارد زمانی که کار تمام شده باشد بگیرید. ارزشیابیهای سالانه رسمی را برای جمع بندی سال به کار ببرید، کارمند را با اشتباهات گذشته اش تحت فشار نگذارید.
این را تشخیص دهید که کارمندان می خواهند بدانند که چه موقع کم کاری کرده اند. از اینکه کارکنان یک انتقاد شایسته را دریافت کنند، نترسید؛ کارکنان شما نیاز دارند بدانند که چه موقع خوب عمل نکرده اند. در همان زمان، بازخورد مثبت دادن را هم فراموش نکنید. هدف نهایی شما این است که در نهایت تیمی را تشکیل دهید که مستوجب تقدیر باشد.
-
- توضیحاتی که در مورد بهبودهای صورت گرفته ارائه می شود، باید مشخص، واقعی و غیر احساسی و مستقیماً معطوف به عملکرد کارکنان باشند تا اینکه معطوف به خصوصیات شخصی آنها. از تذکرات ارزیابی کننده کلی (مثل: آن کار بی ارزش است) یا توضیحاتی در مورد انگیزه ها یا خصوصیات شخصی کارکنان ( مثل: شما بی دقت بودهاید) خودداری کنید. در عوض یک سری جزئیات مشخص و واقعی (قابل لمس) را در مورد آنچه شما حس می کنید که حتما بهبود یافته است و چگونگی این بهبود، تهیه کنید
-
- بازخورد را در ارتباط با وظیفه پرسنل قرار دهید. اجازه ندهید که توضیح شما به چیزی که با وظایف و اختیارات آنها ارتباطی ندارد، مربوط شود.
-
- به عقاید و نظرات کارکنان در مورد مشکلات انجام کار، گوش کنید. تجربیات و مشاهدات کارکنان برای مشخص کردن اینکه چگونه مسائل مربوط به عملکرد می تواند بهتر مورد توجه قرار گیرد، مفید هستند؛ از جمله اینکه چگونه شما[مدیر] می توانید بیشتر مفید باشید.
-
- همواره به یاد داشته باشید که شما به چه دلیل بازخورد می دهید. شما می خواهید عملکرد را بهبود ببخشید نه اینکه برتری خود را بر کارمندان ثابت کنید. بنابراین واقعگرا باشید و بدون اینکه کار غیرممکنی را بخواهید، بر آنچه واقعاً شدنی است، متمرکز شوید.
-
- در مورد چیزی که اطلاعی از آن ندارید، پیشنهاد ندهید. از کسی که موقعیت را میشناسد برای نظر افکندن به آن موضوع کمک بگیرید.
برابری
۵٫ رابطه خوبی با کارکنان داشته باشید.
یکی از بی حاصلترین قواعد در سازمانها، توزیع اطلاعات بر مبنای اصل «لزوم دانستن» است. [پرسنل فقط آنچه را لازم است، باید بدانند] این قاعده معمولاً روشی غیر ضروری و مخرب در جهت محدود کردن جریان اطلاعات در یک سازمان است.
محروم کردن کارکنان از اطلاعات به خاطر نبود یک رابطه مناسب با مدیریت، یکی از مهمترین یافته های منفی است که ما در اظهار نظرهای کارکنان مشاهده کردیم. آنچه کارکنان نیاز دارند تا کارشان را انجام دهند و آنچه به آنها احساس احترام و حس مشارکت می دهد ، امر می کند که مدیران باید محدودیتهای خیلی کمی در جریان اطلاعات قرار دهند. چیزی را از کارکنان مخفی نگه ندارید، مگر آن موارد ناچیزی را که واقعا ًمحرمانه هستند.
یک ارتباط خوب نیازمند آن است که مدیران با آنچه که پرسنل می خواهند و نیاز دارند که بدانند، خود را هماهنگ کنند. بهترین راه برای این کار سوال کردن از خود پرسنل است اغلب مدیران باید خودشان را به ارتباط برقرار کردن منظم عادت دهند. این موضوع یک غریزه طبیعی نیست. شما باید ملاقاتهای منظمی را با کارمندان تنظیم کنید ، ملاقاتهایی که هدفی به جز ارتباط دو طرفه ندارند. ملاقات با مدیریت باید طرح خاصی داشته باشد، برای آنکه نتایج ملاقات را به پرسنل انتقال دهد و واقعیت را به آنها بگوید. بسیاری از کارکنان درمورد انگیزه های مدیریت خیلی مشکوک هستند و چیزهایی برای خود تصور می کنند. در ارتباط برقرار کردن با پرسنل به طور منظم بازخورد بگیرید.(نتیجه کار را بررسی کنید) یکی از بزرگترین مشکلات ارتباط برقرار کردن این است که تصور کنید که یک پیام درک شده است. اگر پیگیری کنید اغلب متوجه می شوید که پیامها غیر واضح اند یا اینکه مخاطب آنها را نفهمیده است. شرکتها و مدیرانی که این گونه با کارمندان خود ارتباط برقرار می کنند، در روحیه کارکنان تاثیر زیادی می گذارند. روابط باز و کامل[با کارکنان] نه تنها آنها را در انجام کارهایشان کمک می کند، بلکه نشان از احترام گذاردن به آنهاست.
-
- عملکرد ضعیف را تشخیص بدهید.
حتماً به ۵ درصد از کارکنان خود که نمی خواهند کار کنند، توجه و آنها را شناسایی کنید. بیشتر افراد می خواهند کار کنند و از کار کردن افتخار می کنند. اما کارکنانی وجود دارند که به کارکردن حساسیت دارند. آنها هر کاری می کنند تا از زیر کارکردن فرار کنند. آنها بی انگیزه هستند و یک روش انضباطی – مثل انفصال از کار تنها راهی است که می توان آنها را از طریق آن اداره کرد. این کار روحیه و کارایی بقیه اعضای تیم را افزایش می دهد، زیرا آنها می بینند که یکی از موانع کارایی آنها برداشته شده است.
همراهی و رفاقت
-
- کار جمعی(تیمی) را رواج دهید
اغلب فعالیتها برای آنکه به طور موثر انجام گیرند، به یک کار گروهی نیاز دارند. تحقیق نشان می دهد که کیفیت یک کار گروهی در زمینه هایی مثل حل مسئله معمولاً بیشتر از کار فردی است.به علاوه بیشتر کارکنان وقتی به صورت جمعی کار کنند، انگیزه بیشتری پیدا می کنند.
هر زمان که امکان دارد مدیران باید کارکنان را به تیم های خود مختار تقسیم کنند، تیم هایی که بر مسائلی مثل کنترل کیفیت، زمانبندی و بسیاری از روش های انجام کار کنترل دارند. چنین تیم هایی به مدیریت کمتری نیازمند هستند و طبیعتاً به کم شدن صحیح سطوح مدیریتی و کاهش هزینه ها منجر می شوند. در ایجاد تیم ها، همانطور که باید بین افراد رفاقت وجود داشته باشد، باید صلاحیتهای افراد نیز در نظر گرفته شود. یک مدیر باید با دقت ارزیابی کند که چه کسی با چه کسی بهتر کار می کند. این موضوع برای ایجاد فرصت در جهت تنوع و مبادله در یادگیری عقاید، روشها و رویکردها در میان کارکنان مهم است. با تیم جدید در مورد وظایفشان و چگونگی عملکردشان و انتظارات شما از محصول کارشان شفاف باشید.
توجه به هر سه عامل
-
- گوش کنید و درگیر شوید.
کارکنان یک منبع غنی اطلاعات هستند، در این مورد که چگونه باید یک شغل را بهتر انجام داد. این اصل درمورد همه انواع کارکنان از ساعتی تا رسمی کاربرد دارد. مدیرانی که با یک روش و شیوه مشارکتی کار می کنند، نتایج بزرگی را در ارتباط با کیفیت و بهره وری به دست می آورند.(میلتر و اسروتا[۴]، ۲۰۰۷، ص ۲، ترجمه یاسر جلالی)
۷ – ۲ – ۲ نظریه های انگیزش
-
- نظریه دو عاملی هرز برگ
یکی از تئوریهای که در سه دهه گذشته توجه بسیار زیادی را در متون انگیزش برای کار، به خود جلب نموده، تئوری دو عاملی یا انگیزشی – بهداشتی هرزبرگ است.
این تئوری توسط پژوهشگران مؤسسه خدمات روان شناختی پیتسبورک به رهبری فرد هرزبرگ ارائه گردید. اساس تئوری دو عاملی را نیز مفهوم نیاز تشکیل می دهد. پژوهشگران مؤسسه مذکور پس از تحلیل نوشتارهای پنجاه ساله نگرش شغلی به روش مصاحبه خاصی که شیوه رویدادهای مبین نام گرفت، از ۲۰۰ مهندس و حسابدار یازده شرکت مختلف که در منطقه پیتسبورک ایالت پنسلوانیا مشغول کار بودند خواستند که رویدادهای ویژه ای را که در تجارب شغلی نشان خشنودی و نا خشنودی بسیار زیادی برای آنها فراهم ساخته به یاد آورده و بیان نمایند.
بعد از جمع آوری نتایج تحقیق، گروه پژوهشگر به دو گروه از نیازها دست یافتند که یک گروه برانگیزاننده ها یا عوامل انگیزش نامیده شد و گروه دیگر را عوامل بهداشتی نامیدند. در گروه اول از نیازها( عوامل انگیزشی) که به محتوی کار مربوط می شود، این موارد قرار دارد: مسئولیت، استقلال در کار، احترام و خودیابی که اینها در حقیقت نیازهای سطح بالا را ارضا می کنند و به شخص انگیزه می دهند تا تلاش بیشتری در جهت عملکرد بهتر داشته باشد.
گروه دوم نیازها( عوامل بهداشتی) ارضا کننده نیازهای فیزیولوژیک، ایمنی و اجتماعی می باشند؛ از قبیل شرایط فیزیکی کار، حقوق، منابع و دیگر جنبه هایی از محتوای کار که نیازهای سطح پایین تر را ارضا می کند.
برخلاف نظریات دیگری که مربوط به نیازها می باشد، نظریه دو عاملی به جای تکیه بر ارضای نیازهای فرد تاکید بر افزایش رضایت کلی دارد. عوامل بهداشتی در کارکنان ایجاد انگیزه نمی کند که بیشتر تلاش کنند اما این عوامل می بایست برای اینکه عوامل انگیزشی مؤثر واقع افتد، تا حدی ارضا شده باشند.به عنوان مثال دادن استقلال و مسئولیت در کار در حالیکه شرایط کاری هنوز حل نشده است باعث عدم رضایت می شود.
نظریه هرزبرگ در بعضی از موارد مورد انتقاد قرار گرفته است. یکی از انتقادات در مورد روش تحقیق و نحوه جمع آوری اطلاعات و طبقه بندی تعدادی از عوامل، مانند حقوق می باشد که می تواند هم جزو عوامل انگیزشی و هم جزو عوامل بهداشتی محسوب گردد. انتقاد دیگر این است که هرزبرگ به تفاوتهای فردی توجه نکرده است و تاکید بیش از اندازه روی لذات به عنوان نتایج مطلوب دارد. اما هنوز هم می تواند پاسخهایی را برای مسایل انگیزشی داشته باشد. مثلا طبق نظریه هرزبرگ، مدیری که به کارمندش بدون مسئولیت اضافی پستی می دهد، قادر خواهد بود عملکرد آن شخص را بهتر کند، زیرا مدیر عوامل بهداشتی را افزایش داده و عوامل انگیزشی را افزایش نداده است.بطور مشابه اگر صرفا حقوق ( که به عنوان یک عامل بهداشتی ) افزایش یابد بدون اینکه محتوای شغل تغییر یابد ، افزایش حقوق
باعث افزایش و بهبود عملش نخواهد شد. (اصغر مشبّکی،مدیریت رفتار سازمانی ،۱۳۷۷: ۱۴۰).
-
- نظریه X و نظریه Y