«تصدیق» به «عدم تصدیق» اندازه گیری میشوند.
۲-۱-۳-۲- آگاهی رسانی والدین: فاکتور ارائه کننده آگاهی والدین از سه آیتم (مورد) حاوی میزان تلاشی است که دانشآموز جهت آگاهی والدین از رفتارش انجام میدهد.
۷۱-= موارد در یک مقیاس سه نقطهای از «عدم سعی» به «سعی زیاد» تغییر میکنند.
۳-۱-۳-۲- دانش والدین: توسط سه آیتم آشکار فهرست شده بود به همراه بهرهبرداری از درجهای که در آن افراد به والدینشان گزارش میدهند که زمان به سر بردن در خارج از منزل را به چه کاری میپردازند. ۸۶= آیتمهای روی یک مقیاس سه نقطهای از «نمیدانم» به (زیاد میدانم» تغییر میکند.
۲-۳-۲- متغیر میانی نیمسال اول:
۱-۲-۳-۲- مصرف الکل در دوستان. مقیاس (اندازهگیریها) میزان مصرف الکل را در بین دوستان شخص نشان میدهد که از سه آیتم توضیح دهنده ادراک فرد از تعداد دوستان صمیمی که رفتارهای خطرزای مصرف الکل را دارند تشکیل شده است. ۹۳= آیتمها در یک مقیاس پنج نقطهای که از «هیچ کس» تا «تقریباً همه» گسترده است، تعیین میشوند. این مقیاس مشابه به عنوان یک متغیر کنترل در خط اصلی هر نام نویسی قرار میگیرد.۹۲=
۲-۳-۲- متغیر برآیند نیمسال دوم (بهار):
۱-۳-۳-۲- مصرف الکل فرد: این اندازه گیری مصرف الکل از چهار متغیر آشکار توضیح دهنده نوشیدن در آخر هفته ایجاد شده است. سه آیتم از شرکت کنندگان خواسته بود تعداد نوشیدنهایی را که هر روز هفته مصرف میکنند (سهشنبه، جمعه و شنبه) را بیان نمایند. برای آیتم چهارم، از دانشآموزان خواسته شد بگویند چه تعداد نوشیدنی در ۳۰ روز گذشته مصرف کردهاند. سه آیتم نخست در یک مدل پاسخ دلخواه ترتیب داده شده بود، در حالیکه آیتم چهارم روی یک مقیاس ۶ نقطهای از هرگز تا ۹ یا آیتمهای بیشتر متغیر بود. اندازه گیری مشابهی به عنوان متغیر کنترل در خط اصلی بیش از نام نویس و ورود به دانشگاه مورد استفاده قرار گرفت. و در خلال فصل دوم جهت آشکارسازی مدل تعمقی مناسبتر .
۳- نتایج
مدل معادله ساختاری، با بهره گرفتن از ۰/۷ AMOS برای ۲۳ آیتم آشکار و ۸ فاکتور نهفته ذکر شده در بالا تنظیم شده بود. برای آیتم توصیفی و همبسته، به جدول ۱ رجوع نمایید. علاوه بر توضیح خط سیر فرض شده، کوواریانس باقیمانه بین آیتمهای متحد با فاکتورهای آگاهی دهنده و دانش والدین قرار میگیرد. این اتحاد فاکتورهای متدی را ارائه میدهد که از مقیاسهای اجرا شده ریشه گرفتهاند همانطور که آیتمهای مشترک تغییر یافته درباره دانش والدین و آگاهی از رفتارهای مشابه در همان روش سوال میکند. به عنوان مثال، واریانس متشرک بین این دو سوال قرار میگیرد «تا چه حد والدین شما برای دانستن اینکه در شب کجا هستید تلاش میکنند؟» و «تا چه اندازه والدین شما میدانند که شب به چه کاری مشغول هستید؟» به علاوه، واریانسهای باقیمانده از آیتمهای قرار گرفته روی مصرف شخصی در خلال نیمسال اول و مصرف شخص در خلال نیمسال دوم اجازه تغییر را پیدا کرده بودند به این دلیل که آیتمها در هر دو نقطه زماین مفهومی بودند که در آن رفتار رخ داده بود. به علاوه، کوواریانس واریانس مشترک، بین فاکتور ارائه کننده خط اصلی مصرف الکل و فاکتور ارائه کننده خط اصلی مصرف الکل در دوستان، دانش والدین و تصدیق والدین تخمین زده شده بود، از آنجا که واریانس مشترک بین آگاهی رسانی والدین و دانش والدین، تصدیق والدین و خط اصلی مصرف الکل دوستان و دانش والدین و خط اصلی مصرف الکل دوستان قرار دارد. این شامل محاسبه مشارکت همزمان بین مصرف الکل شرکت کننده و رفتار والدین و دوستان در خلال تابستان پیش از ورود به دانشگاه است. واریانس مشترک همچنین بین فاکتورهای والدین که ارائه کننده ارتباطات مورد انتظار بین مشخصه های والدین است، تخمین زده شد. سرانجام، تأثیرات مستقیم باقی مانده پیشگویی کنندگان در مورد مصرف الکل شخص که در خلال نیمسال دوم کالج مورد استفاده قرار گرفت در مدل وجود دارد.
تناسب مدل فرض شده با آمار قابل قبول بود، گرچه آمار مربع قابل توجه بود، این بیشتر نتیجه نمونه بزرگ مورد استفاده بود، از آنجا که مربع chi بسیار تحت تأثیر اندازه نمونه بود. این تأکید (اثبات) بیشتر توسط راهنماهای اضافی ذکر شده حمایت شد که تناسب قابل قبولی با اطلاعات را نشان میدهد. نتایج نشان داد که تمام فاکتورهای بکار رفته در مدل قابل توجه بودند. ، از آنجا که تمام واریانسهای مشترک الگو بودند. در حالی که این مدل آمار و اطلاعات را متناسب مینمود، یک آزمایش از وزنهای بقای تخمین زده شده یک ارتباط مثبت مورد انتظار را بین آگاهی رساندن والدین و مصرف الکل دوستان در خلال نیمسال اول دانشگاه نشان میدهد. ۲۸/۷=t 34=B 01P<. این به عنوان اتحاد دارای دو متغیر پنهان بین آگاهی والدین و مصرف الکل دوستان در خلال نیمسال اول دانشگاه منفی بود و غیر کافی ۰۲-=r آزمایش اکتشافی از پراکندگی بین آیتمها با آگاهی رسانی والدین همراه بود و آیتمهای متصل به مصرف الکل دوستان نشان داد که هیچ کدام از این پیوستگیها خطی نبوده است، با سطوح بالا و پایین آگاهی والدین همراه با مصرف بالای الکل در دوستان و میانگین آگاهی والدین همراه با سطوح پایین مصرف الکل در دوستان. جهت محاسبه اتصال و پیوستگی از درجه دوم، از جدز آگاهی والدین استفاده
میکنیم، با فاکتور پنهان که اکنون جذر آگاهی والدین را نشان میدهد.
این مدل جدید همچنین آمار واطلاعات را به خوبی متناسب مینماید، ۶۵/۴۴۶=(۲۰۵)x2 ۰۰۱P>، ۹۶=CFI، ۶/۰=RNSEA هیچ واریانس مشترک و تأثیرات مستقیم باقی مانده از مدل به علت صرفهجویی حذف نشده بود. با توجه به راه های فرض شده، دانش والدین در خلال تابستان مصرف الکل دوستان را در خلال نیمسال اول پیشبینی کرد، به طوری که نشان داد در مورد والدینی که درباره آنچه بچه ها در خلال زمان آزادشان انجام میدهند آگاهی بیشتری دارند، دوستان فرد علاقه کمتری به مصرف الکل دارند. ۲۹/۰-= ۹۹/۱-=t 05/0P> به علاوه، مصرف الکل دوستان شخص در دبیرستان، مصرف الکل آنها را در ترم پاییز پیشبینی کرد ۰۰۱P> 64/14=t 91/0= ، به طوری که مصرف بالاتر دوستان در دبیرستان، مصرف بالای دوستان در کالج را نتیجه داد. تصدیق والدین از مصرف الکل و استفاده از خط اصلی به طور قابل توجهی در مورد مصرف الکل دوستان قابل پیشبینی نبود.
آگاهی والدین در خط تولید همچنین مصرف الکل شخص را در خلال نیمسال اول کالج پیشبینی کرد، با آگاهی بیشتر والدین مصرف الکل کاهش یافت مصرف دوستان و مصرف الکل شخص در خط اصلی یک مصرف فردی را در خلال فصل نخست کالج پیشبینی کرد، به طوری که مصرف بیشتر شخص و دوستان در خلال دبیرستان با مصرف بیشتر در کالج ارتباط بود. ۳۸/۰= دوستان ۴۴/۶=t، ۰۰۱/۰P>، ۶۳/۰= مشخص، ۷۴/۷=t، ۰۰۱/۰P>، دانش والدین و تصدیق مصرف شخص را در خلال ترم اول پیشبینی نمیکند. ارتباط قابل توجه همچنین بین مصرف الکل دوستان در خلال نیمسال اول و مصرف شخص در خلال نیمسال دوم نشان داده شده بود، به طوری که اکثر دوستان شخص به مصرف الکل تمایل داشتند و باز اکثر اشخاص تمایل داشتند در نیمسال دوم از کالج الکل مصرف کنند. ۷۵/۲=t و ۱۴/۰= ، ۰۱/۰P>، در اینجا همچنین ثبات مصرف الکل بین دو ترم کالج وجود داشت، به طوری که مصرف کنندگان بالای الکل در خلال نیمسال اول تمایل داشتند تا در خلال نیمسال دوم هم به مصرف بالای آن ادامه دهند ۰۰۱/۰P> 78/11=t و ۷۰/۰= سرانجام، در اینجا یک تأثیر مستقیم باقی مانده تصدیق والدین در خلال تابستان در مصرف الکل اشخاص در خلال نیمسال دوم کالج وجود داشت، به طوری که عدم تصدیق بیشتر والدین، به مصرف الکل در افراد منجر شد. ۱۹/۳-=t 68/0-= ۰۱/۰P<.
وساطت عملکردهای والدین درباره مصرف الکل در خلال نیمسال دوم کالج در حالی که دوستان در نیمسال اول الکل مصرف میکردند با بهره گرفتن از تنظیم توزیع تست sobel مورد آزمون قرار گرفت تستی که توسط مک کینان، لاک وود، هافمن، وست و شیستز توضیح داده شده بود. نتایج نشان میدهد که تأثیرات دانش والدین و آگاهی آنها درباره مصرف الکل بچه ها در نیسمال دوم به طور قابل توجهی با مصرف الکل دوستان بچه ها در نیمسال اول نقش میانجی و واسطه دارد. ۸۰/۱-=sobel :آگاهی، ۰۱/۰P< 62/1-=sobel دانش، ۰۱/۰P<.
۴- بحث
هدف این مطالعه کشف تأثیر غیر مستقیم مشخصه های خاص والدین روی مصرف الکل نوجوانان از طریق انتخاب دوستان مصرف کننده الکل در کالج میباشد. به طور خاص، مصرف الکل دوستان به عنوان یک واسطه ارتباطی بین آگاهی رسانی والدین، دانش والدین و تصدیق والدین از مصرف الکل و مصرف شخصی در کالج میباشد. نتایج نشان داد که رفتارهای والدین تأثیر مستقیمی روی انتخاب دوستان در سالهای دانشگاه از سوی نوجوانانشان دارد، حتی بعد از در نظر گرفتن مصرف الکل پیش از دانشگاه و دوستان قدیمی نوجوانان در دبیرستان آشکار شد که اکثر دانشآموزانی که به والدین خود درباره کارهایی که در اوقات فراغت از مدرسه یا کالج خود انجام میدهند، اطلاع دادهاند،
تمایل به مصف الکل کمتری در کالج دارند و کمتر مینوشند. این نتایج از این نکته حمایت میکند که انتخاب دوستانی که کمتر الکل مصرف میکنند ممکن است به درونی شدن ارزشهای والدین کمک نماید. این روش یک مکانیزم قانونی را ارائه میدهد که توسط آن والدین میتوانند تأثیرشان را روی نوجوانانشان حفظ نمایند در زمانی که آنها به کالج میروند. این نتیجه که آگاهی والدین و تصدیق آنها به طور مستقیمی روی مصرف الکل دانشآموزان کالج تأثیر دارد از این نکته که والدین روی ورود به دانشگاه بچه ها تأثیر دارند را حمایت میکند. نتایجی از این دست هم والدین و هم محققانی را که هدفشان کاهش مصرف الکل بین نوجواناناست،تشویق مینماید.به خصوص یافتههایی که نشان میدهد والدین و برنامههای پیشگیری باید با هم به طور فعال در زمینه دانش و آگاهی والدین از فضا و نوجوانان کار کنند در کنار عدم تصدیق والدین از سوء استفاده از الکل این مطالعه نشان میدهد که تلاشهایی از این نوع در سطح دبیرستان روی رفتارهای دانشجویان کالج تأثیر خواهد داشت.
در اینجا محدودیتهای اندکی در مطالعه و تحقیق وجود دارد که باید در آینده رفع شود. نخست، دانشآموزان این نمونه اول در محیطهای دانشگاهی زندگی میکنند، دور از والدینشان جالب خواهد بود که تفاوتهای بالقوه در تأثیرات این مشخصه های والدین را در نمونه
دانشآموزانی که در خانه زندگی میکنند و دانشآموزانی که در کمپ زندگی میکنند را بررسی نماییم. دوم، نمونه به طور گستردهای در زمینه نژاد مشابه بوده است. مهم است این فرضیات را بین یک گوناگونی بیشتر و نمونه ارائه شده آزمایش نماییم از آنجا که تحقیق نشان داده است مشخصه های والدین تأثیرات متفاوتی در میان نژادها داشته است. سوم، این بررسی و تحقیق بر پایه آمار و اطلاعات حاصل از جنبه فکری (روشن بینی) نوجوانان قرار داشته است. در مرحله طراحی برنامهای برای کمک به والدین در پیشگیری از سوء استفاده از الکل در دانشگاه، آمار عطف کننده به ماسبق دانشآموز به محققان این امکان را نداد که بین دو نمونه مقابل فرق قایل شوند: جاییکه والدین رفتارهای آگاهی دهنده را به کار میبردند و نوجوان آن را میپذیرفت و جاییکه والدین این رفتار را به کار میبردند ولی نوجوان آن را نمیپذیرفت. مطالعه حاضر تنها نشان داد که ادراکات دانشآموز از این گونه رفتارها تأثیرات قابل مشاهده و قابل توجهی را داشته است. کار آینده ممکن است از آزمایش کیفیت رفتارهای آگاهی دهنده که پذیرفته شده است سود ببرد، با توجه به اینکه آیا نوجوان این رفتارها را درک میکند میپذیرد و تحلیل میکند یا عصبانی شده و تنها آنها را به عنوان دخالت در زندگیش محسوب میکند. کیفیت رفتار آگاهی دهنده ممکن است برای رفتارهای والدین جهت تأثیر گذاشتن مثبت روی انتخابات و فعالیتهای نوجوانان قطعی باشد. به علاوه، نتیجهگیری از رفتارهای نوجوانان و درونی کردن ارزشهای والدین در کالج در نتیجه ارتباط بین مشخصه های والدین و نوجوانان حاصل میشود. آزمایش چگونگی تأثیر ارتباط کاراکتر (مشخصه های) نوجوان با رفتارهای متفاوت والدین به عنوان یک ضمیمه در تحقق اخیر ما محسوب میشود. سرانجام، کار طولانی اضافی نیاز به آن دارد که تأثیر فعالیتهای والدین را از طریق پیشرفت بچه ها بررسی نماییم. انجام این کار به ترسیم تأثیر متفاوت فعالیتهای زود و دیر والدین کمک میکند.
به عنوان نتیجه، نتایج حاصل از این بررسی با یک تحقیق نشان دهنده نقش والدین به عنوان یک مجرا و کانال انتقادی همراه شده است.
حتی در مرحله نهایی پیشرفت تحقیق بعدی راه های دیگری را که در آن والدین میتوانند روی نوجوانانشان در خلال مراحل پیشرفت تأثیر بگذارند بررسی خواهد کرد.
سپاسگزاری:
این تحقیق توسط کمک هزینه ۱۲۵۲۹ ROIAA از سوی مؤسسه ملی اعتیاد الکلی و الکلسیم و ۰۱۷۶۲۹DA 32T از سوی مؤسسه ملی اعتیاد به مواد حمایت شده است. مؤلفان علاقه دارند از Beav Abar، پیتر مولینیر و جرود استاپلیتون برای کمک به نوشتن و مشاوره روش شناسانه تشکر نمایند.
پیوست:Aاندازه گیری متغیرها و مسئولیت عامل
موافق بودن والدین در استفاده از الکل:
A1: چه احساسی دارند والدین شما زمانی که شما تقریباً هر روز ۱ یا ۲ لیوان الکل می نوشید؟
(موافق، نظری ندارند، مخالف)
A2: چه احساسی دارند والدین شما زمانی که شما ۵ بار یا بیشتر یکبار یا دوبار در هفته الکل مصرف می کنید؟
(موافق، نظری ندارند، مخالف )
نظارت والدین
B1: چه مقدار والدین شما تلاش می کنند که بفهمند فرزندانشان شبها کجا می روند؟
(خیلی تلاش می کنند، کمی تلاش می کنند، تلاش نمی کنند)
B2: چه مقدار والدین شما تلاش می کنند که بفهمند فرزندانشان وقت های آزادشان را چه می کنند؟
(خیلی تلاش می کنند، کمی تلاش می کنند، تلاش نمی کنند)
B3: چه مقدار والدین شما تلاش می کنند بفهمند که اغلب بعداز ظهرها بعد از مدرسه شما کجا هستید؟
(خیلی تلاش می کنند، کمی تلاش می کنند، تلاش نمی کنند)
آگاهی والدین :
C1: چقدر والدین شما می دانند که شما شبها کجا هستید؟
(نمی دانند، کمی می دانند، خیلی می دانند)
C2: چقدر والدین شما می دانند که شما وقت آزادتان را چه می کنید؟
(نمی دانند، کمی می دانند، خیلی می دانند)
C3: چقدر والدین شما می دانند که اغلب بعداز ظهربعد از مدرسه کجا هستید؟
(نمی دانند، کمی می دانند، خیلی می دانند)
دوستانی که الکل استفاده می کنند:
D3, F1: چه تعدادی از دوستان صمیمی شما الکل مصرف می کنند؟
(هیچ کدام، بعضی، نصف، اکثر ، تقریباً همه )
D3, F1: چه تعدادی از دوستان شما به طور منظم الکل مصرف می کنند؟ (دست کم یکبار درماه) (هیچ کدام، بعضی، نصف، اکثر ، تقریباً همه )
D3, F1،چه تعدادی از دوستان صمیمی شما (بیشتر از نوشیدنیهای دیگر)الکل مصرف می کنند؟
(هیچ کدام، بعضی، نصف، اکثر ، تقریباً همه )
شخصی که الکل مصرف میکند:
E3, G3, H1: لطفاً نام چندتااز نوشیدنی هایی را که در جمعه احتمالاً می نوشید را بنویسید؟
۱٫ نسبت وجه نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی به سود
۲٫ تغییر در کل اقلام تعهدی
۳٫ پیش بینی اجزا اختیاری اقلام تعهدی به کمک متغیر های حسابداری
۴٫ پیش بینی روابط بین اقلام تعهدی و جریان های نقدی
ج) مفهوم کیفیت سود بر اساس ویژگیهای کیفی چاچوب نظری هیات استانداردهای حسابداری مالی
مربوط بودن و قابلیت اتکا
د) مفهوم کیفیت سود بر اساس تاثیرگذاری در تصمیم
۱٫ قضاوتها و برآوردها ، معیاری معکوس از کیفیت سود
۲٫ رابطه معکوس بین کیفیت سود و تغییر استاندارد های حسابداری
۲-۳-۶- قابلیت پیش بینی سود
اطلاعات ارائه شده توسط شرکت و در نتیجه سود، مبتنی بر رویدادهای گذشته است اما سرمایه گذاران، به اطلاعاتی راجع به آینده شرکت نیاز دارند. یکی از دیدگاه های موجود در این مورد، ارائه صرفاً اطلاعات تاریخی و جاری توسط واحد تجاری است البته به نحوی که سرمایه گذاران بتوانند خود پیش بینیهای مربوط به آینده را انجام دهند. دیدگاه دیگر این است که مدیریت با در دست داشتن منابع و امکانات به انجام پیش بینیهایی قابل اعتماد بپردازند و با انتشار عمومی این پیش بینیها، کارایی بازارهای مالی را افزایش دهند (شباهنگ، ۱۳۸۲).
شواهد تجربی نشان دادهاند که سرمایه گذاران به اطلاعاتی نظیر پیش بینی سود هر سهم اتکا کرده و در قیمت گذاری سهام از آن استفاده می کنند. این پیش بینی، بیانکننده انتظارات مدیریت در مورد رویدادهای آتی است که ممکن است به وقوع بپیوندد لذا دقت این پیش بینی برای سرمایه گذاران حائز اهمیت است زیرا تصمیم گیری سرمایه گذاران در مورد خرید، فروش و یا نگهداری سهام بر مبنای این اطلاعات است. بنابراین خطای پیش بینی سود عامل مهمی در عملکرد بازار ثانویه است (جگ و مکنومی[۱۸]، ۲۰۰۳). از آنجایی که هم پیش بینی سود و هم ایجاد اقلام تعهدی هردو در بردارنده درجه زیادی از ذهنگرایی مدیریت است، اشتباهات موجود در برآوردهای تجاری مدیریت به احتمال زیادی هم در پیش بینی سود و هم در اقلام تعهدی آشکار میگردد. این دو شیوه افشا بدلیل برآوردهای نادرست مدیران از آینده تجاری شرکتها، در بر دارنده خطاهای مشترکی هستند. بدلیل تغییر در شرایط تجاری (مانند تغییر غیر قابل پیش بینی در تفاضای بازار و استراتژی های رقبا) محیط عملیاتی یک شرکت آکنده از ابهام است. این امر بدین معنی است که دانش مدیریت نسبت به محیط تجاری شرکت کامل نیست. دانش کم مدیریت به طور اجتنابناپذیری خطاهایی در برآورد چشمانداز تجاری ایجاد مینماید. به علاوه، عدم اطمینان در محیط عملیاتی میتواند جانبداریهای آگاهانه مدیریت را در پردازش اطلاعات تشدید نماید، که منجر به خطاهایی در برآوردهای آینده تجاری می شود (لطفی و حاجیپور، ۱۳۸۹).
۲-۳-۷- ارتباط بین سود و ارقام تعهدی و جریانات نقدی و مفهوم پایداری سود
قبل از پرداختن به قضیه پایداری اقلام تعهدی، ارائه تعریفی روشن از این اقلام ضرورت دارد. پس از هیلی (۱۹۸۵) اغلب محققان از جمله اسلوان(۱۹۹۶)، خی (۲۰۰۱) و تامس و ژانگ (۲۰۰۱) اقلام تعهدی را تغییر در تفاضل سرمایه در گردش غیرنقدی و هزینه استهلاک تعریف کردند. اما این تعریف، شامل اقلام تعهدی مربوط به دارایی ها و بدهیهای عملیاتی غیرجاری و دارایی ها و بدهیهای مالی نمیشد.
فیرفیلد و همکارانش (۲۰۰۳) نیز در تعریف خود تنها به اقلام تعهدی سرمایه در گردش اشاره کردند و اقلام تعهدی عملیاتی غیرجاری را شکلی از رشد در نظر گرفتند. به هرحال، تفاوت کلیدی میان اقلام تعهدی سرمایه در گردش و اقلام تعهدی عملیاتی غیرجاری در این است که منافع و تعهدات آینده مربوط به اقلام تعهدی عملیاتی غیرجاری، مدت زمان بیشتری را برای تحقق میطلبد.
ریچاردسون و همکارانش[۱۹] (۲۰۰۵) تعریف جامعتری را اقلام تعهدی ارائه کردند. بنا به تعریف آنها اقلام تعهدی تفاوت سود حسابداری (که بر اساس استانداردهای حسابداری تعیین می شود) و سود نقدی است. این تعریف، اقلام تعهدی مربوط به همه حسابهای ترازنامه را در بر میگیرد. طبق این تعریف، تغییرات در حساب دارایی ها و بدهیهای غیر نقدی بیانگر اقلام تعهدی ناشی از تعهدات یا منافع مورد انتظار آینده است. بنابراین، اقلام تعهدی کل از مجموع اقلام تعهدی سرمایه در گردش (تغییرات در حساب دارایی ها و بدهیهای عملیاتی جاری غیرنقدی)، اقلام تعهدی غیر جاری (تغییرات در حساب دارایی ها و بدهیهای عملیاتی غیرجاری) و اقلام تعهدی مالی (تغییرات در حساب دارایی ها و بدهیهای مالی غیر نقدی) تشکیل می شود.
آن گونه که اشاره شد، اقلام تعهدی را میتوان به دو جزء تقسیم کرد:
۱- اقلام تعهدی ناشی از رشد فعالیت شرکتها
۲- اقلام تعهدی ناشی از کارایی مدیریت دارایی های عملیاتی شرکتها.
بخشی از اقلام تعهدی در اثر رشد فعالیت شرکتها، افزایش مییابد. جونز (۱۹۹۱) این بخش از اقلام تعهدی را غیراختیاری یا نرمال میگوید؛ اما، نتیجه مطالعه اخیر چن و همکارانش[۲۰] (۲۰۰۶) نشان میدهد که پایداری کم جزء تعهدی سود را در اصل میتوان به اقلام تعهدی اختیاری نسبت داد؛ برای مثال، فرض کنید که موجودیها بدون ارتباط با فروش افزایش یابد. این افزایش را میتوان به کاهش بخش کارایی اقلام تعهدی نسبت داد؛ زیرا افزایش موجودیها می تواند دو دلیل داشته باشد: اول اینکه ارزش موجودیها بیشنمایی شده باشد که بیانگر تحریف موقت حسابداری است. دوم اینکه مدیریت موجودیها، کارایی لازم را نداشته باشد (رضازاده، رحیمپور و نصیری، ۱۳۹۱).
در سیستم حسابداری تعهدی، رویدادهای مالی بدون توجه به زمان دریافت یا پرداخت وجه حاصل از آنها، در زمان وقوع ثبت و گزارش میشوند. بر این اساس، در سیستم تعهدی میتوان ادعا نمود که سود حسابداری همواره با جریانهای نقدی برابر نبوده، بلکه جزء تعهدی نیز در تعیین سود حسابداری مکمل جزء نقدی است. از سوی دیگر، نظر به اینکه سود یکی از عوامل اصلی در محاسبه سود غیرعادی است، چنین انتظار میرود که اجزای سود در پیش بینی سود غیرعادی شرکت موثر واقع شود. پیرامون محتوای اطلاعاتی اجزای نقدی و تعهدی سود در رابطه با پیش بینی سود غیرعادی و تعیین ارزش شرکت دیدگاه های مختلفی وجود دارد. برخی از صاحبنظران معتقدند فرض جمعشونده بودن اجزای سود، فرضی مستتر در سیستم حسابداری تعهدی است. این فرض بیان میدارد که جمع تکتک درآمدها، درآمد کل و با جمع تکتک هزینهها، هزینه کل تعیین و از کسر هزینه کل از درآمد کل سود خالص محاسبه می شود. بنابراین، هیچگونه رجحان و برتری بین اجزای سود(جزء نقدی و تعهدی) وجود ندارد. در مقابل اسلوان (۱۹۹۶) با توجه به ادبیات تحلیل صورتهای مالی استدلال می کند که چون اقلام تعهدی نسبت به جریانهای نقدی به میزان زیادی دارای ذهنیگرایی است و احتمال بیشتری وجود دارد که تحت تأثیر اهداف اختیاری مدیر قرار گیرد و یا شامل اقلام تعهدی غیرعادی باشد که به ندرت در دوره های آتی تکرار می شود، اقلام تعهدی در مقایسه با جریانهای نقدی توان پیش بینی کنندگی کمتری دارد (بارث و بیور[۲۱]، ۱۹۹۹).
به طور خلاصه، استدلال اسلوان از قدرت پیش بینیکنندگی (پایداری) کمتر اقلام تعهدی نسبت به جریانهای نقدی حکایت دارد. این استدلال بر گرفته از این دیدگاه است که با توجه به آزادی عمل نسبی مدیران در به کارگیری روشهای مختلف، به شکل قانونی و در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری، چنین به نظر میرسد که اقلام تعهدی حاصل اعمال متهورانه مدیریت در شناسایی، ثبت و گزارش رویدادها و دستمایه مدیران در تحریف صورتهای مالی است. از این رو، قابلیت اتکا و مفید بودن اقلام تعهدی به میزان زیادی مورد تردید قرار دارد. با وجود این، توان پیش بینیکنندگی و توضیح دهندگی اجزای نقدی و تعهدی سود به محیط اقتصادی و حسابداری شرکت وابسته است. برای مثال، در خصوص اقلام تعهدی، افزایش در موجودیها ممکن است ناشی از کاهش غیرمنتظره در تقاضا، پیش بینی افزایش در فروشهای مورد انتظار آتی و یا به دلیل جبران تغییرات موقت در نقدینگی صورت پذیرد که هیچگونه مفهومی در رابطه با سود غیرعادی مورد انتظار به همراه ندارد. رابطه بین جریانهای نقدی و سود غیرعادی نیز همانند اقلام تعهدی بسیار مبهم است. برای مثال، جریانهای نقدی بالای یک شرکت ممکن است نشاندهنده یک شرکت موفق با سودهای غیرعادی بالا در آینده باشد. برعکس، جریانهای نقدی پایین شرکت ممکن است ناشی از مخارج تحقق و توسعه باشد که این به نوبه خود منافع اقتصادی آتی و به تبع آن افزایش سود غیرعادی آتی را به دنبال خواهد داشت (هاشمی و همکاران، ۱۳۸۹).
۲-۳-۸- نوسانپذیری سود
بورگستهلر[۲۲] در مورد این رویکرد بیان مینمایدکه تصمیم گیران یا ذینفعان ارزش را با توجه به یک مبلغ مرجع مانند سود استخراج می کنند تا سطوح مطلق ثروت. یعنی توابع ارزشگذاری افراد در دامنه زیان محدب و در دامنه سود مقعر است. این مفهوم به صورت ضمنی بیان می کند که زیانها ناخوشایندتر از سودها هستند. از اینرو، ذینفعان بالاترین ارزش را وقتی به دست میآورند که ثروت از یک زیان به یک سود به نسبت یک نقطه مرجع حرکت می کند. به صورت ساده میتوان بیان نمود در صورت ثابت فرض نمودن سایر متغیرها، سرمایه گذاران ترجیح می دهند در شرکتهایی سرمایه گذاری کنند که سود کوچکتر را گزارش می کنند تا شرکتهایی که دارای سود نوسانپذیر هستند (اسکیپر[۲۳]، ۱۹۸۹).
۲-۳-۹- تحلیل کیفیت سود
حرفه حسابداری آمریکا و SEC سالها در تلاشند تا سیستم جامع و کاملی از رویههای حسابداری در جهان تدوین نمایند.بنابراین یک فاصله با اهمیت (فاصله مورد انتظار) بین آنچه که سرمایه گذاران و اعتباردهندگان انتظار دارند و آنچه که حرفه حسابداری می تواند فراهم نماید، وجود دارد این فاصله مورد انتظار تا اندازهای وجود دارد زیرا عموماً شرکتها در انتخاب اصول و برآوردهای حسابداری که بر نتایج مالی گزارش شده تاثیر میگذارند دارای اختیاراتی می باشند. براساس GAAP، میزان اختیارات یک شرکت در تهیه صورتهای مالی،بوسیله دو اصل اساسی محافظه کاری و بیطرفی کنترل می شود. در حالیکه اغلب عملاً این دو اصل نادیده گرفته میشوند.
با اینکه، کارکنان حسابداری بایستی رویههایی را بکار گیرند که محافظه کارانه و بیطرفانه باشد اما در عمل انگیزه های رقابتی بر انتخاب مدیریت رویه ها و برآوردهای حسابداری تاثیر میگذارند. به دلیل همین انگیزه های رقابتی، بعضی از شرکتها اعداد حسابداری را به منظور برآورده کردن اهداف مدیریت دستکاری می کنند. یعنی در این زمینه، شرکتها در ارائه نتایج مالی، تکنیکهای مدیریت سود (بیشتر یا کمتر از واقع نشان دادن) را بکار میگیرند. بنابراین شناسایی شرکتهایی که بطور قابل ملاحظهای سود آوری واقعی خود را بیان نمیکنند به یک چالش تبدیل شده است.
برای مثال موسسه میکرو استراتژی[۲۴] از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰ تا حدودی سیاست شناخت درآمد زودتر از موعد را پذیرفته است. این موضوع با اینکه مغایرت تکنیکی با GAAP ندارد اما باعث بیشتر از واقع نشان دادن قابلیت سود آوری شرکت شده است. شرکت انرون سیاست تامین مالی خارج از ترازنامه ۳را برای پنهان کردن زیان خود بکار گرفته بود. که این موضوع باعث رسوایی گزارشگری مالی در طول تاریخ گردید و آنهایی که در طول این دوره در سهام شرکت انرون سرمایه گذاری کرده بودند نزدیک به ۱۰۰ درصد ارزش سرمایه گذاری خود را از دست دادند.
۲-۲-۱۰- نقش حسابرسان مستقل در ارتباط با کیفیت سود
در پاسخ به افزایش توجهات قانون گذاران، سرمایه گذران و عموم مردم به قابلیت اتکاء صورتهای مالی حسابرسی شده و کیفیت گزارشات مالی، SEC در خواست کرد که هیأت نظارت عمومی[۲۵] (POB) اثرات تحولات اخیر در حسابرسی بر کیفیت حسابرسی و منافع مردم را ارزیابی کند. در اکتبر ۱۹۹۸، POB طرح حسابرسی اثر بخش را برای انجام این ماموریت ارائه داد. توصیه ها و گزارش نهایی طرح که در اگوست ۲۰۰۰ منتشر شد، توجهات و ملاحظات متعددی شامل خدمات غیر حسابرسی بر استقلال حسابرس و رابطه بین مدیریت سود و کیفیت سود را بیان و اعلام نمود.
این هیات اشاره می کند که در سالهای اخیر رشد قابل توجهی در خدمات غیر حسابرسی مشاهده می شود بطوری که درآمد برخی شرکتهای حسابرسی بزرگ از بابت خدمات غیر حسابرسی بیشتر از درآمد حسابرسی است.
برخی از اعضای POB معتقدند که انجام خدمات غیر حسابرسی در قبال حقالزحمه های بالا باعث خدشه دار شدن استقلال حسابرس می شود. در آمریکا شواهد تجربی مؤید این است که بین کیفیت حسابرسی و حق الزحمه حسابرسی رابطه وجود دارد. در پی این شواهد SEC قوانین و مقررات مربوط به استقلال حسابرس را در سال ۲۰۰۱ بازنگری کرد و شرکتهای سهامی عام را ملزم نمود تا میزان حقالزحمه پرداختی چه از بابت خدمات حسابرسی و چه از بابت خدمات غیر حسابرسی به حسابرسان مستقل، اعلام دارند. هدف از افشاء مذکور این است که به استفاده کنندگان صورتهای مالی این فرصت را بدهد تا خودشان نتیجه گیری راجع به اثرات خدمات غیر حسابرسی بر استقلال حسابرسی داشته باشند و این افشاها بر رفتار حسابرسان نیز اثر می گذارد. بطور کل این معیار جدید افشاء(افشاء میزان حق الزحمه) وضع شده توسط SEC عنوان مینماید که حقالزحمه بالای خدمات غیر حسابرسی پرداخت شده توسط صاحبکار به حسابرسان آنها، می تواند استقلال حسابرس را به خطر بیندازد و کیفیت حسابرسی و در نتیجه کیفیت سود را کاهش دهد.
۲-۲-۱۱- تحلیل بنیادی کیفیت سود
موسسه گردینت[۲۶] با بهره گرفتن از نسبتها و دیگر ابزارهای تحلیل بنیادی به دنبال کسب شواهدی از کیفیت پایین سود بودند. برخی از مهمترین فاکتورهایی که گروه تحلیلی فوق در ارزیابی کیفیت سود مورد توجه قرار دادند به قرار ذیل می باشند:
۲-۳-۱۱-۱- تولید جریان نقدی
یکی از مهمترین شاخص های کیفیت سود، سطح جریان نقدی تولید شده توسط شرکت می باشد. به زبان ساده، با اینکه میتوان سود را دستکاری نمود اما غیر ممکن است که بتوان جریان نقدی را دستکاری نمود. یک روش درک اهمیت جریان نقدی، تجزیه سود خالص به جریان نقدی عملیاتی و اقلام تعهدی میباشد. یعنی:
اقلام تعهدی + جریان وجوه نقد عملیاتی= سود خالص
همانطور که در بالا نیز گفته شد، تحقیقات دانشگاهی نشان می دهند که کیفیت سود به سطح اقلام تعهدی منعکس شده در سود بستگی دارد.
جریان وجوه نقد عملیاتی گزارش شده در صورت جریان وجوه نقد، یک شاخص عالی برای کیفیت سود می باشد. برخی معیارهای مهم جهت بررسی جریان وجوه نقد عبارتند از:
- سطح جریان وجوه نقد عملیاتی به سود عملیاتی (OCF/OI)
- سطح جریان وجوه نقد شناور به سود خالص
-
- اکوتوریسم بیابان و صحرا
اکوتوریسم بیابان و صحرا از جمله آن اکوتوریسم هایی است که نسبت به سایرموارد طرف داران خاصی را به دنبال دارد . برخی از این مواهب که میتوانند افرادی رابه خود جذب کنند عبارتاند از : تماشای بیابان ، چکونگی زندگی در شرایط سخت ، تماشای اشکال بوجود آمده توسط باد ، شناسایی گونههای گیاهی وجانوری بیابان ، شتر سواری ، مسابقات ورزشی و ……. (ارمغان ،۱۳۸۶: ۸۷-۸۳)
-
- نوع شناسی اکوتوریسم
طبقه بندیهای متعدد از اکوتوریسم به عمل آمده است . در اینجا به چند طبقه بندی اصولی تر ومعروف تر از اکوتوریسم اشاره میشود .
۱ – لیرمن و دارست ، ازاولین افرادی بودند که به درجه سختی اکوتوریسم توجه کردند . این دو درجه سختی و سهولت اکوتوریسم را به دونوع Bو A تقسیم نمودند . لیرمن ودارست معتقدند که برخی از اکوتوریست ها حاضرند سختی و ریاضت بیشتری را برای تجربه مستقیم طبیعت تحمل کنند و لذا در گروه B قرارمی گیرند . در این نوع اکوتوریسم تعامل بیشتر و مستقیم تری بین اکوتوریست ومحیط برقرار است و حداقل تسهیلات پشتیبانی ، مورد استفاده قرارمی گیرد . در اکوتوریسم نرم یا آسان تلاش چندانی برای تجربه مستقیم طبیعت انجام نمیشود . در این نوع اکوتوریسم تسهیلات پشتیبانی بیشتری برای استفاده اکوتوریست در نظر گرفته میشود . (زاهدی ، ۱۳۸۵ : ۹۳)
به طور کلی میتوان چنین نتیجه گرفت که اکوتوریسم سخت مورد استقبال اکوتوریست هایی قرارمی گیرد که در گروههای کوچک سفرهای ویژه ای را با محدوده زمانی طولانی انجام میدهند و ترجیح شخصی آنان این است که خود را به طبیعت بسپارند ودر محیط زیست یک روطبیعی رها کنند.ودرطول سفر از خدمات و امکانات محدودی بهره مند شونددر طرف دیگر اکوتوریسم نرم شامل گروه های وسیع تری از اکوتوریست ها می شوند که تعهد کمتری نسبت به محیط زیست داشته و بخش اکوتوریسم صرفاً بخش محدودی از سفر کلی آنها را تشکیل میدهد . این عده ازتوریست هابه اقامت در نواحی مناسب تربا خدمات بیشتر علاقه مندند . اغلب سفرهای اکوتوریستی درفاصله بین این دو طیف قرار دارند .
۲ – اکوتوریسم فعال و غیرفعال
در اکوتوریسم فعال برفعالیتها و اقداماتی تاکید میشود که موجب تغییررفتارتوریست هاشده و به حفظ محیط زیست کمک میکند . دراکوتوریسم غیرفعال فقط رضایت توریست و رفاه اومد نظر قرار میگیرد و همین که فعالیت توریستی اثربد و مملوسی برمحیط زیست نگذارد کفایت میکند . او را مز درجه فعال یا غیر فعال بودن اکوتوریسم را با میزان مسئولیت انسانها ارتباط داده است . ( زاهدی، ۱۳۸۵: ۹۴ )
۳ – اکوتوریسم درست و نادرست
اکوتوریسم را میتوان از منظر میزان اثرگذاری برمحیط طبیعی نیز طبقه بندی کرد . در اکوتوریسم ، کاری درست است که به یکپارچگی ، ثبات و زیبایی مجموعه زیستی خدشه ای وارد نکند ودر غیر این صورت کاری غلط و نادرستی خواهد بود . اورامز اکوتوریستی را مثبت و مسئولانه قلمدادمی کند که به بهبود محیط کمک کند و فعالیتهای که از کیفیت محیط طبیعی بکاهد را تا مسئولانه و استشمار گرایانه تلقی می کند . به این ترتیب ازبین انواع متعدد اکوتوریسم ، مسئولان و دست اندرکاران صنعت جهان گردی باید انواع مناسب تر و بهتر راتشویق و ترغیب کنند ودرباره پیامدهای منفی انواع نامناسب و مخرب هشدار دهند . ( زاهدی ، ۱۳۸۵: ۹۵)
-
- انواع اکوتوریست
در برخی ازمتون ، نویسندگان سعی کردهاند تعریف خاصی از اکوتوریست ارائه دهند و آنها را برمبنای وضعیت ، میزان تجربه ، درجه پویایی و تحرکشان طبقه بندی کنند . به طور کلی « اکوتوریست کسی است که برای بهره گیری از طبیعت به چالش های فیزیکی و فکری می پردازد »
کالوین به واژه « اکوتوریست علمی » اشاره میکند وویژگی هایی را برای او برمی شمارد . از نظر کالوین یک اکوتوریست علمی دارای این خصوصیات است :
- در جستجوی تجربه ای ژرف وموثق .
- این تجربه را ازنظر شخص و اجتماعی باارزش میداند
- با گروههای توریستی بزرگ و برنامههای از پیش تعیین شده میانه خوبی ندارد
- درطلب چالشهای فیزیکی و فکری است .
- علاقه مند به تعامل با مردم بومی است ودوست دارد از خصوصیات فرهنگی آنها مطلع شود .
- انعطاف پذیر است و خود را با شرایط وفق داده ، تسهیلات ساده و بی تکلف را ترجیح میدهد .
- ناراحتی سفر راتحمل میکند .
- مشارکت فعال را بررفتار منفعلانه ترجیح میدهد .
- به جای هزینه کردن برای راحتی ، ترجیح میدهد برای کسب تجربه خرج کند . ( زاهدی ، ۹۷:۱۳۸۵ )
کاسلر ،اکوتوریست رادرسه دسته طبقه بندی کرده است :
-
- - اکوتوریست های آزاد ، افرادی که پویایی و تحرک کافی برای دیدار از نواحی بکرو طبیعی دارند و از انعطاف پذیری بالایی نیز وجود دارند .این افراد اگر چه تعدادشان زیاداست ، اما ناشناختهاند .
۲– اکوتوریست های سازمان یافته، افرادی که از طریق تورهای برنامه ریزی شده به مناطق ویژه سفر میکنند ، مانند کسانی که برای دیدار از جذابیتهای قطب جنوب به آن منطقه عزیمت مینمایند .
۳- گروهای علمی و دانشگاهی ، افرادی که در چهارچوب تحقیقات علمی برای موسسات پژوهشی ودانشگاهی به مناطق طبیعی سفر میکنند و مدت نسبتاً زیادی در مقصد اقامت دارند و بیش از اکوتوریست های عادی به کشف رازهای طبیعت علاقه نشان میدهند « زاهدی ، ۹۷:۱۳۸۵)
لیندبرگ طبقه بندی دیگری از اکوتوریست ارائه میدهد . وی اکوتوریست ها رابا توجه به میزان وقتی که برسفر اختصاص میدهند . انتظاری که از سفر دارند ، و وسیله ای که با آن به سفر میپردازند به چهار دسته تقسیم بندی کرده است :
۱- محققان علمی و افرادی که برای آموزش و یادگیری ، پاکسازی محیط وهدف های مشابه به مناطق طبیعی سفر میکنند .
۲- افرادی که شخصاً برای دیدارازمناطق حفاظت شده سفر میکنند و علاقه مندند با محیط طبیعی محلی وتاریخچه و سوابق وویژگی های فرهنگی مردم بومی آشنا شوند .
۳-کسانی که به سفرهای غیر معمول وغیرمتداول علاقه مندند ، مانند افرادی که جنگلهای آمازون ، پارک گوریل ها در روآنداد و …… از این قبیل مکان سفر میکنند.
۴- افرادی که دریک برنامه مسافرتی ، به طور اتفاقی به دیدار طبیعت نیز میپردازند ودربخشی از مسافرت اصلی خود از مناطق نیز دیدار میکنند .
-
- اکوتوریسم پایدار
توریسمی که از نظر اکولوژیکی پایدار باشد یعنی به نیازهای فعلی اکوتوریست ها پاسخ دهد و به حفظ و بسط فرصتهای اکوتوریستی برای آینده بپردازد و به جای صدمه زدن به اکولوژی در جهت پایداری آن تلاش ورزد ، اکوتوریسم پایدارخوانده میشود . در اکوتوریسم پایدارانگیزه اصلی مسافرت به طبیعت ، دیدار از جذابیتهای طبیعی یک منطقه شامل ویژگیهای فیزیکی وفرهنگ بومی است . و اکوتوریست پس از مشاهده جذابیتها ، بدون اینکه خللی در آنها وارد آورد و به تخریب آنها بپردازد ، محل را ترک میکند . به این ترتیب ضمن شناخت فرهنگ ، سوابق تاریخی .نمودهای طبیعی منطقه شأن وجایگاه اکوسیستم را حفظ کرده ، فرصتهای اقتصادی ودرآمدزایی را برای مردم محلی ایجاد میکند .
دراکوتوریسم پایدار ، برای حفظ و حمایت جدی از جذابیتها وزیبایی های طبیعی ، منابع مالی و اعتبارات موردنیاز فراهم میشود.به این ترتیب میتوان گفت که اکوتوریسم پایدار آنتی تزی برای توریسمی است که صرفاً به منافع کوتاه مدت میاندیشد.
در اکوتوریسم پایدار ، استمرار بلند مدت مطرح است ودر این رابطه اکوتورریست کسی است که درصدد کسب تجربه صحیح ومعتبر از طریق چالشهای فکری و فیزیکی است وحاضر است سختیها و ناراحتیها سفر را برای اکتساب تجربه و آگاهی تحمل کند . اکوتوریسم پایدار یک رویکرد مدیریتی است که باتوجه به هدفهای ارزشی ، اقتصادی ، اجتماعی ومحیط زیستی با همکاری و همیاری مسئولان ومردم جامعه ازطریق وضع قوانین و مقررات مناسب و اعمال موثر آنها به طور مستقیم و غیر مستقیم به حفظ طبیعت بیانجامد.اکوتوریسم باید با محیط زیست سازگار باشد و به تخریب منابع طبیعی و کاهش آنها منجر نشود . با آموزش و یادگیری برای کلیه طرفهای دخیل اعم از مردم محلی ،اکوتوریست ، مسئولان دولتی ، متصدیان صنعت توریسم و…….همراه باشد ومنافع بلندمدت جامعه محلی رااز طریق محافظت مستمر از منابع طبیعی تأمین کند . به این ترتیب ، در اکوتوریسم پایدار علاوه برمحافظت از محیط زیست وتحقق هدفهای اجتماعی و اقتصادی ، به مسائل ارزشی و اخلاقیات نیزتوجه میشود . ( زاهدی ، ۱۲۱:۱۳۸۵- ۱۱۹ )
اصطلاح “سیاست کیفری ” که امروزه سخت مورد توجه قرار گرفته است، اولین بار در قرن نوزده توسط فورباخ (Feuerbach) حقوقدان آلمانی به کار برده شد.[۲۲]
مرل و ویتو( Merle and Vito ) در تعریف از این علم مینویسد که مجموع روش های لازمی است که به قانون گذار پیشنهاد میشود یا اینکه توسط او در یک زمان و مکان خاص مورد استفاده قرار میگیرد تا بدین طریق بتواند علیه بزهکاری به مبارزه جدی بپردازد و در ریشه کن کردن و نابودی آن توفیق حاصل کند. بنابراین سیاست کیفری قبل از آنکه یک علم باشد، فنی به شمار میآید که هدفش کشف و شکل دادن عقلانی و منطقی بهترین طریقه های ممکن برای حل مسایل مختلفی است که پدیده کیفری از نظر شکلی و عمقی به وجود میآورد.[۲۳]
سیاست جنایی برای کنترل جرم علاوه بر پاسخهای کیفری از مشارکت نهادهای اجتماعی بهره مند میشود، در حالی که سیاست کیفری فقط از ابزار پاسخ کیفری به وسیله قوای عمومی دولتی بهره میگیرد که شامل سیاست کیفری تقنینی و قضایی است و هریک به اقتضای خویش در خدمت گروهی از افراد در جهت مبارزه با جرم و کاهش میزان آن میباشند. در سیاست کیفری، ضمانت اجراهای کیفری از اهمیت فوق العادهای برخوردارند و اصولا جرم انگاری با مجازات معنا پیدا میکند.
از این حیث، قوه مقننه به عنوان مرجع ذی صلاح با لحاظ قرار دادن گزینههای اساسی در شکل دهی سیاست کیفری به تقنینی بودن کلیه متون قانونی در خصوص جرایم و مجازات ها، کمک شایانی میکند. البته صرف وضع و تدوین قوانین و مقررات به عنوان شالوده سیاست کیفری کفایت نمیکند. این عدم کفایت بدین لحاظ است که تبلور سیاست کیفری تقنینی در عوامل و فرعیات دیگر نهفته است. آنچه که مراجع قضایی از سیاست کیفری تقنینی در رفتار و تصمیم خویش در برخورد با جرایم ملاک قرار میدهند، میتواند انعکاسی از عملکرد سیاست کیفری تقنینی با عنوان جدیدی به نام “سیاست کیفری قضایی” قرار گیرد.
در نتیجه، سیاست کیفری تقنینی و قضایی به عنوان دو بخش از سیاست کیفری میباشد. سیاست کیفری تقنینی از ابزارهای در دست قانون گذار و سیاست کیفری قضایی از ابزارهای در خدمت دستگاه قضایی برای مبارزه با جرم و تعقیب مجرمین است که میتواند با بهره گیری از ابزارهای نوین حاصل از مطالعات جرم شناسی در پی تفسیر و بهره برداری از قوانین با لحاظ قرار دادن مقتضیات و روحیات افراد جامعه و مجرمان است.[۲۴]
مبحث دوم:سیر تقنینی
گفتار اول: تاریخچه صنعت برق در ایران
یکی از موسسات عمومی که برای ارائه خدمات به هم میهنان ما وظایف بسیار گسترده ای در سراسر کشور به عهده دارد، شرکت برق کشور میباشد. به عبارت دیگر سراسر سرزمین ایران تحت پوشش خدمات ارزنده این سازمان قرار گرفته است. وظایفی که شرکت برق به عهده دارد، دارای چنان اهمیتی است که هر گونه وقفه و تاخیر یا توقف فعالیت آنها نه تنها به اقتصاد کشور، زیانهای جبران ناپذیری وارد میکند، بلکه موجب اختلال در زندگی روزمره مردم میگردد.
بنابراین برای تداوم خدمت رسانی این تشکیلات، علاوه برتامین اعتبارات لازم و تامین نیروی کارآمد، تدوین و تصویب مقررات شفاف و روشن و عادلانه بسیار ضروری است. چرا که به دلیل تفاوت تفسیر از مقررات جدید و قدیم و تطبیق مقررات و نظریات مراجع نظارتی مثل شورای نگهبان قانون اساسی، چالشهای حقوقی بزرگی در این رابطه در معرض خطر قرار گرفته است.
مصرف برق در ابتدا منحصر به تامین روشنایی بود که شهرداری تهران مسئولیت تهیه، نصب، تعمیر و نگهداری تاسیسات مربوط به روشنایی معابر را بر عهده داشت و به این منظور در شهرداری تهران واحدی به نام “اداره روشنایی” ایجاد شد. در ۲۵ مهر ماه سال ۱۳۱۵ با تصویب اساسنامه موسسه برق شهرداری تهران، اداره روشنایی شهرداری به موسسه برق تهران تبدیل شد و به عنوان یک موسسه مستقل، زیر نظر شهرداری به انجام وظایف محوله از جمله مطالعه در تعرفه نرخ جریان برق و نظارت در اجرای آن، تصویب قراردادهای مخصوص فروش جریان برق با موسسات و کارخانجات و…. پرداخت.
تا سال ۱۳۴۱برای مدیریت برق کشور سازمان واحدی وجود نداشت و تصمیمات کلان از طریق وزارت کشور و سازمان برنامه و بودجه به شهرداریها و موسسات خصوصی یا دولتی متولی برق در شهرستانها ابلاغ و اعمال میشد. با افزایش تقاضا و خارج شدن تولید و مصرف برق از وضعیت محدود منطقه ای و بخصوص، ایجاد نیروگاههای آبی در برنامه سوم عمرانی کشور که از مهرماه ۱۳۴۱به اجرا گذارده شد، صنعت برق اهمیت بیشتری یافت و ایجاد سازمان مستقلی برای توسعه این صنعت، لازم تشخیص داده شد. به این منظور در ۱۳دی ماه ۱۳۴۱ سازمان برق ایران بوجود آمد. وظیفه این سازمان تهیه و اجرای سیاستهای عمرانی کشور بود و ارکان آن به طور مستقیم با سازمان برنامه و بودجه ارتباط داشت و بودجه آن نیز توسط این سازمان تامین میشد.[۲۵]
توسعه سریع صنعت برق در نخستین سالهای اجرایی برنامه سوم عمرانی کشور و محدودیت اختیارات تفویض شده به سازمان برق ایران، ناکام بودن این سازمان را برای نظارت بر صنعت برق کشور آشکار کرد و فکر ایجاد وزارتخانه ای برای تامین آب و برق مورد نیاز کشور، همگام با برنامهها و پیشرفتهای کشور در زمینه های مختلف به وجود آمد. از این رو لایحه تاسیس وزارت آب و برق به مجلس شورای ملی داده شد و در تاریخ ۲۲اسفند۱۳۴۲به تصویب رسید، در تاریخ ۲۶ اسفند همان سال از تصویب مجلس سنا گذشت و سرانجام در ۱۶فروردین ۱۳۴۳ به دولت ابلاغ شد.این لایحه در واقع نقطه پایانی به تمامی سرگردانیهای مصرف کنندگان آب و برق و هم شرکتهای فعال در این زمینه بود. به این وسیله هم مصرف کنندگان آب و برق و هم شرکتها و سازمانهای متولی این دو صنعت صاحب یک وزارتخانه با شرح وظایف مشخص شدند.
وظایف اصلی وزرات نیرو:
نظارت بر منابع آب کشور و اجرای طرحهای تامین آب و انتقال آنها به مراکز مصرف
نظارت بر نحوه جاری شدن فاضلاب شهرها و واحدهای صنعتی
اجرای طرحهای انتقال و توزیع برق در قالب ایجاد شرکتهای برق منطقه ای و نظارت بر نحوه استفاده از برق[۲۶]
در تیر ماه ۱۳۴۴قانون توسعه موسسات برق غیر دولتی به تصویب مجلس شورای ملی و سنا رسید و به موجب این قانون مدت ۳ ماه به موسسات برق غیر دولتی فرصت داده شد تا آمادگی خود را برای پذیرش شرایطی که در مورد تولید، توزیع، سرمایه، نرخ و… در این قانون پیش بینی شده، اعلام کنند و در غیر این صورت وزارت آب و برق از ادامه فعالیت آنها جلوگیری میکرد. از آنجا که شرایط اعلام شده در این قانون با توان مالی موسسات برق خصوصی انطباق نداشت، موجبات دولتی شدن صنعت برق فراهم شد و در سال ۱۳۴۴تمام موسسات برق در اختیار وزارت آب و برق قرار گرفت.
در سال ۱۳۴۶قانون سازمان برق ایران از تصویب هر دو مجلس گذشت و بر این اساس به وزارت آب و برق اجازه داده شد تا کشور را از نظر تامین برق، بدون الزام به پیروی از تقسیمات کشوری به مناطقی تقسیم و به تدریج نسبت به تاسیس شرکتهای برق منطقه ای اقدام کند.[۲۷]بر اساس این قانون ۱۵ شرکت برق منطقه ای و سازمان آب و برق خوزستان مسئولیت تولید، انتقال و توزیع نیروی برق را در سطح کشور بر عهده گرفتند. در سال ۱۳۴۸شرکت توانیر بر اساس قانون و با مسئولیت توسعه تاسیسات تولید و انتقال و عمده فروشی برق تشکیل شد. در سال ۱۳۵۳ قانون تشکیل وزارت نیرو تصویب شد. این وزرتخانه علاوه بر وظایف وزارت آب و برق، مسئولیت انرژی کشور را نیز بر عهده گرفت. در سالهای ۱۳۵۳و ۱۳۵۴ تغییراتی در اساسنامه شرکت توانیر ایجاد و سرانجام طبق آخرین تغییر در مهرماه سال ۱۳۷۴به سازمان مدیریت تولید و انتقال نیروی برق ایران(توانیر) تبدیل و وظایف و ماموریتهای معاونت امور برق وزارت نیرو به این سازمان محول و پست مدیر عامل این سازمان و معاونت به امور برق داده شد.
صنعت برق کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲بهمن ۱۳۵۷ سیر رشد و پیشرفت را در جهت پی افکنی یک صنعت زیر بنایی و مهم طی کرد. در حال حاضر این صنعت از نظر ظرفیت نصب شده در بین خانواده جهانی برق، جایگاه شانزدهم و در منطقه خاورمیانه جایگاه اول را به خود اختصاص داده است. به طور کلی میتوان گفت، توسعه صنعت برق به عنوان یک زیر بنا و نیاز اجتماعی که از حدود سالهای نخستین قرن چهادهم (۱۳۰۰-۱۳۱۰) آغاز شده بود تا حد قابل محسوس در دهه۱۳۴۷ تا۱۳۵۷ و به طور عمده در دو دهه (۱۳۵۷-۱۳۷۷) تحقق یافت. در طول این مدت رشد بخشهای مختلف صنعت برق (تولید،انتقال و توزیع) بین ۴تا ۵/۹ برابر بود.
پس از انقلاب ۵۷ بحث خود اتکایی و استقلال در صنعت برق به عنوان یکی از مسائل مهم در بخشهای گوناگون مطرح بود، به گونه ای که مدیریت صنعت برق در طول این مدت اقدام به ظرفیت سازی گسترده ای در زمینه طراحی، پیمانکاری و مدیریت پروژه کرد. در بخش تولید نیز صنعت برق به طور کامل در امر تولید بویلرهای نیروگاهی و برج خنک کن و ژنراتور و تجهیزات هیدرومکانیک و ساخت و تجهیز توربین و ساخت پره و سیستمها و تجهیزات الکتریکی به خود کفایی رسید. به طور قطع میتوان گفت از سال۱۳۷۷به بعد در امر ساخت نیروگاه حرارتی ۹۰٪ و در ساخت نیروگاه آبی ۹۵٪ و در ساخت نیروگاه بادی ۶۰٪ اتکا به تجهیزات ساخت داخل ایجاد شد[۲۸].
گفتار دوم: در خصوص مواد نفتی
بیش از یک قرن از اکتشاف و تولید نفت در ایران میگذرد. این واقعیت که اکتشاف و توسعه میادین نفت و گاز نیازمند توان مالی هنگفت و دارا بودن دانش فنی است، همواره سبب شده که اقدام به بهرهبرداری از این نعمت خدادادی از طریق انعقاد قراردادهایی صورت گیرد. مسئله انتخاب چارچوب قرارداد در سرمایهگذاریهای بینالمللی صنعت نفت همواره از موضوعات بحثانگیز و جنجالی بوده است تا آنجا که گاهی کشورهای میزبان برای تغییر چارچوب قرارداد با توسل به شیوههایی چون ملی کردن صنعت نفت یا مصادره اموال شرکتهای نفتی به پرداخت خسارتهای سنگین در محاکم بینالمللی محکوم شدهاند. کشور ایران نیز این موضوع را تجربه کرده است.
اگرچه کشور ما در طول این دوره شاهد انعقاد قراردادهای متنوع و متعدد در رابطه با صنعت نفت بوده است، لیکن اولین قانون گذاری مهم در رابطه با این صنعت در سال ۱۳۳۳ و با تصویب «قانون تفحص و اکتشاف و استخراج نفت در سراسر کشور و فلات قاره» صورت گرفت. در این قانون سه شیوه برای اجرای قرارداد اجرای پروژه های نفتی پیش بینی شده بود که عبارت بود از:
الف- یک شرکت مستقل، اجرای صد در صد پروژه را به عهده گیرد.
ب- شرکت خارجی و شرکت ملی نفت ایران مشترکاً برای اجرای پروژه یک شرکت مشترک تشکیل دهند.
ج- شرکت خارجی و شرکت ملی نفت ایران به صورت کنسرسیوم مشارکت کنند.
اگر چه قانون مزبور به ۱۶ ماده محدود میگردید، لیکن اغلب مواد آن به تفصیل جنبه های دقیق فنی و مالی انعقاد قراردادهای نفتی در کشور را روشن میساخت و به طور کلی از ساختار قوی برخوردار بود.اقدام مهم بعدی در حوزه قانون گذاری، تصویب “قانون نفت” در سال ۱۳۵۳ بود که قانون “تفحص و…” مصوب ۱۳۳۳ را نسخ کرد.
محور اصلی قانون نفت، تعریف رابطه قراردادی پیمانکاری بین شرکت ملی نفت (به عنوان کارفرما) و شرکتهای خارجی (به عنوان پیمانکار کل) بود. در راستای اجرای قانون نفت “۱۳۵۳"، مجلس شورای ملی در سال ۱۳۵۶ اساسنامه شرکت ملی نفت را به تصویب رساند. این اساسنامه فراتر از اساسنامههای متعارف به غیر از پرداختن به مسائل مربوط به اداره شرکت ملی نفت، به نوعی نظام حقوقی جدید صنعت نفت ایران را شکل داد.
ماده ۴ این اساسنامه مقرر میدارد:
«موضوع شرکت عبارت است از اعمال حق مالکیت ملت ایران نسبت به منافع نفتی و گازی سرتاسر کشور و فلات قاره و اشتغال به عملیات صنعت نفت، گاز و پتروشیمی و صنایع وابسته در داخل و خارج کشور به شرح زیر:
الف- تفحص و نقشه برداری و اکتشاف و حمل و نقل و تصفیه نفت خام و گاز طبیعی و هیدروکربورهای طبیعی دیگرو…
ب - ساختن فرآوردههای فرعی و مشتقات نفت از قبیل روغن موتور و گریس و پارافین و وازلین و حمل و نقل و پخش و صدور و فروش آنها در داخل و خارج کشور……..
لازم به توضیح است که این اساسنامه که جزء قوانین خاص محسوب میشود، تا این تاریخ اعتبار خود را حفظ کرده است و اگرچه طبق تبصره ماده ۴ قانون نفت، وزارت نفت به تهیه و ارائه اساسنامه جدید برای تصویب در مجلس شورای اسلامی ظرف یک سال (یعنی تا سال ۱۳۶۷) مکلف گردیده، لیکن تا کنون مراحل قانونی تصویب اساسنامه جدید طی نشده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تحولات زیادی در قوانین حاکم بر صنعت نفت خصوصاً در بخش بالادستی به وقوع پیوست. اصل ۴۵ قانون اساسی، صنایع مادر و معادن را انحصاراً در مالکیت دولتی قرار داد. در سال ۱۳۵۸ نیز لایحه قانونی تأسیس وزارت نفت به تصویب شورای انقلاب رسید. این لایحه قانونی ضمن ترسیم ساختار تشکیلاتی همچنین وضع مقرراتی راجع به صنعت نفت، هیچ گونه اشاره ای به قانون اساسنامه شرکت ملی نفت ندارد، لذا نوعی تداخل وظایف و تعارض قوانین بین این دو تشکیلات دولتی (یعنی وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران) وجود دارد.
در سال ۱۳۶۶ نیز قانون نفت به تصویب رسید که روابط حقوقی وزارت نفت با شرکتهای پیمانکار پروژه های نفتی را مشخص میکرد، اگر چه نقائصی در این قانون دیده میشود، از جمله اینکه در این قانون، وزارت نفت طرف قرارداد با سایر شرکتها برای اجرای عملیات نفتی تعیین شده است، و نه شرکت ملی نفت.[۲۹]وجود وضعیت جنگی در مناطق نفت خیز کشور و عدم رغبت سرمایه گذاران خارجی برای مشارکت در پروژه های بالادستی، نقائص قانون نفت را در عمل آشکار نکرد، ولی بعد از مهیا شدن فضا برای سرمایه گذاری خارجی، قانونگذار در قالب قوانین بودجه سالانه کل کشور از جمله قوانین بودجه سال ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹ و سپس در قالب قوانین برنامههای پنج ساله توسعه، تلاش در بهبود نظام حقوقی حاکم بر صنعت نفت به منظور جذب سرمایه های خارجی در پروژه های بالادستی صنعت نفت داشت.
به نظر نگارنده این رویکرد کلی در رابطه با وضع مقررات برای اصلاح قوانین ومقررات دائمی در حوزه های مختلف در قالب قوانین بودجه سالانه و برنامههای پنج ساله توسعه که ماهیت اعتبار کوتاه مدت دارند، دارای ایراد اساسی بوده و نظام حقوقی را غیر شفاف و بی ثبات کرده است. مهمترین تحول در حقوق نفت ایران طی دهه گذشته، تصویب ماده ۱۴ قانون برنامه چهارم توسعه بود. برای اولین بار این ماده به شرکت ملی نفت اجازه داد تا سقف تولید اضافی روزانه یک میلیون بشکه نفت خام و دویست و پنجاه میلیون متر مکعب گاز طبیعی و با تأمین مالی با شرکتهای خارجی یا داخلی (صاحب صلاحیت) قراردادهای اکتشافی و توسعه منعقد کند.
چارچوبهای اصلی این نوع قراردادها طبق این ماده عبارتند از:
حفظ حاکمیت و اعمال تصرفات مالکانه دولت بر منابع
عدم تضمین بازگشت تعهدات منوط کردن بازپرداخت هزینه های سرمایهای و غیرسرمایهای از طریق تخصیص بخشی از محصولات میدان و یا عواید آن بر پایه قیمت روز فروش محصول
پذیرش ریسک اقتصادی و فنی توسط پیمانکار
تعیین نرخ بازگشت سرمایه گذاری برای طرف قرارداد، متناسب با شرایط هر طرح و با رعایت ایجاد انگیزه برای به کارگیری روش های بهینه در اکتشاف توسعه و بهره برداری تضمین برداشت صیانتی از مخازن در طول دوره قرارداد
رعایت قانون حداکثر استفاده از توان فنی و مهندسی کشور
رعایت مقررات زیست محیطی
آئین نامه اجرائی ماده ۱۴ قانون برنامه چهارم توسعه نیز معیارهایی برای انعقاد قراردادهای بیع متقابل تعیین کرده است.در مورد محل بازپرداخت تعهدات ایجاد شده به پیمانکار، ماده ۴ این آئین نامه مقرر میدارد که باید صرفاً از تولیدات اضافی همان طرح باشد.[۳۰] متعاقباً تحول مهم دیگری در حقوق نفت با تصویب و ابلاغ “سیاستهای کلی نظام در بخش نفت و گاز” در قالب سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴ هجری شمسی در سال۱۳۸۵ صورت گرفت.
طبق این سند، سیاستهای کلی نفت و گاز دارای۸ محور است. از جمله:
۲-۱-۳-۲-۱- فیهمافیه
این کتاب مجموعهی تقریرات مولاناست که در مجالس خود بیان کرده و پسر او بهاءالدین معروف به سلطانولد یا یکی دیگر از مریدان یادداشت کرده و بدین صورت در آمده است (زمانی، ۱۳۹۱: ۳۸).
۲-۱-۳-۲-۲- مکاتیب
این کتاب که به نثر است، مشتمل است بر نامهها و مکتوبات مولانا به معاصرین خود (همان).
۲-۱-۳-۲-۳- مجالس سبعه
که در اصل عبارت است از هفت مجلس (خطابه) که جلالالدین در سالهایی که به منبر میرفته، بیان کرده است. تقریباً تمام این مجالس به سالهای پیش از آشنایی مولانا با شمس مربوط میشوند و اهمیت آنها از این جهت است که اندازهی تأثیر شمس را در تحول شخصیت مولانا نشان میدهند (همان).
۲-۱-۴- مثنوی معنوی
«مثنوی مولوی داستان مفصّل جداگانهیی دارد که باید در کتب تخصصی جست: عرفان مولوی عرفان خاص خود اوست نه این که اصطلاحات و مضامین عرفانی پیش از خود را تکرار کرده باشد و از این رو نمیتوان از کتب عرفانی دیگر به سراغ او رفت ، بلکه باید از خود مثنوی ابیات او را دریافت و شرح کرد. از این رو شایسته است که اصطلاحات عرفانی این کتاب شریف به معنایی که در خود مثنوی به کار رفته اند (نه در آثار دیگر عرفانی) استخراج و شرح شود. یکی از دلایل این ویژگی، زندگی خود مولویست که پر از تجربههای صمیمیو عاشقانه و عرفانی است. در ورای غالب ابیات و داستانهای مثنوی و به اصطلاح در ژرف ساخت آن، ماجرای پر سوز و گداز او با شمس تبریزی پنهان است. معلومات وسیع او در معارف اسلامیاز مختصات سبکی این کتاب است. حکایتی را شروع میکند و ذهن پربار او فوراً او را از مسیر داستان دور میکند و به طرح مطالب دیگر میکشاند و حکایت دیگری را پیش میکشد. مثنوی کتابی تمثیلی با زبانی سمبلیک است و شیوهی آن «حکایت در حکایت» است. داستانها زنده است و گاهی خود آنها را تفسیر میکند. آن چه مایهی شگفتی است این است که مولوی ابیات را بر بدیهه میسرود و حسام الدین چلبی مینوشت. با این همه زبان کاملاً ادبی است و بطور حیرت آوری مشتمل بر صنایع بدیعی و بیانی است. هیچ شاعری به لحاظ وسعت فکر با مولوی قابل مقایسه نیست.» (شمیسا، ۱۳۸۲ : ۲۳۳-۲۳۲)
مثنوی هرچند بظاهر مجموعهیی عرفانی است اما در باطن داستان زندگی مولوی با شمس تبریزی است و سایهی پنهان شمس در پشت سطور غالب ابیات و داستانهای مثنوی حضور دارد و خود مولوی بارها گفته بود که مثنوی هیچ نیست جز داستانِ من و یارانِ من. در مناقب العارفین آمده است که «حضرت مولانا به من فرمود که حکایت آن درویش را که اغصانِ تر را شاخ زر کرد ، در مثنوی ما نخوانده ای؟ چه هر حکایتی و اشارتی که در حدیث دیگران گفته ایم همه وصفِ حالِیارانِ ماست» (افلاکی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۱۴۳) « و این است راز حقیقت نمایی مثنوی که این کتاب گرانقدر را مانند یک غزل حافظ مؤثر و در دلها زنده نگاه داشته است، گیرایی آن از آن جاست که خواننده از لابلای داستانها بوی عشق و سوزی واقعی را هنوز بعد از گذشت این همه سال احساس میکند. بعد از مقدمهی مثنوی در آغاز اولین داستان میگوید:
بشنوید ای دوستان این داستان | خود حقیقت نقد حال ماست آن |
(دفتر اول، ب۳۵)
و از آغاز به خواننده میگوید که داستان را بر مبنای زندگانی من تأویل و تفسیر کن. حسام الدین از همان آغاز سرایش مثنوی مدام مترصّد است که دربارهی شمس تبریزی سؤال کند و مولوی دوست ندارد صریح و بی پرده سخن گوید :
چون حدیث روی شمس الدین رسید | شمس چارم آسمان سردرکشید | |
واجب آیـد چـون کـه آمـد نـام او | شـرح رمـزی گفتن از انعام او | |
ایـن نفـس جـان دامنـم برتـافتست | بویِ پیراهانیوسفیافته است |
(همان: ابیات۱۲۵-۱۲۳)
حسام میگوید :
از برای حق صحبت سالها | بازگو حالی از آن خوش حالها |